۱۳۹۱ مهر ۲۵, سه‌شنبه

منشور ۹۱ و ضرورت گفت و گوی ملی


رامین جهانبگلو ومهرداد لقمانی  2012-10-16 ,
رامین جهانبگلو پژوهشگر ومدرس فلسفه در دانشگاه تورنتو ومهرداد لقمانی ایرانی فعال سیاسی واجتماعی هر* دو ساکن کانادا هستند.
برای نخستین بار طیف گسترده ای ازشخصیتهای سیاسی امضای خود را درپی منشوری گذارده اند که پایه و اساس آن ارزش های انسانی واخلاقی است، این خود نشان از اشتراکات فراوان میان فعالان اجتماعی وسیاسی ما دارد، اشتراکاتی که می تواند زمینه رقابت سیاسی سالم میان گروه های مختلف سیاسی وشکلگیری گفت و گو ملی را فراهم کند.
می توان و باید صرفنظر از تفاوتهای ایدیولوژیک و سیاسی با هم وارد گفت و گو شویم، منطقی که در چنین گفت و گوی ملی وجود دارد منطق گوش دادن است و پرسش طرح کردن. گوش دادن به همه عقاید و برهان ها و مجال انتخاب معقولانه میان آنها. تنها راه برای اینکه ما به گفت و گوی ملی برسیم تلاش مستمر و اعتماد متقابل است. و طبعا این تلاش مستمر و اعتماد متقابل ما را به خرد جمعی خواهد رساند.
همه ما باید تلاش کنیم تا فضای سیاسی ایران را از تهدید، ناسزا و تهمت بزداییم، جایی که بهتان و خشونت کلامی وجود دارد گفت و گو مجال ایجاد تعامل خرد ورز را نمی یابد، تابوی گفت و گو و کنش میان گروههای سیاسی بزرگترین مانع در برابر بلوغ فرهنگ سیاسی ایران و پدید آمدن احزاب سیاسی ریشه دار و دارای اقبال عمومی شده است، خود کامگی و استبداد تا کنون بیشترین بهره را از عدم شکل گیری احزاب فراگیر چه به صورت احزاب مخالف داخل و یا خارج از کشور برده است.
عدم گفت و گو زمینه "باز تولید" استبداد است، اگر ما ایرانیان و به خصوص فعالین سیاسی، اجتماعی و حقوق بشری آرزوی فردای بهتری برای کشورمان را داریم باید از امروز دستمان را به سوی مخالف خود دراز کرده و در فضایی به دور از سو ظن و ناسزا گویی و بر اساس ارزشهای انسانی و اخلاق مدنی گفت و گو را آغاز کنیم.
باید از بن بست مطلق گرایی ، انحصار و نفی دگران به در آییم و وارد "آزاد راه" گفت و گو و تعامل شویم. گفت و گو بر اساس ارزشهای انسانی و اخلاق مدنی پیش نیاز کنش سیاسی در یک جامعه باز و مردم سالار است.  
لزوم گفت و گو میان کنشگران سیاسی و اجتماعی
گروه های سیاسی بایستی این واقعیت را بپذیرند که هیچ کدام به تنهایی در بر گیرنده تمایلات سیاسی و اجتماعی تمامی مردم کشورمان نیستند، جامعه ایران دارای تنوع بی نظیر و زیبایی از اقوام، ادیان و تفکرهای گوناگون است، تمامیت ایران را نباید به خاک آن تقلیل داد (گر چه بدون شک پیش نیاز وجود ایران تمامیت ارضی آن است)، ایران بیش از آنکه یک کشور باشد ایده بسیار خوبی است، ایده ای که زیربنای آن بر پایه مدارا ، چندگرایی و همزیستی اقوام، ادیان و تفکرات گوناگون است.
همین رواداری است که کشور ما را در طول تاریخ پر فراز و نشیب اش یکپارچه نگاه داشته است.
گروه های سیاسی باید مدارا و همزیستی دوستانه را از جامعه ما بیاموزند، در تاریخ ایران تا کنون هیچ قومی در صدد محو و نفی دیگران بر نیامده است، متاسفانه در فضای سیاسی ما چنین نکته مهمی مصداق ندارد، بسیاری ازتفکرات سیاسی هنوز در دام تمامیت خواهی و انحصار گرفتارند، زمان آن رسیده که از مردم خود بیاموزیم و در کنش سیاسی شکیبایی و رواداری را پیشه کنیم، به آن سوی طیف سیاسی گام بگذاریم و بر اساس مشترکات انسانی و اخلاقی گفت و گو مدنی را آغاز کنیم.
این به معنای کنار گذاردن رقابت سیاسی و همرنگ شدن نیست بلکه با سان کنار هم قرار گرفتن رنگ های گوناگون در طیف گسترده سیاست ایران است، همانند رنگین کمان، یکپارچگی در عین تنوع است که زیبایی می آفریند، میتوان مخالف بود ولی گفت و گو کرد. نتیجه این گفت و گو است که خرد جمعی را بارور و فضای سیاسی را شفاف کرده و به مردم مجال انتخاب می دهد.
روند اجرایی این گفت و گو چیست؟
نخست باید همه شهروندان امکان شرکت در حوزه عمومی را داشته باشند، گسترش شبکه های اجتماعی مجازی این مورد را ساده کرده است. دوم اینکه همه شهروندان بتوانند با ملاکهای عقلانی مسائل ملیشان را طرح و بررسی کنند، دوری جستن از کلیشه های شعاری و عوام فریبانه پیش نیاز گسترش این فرهنگ است.
سوم پایبندی به اصل عدم خشونت است. یعنی به هیچ نوع هیچ خشونتی را چه از نظر لفظی و کرداری و چه از نظر سیاسی، اجتماعی و اخلاقی اعمال نشود؛ وگرنه این گفت و گو متوقف وچرخه باز تولید انحصار واستبداد آغازمی شود.
چهارم ایجاد فرهنگ رواداری، تحمل مخالف، مسولیت پذیری و دوری جستن از سو ظن و بهتان زدن است.
ایجاد نهادها و شبکه های شهروندی در فضای مجازی و گستره اجتماع به طوری که شهروندان و کنشگران سیاسی و اجتماعی بتوانند با هم گفت و گو داشته باشند زمینه ای است برای بارور شدن خرد جمعی جامعه ما.
ما حصل خرد این جمعی قانونگذاری در جهت تبلور خواست ملی مردم کشور ما است. یعنی همانطور که تجربه بشریت نشان داده است تنها در انتهای یک گفت و گوی جمعی بر مبنای ارزش های انسانی و اخلاق مدنی است که می‌توان به ساختار قانونی رسید که بهروزی شهروندان، مردم سالاری و پاسخگویی حکومت تضمین شود، در ایران نیز تنها خرد جمعی جامعه ما است که باید مصدر و مرجع قانونگذاری در کشورمان باشد.
موانع رسیدن به خرد جمعی
با انجام گفت و گو و رسیدن به خرد جمعی ما نشان خواهیم داد که از بن بست تک اندیشی، بن بست تک گفتاری، بن بست تک حزبی، کیش شخصیت و شخصی شدن سیاست درآمده ایم.
در سال ۱۳۵۷ چنین بلوغ سیاسی و فکری وجود نداشت. در آن زمان ما نه تنها ما از دام شخصی بودن سیاست به در نیامدیم بلکه در چاهی بس ژرف تر گرفتار شدیم. چرخه تک انگاری و تک گفتاری در گستره سیاسی ایران بزرگترین مانع در راه گفت و گوی مدنی، دگر پذیری و ایجاد خرد جمعی است.
گفت و گوی ملی ما ایرانیان دیگر نمی تواند بر مبنای فلسفه سیاسی و ایدئولوژیهایی بنا شود که ادعا دارند که همه چیز را می‌دانند. دیگر کسی یا گروهی نمی تواند ادعا کند که نماینده همه مردم ایران است. گفت و گوی ملی نهادی است متعلق به همه ایرانیان که همه باید سخت در حفظ و گسترش آن تلاش کنند.
بازآفرینی قدرت تنها راه رهایی از چرخه استبداد
مشکل استبداد و خودکامگی در ایران با جا به جایی قدرت حل نمی شود، این جابه جایی بارها در تاریخ ما رخ داده بدون آنکه به ایجاد و دوام حکومت های پاسخگو و مردم سالار بینجامد.
برای رهایی از چرخه استبداد، قدرت بایستی توسط جامعه مدنی تولید، مهار و اداره شود، به عبارت دیگر باز آفرینی قدرت بر پایه ارزش های انسانی و اخلاق مدنی است که متضمن ایجاد نهادهای قدرت پاسخگو خواهد بود، شرکت فعال شهروندان در گفت و گوی ملی بر پایه این ارزش ها است که می تواند به عنوان بستر زاینده خرد جمعی عمل کند، از همین روست که باید از تمامی شهروندان و فعالان سیاسی و اجتماعی دعوت کرد تا وارد این گفت و گو شوند، دیوار بی اعتمادی را باید برچید، دریچه ها را گشود و انحصار را شکست.
در پی این گشایش است که می توان به باز آفرینی قدرت پاسخگو ومهار شده امید داشت.
 منبع : بی بی سی ، صفحه ی "ناظران می گویند"

هیچ نظری موجود نیست: