۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

مصاحبه با سه شاعر معاصر تورکمنستان ایران

بمناسبت بزرگداشت 277 مین سالگرد تولد مختومقلی فراغی

*- مصاحبه گر ابتدا با آقایان ابراهیم بدخشان، غفورخوجا وسپس با آقای عبدالرحمان دویه جی مصاحبه نموده است.

س: مختومقلي بعنوان نماد ملی ترکمنها شناخته می شود. شما بعنوان یک شاعر ترکمن ونویسنده و فعال ادبی- فرهنگی، این مفهوم را چگونه درک و تعبیر میکنید؟

ابراهیم بدخشان:: تا اوایل قرن بیستم میلادی که چاپ و نشر آثار او درآسیای میانه وبعدها درترکمنصحرای ایران شروع شد، نسخه های دستنویس اشعار مختومقلی درپهنه ی دشت ترکمن دست بدست می گشته است وتعداد بسیاری از شعرهای او توسط بخشی ها ( خواننده های ترکمن) بصورت ترانه خوانده می شد. درآن دوره کتابت اشعار فراغی مشق شب درمدارس وحوزه های دینی بوده است ودر تمام این سالها، درهرخانه ای که کسی درآن اندک سوادی داشته، نسخه ای دستنویس از دیوان این شاعر، بعنوان گنجینه ای مقدس نگهداری می شد.

اشعار مختومقلی درطی سالها چنان در قلب وجان مردم حک شد که بسیاری ازآن را نمی توان ازادبیات شفاهی ترکمن تشخیص داد. پس، سالها قبل از انکه جامعه ی امروز به "شاعر ملی" بودن او اقرار کند،او ازملی ترین ومردمی ترین شاعران بود.

غ. خوجا : ماغتئم قلی را نه تنها نماد ملي تركمنها بلكه يكي از سازندگان وتأثير گذاران ادبيات ملل ترك درقرن 18 .م میدانم. شعر وي رسالت "هويت بخشي" به ادبیات ترکمن را برعهده داشت وآن گمگشته راهي كه مي رفت شعر تركمن را به كج راهه بكشاند، به مسیر اصلی خود بازگرداند وغنا بخشيد. اين واقعيتي است كه محققان ادبيات تركمن نه تنها انكارش نكردند، بلكه آنرا تأئید کرده وستوده اند.. اشعار مختومقلی از لحاظ زبان، صور خیال، عاطفه فراگیروهمچنین دربعد موسیقایی، شاهکاری بی بدیل است.

ميدانيم كه درقرن11 م طوايف بزرگ تركمنان اغوز درقسمت اعظم آسياي صغيراسكان يافتند. این قوم ، فرم "‌غوُشوق"‌ را درشعر برگزيدند. دراواخر قرون وسطي روند فرم " غوُشوق "‌ دربين تركمنان آسياي صغير توسط شاعراني همچون غايغي سيز آبدال ،‌پير سلطان آبدال وقاراجا اوُغلان ادامه مي يابد .ادامه اين روند دربين تركمنان اوغوز آسياي ميانه وصغير موجب رشد و اعتلاي زبان ادبي با ويژگيهاي خاص خود ميگردد. به قول نوايي زبان " تركمني ـ رومي" وبه قول عالمان فعلي "زبان عثمانيان كهن".

ماغتئم قلی درصنعت شعري "‌غوُشوق " به قواعد گراماتيكي زبان تركمنان آسياي ميانه ونیز به گستره حوزه لغوی در زبان ترکمنان آسياي صغير توجه داشته است . در نتيجه شعر وي سمبل زبان مشترك طوايف ومعيار طوایف تركمنان آسيا مي باشد. چون وي توانسته بود به اسرار نهفته در ديالكت هاي (ت.شيوه) طوايف تركمن پي برده و آنرا در صنعت شعري خود ارائه دهد. درواقع وي شاعري واژه ساز و مبدع زبان مشترك در بين تركمنان مي باشد. ويژگي وي نه تنها در بكارگيري ابعاد فوق الذكر، بلكه در زميني و اجتماعي بودن شخصيت اش نهفته است . شعراو می بایست ضمن حفظ ويژگي هاي زباني ، در جاي،جاي ابياتش ،اندیشه ، حكايات و فولكلورو باورايل را بیان میکرد و این همه می بایستی با منطقي استوار و هويتي مستقل و راستي و ديانت ارائه میشد، ضمن اينكه به زبان محاوره اي مردمش نزديك باشد،نه به زبان دانشكده اش در شيرغازي .شعري كه صور خيالش با تمثيلات و حكايات مردم گره خورده و عواطفش متأثر از غیرت، ناموس و از خود گذشتگی مردم سربلندش باشد. شعري كه آهنگ كلام و اوزان موسيقي اش مرهمي بر دل ها نشاند ،هم به وجد آورد و اميد بخشد و هم روح الهام بخشي و سربلندي را به ارمغان آورد . شعري كه خود زبان گوياي مردمش باشد. اگر زبان نيمه اي از هويت و شخصيت مردم باشد، پس شاعري كه به چنين امتيازي نائل آمده باشد ، مي تواند بدل به نمادي شود كه نه تنها در بعد زمان ايفاي وظيفه مي كند بلكه دل هارا به تسخير آورده و با آهنگ قلوب نسل آينده هم نوا گردد.

س: میدانید که همه ساله مراسم روز بزرگداشت مختومقلی با شکوه فراوان از سوی مردم ترکمن برگزار میگردد. بنظر شما امروز مختومقلی از چه جایگاه ومنزلتی در میان مردم ترکمن برخوردار است؟

ابراهیم بدخشان: مراسمی که سالانه در بزرگداشت این شاعر بزرگ برگزار می شود شاید حداقل کاریست که ما برای خود انجام می دهیم.در واقع اجرای مراسم امریست که اگر اتفاق نمی افتاد غیرطبیعی می نمود.دریک طرف این واقعه شاعر فرزانه ایست که در طول زندگی پربار خود، دغدغه ی مردم خود را داشت، بی عدالتیها را بتصویر می کشید و ما را بسوی عشق، روشنایی وبهتر زیستن رهنمود می کرد و در طرف دیگر مردمانی که با چراغ شعر او بسوی خوشبختی و آرامش نظر دوخته اند،آنانی که هویت خود و شرافت انسان را در شعر او جسته اند.

این مراسم بهانه ایست برای تجدید دیدارهمه علاقه مندان او بایکدیگر،(عامی واندیشمند، نویسنده وشاعر، ترکمن وغیر ترکمن...،) فضاییست برای تبادل افکار وارایه آثار، لحظه هایی برای بیداری شور وعشق خفته ی ما ومکانی برای تجربه اتحاد.

ولی آیا این کافیست؟ آیا نمی توانیم ازاین اتفاق سالانه استفاده بهتری بکنیم؟کارهایی علمی تر در شناخت شعر، شعر فراغی و شناخت بهتر خود ومردم خود. آیا نباید این فرصت را غنیمت شمرد ودرجهت آن اتحادی که همیشه مختومقلی آرزوی آن را داشت محکمتر گام برداشت، آیا بهتر نیست که از زیاده گوییها ومداحیها بکاهیم و بیشتر دراندیشه ها واشعار او غوطه ور شویم.

بزرگداشت واقعی او روزیست که ما بتوانیم غبار آینه ی تودرتوی اشعار او را بروبیم ودرآن خود را بجوییم،خود را ببینیم وخود را بشناسیم ودیگرگونی را آنچنان که او بتصویر کشیده بود تجربه کنیم.

غفورخوجه : ببينيد، خيلي از واقعيتهائي كه با زندگي مردم عجين شده، ناديده گرفته مي شوند . مردم دوست دارند با خيلي از واقعيت هاي موجود در جامعه رويكردي يكسان ارائه گردد. اين چنين رويكردي فعلا ًدر زندگي وعمل مردم پيدا نمي شود، در سياست ناديده گرفته مي شود. پس ناگزير به دنبال صميميت ها و بدور از رياكاري هاو به دنبال عشق واقعي و خيال ادبي و آن قوه فانتاستيكي موجود ميروند. دوست دارند اين قوه را در فرهنگ بكر خويش جستجو كنند. دوست دارند قهرمان آنها "طاهر" در داستان "‌زهره و طاهر "‌ با اين قوه فانتاستيكي هميشه قهرمان بماند و "خان" از "قهرمان" طلب عفو و رحمت كند. درپس پرده دلهايشان ، مي خواهند از دنياي كذب و ريا و دوگانگي شخصيت بدور باشند. به دنبال قهرماني ميگردند كه هميشه با دلهاي آنها مأنوس باشد. به دنبال كسي كه در آن پرده غيب با او درد دل كند. دلشان مي خواهد همچو كتاب حافظ از كتابش فالي بگيرند، سروده هايش را كه ترانه شده ، زمزمه كنند. درسراي عدل او گرد هم آيند. به نظر من مردم به وفاق دريك روز به چنين جايگاه و منزلتي هرساله تعظيم ميكنند واين همايشي است بزرگ ، بسيار بزرگتر ازتصور ... مردم تركمن هرساله با انگيزه اي خودجوش تولد چنين قهرماني را درشهرها وروستاها جشن ميگيرند.

س: از مختومقلی و اندیشه های او ارزیابی های متفاوتی ارائه میگردد. شما فکر میکنید که اصلی ترین عناصر اندیشه مختومقلی چیست؟

ابراهیم بدخشان: در طول تاریخ تغییر در اندیشه ی انسانها،از جمله متفکران و شاعران اتفاقی طبیعی و درست است.فقط انسانهای متعصب تغییر را نمی پذیرند ودر زمان منجمد می شوند.

مختومقلیِ جوان شاعری عاشق بود، مختومقلیِ طلبه شاعری آموزگار،در میانسالی دغدغه های اجتماعی و سیاسی مردم خود داشت و در اوج تجربه رو بسوی فلسفه و عرفان آورد. بنابرین گستردگی اندیشه ها واشعار او سبب ارزیابی های متفاوت میشود و این بسیار زیباست.دیوان شعر او چون باغ پرگل و رنگارنگیست که هر اندیشه ای رنگ و بوی دلخواه خود را از آن می چیند. تقسیم بندی اندیشه های او به عناصر اصلی و فرعی،مثل این می ماند که این باغ بزرگ را به باغهای کوچکترقسمت کنیم و از زیبایی وعظمت ان بکاهیم. اشعار آموزنده ی مذهبی درکنار عرفان او و شعرهای عاشقانه ی او به منگلی در کنار تفکر ملی واجتماعی او هستند نه در تقابل با یکدیگر. این تفاوتها در اندیشه و شعر مختومقلی ارزیابی های مختلفی را باعث می شوند که همگی درست و قابل احترامند واین خود درسی بزرگ برای ماست که دگرگونی و تغییر را در خود و دیگران برسمیت بشناسیم وآموزه های او را بدرستی درک کنیم تا گوناگونی افکار فراغی نه باعث اختلاف ما بلکه سبب یکدلی ما شود.

غفور خوجه : پاسخ : تعليم و تربيت ، همبستگي ، عشق وعرفان .

س: اخیرا کتاب دوجلدی بنام دیوان مختومقلی فراغی(متن انتقادی)، نوشته نورمحمد عاشور پورمنتشرگردید. ارزیابی شما از این اثر چیست؟

ابراهیم بدخشان: مرحوم استاد عاشورپور از اندک کسانی بود که دانسته های دو طرف مرز را درخود جمع کرده و سالها در اشعار مختومقلی به تحقیق و تفحص پرداخته بود ویکی از شایسته ترینها که توان تصحیح وباز نویسی این اشعاررا داشت. ولی تا به امروز به کتاب ایشان دسترسی نداشتم و نظری دراین مورد نمی توانم ارائه دهم.

ازسالها پیش درجامعه فرهنگی و روشنفکری ما بحثی مطرح است بدینصورت که بعضی از شعرهای مختومقلی که در دیوان شعر او بچاپ رسیده اثر خود او نیست، یعنی اشعار شاعران دیگر در کتاب او ثبت شده است. من صلاحیت دفاع یا مخالفت با این نظریه را ندارم زیرا همه میدانیم که فراوانی شعرهای مختومقلی ،تجربیات گسترده ومتفاوت ،اندیشه ای توانا ومتغیر، بیان روان و زندگی پرفراز ونشیب او، ما را دربرابر شاعری دانا قرارمیدهد که تسلط کامل به زبانهای زمانه خود (ترکمنی، فارسی، عربی) داشته است.در عین حال به آثار پیشینیان و معاصران خود مسلط و در زمانهای مختلف به سرزمینهای گوناگون سفر کرده است. برای پرداختن به چنین شاعری وبه شعری که سرشار از کلمات اصیل ترکمنی، معانی عرفانی وقصه هایی ازادیان است، احتیاج به گروهی است که به دانش زبان وشعر، شیوه های علمی نقد و بررسی ادبیات و زبان شعری قرن هجده میلادی آشنایی کامل داشته باشند.کسانی که به رمز و راز کلمات درعرفان،به روایات دینی وزبانهای نامبرده مسلط باشند. درترکمنستان دررشته های زبانشناسی،تاریخ ادبیات وشعر، مختومقلی شناسی وغیره استادانی هستند که دغدغه ی تصحیح آثار کلاسیک ترکمنی بویژه دیوان مختومقلی را دارند ولی متاسفانه علم کافی درمورد مذاهب وعرفان وآشنایی بازبانهای عربی وفارسی ندارند. درترکمنصحرای ایران نیز استادانی عالم و دلسوز داریم که آشنایی کامل بازبان و ادبیات ترکمنی درسطح آکادمیک ندارندو ما به این نتیجه میرسیم که شاید لازم باشد گروهی متشکل ازاندیشمندان ایرانی وترکمنستانی دورهم جمع شوند ودرکاری بزرگ وطولانی نسخه ای تصحیح شده ازدیوان مختومقلی ارائه دهند واین همتی بزرگ میطلبد وکاری علمی وآکادمیک بدورازتعصبات وکوته نظری.

غ خوجه : كار مرحوم عاشور پور پروفسور ادبيات تركمن بسيار ستودني است . عمري را دنبال نسخه ها گشتن وبخاطر مقابله و تطبيق و تنقيح ديوان مختومقلي صرف كردن كارساده اي نيست. ازخود گذشتگي ودريغ جسم و جان وايثا ر ميطلبد . عاشور پور روحيه وارسته و پايداري خود را حفظ نمود، اشعار مختومقلي را به خاطرپول وسياست و دروغ و تزوير نفروخت. دوست داشت هرآنچه پاك وبي آلايش است متعلق به شاعرباشد. افتخار را ساختگي نمي خواست. غرور وفخرملي را دراشعار خود شاعرجستجو ميكرد.محقق وارسته اي بود . نسخه هاي خوبي جهت مقابله جمع كرد . 19 نسخه معتبر. 9 نسخه خطي از نسخه هاي موجود درانستيتو زبان و ادبيات مختومقلي (عشق آباد) و 7 كپي از نسخه هاي موجود در كتابخانه هاو مخزن نسخ و موزه وآرشيوهاي علمي وانستيتوهاي ديگر . منجمله يك كپي ازنسخه خطي موجود درموزه بريتانيا(لندن) ، 4 كپي از نسخ خطي موجود درشهر لنينگراد 1- كتابخانه م.ي .سالتيكف شچدرين 2- آرشيوعلمي انجمن جغرافيا (كپي نسخه خطي استرآباد) 3- انستيتو خلقهاي آسيا (2 نسخه) ، 3 كتاب ومجموعه اشعار چاپي 1-كتاب چاپ شده توسط شيخ محسن فاني (استانبول 1926) 2- كتاب چاپ شده از سوي قربان بردي گرگاني (بخارا 13 ـ1912 ) 3- كتاب چاپ شده از سوي عارفجانف (تاشكند 1910). ما نيز درگروه بررسي اشعار مختومقلي، اخيراً كتاب دوجلدي متن انتقادي استاد را جزو نسخه هاي معتبر برگزيديم. البته هرتحقيقي خالي ازاشكال نيست. چرا كه ماهيت تحقيق آنست كه محقق شك كند، به يقين پاي بند نباشد. علم با شك وترديد وشكستن نظريات به پيش مي رود، همانطوري که حتی دين هم ماهيتش به سمت يقين است. ناگفته نماند كه جلد سوم تطبيق نسخ مختومقلي از سوی گروه ما دردست تهيه ميباشد، باشد كه نقاط قوت وضعف نسخ مورد استفاده مارا كه به نسخه استاد نيز درپاورقي صفحات استناد ميگردد، خود قضاوت نمائيد.% *- مصاحبه گر : احمد مرادی ، منبع: تورکمنصحرا مدیا، ۲۶ ارديبهشت ۱٣٨۹

------------------------------------------------------------------------------

مصاحبه با آقای عبدالرحمان دیه جی
سئوال : مختومقلی بعنوان نماد ملی ترکمنها شناخته میشود. شما بعنوان یک فعال فرهنگی ترکمن این مفهوم را چگونه درک و تعبیر میکنید؟

پاسخ : اولا با توجه به این که زبان این مصاحبه فارسی است اجازه بدهید که در مورد نام شاعر تلفظ فارسی آن یعنی مختومقلی را بکار برم... و اما هر ملتی در طی تاریخ خود را نیازمند قهرمانانی می بیند که بتواند آرزوها و آرمانهای خود را در وجود وی ببیند. گاه این قهرمانان را جنگاوران و کشورگشایان شکل می دهند و گاه چهره های علمی و ادبی و فرهنگی. در نگاهی به تاریخ ترکمن مختومقلی را می بینیم که بزرگترین جایگاه را در میان چهره های موثر تاریخی یافته است. دلیل آن از سویی عشق و علاقه وافر ترکمنها به اهل فرهنگ و ادب و هنر است از دیگر سو با توجه به این که در اعصار گذشته متون ادبی بسیار کمی در میان ترکمنها وجود داشته، دیوان مختومقلی به عنوان کتابی که زندگی ترکمنها را با اندیشه و حکمت جاری در آن و اندیشه های والای اجتماعی و سیاسی و تاریخی در برگرفته ارزش خاصی در میان این مردم دارد. در واقع به عنوان بزرگترین کتاب زمینی شناخته می شود. نگاه ترکمنها به مختومقلی تنها به عنوان یک شاعر کلاسیک برجسته نیست. ترکمنها مختومقلی را ناجی زبان ترکمنی می دانند کسی که زبان رایج در میان ترکمنها را وارد دنیای زیبا و سحرانگیز ادبیات کرده آن را در حد زبان ادبی و هنری ارتقاء داده است که به نظر بنده این خود نوعی انقلاب فرهنگی ملی است. وی کاری کرده که امروز تمام ترکمنها چه در ترکمنستان و چه ایران و چه افغانستان می توانند به یک زبان ادبی واحد بنویسند. بدین ترتیب زبان دیوان وی محور زبان ترکمنی را شکل داده که مانع هر انحراف و تشتت زبانی در میان ترکمنها می شود. این خود اندیشه ملی والای مختومقلی را نشان می دهد که در پی حفظ و حراست و اعتلای زبانی است که در میان مردمش مکالمه می شود.

مختومقلی کسی است که ترکمنها را به اتحاد و استقلال و زندگی تحت یک دولت واحد دعوت می کند و از این نگاه جایگاه یک شخصیت سیاسی را نیز پیدا می کند. در شرایطی که ترکمنها درگیر مسائل طایفه ای بودند و نمی توانستند در برابر دشمنان مهاجم حکومت و لشکری واحد را شکل بدهند این مختومقلی بود که با نگاهی آرمانی ترکمنها را به اتحاد فرا می خوانده است.

تورکمنلر بیر یره باغلاسا بیلی غورودلار غولزامی دریای نیلی

تکه یموت گوکلن یازیر آلیلی بیر دولته غوللوق اتسک بأشیمیز

( اگر ترکمنها دست در دست هم نهند آتششان نیل را خشک خواهد ساخت

تکه و یموت و گوکلان و یازیز و آلیلی این پنج تیره بایست که حکومتی واحد شکل دهند)

ترکمن، در اشعار این شاعر بزرگ آرمانهای ملی خود را می یابد و از این رو در میان ترکمنها منزلتی بالاتر از یک شاعر را دارد. ترکمن روح مختومقلی را همواره در سرزمین خود جاری و ناظر می یابد و با او و کلامش زندگی می کند.

در شرایطی که از حوادث گذشته بر ترکمنها مخصوصا ترکمنهای ترکمن صحرا در طی اعصار گذشته متون تاریخی کافی در دست نداریم، مخصوصا متونی که توسط خود ترکمنها نوشته شده باشد، این دیوان مختومقلی است که مظالم و ستمهای رفته بر این قوم در کوران زمان را نمایان می سازد.

سئوال: میدانید که همه ساله مراسم روز بزرگداشت مختومقلی با شکوه فراوان از سوی مردم ترکمن برگزار میگردد. بنظر شما امروز مختومقلی از چه جایگاه و منزلتی در میان مردم ترکمن برخوردار است؟

پاسخ : بنده حداقل در مدتی که در ایران و ترکیه بسر بردم هیچ شاعری را ندیدم که بسان مختومقلی از سوی مردم به شکلی فراگیر مورد تکریم قرار گیرد و مراسمهای با شکوه و گسترده ای برایش اجرا شود. بله در آمفی تئاترها و سالنهای کنفرانس شعرای مختلف تحت احترام و تکریم قرار می گیرند اما برخورد ترکمنها با مختومقلی به گونه ای دیگر است؛ یعنی تنها به خواص و اهل شعر و ادب محدود نمی شود. در تمام شهرهای ترکمن صحرا جشن و مراسمهای باشکوه اجرا می شود و جالب اینجاست که این مراسم از سوی خود مردم برگزار می شود و عوام و خواص در آن شرکت می یابند. در این روزها اگر گذرتان به ترکمن صحرا بیافتد احساس خواهید کرد این مردم روزهای عید ملی خود را سپری می کنند. در آخرین روز مراسم مردم از تمام نقاط ترکمن صحرا به سوی مزار مختومقلی در آق توقای می شتابند و اگر بگویم حدود صد هزار نفر در آن روز گرد مختومقلی می آیند اغراق نکرده ام. یعنی با یک جمعیت سیار مواجه می شویم؛ گروهی می آید و گروهی می رود. مختومقلی در میان ترکمنها چنان جایگاهی پیدا کرده که حتی عوامی که شاید کتاب وی را به درستی مطالعه نکرده باشند ناخود آگاه وارد این جریان ملی - فرهنگی می شوند و در مراسمها حضور می یابند. این نشان می دهد که مختومقلی در روح و روان عام و خاص و پیر و کودک و جوان نفوذ یافته است و ناخود آگاه هویت ترکمنی آنها را بارور می سازد.

سئوال : از مختومقلی و اندیشه های او ارزیابی های متفاوتی ارائه میگردد. شما فکر میکنید که اصلی ترین عناصر اندیشه مختومقلی چیست؟

پاسخ : مولوی منظومه ای دارد که طی آن چند نفر در میان تاریکی هر یک از طرفی با دست خود عضوی از بدن فیلی را لمس می کنند و هر یک احساس و درک متفاوت خود را نسبت به آن بیان می کنند . یعنی هر یک با لمس عضوی از بدن حیوان، آن را به چیزی شباهت می دهند. در حالی که کلیت آن اعضاء موجودی بنام فیل را شکل می دهد. در مواجه با دیوان مختومقلی نیز معمولا هر کس سعی می کند که از زاویه دید خود به تعریف آن بپردازد. از میان این تعاریف دو نوع نظر توجهم را جلب می کند. یکی این که بخشی از روحانیون تمام تلاششان بر این است که مختومقلی را تنها شخصیتی عالم و اندیشمندی دینی نشان دهند و گاه با بیانی افراطی می گویند که مختومقلی شاعر نیست بلکه یک عارف است. در حالی که این دو عنصر هیچ منافاتی با هم ندارد. درست مثل این است که شما بگویید مولوی یک شاعر نیست بلکه یک عارف است و یا صمد بهرنگی یک نویسنده نیست بلکه یک معلم است. در حالی که جهانیان مولوی را شاعری متصوف می شناسند و بهرنگی نیز یک معلم نویسنده بوده است. شعر زبان شاعر است و اندیشه وی محتوی آن. قالب و محتوی را نمی توان از هم جدا کرد. این گروه بسیار سعی دارند که تمام اشعار عاشقانه مختومقلی را عرفانی نشان بدهند. در حالی که مختومقلی هم اشعار عاشقانه زمینی سروده و هم آسمانی. و هر یک از آنها را می توان با کمی تعمق و تامل از هم تفکیک کرد. مختومقلی به هر حال یک انسان بوده و در اشعارش علنا از دختری بنام منگلی سخن می گوید که نمی تواند به وصال وی دست یابد. البته بسیاری از خود عرفا نیز معتقدند که «المجاز قنطره الحقیقه» یعنی عشق مجازی پلی است برای رسیدن به عشق حقیقی. مختومقلی نیز پس از طی مراحل عشق مجازی به عشق حقیقی رسیده است. از دیگر سو در دوره کمونیزم شوروی سعی می شده که حتی اشعار عرفانی مختومقلی نیز به شکل اشعار عاشقانه مجازی نشان داده شوند. به عنوان مثال در فیلم مختومقلی اثر آلتی قارلیف در آن بخشی که مختومقلی به دنبال منگلی شعر « نامه سن» را می خواند به این شعر آسمانی وجهه ای زمینی داده می شود.

دیوان مختومقلی برای هر یک از خوانندگان خود تحفه ای دارد. قوت دیوان وی این است که تمام اقشار مردمی را مخاطب خود قرار داده است. هم برای عارف و مرد دین هم برای مرد ساده روستایی هم برای سیاستمرد آزادیخواه هم برای منتقد اجتماع حرفی برای گفتن دارد. وی حتی به مسائل جزیی زندگی ترکمن نیز پرداخته و استفاده از مواد نشئه انگیز را مورد انتقاد قرار می دهد. بنده گاه به هنگام ورق زدن دیوان این اندیشمند ترکمن احساس می کنم که وی بیش از آنکه درد شعر نوشتن را داشته در پی نگارش کتاب راهگشای زندگی ترکمن بوده است. به نظرم وی قصد داشته که با زبان شعر، راه درست زندگی را به ترکمنها نشان دهد. از این رو مجموعه اشعار مختومقلی از هر زاویه ای جلب توجه می کند و می توان دیوان وی را به عنوان یک مدل زندگی که کلیتی را در خود جای داده پذیرفت.

در این میان برای بنده نیز با توجه به بافت شخصیتی و عقیدتی ام با علائق سیاسی اجتماعی، طبیعی است که اشعار سیاسی اجتماعی و ملی مختومقلی بیشتر جلب توجه می کند. من امروز اگر بخواهم در پی اشعار عرفانی و اخلاقی و نصیحت امیز شعرا باشم آنها را می توانم در اشعار حافظ و مولوی و سعدی و حتی شاعران ترکمن چون صوفی الله یار و دولت محمد آزادی بیابم. اما ظلمهای رفته بر ترکمنها و برگهای تاریخ گذشتگانم و آرمانهای ملی ترکمن را تنها و تنها در اشعار مختومقلی می توانم بیابم و از این نظر اشعار ملی و آزادیخواهانه مختومقلی برایم بسیار ارزشمند هستند. در این میان، وقتی می بینم که محققی چون «والري ولاديميرويچ بارتلد» اذعان می دارد که از میان خلقهای ترک تنها ترکمنها هستند که شاعر ملی بزرگی چون مختومقلی دارند، احساس غرور میکنم.

سئوال : اخیرا کتاب دوجلدی بنام دیوان مختومقلی فراغی ( متن انتقادی)، نوشته نورمحمد عاشورپور منتشر گردید. ارزیابی شما از این اثر چیست؟

پاسخ : بنده هنوز موفق به مطالعه این کتاب نشدم اما با مرحوم عاشور پور آشنایی نزدیک داشتم. ایشان از اقوام بسیار نزدیک من هستند. عاشورپو شخصیت بسیار اندیشمند و والایی بود. کسی نبود که حقیقت را فدای مصلحت کند. او از محققان و منتقدان بسیار نادر ادبیات ترکمنستان بود. در نشستهایی که من در خانه اش با وی داشتم به حرفها و دلایلش به خوبی گوش دادم. وی برای ادعاهای خود دلایل بسیار متقن و علمی ارائه می کرد که عقل سلیم نمی توانست به آنها نه بگوید.

اما باید اعتراف کنم که دلم نمی خواست این حقیقت تلخ را قبول کنم که شعرهای زیبایی چون «تورکمنینگ» و «سن فتاح» و «شیر غازی» متعلق به مختومقلی نباشند. امروز ما شعر «تورکمنینگ» را به عنوان سرود ملی ترکمنها پذیرفته ایم و می توان گفت که این شعر در میان آزاداندیشان ترکمن معروفترین شعر منتسب به مختومقلی است. بنده در این مورد به مصلحت اندیشی معتقدم. به نظر من اکنون مختومقلی تنها یک فرد نیست بلکه سمبل ملی ملت ترکمن است و این نگرش بیشتر از اشعار ملی وی نشات می گیرد. در چنین حالتی شکستن این اسطوره ملی و کاستن ابهت وی را هرگز به مصلحت نمی دانم. به نظرم حتی اگر این اشعار به مختومقلی تعلق نداشته باشند، در صورتی که از عظمت وی نکاهند (و شاید بیافزایند) حذف آنها از دیوان مختومقلی منطقی نمی دانم. البته می توان اشعار زاید را حذف کرد.

امروزروح ملی ترکمن با زبان وتاریخ وآرمانهایش درمختومقلی خلاصه میشود. ازاین رو هراصلاحی که بخواهد دردیوان وی انجام گیرد باید ارزشهای فوق رامدنظرقراردهد.% *- مصاحبه گر: احمدمرادی، منبع: تورکمنصحرا مدیا، 28 ارديبهشت۱٣٨۹

-----------------------------------------------------------------------------

هیچ نظری موجود نیست: