۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه

Rapor from Ak Tokay

مختومقلي فراغي

نگاهي گذرا به مراسم مختومقلي درآق توقاي (Ak Tokay)


*- منبع:
سایت اطلاع رسانی آق قلعه www.olkamiz.com

بار ديگر ارديبهشت ماه فرا رسيد و ايام مختومقلي دلها را به شور و وجد آورد. برگزاري مراسم مختومقلي اينك تبديل به سنت شده است. امسال نيز شهرها و روستاهاي ترکمنصحرا شاهد بزرگداشت مختومقلي بودند كه حكايت ازمقام والاي آن شاعر در ميان ايل تركمن دارد دراين مقاله نگارنده نگاهي گذرا به مراسم مختومقلی در آق توقاي دارد.

1- مختومقلي بهانه اي زيبا براي ديدار دوباره ي دوستان و آشنايان و شاعران و هنرمندان و اصحاب فرهنگ و انديشه و اهالي هنر و موسيقي است. در واقع مختومقلي محور همفكري ها و همدلي ها در ميان مردمان صحرا شده است. گويي آرزوي ديرينه شاعر براي وحدت در اين روز بيشتر نمايان است . وحدت در عين كثرت.

2- درمراسم مختومقلي وحدت درعين كثرت ديده ميشود. هنرمندان شهرهاي مختلف درچادرهاي خودبه اجراي برنامه مشغولند. درهر چادري صداي ساز و آواز بلند است ومحفل شادي و دوستي برقرار. درهر چادري چهره ها شاداب و گونه ها خندان است. هركس آنچه دارد درطبق اخلاص مي گذارد. خواننده با تمام وجود مي خواند. نوازنده چنگي به تار مي زند. شاعر با احساس تمام شعرش را زمزمه ميكند. ومستمع(مخاطب) با جان و دل گوش ميدهد. همه اين صداها ونواها به طرق مختلف به دنبال يك هدف گام بر مي دارند وآن حفظ و پاسداري ازميراث گذشته است.

3- با رفتن به آق توقاي جمله زيباي بايزيد بسطامي به خاطرم مي آيد كه مي گفت به صحرا رفتم عشق باريده بود. و من اين جمله را با تمام وجود درآق توقاي احساس كردم. مخصوصا درپنجشنبه شب. شبي كه شب تركمنصحراست. شبي پرغرور و پرافتخار. شبي ماندگار و تاريخي. شبي كه جشن شعر و ساز و آواز تركمن هاست. اين سه، مخاطبان بسياري دارند و دلهاي بسياري مجذوب آن شده اند.

4- مراسم مختومقلي بازگشت به خويشتن است. خويشتني كه سرشار از غيرت و صداقت و تلاش است. در آق توقاي اين مسئله را من به وضوح مي بينم هركس به خويشتن خود رجوع مي كند و براي فردايي بهتر عهد و پيمان مي بندد. عهد مي بندد كه پاسدار فرهنگ ناب خود باشد. تعهد ميكند كه براي اعتلاي فرهنگ وهنر خود بكوشد. تصميم ميگيرد كه فرهنگ و تاريخ و هنر خود را بهتر و كامل تر بشناسد.

5- حرف و حديث هايي بود كه ديگر موسيقي سنتي در آق توقاي اجرا نخواهد شد. برخي از آقايان درسخنراني هاي خود مردم را از رفتن به اين مراسم باز مي داشتند. ولي ديديم كه اينگونه نشد. مردم خوب مي فهمند كه چه چيزي خوب و چه چيزي شر است. چه چيز ثواب دارد و چه چيزي گناه . بيشتر مردم صحرا موسيقي سنتي خود را ارج مي نهند. نواي دوتار و ني را مقدس مي شمارند. فرهنگ و تاريخ خود را با اين نواها عجين مي دانند با وجود اينكه معتقد و مومن به تعاليم اسلام نيز مي باشند. از نگاه اينها اسلام به گفته پيامبر سهل و ساده است. سخت گير نيست. آمده است پيوند و دوستي ايجاد كند. نه اينكه فاصله بياندازد و جدايي. از نگاه اكثريت مردم موسيقي به دو نوع مبتذل و غير مبتذل تقسيم مي شود. كه موسيقي سنتي از بهترين نمونه هاي آن است. امسال هم در كنار مزار نه روي قبرها و گورها مراسم شعر و ساز و آواز برپا بود. هر چند كه بعضي ها بسيار تلاش كردند كه موسيقي را از آن جدا كنند ولي به نتيجه نرسيدند.

6-امسال سيمين شهري ها به جاي چادر (آق اوي) برپا كردند كه زيبايي خاصي داشت. بخشي جوان شيخي پنق با لباس و كلاه سنتي در آن به اجراي برنامه مي پرداخت. صداي زيبايي داشت. امان نظرزاده ساز مي زد نعمان عظيمي گويندگي مي كرد.

7-چادر بندر تركمن و آق قلا نزديك هم بود و هر كدام با قدرت هر چه تمام تر تا پاسي از شب برنامه هاي خود را اجرا كردند. هر كدام مخاطبان بسياري داشتند. گروه هنرمندان آق قلا را ابراهيم عدلي وگروه هنرمندان بندررا عبدالرحمان فراغي رهبري ميكرد. درچادر آق قلا اشعار شاعران با خطی زیبا دركاغذ مقوا نوشته و نصب شده بود كه بينندگان را جلب ميكرد.

8-مراسم پنجشنبه شب به شكل مردمي برگزارشد. و كاملا غيردولتي بود. اما مراسم جمعه كاملا دولتي بود. و خشك و خسته كننده بود. اصولا برنامه هاي مردمي بيشتر به دل مي نشيند تا برنامه هاي رسمي . چون دربرنامه هاي مردمي ، كه غيررسمي است محدوديت ها كمتر است اما برنامه هاي رسمي در چارچوب و و محدوديت خاصي اجرا مي شود.

9-حمايت شوراهاي شهر آق قلا و گميشان و سيمين شهر از هنرمندان ستودني بود. مخارج وهزينه هاي مراسم بر عهده شوراها بود. امسال در كل شوراهاي شهر و روستاها نقش عمده اي در مراسم مختومقلي داشتند كه دست همه آنها درد نكند. واقعا گل كاشتند و كاري ماندگار انجام دادند.

10-آق توقاي هنوزهم ازعدم امكانات رنج مي برد. سرويس ها بسيار محدود ،آب و برق فقط دور محوطه مزار است و بقيه جاها درخاموشي و بي آبي به سر مي برند. مزار مختومقلي از نظر طبيعي نيز بسيار زيباست و يك مكان سياحتي زيارتي است. مكاني كه گردشگران را جذب خواهد كرد. بحث سياحتي بودن هيچ منافاتي با زيارتي بودن مكان ندارد . كما اينكه الان آرامگاه مولانا و حافظ و سعدي از اماكن گردشگري دنيا محسوب مي شود.

11-در شب مراسم رقابت و رفاقت درميان هنرمندان بيشتر مشاهده مي شود. كه هركس سعي دارد كه بهتر و زيباتر اجرا كند و نام و شهرش را پر آوازه كند. اين امر محاسن بسياري دارد وسبب ارتقاي هنر مي شود.

12-آن شب را مردم بيشتر بيدار مي مانند و شب را با شعر و ساز و آواز (ساز صحبت) به صبح مي رسانند. آن شب براي شبهاي ديگر نيرو وروحيه مي گيرند. خودرا بهتر مي شناسند. به زندگي اميدوارتر مي شوند. غمها را فراموش ميكنند. آن شب يكدل و صميمي كنار يكديگر مي نشينند و تاريخ فرهنگ و ادبيات و هنر تركمن را ورق مي زنند.

13-حضور جوانان بالاخص دانشجويان از نكات بارز مراسم مختومقلي است. اقشار جوان كه آينده ساز كشورهستند. بصورت گروهي دراين مراسم حضوري پررنگ و سبز دارند. درواقع اين مراسم محل تلاقي نسل نوپا با نسل قديم است. ايده هاي نو و سنتي دركنار هم به بحث و گفتگو مي پردازند. و لزوم توجه به مدرنيته دركنار سنت را ياد آور مي شوند. درواقع نزديكي نگرشهاي مختلف فرهنگي، سياسي، اجتماعي و ديني درمراسم مختومقلي را ما مي بينيم.

14-درپايان رود اترك را به ياد مي آورم كه ازآب خشك شده است و زيبايي خود را ازدست داده ولي مختومقلي سر افراز و با افتخار سيراب است. مختومقلي سرشار ازمهر و دوستي ونگاه تركمنهاست. مختومقلي سرشار ازنو شدن است وازركود و جمود بيرون آمدن. مختومقلي پيام نو شدن ميدهد.

15-احساس ميكنم كه يك نوع خيزش فرهنگي ، ديني و هنري درميان جامعه تركمن ايجاد شده است. سطح آگاهي و سواد مردم افزايش يافته است. وسال به سال برتحليلها و نقدها وپرسشها و پاسخها افزوده ميشود. سال به سال مراسم مختومقلي قوي تر و بزرگ تر برگزارميشود. احساس ميكنم كه جامعه ما درمرحله گذار ازسنت به مدرنيته است.

آخر سخن اينكه مراسم مختومقلي درآق توقاي يك گردهمائي بزرگ است. يك اجتماع باشكوه و بي نظير كه بايد قدرش را دانست.% تمام

نویسنده : لطیف ایزدی 87 / 02 / 28

------------------------------------------------------------------------------------

* - دو توضیح :

1 - آق توقاي (Ak Tokay بفارسی"وادی مقدس")، نام روستائی درترکمنصحراست وآرامگاه مختومقلی درآنجا قراردارد.

2 – سیمین شهر نام شهری است که درحدود هفت هشت سال قبل به شهری که ازترکیب سه روستا بنامهای اُمچالی، قارقی و کتوک بوجودآمد داده شد. دراُردیبهشت سال 1305 ( 1924)، ترکمنهای طرفدارعثمان آخوند ( أهل گومیش تپه ومدرس مدارس علوم دینی دربخارا). جهت مخالفت با لغو یکجانبه ی قرارداد خود مختاری ترکمنصحرا باحکومت مرکزی ازجانب رضا شاه و اعتراض به کشتار نیروهای مسلح انتظامات غرب ترکمنصحرا که پس ازمراسم سان نظامی ودریافت حقوق ماهانه از شهر گرگان ( استرآباد آن زمان که مرکز ولایت بود) برمی گشتند، در اُمچالی کنگره ی برگزارکرده، عثمان آخوند را رئیس جمهور اعلام کردند.

هیچ نظری موجود نیست: