معمای سینکیانگ: پاکسازی قومی یا اتهامی
غیرمنصفانه
بی.بی.سی، ۱۶ فروردین ۱۴۰۰ - ۵ آوریل ۲۰۲۱ ،
جلیل احمد امینی دانشجوی دکترا در دانشگاه لایبنیتس آلمان
جلیل احمد امینی، دانشجوی دکترا در دانشگاه لایبنیتس آلمان از
وضعیت پیچیده اویغورها وسیاست دولت چین درباره این اقلیت مسلمان نوشته است.
دراواخر
ماه مارچ سال۲۰۲۱، ایالات متحده آمریکا،
کانادا، بریتانیا واتحادیه اروپا تحریمهایی را علیه تعدادی از مقامات عالیرتبه
چین، که احتمالا درنقض حقوق بشر درسینکیانگ دخیل بودند، وضع کردند. این تحریمها
شامل ممنوعیت سفر ومسدود کردن دارایی تعدادی از مقامات بلند رتبه حکومت چین بود. آیا
موضوع پاکسازی قوم اویغور درسینکیانگ یک حقیقت است یا بیان مسئلهای است غیرواقعی
به شکل زیرکانه توسط غرب به عنوان اهرم فشاری برای امتیازگیری درجنگ اقتصادی با
چین؟
اهمیت
سینکیانگ برای چین
استان
خودمختار اویغور سینکیانگ (سینکیانگ) درغرب چین واقع شده که دارای منابع معدنی
سرشار وموقعیت جغرافیایی-اقتصادی مهمی است. براساس برآوردهای حکومت چین، ۴۱
درصد از منطقه سینکیانگ برای کشاورزی، جنگلداری و دامداری مناسب است. در حدود ۱۲۲ نوع مواد معدنی مانند بریلیوم، مسکویت و نترون در این منطقه قابل
استخراج است که از جمله بزرگترین ذخایر کشور به حساب می آید. این ولایت دارای ۸۸
میلیارد متر مکعب آب سطحی و ۲۵ میلیارد متر مکعب ذخایر آب قابل بهرهبرداری
زیرزمینی است. تقریبا ۳۸ درصد ذخایر ذغال سنگ و ۲۵ درصد ذخایر نفت
کشور چین نیز دراین منطقه واقع شده است.
سینکیانگ درقلب اروآسیا موقعیت دارد وهمواره به عنوان دروازه
ترانزیتی به سمت حوزه خزر، خاورمیانه و اروپا از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده
است. اروپا یکی از بزرگترین شرکای تجاری چین است که درسال ۲۰۱۶، تقریبا ۸ درصد کالای تجاری میان آنها از طریق راههای
زمینی، ۲۸ درصد
هوایی و ۶۴ درصد
دریایی تبادله شده است. آقای ایرلند ادریسف، وزیر خارجه وقت قزاقستان اعلام کرده
بود که کشورش آمادگی دارد تا سال ۲۰۲۰
میزبان ۱۰ درصد
کالاهای تبادلی بین چین و اروپا باشد، که مطمئنا این حجم کالا عمدتا از مسیر
سینکیانگ میگذرد. به علاوه، خط لوله نفت قزاقستان-چین وخط لوله گاز آسیای
مرکزی-چین از طریق سینکیانگ وارد کشور میشود. بر مبنای گزارش ۲۰۱۸ سرویس معلوماتی استردفر آمریکا، چین تا سال ۲۰۱۷ توانسته بود صاحب تقریبا یک چهارم تولیدات نفت
قزاقستان شود و ۴۴
درصد مصرف گاز خود را از ترکمنستان وارد کند. منبع
تصویر،GETTY IMAGES
انتشار روایتهایی از 'تجاوز
سیستماتیک به زنان' در اردوگاههای نگهداری مسلمانان اویغور در چین
اویغورها؛ چین پنج نماینده
پارلمان بریتانیا را تحریم کرد
تحریم هماهنگ غربیها علیه
مقامهای چین به دلیل نقض حقوق اویغورها
اویغورها
و جدایی طلبی در سینکیانگ
بر
اساس آمار رسمی حکومت چین، جمعیت سینکیانگ درحدود ۲۰ میلیون نفر است
که از آن جمله ۸,۸۲۳,۴۰۰ اویغور،۱,۳۵۲,۱۰۰ قزاق، ۱۷۳,۷۰۰ قرقیز و ۴۰,۹۰۰ تاجیک در آن سکونت دارند. البته، حدود ۳۳۷۰۰۰ اویغور در
قزاقستان و ۵۵۰۰۰ در قزاقستان نیز زندگی میکنند.
اویغورها همانند دیگر ترک تباران آسیای مرکزی مسلمان هستند و به یکی از گویشهای
زبان ترکی تکلم میکنند. مناسبات فرهنگی و تاریخی شان با یکدیگر بسیار عمیق است، تا
جاییکه اویغورها خود را متعلق به جامعه چینی نمیدانند و از مدتها به این سوء به
فکر جدایی و تشکیل کشوری مستقل مانند همکیشان خود بودهاند.
برای
رسیدن به این هدف، بخشی از جامعه اویغور گروههایی را مانند "جوانان ترکستان
شرقی" و "حرکت اسلامی ترکستان شرقی" بر مبنای تعبیرهای افراطی ازایدئولوژیهای
دینی و با استفاده از روشهای مسلحانه تشکیل دادهاند. حکومت چین گروههای جدایی
طلب را مسئول بعضی ازین حملات میداند: "حمله به ایستگاه کنمینگ" در ۲۰۱۴ که ۲۹ کشته و ۱۴۳ زخمی،
"شورش قومی" در ۲۰۰۹ که ۲۰۰ کشته و
"حمله با خودرو جیپ" درسال ۲۰۱۳ که پنج کشته بر
جای گذاشت. پکن بر این باور است که گروه های جدایی طلب اویغور به دیگر گروه های
افراطی-مذهبی و مسلحانه منطقه و حتی خاورمیانه مثل طالبان، القاعده و داعش وابسته
بوده و از آنها آموزش و کمک مالی دریافت میکنند. چین همواره ابراز نموده که تنها
زمانی می تواند جدایی طلبی، افراط گرایی مذهبی و تروریسم ("سه شیطان")
را از بین ببرد که آنها را در هر دو سوی مرز همزمان ریشه کن کند.بع
تصویر،GETTY IMAGES
دولت چین شبکهای از چندین اردوگاه برای نگهداری اجباری
اویغورها دارد
به
علاوه، چینیها فکر میکنند گرایش اویغورها به سمت مردم آسیای مرکزی میتواند باعث
تاثیرپذیری شدید از شرایط نابسامان منطقه نیز باشد. کشورهای آسیای مرکزی به شدت از
بی ثباتی اجتماعی-سیاسی و حکومت داری ضعیف رنج میبرند. جنگ داخلی تاجیکستان بین
سالهای ۱۹۹۲ و ۱۹۹۷، انقلابهای ۲۰۰۵ و ۲۰۱۰ در قزاقستان، جنگهای
قومی، عدم حاکمیت قانون و فساد اداری بیانگر واضح شرایط نابسامان این کشورهاست.
بنابر همین دلایل، چین سازمانهای منطقهای را شکل داده و با جامعه بین الملل از
نزدیک برای آنچه "مبارزه با تروریسم" میخواند همکاری میکند. به همین
خاطر سیاستهای داخلی خاصی را در سینکیانگ اتخاد نموده است.
سیاست
چین برای مبارزه با جدایی طلبی
در
ابتدا، چین در سال ۲۰۰۱ سازمان همکاری شانگهای را
ایجاد کرد تا به مشکلات ذکر شده از طریق ایجاد اعتماد و همکاری با کشورهای همجوار
غلبه کند. یکی ازبخشهای اصلی بدنه این سازمان ساختار "ضد تروریسم منطقهای"
است که در سال ۲۰۰۲ پیشنهاد و در سال ۲۰۰۶ جهت مبارزه با "جدایی طلبی، افراط گرایی مذهبی و
تروریسم" ایجاد شد. به علاوه، چین به توافقات دو جانبه برای همکاریهای نظامی
با کشورهای آسیای مرکزی که شامل برگزاری تمرینات نظامی، فروش تسلیحات، فراهم آوری
کمکهای نقدی و قرضه و به اشتراک گذاری اطلاعات امنیتی میشود، رسیده است.
چین
در "جنگ علیه تروریسم" با آمریکا و متحدانش نیز از نزدیک همکاری کرد.
رئیس جمهور جیانگ زیمین بلافاصله بعد از حملات یازده-سپتامبر با مردم ایالات متحده
ابراز همدردی نمود. چین روی همکاری با ایالات متحده و جامعه بین الملل برای از بین
بردن تروریسم تاکید داشت و بلافاصله از قطعنامه ۱۳۶۸ سازمان ملل
متحد برای مبارزه با این معضل پشتیبانی کرد. چین فهرستی از گروههای "جدایی
طلب و تروریستی" را تهیه نمود و به این اساس ایالات متحده حرکت اسلامی
ترکستان شرقی را در لیست "گروههای تروریستی" و سازمان ملل متحد آن را در
لیست سازمان های وابسته به القاعده اضافه نمودند.
امعه جهانی، در حقیقت با هیچکدام از این موارد
مشکلی ندارد، مگر در اتخاذ سیاست "تحمل صفر" در سینکیانگ کهشامل وضع
محدودیت های شدید است، از جمله در مورد آداب و برگزاری مراسم مذهبی، مصادره کتابهای
تاریخی و دستگیری محصلان و جوانانی که گمان می رود در فعالیت های غیر قانونی مذهبی
دخیل هستند.
بر
مبنای گزارشات واشنگتن پست، اخیرا پکن یک میلیون اویغور، قزاق و دیگر مسلمانان
چینی را در کمپ های مخصوص به هدف از بین بردن فرهنگ، زبان و آداب و رسوم شان
زندانی کرده است. چین آنها را کمپ های فنی حرفهای میخواند و اصرار دارد که
محصلین شامل افرادی هستند که افکار افراط گرایی مذهبی در سر دارند و خودشان
داوطلبانه به این کمپ ها روی آورده اند. به طور دقیقتر، پکن به این باور است که
آنها "جنایت کاران ابتدایی با پتانسیل" هستند و این اقدامات به خاطر
پیشگیری از هر نوع خطای این افراد است. بر اساس گزارش آسوشیتدپرس، پکن حتی سعی
کرده با اقداماتی مثل سقط جنین اجباری نسل کشی کند. در واقع، گزارشات نشان می دهد
که نرخ زادولد سالانه از ۲۵ نفر در هزار شهروند اویغور به تقریبا ۱۰
نفر بین سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۸ کاهش یافته
است.
تحلیل
مسئله از دید مکتبهای سازه انگاری و کپنهاگ
شاید
بتوان اقدامات پکن در قبال اویغورها را از دید مکتب سازه انگاری تحلیل کرد. این
مکتب به این باور است که روند تعامل، نه واقعیت عینی، باعث ایجاد شرایطی میشود.
مثلا، منازعه فعلی در سینکیانگ بر حسب روند تعامل طرفین شکل گرفته و ماهیت عینی
ندارد. درواقع، عدهای ازچینیها به این باوراند که "اعمال تروریستی زیرچتراسلام"
به وقوع میپیوندد وپکن باید این دین را از بین ببرد.
رئیس
جمهور شی جین پینگ بعد از حملات ۲۰۱۴ بارها در سخنانش در
سینکیانگ از افراط گرایی مذهبی به عنوان ویروسی یاد کرده که میتواند منطق فرد را
از بین برده و باعث فراموشی انسانیت و ارتکاب قتل عمد شود. مسلمانان اویغور از
چنین کلیشههایی عصبانی هستند، تا جاییکه تعدادی از آنها طرفدار فعالیتهای جدایی
طلبان شدهاند. آنها چنین اظهاراتی را محکوم میکنند، چینیها را کافر میخوانند و
بر علیه آنها جهاد اعلام میکنند. گروههای جدایی طلب اویغور فعالیتهای مسلحانه
انجام میدهند و پکن با سیاست "تحمل صفر" جواب میدهد. متعاقبا، حکومت چین
کمپهای مخصوصی ساخته و در آنها با اویغورها بدرفتاری میکند. مسلمانان هم نتیجتا
با آزردگی بیشتر، تعداد افراد بیشتری را تشویق وبرعلیه چینیها بسیج میکنند. آیا
می توان با تغییر درتفسیر و رفتار کل معادله را تغییر داد؟
باری
بوزان، از تئوری پردازان مطرح مکتب کپنهاگ، اجزاء دولت را به ماهیت وجودی، دستگاه
حکومتی و جمعیت و سرزمین تقسیم میکند. اولی به سوالاتی مانند اینکه فلسفه وجودی
دولت چیست، چرا دولت فعلی پابرجاست و رابطه بین دولت و ملت چیست، پاسخ میدهد. اگر
دولتی نتواند پاسخ به این سوالات را از درون ملت یا ایدئولوژی سازمان دهی شده
بیرون بکشد، نمیتواند ملت را منسجم و هدفمند نگهداشته و آنها را قانع بسازد تا از
دولت پیروی کنند - که در این صورت امنیت ملی واقعا به خطر میافتد. بوزان چهار مدل
را برای تعریف رابطه دولت و ملت توضیح میدهد - ملتی دولت را ایجاد میکند، دولتی
ملت را ایجاد میکند، ملتی زیر چتر چند دولت یا چند ملت زیر چتر یک دولت است.
چین
مثالی ازمدل آخری است. دارای ۵۵ قوم غیر-هان با نفوسی بالغ بر۱۱۳.۷۹ میلیون نفر که ۸.۴۹ درصد جمعیت استد. چنین
مدلی دوحالت رفتاری دارد، یا ملت مسلط با همگی سازش میکند یا سعی در نابودی هویت
و تبدیل دیگران به یک ملت واحد میکند. حکومت چین روش دوم را پیش گرفته است. چین
از ایدئولوژی نیز بهره میگیرد. اگر کشورهای دموکراتیک بدون دموکراسی و عربستان
بدون اسلام نمیتوانند رابطه بین دولت وملت را توضیح داده ودرجامعه ثبات ایجاد
کنند، چین هم نمیتواند این کاررا بدون ایدئولوژی کمونیستی انجام دهد. آیا میتوان
با همدیگرپذیری بیشتر ومیانه روی درایدئولوژی با مسئلهای مانند مسئله اویغورها
وجدایی طلبی کنار آمد؟
تنیجه
گیری
چین
دارای حکومتی استبدادی بر مبنای ایدئولوژی است. سینکیانگ همواره به خاطر پتانسیل
اقتصادی ازاهمیت بالایی برای کشور بر خوردار است. درسالهای اخیر، جدایی طلبی
تبدیل به یکی ازمشکلات اصلی درغرب چین شده وپکن جهت بهره برداری از فرصتهای
اقتصادی منطقه خواهان رسیدگی سریع به موضوع است. چین برای حل مشکل سیاستهای
خصمانهای را در پیش گرفته است. اگر چین به همین منوال به برخورد با اویغورها
ادامه دهد نه تنها به تیرگی روابط با غرب بلکه به شدت تضاد و منازعه میافزاید.
روز به روز، نه تنها به نگرانیهای حقوق بشری اضافه خواهد شد، بلکه اویغورها بهتر
میتوانند فعالیتهای ضد چینی خود را افزایش داده وافراد بیشتری را بسیج کنند.
شاید با ایجاد تغییراتی هرچند اندک درتفسیر وبرخورد با موضوع سینکیانگ، پکن بتواند
چراغ امیدی را برای اویغورها و جامعه جهانی باز کند.%
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر