۱۳۸۷ تیر ۸, شنبه

سـؤز و مطبوعات آزادلیغی یولونداقی مدنی گؤرشلره قوشولینگ


هر اقدامی برعلیه آزادی بیان وآزادی مطبوعات محکوم است

فیتلر شدن سایت خبری وفرهنگی turkmensahra.org ازجانب جمهوری اسلامی ایران را بشدت محکوم کرده،

انسانهای آگاه و مترقی را به اعتراض برعلیه سانسور واقدامات ضد آزادی بیان و اندیشه فرا می خوانیم.ر

کانون فرهنگی وسیاسی خلق تورکمن – واحد آلمان
25 ژوئن 2008

---------------------------------------------------------------

افزايش فشار جمهوري اسلامي ايران برمطبوعات ترکمن!

*- منبع: سایت turkmensahra.org

يک مقام مسئول امنيتي جمهوري اسلامي ايران اخيرا اعلام کرد: "هم اکنون هفتصد سايت اينترنتي از سوي دشمنان انقلاب براي تحريک قوم ترکمن راه اندازي شده است. وجود سايتهاي متعدد اينترنتي براي تحريک قوم ترکمن نشان از برنامه ريزي مخالفان نظام براي تحريک مردم اين منطقه دارد."
اين مقام مسئول براي ادعاي خود هيچگونه مدرکي را ارائه نداد. ولي بدنبال آن فشار بر مطبوعات و سايت هاي ترکمن هاي ايران افزايش يافت.
سايت هاي اينترنتي ترکمن ها در داخل کشور ممنوع شدند. "سايت خبري و فرهنگي ترکمن صحرا" از جمله يکي از آخرين قربانيان اين سياست زور و سانسور جمهوري اسلامي ايران بود و در روز، پنجشنبه 30 خرداد 1387 برابر با نوزدهم ژوئن سال 2008 ميلادي در ايران فيلتر شد. در توضيحات اين سايت به اين مسئله اشاره مي شود که اين اقدام "به جهت دور ساختن جامعه ترکمن از مسائل پيرامونشان و تحولات جهاني و افزايش ديکتاتوري انجام مي گيرد. اين اقدام بيانگر اين است که هيچ صدايي حتي "انتقادهاي آرام" نيز تحمل ني شود. اين عمل نشان مي دهد که فشار رسانه اي در ايران نسبت به پيش هم شديدتر شده است."
آنچه که نگراني سازمان دفاع از حقوق بشر در ترکمنصحرا را برانگيخته، نه فقط ممنوعيت اين سايت در داخل کشور، بلکه توطئه وسيعتري بود که عليه مردم ترکمن به وقوع پيوسته است. شوراي نگهبان در پشت پرده به جاي دکتر عبدالناصر ايزدي نماينده قانوني ترکمن ها در آق قلا، يک سيستاني مهاجر بنام عبداحسين ناصري را انتخاب کرد. بدنبال آن مقامات امنيتي جمهوري اسلامي ايران بيم داشتند که اين تغيير سبب شود که ترکمن ها به اين عمل فراقانوني آنها اعتراض کنند و براي پيشگيري آن فشار را بر مطبوعات و رسانه هاي ترکمني داخل کشور افزودند. چاپ هر گونه اخبار به اصطلاح "غيرمسئولانه" بدون اجازه مقامات مسئول امنيتي در مطبوعات و سايت هاي ترکمني ممنوع شد. ولي سايت خبري و فرهنگي ترکمنصحرا نامه شوراي نگهبان را مبني بر "جابجائي نماينده ترکمن ها" انتشار داد. اين مسئله سبب ممنوعيت سايت خبري و فرهنگي ترکمن صحرا شد. جالب توجه است که نامه شوراي نگهبان پس از انتشار آن در اين سايت علني شد و بدنبال آن با شتاب فراوان و به اصطلاح قانوني کردن انتخاب ناصري در آستاته مجلس انجام گرفت.
اين اقدام مقامات غيرمنتظرانه سبب نارضايتي مردم آق قلا و گرگان شد. هم اکنون فضاي سرد و سنگيني در آق قلا مشاهده مي شود و مردم به شدت ناراحت هستند و به تضييع حقوق قانوني خود اعتراض دارند.
طبق گزارش هائي که به سازمان دفاع از حقو ق بشر در ترکمنصحرا رسيده منطقه آق قلا در وضعيت "انفجار" قرار گرفته است. گزارش مي رسد که بسياري از مردم در مقابل استانداري به تحصن نشته اند. نيروهاي ضد شورش نيز در آق قلا جهت مقابله با حرکات احتمالي مستقر شده اند. نيروهاي انتظامي به شدت رفت و آمدها را کنترل کرده و در اين منطقه عملا حکومت نظامي برقرار کرده است. چاپ و انتشار هرگونه اخبار و اطلاعات در زمينه "جابجائي نماينده ترکمن ها"در سايت ها و روزنامه هاي محلي همچنان ممنوع اعلام شده است.
سازمان دفاع از حقوق بشر در ترکمنصحرا ضمن اعتراض به فشار بر مطبوعات و سايت هاي ترکمني، به مقامات امنيتي کشور و مسئولين محلي هشدار مي دهد که با اين اقدام فقط شکاف مردم را با نظام جمهوري اسلامي بيشتر خواهند کرد و اين اقدام فراقانوني زمينه را براي ادرگيري ترکمن ها با سيستاني هاي مقيم شهرها و روستاهاي ترکمن نشين فراهم خواهد کرد.
برخورد امنيتي و نظامي به مسئله ترکمن ها کمکي به حل و فصل آن نخواهد کرد. سازمان ما حضور نيروهاي ضد شورش درمنطقه آق قلا را خلاف قانومداري و پايمال شدن حقوق شهروندي و قانوني مردم ترکمن مي داند، به همين دليل ما خواستار خروج اين نيروها از شهرها و روستاهاي ترکمن نشين ايران هستيم.
سازمان دفاع از حقوق بشر در ترکمنصحرا
شنبه 8 تير 1387 برابر با 28 ژوئن 2008

۱۳۸۷ تیر ۷, جمعه

نشه کشلیک بلاسینا قارشی گؤرشه قوشولینگ

26 – نجی یونی ، " نشه کشلیگه قارشی حالق آرا گؤرئـش گونی"


بیز هممه لری نشه کشلیک بئلاسینه قارشی حالق آرا گؤرش ده ، آکتیو بولماغا چاغیریاریس !


تورکمن مدنی آرکالاشـما اُجاغی

2008-06-26

---------------------------------------------------------------

26-nji iýunda bütin dünýäde neşekeşlige garşy göreş güni bellenilýär.

*- منبع: نشریه ی الکترونیکی کانون فرهنگی – سیاسی خلق ترکمن ایران kanoon6.blogspot.com

Bu günüñ bellenmegi bilen, adamlaryñ ünsi neşekeşligiñ özi bilen getirýän ýowuz dertlerine çekilýär. Bu ýaramaz keselden yaş ýetginjekleri saklamagyñ ýollary barada gurruñ edilýär. Neşekeşlige garşy göreşde ulanylýan usullar hakda maglumat berilýär.

Dünýäniň ösen ýurtlarda neşekeşlige garşy göreşe köp üns berilýär. Oňa köp pul serişdesi goýberilýär. Neşekeşlige baş uranlaryñ sany barada, bu keseliñ haýsy ýaşa we haýsy sosiýal gatlaga mahsusdygy dogrusynda maglumatlar ýygnalyp, analiz edilýär. Neşekeşleriñ neşaniñ haýsy görnüşini has köp ulanýandyklary, şol neşäni nädip tapýandyklary öwrenilýär. Şeýle-de ösen we ösýän ýurtlaryñ köpüsinde gije-gündiz işleýän telefon liniýalary ýola goýlan. Şol telefonlara mugtyna jañ edip, neşekeş spesiýalistyñ konsultasiýasyny alyp bilýär.

Häzirki döwürde, dünýäde, SPID kelseline duçar bolanlaryñ ýarysyna golaýynyñ neşekeşdigii anyklandy. Amerşkada ýýlda, neşe maddalaryny alkogolly içgiler bilen garyp ulanandygy zerarly 120 müñe golaý adam dünýäsinii täzeleýär.

Ýöne neşekeşlige garşy göreşiñ esasy usuly hökmünde, neşe maddalarynyñ söwdasy bilen meşgullanýan adamlara garşy, berk jezalaryñ ulanylmagy bolup durýar. Käbir ýurtlarda neşe maddalary bilen tutulan adamlar ölüm jezasyna ýa-da ömürlik türme tussaglygyna hem höküm edilýär. Beýleki ýurtlarda ilkinji gezek neşe maddalary bilen tutulan adam 10 ýyla çenli azatlykdan mahrum edilýär. Ýöne bu jenaýata ýene 2-nji gezek baş uranlar ömürlik türme tussaglygyna höküm edilýär.

Eýsem Türkmenistanda ýagadaý nähili? Saglyk ýoluna çykyp, iki ýana ýöremekden ýa-da dürli konferensiýalary geçirmekden başga, ýurtda giñden ýaran bu agyr kesele garşy gönükdirilen ýörite programmalar barmy, neşekeşligiñ ziýany barada propaganda ýöredilýärmi? Ýurtda neşekeşleriñ sany, olaryñ ýaşy, neşäniñ haýsy görnüşlerini ulanýandyklary hakda takyk maglumat ýygnalýarmy?

Neşe maddalaryny ulanyp başlan adamda nähili alamatlar peýda bolýar, Neşekeşlikden saplanyp bolýarmy, onuñ üçin näme etmeli, dogan, garyndaşlary näsaga bu meselede nädip kömek edip biler diýen soraglar, meseläniň çözgüdine derkar bolup biler.
Neşe ulanýan ýaşlarda köplenç sussy peslik peýda bolýär, fiziki taýdan ýetginjegiñ özuüni gowşak duýup başlaýr, öñ howes bilen meşgullanýan işlerine sowuk-sala çemeleşýär. Ene atalar hemişe öz çagalarynyñ ýagadaýna üns bermeli.

Ýagdaý Günorta Türkmenistanda diýseň agyr, sebäbi ol ýerde ne neşe söwdasyny edýäne garşy berk çäre görülýär, ne-de bejeriş usul ýeterlik. Ol ýerde maslahat berýän doktor ýa-da konsultanat ýok. Beýle ýagdaý biziň ýaşlarymyzyň aglabasynyň bu kesele duwçar bolup, bir topar maşgala ojagynyň ýkylmagyna, dürli sosiýal we ykdysady betbagtçylyklara alyp gelýär.

Biz ýaş ýetgençiklerimizi bu bela-beterden daşda durmaga çagyrmak bilen Tahran režiminiň neşe söwdasyny edýänlere garşy berek çäre görmegini talap edýärisç

Türkmen Halkynyñ Medeni- Syýasy Ojagy
26.06.2008

سـؤز و مطبوعات آزادلیغی یولونداقی گؤرشلره قوشولینگ

هر اقدامی برعلیه آزادی بیان وآزادی مطبوعات محکوم است

فیتلر شدن سایت خبری وفرهنگی turkmensahra.org ازجانب جمهوری اسلامی ایران را بشدت محکوم کرده،

انسانهای آگاه و مترقی را به اعتراض برعلیه سانسور واقدامات ضد آزادی بیان و اندیشه فرا می خوانیم.ر

کانون فرهنگی وسیاسی خلق تورکمن – واحد آلمان
25 ژوئن 2008

---------------------------------------------------------------


فیتلرشدن سایت خبری و فرهنگی
"تورکمنصحرا. اورگ" توسط ج. اسلامی را بشدت محکوم کرده، آنرا نشانه جدی سانسور آزادی بیان و اندیشه می دانیم.ر

کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن
۲۲ ژوئن 2008

۱۳۸۷ تیر ۱, شنبه

ÇAKYLYK

ÇAKYLYK

دعوت به مراسم بزرگداشت مرحوم چنگیز آیتمأت، ازچهره های فرهنگی برجسته ی آسیای میانه وجهان

زمان: یکشنبه 22 ژوئن 2008 (دوم تیر1387)، ساعت: 19 (اروپای مرکزی)، 13:00 (تورنتو) و21:30 (تهران).

Tema: Dünýä edebiýatynyñ klassygy ýazyjy Çingiz Aýtmatowyñ

ýagty ýadygärligine bagyşlanan gürrüñ.

Güni: Ýekşenbe (bazar güni ) 22- nji maý 2008 ( 2 / 4 / 1387 şemsi);

Sagady: 19 (merkezi Europa), 13 (Torento), 22 (Aşgabat), 21:30 (Tehran)da başlanýar;

Ýeri : Paltalk > Rooms> Europa > Other > Türkmen medeniýeti we sungaty .

*-Otagdaky gürrüñçiligi Çingiz Aýtmatow bilen birnäçe gezek duşuşan we gürrüñdeş bolan ýazyjy A.Welsapar alyp barýar.

Çykyş etmäge isleg bildirenler gürrüñçiligiñ dowamynda beýik gyrgyz ýazyjysynyñ ýadygärligini hormatlap bilerler.

adminler topary

سیاسی - نظری بیر مقاله

گلوباليسم و فدراليسم
*- برگرفته از سایت ارکینلیک.اُرگ

عده اي هنوز بحث هاي عهد لنين درباره حق ملل در تعيين سرنوشت را تکرار ميکنند، و در نتيجه ارزيابي درستي از موضوع اقليت هاي ايران در دنياي کنوني ارائه نميکنند حتي از تجربه واقعي شوروي حرفي نميزنند، وفکر ميکنند اشکال آن بوده که اصل ايده هاي لنين در شوروي پياده نشده است، و گوئي ما در ايران قرار است آن ايده ها را بهتر از روسها پياده کنيم، تا به تنيجه مطلوب برسيم. عده اي ديگر نيز که مخالفين فدراليسم

متأسفانه بسياري از مقالات موافقين و مخالفين فدراليسم در ايران، بحث هاي بسيار کهنه اي هستند. هرچند بسياري از نويسندگان اين نوشته ها از ديدگاه هاي کهنه شده خسته و خواهان آينده نگري هستند، اما بخاطر عدم آشنائي با تئوري ها و تحقيقات جديد، بحث هاي عهد لنين درباره حق ملل در تعيين سرنوشت را تکرار ميکنند، و در نتيجه ارزيابي درستي از موضوع اقليت هاي ايران در دنياي کنوني ارائه نميکنند. حتي از تجربه واقعي شوروي حرفي نميزنند، وفکر ميکنند اشکال آن بوده که اصل ايده هاي لنين در شوروي پياده نشده است، و گوئي ما در ايران قرار است آن ايده ها را بهتر از روسها پياده کنيم، تا به تنيجه مطلوب برسيم. عده اي ديگر نيز که مخالفين فدراليسم هستند، همان بحث هاي قديمي رژيم شاه و ناسيوناليستهاي افراطي ايران را تکرار ميکنند، گوئي که ايران و دنيا همان ايران و دنياي عصر صنعتي است.

واقعيت امر اين است که دليل آنکه در سه دهه گذشته مسأله مليتها در اروپا و ديگرنقاط جهان با حدت بسيار زيادي مطرح شده است، بخاطر توسعه گلوباليسم بوده است. در گذشته حتي زمانيکه اقليت هاي ملي از حق تعيين سرنوشت حرف ميزدند، در عمل وقتي ميديدند يک دولت ملي از منافع اقتصادي آنها در مقابل دولت هاي ديگر پشبيباني ميکند، از بسياري حقوق فرهنگي و اجتماعي خود چشم پوشي ميکردند و زبان رسمي کشوري که در آن قرار داشتند را مي پذيرفتند، و تن به پذيرش دولت هاي مرکزي اي ميدادند، که حتي خود آن ها در آن رژيم ها نماينده اي نداشتند.

از سوي ديگر بسياري اوقات دولت هاي مرکزي حتي ديواري به دور کشور ميکشيدند و آن را رمز پيروزي اقتصادي اعلام ميکردند، مثلأ شوروي و چين هر کدام به نوعي چنين طرح هائي را در زمان استالين و مائو به پيش بردند.

امروز نه شرايط اقليت هاي ملي مثل عصر صنعتي است، و نه شرايط دولت هاي ملي نظير آن دوران است. اقليت هاي ملي در بالکان در دو دهه گذشته، و در کردستان عراق در دهه قبل و حتي هم اکنون، امکانات بيشتري در سيستم گلوبال براي خود مي بينند، تا در يک دولت ملي که بخواهد از آن ها در مقابل دولت هاي ملي ديگرحمايت کند. در واقع اين دليل پايه اي تر همکاري کردهاي عراق با نيروهاي بين المللي در طي سقوط رژيم صدام بوده است.

همحنين رژيم هائي که نتوانند در سيستم گلوبال کار کنند، فرو مي پاشند، حتي اگر نظير رژيم شوروي و صدام نبوده و منتخب مردم خود باشند. چرا که در دنياي کنوني، يک مقام غير انتخابي گلوبال، نظير رئيس سازمان ملل، و يا رئيس صندوق بين المللي پول، نقش مهمتري از يک نماينده اتتخابي مجلس يک کشور دارد، و اتفاقأ يک معضل مهم دنياي کنوني ايجاد ساختارهاي جديد براي دموکراسي در اين سازمانهاي گلوبال است.

چرا يک شهروند عادي در آمريکا ميتواند در انتخاب رئيس جمهور تأثير گذارد، اما در انتخاب رئيس سازمان ملل اثري ندارد. به همين گونه، شهروندان ديگر کشور ها، وقتي حتي رئيس سازمان ملل ممکن است بيشتر در زندگيشان تأثير داشته باشد تا رئيس کشور خودشان.

متأسفانه بجاي کوشش براي حل اين معضلات، و دموکراتيزه کردن سازمانهاي گلوبال، برخي نيروهاي مترقي در غرب به دنبال نابودي گلوباليسم هستند، و عملأ باز گشت به ناسيوناليسم را راه حل براي مسائلي نطير انتقال شغل هاي غرب که به هند و تايوان ميدانند، که من در جاي ديگر بحث کرده ام.

از موضوع دور افتادم و اجازه دهيد به بحث مليت ها برگردم. اينکه در يوگسلاوي انقدر آسان صرب ها شکست خوردند، بخاطر اين نبود که کمونيسم پاشيده بود، بلکه به اين خاطر بود که دولت ملي نميتوانست حمايتي براي اقليت هاي مختلف ناراضي ايجاد کند، که آنان را حاضر کند از حقوق خود چشم پوشي کنند. در واقع ضديت با گلوباليسم بيشتر به ضرر کشورهاي در حال توسعه است، که امروز نظير هند و تايوان قادر شده اند بسياري از مشاغل پر درآمد غرب را به کشور خود جذب کنند.

در نتيجه اگر يک اقليت ملي نتواند به توافق با مليت هاي ديگر يک کشور، براي زندگي در احترام متقابل راه يابي کند، امروزه براحتي وارد ارتباط مستقيم با دنياي اقتصادي گلوبال ميشود. يعني اين اتفاقي نبود که در يو گسلاوي چنين شد، و همچنين در عراق .د ر مورد دوم، در حقيقت کردهاي عراق ميخواهند کل عراق را متحد و رهبري کنند، وکساني نظير طالباني خود بخش مهم اين رهبري مترقي هستند، و گرنه بسيار سريعتر از اقليت هاي ملي يوگسلاوي، کردستان عراق کشوري مسقتل ميشد، حتي با همه تهديدات جمهوري اسلامي و ترکيه.

در ايران نيز اگر نيروهاي دموکراتيک به روشني از يک حکومت فدرال پشتيباني نکنند، نه تنها کردستان، بلکه اقليت هاي ملي ديگر ايران هم ممکن است از ايران جدا شوند. با زور و تهديد در باره تجزيي طلبي، نظير رژيم شاه و بعضي نيروهاي ناسيو ناليست فارس در گذشته، نميشود با اقليت هاي ملي در اين عصر گلوباليسم روبرو شد. در واقع خود ناسيوناليسم ملت هاي بزرگ است که پايه خود يعني جامعه صنعتي را از دست داده است، و در خطر است، و نه خواست هاي اقليت هاي ملي که دنياي گلوبال به نفعشان است.

عصر ما زمان ناپلئون نيست و ناسيوناليسم به شکل ميهن دوستي در يک سيستم همکاري دوستانه در يک کشور ميتواند وجود داشته باشد. اما ناسيوناليسم ديگر تعيين کننده ارزش هاي عصر حاضرنيست. امروزه ارزش هاي جهاني براي متحد کردن مردم اهميت مييابند. اگر دولت هاي ملي جامعه صنعتي، به روابط ملوک الطوايفي و قبيله اي و خانوادگي به مثابه مبناي روابط اقتصادي پايان دادند، و بيشتر و بيشتر آنها را به صورت نهادهاي داوطلبانه در آوردند، اقتصاد گلوبال هم به عمر ناسيوناليسم به مثابه مبناي اقتصادي جامعه پايان ميدهد.

حکومتهائي دوام مياورند که بيشتر به نيازهاي گلوبال توجه کنند، نظير رهبران کنوني روسيه، و نه آنان که نظير رهبران سابق شوروي ميخواستند ناسيوناليسم روس را بر نيمي از اروپا و آسيا تحميل کنند.

در رساله کردستان و شکل گيري دولت مرکزي در ايران نشان دادم که چگونه قدراليسم ميتواند به شکوفائي ايران دموکراتيک آينده بيانجامد. همچنين در نوشته ام تحت عنوان چرا فدراليسم براي کردستان و بقيه ايران ، بحث کردم که چرا فدراليسم راه همکاري مليت هاي مختلف ايران براي توسعه آينده ايران بسوی جامعه فراصنعتی است، و جمع بندي کردم که براي قانون اساسي آينده:

" آنچه امروز لازم است طرح ساختارهای فدرال برای قوه قضائيه، مقننه، و مجريه است، همانکاری که مديسون برای آمريکا انجام داد، و نبايستی از تکراری بودن ارگان های مشایه در سطوح دولت فدرال و دولت محلی هراس از بوروکراسی داشت، چرا که اين بررسی و توازن را باعث ميشود وگرنه يک ارگان واحد بدون تعدد هم ميتواند بوروکراتيک باشد، و راه حل بوروکراسی در جامعه فراصنعتی، حذف تعدد نيست، بلکه در استفاده از تکنولوژی جهت جايگزينی بوروکراسی ارگانهای دولتی است، چه در سطح فدرال و چه محلی."

به اميد جمهوری آينده نگر، فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران

سام قندچی، ناشر و سردبير ايرانسکوپ

http://www.iranscope.com

20 دي 1382 / January 10, 2004

مطالب مرتبط:

فدراليسم

http://www.ghandchi.com/index-Page16.html

گلوباليسم

http://www.ghandchi.com/index-Page19.html

سایت نویسنده: http://www.ghandchi.com/600-SecularismPluralism.htm

۱۳۸۷ خرداد ۳۱, جمعه

Merhum Ch. Aytmat hakynda bir yatlama

gaynak: www.gunesh.org

AKYLLARYÑ HEM DUÝGULARYÑ SOLTANY
Çingiz Aýtmatowyñ ýagty ýadygärligine

Şol gezekki gürrüñçilikde meniñ bir hakykata gözüm ýetdi. Çingiz Aýtmatow türkmen klassyky edebiýatyna örän uly hormat goýýar eken. Onuñ 1983-nji ýylda Magtymgulynyñ 250 ýyllyk ýubileýine Aşagabada gelmegem şol sebäpden bolsa gerek. Çingiz Aýtmatow öz şol baýramçylykdaky çykyşynda Magtymguly, Şeýdaýy, Magrupy, Kemine, Mollanepes, Seýdi, Zelili ýaly şahyrlaryñ adyny tutup, olary ”Türkmen klassyky poeziýasynyñ Uly ýedigeni - diýip atlandyrdy. – Şahyrlaryñ şeýle ýagty ýyldyzlar toplumy şol döwürde töwerekdäki halklaryñ hiç birinde ýokdy” diýip, ol örän uly hormat bilen aýtdy.

Dünýä edebiýatynyñ klassygy, beýik gyrgyz ýazyjysy Çingiz Aýtmatow aradan çykdy. Bu diñe bir gyrgyz edebiýaty, halky üçin däl-de, eýse bütin adamzat medeniýeti üçin örän uly ýitgidir. Çünki Çingiz Aýtmatow diñe bir gyrgyz halkynyñ, gyrgyz edebiýatnyñ aladasy bilen ýaşamazdy, ol külli adamzadyñ aladasy bilen ýaşan, işlän, oýlanan we döreden adamdy.

Çingiz Aýtmatow ozalky SSSR-iñ iñ uly, iñ şöhratly ýazyjylarynyñ biri boldy. Ähli sowet okyjylary geçen asyryñ 60-70-80-90-njy ýyllarynda onuñ her bir täze eserine sabyrsyzlyk bilen garaşardylar. Sebäbi onuñ her bir täze eseri sowet halkyna ruhy täzelik getirerdi, sowet edebiýatyny täze bir belentlige götererdi, biziñ ýurdumyzda daşyna çyzyk çekilen söz azatlygynyñ gerimini azajygam bolsa giñelderdi.

Çingiz Aýtmatow öz döredijiligi bilen dünýä edebiýatyny-da göz-görtele baýlaşdyrdy. Onuñ eserleri dünýäniñ iñ uly dillerinde onlarça million ekzemplýar tiraj bilen çap edildi. Ýer togalagynda onuñ tanalmaýan, okalmaýan ýurdy ýok. Onuñ ady geçen asyryñ 60-njy ýyllaryndan bäri biziñ döwrümiziñ iñ beýik hem iñ kän okalýan ýazyjylarynyñ arasynda tutulyp gelinýär. Bu, elbetde, geljekde-de, hökman şeýle bolar.

Çingiz Aýtmatow entek dirikä dünýä edebiýatynyñ klassygy derejesine ýetdi. Bu dereje, elbetde, resmi däl, ýöne gadyr-gymmaty welin, munuñ üçin peselenok. Sebäbi bu derejäni ýazyja millionlarça okyjylar, galyberse-de professional edbiýaty öwrenijiler berdiler. Onuñ ”Jemile”, ”Ene toprak”, ”Al ýaglykly serwim”, ”Hoş gal, Gülsary!”, ”Ak gämi”, ”Deñziñ gyrasyny ýakalap ylgaýan ala köpek”, ”Asyrdan uzaga çeken gün” ýaly eserleri dünýä edebiýatynyñ altyn hazynasyna hemişelik girdi. Beýle uly bagt her bir ýazyja ýetdirenok.

Şwed Akademiýasynyñ Çingiz Aýtmatowyñ döredijiligini näme sebäpden Nobel baýragyna mynasyp görmänligi düşnüksiz. Döwrümiziñ iñ çuññur we original eserleri bilen ýüzbe-ýüz durup, olary ”görmedik” Nobel komiteti ýazyjynyñ döredijiligini däl-de, eýse, özüniñ häzirki zaman dünýä edebiýatynyñ hakyky gerimi bilen tanyşlygynyñ derejesini gümana goýdy.

Birnäçe onýyllygyñ dowamynda millionlarça okyjylaryñ akyllarynyñ hem duýgularynyñ soltany bolan Çingiz Aýtmatow indi biziñ aramyzda ýok, ýöne onuñ eserleriniñ adamzadyñ ruhy baýlygyna öwrülenligi hak. Ol öz ýiti ýazyjylyk zehini bilen gyrgyz topragyna, gyrgyz halkyna uly şöhrat getirdi. Ozalky SSSR-iñ halklarynyñ hemmesi-de, şol sanda türkmenler hem ony öz edebiýatynyñ uly wekili saýýar. Sebäbi onuñ eserleri ozalky sowet halklarynyñ hemmesiniñ-de ruhy baýlygyna öwrüldi.

***

Çingiz Aýtmatow bilen men birnäçe gezek duşuşdym, gürrüñdeş boldum. Ilkinji gezek onuñ bilen 1983-nji ýylyñ maýynda Aşgabatda Magtymgulynyñ 250 ýyllyk ýubileýi bilen baglanyşykly geçirilen poeziýa baýramçylygynda gürrüñdeş bolduk. Soñra Çingiz aga bilen biz 1994-nji ýylyñ tomsunda Moskwanyñ eteginde, Ýazyjylaryñ Peredelkinodaky Döredijilik öýünde duşuşdyk we 40 minut çemesi ikiçäk gürleşdik. Men halypa ýazyjyny Döredijilik öýünden tä öz daçasyna çenli ugratdym. Ýolda biz onuñ bilen edebiýat hem türki dilli respublikalarda SSSR ýykylansoñ emele gelen ýagdaýlar hakda pikir alyşdyk. Çingiz Aýtmatow biziñ halklarymyzyñ geljegi ýeñil bolmaz diýdi.

Men onuñ türkmen ýazyjylaryndan kimleri tanaýandygy, kimleriñ döredijiligi bilen tanyşdygy bilen gyzyklandym. Şonda ol Berdi Kerbabanyñ adyny tutdy, kompozitor Nury Halmämmedi uly hormat bilen ýatlady. Nurmyrat Saryhanowyñ ”Şükür bagşysy” beýik eser, onuñ esasynda döredilen film aýratyn şowly çykdy diýdi. Moskwada kän ýyl işlän Atajan Tagan diýmeseñ, döwürdeş türkmen ýazyjylaryndan başga tanşynyñ ýoklugyny aýtdy.

Bu meni azda-kände geñirgendirdi, şonuñ üçinem men onuñ adyny türkmen metbugatynda öz peýdasyna ýygydan tutýan bir ýazyjynyñ döredijiliginden habarynyñ barlygyny-ýoklugyny soradym. Ol çalaja ýylgyrdy: ”Onuñ meniñ bilen bir döwürräkde Moskwada Ýokary edebiýat kurslarynda okandygyny bilýän, başga ol hakda bilýän zadym ýok.”

Şol gezekki gürrüñçilikde meniñ bir hakykata gözüm ýetdi. Çingiz Aýtmatow türkmen klassyky edebiýatyna örän uly hormat goýýar eken. Onuñ 1983-nji ýylda Magtymgulynyñ 250 ýyllyk ýubileýine Aşagabada gelmegem şol sebäpden bolsa gerek. Çingiz Aýtmatow öz şol baýramçylykdaky çykyşynda Magtymguly, Şeýdaýy, Magrupy, Kemine, Mollanepes, Seýdi, Zelili ýaly şahyrlaryñ adyny tutup, olary ”Türkmen klassyky poeziýasynyñ Uly ýedigeni - diýip atlandyrdy. – Şahyrlaryñ şeýle ýagty ýyldyzlar toplumy şol döwürde töwerekdäki halklaryñ hiç birinde ýokdy” diýip, ol örän uly hormat bilen aýtdy.

Beýik ýazyjynyñ bu gyzyla gaplaýmaly sözlerini men şol wagt telejurnalist hökmünde öz bloknodyma ýazyp aldym we soñra bu sitatany Türkmen telewideniýesiniñ Edebi-drama gepleşikleri redaksiýasy üçin taýynlan gepleşigimde ulandym. Ýöne, gynansagam, dünýä edebiýatynyñ klassygynyñ türkmen klassyky poeziýasynyñ uly wekilleri dogruda aýdan bu gymmatly tassyklamasy türkmen edebiýaty öwreniş ylmyna häzirlikçe girenok.

Çingiz Aýtmatow bilen soñky gezek biz 2005-nji ýylyñ ýazynda telefonda birnäçe gezek gürleşdik. Ol wagt ýazyjy Belgiýanyñ paýtagty Brusselde baş ilçi wezipesinde işleýärdi. Meniñ ”Kepjebaş” romanym Stockholmda rus dilinde çap edilensoñ, ol kitapdan halypa ýazyja sowgat ibermekçi boldum. Bu meselede professor Ýusup Azmun bilen geñeşdim, sebäbi Ýusup Azmun Çingiz Aýtmatowy menden has gowy tanaýardy, olaryñ arasynda dostlukly gatnaşyk bardy. Ýusup Azmun meniñ pikirimi goldady we netijede men 2005-nji ýylda Beniluks ýurtlarynda we Fransiýada Gyrgyzystanyñ ilçisi bolup işleýän ýazyjyny täzeden gözläp tapdym. Oña özümiñ kimdigimi tanatdym, Peredelkinodaky duşuşygymyzy ýatlatdym. Bu duşuşygyñ onuñ ýadynda galandygyny bilip, men gaty begendim. Sebäbi hut şol hem biziñ gürrüñdeşligimize täzeden ýol açdy.

Çingiz aga meniñ ýagdaýlarymy soraşdyrdy. Daşary ýurtda emigrasiýada ýaşamagyñ kynçylyklary bilen gyzyklandy. ”Kepjebaşy” hökman iber, men okamaga wagt tapjak bolaryn” diýdi. Men halypa ýazyja romandan iki sanysyny iberdim. Emma, haýp, ol kitaplar adres nätakyklygy zerarly ilçihana baryp gowuşmady. Men muny birnäçe wagtdan soñ Çingiz aga bilen jañlaşanymyzda bilip galdym. Ol şonda: ”Zyýany ýok, sen romany elektron görnüşde meniñ e-mail adresime iber, men ony printerden çykardyp, okaryn diýdi”. ”Kepjebaşyñ” rusçasyny Çingiz Aýtmatowa soñra internetiñ üsti bilen ýollasam-da, halypa ýazyjynyñ roman bilen tanşyp ýetişendigini ýa-da ýetişmändigini bilmän galdym. Sebäbi şondan soñ az wagtdan Gyrgyzystanda ”reñkli rewolýusiýa” başlandy. Askar Akaýewiñ hökümetinde ogly Daşary işler ministri, özi-de ilçi bolup işleýän ýazyjynyñ ykbalyna bu özgerişiñ täsiriniñ ýetjekdigi bellidi. Her halda ýazyjy özüniñ-de, oglunyñ-da wezipesini gorajak bolup durman, gyrgyz halkynyñ geljeginiñ tarapynda durup çykyş etdi.

Şondan soñ işi başyndan agdyk halypa ýazyjy bilen biziñ aragatnaşygymyz uzak wagtlyk üzüldi. Brusselde ýa-da Stockholmda duşuşmak hakdaky niýetimiz hem bitmän galdy.

Çingiz Aýtmatow şu ýylyñ maý aýynda öz romany boýunça film surata düşürilýän wagty Tatarystana baranda näsaglady. Birnäçe günden soñ hem ýagdaýy agyrlaşyp, Germaniýa göterildi. Tä ajy habar gelýänçä beýik ýazyjynyñ millionlarça okyjylary umytda bolup, garaşdylar, oña saglyk dilediler. Emma dünýä edebiýatynyñ klassygy, beýik gyrgyz ýazyjysy Çingiz Aýtmatow 2008-nji ýylyñ 10-njy iýunynda 79 ýaşynyñ içinde aradan çykdy.

Bu örän uly ýitgi. Çingiz Aýtmatow diñe bir beýik ýazyjy däldi, ol beýik adamdy, ynsaply hem arassa niýetli, örän salykatly şahsyýetdi. Onda tüýs türkmeniñ göwnünden turýan, türkmene mynasyp çuññur agraslyk, pähim-paýhas bardy.

Bu agraslyk onda çagalykda, maşgalasynyñ başyna düşen agyr günlerde kemala gelipdir diýýärler. Belki, şeýledir. Sebäbi Çingiziñ kakasy Staliniñ tutha-tutlugynda, geçen asyryñ 30-njy ýyllarynda nähakdan tutulýar we atylýar. Belki şonuñ üçindir, ýazyjy stalinizmi, eden-etdiligi, adalatsyzlygy ýürekden ýigrenerdi. Onuñ iññän ussatlyk bilen döredilen eserlerinde ýazyjy adam häsiýetlerini uşakgöz elekden geçirýär, ýagşy bilen ýamany aýyl-saýyl edýär. Onuñ ähli eserlerinde Ýagşylyk bilen Ýamanlyk aldym-berdimli söweşe girip, her näçe kyn hem bolsa, ahyrsoñunda adalat ýeñiji bolup çykýar. Ýazyjynyñ döredijiligindäki bu üýtgewsiz konsepsiýa, megerem, onuñ oglan ýüreginde ozalbaşdan adalatsyzlykdan galan jebirden gelip çykýan bolsa gerek? Ol adalata mertlige, ynsaplylyga sarpa goýjardy hem bu gymmatlyklaryñ dönüklikden, ikiýüzlülikden, kezzaplykdan, ýaranjañlykdan üstün çykjakdygyna ynanýardy. Ýazyjynyñ bu çäksiz ynamy hem onuñ eserlerine geçýärdi.

Çingiz Aýtmatow hakyky söz ussadydy. Ol öz eserlerinde ýokary kämillige ymtylardy. Şol kämillige ýetmedim diýip hasaplasa, kitaby çap bolansoñam işi dowam etdirýärdi. ”Asyrdan uzaga çeken gün” atly romany bilen baglanyşykly muña men şaýat boldum. Ol meniñ öz eserlerini şwed diline geçiren terjimeçi Lars Erik Blomqvist bilen şahsy tanyşlygymyñ bardygyny bilensoñ, 2005-nji ýylyñ ýazynda şuny haýyş etdi: ”Oña menden salam gowşur. Goý, eger mümkin bolsa, romana soñra goşan ”Çingiz-hanyñ ak buludy” atly bölümimi şwed diline terjime edip, kitaby gaýtadan çykartjak bolsun. Sebäbi ol bölüm romanda hökman bolmaly diýip hasap edýän. Ol bölümi sowet döwründe kitaba goşup bilmedim, sebäbi ony senzuranyñ geçirjek gümany ýokdy.”

Men, elbetde, şwed terjimeçisine awtoryñ haýyşyny elin ýetirdim. Ol täze bölümi terjime etmäge taýyndygyny aýtdy, ýöne neşirýat bilen gürleşmegi ýazyjynyñ özüne galdyrdy. Soñra-da, başda aýdyşym ýaly, gyrgyz wakalary başlandy… Elbetde, dörediji adam gidende, onuñ yzynda soñlanmadyk eserleri hem soñlanmadyk işleri galýar. Ol işleri hormat bilen ýerine ýetirmek – dirileriñ borjy. Indi şwed dilinde-de, gyrgyzdyr-rus dillerinde-de, dünýäniñ beýleki dillerinde-de Çingiz Aýtmatowyñ kitaplarynyñ, onuñ baý edebi we ruhy mirasynyñ geljekki hormaty, ykbaly diñe şol dilleriñ, halklaryñ hem edebiýatlaryñ özlerine bagly.

Ak Welsapar, ýazyjy, Şwed ýazyjylar guramasynyñ hem Ýazyjylaryñ Halkara Pen-klubynyñ hormatly agzasy,
Stockholm, 2008-06-18

۱۳۸۷ خرداد ۲۴, جمعه

تورکمن موسیقی سی حقیندا بیرتحقیقی مقاله


*- سایت ارکینلیک اُرگ دان آلیندی
---------------------------------------------
اولین محقق موسیقی ترکمنی
فرهنگ موسیقی غنی و خود ویژه ملت ترکمن، همچون موسیقی دیگر خلقهای شرق، در طول چندین قرن شکل گرفت و رشد یافت و از نسلی به نسل دیگر بمثابه یک سنت شفاهی منتقل گردید. در این یادگارهای فرهنگ موسیقی که تا زمان ما رسیده و مکاتب فلکلوریک وحرفه ای را درخود شامل گردانیده است، اندیشه ها و آرزوها، جهان بینی و تاریخ چندین ساله ملت ترکمن، شرایط ویژه زندگی دامداری و کشاورزی او انعکاس یافته است.
دردوران جهالت و بیسوادی مردم ترکمن، اساسا نمیتوانست سخنی درباره مطالعه میراث فرهنگی خلق مطرح باشد. درباره موسیقی ترکمنی تنها اطلاعات محدودی در شکل آثار دست نویسی که عمدتا دانشمندان و تاریخدانان شرقی و همچنین روسی و دانشمندان خارجی و سیاحان بدان پرداخته اند موجود بود. در این دوران از وجود نت در موسیقی ترکمن تقریبا خبری نبود. اطلاعات ناچیزی درقرن 19 میلادی درباره ترانه های خلقی ترکمنی دریادداشتها و آثار آلیابییف، دوبروولسکی، کلنوسکی، پاشین، لیسکا و دیگران وجود دارد.
جمع آوری وامکان مطالعه میراث موسیقی ملت ترکمن تنها بدنبال اعتلای فرهنگی مردم ترکمن وایجاد مراکز تحقیقاتی و موسیقی شناسی درترکمنستان شوروی میسر گردید. ایجاد این مراکز امکان نیرومندی را برای مطالعه علمی میراث فرهنگی ملت ترکمن بوجود آورده وبه جرئت میتوان گفت که بدون این مراکز امکان بهره برداری از سنن و تجارب موسیقی نسلهای گذشته و رشد آتی جوانب مترقی خلاقیت های موسیقی پیشینیان وجود نداشت.
درامر جمع آوری و مطالعه میراث موسیقی ملت ترکمن، شخصیتهای مترقی روس از جمله، اتنوگراف موسیقی ویکتور اوسپنسکی ( 1949- 1879) و دوست نزدیک او ویکتور بلیایف ( 1968- 1888) نقش غیر قابل انکاری را در این بین ایفاء نمودند. نام اوسپنسکی و فعالیتهای ارزشمند وی برای بسیاری از مردم ترکمنهای خارج از ترکمنستان شوروی ناشناخته است. ناشناخته بودن نام اوسپنسکی در میان این ترکمنها خود معلول سیاستهای جانبدارانه ای است که از سوی حاکمیتهای وقت چه در گذشته و چه حال پیشبرده شده و میشود. غرض آنان از این امر تلاش برای تحقیر و ناچیز نشان دادن موسیقی ترکمنی و در نهایت مستحیل نمودن آن بوده است. پیشبرندگان این سیاست بخوبی بر موقعیت موسیقی خلقی ترکمنی و نقش و اهمیت آن در میان توده های ترکمن واقف بوده و در طول تاریخ شاهد بوده اند که در شرایط سخت زندگی توده ها و اجحافات حکام رنگارنگ بر آنان، موسیقی ترکمنی سلاح روحی نیرومندی برای پیکار علیه متجاوزین زمانه بشمار می آمده است. توده های ترکمن هنوز اقدام شجاعانه شکور باغشی را که برای آزادی برادرش با دوتار خود به دیار ایرانیان میرود از یاد نبرده اند. اما موسیقی ترکمنی از دوران شکور باغشی تا به امروز به دستاوردهای عظیمی نائل آمده و غنای بیشتری یافته است که در این بین تلاش و خدمات اوسپنسکی و دوست نزدیک وی بلیایف غیر قابل انکار است.
اوسپنسکی در 31 ماه اوت 1879 در کالوگ بدنیا آمد. اما دیری نمی پاید که خانواده وی به شهر اوش (شهری در قیرقیزستان) نقل مکان میکند. اولین معلم موسیقی او پدرش بود که نواختن ویولون را بوی آموخت. پس از اتمام دوران متوسطه و خدمت نظام، در سال 1908 وارد کنسرواتور پطربورگ میگردد. وی در ایام اشتغال در کنسرواتور پطربورگ امکان آشنایی با موسیقیدانان برجسته ای چون لیادف، گلینکی، ریمسکی کورساکف، بورودین و دیگران را که در آثار خویش ریتمهای شرقی را نیز بکار میگرفتند می یابد. این امر عامل اصلی در ایجاد گرایش و جذب وی بسوی موسیقی خلقهای شرق بود. بهمین جهت پس از اتمام دوره کنسرواتوری و خدمت دوم نظام، در 20 نوامبر 1917 به او از سوی شورای کنسرواتوری پطربورگ مأموریت اعزام به قفقاز و ترکمنستان برای جمع آوری ترانه های محلی خلقی و مطالعه هنر موسیقی خلقی1 داده میشود. از این لحظه، مرحله نوینی در زندگی و فعالیتهای او که با کار علمی- تحقیقاتی و موسیقی شناسی و خلاقیتهای وی در ازبکستان و ترکمنستان مربوط است آغاز میگردد.
اوسپنسکی پس از مسافرت به تاشکند، پیرامون جمع آوری و مطالعه موسیقی فلکلوریک ازبکی و بر پایه آن، خلق آثار اصیل، کارهای زیادی را به انجام میرساند. علاوه بر آن، او به امر تربیت کادرهای موسیقی ملی و ترویج فرهنگ موسیقی خلقهای آسیای میانه توجه فراوانی مبذول میدارد. در سال 1918 بنا به ابتکار او در تاشکند، کنسرواتور خلقی ایجاد گردیده و در سال 1921 ، او کنسرتی را تحت عنوان « هنر گذشته خلقهای ترکستان » ترتیب میدهد. در سال 1923 او یکی از برجسته ترین آثار موسیقی خلقهای ازبک و تاجیک بنام « شاشما کوما » را به نت در می آورد.
درسالهای 1930- 1925، مجموعه فعالیتهای اوسپنسکی با موسیقی ترکمنی پیوند دارد. بنا به وظیفه ای که ازسوی حاکمیت ترکمنستان شوروی بوی محول میگردد، او تحقیقات تاریخی خود را درمناطق مختلف ترکمنستان، پیرامون موسیقی ترکمنها آغاز میکند. اما باید خاطر نشان نمود که اولین آشنایی وی با موسیقی ترکمنی در سال 1921 و در هنگام تدارک کنسرت « هنر گذشته خلقهای ترکستان » که در آن اکثریت خلقهای منطقه چون ازبکها، تاجیکها، قیرقیزها، قزاقها و ترکمنها حضور داشتند بوده است.
برای شرکت در این کنسرت، دعوتنامه هایی از سوی حاکمیت ترکمنستان به موسیقدانان و خوانندگان شهرها و مناطق مختلف ارسال میگردد. چنین دعوتنامه هایی برای هنرمندان خلقی ترکمن نیز فرستاده میشود. در میان دعوت شدگان ترکمن به این کنسرت از جمله نوبت باغشی از تاغتا بازار، گلن جه باغشی از ماری، خان محمد غئجاقچی از غارری غالا، مئللی تأچ مرادف از قاقا 2 ، پیدا تودوک چی و دوستان وی از ماری، اوراز سالئر و آننا باغشی از سرخس، دولت مراد دولت اوغلی و مرت باغشی آباش اوغلی از تجن حضور داشتند.
در این رابطه حاکمیت ترکستان یادداشتی مبنی بر مساعدت و همیاری به دعوت شدگان فوق به تاشکند به کمیته اجرایی استان در ترکمنستان ارسال میدارد3 . بسیاری از دعوت شدگان فوق بنا به دلایل مختلف نتوانستند در این کنسرت شرکت نمایند. با وجود این در کنسرت فوق که در 10- 8 ماه مه 1921 برگزارگردید، هنرمندان ترکمن توانستند آثاری از موسیقی سنتی ترکمنی را عرضه نمایند. در این کنسزت، باغشی معروف ترکمن ساری باغشی از روستای بامی با همراهی غئجاق پسرش پورلی ساری، آنسامبل نی نوازان4 و ملا پوری آباش اوغلی با دکلمه اشعاری از شعرای ترکمن برنامه هایی را اجرا نمودند5 .لازم به یادآوری است که حاکمیت ترکستان کمکهای بی دریغی را برای هر چه بهتر برگزار گردیدن کنسرت فوق بعمل آورد.
درایام برگزاری کنسرت فوق، مناسبات دوستانه ای مابین اوسپنسکی وهنرمندان ترکمن برقرارمیگردد. این امردرنامه هنرمندان ترکمن نیز که خطاب به اوسپنسکی نوشته شده انعکاس یافته است: « گروه کوچک ما که امکان شرکت دراین کنسرت و آشنایی با شما را یافت، موجبات علاقمندی ما را نسبت به شما وفعالیتها و متد کار شما فراهم آورده وما را بر آن داشت که قابلیت درک شما را درمورد جنبش موسیقی وافکار خلاق وبرخورد فعال تان را به سرشت انسانی و روانشناسی مورد تحسین قرار دهیم. ما جدا با شما احساس نزدیکی میکنیم............. اجازه بدهید اوسپنسکی گرامی، صمیمانه ترین تشکرات خودرا بابت مناسبات دوستانه وانسانی نثارتان نمائیم................ وازتوجه عمیق تان برای درک خلاقیتهای موسیقی ما قدردانی نمائیم. برای شما نیرو و انرژی فراوان در راه تداوم کارهای علمی تان درعرصه مطالعه موسیقی ما آرزو کرده و امیدواریم که احترامات خالصانه ما نسبت به شما وکارهای علمی تان، حمایتگر هرچند کوچکی برای تداوم کارهایتان باشد6 .» چنین ابراز علاقمندی های دوطرفه، نهایتا نتایج مؤثر خودرا برجای گذاشت. بدنبال تصمیم حاکمیت ترکمنستان شوروی پیرامون رشد موسیقی ملی ترکمنی، ازاوسپنسکی دعوت بعمل آمد که امرمهم به نت درآوردن موسیقی ترکمنی را به انجام رساند.
درسالهای 1930- 1925 ، اوسپنسکی تحقیقات فراوانی را درزمینه موسیقی ترکمنی بعمل آورد. وی دراولین دور تحقیقات خود ( از ماه اوت 1925 تا ماه مه 1926) ، در مجموع 115 اثر موسیقی را از خوانندگان و نوازندگان ترکمن ماری، تاغتا بازار، سرخس، تاغتا و پوُرسی به ثبت رساند. در میان این آثار، موسیقی های سنتی حرفه ای از جایگاه درجه اولی برخوردار بودند. بدین ترتیب براساس مجموعه کارهای صورت گرفته در این عرصه، درسال 1928 ازسوی بخش موسیقی انتشارات دولتی، جلد اول کتاب «موسیقی ترکمنی 7 » ومقاله « تحقیقات موسیقی- مردم شناسی من درترکمنستان درسالهای 26- 1925» نوشته اوسپنسکی و 115 ترانه ترکمنی با همراهی دوتار، غئجاق، تودوک ( نی)، و دیللی تودوک ثبت شده توسط اوسپنسکی آورده شده است. جلد نخست « موسیقی ترکمنی» نه تنها بمثابه نقطه آغازی برای به نت درآوردن موسیقی ترکمنی بشمارمی آید، بلکه آن یکی از آثار بنیادی موسیقی فلکلوریک ملت ترکمن محسوب میگردد.
دردور تحقیقات دوم ( از ژانویه 1927 تا اوت 1928 ) که در بخشها و روستاهای ترکمنستان شرقی و غربی صورت میگیرد، اوسپنسکی موفق به ثبت بیش از 200 اثر موسیقی سنتی و حرفه ای و 30 اثر ترانه های کودکان و زنان میگردد. در سال 1930 سومین دور تحقیقات از سوی وی سازماندهی میگردد، ولی آن نمیتواند نتایج مطلوب خود را بار آورد.
جریان تحقیقات اوسپنسکی در مناطق مختلف ترکمنستان، دائما در مطبوعات متعدد ترکمنستان، منجمله در نشریه « یادداشتهای ترکمنستان» و نشریه ماهانه « ترکمن شناسی» و همچنین برنامه های آتی آن درج میگردد. این امر موجبات علاقمندی فراوانی را در داخل و خارج و همینطور در میان دوستداران موسیقی ترکمنی برمی انگیزد.
در اطلاعیه بخش موسیقی- مردم شناسی انیستیتو علوم موسیقی دولتی در 5 ژانویه 1926 که با استناد به اظهارات اوسپنسکی داده شده، به ارزش هنری موسیقی ترکمنی بخصوص به ریتم، سیستم ترتیب صداها و ساختار فرم عمومی آن اشاره میگردد 8 . همچنین در مصوبه شورای بخش تئوری و تاریخ موسیقی دولتی انیستیتو تاریخ هنر در 25 اکتبر 1926، بر اساس بیانات بلیایف آمده است که، تحقیقات صورت گرفته توسط اوسپنسکی در عرصه موسیقی ترکمنی، نه تنها دارای اعتبار نوین و کاملا ارزشمندی در عرصه مطالعه ویژگیهای موسیقی- مردم شناسی خلقها میباشد، بلکه آن در کل به لحاظ داشتن ملودی خود ویژه، ریتم و شکل میتواند مدعی ثابت قدمی در برابر موسیقی شناسی اروپای غربی بشمار آید 9 .
در سوم نوامبر 1926، بلیایف سخنرانی ای در مورد موسیقی ترکمنی در کمیسیون مردم شناسی وابسته به انجمن جغرافیای روسی ایراد مینماید. سخنرانی وی در باره موسیقی ترکمنی در مجله « موسیقی و انقلاب» (شماره 11، سال 1926) و در نیویورک در مجله «
Pro Musika quarterlu » ( سال 1927، مارس- ژوئن) بچاپ میرسد. علاوه بر آن، مقاله تحلیلی پیرامون جلد اول « موسیقی ترکمنی » در مجلات مختلف بزبانهای آلمانی، انگلیسی،ترکی و دیگر زبانها چاپ میگردد.
بلیایف و اوسپنسکی، نخستین گردآورندگان میراث موسیقی ترکمنی و اولین پیشگامان در این راه بودند. ثبت موسیقی خلقی ترکمنی، در شرایط بسیار دشوار، در دوران قحطی و بدون کمترین امکانات فنی ضبط و در شرایط سخت جغرافیایی ترکمنستان صورت پذیرفت. این امر بالطبع موجبات کاستیهایی را نیرفراهم آورد. در آن شرایط گاها برای ثبت ترانه ای یا آهنگی، از اجرا کننده آن خواسته میشد که آنرا چندین بار و بصورتی آرام تکرار نماید. بسیاری از ترانه های باغشی ها که تنها بصورت توضیحی ضبط گردیدند، به ثبت نرسیدند. بویژه در این بین میتوان به ملودیهای آواز خوانی باغشی ها و برخی دیگر اسالیب آواز خوانی ملی که توسط باغشی ها اجرا گردیدند اشاره نمود. اما آثاری که توسط اوسپنسکی مورد ثبت قرار گرفتند، دارای ارزش عظیم علمی و عملی میباشند. بلیایف بر پایه تجزیه و تحلیل موارد ثبت شده توسط اوسپنسکی، نخستین کار بنیادی خود را پیرامون موسیقی ترکمنی که درجلد اول « موسیقی ترکمنی » آورده شده به انجام رساند. نتیجه تحقیقات وکارهای اوسپنسکی وبلیایف، خود سنگ پایه ای شد برای موسیقی دانان روسیه درپایان سالهای 20 و آغاز سالهای 30 که به خلق آثاری با تم ترکمنی روی آورند.
اوسپنسکی در سالهای آخر عمر خویش که به درجه دکترای هنر شناسی نائل آمده بود، به ثبت آهنگهای ازبکی، فرغانه ای و دیگر ترانه های خلقهای ازبکستان پرداخته و در انیستیتو انجمن هنر تاشکند، کارهای زیادی را در امر تربیت کادرهای ملی به انجام رساند. او آهنگهای بسیاری را برای فیلم های سینمایی و اپراها و آثار سمفونیک و آوازهای کُر خلق نمود. به پاس خدمات شایان اوسپنسکی در امر احیای موسیقی ترکمنی و ازبکی بوی از سوی حاکمیت ترکمنستان و ازبکستان شوروی عنوان هنرمند خلق اعطاء گردید. اما پیری امکان ادامه کارهای با ارزش و علمی را بوی نداد و بدین سان پس از یک عمر تلاش و زحمت در راه موسیقی خلقهای ترکمنستان و ازبکستان، سرانجام در 9 اکتبر 1949 در تاشکند فوت نمود.
تحقیقات علمی اوسپنسکی وبلیایف، بعدها پایه نیرومندی برای گسترش هرچه وسیعتر عرصه های مختلف موسیقی ترکمنی گردید. انجمنها و انیستیتوهای مختلفی برای پرداخت به موسیقی ترکمنی و تربیت کادرهای ملی ایجاد گردید. دهها موسیقیدان تربیت شده و صدها اثر ارزشمند سمفونیک و اپرایی خلق گردیدند. با همه کارهای عظیمی که تا به امروز در عرصه غنای موسیقی ترکمنی صورت پذیرفته، ولی آن هنوز جا دارد که مضمون هر چه با کیفیت تری را کسب نموده و بیش از این تکامل یابد. این موسیقی برای روی پا ایستادن و تداوم خویش باید که پاسخگوی مطالبات زمان خویش و مردم خویش باشد، باید که این میراث موسیقی را پاسداری نمود و آنرا تا حد فرارویی به سلاح نیرومند معنوی توده های خلق در هر شرایط زمانی و مکانی ارتقاء بخشید.

پانویس ها: 1- ازیادداشتهای میان پاسپورتی که ازسوی شورای هنر کنسواتور پطربورگ به اوسپنسکی داده شده است. انیستیتو انجمن هنر بنام حمزه حکیم زاده نیازی ( تاشکند) ، آرشیو اوسپنسکی، جلد 1.
2- دوتار نواز نامی مئللی تأچ مرادف ازگؤک دپه، از سال 1921 تا 1930 درروستای مهین از بخش قاقا میزیست.
3- انیستیتو انجمن هنر بنام حمزه حکیم زاده نیازی، آرشیو اوسپنسکی، جلد3.
4- بنظر میرسد که در ترکیب آنسامبل نی نوازان، پیدا تودوک چی و دوستان وی ازماری حضور داشتند، ولی اسامی آنان در برنامه کنسرت آورده نشده است.
5- انیستیتو انجمن هنر بنام حمزه حکیم زاده نیازی، آرشیو اوسپنسکی، جلد3. > 6- همانجا.
7- جلد دوم « موسیقی ترکمنی » بنا به دلایل مختلف چاپ نشده و در سال 1936 تنها چند نسخه کنترل شده از آن که در آرشیوهای شخصی موجود بود بچاپ رسید.
8- انیستیتو انجمن هنر بنام حمزه حکیم زاده نیازی، آرشیو اوسپنسکی، جلد2. > 9- همانجا.

احمد مرادی،
24 خرداد 1387
moradi5704@yahoo.de

Quelle: turkmensahramedia

۱۳۸۷ خرداد ۲۳, پنجشنبه

مرحوم نادر ابراهیمی حقیندا بیر یادلاما

دکترعبدالرحمان دیه جی از خاطراتش

با نویسنده ی رُمان "آتش بدون دود" می گوید

*- برگرفته از وئب لاگ شخصی ایشان ( drdieji.blogfa.com )

-------------------------------------------------------------------------

نادرابراهیمی ترکمنتر از خیلی از ترکمنها بود!

سال 1377 بود، اولین سال انتشار هفته نامه صحرا. دفتر صحرا را پس از چند شماره ای که درگنبد منتشر کرده بودم به تهران منتقل کردم تا هم بتوانم به شغل تازه ام دردانشگاه سوره بپردازم وهم به انتشار نشریه.

آن سال یکی ازدوستان دانشجو (که الان اسمش یادم نیست) مصاحبه ای با نادر ابراهیمی، نویسنده رمان «آتش بدون دود» کرده برای چاپ درصحرا آورده بود و ما چاپش کرده بودیم. چاپ این مصاحبه بهانه ای بود برا ی دیدار با آن استاد بزرگوار. اول شماره تلفن انتشاراتی ای که ابراهیمی با آنجا همکاری داشت، گرفتم و صحبتی تلفنی با وی داشتم. خودم را به عنوان مدیر مسئول هفته نامه صحرا معرفی کردم و گفتم که علاقمندم ایشان را از نزدیک ببینم. او دعوتم کرد که بیایم خانه اش.

منزلش در حوالی بلوار کشاورز بود. برای اولین بار با وی برخورد می کردم. در کودکی سریال «آتش بدون دود» را از تلویزیون دیده بودم. چند جلد از رمانش را نیز خوانده بودم و نشست با آن نویسنده بزرگ برایم بسیار جذاب بود.

بله مردی قدبلند و قوی هیکل به همراه خانمش در برابرم نشسته بود، ، با سبیلی پرپشت و صدایی محکم و پر صلابت. وقتی از ترکمن صحرا حرف می زد شوق خاصی در صدایش پیدا بود. با شور و حال خاصی از ترکمنها صحبت می کرد. از دوستان قدیمی اش، از ترکمنان اصیل، از مختومقلی و آرمانهای مردم ترکمن صحرا و از تبعیضی که در حق این مردم روا می شد و ...

من شخصیتی را درمقابلم می دیدم که کاملا آگاه به مسائل ترکمنصحرا بود.ازسخنانش درشگفت مانده بودم. می دانستم که نادر ابراهیمی یک رمان نویس برجسته ایرانی است که موضوع شاهکار وی را زندگی ترکمنها شکل میدهد. اما هیچ فکر نمی کردم که این شخص که درمحله ای درتهران سکونت دارد این قدر نسبت به مسائل ترکمنصحرا حساس باشد. او حتی از استقلال ترکمنستان هم خوشحال بود ومی گفت که یک روز حتما از رمانش درترکمنستان هم استقبال خواهد شد.

پرسیدم: استاد شما اصلیتتان مال کجاست؟

جواب داد: من همین جا (تهران) متولد و بزرگ شدم. اما اصلیت ما از گرگان است.

بعد خنده ای کرد و ادامه داد:

اما من از آن ضد ترکمنها نیستم، ترکمندوستم.

گفتم: اتفافا گرگانیهای اصیل معمولا با ترکمنها رابطه خوبی دارند.

نادر ابراهیمی لبخندی زد و گفت: ولی من خودم هم ترکمن هستم. من از ترکمنهای قاجارم.

عجب! تا آن موقع نمی دانستم. واقعا خیلی ها هم نمی دانستند.

استاد گفت: من خودم را نسبت به خیلی از ترکمنهای امروز که سنت و آداب و رسوم خود را فراموش کرده اند و تاریخ و هویت خود را گم کرده اند، ترکمن تر می دانم.

صحبت از داستان و رمان شد. گفتم: من هم دستی از دور در این کار دارم و این کتاب داستانها... را هم من نوشتم.

گفت: من این کتابها را قبلا دیده ام. پس بگو با یک نویسنده جوان ترکمن نشسته ام.

گفتم: به قلم شما که نمی رسد. به هر حال چیزکی می نویسیم.

بعد از آن صحبتها روی داستان و رمان چرخید. استاد حالا به چشم کسی به من نگاه می کرد که حرفهایش را راجع به رمان و داستان به خوبی درک می کند. خیلی صحبتها کردیم. آن موقع وزارت ارشاد به ریاست مهاجرانی می خواست به بیست نویسنده منتخب ایرانی جایزه بدهد. نادر ابراهیمی هم با شاهکار خود «آتش بدون دود» یکی از آنها بود. محمود دولت آبادی هم بین آنها قرار داشت. ابراهیمی برایم تعریف کرد که او و دولت آبادی با هم اختلاف نظری روی آن مراسم داشتند. گویا دولت آبادی سر موضوعی انتقاد داشت و راضی به قبول جایزه نبود. اما نادر ابراهیمی نظرش این بود که باید از حرکت خوب، هر چند که ضعفهایی داشته باشد باید استقبال کرد. بعدها که وزارت ارشاد از آن بیست نفر تجلیل کرد دیدم که هر دو نویسنده بزرگ در آن شرکت داشتند.

دیدار من با نادر ابراهیمی در آن روز تاثیر خوبی روی من کرد. موقع خداحافظی استاد یادداشتی به دستم داد تا به ناشر ببرم و تمام جلدهای «آتش بدون دود» را به حساب او رایگان بگیرم. از او تشکر کردم.

«آتش بدون دود» یکی از شاهکارهای جاودانه در زمینه رمان ایرانی است. «آتش بدون دود» رمانی است که برای همیشه نام آن استاد بزرگ ادبیات داستانی را در نزد خوانندگان ایرانی زنده نگه خواهد داشت. همراه با قهرمانهای ترکمن چون «گالان اوجا» و «سولماز» و «آق اویلر» و «آلنی» و ...

آتش بدون دود، آمیزه ای از آرمانگرایی افسانه گونه و واقعیات سیاسی و اجتماعی و تاریخی ترکمنهاست با نگاه خاص نادر ابراهیمی و شخصیتهای حماسی پرداخته ذهن خلاق او، و زبانی شعر گونه و دلنشین که خواننده را تا آخر اثر با خود همراه می سازد.

تا آتش بدون دود هست، نادر ابراهیمی زنده است، تا آتش بدون دود هست، سم اسبان تیز تک ترکمن در صحرای ادب ایرانی غبار برخواهد انگیخت. یاد آن استاد بزرگوار و خالق این شاهکار جاودانه گرامی باد!

۱۳۸۷ خرداد ۲۲, چهارشنبه

مرحوم نادر ابراهیمی حقیندا بیر یادلاما

دکترعبدالرحمان دیه جی

ه" توسسه سیز اُت"ه رُمان-ینگ یاقین دا مرحوم بولان یازجیسی حقیندا یادلاماسی

*- منبع : وئب لاگ drdieji.blogfa.com

-------------------------------------------------------------------------

نادرابراهیمی ترکمنتر از خیلی از ترکمنها بود!ه

سال 1377 بود، اولین سال انتشار هفته نامه صحرا. دفتر صحرا را پس از چند شماره ای که در گنبد منتشر کرده بودم به تهران منتقل کردم تا هم بتوانم به شغل تازه ام در دانشگاه سوره بپردازم و هم به انتشار نشریه.

آن سال یکی از دوستان دانشجو (که الان اسمش یادم نیست) مصاحبه ای با نادر ابراهیمی، نویسنده رمان «آتش بدون دود» کرده برای چاپ در صحرا آورده بود و ما چاپش کرده بودیم. چاپ این مصاحبه بهانه ای بود برا ی دیدار با آن استاد بزرگوار. اول شماره تلفن انتشاراتی ای که ابراهیمی با آنجا همکاری داشت، گرفتم و صحبتی تلفنی با وی داشتم. خودم را به عنوان مدیر مسئول هفته نامه صحرا معرفی کردم و گفتم که علاقمندم ایشان را از نزدیک ببینم. او دعوتم کرد که بیایم خانه اش.

منزلش در حوالی بلوار کشاورز بود. برای اولین بار با وی برخورد می کردم. در کودکی سریال «آتش بدون دود» را از تلویزیون دیده بودم. چند جلد از رمانش را نیز خوانده بودم و نشست با آن نویسنده بزرگ برایم بسیار جذاب بود.

بله مردی قدبلند و قوی هیکل به همراه خانمش در برابرم نشسته بود، ، با سبیلی پرپشت و صدایی محکم و پر صلابت. وقتی از ترکمن صحرا حرف می زد شوق خاصی در صدایش پیدا بود. با شور و حال خاصی از ترکمنها صحبت می کرد. از دوستان قدیمی اش، از ترکمنان اصیل، از مختومقلی و آرمانهای مردم ترکمن صحرا و از تبعیضی که در حق این مردم روا می شد و ...

من شخصیتی را در مقابلم می دیدم که کاملا آگاه به مسائل ترکمن صحرا بود.از سخنانش در شگفت مانده بودم. می دانستم که نادر ابراهیمی یک رمان نویس برجسته ایرانی است که موضوع شاهکار وی را زندگی ترکمنها شکل می دهد. اما هیچ فکر نمی کردم که این شخص که در محله ای در تهران سکونت دارد این قدر نسبت به مسائل ترکمن صحرا حساس باشد. او حتی از استقلال ترکمنستان هم خوشحال بود و می گفت که یک روز حتما از رمانش در ترکمنستان هم استقبال خواهد شد.ه

پرسیدم: استاد شما اصلیتتان مال کجاست؟

جواب داد: من همین جا (تهران) متولد و بزرگ شدم. اما اصلیت ما از گرگان است.

بعد خنده ای کرد و ادامه داد:

اما من از آن ضد ترکمنها نیستم، ترکمندوستم.

گفتم: اتفافا گرگانیهای اصیل معمولا با ترکمنها رابطه خوبی دارند.

نادر ابراهیمی لبخندی زد و گفت: ولی من خودم هم ترکمن هستم. من از ترکمنهای قاجارم.

عجب! تا آن موقع نمی دانستم. واقعا خیلی ها هم نمی دانستند.

استاد گفت: من خودم را نسبت به خیلی از ترکمنهای امروز که سنت و آداب و رسوم خود را فراموش کرده اند و تاریخ و هویت خود را گم کرده اند، ترکمن تر می دانم.

صحبت از داستان و رمان شد. گفتم: من هم دستی از دور در این کار دارم و این کتاب داستانها... را هم من نوشتم.

گفت: من این کتابها را قبلا دیده ام. پس بگو با یک نویسنده جوان ترکمن نشسته ام.

گفتم: به قلم شما که نمی رسد. به هر حال چیزکی می نویسیم.

بعد از آن صحبتها روی داستان و رمان چرخید. استاد حالا به چشم کسی به من نگاه می کرد که حرفهایش را راجع به رمان و داستان به خوبی درک می کند. خیلی صحبتها کردیم. آن موقع وزارت ارشاد به ریاست مهاجرانی می خواست به بیست نویسنده منتخب ایرانی جایزه بدهد. نادر ابراهیمی هم با شاهکار خود «آتش بدون دود» یکی از آنها بود. محمود دولت آبادی هم بین آنها قرار داشت. ابراهیمی برایم تعریف کرد که او و دولت آبادی با هم اختلاف نظری روی آن مراسم داشتند. گویا دولت آبادی سر موضوعی انتقاد داشت و راضی به قبول جایزه نبود. اما نادر ابراهیمی نظرش این بود که باید از حرکت خوب، هر چند که ضعفهایی داشته باشد باید استقبال کرد. بعدها که وزارت ارشاد از آن بیست نفر تجلیل کرد دیدم که هر دو نویسنده بزرگ در آن شرکت داشتند.

دیدار من با نادر ابراهیمی در آن روز تاثیر خوبی روی من کرد. موقع خداحافظی استاد یادداشتی به دستم داد تا به ناشر ببرم و تمام جلدهای «آتش بدون دود» را به حساب او رایگان بگیرم. از او تشکر کردم.ه

«آتش بدون دود» یکی از شاهکارهای جاودانه در زمینه رمان ایرانی است. «آتش بدون دود» رمانی است که برای همیشه نام آن استاد بزرگ ادبیات داستانی را در نزد خوانندگان ایرانی زنده نگه خواهد داشت. همراه با قهرمانهای ترکمن چون «گالان اوجا» و «سولماز» و «آق اویلر» و «آلنی» و ... ه

آتش بدون دود، آمیزه ای از آرمانگرایی افسانه گونه و واقعیات سیاسی و اجتماعی و تاریخی ترکمنهاست با نگاه خاص نادر ابراهیمی و شخصیتهای حماسی پرداخته ذهن خلاق او، و زبانی شعر گونه و دلنشین که خواننده را تا آخر اثر با خود همراه می سازد.

تا آتش بدون دود هست، نادر ابراهیمی زنده است، تا آتش بدون دود هست، سم اسبان تیز تک ترکمن در صحرای ادب ایرانی غبار برخواهد انگیخت. یاد آن استاد بزرگوار و خالق این شاهکار جاودانه گرامی باد!ه

باش ساغلیق

قیرقیزستان- ینگ تانیمال یازیجیسی چنگیز آیتمات آرادان چیقدی

(چنگیز آیتمات نویسنده ی مشهور قرقی زستان درگذشت)

دویچه رادیوسی نینگ خبر برمه گینه گؤره، چنگیز آیتمات، 10 – نجی یونی 2008 گونی، 79 یاش ایچینده نورنبئرگ شهرینگ خاستا خاناسیندا مرحوم بولیپ دیر.

چنگیز آیتمادینگ شوروی دورینده، "شوروی بیرله شیگی" نینگ تانیمال یازیجی لاریندان دی. مرحوم ینگ یازان ایزلاری (اثرلری) 150 دیل، شول ساندا تورکمن وپارس دیل لرینده هم چاپ بولیب دی. شونینگ اوچین- ده ایرانلی و آوغانیستانلی تورکمن اینتئلی گئنت (روشنفکر) لری نینگ کؤپی سی ، مرحوم ینگ اثرلریندئن "جمیله "، " ایلکینجی معلم" ، "گول ساری" و " آق گأمی" کتاب لاری اُکاندیرلار.

مرحوم ینگ "مانقورت" اثری، تورکیه و تورکمنستان کینو ره ژیستور (کارگردان)لاری طرف یندان کینو فیلم (سینما فیلمی) ادیلیپ دی .

مرحوم ینگ قالان لارینا هم دوست- یارلارینا باش ساغلیق دیله یأریس.

ایزی یاراسین و یاتان یئری یاغتی بولسون

( بر قبرش نور به بارد و آثارش سودمند گردد)

تورکمنلرینگ مدنی وسیاسی اُجاغی نینگ کانادا و آلمان فیلیال لاری نینگ کوردیناسیون شوراسی

( شورای هماهنگی واحدهای کانادا و آلمان ِ "کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن" )

11 یونی 2008 / 22 خرداد 1387

۱۳۸۷ خرداد ۱۸, شنبه

Report from : www.amnesty.org , about Turkmen's Fishers

PUBLIC AI Index: MDE 13/072/2008

22 May 2008

Further Information on UA 24/08 (MDE 13/016/2008, 25 January 2008) Fear of torture

IRAN Jamshid Arazpour (m), ethnic Turkmen from Gomesh Deppeh

Haji Aman Khadivar (m), ethnic Turkmen from Chapaqli, Golestan

82 others


Jamshid Arazpour and Haji Aman Khadivar, who were among a group of Iranians of Turkmen ethnicity detained in early January 2008, are now known to have been charged with public order offences and tried, although the outcomes of their trials are not known. Meanwhile, reports have emerged that some of those detained, including children, were tortured by security forces.

Between 200 and 300 Iranian Turkmen living in the coastal province of Golestan, near the city of Bandar-e Torkman, were arrested after the killing of an Iranian Turkmen fisherman by maritime security officers on 28 December 2007. The fisherman was one of a group fishing without a license in the Caspian Sea. The killing caused severe and widespread unrest in Turkmen areas around Bandar-e-Torkman. Government buildings and other public and private property was reportedly damaged.

Most of those detained were released without charge in January. Eighty-four people were charged with public order offences and released on bail, amounting to the equivalent of around US$3,350 for each person. Most of those arrested are thought to be fishermen, labourers and students.

The trials of the 84, including Jamshid Arazpour and Haji Aman Khadivar, were scheduled to start on 6 May. Reports from human rights defenders mention that some of the defendants did not have access to legal assistance. The outcomes of the trials are not yet known.

At least six of those detained in January, students under the age of 15, were held for between seven and 12 days by security forces. According to their testimony, they were repeatedly beaten and kicked, and they were raped with an object. Amnesty International has previously received reports of the practice of male rape by security officials using, for example, glass bottles. The students say that their feet were bound with a wire or filament and they were subjected to electric shocks. One student claimed that the torture left him deaf for several days. Other detainees were kept outside, in sub-zero temperatures, for several hours, and food was denied to some prisoners. The students claim that in order to avoid being tortured, some of the detainees accepted all that was said about their alleged activities, even if they had nothing to do with the unrest.

BACKGROUND INFORMATION

The Turkmen of Iran number around 2.2 million (no more than 3% of the population), and speak a Turkic language. They are Sunni Muslim and live in the north-west of the country. They are allowed no education or social services in their mother tongue, though a small number of newspapers are allowed to publish in Turkmen. Turkmen cannot obtain senior positions in even local government, under discriminatory selection policies.

According to a statement made by the Organisation for the Defence of Human Rights in Turkmen Sahra, on or around 8 February, a Turkmen fisherman was injured by gunfire. On or around 5 April, maritime security forces were reported to have seized fishing equipment and other property belonging to Turkmen fishermen in various towns and villages near the Caspian Sea for reasons that are not known.

The parliamentary representative for Bandar-e Torkman, who is himself a Turkmen, has reportedly complained to parliament on three occasions about the killing of the fisherman and the subsequent mass arrests of his constituents. In one of his statements he is reported to have said that, "One cannot tell poor villagers that they should continue to live in hunger."

RECOMMENDED ACTION: Please send appeals to arrive as quickly as possible, in Persian, English, (or Turkmen or Turkish to the Governor of Golestan) or your own language:

- expressing concern at reports that some of those detained in January 2008 following the unrest relating to the killing of a Turkmen fisherman were tortured and that this included children;

- calling for an immediate investigation into reports of torture used against Iranians of Turkmen ethnicity, with a view to bringing the perpetrators to justice;

- calling on the authorities to review the cases of the 84 reportedly charged with public order offences in connection with the unrest following the killing of the fisherman, to ensure that none of those who were charged were so as a result of the threat of torture; and to ensure that they are tried in accordance with international fair trial standards;

-calling on the authorities to allow all those detained to be granted immediate and regular access to their families and lawyer of their choice and to be granted any medical treatment they may require;

APPEALS TO:

Governor of Golestan province

Governorate of Golestan (Ostandari-ye Ostan-e Golestan)

Gorgan, Islamic Republic of Iran

Email: via website: http://www.golestanstate.ir/layers.aspx?quiz=contact

Put your name in the top field and your message in the last field. Click the grey box beneath to send.

Salutation: Dear Governor

Head of the Judiciary

Ayatollah Mahmoud Hashemi Shahroudi

Ministry of Justice, Ministry of Justice Building, Panzdah-Khordad Square,

Tehran, Islamic Republic of Iran

Email: info@dadgostary-tehran.ir (In the subject line write: FAO Ayatollah Shahroudi)

Salutation: Your Excellency

COPIES TO:

Leader of the Islamic Republic

His Excellency Ayatollah Sayed ‘Ali Khamenei, The Office of the Supreme Leader

Islamic Republic Street - Shahid Keshvar Doust Street, Tehran, Islamic Republic of Iran

Email: info@leader.ir

Salutation: Your Excellency

Minister of Intelligence

Gholam Hossein Mohseni Ejeie

Ministry of Intelligence, Second Negarestan Street, Pasdaran Avenue, Tehran, Islamic Republic of Iran

Salutation: Your Excellency

COPIES TO: diplomatic representatives of Iran accredited to your country.

PLEASE SEND APPEALS IMMEDIATELY. Check with the International Secretariat, or your section office, if sending appeals after 3 July 2008.

---------------------------------------------------------------------------------

*-Report from amnesty.org, about turkmen's fishers

*- http://www.amnesty.org/en/library/asset/MDE13/072/2008/en/80613b65-28aa-11dd-88e3-17bcbb296f4e/mde130722008eng.html