از وقایع آن سالهای نخست
درترکمن صحرا،هر سال با فرارسیدن سالگرد انقلاب بهمن ۱۳۵۷، جمهوری اسلامی مطالب ومقالات ویا کتابی در رابطه با وقایع آن سالها درترکمن صحرا منتشر می کند. دراین نوشته ها اکثرا وقایع برحسب منافع و نیاز حکومت شرح داده میشوند و یا اینکه بسیاری وقایع عامدانه به فراموشی سپرده میشوند. این نوشته ها را حاکمیت بخصوص برای نسلی ارائه میدهد که در جریان وقایع آن سالها نبوده است. از جانب فعالین ترکمن که درجریان وقایع آن سالها بوده اند و یا شاهد و ناظر بیطرف آن سالها بوده اند مطالبی هرچند بصورت پراکنده گفته و نوشته شده است. اما حکومت نیز بر روایت های خود تاکید دارد. این یک میدان نابرابر امکانات اطلاعاتی است. به علل چرایی آن نیز درآخر این نوشته خواهم پرداخت.
دراینجا به یکی از حوادث آن سالها می پردازم که عمدتا به فراموشی سپرده شده ویا به آن کمتر پرداخت شده است.
ازاواخر دی ماه ۱۳۵۷ درشهرهای مختلف گروه هایی سازماندهی شده توسط نیروهای نظامی وامنیتی حکومت شاه بعنوان طرفداری ازقانون اساسی تظاهراتی برگزار میکردند. به این گروه ها اصطلاحا چماقداران گفته میشد. درهرکدام ازاین تظاهرات چندین نفر نیز کشته می شدند.
روز۱۹ بهمن ۱۳۵۷ مطلع شدیم که از فردای آن روز بمدت سه روز اینگونه تظاهرات درشهر گنبد برگزار خواهد شد و دعوت به این تظاهرات نیز از جانب آنه قلیچ آخوند نقشبندی بود. آنه قلیچ آخوند از آخوندهای بزرگ ترکمن وآخوند حکومتی بود. به همه روستاهای ترکمن نشین نیز اطلاع داده شده بود وسازماندهی لازم نیز صورت گرفته بود که بصورت گسترده درگنبد تظاهرات به طرفداری از قانون اساسی را برگزار کنند.
همان روز با تنی چند از دوستان اوایل شب به مسجد آنه قلیچ آخوند رفتیم. او درمسجد بود ودرطرفینش نیز روسای شهربانی و ژاندارمری نشسته بودند. بعد از سلام واحوالپرسی به آنه قلیچ آخوند گفتیم که این فراخوان میتواند عواقب وخیمی داشته باشد. به او گفتیم که اینگونه تظاهرات درشهرهای دیگر نیز برگزار شده وانسانهایی نیز کشته شده اند واگر فردا درگنبد نیز این تظاهرات برگزار شود ممکن است انسانهایی کشته شوند وشما مسئول آن خواهید بود. به او گفتیم که علاوه بر این اکنون در تهران درگیری شدیدی جریان دارد و حکومت شاه از هم پاشیده است. گفتیم که این حرکت از هرجهت عاقلانه نیست. آخوند نقشبندیه به حرف های ما کاملا بدون اعتراضی گوش کرد و گفت که عملا فراخوان به آمدن به گنبد داده شده ولی مردم را فردا درمحل عید نماز جمع کرده و برای آنها سخنرانی کرده و به روستاهایشان خواهد فرستاد. نظامیان همراه آخوند کلمه ای صحبت نکردند.
علیرغم این صحبتها ما نیز اندک دوستان خود را برای مقابله با این به اصطلاح چماق بدستان آماده کرده بودیم. آخوند نقشبندی به قول خود عمل نکرد و یا نگذاشتند بقولش عمل کند. بهرحال با سیلی از جمعیت مواجه شدیم که با چوب وچماق هرچه شکستنی بود را می شکستند. آخوند نقشبندی وتنی چند آخوند دیگر سوار بر وانتی درمیان آنها بودند. ما سعی میکردیم که با آنها مقابله کنیم و میگفتیم چرا شیشه ها را میشکنید وچرا اصلا به این تظاهرات آمده اید. به آنها گفته و قسم داده شده بود که اگر به این تظاهرات نیایند زنانشان بر آنها طلاق خواهد بود.
گفته شد دراین تظاهرات سه نفر کشته شد. یکی ازآنها نیز خانمی باردار درحمام زنانه بوده است.کشته شدن این سه نفر،بخصوص درحمام زنانه، از جانب ترکمنها بسیار مشکوک یود. ترکمن با توجه به سنتهایش، باورهایش هرقدر نیز خشن باشد اقدام به این کار نمی کرد. کشته شدن این سه نفر اقدام سینما رکس آبادان را تداعی میکرد و یا اینکه از طرف عوامل حکومتی بود. ولی بنظر می آمد اقدامی جنایتکارانه جهت اختلاف و تفرقه در منطقه بود. اما از آنجایی که دستمان از اسناد خالی است نمیتوانیم ادعای قاطعی بکنیم. ولی میتوانیم بگوئیم که آن قتلها بخصوص قتل درحمام زنانه کار ترکمن ها نبود.
۲۲ بهمن در تهران انقلاب پیروز شد. صبح روز ۲۳ بهمن بسیاری از جوانان ترکمن نیز با شور و شوق بطرف شهربانی گنبد براه افتادند. درمقابل شهربانی متوجه شدند که شهربانی به تعداد ی از غیرترکمنهای گنبد به سرپرستی شخصی به اسم نوروزی تحویل داده شده بود. آنها اسلحه ها را در دست داشتند ومانع ورود جوانان ترکمن به شهربانی شدند. جوانان ترکمن در صحبت با آقای نوروزی خواستار شرکت درانتظامات شهر شدند وگفتند که درکمیته های انقلاب نیز شرکت خواهند داشت. آقای نوروزی درجواب گفتند بروید از آنه قلیچ آخوند نقشبندی تاییدیه بیاورید تا شما را نیز درکمیته انتظامات شهر شرکت دهیم. این درخواست برای جوانان ترکمن شوک کننده بود. آنها گفتند که همین دیروز آنه قلیچ آخوند بطرفداری از شاه تظاهرات کرد وسه نفر هم کشته شدند وشما الان میخواهید از او تاییده بیاریم. نوروزی گفت حرف ما این است. جوانان ترکمن نیز بدون ایجاد درگیری جلو شهربانی را ترک کردند. چند روز بعد آنه قلیچ آخوند نقشبندی بعنوان نماینده ترکمنها با آیت الله خمینی دیدار و بیعت کرد.
به سخن نخست خود برگردم: بذر نفاق وعدم اعتماد به ترکمن ها از همان روزهای نخست توسط بقدرت رسیدگان کاشته شد و شاید هم درست ترش، این عدم اعتماد از رژیم سابق وجود داشت وامثال آقای نوروزی وعوامل پشت پرده ادامه دهنده همان سیاست ها شدند. براین اساس بود که شهربانی وژاندارمری گنبد بدون هیچ درگیری ودرهمان ساعات نخست طبق برنامه به گروه هایی خاص تحویل داده شد.
ترکمن ها نیز برای احقاق حقوق خود که درتظاهرات ضد حکومتی اعلام کرده بودند تشکیلات خاص خود را برپا کردند.
جمهوری اسلامی تا همین اواخر بسیاری از داوطلبین ترکمن مشاغل ویا دانشجویان ترکمن را به اتهام های شرکت و دخالت در جریانات ترکمن صحرا محروم از کار ویا تحصیل میکرد. این سیاست تبعیض هنوز نیز ادامه دارد.
انتشار هر ساله نوشته های دروغین حکومت از حوادث آن سالها در ترکمن صحرا، بنظر من عمدتا دوهدف را مدنظر دارد. نخست برحق نشان دادن خود با ارائه نظرات واطلاعات گمراه کننده وسرپوش گذاشتن بر بسیاری وقایع آن سالها. دوم نیز ناحق نشان دادن فعالیت ها وخواستهای نسل جوان ترکمن درآن سالها که سخنگوی ملت خود برای بدست آوردن زمین های غصبی و برای احقاق زبان و فرهنگ خود بودند. حکومت با سرپوش نهادن بر نقش و مسئولیت خود دراین تنش ها درمنطقه ومحروم کردن جوانان از بسیاری حقوق اجتماعی درسالهای بعد، میخواهد نسل جوانان ترکمن درسال ۵۷ را مقصر معرفی نموده وازاین طریق جدایی وانفصال بین نسلهای ترکمن ایجاد کرده واعتباری نیز برای خود کسب نماید.
شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۹ – 06.02.2021 ، آتیلا عمادی
*-برگرفته از نشریه: گفتمان ترکمنها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر