۱۴۰۴ مرداد ۸, چهارشنبه

نگاهی به تشکل های سیاسی ومدنی تورکمن های ایران در خارج

نگاهی به تشکل های سیاسی ومدنی تورکمن های ایران درخارج از کشور، رحیم اجانلی

 دراین نوشته نگاهی می کنیم به تشکل های سیاسی ومدنی تورکمنهای خارج ازکشور. منظور طرح بحثی ست درباره ‌ی فعالیتها و تلنگر زدن به آنها، وبه خاطر بهتر شدن وگسترش جنبش سیاسی تورکمنها درخارج ازکشوراست. کسانی که علاقمند به دانستن وکسب اطلاعات بیشتر درباره آنها باشند می توانند به سایتها ویا ارگانهای این تشکلها درشبکه های اجتماعی مراجعه نمایند.

ردیف بندی این تشکلها در نوشته، نه از جنبه اولویت دادن به این یا آن تشکل، بلکه بر اساس الفبای اسامی آنها رده بندی شده است، اگر هم بی دقتی هم دراین امر رخ داده باشد نه عمدی که سهوی است. تشکلهای ما ممکن است درنگاه به جهان، بینشهای متفاوتی داشته باشند ولی روی برخی اصول اساسی دارای نقاط مشترکی هستند. بعنوان نمونه جمهوری اسلامی را قبول ندارند، ازآزادی وعدالت، دموکراسی برای ایران دفاع میکنند، پایبندی خودرا به اصول حقوق بشر اعلام می دارند، مدافع برابر حقوقی زن و مرد هستند وجملگی تشکلهای حاضردراین لیست ازحقوق ملی ملت تورکمن دفاع میکنند.تشکلهای مورد نظر نوشته به شرح زیراست:

ترکمن صحرا بیرلشیک قوراماسی خود را «تشکلی داوطلبانه، مستقل و دموکراتیک» معرفی می کند واعلام می دارد که «برای تحقق حقوق ملی مردم ترکمن برپایه منشور جهانی حقوق بشر وکنوانسیونها ومصوبات الحاقی آن فعالیت می کند.» داری یک وبسایت به زبانهای تورکمنی، فارسی وانگلیسی است. سخنگوی علنی ندارد.

تورکمنهای دمکرات ایران: این تشکل درجریان جنبش زن زندگی آزادی با انتشار بیانیه وپلاتفرمی اعلام موجودیت کرد. دراین پلاتفرم آمده است: «تورکمن های دمکرات ایران همصدا و همراه با نیروهای آگاه ملت تورکمن وسایر مردم ایران برای تحقق آرمانها واهداف زیر تلاش و کوشش میکند.

الف – گذار ازحکومت توتالیتر جمهوری اسلامی ایران به یک جمهوری دمکراتیک، سکولار وغیرمتمرکز. انجام این مهم را درهمبستگی با جنبش انقلابی مردم ایران وبه شکل مسالمت آمیزو با حفظ حق دفاع مشروع می دانیم.

ب‌ – برقراری آزادی و عدالت اجتماعی
پ- دمکراسی درایران. ایجاد حکومتی دمکراتیک وسکولار برمبنای اصول دمکراسی و اصو ل مندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشر ومتمم های آن. دراین راستا ما بر برابری حقوق زنان، برابری جنسیتی و نیز حفظ محیط زیست تاکید ویژه داریم. و…» تورکمنهای دمکرات، ایران را کشوری چند ملیتی می شناسد و بر حقوق ملی ملت تورکمن تأکید دارد. فعالیت رسانه ای این تشکل ازطریق شبکه های اجتماعی ازجمله فیسبوک صورت می گیرد. سخنگوی علنی ندارد.

توهرا(سازمان مدافع حقوق بشر شهروندان ترکمن درایران) این تشکل خود را «بخشی از فعالین حقوق بشر ترکمن صحرا» معرفی می کند وتصریح میکند که «صرف نظر از تنوع دیدگاه ها وتعلقات گروهی … جهت ایجاد تشکلی که بتواند بر پراکندگی فعالین ترکمن غلبه نموده و برای نسل های آینده پشتوانه ای معنوی فراهم کند دور هم گرد آمده ایم.» اعضای این تشکل خود را «جمعی از ترکمنهای ایران» معرفی می کنند و تاکید می کنند که «درپی تدارک و برپایی ارگان فعالان حقوق بشر ترکمن صحرا می باشیم. تا بدین وسیله بتوانیم هر گونه تلاش خود را برای رفع تبعیض های ملی-نژادی-مذهبی-جنسی و طبقاتی انجام دهیم.» توهرا از طریق وبسایتی به همین نام فعالیت رسانه ای و خبری را پیش میبرد. سخنگو ویا مسئول علنی ندارد.

خانه آزادی ترکمن با شعار «همه با هم برای آینده» به کارزار سیاسی وارد شده است. و خود را «بعنوان سازمان فراگیر فعالین مدنی وحقوق بشری ترکمن درایران» معرفی کند. واعلام می دارد که «بعنوان جمعی فراگیر ازفعالین مدنی وحقوق بشری ترکمن در ایران وخارج تحت نام “خانه آزادی ترکمن” گردهم آمدیم». این تشکل از طریق اینستا گرام هر هفته برنامه زنده دارد که در آن کارشناسان و وصاحب نظران درعرصه های گوناگون را دعوت می کند. در گفتگوها تلاش می کنند به مسایل اقلیت های ملی به ویژه تورکمن ها اولویت بدهند. مسئول و سخنگوی این تشکل آقای جلال گوگلانی است.

سازمان فرهنگی وسیاسی ترکمنصحرا؛ این تشکل خود را یک «تشکل مستقل مدنی ترکمنهای ایران» اعلام می کند که «براساس مفاد منشور جهانی حقوق بشر» تشکیل شده و «در راه از میان بردن انواع تبعیض وستم ملی. وبدین جهت به روشهای مدنی و مسالمت آمیز مبارزه تأکید دارد
درمورد اهداف کانون به «تقویت روحیه ی همبستگی، تفاهم وهمکاری درمیان ترکمنها ودیگر هموطنان از طریق بزرگداشت مشاهیر فرهنگی وهنری وفعال شدن درراه برگزاری اجلاس (بحث و گفتگو) به مناسبتهای مختلف» تأکید می شود. ارگان رسانه ای این تشکل وبسایتی به نام «ایل گویجی» است.

شوراى همكارى تركمنصحرا

درآوریل 2025 ازاتحاد سه تشکل ترکمنی (خيزش ملى تركمنصحرا، سازمان فرهنگى وسياسى تركمنصحرا، وشوراى همبستگى تركمنصحرا) تشکیل گردید. این شورا دربیانیه اعلام موجودیت خود اظهار میکند که «شورا درگسترش اتحاد عمل نيروهاى فعال درگستره تركمنصحرا گام نهاده و درفرارویی آنها به يك نيروى منسجم درمبارزه عليه جمهورى اسلامى واحقاق حقوق پایمال شده مردم تركمنصحرا تلاش خواهد نمود.ازاین منظر براین باوريم که همکاری همه جانبه نیروهای سیاسی ومدنی ترکمنصحرا با یکدیگر میتواند درجهت پاسخ به نیازتاریخی جامعه ترکمنصحرا بسیارموثرواقع گردد
این شورا برای «گسترش اتحاد عمل فعالین ترکمن ازطریق گفتگو، انعطاف پذیری، تقویت همدلی واعتماد را یکی از راه های پاسخ عملی به ضرورتهای عاجل جنبش دمکراتیک وملی ترکمنصحرا» می داند. ومبانی نظری واهداف کلی خود را از جمله به شکل موارد زیر اعلام می دارد:
۱-اتحاد عمل ویا همسویی هماهنگ شده فعالین ترکمن با دیگر نیروهای سیاسی ایرانی که معتقد به سرنگونی رژیم اسلامی در ایران هستند. 2- سرنوشت آرمان‌های آزادیخواهانه مردم ایران پس از پایان عمر جمهوری اسلامی منوط به نهادینه شدن امر دمکراسی است. 3- تلاش درجهت اتحاد عمل فعالین سیاسی ومدنی ترکمنصحرا برمحور دفاع ازاستقرار دمکراسی درایران و حقوق ملی ودمکراتیک مردم ترکمنصحرا» ارگان رسانه ای خاصی ندارد وسخنگوی ویا سخنگویان آن نیز نامعلوم است.

همکاری> همانگونه که ملاحظه کردیم همه‌ی تشکلهای تورکمنی درلیست ما باور خودرا بر آزادی، دمکراسی، حقوق بشر، احقاق حقوق ملی ملت تورکمن اعلام داشته اند. این خواسته های آنها تقریبا بافرمولبندیهای مشابه ودریک چارچوب قرارمیگیرند، اما آنچه که باید در کار ارزش گذاری معیار و محک باشد، نه فرموله کردن خواست ها روی کاغذ و یا مونیتور، بلکه جاری کردن پروسه سیاسی در فعالیت ها و اعتراضات است. هریک از تشکلهای ما خود کلاه خودشان را قاضی کنند تا چه حد به این معیار پایبندی عملی داشته اند.
نکته دیگر، برغم خواست های مشترک، همکاری عملی بین این تشکل ها در سطح بسیار نازلی قرار دارد. چرا؟ اگراز اتحاد سه تشکل تورکمنی تحت عنوان «شورا» بگذریم، که آن هم به نظر میرسد بیشتر روی کاغذ است. با وجود این اتحاد به روی کاغذ هم گامی مثبت است، اما هنوز به معنی همکاری عملی نیست.
لودویگفونمیزس فیلسوف و اقتصاددان اتریشی در رابطه با موضوع همکاری به نکته جالبی اشاره می کند که دانستنش خالی از فایده نیست، او می نویسد: «همکاری اجتماعی هیچ ارتباطی با علاقه ‌ی شخصی یا فرمانی عام برای دوست داشتن یکدیگر ندارد. مردم تحت نظام تقسیم کار به‌ خاطر اینکه دیگری را دوست دارند یا باید دوست داشته باشند، باهم همکاری نمی کنند. آنها بدین خاطر همکاری میکنند که این امر به بهترین شکل منافع ‌شان را تامین میکند. نه عشق، نه خیرخواهی، نه هرگونه احساس دلسوزانه ‌ی دیگر، بلکه دراصل خودخواهی به ‌درستی درک‌ شده است که انسان را وادار به سازگار کردن خود با الزامات جامعه، وادار به احترام به حقوق وآزادی‌ های همنوعان خود، و وادار به جایگزین کردن همکاری مسالمت‌ آمیز با دشمنی و ستیز کرد.» (کنش انسانی). تشکلهای ما احترام به حقوق وآزادیهای همنوعان خود با صراحت بیان می کنند ولی چرا این به همکاری عملی منجر نمی شود؟
غالب تشکل های ما به پراکندگی کنشگران تورکمن اذعان دارند و حتی بر همبستگی آن ها تأکید می کنند، اما به قول جاشوا گرین روانشناس و محقق علوم اعصاب «نه احساسات اجتماعی منفی» نظیر جنایات حکومت اسلامی ایران و نه «احساسات شریف» مثل باور به حقوق بشر و حقوق ملی خلق تورکمن انگیزه عملی برای همکاری بین تشکل های ما را ایجاد نکرده است. به نظر او «احساسات اجتماعی منفی موجود درما، به دیگران این انگیزه را میدهد که با ما همکاری کنند. اما این امکان هم هست که همکاری توسط احساسات شریف تری به وجود آید.» (قبیله های اخلاقی. جاشوا گرین) .وقتی صحبت از عمل پیش می اید تشکل های ما نیز به همان درد تشکل های غیر تورکمنی خارج از ایران مبتلا هستند. یعنی دادن بیانیه، اعلامیه در همبستگی با این یا آن موضوع، یا محکومیت این یا آن حادثه و یا محکوم کردن اقدامات رژیم.
صدور اعلامیه و بیانیه درطول تاریخ نوشتن اعلامیه و بیانیه تأثیر مهمی در جامعه و بر حکومت چه در داخل ایران و چه در کشورهای دیگر داشته است. یکی از تاریخی ترین و مشهورترین آن ها نامه «من متهم می کنم» امیل زولا نویسنده فرانسوی در اواخر قرن 19 است باربارا تاکمن در کتاب «برج فرازان» مینویسد، هدف اصلی زولا از نوشتن آن(نامه)، خارج کردن پرونده دریفوس از دادگاه نظامی و کشاندن محاکمه به دادگاه‌های عادی بود. که منجر به تحمل یک سال زندان و جریمه نقدی زولا شد. درسال ۱۳۸۵ برخی از طرفداران حقوق زنان درایران قطعنامه‌ای درمخالفت با قوانین زن‌ستیز درجمهوری اسلامی صادر کردند. پس از آن حرکتی هدفمند تحت عنوان «کمپین یک میلیون امضا» برای تغییر قانون به راه انداخته شد. بسیاری از فعالان این کمپین، با وجود مضمون رفرمیستی و اهداف کاملاً قانونی و حمایت بخشی از حاکمیت از آن، به زندان و ضربات شلاق محکوم شدند. با این حال جنبش توانست تا سالها به مبارزه‌ى خود ادامه دهد. بیانیه‌ی ۱۴ فعال سیاسی در سال ۱۳۹۸ که خواستار برکناری علی خامنه ای از قدرت شده بودند نیز تأثیر زیادی بر افکار عمومی گذاشت، و با دستگیری ومجازات دست‌اندرکاران آن ختم شد.
وقتی به کارنامه تشکل های تورکمنی در خارج از کشور نگاه میکنیم عمده ترین فعالیت آن ها به صدور اعلامیه و بیانیه برای اعلام همبستگی با یک حرکت و یا محکوم کردن این یا آن موضوع خلاصه شده است. که متأسفنه هیچ یک از آن ها کمترین تأثیری را در پی نداشته است. البته این شیوه فعالیت مختص تورکمنها نیست، تقریبا همه اپوزیسیون خارج از کشور ایرانی عمده فعالیت خود را به صدور اعلامیه و بیانیه محدود کرده اند. بسیاری بر این باورند که صدور بیانیه و یا حتی امضا کردن یک بیانیه‌ درشبکه های اجتماعی نیز خود یک عمل ومشارکت در ترویج یک ایده و حمایت از یک خواسته‌ی معین است. درصورتی که به نظر من چنین نیست. دادن بیانیه درکلیتش امری مثبت است، ولی فعالیت سیاسی و مدنی به تلاشی اطلاق می‌شود که در ضمن ترویج یک خواسته‌ی معین به نوعی از مداخله‌ی واقعی و فیزیکی برای تغییر مستقیم یا غیرمستقیم در جامعه ختم شود. این خواسته‌ها می‌تواند درحوزه‌ی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ویا فرهنگی باشد. واشکال مختلفی نظیراعتصاب، تحصن، راهپیمایی، تحریم خرید یک محصول معین، ویا انواع اقدامات بدیع دیگر داشته باشد. در واقع معنای کنشگری اقدام به عمل برای تغییرات اجتماعی بوده وهست، یعنی قبل از هرچیز با عمل پیوند دارد. پر واضح است که مشارکت در این اعمال در شرایط استبدادی حاکم می‌تواند پیامدهای معینی برای شخص شرکت‌ کننده دربر داشته باشد. اما درشرایط دمکراتیک خارج از کشور خطر ریسک پذیری بسیار پایین تر است.

به نظر می رسد که درشرایط کنونی هدف اعلامیه ها وبیانیه ها نه نقطه‌ی آغازی برای یک اقدام عملی معین، بلکه پیش ازهمه اظهارنظر درمورد یک حادثه و بیشتر«برای ثبت درتاریخ» صورت می‌گیرد و نه چیزی بیشتر. پرسش اینجاست که آیا می‌توان به این شیوه تأثیری بر روندهای اجتماعی گذاشت وافراد بیشتری را جذب فعالیت‌های تشکل خود نمود؟

سخن آخر

 فعالیت‌ تشکلهای سیاسی ونهادهای مدنی، راه اصلی تغییرات مهم درجامعه تلقی می‌شوند، تشکلهای سیاسی تورکمنی درخارج می توانند به عنوان نیروی پشت جبهه مؤثر واقع شوند. براى آنكه با اطمينان دراین راه به پيش روند، اولا لازم است بدانند که به کجا میروند یعنی هدف روشن ومشخصی داشته باشند؛ درغیراینصورت تلاش و انرژی شان تلف میشود. ثانیا برای رسیدن به هدف سیاست به معنای راه و روشی معین را برگزینند، چرا که هدف بدون سیاست وسیاست بدون هدف هرگز به جایی نمی رسد. ونکته مهم دیگر اجرای سیاست را نه به روی کاغذ که درمیدان عمل ودرهمکاری با دیگرنیروها به پیش ببرند.
‏23‏/07‏/2025، رحیم اجانلی

 برگرفته ازصفحه تلگرام»سو « https://t.me/aateshsu/830  

https://turkmentalk.wordpress.com/2025/07/23/

منشور‌ مطالبات حداقلی تشکل‌ های مستقل صنفی و‌مدنی ایران

زن، زندگی، آزادی

مردم شریف و آزاده‌ ایران!

درچهل و چهارمین سالروز انقلاب پنجاه و هفت، شیرازه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و از هم گسیختگی فرو رفته است که هیچ چشم‌انداز روشن و قابل حصولی را نمی‌توان برای پایان دادن به آن در چهارچوب روبنای سیاسی موجود متصور بود. هم ازاین رو است که مردم ستمدیده ایران _ زنان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب _ با از جان گذشتگی کم نظیری خیابان‌های شهرها را در سراسر کشور به مرکز مصافی تاریخی و تعیین کننده برای خاتمه دادن به شرایط ضد انسانی موجود تبدیل کرده‌اند و از پنج ماه پیش _ به رغم سرکوب خونین حکومت _ لحظه‌ای آرام نگرفته‌اند.

پرچم اعتراضات بنیادینی که امروز به‌دست زنان، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردم ستمدیده ایران در جای جای کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان برافراشته شده و کم سابقه‌ترین حمایت‌های بین‌المللی را به خود جلب کرده، اعتراضی است علیه زن ستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایان ناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیر مذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما _ عموم مردم ایران _ تحمیل شده است.

این اعتراضات ِ زیر و رو کننده، برآمده از متن جنبش‌های بزرگ و مدرن اجتماعی و خیزش نسل شکست ناپذیری است که مصمم‌اند بر تاریخ یکصد سال عقب‌ماندگی و درحاشیه ماندن آرمان برپایی جامعه ای مدرن و مرفه و آزاد درایران، نقطه پایانی بگذارند.

پس از دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر ایران، اینک جنبش‌های بزرگ اجتماعی ِ پیشرو_ جنبش کارگری، جنبش معلمان و بازنشستگان، جنبش برابری خواهانه زنان و دانشجویان و جوانان و جنبش علیه اعدام و.‌‌.. _ در ابعادی توده‌ای و از پایین در موقعیت تاثیر گذاری تاریخی و تعیین‌کننده‌ای در شکل‌دهی به ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور قرار گرفته‌اند.

از همین رو، این جنبش برآن است تا برای همیشه به شکل‌گیری هرگونه قدرت از بالا پایان دهد و سر آغاز انقلابی اجتماعی و مدرن و انسانی برای رهائی مردم از همه اشکال ستم و تبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد.

ما تشکلها و نهادهای صنفی و مدنی امضا کننده این منشور با تمرکز بر اتحاد و به هم پیوستگی جنبش‌های اجتماعی و مطالباتی و تمرکز بر مبارزه برای پایان دادن به وضعیت ضد انسانی و ویرانگر موجود، تحقق خواست‌های حداقلی زیر را به مثابه اولین فرامین و نتیجه‌ی اعتراضات بنیادین مردم ایران، یگانه راه پی افکنی ساختمان جامعه‌ای نوین و مدرن و انسانی درکشور می‌دانیم و از همه انسان‌های شریف که دل درگرو آزادی و برابری و رهائی دارند می‌خواهیم از کارخانه تا دانشگاه و مدارس و محلات تا صحنه جهانی پرچم این مطالبات حداقلی را بر بلندای قله رفیع آزادیخواهی بر افراشته دارند.

۱. آزادی فوری و بی‌قید و شرط همه زندانیان سیاسی، منع جرم انگاری فعالیت سیاسی و صنفی و مدنی و محاکمه علنی آمرین و عاملین سرکوب اعتراضات مردمی.

۲. آزادی بی‌قید و شرط عقیده، بیان و اندیشه، مطبوعات، تحزب، تشکل‌های محلی و سراسری صنفی و مردمی، اجتماعات، اعتصاب، راهپیمایی، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های صوتی و تصویری.

۳. لغو فوری صدور و اجرای هر نوع مجازات مرگ، اعدام، قصاص و ممنوعیت هر قسم شکنجه روحی و جسمی.

۴. اعلام بلادرنگ برابری کامل حقوق زنان با مردان در تمامی عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی، امحا و لغو بی قید و شرط قوانین و فرم‌های تبعیض آمیز علیه تعلقات و گرایش‌های جنسی و جنسیتی، به رسمیت شناختن جامعه‌ی رنگین کمانیِ "ال‌جی‌بی‌تی‌کیوآی‌ای‌پلاس"، جرم زدایی از همه تعلقات و گرایشات جنسیتی‌ و پایبندی بدون قید و شرط به تمامی حقوق زنان بر بدن و سرنوشت خود و جلوگیری از اعمال کنترل‌ مردسالارانه.

۵. مذهب امر خصوصی افراد است و نباید در مقدرات و قوانین سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور دخالت و حضور داشته باشد.

۶. تامین ایمنی کار، امنیت شغلی و افزایش فوری حقوق کارگران، معلمان، کارمندان و همه زحمتکشان شاغل و بازنشسته با حضور و دخالت و توافق نماینده‌های منتخب تشکل‌های مستقل و سراسری آنان.

۷. امحا قوانین و هر گونه نگرش مبتنی بر تبعیض و ستم ملی و مذهبی و ایجاد زیر ساخت‌های مناسب حمایتی و توزیع عادلانه و برابر امکانات دولتی برای رشد فرهنگ و هنر درهمه مناطق کشور و فراهم کردن تسهیلات لازم و برابر برای یادگیری وآموزش همه زبان‌های رایج درجامعه.

۸. بر چیده شدن ارگان‌های سرکوب، محدود کردن اختیارات دولت و دخالت مستقیم و دائمی مردم در اداره امور کشور ازطریق شوراهای محلی وسراسری. عزل هر مقام دولتی و غیر دولتی توسط انتخاب کنندگان درهر زمانی باید جزو حقوق بنیادین انتخاب کنندگان باشد‌.

۹. مصادره اموال همه اشخاص حقیقی و حقوقی و نهادهای دولتی و شبه دولتی و خصوصی که با غارت مستقیم و یا رانت حکومتی، اموال و ثروت‌های اجتماعی مردم ایران را به یغما برده‌اند. ثروت حاصل از این مصادره‌ها، باید به فوریت صرف مدرن سازی و بازسازی آموزش و پرورش، صندوق‌های بازنشستگی، محیط زیست و نیازهای مناطق و اقشاری از مردم ایران شود که در دو حکومت جمهوری اسلامی و رژیم سلطنتی، محروم و از امکانات کم‌تری برخوردار بوده‌اند.

۱۰. پایان دادن به تخریب‌های زیست محیطی، اجرای سیاست‌های بنیادین برای احیای زیرساخت‌های زیست محیطی که در طول یکصد سال گذشته تخریب شده‌اند و مشاع و عمومی کردن آن بخش‌هایی از طبیعت (همچون مراتع، سواحل، جنگل‌ها و کوهپایه‌ها) که در قالب خصوصی سازی حق عمومی مردم نسبت به آن‌ها سلب شده است.

۱۱. ممنوعیت کار کودکان و تامین زندگی و آموزش آنان جدای از موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده. ایجاد رفاه همگانی از طریق بیمه بیکاری و تامین اجتماعی قدرتمند برای همه افراد دارای سن قانونی آماده به‌کار و یا فاقد توانایی کار. رایگان سازی آموزش و پرورش و بهداشت و درمان برای همه مردم.

۱۲. عادی سازی روابط خارجی در بالاترین سطوح با همه کشورهای جهان بر مبنای روابطی عادلانه و احترام متقابل، ممنوعیت دستیابی به سلاح اتمی و تلاش برای صلح جهانی.

 از نظر ما مطالبات حداقلی فوق با توجه به وجود ثروت‌های زیر زمینی بالقوه و بالفعل در کشور و وجود مردمی آگاه و توانمند و نسلی از جوانان و نوجوانانی که دارای انگیزه فراوان برای برخورداری از یک زندگی شاد و آزاد و مرفه هستند، به فوریت قابل تحقق و اجراست.

مطالبات مطروحه دراین منشور، محورهای کلی مطالبات ما امضا کنندگان را لحاظ و بدیهی‌ست در تداوم مبارزه وهمبستگی خود به صورت ریز و دقیق‌تری به آنها خواهیم پرداخت.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

اتحادیه آزاد کارگران ایران

اتحادیه تشکل‌های دانشجویی دانشجویان متحد

کانون مدافعان حقوق بشر

سندیکای کارگران شرکت نیشکر‌هفت تپه

شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت

خانه فرهنگیان ایران( خافا)

بیدارزنی

ندای زنان ایران

صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد اهواز

کانون مدافعان حقوق کارگر

انجمن صنفی کارگران برق و فلز کرمانشاه

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری

اتحاد بازنشستگان

شورای بازنشستگان ایران

تشکل دانشجویان پیشرو

شورای دانش آموزان آزاد اندیش ایران

سندیکای نقاشان استان البرز

کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران

شورای بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی(بستا)

https://bepish.org/fa/node/8848

زمان نشر سه‌شنبه, 14. فوریه 2023 -

۱۴۰۴ تیر ۲۹, یکشنبه

نامه ۴۲نفر برای تغییر ساختار نهاد رهبری

نامه ۴۲ نفر ازکنش‌گران سیاسی، فرهنگی واجتماعی  برای تغییر ساختار نهاد رهبری

ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون

نمایندگان مجالس قانونگذاری و خبرگان رهبری و مسئولان کشوری و لشکری بیش از چهار دهه است که ملت ایران با مجموعه‌ای از مفاسد و بحران‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و منطقه‌ای روبه‌رو بوده که بخش عمده‌ای از آن، ریشه در ساختار غلط و معیوب قدرت و اصول ایدئولوژیک نظام دارد.

  به باور ما دو عنصر اصلی که زمینه‌ساز این وضعیت شده‌اند عبارتند از:

۱. ولایت فقیه با اختیارات گسترده، عملکرد فراقانونی و غیرپاسخ‌گو

۲. تعهد نظام به تشکیل «امت واحده اسلامی» که منافع ملی ایران را تابع ایدئولوژی فراملی کرده است.

  این دو اصل از همان آغاز انقلاب، موجب درگیری‌های داخلی، دو قطبی خودی و غیرخودی، تنش‌های منطقه‌ای و گسترش بی‌ثباتی در سیاست خارجی کشور شده است که نمونه‌های آن جنگ‌های خونین و ویرانگر بوده است. 

       ما امضا کنندگان متن زیر بر این باوریم که تا زمانی که ساختار نهاد رهبری اصلاح نشوند هیچ اصلاح واقعی و پایداری در کشور محقق نخواهد شد از این رو برای رفع تبعیضات ناروا و مشارکت حداکثری مردم در تعیین سرنوشت شأن و برای استفاده حداکثری از متخصصان در اداره امور کشور، انجام اصلاحات زیر را در نهاد رهبری ضروری دانسته و از مسئولین مربوطه درخواست داریم برای انجام این مهم اقدام نمایند.

۱. شورایی شدن رهبری

۲. حذف شرط فقاهت برای نمایندگی مجلس خبرگان رهبری و شورای رهبری به منظور باز کردن فضا به روی نخبگان

۳. محدودسازی دوره عضویت در شورای رهبری برای تحقق گردش نخبگان و باز بودن ساختار قدرت

۴. ایجاد نهاد نظارتی مستقل از رهبر و مجلس خبرگان رهبری برای نظارت بی‌طرف و مؤثر بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری

۵. لغو نظارت استصوابی برای بازگرداندن حق حاکمیت به مردم

امید است حاکمان با انجام به موقع اصلاحات فوق، مانع فروپاشی جامعه و نظام و تجاوز مجدد بیگانگان به خاک وطن شوند.

 امضاء:

۱- محمدرضا توسلی،۲- سید محسن قائمی،۳- حسن اشرفی، ۴- پری طالبی دارستانی ، ۵- منوچهر رزمجو، ۶- مصطفی دهباشی زاده

۷- ناصر علیجانی، ۸- رویا نیکو ، ۹- اکبر حیدری، ، ۱۰- محسن گودرزی ، ۱۱- رسول قهرمانی، ۱۲- حسین ملک خدایی ، ۱۳- بهروز شایگان پور، ۱۴- عبدالخالق قدوسی، ۱۵- ریحانه سادات موسوی، ۱۶- سعید بختیاری ، ۱۷- غلامرضا غلامی کندازی ، ۱۸- ایرج نجف آبادی ، ۱۹- مهرزاد نکوروح، ۲۰- مجید شکراللهی ، ۲۱- علیرضا شجاعی ، ۲۲- حسن پناهی ، ۲۳- مسعود دقیقی ، ۲۴- عبدالرضا اعتمادیان ، ۲۵- محمدرضا آرین ، ۲۶- امید فروردین ،۲۷- محمدصادق پناهی ، ۲۸- مهراب هوشمند ، ۲۹- کیا دورکی ، ۳۰- مرتضی افشاری ، ۳۱- علیرضا مویدی ، ۳۲- ظهراب اسدپور ، ۳۳- کامبوزیا خورشیدیان، ۳۴- پرویز مسیحی، ۳۵- اسماعیل صالحی

۳۶- فرهاد برادران، ۳۷- لادن کرمی ،۳۸- ماجده دل افکار، ۳۹- رحمت الله زارع سارانی، ۴۰- نگار خدادادی ،۴۱- علیرضا خاشعی پور

۴۲-- سوشیانت خاشعی پور، ۴۳-؟  > منبع   https://t.me/haghtalab3/289    

۱۴۰۴ تیر ۲۷, جمعه

نگاه کوتاهی به حذف ترکمن از نواحی مختلف ایران

نگاهی بمراحل اجرای پروژه حذف ترکمن ازغرب خزر ونواحی مرکزی ایران 

پیشگفتار: با تشکیلِ "امپراطوریِ مغول" دراوایلِ سدۀ 13میلادی، جنگ جهانی مشهور به"جنگهای صلیبی" تبدیل به "جنگ بازاری" معروف به "رقابت بازاری" میشوند. درنیمه ی دوم سده سیزده در دوره ایلخانیان، رقیبِان مغلوب درصفبندیِ کشورها به اتخاذ تدابیری برای اجرایِ پروژه هایی برمبنای "تفرقه بیانداز وحکومت کن" روی میاورند. تداوم مرحله بمرحله ی این سیاست درمیان رقیبان، در سده بیستم باعث دوجنگ جهانی شد و درروزگارِپس ازکنفرانسِ سرانِ سه کشورازمتفقینِ جنگِ دوم جهانی بسال1943، درتهران، و...سیاستِ ایجاد کمرِبند سبزِاسلامیِ برای مقابله با شوروی، منجرشد به پدید آمدنِ حکومتِ مذهبی در ایران و وضعیت اسفبارکنونی در خاورمیانه.   

اجرایِ پروژۀ حذفِ ترکمنها، ازآزربایجان ومناطقِ مرکزیِ ایران، ازاوایل سده۱۶میلادی، با بحکومت رسیدن فرقه مذهبی صفویه از نوع "مرید و مرشدی" که بعدن "امام وامتی"نامیده شد آغاز میشود ومتناسب با تحکیم یافتن آن حکومت گسترش می یابد. درایران پس ازصفویه تا کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش نوع برخورد حکومتی با ترکمنها وترک ها فرق می‌کند ودرمرحله ی پس ازپایان جنگ دوم جهانی، بویژه بعدازکودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ تغییراتی می يابد ولی با شروع رفرمی بنام "انقلاب سفید" ویا "انقلاب ششم بهمن" به بعد وارد مرحله جدیدی می‌شود. اجرای فازجدید پروژه های ضد مردمی محمدرضا شاه پهلوی با تحکیم حکومت آخوندها وملایان "شیعه ی ولایی"، بسرنگونی رژیم پهلوی در۲۲بهمن ۱۳۵۷ وپیروزی مردمان ایران منجر شد. اما رژیم ملاشاهی به سیاست تک فرهنگی (زبانی - مذهبی) پهلوی با سرکوبی جنبش شورایی ترکمنصحرا و نیز جنبش های دیگر نواحی ایران که برای حفظ فضای آزادی ودمکراتیک حاصل ازپیروزی انقلاب بهمن57 می کوشیدند با شدت بیشترادامه داد و میدهد. 

مراحل اجرای پروژه ضد ترکمنی در سه مرحله  

۱-برنامه مرحله اول پروژه های ضد ترکمنی ابتدا باکشتار ترکمنهایی که حاضربه عبادت بشیوۀ  "شیعۀ امامیه"نمیشوند واندکی بعد با کشتن بچه ها و مردم به بهانه داشتنِ نام عایشه، عثمان، عمر و ازاینگونه بهانه ها در تبریز واطراف ادامه می یابد. درنتیجه ترکمن هایی که حاضر بپذیرش تغییرمذهب نمی شوند بسوی قفقاز و آسیای صغیر وغیره فرار می کنند. علاوه براین بخش بزرگی ازترکمن های قزلباش (بخوان پاسدار) شده، بشکل خانوادگی وطایفه ای با لشگرکشی واعزام ماموریتی بنقاطِ مختلف دوردست بویژه بنواحی مرکزی وجنوبی ایران، آزربایجان را برای همیشه ترک می کنند.  

۲-درمرحله دوم، پروژه ی کوچاندن طوایف شیعه شده ترکمن ازآزربایجان با اقامت دادن آنها بشکل نواری ازگلوگاه مازندران بسوی شرق آغاز شده، بطور موازی با سلسله جبال البرز از جنوب ترکمنصحرا وشمال خراسان بطرف شمال شهر مشهد بطرف مرز افغانستان ادامه می یابد. از میان آنها تنها قاجارها پس ازحدود سیصد سال باتشکیل حکومت قاجار در1796 میلادی برابربا 1200ش، ترکمنصحرا را ترک کرده بلای جان و مال ترکمنهای ترکمنصحرا تا انقلاب مشروطیت میشوند.  

 ۳-مرحله سوم حذف ترکمن ازایران توسط شاه عباس اول با تغییرپایتخت به اصفهان وهمزمان کوچاندنِ مسیحی ها به اصفهان و اطراف اش، بویژ بطرف نواحی جنوبی پایتخت جدید ونیز بدنبال صدور فرمان تغییر نام ترکمن به شاهسئون بمعنی دوستدار

شاه شروع می شود وبا تشکیل ارتش جدید صفویه بنام "ارتش غلامزادگان" متشکل از گرجی ها، ودیگر داوطلبین از دنیای مسحیت، به ابتکارِبرادران شِرلی که ازانگلستان فرستاده شده بودند تا درخدمت حکومت صفویه قرارگیرند ادامه مییابد. 

*سه ضمیمه   

 1-ایرانی های زیادی نام خانوادگی "ترکمن" ویا "ترکمان" را دارند. ما ترکمنها موقع نشرقبولی های کنکور برای ِورود به دانشگاه های کشوروغیره مشاهده کرده تعجب می کردیم. به گمانم آنها متعلق بیکی از خانواده هایی هستند که حاضربه پذیرش تغییرنام به شاهسون ویا "دوستدارِشاه" نشدند. افزون براین ایرانیهایی هم نام خانوادگی"شاهسون" را دارند. آنها هم احتمالن از تبار ترکمنهایی هستند که فرمان تغییرنام به شاهسون را پذیرفتند و زمان شناسنامه گرفتن نام خانوادگی شان شده است.  

 2- ستاد ارتش حکومت تزاری روسیه درتاشکند دراواخرسال 1916میلادی به علت قحطی ناشی ازجنگ جهانی اول در محدوده امپراطوری روسیه، لشگرزرهی بفرماندهی مادریتف را برای کشتار وچپاول به ترکمنصحرا اعزام می کند.  

به عبارت دیگر برای غارت اموال ترکمنها جهت سیرکردن شکم افراد خانواده فرماندهان ارتش درآسیای میانه "عهدنامه آخال" بین ایران و روسیه در دسامبر1881 را زیرپا گذاشته به خاک ایران در شرق خزر تجاوزمیکند. جنایات بی شمار لشگر مذکور را حکومت موقت روی کارآمده با انقلاب فوریه 1917 به ریاست کرنسکی به عنوان جنایت ضد بشری(گنوسید) می پذیرد وبا پرداخت غرامت به اهالی ترکمنصحرا موافقت می نماید. ولی حاکمان روی کارآمده 8ماه دیرتر با انقلاب اکتوبر1917 میلادی، مانع پرداخت مبلغِ درنظرگرفته شده می شوند. ولی ازطرف دیگر نه حکومتهای قاجار و پهلوی و رژیم ولایی کنونی، و نه افراد برجسته جامعه مدنی غیرحکومتی، تاکنون حاضرنشدند، تجاوز به کشوروکشتار مردم ترکمن ایران، وغارت خونین غلات ذخیره شده وصدها هزارگاو، گوسفند، گله اسب، قالی و قالیچه و زیورآلات گران بها وغیره آنها را محکوم نموده وبطورمکتوب و یا صوتی وانترنتی اعتراض نمایند.   

3-علاوه بر دو مورد بالا، چگونگی حذف ترکمنهای دیگر مناطق ایران کنونی، بویژه آنهاهی که در دوره آتابکان سلجوقی در مناطقی چون فارس، یزد، لرستان، کرمان وغیره حکومتهای محلی تشکیل داده بودند نیزلازم است جداگانه مطالعه شوند.

یوسف کُر ، 4آپریل 2023   

منابع مورد استفاده  

  1- تاریخ ایران ازعهد باستان تا آخر سده 18م. چاپ 1354ش. ترجمه کریم کشاورز( اثر جمعی ازمورخان آکادمی علوم شوروی چاپ مسکو 1953). بخش19 ازص439 تا 443 کتاب

  2- ایران عصرصفوی، اثرRoger Savory ترجمه ی کامبیزعزیزی، انتشارات سحر، چاپ ششم 1378.

  3-اسلام درایران ازهجرت تا آخرسده نهم هجری، تهران 1354ش. ترجمه کریم کشاورز، اثرایلیا پاولویچ پتروشفسکی

.4 Mac Gahan, J.A. Campaign of the Oxus and the Fal of Khiva. London:Sampson Low,1874

 5-سرای محمت، ترکمنها درعصرامپریالیسم، ترجمه ی قدیر بردی رجائی، چاپ اول 1378.

 6- ترکمنهای ایران، چاپ تهران( ترجمه از انگلیسی)، اثر: بی بی رابعه لوگاشووا ازانستیتوی اتنوگرافی مسکو،

 7-مسأله ی ارضی درصحرای ترکمن،  دکتر منصور گرگانی،  چاپ اول 1358 ،

 8-اقتصاد گرگان، گنبد و دشت ، دکتر منصور گرگانی،  چاپ اول 1351 ،

9- تاریخ ترکمنستان( جلد1 و2)، آرازمحمد سارلی، مرکزچاپ وانتشارات وزارت امورخارجه ایران 1373

10-کتاب دو جلدی مخابرات استرآباد،  ص637 و 639،8 ماه مارچ سال 1919 .