۱۳۹۳ فروردین ۴, دوشنبه

نوشته ای تلخ اما پراز امید



امید واقعا پـُر از امید است
توضیحات منبع : این دستنوشته کبری پارسا جو همسر حمید بابایی دانشجوی دانشگاه لی یژ بلژیک است که بعداز بازگشت به ایران زندانی شد. او اینبار از امید کوکبی می نویسد که او نیز پیش از حمید بابایی به خاطر بازگشتن به ایران وعدم همکاری با مسولان ایرانی بازداشت شده بود وحالا چهارسال حتی بدون یک ساعت مرخصی در زندان است. حتما بخوانید:
دوشنبه آخرسال 92 ازپشت شیشه های کثیف سالن ملاقات اوین صورت حمید رو میدیدم که چشم راستش عفونت کرده بود ومتورم وپراز خون اما مثل همیشه برای اینکه من ناراحت نشم خندان وشاد درمورد خوش گذارانی هایش در اوین کلاس های درس زبان فرانسه اش ومقاله جدیدی که مینوسد وهمچنین غذاهای خوشمزه آنجا می گفت ونمیدانست که من درست قبل از صحبت کردن با او از خانواده های زندانیان دیگر درمورد کیفیت بسیارپایین غذا ووضعیت نامناسب بهداشت شنیده بودم .
   حال و هوای عیدی مردم بیرون از اوین باعث شده بود که بغضی درگلویم گیر کند ومن با دیدن حمید یکباره یاد سال نوهایی که همراه هم بودیم و روزهایی که دست دردست هم شاد وآزاد تو خیابون های بلژیک سر به آواز میزدیم افتادم وبغضم ترکید و نتوانستم حرف را در دلم خفه کنم وبه حمید گفتم که حمید من نمی توانم ادامه بدهم دلم خیلی تنگ شده. با چشمانی گریان وبا حالتی درمانده بودم که امید کوکبی عزیز شاد وخندان سراغمان آمد وبا خوشرویی تلفن رو گرفت وسال نو رو تبریک گفت. امید کوکبی دارنده مدال المپیاد و فیزیکدان ایرانی و دانشجوی دکترا در دانشگاه تگزاس آمریکا بود. واکنون دراوین به اتهام "ارتباط با دولت‌های متخاصم" همان اتهام حمید ! به مدت 10 سال حکمی نا عادلانه دریافت کرده است. امید واقعا پراز امید است. محکم واستوار وبا روحیه... امید 4 سال است که بدون ساعتی مرخصی در زندان است اما همچنان استوار وقوی درزندان به هم بندی ها درس می دهد درس می خواند وبا وجود کار شکنی های بسیار همچنان به پیش می تازد وتاکنون هیچ چیز نتوانسته نا امیدش کند .
کم کم اشکهایم را پاک میکنم حمید با دوستش امید به من می خندند وپرده های کابین ملاقات پایین می آید صدای تلفن هم قطع می شود.
 ازنخبه های جامعه خجالت می کشم
هرچند افرادی که باید خجالت بکشند کسان دیگر هستند که حتی به روی خودشان هم نمی آوردند که جای حمید و امید و یاشار و حسین و... در زندان نیست
جای آنها دانشگاه است...
هرچند به قول خودشان دانشگاه آنها اوین است... 
برگرفته از سایت فیسبوکی بنام تورکمن صحرا Turkmen Sahra به آدرس زیر
این مطلب درمنبع باعنوان " نوشته ای تلخ اما پراز امید؛ اینجا دانشگاهِ اوین است" درج شده

هیچ نظری موجود نیست: