۱۳۹۸ دی ۱۰, سه‌شنبه

تازه 2020نجی ییلینگ گلیپ یتمه گی نینگ تبریک ناماسی

Happy new 2020 year
Yetip gelen 2020.nji yil gutly bolsun we geljek yillara sag-aman yetilsin. Täze yil düşümli yil bolup il-günümize bagt we şadlik getirsin.

یه تیب گلن 2020 نجی ییل قوتلی بولسون وگلجک ییل لارا ساغ-آمان یه تیلسین.
 یه نی ییل دوًشوًملی ییل بولیپ ایل- گوًنوًمیزه باغت بیله شادلیق گتیرسین
 گردانندگان نشریه فرارسیدن سال نو میلادی 2020 را به همه کاربران خود تبریک گفته، برای آنها سالی سرشار از سلامتی، شادی وکامیابی آرزو می نماید.

Turkmen Halkining Medeni we Siasi Guramasy Koordinator şorasy
31.2019.12 - 1398/10/10

۱۳۹۸ دی ۸, یکشنبه

مقایسه صنعت خودروی سه کشور در دونوبت

مقایسه صنعت خودروی دوکشور با نفت وبی نفت وهمسایه
مقایسه ئی با عنوان دوهمسایه در دوجایگاه مختلف
جواد عسگری. سایت ر.فردا 28.12.2019  : تاریخچه صنعت خودروی ترکیه شبیه صنعت خودروی ایران است. تولیدات ترکیه درسال ۱۹۶۰ با مونتاژ محصولات فورد شروع شد. درایران هم اولین خودروها، جیپ‌هایی بودند که درکارخانه جیپ ایران درهمین زمان تولید می‌شدند.
صنعت خودروی ایران البته سعی داشت به تولیدکننده خودرو تبدیل شود و راه کرُه را برود ولی به دلیل شرایط اقتصادی و سیاسی، این پروژه در ایران به جایی رسیده که اکنون قرار دارد.
ترکیه ولی سعی کرد صنعت قطعه‌سازی خود را توسعه دهد وبه پایگاه شرکت‌های خارجی تبدیل شود. این کشور دراین کار موفق شد به کانون اصلی تولید محصولات رنو و فیات درخارج اتحادیه اروپا تبدیل شد.
آرکان تزر، دبیر پیشین انجمن خودروسازان ترکیه، دراین باره به سایت بیت‌ران گفته است «درگذشته ترکیه در زمینه صنعت خودرو استراتژی نداشت. بلکه شرکت‌های خارجی استراتژی صنعت خودروی ترکیه را مشخص می‌کرند. به همین دلیل ما قصد نداشتیم نشان داخلی درست کنیم.»
اما حالا مدیران صنعتی ترکیه بر خلاف مدیران محافظه کار قبلی قصد دارند داستان را تغییر دهند و می‌خواهند ترکیه را گذشته از صنعت قطعه‌سازی درصنعت خودروسازی هم صاحب نام و آوازه کنند.
ترکیه با وجود اینکه از نظر میزان تولید سال‌هاست با ایران رقابت می‌کند، اما کیفیت خودروهای تولیدی در این کشور بالاتر از ایران است. این کشور با داشتن صنعت قطعه‌سازی فعال دارای پشتیبانی لازم برای تولید محصولاتی با برند خود است.
اما ناشناخته بودن در بازار پر رقابت، کار را برای ترکیه دشوار کرده بود به همین دلیل است که حال از خلا ناشی از کمبود خودروهای الکتریکی دربازار جهانی استفاده کرده تا وارد میدان شود.  

 ۲- مقایسه صنعت خودروی سه کشوری که زمان جنگ سرد درصف یک اردوگاه وهمسطح  بودند
جواد عسگری. سایت ر.فردا 28.12.2019  : با حضور رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه، «توگ»، نخستین خودروی ملی و تمام‌برقی این کشور معرفی شد. خودرویی که برای طراحی آن بیش از سه میلیارد دلار سرمایه گذاری شده وقراراست فصل جدیدی را  در صنعت این کشور رقم بزند.
صنعت خودروی ترکیه از زمان تاسیس تاکنون به تولید محصولات شرکت‌های خارجی پرداخته وبه سمت خودروی داخلی حرکت نکرده بود.
صنعت خودروسازی ترکیه تقریبا با ایران و کره جنوبی همزمان شروع به کار کرد اما هر سه کشور سه راه مختلف را رفته‌اند. کره جنوبی برندهای خود را توسعه داد و ترکیه پایگاه خودروسازان خارجی شد. 
با این وجود ترکیه می‌خواهد استراتژی خود را درصنعت خودرو تغییر دهد. ظهور خودروهای برقی جایی است که شرکت‌های بزرگ خودروسازی به دلیل محافظه‌کاری درحال واگذار کردن بازار هستند و ترکیه هم دقیقا روی همین بخش برای توسعه برند داخلی خود درحال مانور دادن است.
خودروی جدید ملی ترکیه یک خودرو تمام برقی کراس‌اوور است. آن‌طور که طراحان آن می‌گویند این خودرو دارای دو گونه موتور است که یکی ۲۰۰ و دیگری ۴۰۰ اسب بخار قدرت دارد. شتاب صفر تا ۱۰۰ کیلومتر این خودرو با دو پیشرانه متفاوت خود ۷.۶ و ۴.۸ ثانیه است. پیمایش این خودرو هم در دو نوع ۳۰۰ و۵۰۰ کیلومتر با یکبار شارژ است و با شارژ سریع هم می‌توان طی مدت نیم ساعت هشتاد درصد باتری‌های این خودرو را شارژ کرد.
اگر خودرو قیمت کمتری نسبت به محصولات تسلا داشته باشد شاید به رقیبی برای خودروهای این شرکت به خصوص مدل تسلا ایکس تبدیل شود. با این استراتژی، ترکیه پس از ۶۰ سال تصمیم گرفته خودروی ملی خود را توسعه دهد.
تولید انبوه این خودروها قرار است از سال ۲۰۲۰ آغاز شود و ترکیه می‌خواهد تحت برند جدید تا سال ۲۰۳۰ پنج مدل خودرو برقی مختلف را تولید کند. اما فعلا برنامه تولید برای مدل اول ۱۷۵ هزار دستگاه در سال است. این خودرو در شهر صنعتی بورسا تولید خواهد شد.
آقای اردوغان گفته است «خودروی جدید ما تجلی آرزوی ۶۰ ساله ترکیه برای ساخت اتومبیل است و ما حالا فقط بازاری برای فناوری‌های شرکت‌های خارجی نخواهیم بود، بلکه ترکیه کشوری تولیدکننده و صادرکننده در زمینه خودرو می‌شود.»

۱۳۹۸ دی ۶, جمعه

حکومت نظامی غیررسمی در چهلم جانباختگان آبان

سایت مراسم چهلمین روز جان باختن تعدادی از کشته شدگان اعتراضات آبان ماه در ایران روز شنبه در حالی در شهرهای مختلف این کشور برگزار شد که از دو روز قبل، اینترنت سراسری دچار اختلال شده و خیابان های شهرهای مختلف با حضور نیروهای گارد ویژه، چهره امنیتی به خود گرفت.
سازمان نت بلاکس که یک سازمان نظارتی بر اینترنت است گزارش داده که روز پنج شنبه خبر داد که ۹۵ درصد اینترنت تلفن همراه رایتل در ایران قطع شده و سطح دسترسی به اینترنت این شبکه‌ تلفن همراه پس از چهار بار افت، به پنج درصد رسیده است. براساس اعلام این سازمان اختلال اینترنت موبایلی در نقاطی از ایران از روز چهارشنبه دوم دی آغاز شده بود.
خبرگزاری ایلنا به نقل از “یک منبع آگاه” در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران روز چهارشنبه اعلام کرده بود که “با دستور مراجع امنیتی” در این روز ترافیک بین‌الملل خطوط تلفن‌های همراه در استان‌های البرز، کردستان، زنجان و فارس قطع شده‌ است.
هرچند که این گزارش از سوی جمال هادیان، رئیس روابط عمومی وزارت ارتباطات تکذیب شده اما خبرگزاری ایلنا  از احتمال افزایش تعداد استان‌هایی خبر داده بود که “شامل قطع ترافیک بین‌الملل خطوط تفلن‌های همراه می‌شوند.”
پیش از این قطع بی سابقه اینترنت سراسری در ایران در جریان اعتراضات آبان ماه با سانسور شدید خبری اعتراضات و قربانیان این اعتراضات همراه بود.
مقامات قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی از ارائه آمار رسمی کشته شدگان و بازداشت شدگان آبان ماه سرباز می‌زنند اما روز پنج شنبه شهرهای مختلف همچون بهبهان، رشت، کرج، اصفهان، لنگرود ، ملارد شاهد برگزاری مراسم چهلمین روز جانباختگان اولین روز اعتراضات آبان ماه بود.
همزمان برخی از کاربران تلفن های همراه این پیغام را دریافت کرده اند که “هموطن گرامی طبق ماده ۵۱۲ قانون مجازات اسلامی، هر کس مردم را به قصد بر هم زدن امنیت کشور به جنگ و کشتار با یکدیگر اغوا یا تحریک کند صرف نظر از اینکه موجب قتل و غارت‌ بشود یا نشود به یک تا پنج سال حبس محکوم می‌گردد. مراقب باشیم عامل دشمن نشویم.”
علیرغم اختلال در شبکه اینترنتی اما ویدئوهای منتشر شده از تهران، تبریز، رشت، اصفهان، بهبهان، شیراز، اراک، قزوین، اندیمشک، زاهدان، ماهشهر. آبادان، مریوان، کرمانشاه و سایر شهرها از نوعی حکومت نظامی غیررسمی خبر می دهند که با حضور سنگین نیروهای گارد ویژه، نیروهای امنیتی، یگان ویژه موتورسوار، ماشین های زرهی و آب پاش و افراد نقاب دار در خیابان ها و هلی کوپتر در برخی مناطق همراه است. همزمان اعضای خانواده های برخی از بازداشت شدگان احضار و تحت بازجویی قرار گرفته اند.
یک منبع آگاه به کمپین گفته است که محمد شهبازی، برادر آمنه شهبازی که روز یکشنبه ۲۷ آبان بر اثر اصابت گلوله بر گردنش جان باخت به پلیس امنیت کرج احضار و تحت بازجویی قرار گرفته است. به گفته این منبع خانواده آمنه شهبازی تحت فشارهای امنیتی مجبور شده اند مراسم چهلمین روز جان باختن او را به جای روز پنج شنبه، یک روز بعد و در روز جمعه برگزار کنند.
در روستای گوراب زرمیخ رشت هم پدر نوید بهبودی، جوان ۲۳ ساله ای که در شهر قدس بر اثر اصابت گلوله از پشت سر کشته شد در جریان برگزاری مراسم چهلمین روز جان باختن فرزندش از سوی نیروهای امنیتی احضار شده است. گزارش ها از بازداشت تعدادی از حاضران در این مراسم و انتقال آنها به بازداشتگاه اطلاعات رشت خبر می دهند. جلوه جواهری، ‏فروغ سمیع نیا، ‏کاوه مظفری، ‏احمد زاهدی، ‏هومان تحریری، ‏فراز روشن، ‏فهیمه کاملی، ‏امیر اسلامی، ‏سارا ظاهرکردار، ‏آذر جعفری و ‏ماهرخ روستایی براساس گزارش سایت بیدارزنی از جمله بازداشت شدگان مراسم چهلمین روز جان باختن نوید بهبودی هستند.
در بهشت سکینه کرج دهها نفر بازداشت شده اند و نیروهای امنیتی اقدام به ضرب و شتم مردم با باتوم کرده است.  کامبیز نوروز زاده فعال مدنی و حوریه فرج زاده طارانی تارانی، خواهر شهرام فرج زاده تارانی که در عاشورای ۸۸ کشته شد از بازداشت شدگان روز پنج شنبه در بهشت سکینه است. راحله فرج زاده طارانی در توییتر شخصی اش نوشته است: “خواهرم حوریه فرج زاده طارانی مرداد امسال به “جرم” امضای یک نامه در مشهد دستگیر شد، آزادش کردند و راهی بیمارستان و بعد مرتب  به “جرم” دیدار از خانواده های جانباختگان تهدید شد و امروز به “جرم” تلاش برای برگزاری سالگرد برادر شهیدمان شهرام دوباره دستگیر شد. به “جرم “هایش توجه کنید.”
خانم فرج زاده طارانی در توییت دیگری نوشته است: “خواهرم در ورودیه بهشت سکینه دستگیر شد. برای بزرگداشت یاد عزیزان شهرام و پویا به آنجا می رفت. دادخواهی جرم نیست وظیفه است و دست از دادخواهی برای برادرمان زنده یاد شهرام و سایر جانباختگان راه عدالت و آزادی نخواهیم کشید.”
در ویدئوهای منتشر شده از بهشت سکینه کرج شعارهای “مرگ بر دیکتاتور،این همه سال جنایت مرگ بر این ولایت، درد ما در شماست مردم به ما ملحق شوید، زنده باد ایران و کشته ندادیم که سازش کنیم رهبر قاتل را ستایش کنیم” سر داده می شود. از تعداد بازداشت شدگان و محل نگهداری آنها خبری در دست نیست.
داریوش مهرجویی، رخشان بنی اعتماد، جعفر پناهی، محسن امیر یوسفی و رضا درمیشیان هنرمندانی هستند که علیرغم فضای امنیتی شدید در بهشت سکینه کرج حضور یافتند.
در تهران و در مناطقی چون ستارخان، صادقیه وتهران پارس که شاهد اعتراضات آبان ماه بودند هم از روز چهارشنبه، چهارم دی ماه جو سنگین امنیتی حاکم بود.
همزمان با چهلمین روز جان باختن قربانیان اعتراضات آبان ماه ۹۸، تعدادی از فرزندان قربانیان خشونت حکومت جمهوری اسلامی با انتشار بیانیه ای با حمایت از مادران و پدران کشته شدگان خطاب به آنها اعلام کردند که “مادران و پدران نازنین، در ۴۰ سال اخیر، روزی در تاریخ مردم رنج دیدهٔ ایران نبوده‌ است که مردی، زنی، دختری یا پسری به بیداد و نامردمی به خاک و خون نیفتد. افسوس که در آبان‌ماه امسال هیولای سرکوب، جان عزیزان شما را قربانی گرفت. ما نیز آن چه را که شما امروز تجربه می‌کنید در گذشته تجربه کرده‌ایم و می‌دانیم که تنها راه رهایی از فاجعه‌ای که دامنگیر وطن عزیزمان شده‌ است و فرزندانش را گروه گروه سرکوب می‌کند وبه قتل می‌رساند، همبستگی مردم وپیگیری مبارزه برای حقوق بشر همهٔ ایرانیان است.”
دراین بیانیه که از سوی پرستو فروهر،نازنین پوینده، سهراب مختاری، لاله و لادن برومند، فرانس بختیار، شاهین صادق زاده میلانی، آزاده پورزند و انعام دهواری امضا شده آمده بود که “روز پنجم دی‌ماه هرکجا که باشیم، از فراسوی زمان و مکانی که ما را از شما جدا می‌کند، برای دادخواهی در کنارتان خواهیم ایستاد، درسکوت با برافراشتن تصاویر ونام‌های فرزندانتان، یاد آنان را با برافروختن شمعی گرامی خواهیم داشت.” 
پیش از این تعدادی از مادران و اعضای خانواده های جان باختگان سیاسی و مدنی در ۴۰ سال گذشته با انتشار فراخوانی روز۵ دی را به عنوان روز ادای احترام به کشته‌ شدگان آبان ۹۸ اعلام کرده و سرکوب اعتراض های اخیر را “جنایت علیه بشریت” خوانده بودند. منوچهر بختیاری، پدر پویا بختیاری جوان ۲۷ ساله ای که با شلیک مستقیم گلوله در روز شنبه، ۲۵ آبان ماه در مهرشهر کرج جان باخت با انتشار عکسی از خود و فرزندش در اینستاگرام شخصی اش از مردم، ایل بختیاری و تمامی خبرنگاران داخلی و خارجی و صدا سیما و شبکه های جام جم دعوت کرده بود که در مراسم چهلمین روز کشته شدن پسرش، در روز پنج شنبه ۵ دی ماه در قطعه ۲۶ بهشت سکینه شهرستان کرج شرکت کنند.
منوچهر بختیاری اما سه روز مانده به مراسم به اتفاق ناهید شیربیشه، مادر پویا بختیاری وچند عضو دیگر خانواده بازداشت شدند و روز پنج شنبه اما در حالی که اعضای خانواده پویا بختیاری دربازداشت به سر می برند ماموران یگان ویژه با استقرار دربهشت سکینه اجازه حضور دیگر اعضای خانواده و بستگان او بر سر مزارش در بهشت سکینه را ندادند.

۱۳۹۸ دی ۵, پنجشنبه

نسل ماهی‌های خاویاری دریای خزر درمعرض خطر انقراض قرار گرفته

ممنوعیت صید ماهی‌های خاویاری خزر تا یک سال دیگر تمدید شد
سایت ر.فردا ۵دی ۱۳۹۸ : کشورهای ساحلی دریای خزر ممنوعیت صید ماهی‌های خاویاری دریای خزر را تا پایان سال ۲۰۲۰ تمدید کردند.
اداره شیلات روسیه با اعلام این خبر گفته است کمیسیون مشترک منابع طبیعی دریای خزر متشکل از نمایندگان پنج کشور ساحلی شامل ایران، آذربایجان، روسیه، قزاقستان و ترکمنستان همچنین درباره موضوع منابع طبیعی وسهم کشورها از ماهیگیری (غیر از ماهی‌های خاویاری) در دریای خزر مذاکره کردند.
همزمان نبی‌الله خون میرزایی، رئیس سازمان شیلات ایران، با تایید این خبر گفته است براساس امضای سند همکاری برای محافظت آبزیان خزر، ممنوعیت صید تجاری ماهی‌های خاویاری برای بازسازی ذخایر، تا سال ۲۰۲۰ ادامه دارد.
به گفته وی، درحال حاضر ذخایر ماهی‌های خاویاری در دریای خزر «بسیار نگران‌کننده» است وبرهمین اساس مقرر شد، صید تجاری درسال ۲۰۲۰ نیز ممنوع باشد وتنها برای امور تحقیقاتی، صید این گونه ماهی‌ها انجام شود.
به گفته وی، کشورهای ساحلی همچنین توافق کردند پیش‌نویس سند مبارزه با صید غیرمجاز آبزیان دریای خزر را تنظیم و دراجلاس آتی درترکمنستان امضا کنند.
رئیس سازمان شیلات ایران گفت: براساس این سند برنامه صید ماهی کیلکای استخوان‌دار در دریای خزر نیز به تصویب رسید.
پروتکل ممنوعیت صید ماهی‌های خاویاری که نسل آنها در دریای خزر به شدت کاهش یافته‌ است، درسال ۱۳۹۳ میان کشور های ساحلی امضاء شد، اگرچه رؤسای کشورهای ساحلی درسال۲۰۱۰ توافق کرده بودند که صید ماهی‌های خاویاری را کنند.
-------------- 
سایت ایران گلوبال 26 دسامبر2019 - تفسیر ازامیرعلی متولی
جالب است که بدانیم مصرف و توزیع ماهی‌های خاویاری و خاویار در داخل کشور و در دهه شصت شمسی توسط حضرات علما از نظر شرعی بلامانع اعلام شد.
ماهیان خاویاری یا استورژون از دوران ژوراسیک بازمانده اند و حدود نود درصد آن ها در دریای خزر زندگی می کنند لذا موقعیت دریای خزر یک استثنا محسوب میشود. مهم‌ترین عامل توجه روس‌ها به سواحل شمال ایران غیر از اهداف‌ سیاسی، بهره‌گیری از منابع سرشار ماهیان غضروفی و خاویار ایران نیز هست. در سواحل روسیه به‌دلیل سرمای زودرس و یخ‌زدگی سواحل آن، بالطبع بیشتر ماهیان به سوی سواحل جنوبی یعنی ایران سرازیر می‌شوند. عموماً محل مخصوص صید ماهی علی‌الخصوص ماهی خاویار در سفیدرود و آستارا است که عمق آب کم و سرعت جریان آن شدید است، از دیگر مناطق مهم برای سید خاویار ایران می توان به استارا، کیاشهر و قره سو اشاره نمود. از قدیم الایام آنچه بیشتر مدنظر بود روسها بود تخم ماهیان خاویاری، صید و انتقال آن به روسیه بوده و هست. از طرفی ماهی سوف از جمله ماهیان مورد نظر روس‌ها بوده که بدون شک پرارزش‌ترین و فراوان‌ترین ماهی قسمت جنوبی دریای خزر بود
مضافاً اینکه برخی از نمایندگان کشورهای ساحلی ایران را متهم می‌کنند که فاضلاب‌های صنعتی و خانگی شهرهای ساحلی خود را به دریا می‌ریزد. کارشناسان این کشورها همچنین انتقاد می‌کنند که در سال‌های اخیر میزان پرورش ماهی و رهاسازی آن در خزر از سوی ایران به نصف میزان گذشته تقلیل یافته است.
خاویار ماده غذایی بسیار ارزشمندی است. از نظر ارزش غذایی، به ‌طور عمده پروتئین موجود در خاویار از اسیدهای آمینه آرزین، هیستامین، ایزولوسین، لیزین و میتونین تشکیل شده است. چربی موجود در خاویار نیز به دو دسته عمده تقسیم می‌ شود که عبارت ‌اند از ۲۵ درصد کلسترول و ۷۵ درصد لستین. گفته می شود که این خوردنی شگفت انگیز به علت دارا بودن اسیدهای چرب امگا ۳ از ابتلا به افسردگی و بیماری های قلبی عروقی جلوگیری می کند.

بیانیه سازمان فرهنگی وسیاسی ترکمن صحرا درپشتیبانی از فراخوان ۵م دیماه

بیانیه سازمان فرهنگی وسیاسی ترکمن صحرا درپشتیبانی از
فراخوان ۵م دیماه برای بزرگداشت جانباختگان راه آزادی
   در نیمه دوم آبانماه گذشته بدنبال چند برابر شدن بهای بنزین، مردمان ایران به اعتراض برخاسته به گرانی، بیکاری، تبعیض، فقر و بی عدالتی به خیابانها آمدند وبا دادن شعارهای گوناگون مخالفت شان با کلیت نظام را اعلام نمودند و نفرت خود از رهبران و دولتمردان  حکومت مطلقه ولایت فقیه را دلیرانه به نمایش گذاشتند.
نیروهای امنیتی، انتظامی، سپاه پاسداران، بسیج با فرمان مستقیم خامنه ای وحشیانه به مردم معترض حمله نموده با تیراندازی بقصد کشتن  بیش ازهزار نفر را بی رحمانه بقتل رساندند. اینک چهلم جانباختگان این جنایت رژیم قرون وسطایی در ۵م دیماه فرا میرسد ومردم در راه گرامیداشت یاد عزیزان خود آماده می شوند.
فراخوان خانواده های جانباختگان با همبستگی، حمایت و پشتیبانی سازمانها و احزاب سیاسی و فعالان مدنی و حقوق بشری، خانوادهایی که فرزندادنشان را در کشتارهای پیشین از دست داده اند و… روبرو گشته است. حکومت قرون وسطایی از حالت پیش آمده به هراس افتاده و مذبوحانه می کوشد از تداوم اعتراضات برحق مردمان ایران جلوگیری کند.

  سازمان فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن بازداشت ها و تحت فشار قراردادن خانواده ها و خویشاوندان جانباختگان را  قاطعانه محکوم کرده و خواهان آزادی دستگیر شدگان و زندانیان سیاسی می باشد.
 کانون فرهنگی وسیاسی ترکمن صحرا  رژیم جمهوری اسلامی به رهبری روحانیون وناسیونالیستهای مذهبی افراطی را حکومتی از نوع قرون وسطایی وناتوان از پذیرش «به روز شدن» درنوع برخورد با مردمان عصر کنونی  ونیز دارای عدم قابلیت مدیریت اصولی کشور و جامعه متنوع آن دانسته، با ابراز مکرر همبستگی وهمدردی با خانواده های جانباختگان خیزش آبانماه، پشتیبانی خود را از تمام مراسم ها و تدابیری که درگرامیداشت جان باختگان راه آزادی به اجرا گذاشته می شود را اعلام می دارد.  

کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن
۴ دی ۱۳۹۸ - ۲۵ دسامبر ۲۰۱۹

۱۳۹۸ دی ۴, چهارشنبه

بیانیه شورای دموکراسی خواهان ایران درحمایت از خانواده های جانباختگان آبانماه

هموطنان عزیز
همانطوریکه درجریان قرار دارید دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی دربرابر اعتراضات مسالمت آمیز مردم کشور ما دست به سلاح برد و طبق آخرین اخبار رسیده از خبر گزاری رویتر بیش از ۱۵۰۰ تن از هموطنان و جوانان کشور ما به فرمان خامنه ای و بدست ماموران این نظام نا مشروع قتل عام شدند. در این اقدامات جنایتکارانه هزاران تن از هموطنان ما مجروح شده و هزارن نفر دستگیر و روانه شکنجه گاههای رژیم شده اند. دامنه این جنایات آنقدر وسیع است که تمام کشورهای جهان نسبت به اعمال شنیع و ضد انسانی جمهوری اسلامی واکنش اعتراضی اتخاذ کرده اند بگونه ای که آنرا مصداق جنایت علیه بشریت دانسته اند.
اکنون خانواده های داغدیده جانباختگان راه ازادی در جنبش گسترده اعتراضی آبان ماه به مناسبت شهید شدن فرزندان و مردان و زنان کشور، فراخوان برگزاری چهلم عزیزانشان را اعلام کرده اند. خانواده پویا بختیاری با اعلام روز پنجم دی به این مناسبت از همه مردم ایران درخواست کرده اند که در این روز با جانباختگان راه آزادی همراهی نمایند. شورای دموکراسی خواهان ایران در حمایت از این فراخوان از هموطنان عزیز می خواهد که این درد مشترک سراسری و ملی را با هم فریاد بزنند و درهر شهر و دیاری که فرزندی ازاین مردم با فرمان آتش به اختیاران رهبر ضد ایرانی وضد بشری به خاک و خون افتاده است همراهی کنند. سه روز عزای عمومی از چهارم تا هفتم دی ماه توافقی عمومی در کشور است و جا دارد مردم سراسر کشور به پاس احترام جانباختگان بپا خیزند و تنفرشان را نسبت به اعمال جنایتکارانه رژیم ضد بشر و نا مشروع جمهوری اسلامی نشان دهند.
هموطنان عزیز: اکنون که پایان عمر ننگین این رژیم منفور درحال رقم خوردن است، رهبر و مسئولان بی لیاقت و جانی حکومت عزم برآن کرده اند تا از جرثومه فسادی بنام جمهوری اسلامی که بجز فقر و نکبت و خیانت به کشور چیزی از آن بیرون نمی اید دفاع نمایند. دراین راستا ضروری است که ملیتها و اقوام کشور در کردستان، بلوچستان، اهواز، لرستان، ترکمن صحرا و آذربایجان و خراسان و فارس و تهران و سایر نقاط کشور در اتحادی منسجم دست در دست هم گذارند و از خود در مقابل این حکومت دفاع نمایند. براستی اگر قرار براین باشد که کشور و مردم در نا امنی زندگی کنند بهتر آن است که هیچ نقطه ای از کشور برای حکومتگران امن نباشد. مبارزات گسترده اجتماعی بصور مختلف از اعتصابات و اعتراضات خیابانی تا تمرد و نافرمانی از حکومت و عدم پرداخت قبوض آب و برق و گاز که درآمد حکومت را تشکیل می دهد، بصورت متحد حکومت را از پای در خواهد آورد. دفاع مشروع مردم در مقابل حکومت نامشروع، مصداق مقابله به مثل و قرار گرفتن چشم دربرابر چشم است، مقابله ای که حکومت با اجرای قتل عام گسترده فرزندان کشور درآبان ماه به آن دامن زده است.
مردم عزیز ایران
 جمهوری اسلامی درحال سقوط قطعی است و اتحاد سراسری شما تضمین این سقوط است.
اتحاد دمکراتیک آذربایجان - بیرلیک
جبهه دموکراتیک ایران(برونمرز) 
جبهه متحد بلوچستان
جنبش همبستگی ستمدیدگان دادخواه
حزب دموکرات کردستان
حزب کومله کردستان ایران
حزب تضامن دموکراتیک اهواز
حزب اتحاد بختيارى لرستان و کهگلویه و بویر احمد(لرستانات)
حزب مردم بلوچستان
سازمان فرهنگی٬ سياسى آذربایجان
سازمان فرهنگی٬سیاسی ترکمن صحرا
دبیرخانه شورای دموکراسی خواهان ایران
۲۵ دسامبر ۲۰۱۹- ۴م دسامبر ۲۰۱۹

۱۳۹۸ دی ۳, سه‌شنبه

اطلاعیه کنگره ملیت‌های ایران فدرال بمناسبت چهلم قربانیان اعتراضات آبانماه مردمان ایران

اطلاعیه کنگره ملیت‌های ایران فدرال درخصوص چهلمین روز جان‌باختگان قیام بیست و پنج ابانماه
مردم مبارز
ازادیخواهان ایران
۴۰ روز از قیام قهرمانانه مردم مبارز دراقصا نقاط ایران و کشتار بی رحمانه بیش از ١٥٠٠نفر از این مردم به جان امده اعم از زنان و کودکان و مردان توسط نیروهای امنیتی رژیم جمهوری اسلامی می گذرد و برغم وجود چنین فاجعه‌ای هولناک و با اینکه خبرگزاری‌های معتبر جهان از کشته شدن چنین تعدادی خبر داده‌اند،اما رژیم قرون وسطایی جمهوری اسلامی ا هنوز نه تنها آمار کشته شدگان را اعلام نکرده بلکه دستگاههای امنیتی‌وسركوبگربه بازداشت‌های دسته جمعی واعمال فشار برخانواده‌های قربانیان این فاجعه ادامه می دهند و از خانوادهای جان‌باخته گان  قیام ابانماه می‌خواهند  تا شهید شدن عزیزانشان را کتمان نمایند . خامنه‌ای که به واکنش سازمان‌های بین المللی نسبت به عمق فاجعه پی برده است اکنون خود و پاسدارعلی شمخانی دبیر کل شورای عالی امنیت ملی تلاش می‌نمایند تابا تطمیع مالی یا به زیر پوشش بنیاد شهید درآوردن برخی از جانباخته‌گان، مطالبه خون این عزیزان از دست رفته را با خست و خباثت پایمال کرده و همچون قاتلی که زیر جنازه مقتول راه برود از مسئولیت ارتکاب جنایت خود شانه خالی نمایند
کنگره ملیت‌های ایران فدرال ضمن گرامی داشت چهلمین روز جان باخته گان  راه آزادی و برابری، با شهیدان این قیام برحق مردم ایران و خانوادهایشان تجدید عهد و پیمان می‌نمایداز هیچ تلاشی تاتحقق آرمان‌های انسانی این عزیران که جانشان را نثار آن کردند،  فروگذار نخواهد کرد
کنگره ملیت  های ایران فدرال به این مناسبت از عموم مردم ایران می‌خواهد تا ضمن همدردی با خانواده‌های جان‌باخته گان در روز پنجم ديماه روز چهلم این شهیدان را گرامی داشته و با برگزاری مراسم بزرگداشت در همه مناطق ایران با عزیران جانباخته تجدید عهد و میثاق نمایندرژیم ضد بشری و واپسگرای ولایت فقیه بیش از ١٥٠٠نفراز مردان، زنان وجوانان و نوجوانان کم سن سال را به طور عمد قتل عام نموده است. مردم ما اکنون در آستانه حلول سال جدید میلادی در جای جای سرزمین پهناور و متنوع ایران از شمال گرفته تا جنوب و از غرب تا شرق در سوگ این عزیزان به عزا نشسته‌اند. ما با این جانباختگان  که جز اعتراض مسالمت آمیز علیه نابسامانی‌ها، اوضاع بد معیشتی، بحران‌های اقتصادی، اجتماعی سیاسی، فقر و فساد که حاصل سیاست‌های نادرست جهل و استبداد ولایت فقیه است، هیچ گناهی را مرتکب نشده‌اند، مجددا تجدید میثاق می‌کنیم که راهشان را ادامه خواهیم داد
۴۰ روز پیش رژیم جمهوري اسلامي تهران و قم با قطع انترنت و ایجاد نوعی انسداد‌‌ خبری مطلق و به دور از چشم جهانیان با کشتار وسیع مرتکب جنایت ضد بشری دیگری شد کشتارهای دسته جمعي اسلام شهرو ماهشهر (معشور) و سایر مناطق ایران که تصاویر ویدیویی آن هفته‌ها پس از وصل مجدد انترنت به بیرون درز نمودو از این طریق به سازمان‌ها و نهادهای بین المللی حقوق بشری رسید، همه بیانگر عمق  فاجعه‌ای است که رژیم ضدبشری ولایت فقیه طی یک هفته در مناطق مختلف ایران مرتکب شده است. کنگره ملیت‌های ایران فدرال ضمن محکومنمودن مجدد این جنایت ضدبشری رژیم جمهوری اسلامی، یاد جان باخته گان راه آزادی، برابری و دمکراسی را که علیه خفقان و واپسگرایی رژیم قرون وسطایی قیام نمودندگرامی می دارد
  دراین‌ راستا کنگره از همه نهادهای بین‌المللی وحقوق بشری  می خواهد تا با فشار به رژیم استبدادی تهران جلوی ارعاب، سرکوب، ترور و بازداشت‌های غیر قانونی کنشگران و فعالان سیاسی و مدنی که با ضابطه‌های خودساخته‌ غیر منطقی وغیر قانونی، افراد و گروه‌هها را به سیاه‌چاله‌های بازجویی، بازداشت‌های طولانی، دادگاه‌های غیرعلنی، حبس‌های تعزیری و تعلیقی و اعتراف‌گیری‌های اجباری می‌فرستند گرفته ،و برای آزادی هزاران تن از بازداشت‌شدگان اعتراضات اخیر اقدامات لازم را انجام دهند.
 رژیم جمهوری اسلامی ایران با قتل‌عام اخیربطور کلی  مشر وعیت خود را از دست داده و دیگر جای در میان مردم ایران نخواهد داشت لذا کنگره ملیتهای ایران فدرال مسرانه از نهادهای بین المللی می‌خواهد نمایندگان رژیم جمهوری اسلامی را که در واقع هیچگونه  مشروعیتی از جانب مردم ایران دارا نمی باشند رااز نهادهای بین المللی طرد نمایند
 كنگره مليتهاي ايران فدرال
٢٣/١٢/٢٠١٩- سوم دیماه ۱۳۹۸    

۱۳۹۸ دی ۱, یکشنبه

اظهارات یک تحلیلگر اقتصادی درباره ی مفهومی بنام لیبرالیزم وطرفداران جدیدش

لیبرالیسم چیست و نئولیبرال کیست؟
شعار‌های اعتراضی علیه نئولیبرالیسم درمراسم بزرگداشت شانزدهم آذر سال جاری از سوی شماری از دانشجویان دانشگاه‌ها درتهران، با واکنش‌های فراوان و متفاوت و گاه متضاد درکانون‌های روشنفکری ومحافل سیاسی و اجتماعی ایرانی هم در درون و هم در بیرون کشور روبرو شد. دریک طبقه بندی سریع و ساده، این واکنش‌ها را عمدتا می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:
یک) شماری از صاحبنظران وابسته به طیف‌های معروف به چپ ظهور دوباره اینگونه شعار‌ها را درتظاهرات دانشجویی، آنهم در فاصله زمانی بسیار کوتاهی بعد از طغیان آبانماه، نشانه زنده ماندن افکار انقلابی دهه‌های پیش از استقرار نظام اسلامی درایران به شمار می‌آورند، واز این که نسل‌های جوان درفضای بحرانی کنونی کشور بار دیگر پرچم مبارزه با سرمایه‌داری و امپریالیسم را برافراشته‌اند، شادمانی می‌کنند. این گروه از صاحبنظران، همراه وهمزبان با آنچه دربخشی از تظاهرات شانزده آذر تهران گذشت، بسیاری از مصیبت‌های کنونی اقتصادی کشورشان را ناشی از پیشروی نئولیبرالیسم درسطح جهانی طی چند دهه گذشته، و تاثیر آن بر سردمداران جمهوری اسلامی، می‌دانند. همان‌ها، در پشتیبانی از چند شعار دانشجویی مورد استفاده در مراسم مورد نظر، براین باورند که رویداد‌های اعتراضی اخیر چه درایران و عراق و لبنان، و چه در فرانسه و شیلی، نشانه تازه‌ای از طغیان ملت‌ها علیه نئولیبرالیسم است.
دو) گروه دیگری از صاحبنظران پیش از آنکه با شعار‌های سر داده شده در تظاهرات شانزده آذر دانشجویان تهران مشکل داشته باشند، از واکنش کسانی شگفت زده‌اند که سی سال بعد از فرو ریزی دیوار برلن و فروپاشی «اردوگاه سوسیالیسم» همچنان با عینک جنگ طبقاتی و مبارزه علیه سرمایه داری به سیر تحولات سیاسی و اجتماعی درایران و جهان نگاه می‌کنند. این گروه، در واکنش به سخنان شماری از وابستگان به طیف‌های معروف به چپ، عمدتا دو پرسش زیر را پیش می‌کشند:
- اصولا یک نظام دین سالار متکی بر اقتصاد نفتی و دولتی، که برای صدور الگوی دینی و مکتبی خود به کشور‌های همسایه حاضر به پذیرش هزینه‌های سنگین است، چه رابطه‌ای با لیبرالیسم و نئولیبرالیسم دارد وچرا باید شکست تاریخی این نظام درعرصه اقتصادی را به این مفاهیم نسبت داد؟
- چگونه می‌توان اعتراض‌های اخیر درفرانسه وشیلی را، با آنچه در ایران وعراق و لبنان می‌گذرد، مشابه دانست ودرهمه این کشور‌ها پای نئولیبرالیسم را به میان کشید؟
درتوضیح پرسش دوم باید گفت که فرانسه یکی ازمهم ترین کانون‌های دمکراسی درجهان است و نظام اجتماعی آن (درعرصه‌هایی چون بیمه بیکاری، بیماری و بازنشستگی) یکی از پیشرفته ترین نظام‌ها در گروه کشور‌های پیشرفته است. شیلی نیز از یک نظام سیاسی و اقتصادی مطلوب دستکم در مقایسه با بسیاری دیگر از کشور‌های آمریکای جنوبی برخوردار است. آیا می‌توان این دو کشور را با ایران و عراق و لبنان هم کیسه کرد؟
آنچه در این میان بیش از همه جلب توجه می‌کند، ابهام‌ها و سوء برداشت‌هایی است است که بر مفهوم نئولیبرالیسم سنگینی می‌کند، به ویژه در نوشته‌های کسانی که در پشتیبانی از شعار دهندگان روز دانشجو در تهران اصرار دارند شکست اقتصادی جمهوری اسلامی را به پیروی از هواداران این مکتب نسبت بدهند. ولی برای درک بهتر نئولیبرالیسم، نخست باید به لیبرالیسم نگاهی بیندازیم.
لیبرالیسم
مهم ترین مانع بر سر درک واقعیت لیبرالیسم، محدود کردن آن در یک قالب صرفا اقتصادی است. از دیدگاه بخشی از افکار عمومی از جمله در شماری از کشور‌های پیشرفته، لیبرالیسم به اقتصاد آزاد یا بازار محور خلاصه می‌شود که گویا قانون جنگل را بر روابط میان انسان‌ها حاکم می‌کند، خود خواهی و منفعت طلبی را به جای ارزش‌های اخلاقی می‌نشاند، عدالت اجتماعی را از میان می‌برد، با کاهش قدرت دولت به هرج و مرج میدان می‌دهد، زمینه یک سلطه بلا منازع را برای ثروتمندان فراهم می‌آورد، همه ارزش‌ها را با پول پیوند می‌زند، همه چیز را به کالا بدل می‌کند و از بحرانی به بحران دیگر کشانده می‌شود... بد نیست بدانیم که حتی در کشوری مثل فرانسه که یکی از مهم ترین بستر‌های پیدایش اندیشه لیبرال به شمار می‌رود، کم تر شخصیت و یا حزب سیاسی است که حاضر باشد در پلاتفرم‌های انتخاباتی خود از این مفهوم استفاده کند.
واقعیت اما چیز دیگری است. لیبرالیسم پیش از آنکه یک تئوری صرفا اقتصادی باشد، یک نظام فلسفی است با ابعاد حقوقی و سیاسی و البته اقتصادی که همگی بر اصولی مشترک تکیه دارند. ریشه‌های این نظام فلسفی به یونان (از جمله نمایشنامه آنتیگون اثر سوفوکل) و رم باستان می‌رسد، ولی شکلگیری آن به عنوان مجموعه‌ای منسجم از دوره روشنایی و به ویژه از ابتدای قرن هیجدهم میلادی آغاز می‌شود. این مجموعه، اگر بخواهیم آنرا خلاصه کنیم، بر «حقوق طبیعی» هر انسان تکیه می‌کند که آزادی، امنیت و مالکیت از جمله اجزاء اصلی آن به شمار می‌روند. «حقوق طبیعی» از دیدگاه مکتب لیبرال پیش از پیدایش دولت وجود داشته و قوانین مصوب دولت تنها زمانی قابل قبول‌اند که با «حقوق طبیعی» آشتی پذیر باشند. لیبرالیسم قوانینی را عادلانه می‌داند که به هر انسانی اجازه دهد همزمان با زندگی و فعالیت و همکاری در درون جامعه، در حفظ ویژگی‌های فردی‌اش از خود مختاری برخوردار باشد و در همان حال ویژگی‌های فردی میلیون‌ها انسان خود مختار دیگر را، که در ارتباط با او زندگی می‌کنند، محترم بشمارد. از مجموعه همین ویژگی‌های فردی یک نظم خود به خود زاییده می‌شود که بر هر نظم مصنوعی و فرمایشی برتری دارد.
هدف غایی دولت، از دیدگاه همان مکتب، پاسداری از «حقوق طبیعی» و مشتقات و الزامات آن است. برای جلوگیری از فرو غلطیدن دولت در کام استبداد و نقض «حقوق طبیعی» توسط آن، لیبرالیسم بر اصل تفکیک قوای مقننه، مجریه و قضاییه و استقرار دمکراسی به منظور ممانعت از یکه تازی قدرت سیاسی تاکید می‌کند.
همان اصول حقوقی و سیاسی را لیبرالیسم بر عرصه اقتصاد انطباق می‌دهد. دولت از دیدگاه این مکتب تنها ژاندارم و سرباز و قاضی است و نباید به صنعتگر و بازرگان و بانکدار بدل بشود. مکتب لیبرال در اشکال کلاسیک (با نظریه پردازانی چون آدام اسمیت و دیوید ریکاردو...) و نئو کلاسیک (لئون والراس، الفرد مارشال، پل ساموئلسون...) خود بر این اعتقاد است که عرصه فعالیت اقتصادی در یک کشور باید از مداخله دولت بر کنار بماند. آدام اسمیت درسال 1776 میلادی برای نخستین بار از «دست ناپیدایی» سخن می‌گوید که نقش اصلی آن ایجاد یک نظم خود به خود در بازار آزاد است. نظم بازار آزاد زاییده تلاش افراد خود مختار برای تامین منافع فردی است که در تراکنش‌های درون جامعه انسانی نقشی تعیین کننده دارند ودرمجموع، از دیدگاه آدام اسمیت، نتایج اجتماعی مثبتی را به بار می‌آورند.
در اثار نظریه پردازان لیبرال آزادی سیاسی با آزادی اقتصادی ارتباط تنگاتنک دارد. نمی‌توان برای تامین و حفظ آزادی‌های سیاسی اصل تفکیک قوا و دموکراسی را پذیرفت، ولی اقتصاد آزاد یا بازار محور را زیر پرسش برد. از پیدایش مکتب لیبرال تا به امروز، هیچ یک از دموکراسی‌ها بر پایه یک اقتصاد دولت محور به وجود نیآمده‌اند. تجربه‌هایی همانند شیلی در دوره ژنرال پینوشه، اسپانیا در زمان فرانکو و حتی جمهوری خلق چین در زمان حاضر نشان می‌دهند که استقرار اقتصاد آزاد یا نیمه آزاد بدون دموکراسی امکان پذیر است. در عوض دموکراسی بدون اقتصاد آزاد در هیچ کشوری دیده نشده است. سیاستمداران و روشنفکرانی که لیبرالیسم سیاسی را می‌پذیرند ولی با لیبرالیسم اقتصادی مشکل دارند، دستکم تا امروز نتوانسته‌اند نمونه‌ای قابل قبول برای اثبات نظریه خود ارائه دهند. آزادی‌های سیاسی و اقتصادی جدایی ناپذیرند و تصادفی نیست که در همه کشور‌های توسعه یافته برخوردار از نظام دموکراتیک، بدون استثنا، اقتصاد بر سه ستون عمده تکیه دارد : حرمت حق مالکیت، آزادی کسب وکار و اصل رقابت. نروژ و ژاپن، آمریکا و آلمان، انگلستان و فرانسه، با وجود تفاوت‌های بزرگی که میان آنها وجود دارد، در ضرورت پاسداری از این سه مظهر آزادی اقتصادی با هم مشترکند.
نئو لیبرالیسم
در تعریف بنیان‌های لیبرالیسم می‌توان بر آثار متفکران بزرگی تکیه کرد که بسیاری از آنها در قرون نوزدهم و بیستم از انگلستان و فرانسه برخاسته‌اند. در عوض نئولیبرالیسم در‌هاله‌ای از ابهام است و تعاریف متفاوت و گاه متضادی می‌توان از آن ارائه کرد که شمار زیادی از آنها به جای ریشه داشتن در آثار علمی، از نوشته‌های ژورنالیستی و شعار‌های خیابانی تاثیر پذیرفته‌اند. یکی از مشکلات عمده در تعریف این مفهوم، استفاده از پیشوند «نئو» است. معلوم نیست که استفاده از این پیشوند از تغییر ماهیت لیبرالیسم حکایت می‌کند، یا نشانه به انحراف کشانده شدن آن است، و یا از افراطی شدن و در نتیجه زیان بخش شدن (یا زیان بخش تر شدن) آن خبر می‌دهد. همین معمای پیشوند «نئو» را ما در مفاهیم دیگری همچون «نئو کان‌ها» می‌یابیم.
نگارنده این سطور به یاد می‌آورد که در دوران تحصیلات دانشگاهی‌اش در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی، نئولیبرالیسم معنایی کاملا متفاوت با امروز داشت. گفتیم که نظریه پردازان لیبرال (چه کلاسیک و چه نئوکلاسیک) معتقد به نظم خود به خودی بازار بودند و اصرار داشتند که حتی در اوج بحران‌های اقتصادی، دولت باید از دخالت در فعل و انفعالات بازار خود داری کند. در پی زمین لرزه اقتصادی سال ۱۹۲۹، که عمیق ترین و تکان دهنده ترین بحران در تاریخ اقتصاد‌های صنعتی است، اعتقاد به «دست نامریی» بازار دچار خلل شد، به ویژه زیر تاثیر یکی از غول‌های بزرگ تفکر اقتصادی به نام جان مینارد کینز که به اقتصاد آزاد باور داشت و آنرا کار آمد ترین نظام برای تامین رفاه مردم می‌دانست، ولی به شرط آنکه دولت در اقتصاد مداخله کند. تجویز مداخله دولت در اقتصاد برای خروج از بحران‌های اقتصادی، به ویژه با استفاده از مکانیسم‌های بودجه، یک چرخش بزرگ در تاریخ اندیشه‌های اقتصادی به شمار می‌رفت، چرخشی که در ادبیات دانشگاهی آنزمان «نئو لیبرالیسم» نام گرفت. پیشوند «نئو» بدان معنا بود که لیبرالیسم سنتی دگم بنیادی خود در زمینه عدم مداخله دولت در اقتصاد را کنار گذاشته و به لیبرالیسمی تازه بدل شده است.
اندیشه کینز (کینزیانیسم) در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم به راهنمای اقتصادی شمار زیادی از قدرت‌های بزرگ اقتصادی در اروپا و آمریکای شمالی بدل شد. کشور‌های ثروتمند غربی و حتی شماری از کشور‌های بر آمده از استعمار زدایی، داروی شفا بخش همه مشکلات اقتصادی به ویژه رکود را در نسخه‌های دکتر کینز جستجو می‌کردند. حتی این تصور به تدریج شکل گرفت که کینز با تجویز مداخله جویی دولت در اقتصاد راه را بر وقوع بحران‌های شدید اقتصادی بسته است. ولی از اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی، نسخه‌های کینز دیگر جواب نداد و رکود توام با تورم (رکود تورمی) به تدریج دامن همه اقتصاد‌های پیشرفته را گرفت. همزمان با این تحول، عمر نئولیبرالیسم مبتنی بر اندیشه‌های کینز نیز به پایان رسید.
بی اثر شدن نسخه‌های کینزی به اقتصاد دانانی میدان داد که خواستار بازگشت به اصول بنیادی لیبرالیسم بودند. نقش پیامبر را، دراین بازگشت، فدریش‌هایک فیلسوف و اقتصاد دان اتریشی الاصل برعهده داشت. او که سال‌های سال به دلیل اوجگیری اندیشه‌های کینز به حاشیه رانده شده بود، با رنگ باختن رقیب خود به چهره‌ای مسلط در میان نظریه پردازان اقتصادی جهان بدل شد. همکار او میلتون فریدمن، اقتصاد دان آمریکایی بر آمده از مکتب شیکاگو، یکی دیگر از ستارگان علم اقتصاد بود. هر دوی آنها بر خلاف کینز کاهش نقش دولت در اقتصاد را تجویز می‌کردند و اقتصاد بازار محور را تنها راه دستیابی به ازادی‌های سیاسی و اقتصادی می‌دانستند. با روی کار آمدن مارگارت تاچر در انگلستان و دونالد ریگان در ایالات متحده آمریکا،‌هایک و فریدمن از دو هوادار با نفوذ و پر قدرت برخوردار شدند و اندیشه‌های آنان موج عظیمی از آزاد سازی اقتصادی را نخست در دنیای انگلوساکسون و سپس در سراسر جهان به راه انداخت. بعد‌ها با فرو ریزی دیوار برلن، فروپاشی شوروی و تغییرات بنیادی در سیاست اقتصادی جمهوری خلق چین، آزاد سازی اقتصادی و مقررات زدایی بخش بسیار بزرگ تری از کره خاک را در بر گرفت : ده‌ها هزار واحد تولیدی از دولت به بخش خصوصی منتقل شدند، اصلاحات اقتصادی در راستای کاهش کسری بودجه شمار زیادی از کشور‌ها را در بر گرفت، مرز‌های گمرکی فرو ریختند و موانع از سر راه جا به جایی سرمایه برداشته شدند... با توسعه بازرگانی بین المللی و گسترش سرمایه گذاری‌های خارجی، رویداد دیرینه جهانی شدن اقتصاد به مرحله‌ای تازه و بی سابقه گام نهاد و شمار بسیار زیادی از اقتصاد‌ها که در چارچوب مرز‌های ملی خود زندانی بودند، به برونگرایی روی آوردند.
شگفت آنکه این چرخش تازه نیز، به رغم تفاوت‌های فراوانش با سیاست‌های کینزی، نئولیبرالیسم نام گرفت. به بیان دیگر هم کینز هوادار مداخله دولت در اقتصاد، نئولیبرال توصیف شد و هم مخالفان کینز که از بازگشت به لیبرالیسم سنتی و کاهش مداخله دولت در اقتصاد طرفداری می‌کردند.
آیا نئولیبرالیسم ملهم از تئوری‌های‌هایک و فریدمن، و مهم ترین پیآمد آن که جهانی شدن اقتصاد است، در خور انتقاد‌های گاه دشنام گونه‌ای است که از سوی مخالفان بر آنها وارد می‌آید؟ اینان نئولیبرالیسم را مسئول پیدایش دنیای دیوانه واری می‌دانند که اقلیت‌هایی را در اینجا و آنجا به ثروت‌های افسانه‌ای رسانده و بخش بزرگی از جامعه انسانی را در فلاکت غوطه ور کرده است. همین پدیده شوم، از دید منتقدان، فرهنگ‌های ملی را در هم شکسته و جوامعی را که گویا پیش از این در بطن فرهنگ سنتی خود با آرامش می‌زیستند، در اقیانوسی آشفته و انباشته از تنش سرگردان کرده است. از همه بد تر آنکه نئولیبرالیسم، باز هم به گفته منتقدانش، با دامن زدن به مخاطرات زیستمحیطی و به ویژه گرمایش زمین زیر تاثیر گاز‌های گلخانه‌ای، کره زمین را در معرض نابودی قرار داده است.
شمار زیادی از این اتهامات از یک پوپولیسم عوامفریبانه سر چشمه می‌گیرند و تنها ساده انگارانی را فریب می‌دهند که نمی‌دانند تمدن انسانی طی چند دهه بعد از جنگ جهانی دوم از کجا به کجا رسیده است. با پیوستن به فرآیند جهانی شدن، به ویژه از راه گشودن مرز‌هایشان بر بازرگانی بین المللی و سرمایه‌های خارجی، شماری از کشور‌های بسیار فقیر طی چند دهه از جمع «دوزخیان زمین» بیرون آمدند و به قدرت‌های بزرگ اقتصادی بدل شدند. در میان این قدرت‌های نوظهور، چین و هند با جمعیتی بیش از دو میلیارد و ششصد میلیون نفر، جای برجسته‌ای دارند. در فاصله سال‌های ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲، سی و شش میلیون نفر چینی در پی بزرگ ترین قحطی در تاریخ بشری جان سپردند. چهار دهه پیش وقوع قحطی در هند در زمره رویداد‌های عادی جهان بود. با پیوستن بخش بزرگی از قاره آسیا به فرایند جهانی شدن، صد‌ها میلیون نفر از جهنم فقر مطلق بیرون آمدند و به صف طبقه متوسط پیوستند. آیا باید متاسف بود که به برکت لیبرالیسم و آنچه نئو لیبرالیسم خوانده می‌شود، مرز میان دنیای صنعتی و جهان سوم، یا آنچه «شمال» و «جنوب» نامیده می‌شد، برای همیشه از میان رفته است؟ آیا باید متاسف بود که امروز شرکت‌های چند ملیتی چینی و هندی و برزیلی و ترکیه‌ای و کره‌ای و غیره مواضع همتایان غربی خود را در سراسر جهان به خطر انداخته‌اند؟
تکرار این واقعیت‌ها به معنای چشم بستن بر ناهنجاری‌هایی نیست که طی چند دهه گذشته از فرآیند جهانی شدن اقتصاد منشا گرفته است. این فرآیند به کاهش شکاف میان گروه کشور‌های پیشرفته صنعتی و گروه کشور‌های در حال توسعه منجر شده، ولی به نابرابری‌های اجتماعی در درون کشور‌های متعلق به گروه اول دامن زده است. در واقع با شتاب گرفتن جا به جایی سرمایه به سوی قدرت‌های نوظهور و ورود اینان به صحنه رقابت جهانی، موقعیت قشر‌های فقیر و متوسط پایین در کشور‌های صنعتی متزلزل شده و شماری از تعادل‌های اجتماعی در این کشور‌ها بر هم خورده است. از سوی دیگر با گسترش اقتصاد آزاد و افزایش تولید کالا‌ها و خدمات در شماری از کشور‌ها، تعادل‌های زیستمحیطی دستکم گرفته شده و به ویژه خطر گرمایش زمین امروز دغدغه بزرگ جهانیان است.
آیا نظام ولایت فقیه به نئولیبرالیسم پیوسته؟
تلاش برای تعریف نئولیبرالیسم شاید ما را در شناخت این مفهوم اقتصادی یاری دهد، ولی هنوز نمی‌دانیم چرا و چگونه می‌توان فرو ریزی سطح زندگی مردم ایران و گسترش فقر در کشور را به اجرای سیاست‌های نئولیبرال نسبت داد؟
در گفتگویی با روزنامه «آرمان ملی» (تابش سیاست‌های نولیبرالی بر اقتصاد ایران / آرمان ملی، ۲۷ آذر ۱۳۹۸)، یکی از مهم ترین نمایندگان اندیشه چپ در ایران قاطعانه می‌گوید که از بعد از جنگ ایران و عراق تا به امروز، و یا به عبارتی در سه دهه اخیر جمهوری اسلامی، «آنچه بر اقتصاد ایران سایه انداخته و همه دولت‌ها... یکی پس از دیگری از آن تبعیت می‌کنند، در واقع تابش سیاست‌های نولیبرالی است که در سطح جهانی در میانه دهه ۸۰ قرن گذشته با توافق واشنگتن پیاده سازی شد... در ایران سیاست تعدیل اقتصادی همان فرزند نولیبرالیسم است
راست است که طی سی سال گذشته سه رییس جمهوری در ایران (اکبر‌ هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و حسن روحانی) تلاش کردند اصلاحاتی را زیر عنوان سیاست «تعدیل اقتصادی» در چارچوب نظام ولایت فقیه به اجرا بگذارند. نجات جمهوری اسلامی از خطر فرسایش، از دیدگاه آن سه نفر، در گرو انجام اصلاحاتی بود که عمدتا بر کوچک کردن دولت، متعادل ساختن بودجه، خصوصی سازی، اصلاح نظام مالیاتی، پیشبرد بازرگانی خارجی غیر نفتی و گشودن دروازه‌های کشور بر سرمایه گذاری خارجی تکیه داشتند. مساله در آنجا است که این اصلاحات در هر سه دوره مورد نظر به جایی نرسیدند و حتی به ضد خود بدل شدند. خصوصی سازی به شیر بی یال و دم و اشکم بدل شد، دولت سال به سال پروار تر شد، کشور در کام اقتصاد نفتی در جا زد و سرمایه گذاران خارجی هم به ایران نیامدند. در این شرایط چرا باید گناه فاجعه اقتصادی جمهوری اسلامی را به گردن اصلاحاتی انداخت که یا به اجرا گذاشته نشدند و یا به شکست انجامیدند؟
عامل اصلی شکست اصلاحات، علاوه بر ضعف و فساد و بی اعتقادی جناح‌های معروف به «اصلاح طلب»، هسته مرکزی قدرت در جمهوری اسلامی است که به گرایش‌های ملهم از سوسیالیسم نوع شوروی سابق بیشتر تمایل دارد تا به آنچه هواداران «تعدیل اقتصادی» ارائه داده و می‌دهند. بخش اقتصادی قانون اساسی جمهوری اسلامی با الهام گیری از نظریه پردازان « راه رشد غیر سرمایه داری» در حزب توده ایران نوشته شده است. ضدیت با غرب و اقتصاد آزاد در ذات دستگاهی است که پیرامون آیت الله خامنه‌ای سکان واقعی قدرت را در دست دارند. در بودجه کل جمهوری اسلامی، بودجه شرکت‌ها و بانک‌های دولتی بیش از سه برابر بودجه عمومی کشور است. بخش بسیار بزرگ دیگری از اقتصاد ایران در تصاحب بنیاد‌ها و سپاه پاسداران است. در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، کشور‌های دارای نظام سیاسی چپ و ضد لیبرال جایگاه اول را دارند، از ونزوئلای مادورو و کوبای همچنان کاستریستی گرفته تا روسیه پوتین و کره شمالی.
مشکل می‌توان پذیرفت که نظام جمهوری اسلامی، با چنین گزینش‌هایی در عرصه‌های داخلی و خارجی، از سیاست‌های نئولیبرال الهام گرفته باشد.
نوشته فریدون خاوند (تحلیلگر اقتصادی)  منبع: ایران اینترنشنال