متن سخرانی خانم ناهید بهمنی دراجلاس دو روزه برای اعلام
موجودیت شورای مدیریت گذار
با سلام خدمت
حضار عزیز، خانم ها و آقایان
من به عنوان دبیر کار گروه مساله تبعیض
ملی درایران اینجا درخدمت شما هستم. ممکن است درحدی تئم سخنان من با دوستانی که اینجا
آمدند و سخنرانی کردند یک کم فرق داشته باشد. اما به هرحال من بیشتر تکیه میکنم روی
معرفی کار خودم و کار گروهی که به این مساله معین اختصاص پیدا کرده بود.
"استراتژی شورای مدیریت گذار" - سعی میکنم درهمان غالب درمورد تبعیض ملی درایران
صحبت کنم.
رژیم های متوالی حاکم درایران در٩٠سال
گذشته با نگاه و سیاستی آپارتایدی وتبعیض آمیز موقعیت پایین تری را از نظر سیاسی،
اقتصادی واجتماعی به ساکنان واتباع ملیتها واقوام گوناگون درپهنە چند فرهنگی کشور
ایران بخشیدەاند. باید به یاد داشت ایران از ملیتها و اقوام مختلف تشکیل شده است
که مجموعه آنها ملت ایران را تشکیل میدهد. سالها پیش در دهه های پنجاه و شصت میلادی
بسیاری از کشورهای استعمارگر بخش قابل توجهی از اختیارات خود را به مردم مستعمرات
خود تنفیذ کرده اند، چگونه می شود دریک کشور ودریک واحد جغرافیایی شاهد بی حقوقی وبی
اقتداری مردمانی با زبان وفرهنگهای گوناگون بود که بیش از نیمی از جمعیت را دراین
کشور تشکیل می دهند.
ایده ی قدرت متمرکز سیاسی دریک کشور آن هم دریک
چند ملیتی ترین کشور خاورمیانه موضوعیت تاریخی خود را از دست داده است. ساکنان
مناطقی که سالهای سال تبعیض وار حق ارتقا بمقامات مملکتی را نداشتەاند، درمدیریت و
اقتصاد که از مبانی اداره ی جامعه مدرن است. جایی را حائز نشده است درتوسعه و
عمران و سرمایه گذاری، کمترین فرصت ها را در دست دارند. درپذیرش دانشگاهی و تحصیلات
عالیە به سبب رویکردی امنیتی، کمترین آمار از گزینش وشرکت را دارا هستند. اما در
پُر کردن سلول های زندان و شکنجه گاههای رژیم سهم اعظمی دارند. پیامدها و عواقب دیرینه
ی ستم ملی و نیز نیل به مشارکت همگانی، به عقیده ما به شهادت تاریخ ، نهادها
ومجالس محلی را که به درست در اسناد شورای مدیریت گذار از آن سخن گفته است، ارگان
های مدیریت محلی هستند که تقسیم قدرت را به طور متوازن درمیان مردمان این سرزمین
ها سازمان می دهد و درجه بالایی از دخالت درسرنوشت خود را فراهم کرد است وازجوانب
تبعیض آمیز وموقعیت درجه دوم انها می کاهد. و نهایتا رابطه حکومت و مردم را بهم
نزدیکتر می کند. نقش وسیعی از کشورهایی در دنیا ازاین سیستم بهره می جویند که مشکلی
را نه برای حکومت درمرکز و نه مردمان مناطق مختلف سبب نگشته است، بلکه موارد تاریخی
بسیاری نشان می دهد که دراین کشورها گونه ها وفرهنگهای غیرهمواره هم زیستی مسالمت
آمیزرا بر جدایی ترجیح داده اند. باید بگویم سیاست عدم تمرکز درکشورهای مختلف،
فلسفه خاص خود را دارد. درایران بدون شک از نظر ما ابزاری است، نه برای تفرقه و
جدایی بلکه برای حفظ وحدت ملی.(کف زدن حضار)
ممنوعیت آموزش به زبان مادری که یکی دیگر ازجلوە
های تبعیض آمیز ستم ملی درکشور ایران است، درقرن بیست و یک نقیصه ی بزرگی است که
نه تنها درآموزش، بلکه درسیاست اجتماع و نیز در روان و رفتار قربانیان این امر
ناهنجاری هایی ایجاد می کند ودرتمام مراحل زندگی اجتماعی پذیرش موقعیت پایین تر را
به این گروه تحمیل می کند. حق دسترسی به آموزش به زبان مادری یک خواست اولیه ی
انسانی درجوامع متمدن دنیاست که متاسفانه درکشور ایران درخواستش با سرکوب با تبعات
محرومیت زای اجتماعی و بگیر و ببندهای زیادی مواجه است.
پایمال کردن حق اولیه واجتناب ناپذیر دموکراتیکی
است که درطول زمان به ژنوساید فرهنگی انجامیدە است. مشاهدە می کنیم حتی درکشورهای
متمدن میزبان ما تبعیدیان، زنده نگه داشتن زبان مادری امر قابل توجهی است وبرایش
بودجه و نیرو صرف می کنند تا به ارزشهای فرهنگی ما بی قدری نشده باشد و کودکانمان
با همەی پیامدهای روانی و اجتماعی این کمبود، درجوامع غیر بومی مواجە نشود.
متاسفانه سخن ازاین تفاوت ها و تبعیضات در نگاه و افکار عمومی تاسف انگیز تر ازهمه
در تلقی روشنفکران و بخشی از سیاسیون ایرانی که مدعی پیروی از داده های جهانی حقوق
بشری هم هستند، به تابویی امنیتی بدل شده است که تجسس و پیگیری درمورد آن ابدا
مصلحت نیست ومرتبا ما فعالین کسب حقوق ملی درایران قبل از اینکه فرصتی یافته تا از
خواسته های حقوق بشری خود بنویسیم و بگوئیم، پیشتر با برچسب وانگ شناخته شدەی تجزیه
طلبی از هر نوع بحث وجدل متمدنانه در روشنگری این مسائل درمقابلمان حذر می شود.
این خوانش ودرمواردی این یورش بی اساس آنچنان
به نرم مامور دیالوگ و ترویج بدل گشته است که همواره ما را به ناگزیر، وطرف مقابل
را عمدا از اصل موضوع و انسان مداری اندیشەمان دور نگە می دارد ونتیجه یک بحث واقعی اجتماعی و راە حل پذیر،
متاسفانه در دوطرف ماجرا را بدون پیش روی دراین مساله بغرنج همچنان به ناحق درموقعیت
مدعی و متهم قرار می دهند، وعاملان و تولید کنندگان این تفکر تفرقه افکنانه و
خصمانه را خشنود از این وضع می کند.
ازاین هم فراتر، دربسیاری موارد به محض شکل گیری
نهادی که درآن چهره های فعال اتنیکی همکاری می کنند، کلیت تشکل مربوطه را همواره زیر
سوال می برند و مورد اتهام پرخاشگری قرار می دهند وبه آن با دیده ی بی اعتمادی می
نگرند. درحالی که درهرکجای دیگر دنیا، شکل گیری این چنین ارگانیزاسیون های چتر
مانند ازهر تیره و تباری مایه خشنودی است. تمایل و اعتماد را برای یک کار جدی اثر
گذار بیشتر می کند، نه اینکه با شکاکیت و شایعه پردازی های بی اساس مانع تلاش راه
پیش روی شوند.
متاسفانه این روزها شورای نو بنیاد مدیریت گذار
هم از این پرخاش و تهمت ها و اعلام عدم همکاری ها گویا به سبب هم صدایی و مشارکت
ما فعالین و سخنگویان ستم ملی با این تشکل از زیر ضرب این تهمت ها و شایعات درامان
نمانده است، تاجایی که بودن ما را دراین همکاری با شورا بر نتابیده وآن را دلیلی
برای کار نکردن و دوری جستن خود ونه پیوستن شان به این تشکل اعلام کردند. دراین
حالت، دگر بار کوشندگان غیرفارس زبان به پاشنه آشیل، وحدت و ادامه کاری اپوزیسیون
مورد مزمت قرار می گیرد و دیوارشان کوتاه تر از هر جریان خود محور ناسازگار و بی ریشەای
است.
به قول حافظ در دایره قسمت اوضاع چنین باشد این
چنین از شاید با وجود از سر گذراندن طولانی ترین تبعیدهای تاریخ مُدرن هنوز اندر
خم یک کوچه ایم. دگر مساله آنکه، با وجود اینکه دراسناد دیدگاهی شورای مدیریت گذار
نامی از سیستم فدرالیستی درایران آینده نیامده است، اما بخش قابل توجهی از خواست
های حقوقی، مدیریتی و فرهنگی ملیتها و اقوام ایران دراین داده ها در نظر گرفته شده
است. با این وجود، من و همکارانم درکار گروه تبعیض ملی باورمند به یک نظام فدرالی
درایران چند ملیتی هستیم، سیستمی که با رد تمرکز گرایی وبا تقسیم قدرت متوازن،
بالانس هم زیستی مسالمت آمیز را فراهم می کند و هم مانع تمرکز و هم مانع جدایی است.
اما این عطف توجه شورای گذار به موارد تبعیض ملی
دراسناد پایەای اش، به این عطف توجه باید دست مریزاد گفت. اقدامی که درفرهنگ سیاسی
و اپوزیسیون ایرانی در تبعید چندان آسان و قابل هضم نیست. زمینه همکاریمان را ما
با این نهاد، این چنین مصوباتی را فراهم کرده است. اقدامی که بازتاب تنوعات و
تکثرات جامعه ایران را می نمایاند.
امید است بتوانیم درآینده سبب جلب اعتماد و پشتیبانی
وسیع تری از سیاست ها و پروژە های شورا از طرف گروه ها و فعالین وتوسعه دامنەی
همکاری های بیشتری با شورای مدیریت گذار بشویم. سیستم عدم تمرکز حکومتی درایران
رنگارنگ، امر نهادینه کردن دموکراسی را امکان پذیرتر می کند. رابطه دولت و مردم را
بهم نزدیکتر، وثبات و امنیت را تا درجات زیادی تضمین می کند و امر دخالت در سرنوشت
خود را به گونه ای برابر با همگان ممکن می کند. ایران دموکراتیک و سکولار آینده نمی
تواند به این ستم ها بی توجه باشد. بلکه هر گونه دیموکراتیزه کردن سیستم ادارەی
امور و سیاست درایران، از راه تامین حقوق ملیت ها و رفع تبعیض های گوناگون ملی،
جنسیتی، دینی، عقیدتی و غیره است.
کار گروه رفع تبعیض ملی در راستای
زدودن این تفاوت ها کار می کند و نهایت تلاش های ما به عنوان فعالین شورای مدیریت
گذار برای جامعەای آزاد، دموکراتیک و سکولار است.
بما به پیوندید
لندن ، هشتم مهرماه ۱۳۹۸ -
۲۹ سپتامبر ۲۰۱۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر