۱۳۸۸ بهمن ۹, جمعه

حمایت کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن

حمایت کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن

از اعتراض در مقابل مقر سازمان ملل متحد در ژنو

کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن اعدام را محکوم واز اعتراض در برابر مقر سازمان ملل متحد در ژنو حمایت می کند

کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن مخالف اعدام است واعدام معترضین را محکوم می کند ، و از اعتراض در مقابل مقر سازمان ملل متحد در ژنو به تاریخ 15 فوریه 2010 (26 بهمن 1388) حمایت می نماید.

کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن همه ی ترکمنهای مقیم کشورهای اروپا را بهمراه سایر ایرانیها، بویژه اقلیتهای ملی ایران برای شرکت درکاروان حقوق بشر فرا می خواند.


کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن- واحدهای آلمان، کانادا و انگلستان

29 ژانويه 2010 - 9 بهمن 1388

---------------------------------------------------

در زیر اطلاعیه شماره ۳ کاروان حقوق بشر برای ایران

حضور در برابر مقر سازمان ملل متحد در ژنو

هم میهنان عزیز

همان طور که در فراخوان واطلاعیه پیشین «جمعیت پشتیبانی از جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران » برای
سامان دهی کاروان حقوق بشر برای ایران به مناسبت بررسی کارنامه حقوق بشر ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل به اطلاع شما رسانیده شده است در روزهای 15 و16 و 17 فوریه 2010 در مقر سازمان ملل متحد در ژنو، شورای حقوق بشر سازمان ملل، درهفتمین نشست خود به بررسی وضعیت حقوق بشر ایران خواهد پرداخت.

با توجه به اهمیت برگذاری این نشست و ضرورت افشای همه جانبه ی نقض حقوق بشر به دست جمهوری اسلامی و تجاوزات آشکار این حکومت علیه حقوق مسلم مردم ما و در دفاع از حقوق پایمال شده ی ملت ایران دربیش ازسه دهه ، ما تشکل های مدنی فعال در برلن و امضاء کننده ی این متن در نشستی مشترک با رایزنی در اهمیت برگذاری هرچه گسترده تر و متحد تر این کارزار حقوق بشری ، بر آن شدیم که به صورت همآهنگ و متحد فعالیت های مان را سازمان دهی کنیم . از جمله

ما در روز دوشنبه 15 فوریه 2010 (26 بهمن 1388) از ساعت 9 صبح دربرابرمقر سازمان ملل متحد در ژنو با خواستهای زیر حضور خواهیم داشت:

1 –
محکومیت سرکوب و شکنجه وسنگسار و تجاوز و اعدام در ایران و درخواست محاکمه آمران و عاملان این اعمال ضد انسانی
2 –
آزادی بی قید و شرط کلیه ی زندانیان سیاسی جنبش اخیر مردم ایران و دیگر زندانیان سیاسی ، عقیدتی ایران
3 –
رفع تبعیض جنسیتی علیه زنان و برابری حقوقی و سیاسی و اجتماعی زنان و مردان
4 –
رفع تبعیض مذهبی علیه اقلیت های مذهبی در ایران
5 –
حق انتخاب آزاد نوع زندگی و حق آزادی اندیشه و بیان و نشر و تجمع و تشکل و پوشش
6 –
اعزام فوری هیئتی از طرف سازمان ملل متحد برای بررسی وضعیت زندان ها و زندانیان ایران
7 –
تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران از سوی سازمان ملل
8 –
ملزم کردن حکومت جمهوری اسلامی ایران به رعایت مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر (که خود یکی از امضا کنندگان آن بوده است) و میثاق های الحاقی آن از سوی سازمان ملل

در این زمینه پیش نهاد می کنیم:
*
که در هر شهر با توجه به وضعیت آن و امکانات موجود در محل ، کمیته ی مشترکی از مجموع تشکل های مدنی وفعالان سیاسی و ایرانیان آزادی خواه تشکیل شود تا نمایندگان این کمیته ها بتوانند در سطح هر کشور فعالیت های مشترکی را (به ویژه در خصوص حرکت کاروان به سوی ژنو) پایه ریزی کنند و به پیش ببرند .
*
فعالیت های سازمان دهی شده در کشورهای مختلف به اطلاع یک دیگر رسانده شود تا دریکی از روز های یاد شده به شکل اعتراضات همآهنگ شده ی جهانی (میتینگ یا تظاهرات) تجلی کند .
*
در هفته هایی که پیش از این نشست پیش رو داریم ، در هر محل ، با توجه به موقعیت و امکانات آن ، با نمایندگان پارلمان ها ، احزاب ، سند یکاها ، مطبوعات، ... تماس های فوری و منظم برقرار شود با بیان خواست ها ی معین و مشترک به دو منظور اساسی :
یک : فراهم آوردن زمینه ی موضع گیری نمایندگان کشورهای شرکت کننده در این نشست علیه نقض حقوق بشر در ایران و دفاع از مبارزات کنونی مردم ایران .
دو : رسانه ای کردن هر چه بیش تر تجاوزات آشکار و ضد انسانی حکومت ایران علیه حقوق مسلم مردم ایران و پشتیبانی از خواست های به حق مردم ما .
*
برگذاری سخنرانی و جلسه های مشترک دربررسی مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و دلایل تاریخی وسیاسی و حقوقی بی اعتنایی به آن در ایران
*
حضور در مقر سازمان ملل متحد در ژنو (محل برگذاری نشست) و در نیویورک به عنوان یکی از شکل های بارز و نمادین کاروان حقوق بشر برای ایران سازمان دهی شود وبا همآهنگی یک دیگر در هر چه بهتر برگذار شدن آن بکوشیم .
ما از کلیه ی هم وطنان و کلیه ی نهادهای مدنی ایرانی خارج از کشور دعوت می کنیم با همآهنگی هرچه بیش تر با یک دیگر ، این نشست را به موقعیتی برای افشای تجاوزات گستاخانه و ضدانسانی حکومت ایران به حقوق مسلم مردم ایران در سه دهه گذشته و دفاع از مطالبات و مبارزات حق طلبانه و دموکراتیک زنان و مردان و جوانان میهن مان تبدیل کنیم.
ما به سهم خود آمادگی مان را برای همآهنگی فعالیت هایمان در این کارزار حقوق بشری از هر نظر اعلام می کنیم.
سپاس گزار خواهیم بود چنان چه نظرها وپیش نهادهای خودرا با ما و به این نشانی درمیان بگذارید:

bashariranberlin@yahoo.com

جمعیت پشتیبانی از جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران – برلن
شبکه جوانان ایرانی – برلن
کانون پناهندگان سیاسی ایران – برلن
کانون دفاع از زندانیان سیاسی ایران – برلن
سازمان زنان ایران – برلن
ایرانیان سکولار طرفدار آزادی و دموکراسی – برلن
انجمن رنگ انتخاب دموکراتیک ، کد – برلن
7
بهمن 1388 – 27 ژانویه 2010

*- برگرفته از سایت ایران امروز

-------------------------------------------------------------------

۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

مطالبات جمعی ازفعالان کرد ازجنبش سبز

بیانیه ی جمعی از فعالان کرد:

جنبش سبز، جایگاه ومطالبات ما

• ما جمعی از فعالان کرد برای اینکه جنبش نوین درایران، همگام با جنبشهای آزادی خواهانه ی دیگر باشد مطالبات خود را یادآور می شویم ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com پنج‌شنبه ۱ بهمن ۱٣٨٨ - ۲۱ ژانويه ۲۰۱۰

اخبار روز: جمعی از فعالین کرد درایران وخارج از کشور با انتشار بیانیه ای انتظارات ومطالبات خود از جنبش دموکراتیک درایران را مطرح ساخته اند :
بیش از هفت ماه از آغاز جنبشی اجتماعی ونوین درایران که به جنبش سبز شهرت یافته، میگذرد. جنبش کم نظیری که به یمن بهره برداری خلاقانه از امکانات وسیع وجدید ارتباطات جمعی؛ همچون شبکه های اینترنتی، تصویر برداری آماتور توسط دوربینهای موبایل، شبکه های تلویزیونی ماهواره ای وغیره، به سرعت فضاهای مجازی و خبری را اشغال کرده وخود را به جهانیان معرفی نموده است. تکنولوژی نوین از هر ایرانی یک رسانه ساخته و عملا هر شهروند رسانه ای و غیر رسانه ای را عضو یک شبکه فراگیر اجتماعی کرده است. یکی از ویژگی های این شبکه اجتماعی تنوع هویت اعضای آن است، وچنانچه این تنوع و تفاوتها کاملا به رسمیت شناخته شده و مورد توافق و احترام متقابل قرار گیرد، در آینده جهت تحقق اهداف آن مفیدتر خواهد بود.

از آنجا که جنبش سبز تاکنون بر سیاق خودداری از خشونت تا حد امکان پیشرفته است و فاقد یک رهبری واحد است، بنظر می رسد ادامه این رویه از ظرفیت ایجاد دوره استبدادی جدید برای آینده ایران کاسته و به همان نسبت، گذار بسوی دمکراسی و آزادی و برابری، که همانا آرزوی دیرینه همه ایرانیان است را محتمل تر سازد. ازسوی دیگر، گذر زمان موجب مواجهه جنبش سبز با مشکلاتی شده است. به عنوان مثال دامنه سرکوب وخشونتهای سی ساله ی غیر قابل باور وحیرت انگیز حکومت که قبلا در مناطقی چون کردستان بکار میرفت، امروزه بطور علنی درمقابل چشمان بهت زده جهانیان به تهران و شهرهای بزرگ کشور کشیده شده است. عریانی این خشونتهای دولتی با تمام تلخی های آن، می تواند عاملی باشد برای ایجاد یک گفتمان فرهنگی میان تمامی ایرانیان از هر جنس، ملیت، مذهب و باور، که باید نه تنها از تکرار خشونت در ایران آینده پرهیز کرد، بلکه باید هرگونه عامل خشونت زا مثل تبعیض ونابرابری را ریشه کن نمود، واین میسر نیست مگر با فرهنگ سازی.

ازجمله ی مشکلات دیگر، عدم فراگیری جنبش سبز یا به عبارت دیگر عدم برابری شدت موج ایجاد شده توسط جنبش سبز در مرکز و در حاشیه های کشور است که عمدتا محل سکونت ملیتهای غیر فارس زبان ایران می باشد. دلایل و عوامل این مشکل و راهکارهای برون رفت از آن نه تنها توسط فعالان سیاسی و فرهنگی ملیت ها، بلکه با مشارکت فعالان سیاسی و فرهنگی مرکز نیز باید به بحث و تبادل نظر گذاشته شده و امکان هر چه فراگیر تر شدن جنبش و کاهش توان سرکوب حاکمیت را فراهم آورد. نادیده گرفتن این مشکلات به بهانه امکان تضعیف اتحاد ائتلافهای حداقلی جنبش و اولویت بندی خواسته ها و موکول کردن مسئله گروه های ملی، زنان، کارگران و غیره، به آینده ای مبهم که هرگز فرا نخواهد رسید، هیچگاه ایران را به دمکراسی و آزادی نرسانده و نخواهد رساند. باید همین امروز و در گرماگرم مبارزات صداهای مختلف را شنید و پاسخ گفت، بویژه که هم اکنون دست کم ۲۰ زندانی سیاسی کرد درخطر اجرای حکم صادره اعدام قراردارند. بدون شک سکوت دراین باره اجحاف بزرگی خواهد بود ونباید منتظر ماند تا درمرکز هم زندانیان سیاسی اعدام گردند، آنگاه اعتراض کرد! درچنین صورتی تنها برخورد دوگانه رژیم دراعدامهای سریع نمایشی درمناطقی چون کردستان وبلوچستان تداعی خواهد شد که این با نفس یک جنبش آزادیخواهانه و دمکراسی طلب درمنافات است.

تاکنون شاهد پخش بیانیه های مختلفی ازسوی گروههای متفاوت مذهبی، اصلاح طلب و سکولار بوده ایم که اکثریت قریب به اتفاق آنها با تفاوتهایی انشایی و فکری، شامل مضامینی چون آزادی، دمکراسی وانتخابات آزاد بوده اند. ما جمعی از فعالان کرد که بدون شک خود را نماینده مردم کرد نمی دانیم، اما بخشی از همان مردمیم، با هم تبادل نظر کرده وبرای اینکه جنبش نوین ایجاد شده درایران، همگام با جنبشهای آزادی خواهانه ی دیگر، به ویژه جنبش کرد بوده، وبدین ترتیب خطر عدم فراگیری این جنبش که نقظه ضعف اصلی وکنونی آن میباشد، رفع گردد؛ موارد زیررا به عنوان مطالبات، یادآور می شویم :
۱- تدوین قانون اساسی جدید، براساس به رسمیت شناختن حقوق گروه های مختلف ملی درایران، ونیز به رفراندوم گذاشتن آن؛
۲- اجرای کامل مفاد بیانیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیونها وملحقات آن، وتضمین دمکراسی، انتخابات آزاد بدون امکان حذف دگر اندیشان به بهانه نظارت استصوابی، آزادی بیان، اجتماعات، مطبوعات، احزاب و انجمنها؛
۳- حق انتخاب تمام مقامات سیاسی واجرایی توسط رای مردم؛
۴- عدم پوشش اجباری؛ برابری کامل جنسیتی، ادیان ومذاهب وملیتها؛
۵- لغو حکم اعدام و آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی.
۶- تمرکز زدایی ازقدرت وتقسیم قدرت سیاسی درمناطق مختلف کشور ومشارکت مردم هر منطقه دراداره منطقه خود که البته پیشنهاد نهادهای سیاسی عمده ی کرد دراین باره ایجاد یک جمهوری دمکراتیک فدرال است.
۷- به رسمیت شناختن زبانهای متفاوت موجود در کشور
۸- درنظر گرفتن سهمیه برای هر ملیت و نیز برای زنان، جهت حداقل مشارکت در پستهای اداره سیاسی کشور
۹- تشکیل دادگاه عالی جهت رسیدگی به موارد نقض اجرای قانون اساسی ومعاهده حقوق بشر

بدون شک دربیانیه های صادر شده توسط افراد وگروههای دیگراز جمله سکولارها، مواردی به عنوان کف مطالبات مطرح شده که می تواند دربرگیرنده «بخشی» از مطالبات ما نیز باشد. به عنوان مثال می توان از بندهای ۲ تا ۴ بیانیه ی آقای موسوی که خواهان تدوین قانون شفاف واعتماد برانگیز برای انتخابات، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات ورسانه ها وبه رسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات و تشکیل احزاب است، یاد کرد. ما ضمن مغتنم شمردن این اشتراکات، برای به ثمر رساندن جنبش سبز و تحقق خواسته های خود نیز از طریق مبارزات مدنی مسالمت آمیز چه درحال وچه درآینده، تلاش خواهیم کرد.
توجه: فعالین کردی که خواستار امضای این بیانیه هستند، می توانند اسامی خود را به آدرس پست الکترونیکی زیر ارسال کنند:
kurd.ledwan@gmail.com
امضاها به ترتیب الفبا :
آرزو رشیدی فعال زنان ایران – مهاباد
آرش دکلان روزنامه نگار
آرینا مرادی دانشجوی روابط بین الملل سلیمانیه
آزاد رستمی کانون نویسندگان کردستان ایران نروژ
آزاد بهین دانشجو و فعال سیاسی سلیمانیه
آسو سیپان فنلاند
آسو صالح فعال حقوق بشر سوئد
امضا محفوظ ۱ دانشجو سنندج
امضا محفوظ ۲ روزنامه نگار سنندج
افراسیاب گرامی فعال سیاسی مریوان
اقبال کریمیان فعال سیاسی ترکیه
آمانج عزیز کندی فعال سیاسی و فرهنگی سویس
انور سلطانی فعال سیاسی
امید ثابتی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مهندسی کامپیوتر هندوستان
آوات علییار فعال سیاسی آمریکا
بابان سقزی پژوهشگر و فعال سیاسی دانمارک
بختیار علییار فعال سیاسی سویس
بیژن قهرمانی فعال سیاسی و فرهنگی سوئد
تابان سکایا شاعر و آموزگار دانمارک
جلال هانیسی فعال فرهنگی و سیاسی سلیمانیه
جلیل آزادیخواه نویسنده و روزنامه نگار آمریکا
حسام حیدری فعال حقوق بشر
حسین سعیدی فعال سیاسی و حقوق بشر سوئد
حشمت خسروی روزنامه نگار
حمید علیالی فعال سیاسی
داود آذردوست فعال سیاسی آلمان
دلشاد هورامی نویسنده و فعال سیاسی فنلاند
رامبد لطفپوری فعال سیاسی کویسنجق
رحمان جوانمردی فعال حقوق بشر هلند
رویا طلوعی فعال زنان و محقق دانشگاه آمریکا
زاهد حنبلی فعال سیاسی
ژاله رحیمی خواننده کرد
ژیوار رسولی فعال سیاسی
سارا محمدی فعال سیاسی بلژیک
سارو خلیقی فعال فرهنگی یونان
ساسان امجدی فعال سیاسی و حقوق بشر سویس
سالار آشناگر فعال سیاسی سوئد
سامناک آقایی روزنامه نگار سوئد
سحر دیناروند فعال اجتماعی انگلستان
سوران پالانی دانشجو و روزنامه نگار اکراین
سوران علیپور فعال مدنی سوئد
سیامک حیدری فعال سیاسی سویس
شاهو نادری روزنامه نگار
شهرام عبدالله روزنامه نگار کردستان
شهلا رشیدی فعال حقوق زنان سوئد
شیرکو جهانی اصل فعال حقوق بشر سوئد
صابر قادری روزنامه نگار اربیل
صلاح بایزیدی روزنامه نگار سویس
طاهر قاسمی فعال سیاسی فنلاند
طاهره خرمی روزنامه نگار و جامعه شناس
فریبا محمدی روزنامه نگار سلیمانیه
کاکو علییار فعال سیاسی نروژ
کاله مرادی فعال سیاسی نروژ
کامران امین آوه فعال سیاسی
کاوه آهنگری فعال سیاسی بلژیک
کاوه دستوره فعال فرهنگی و جامعه شناس فرانسه
کاوه قریشی روزنامه نگار سلیمانیه
کوهسار فتاحی فعال سیاسی سوئد
کومار رشی فعال سیاسی سلیمانیه
کیوان صدیقی فعال مدنی ایران – شاهین دژ
گرمیان یارحسینی فعال دانشجویی
گلاله شرفکندی فعال سیاسی سوئد
گلمراد مرادی نویسنده و محقق و استاد دانشگاه آلمان
عمر مام رستمی فعال سیاسی
محسن کاکه رش فعال سیاسی
محمد ایزدی روزنامه نگار سلیمانیه
محمد محمدی روزنامه نگار و مستند ساز آلمان
محمد توفیق اسدی فعال سیاسی
محمد رضا اسکندی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر
مصطفی زاهدی روزنامه نگار و فعال سیاسی سلیمانیه
مطلب حاجی زاده فعال مدنی ایران – اشنویه
معصومه شافعی فعال اجتماعی و زنان سوئد
منصور صدقی فعال سیاسی
مهین شکرالله پور فعال سیاسی و زنان سلیمانیه
نارین محمدی شاعر و روزنامه نگار
ناصر ایرانپور روزنامه نگار آلمان
ناهید مکری فعال حقوق زنان سوئد
نظام زکریایی فعال سیاسی سویس
هانیه اردلان فعال زنان آلمان
هیوا سلیمی روزنامه نگار سلیمانیه
یاسین حاجی زاده نویسنده و فعال سیاسی

--------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

فتوای یک آیت الله دیگر درباره ی حق زبان اقوام

آیت‌الله بیات زنجانی معتقد است، اگر کسی مانع رسمیت زبان های

قومی گردد، مرتکب خلاف قانون و نیز مرتکب خلاف شرع شده است

ایل گویجی : آیت‌الله بیات زنجانی درپاسخ به فردی که خود را از اقوام شمال غرب ایران معرفی کرده، حق زبان قومی را حقی "شرعی" دانسته است. قبلا مرحوم آیت‌الله منتظری نیز در پاسخ به سوال مشابه حق زبان قومی را حقی "شرعی" دانسته بود.

شرعی اعلام شدن "حق زبان قومی" از جانب مراجع تقلید سرشناس شیعه، بی شک موجب امیدواری در احتمال برخورداری از یک حق طبیعی وابتدائی شان می شود.

فتوای آیت الله بیات زنجانی نیز همانند "فتوای" آیت‌الله منتظری از منظر محققان دینی، "تاریخی و مهم" ارزیابی ‌شده وبه

بحثهای قومی وهوویتی ابعاد تازه‌ای خواهید بخشید .

چندی پیش یک پژوهشگر دینی بنام سید حیدربیات در رابطه با "فتوای" آیت‌الله منتظری درمصاحبه اش باخبرنگار رادیو دویچه وله گفته بود، "حکمی تاریخی ومهم محسوب می‌شود، واین فتوا «مبحث جدیدی را درفقه تشیع» می‌گشاید."

--- فتوای آیت الله بیات زنجانی :

اگر کسی مانع رسمیت زبانهای قومی گردد، مرتکب خلاف قانون و نیز مرتکب خلاف شرع شده است

با سلام خدمت مرجع عالی قدر. بنده یکی از اقوام شمال غرب کشور هستم. سوالم این بود که شرعا تلاش و مبارزه برای حفظ زبان و فرهنگ ما جایز است ؟ واگر کسی دراین راه حبس یا کشته شود حکمش چیست ؟ ودرآخر حکم کسانی که مانع احقاق حقوق ما ( آموزش زبان و فرهنگ محلی برای جلوگیری از نابودی ) می شوند چیست ؟ ج - 30/10/1388

پاسخ :

با سلام و تحیت؛ این حق اقوام و جمعیت هاست و اصل پانزدهم قانون اساسی نیز روی آن صحه گذاشته و به آن رسمیت داده است و اگر کسی مانع شود، مرتکب خلاف قانون و نیز مرتکب خلاف شرع شده چراکه درتقابل با حق قانونی و شرعی مردم قرار گرفته است وهمه اصحاب قلم و فرهیختگان کشوری ومنطقه ای، موظف اند از تمامی امکانات برای احیای آن اقدام کنند.

*- منبع وفایل خبر:

http://bayatzanjani.net/fa/faq/question-1076.html

------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۸ بهمن ۱, پنجشنبه

Azerbaýjan bile Gürjüstan öli (şehit) berip garaşsyz boldy

20-nji ýanwar 1990 da, gyzyl goşun 26 müň saldat bile Baku shäherine dopylyp

protestleri basyp ýatyrmak üçin adamlary oka tutdular. netijede 200-den gowrak adam öldi. weli başga jemhuriyetler öli bermeden garaşsyz boldylar.

aşakda “Gara ýanwar” we azatlyk hakynda bir makala.

-------------------------------------------------------------------------------

“Gara ýanwardan” 20 ýyl geçdi, emma azatlyk ýok

21.01.2010, azathabar.com, Kenan Aliýew

20 ýyl mundan ozal, 1990-njy ýylyň 20-nji ýanwarynda sowet goşuny Bakuwa hüjüm etdi. Kreml şol wagt kommunistik režimi halas etmäge hem azerileriň garaşsyzlyk ugrundaky göreşini basyp ýatyrmaga synanyşýardy.

Birnäçe günüň dowamynda 26 müň esgerden ybarat gyzyl goşun protestleri basyp ýatyrmak üçin adamlary oka tutdular. Şonda 200-den gowrak adam ölüp, bärkisi 700 adam hem ýaralandy.

Moskwa Bakuwda bir ýyldan gowrak wagta çeken adatdan daşary ýagdaýy yglan etdi. «Halk fronty» toparynyň müňlerçe agzasy tussag edildi, olary türmä basdylar hem gynadylar. 1989-njy ýylyň 9-njy aprelinde gyzyl goşun Tbilisini gana çaýkandan soňra Bakuwda-da şeýle wakanyň boljagny hiç kim oýlamandy.

Bakuwdaky ganly wakadan soňra, däbe görä, şehitleriň kyrky bellenilip, köpçülikleýin iş taşlaýyş akty amala aşyrylypdy.

«1990-njy ýylyň 19-njy martyna niýetlenen saýlawlarda Azerbaýjanyň Halk frontunyň ýeňiş gazanmazlygy üçin biz olary ýok etdik» diýip, Sowet Soýuzynyň şol wagtky goranmak ministri Dmitriý Ýazow Bakuwa geçirilen hüjüme düşündiriş beripdi.

Sowet Soýuzynyň şol wagtky prezidenti M.Gorbaçow-da bu hüjümi goldap çykyş etdi we yslamçy fundamentalistleriň Azerbaýjanda oranşmak howpunyň öňüni almak üçin şeýle hüjümiň amala aşyrylandygyny öňe sürüpdi.

Sowetleriň bu hüjümi hiç zady üýtgetmedi, dogry, gyzyl goşun ýüzlerçe adamynyň ölümine hem ýaralanmagyna sebäp boldy, ýöne 20 aý soňra Azerbaýjan öz döwlet garaşsyzlygyny jar etdi we kommunistik režimiň soňuna çykyldy.

Arzuw heniz hasyl bolmady
Häzir Azerbaýjanyň öz goşuny we milli puly bar, ol regionda energiýa we howpsuzlyk meselelerinde möhüm rol oýnap gelýär. Garaşsyzlyk gazanyldy, ýöne azatlyk elýeterden uzakda, Sowet tanklaryna garşy çykan adamlar, indi azatlygy talap edip, köçä çykýarlar.

Azatlyk öýi “Freedom House” bolsa bu gün Azerbaýjana «Azat däl» diýip, baha berdi. Hökümete degişli bolmadyk gurmalar bolsa demokratik institutlaryň, erkin medianyň we garaşsyz suduň ýeterlik derjede ýokdugyny tankyt edýärler. Halkara transparansy bolsa hökümetde uly möçberde korrupsiýanyň bardygyny mälim etdi.

Awtoritar döwletlere garanyňda azat döwletler has güýçli, sebäbi olar halka hasabat berýärler we halkyň razyçylygy esasynda iş alyp barýarlar. Sowet tanklarynyň kommunistik düzgüni saklap bilmändigini, Baku unutmaly däl.

1990-njy ýyldaky hüjümde ýerli telewideniýe bir hepdeläp ýapyldy, diňe azeri dilinde gepleşik berýän Azatlyk Radiosy yzygiderli habar berip durdy.

Azerbaýjan öz taryhynda iň möhüm günlerini başdan geçirýärdi, Azerbaýjanlylar garaşsyzlyk ugrunda göreşýärdiler, ýöne esasy mesele – olaryň azatlyk ugrundaky talaplary henizem öz aktuallygyny saklap gelýär. Sebäbi Azerbaýjan demokratik döwlete öwrülmedi we azatlyk ugrunda pida bolanlaryň arzuwy heniz hasyl bolmady.

Kenan Aliýew RFE/RL-niň Azeri gullugynyň direktory. Şu kommentariýada öňe sürlen pikirler hem-de garaýyşlar awtoryň özüne degişli

-------------------------------------------------------------------------

2009 ، سال بی‌سابقه‌‌ترین سرکوب در10 سال گذشته

محکومیت ایران توسط دیده‌بان حقوق بشر وگزارشگران بدون مرز

دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید، ایران درسال ۲۰۰۹ به بی‌سابقه‌‌ترین سرکوب در ۱۰ سال گذشته دست زده است. همزمان گزارشگران بدون مرز دولت ایران را محکوم کرده ومی‌‌گویند، ایران بزرگترین زندان جهان برای روزنامه‌نگاران است.

درگزارش دیده‌بان حقوق بشر به حوادث پس از انتخابات ایران اشاره وتأکید شده که دراین حوادث «نیروهای امنیتی دست کم مسئولیت کشته شدن ۳۰ نفر را بر عهده داشته‌اند».

گزارش با اشاره به اظهارات منابع رسمی ایران می‌گوید، دست کم ۴۰۰۰ نفر در حوادث پس از انتخابات دستگیر شده‌اند.

دیده‌بان حقوق بشر می‌نویسد، نیروهای امنیتی ده‌ها چهره‌ی مطرح منتقد دولت و وکیل مدافع حقوق بشر را دستگیر و بدون تفهیم اتهام مدت‌ها در سلول‌های انفرادی نگاه داشته‌اند. این سازمان حقوق بشری دستگاه قضایی، سپاه پاسداران، بسیج و وزارت اطلاعات را مسئول بسیاری ازموارد شدید نقض حقوق بشر قلمداد کرده است.

گزارش می‌گوید، موارد پیشین نقض حقوق بشر در ایران، از جمله محدودیت آزادی بیان، اجتماعات، مذهب و همچنین تبعیض جنسیتی و موارد متعدد اعدام، از جمله اعدام افراد زیر ۱۸ سال، همچنان ادامه دارد.

آزار، تجاوز و شکنجه برای گرفتن اعتراف اجباری محکوم شده است

دیده‌بان حقوق بشر به شکنجه‌، تجاوز و آزار زندانیان پس از انتخابات اشاره می‌کند و می‌گوید، دست کم مدارک ۲۶ مورد را در اختیار دارد که نشانگر شکنجه و فشار برای گرفتن اعتراف‌های اجباری هستند.

برخی از زندانیان آزاد شده به دیده‌بان حقوق بشر گفته‌اند که مأموران از ضرب و شتم، تهدید علیه اعضای خانواده، محرومیت از خواب و اعدام‌های ساختگی استفاده کردند تا آنها را به اقرار شرکت در «اغتشاشات بعد از انتخابات» و تلاش برای «انقلاب مخملی» مجبور کنند.

گزارش دیده‌بان حقوق بشر به «دادگاه‌‌های نمایشی و ادامه‌ی دستگیری خبرنگاران و نویسندگان منتقد» اشاره کرده و می‌گوید، آزادی بیان به شدت محدود شده و نشر عقاید و فعالیت نیروهای آکادمیک به شدت کنترل می‌‌شود.

فشار بر خبرنگاران‌و وبلاگ‌نویسان

بیش از ۳۰ خبرنگار و وبلاگ‌نویس در حوادث پس از انتخابات دستگیر شده‌اند که بنا بر این گزارش، برخی از آنها از بدرفتاری و سوء استفاده در مدت بازداشت شکایت کرده‌اند.

گزارش تصریح می‌کند که در سال ۲۰۰۹ شورای امنیت ملی ایران به صورت رسمی و غیر رسمی به روزنامه‌ها در باره‌ی پوشش خبری مواردی مانند نقض حقوق بشر و اعتراض‌های اجتماعی هشدار داده است.

دیده‌بان حقوق بشر سپس به کنترل و سانسور روزنامه‌های مستقل، بستن روزنامه‌های منتقد، جلوگیری از فعالیت سیاسی دانشجویان و افزایش محدودیت رسانه‌های داخلی و خارجی و افزایش فشار بر خبرنگاران خارجی اشاره کرده و می‌نویسد،‌دولت ایران به طور سیستماتیک وب‌سایت‌های ایرانی و خارجی که خبرهای سیاسی ایران را پوشش داده و آن را تحلیل می‌کنند را بلوکه کرده و پیش از گردهمایی‌های گروه‌های مخالف سیستم "اس ام اس" یا پیامک را مختل کرده است.

گزارش به بستن دفتر شیرین عبادی،‌ وکیل و برند‌ه‌ی جایزه‌ی صلح نوبل ‌اشاره می‌کند و می‌افزاید، سازمان‌های مدنی مدافع حقوق بشر و آزادی بیان در سال ۲۰۰۹ با افزایش محدودیت‌ها و تهدید و ارعاب روبرو بوده‌اند.

گزارش تصریح می‌کند که مقام‌های رسمی ایران از سال ۲۰۰۶ به بعد با گرو‌ه‌هایی از کارگران، معلمان و مدافعان حقوق زنان که خواستار بهبود اوضاع بوده‌اند به شدت برخورد و در سال ۲۰۰۹ بسیاری از فعالان این گروه‌ها را بازداشت کرده‌اند.

ایران، بعد از چین مقام دوم اعدام را دارا است

ایران مقام دوم اعدام‌کنندگان جهان را داراست. چین در این زمینه از مقام اول برخوردار است. دیده‌بان حقوق بشر با ذکر این مطلب می‌نویسد، در اکثر موارد اعدام در ایران اعدام‌شوندگان از دسترسی کافی به مشورت‌های حقوقی برخوردار نیستند.

گزارش می‌گوید، ایران بیشترین آمار اعدام افراد زیر ۱۸ سال در سطح جهان را دارا است و می‌افزاید که طبق قوانین جمهوری اسلامی، اعدام افراد بالغ جایز است، یعنی دختران بالای ۹ سال و پسران بالای ۱۵ سال.

وکلای مدافع حقوق بشر

در گزارش دیده‌بان حقوق بشر همچنین آمده است که وکلای مدافع حقوق بشر ایران در سال ۲۰۰۹ با فشارهای متعددی از جمله، دستگیر‌ی‌های خودسرانه، ممنوعیت سفر به خارج از کشور و آزار و اذیت روبرو بودند. گزارش به دستگیری برخی از وکلای نام‌آشنا مانند عبدالفتاح سلطانی، شادی صدر، محمد مصطفایی و محمد علی دادخواه اشاره کرده و می‌گوید، هدف دولت ایران در سرکوب این وکلا نه تنها ترساندن آنها بلکه ارعاب وکلای جوان‌تری بود که از شهرت کمتری برخوردار بوده و تمایل داشتند وکالت زندانیان سیاسی را بر عهده بگیرند.

گزارش همچنین به فشار بر دیگر مذاهب مانند جامعه‌ی بهائيان و نبود آزادی مذهب در ایران اشاره کرده و می‌گوید، اقلیت‌های قومی مانند کردها نیز از فشارهای وارده‌‌ی حکومت رنج می‌برند.

محکومیت هم‌زمان جمهوری اسلامی توسط گزارشگران بدون مرز

همزمان با دیده‌بان حقوق بشر، گزارشگران بدون مرز نیز با انتشار یک اطلاعیه تشدید دستگیری و ادامه‌ی بازداشت‌های خودسرانه و غیر قانونی روزنامه‌نگاران در ایران را محکوم کرد‌ه‌ا‌ند.

گزارشگران بدون مرز در این اطلاعیه می‌گویند، جمهوری اسلامی ایران با سرکوب هر گونه انتقاد از نهادهای سیاسی و مذهبی، «حکومت ترور» برقرار کرده و منجر به خودسانسوری گسترده و فرار روزنامه‌نگاران به خارج از کشور شده‌است.

آنها جمهوری اسلامی را «مظنون به ارتکاب جنایت علیه بشریت» می‌دانند و یادآور می‌شوند که «ایران با ۴۲ روزنامه‌نگار و وب‌نگار زندانی بزرگترین زندان جهان برای روزنامه‌نگاران» است.%

- برگرفته از سایت رادیو دویچه وئله

---------------------------------------------

۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

جنبش سبز ونقش قوميت‌ها

مصاحبه با آقای یوسف عزیزی‌بنی‌طرف

همزمان با دستگیریها درتهران، حبس فعالان قومی نیز ادامه دارد. باوجود آن در"جنبش سبز" نقش قومیت‌ها "کم رنگ" است. یوسف عزیزی‌بنی‌طرف، نویسنده‌ی عرب ایرانی وعضو کانون نویسندگان ایران دلایل آن را توضیح می‌دهد.

دویچه وله: آقای بنی طرف درروزهای اخیر اعتراض‌ها درتهران ودیگر شهرهای ایران ادامه داشت، ولی ما شاهد چنین اعتراض‌هائی درنواحی وشهرهایی که قومیت‌ها درآن زندگی می‌کنند، نبودیم. دلیل اینکه نخبگان ویا مردم نواحی مناطق قومی دراین اعتراض‌ها شرکت فعالی نکردند، چیست؟

یوسف عزیزی بنی‌طرف: درجامعه‌ی ایران یک جامعه‌ی مدنی نسبتا قوی در قیاس با سایر کشورهای خاورمیانه وجود دارد که اساسا درتهران متمرکز هست ودرمناطق پیرامونی ضعیف‌تر هست. مسئله‌ی دیگر اینکه از طرف فعالان قومیت‌های غیر‌فارس گفته می‌شود، نوعی بی‌اعتمادی هست که درطی دهه‌های گذشته رشد کرده. آنها می‌گویند، وقتی که درسال‌های ۸۴ و ۸۵ در خوزستان، کردستان وآذربایجان ما شاهد خیزش‌های دمکراتیک بودیم ازطرف گروه‌های "مرکزنشین" هیچگونه مساعدتی و حمایتی ازما نشد وما سرکوب شدیم. درنتیجه آنها به سال‌های گذشته ارجاع می‌دهند.

بنظرمن اینها می‌تواند یک موانعی باشد درعدم مشارکت جدی و وسیع خلق‌های غیر‌فارس در خیزش کنونی جامعه ایران علیه استبداد و دیکتاتوری.

اگر واقعا این نیروی عظیم خلق‌های غیر‌فارس درآذربایجان، اهواز، بلوچستان، ترکمنصحرا ودرکردستان به رودخانه‌ی مبارازات مردم تهران، اصفهان و شیراز بپیوندند، چه اقیانوسی ایجاد خواهد شد.

مشارکت فعال مردم مناطق قومی وبه عبارتی دیگر کشانده شدن قومیت‌ها به اعتراضات جنبش سبز، چه تاثیری برآن خواهد داشت؟

اگر این نیروی عظیم بپیوندد به اعترضات و تظاهرات مردم درتهران، اصفهان، شیراز ومشهد، می‌تواند زودتر به نتیجه برسد. الآن درتک بودن تهران و۲ یا ۳ شهر دیگر مبارزه طولانی می‌شود وحتی نسبت به پیروزی آن شک وتردیدهائی وجود خواهد داشت. این به معنای نیرومند بودن نظام استبدادی نیست، بلکه به معنای تفرقه‌ی درون جامعه‌ی ایران است که ناشی ازعدم اعتماد خلق‌های غیر‌فارس و تهران می‌باشد.

برای ازبین بردن این بی‌اعتمادی که شما طرح می‌کنید، نخبگان قومیت‌ها ویا نیروهایی که درجنبش سبزهستند ویا رهبران جنبش سبز، برای کشاندن مردم مناطق قومی چه سیاستی را بایستی اتخاذ کنند؟

بنظر من باید یک هماهنگی بین رهبران جنبش سبز ورهبران وفعالان خلق‌های غیر‌فارس بوجود بیاید. حال اگر این در داخل انجام بگیرد چه بهتر واگر امکان‌پذیر نباشد باید درخارج صورت بگیرد. یعنی نوعی هماهنگی بین فعالان و رهبران جنبش سبز ونیروها وفعالان قومیت‌های غیرفارس که معتقد به همکاری باجنبش سبزهستند. به نظرمن این هماهنگی لازم است در درجه‌ی اول درداخل ایجاد شود واگر درداخل شرایط امنیتی امکان آن را ندهد، دستکم درخارج باید هماهنگی بین فعالان قومیت‌های غیر‌فارس ورهبران جنبش سبز ایجاد شود وگرنه مبارزات مردم باموانع ودشواری‌هایی روبروخواهد شد.

شما توان این قومیت‌ها را درجامعه ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟

درتاریخ معاصرایران همیشه ازانقلاب مشروطیت تا انقلاب بهمن ماه ۵۷، تهران بدون تبریز نتوانسته انقلابهارا به ثمربرساند. درانقلاب مشروطیت این ستارخان، باقرخان وجنبش آذربایجان بود که توانست انقلاب مشروطیت را به پیروزی نهائی برساند. درانقلاب بهمن ۵۷ هم این قیام تبریز در ۲۹ بهمن ۵۶ وبستن شیرهای نفت توسط کارگران عرب درخوستان ومبارزات سایر خلق‌های ایران بود که انقلاب ۵۷ را به پیروزی رساند.

اکنون با جدا بودن مبارزان وفعالان خلق‌های غیر‌فارس ازمبارزات آزادیخواهانه ودمکراسی خواهانه‌ی مردم تهران، مشهد، اصفهان وتبریز، بنظر من یا ناکام خواهد بود و یا طولانی مدت خواهد بود و حتی درصورت پیروزی در نبود فعالیت وکوشش و تظاهرات مردمان غیر‌فارس این پیروزی ناقص خواهد بود. وما دوباره شاهد سربرآوردن مشکل ملی قومیت‌های غیر‌فارس خواهیم بود. بنابراین ایجاد هماهنگی وهمگرائی در لحظه‌ی کنونی بهترین راه حل هست.

یعنی به نظر شما کشانده شدن قومیت‌ها به اعتراض‌هائی که درایران انجام می‌گیرد، سبب پیروزی این جنبش خواهد شد؟

بی‌گمان این گونه خواهد بود. با توجه به تجارب تاریخی گذشته دریک قرن و اندی که ایران شاهدش بود وبا توجه به شرایط کنونی جهانی وآگاهی‌های فزاینده‌ی خلق‌های ستمدیده درخاورمیانه، جهان عرب وحتی غرب، من براین باورم که این قومیت‌ها دارای پتانسیل فوق العاده نیرومندی هستند که اگر با تظاهرات و اعتراضات کنونی جنبش سبز درهم بیامیزد، این دو نوع مبارزه می‌تواند نتایج درخشانی را به سود دمکراسی، آزادی وحقوق بشر وازهمه مهمتر حقوق خود همین خلق‌های غیرفارس به اینها به دست آورد.%

مصاحبه گر: طاهر شیرمحمدی، تحریریه: جمشید فاروقی

--------------------------------------------------------------------