پدر ومادر تانیا پس از تولدش اعدام شدند
تانیا احمدی: من نمی پرسم که محل دفن
مادرمن کجاست، سوال من این هست که معنای مادر چیست؟
چهارشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۳
چهارشنبه 10 سپتامبر2013 (20 شهریور92)، درسومین روز از 24 مین اجلاس
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، سازمان غیردولتی "سودویند" در صحن علنی
شورا، در "پانل حقوق انسانی کودکانی که والدینشان به اعدام محکوم شده اند یا
اعدام شده اند" ، به ایراد موضع پرداخت.
خانم تانیا احمدی به نمایندگی ازسودویند ضمن شرح کوتاه از تجربیات
دوران کودکی خود از اعدام، ازکشورهای حاضر واز ریاست شورا خواست ترتیبی اتخاذ شود
تا کشورهای غیرعضو؛ به دومین پروتکل الحاقی میثاق بین المللی "حقوق سیاسی ومدنی"
بپیوندند.
ترجمه متن و ویدئوی سخنرانی امروز خانم تانیا احمدی به نمایندگی ازسازمان غیردولتی "سودویند" که به انگلیسی ایراد شده، به شرح زیر است:
ترجمه متن و ویدئوی سخنرانی امروز خانم تانیا احمدی به نمایندگی ازسازمان غیردولتی "سودویند" که به انگلیسی ایراد شده، به شرح زیر است:
اسم من تانیا است. من دریک زندان درجمهوری اسلامی ایران بدنیا آمده ام
وهمان روز به پدرم تحویل داده شدم. پدر و مادر من هردو فعال سیاسی بودند.
اسفند 1362 زمانی که من فقط یکسال داشتم، جسد مادر 28 ساله ام را به خانواده تحویل دادند. پدرم را سه روز پس از تحویل جسد مادرم؛ به تبعید فرستادند.
من هیچوقت زندگی خانوادگی را تجربه نکردم وبه عنوان یک زن جوان هنوز نمی دانم که مادر چیست!
با اینحال وضعیت من هنوز بدترین وضعیتها نبوده زیرا که من می دانم قبر مادرم کجاست!
بسیاری از کسانی که درشرایطی شبیه من هستند حتی محل دفن والدین خود را نمی دانند. من نمیپرسم که محل دفن مادرمن کجاست، سوال من این هست که معنای مادر چیست؟
من به نمایندگی ازطرف کسانی اینجا هستم که همانند من از ابتدای کودکی با ترس واضطراب دستگیری واعدام اعضای خانواده بزرگ شده اند.
ما نمی توانستیم در رابطه با این آسیب روحی با هیچ کس صحبت کنیم وهمواره درمدرسه وجامعه مجبور به کتمان این مسئله بوده ایم همگی ما کابوس های شبانه خود را داریم که از بچگی همراهمان است ومدام تکرار می شوند.
من همچنان شبها پس از دیدن کابوس زنی در حال دویدن که در آتش می سوزد و کسی نیست که به او کمک کند از خواب بیدار می شوم.
سودویند ومن شخصا از کشورهایی که به دومین پروتکل الحاقی میثاق بین المللی حقوق سیاسی مدنی نپیوسته اند، تقاضا می کنیم که این کار را بکنند و به امید روزی هستم که پدر یا مادر هیچ کودکی اعدام نشود.
اسفند 1362 زمانی که من فقط یکسال داشتم، جسد مادر 28 ساله ام را به خانواده تحویل دادند. پدرم را سه روز پس از تحویل جسد مادرم؛ به تبعید فرستادند.
من هیچوقت زندگی خانوادگی را تجربه نکردم وبه عنوان یک زن جوان هنوز نمی دانم که مادر چیست!
با اینحال وضعیت من هنوز بدترین وضعیتها نبوده زیرا که من می دانم قبر مادرم کجاست!
بسیاری از کسانی که درشرایطی شبیه من هستند حتی محل دفن والدین خود را نمی دانند. من نمیپرسم که محل دفن مادرمن کجاست، سوال من این هست که معنای مادر چیست؟
من به نمایندگی ازطرف کسانی اینجا هستم که همانند من از ابتدای کودکی با ترس واضطراب دستگیری واعدام اعضای خانواده بزرگ شده اند.
ما نمی توانستیم در رابطه با این آسیب روحی با هیچ کس صحبت کنیم وهمواره درمدرسه وجامعه مجبور به کتمان این مسئله بوده ایم همگی ما کابوس های شبانه خود را داریم که از بچگی همراهمان است ومدام تکرار می شوند.
من همچنان شبها پس از دیدن کابوس زنی در حال دویدن که در آتش می سوزد و کسی نیست که به او کمک کند از خواب بیدار می شوم.
سودویند ومن شخصا از کشورهایی که به دومین پروتکل الحاقی میثاق بین المللی حقوق سیاسی مدنی نپیوسته اند، تقاضا می کنیم که این کار را بکنند و به امید روزی هستم که پدر یا مادر هیچ کودکی اعدام نشود.
برگرفته از بخش فارسی سایت iranhrc.net و لینک گزارش ازمنبع
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر