شیرین عبادی میگوید، صلح یک فرهنگ است. که این فرهنگ بایستی از کوچکی آموخته بشود.
سایت ر.فردا ۲۹/شهریور/۱۳۹۶ : درتقویم
سازمان ملل متحد،روز۲۱
سپتامبر، روز جهانی صلح است. روزی برای ترغیب جهانیان به بزرگداشت صلح و دوستی. احترام،
ایمنی و حفظ شئون انسان ها، شعار امسال سازمان ملل متحد برای این روز است.
رادیوفردا در روز جهانی صلح با شیرین عبادی، حقوقدن و برنده جایزه ی صلح نوبل، گفت
و گو کرده است.
خانم عبادی، صلح برای هرکسی یک معنایی دارد. شما به عنوان برنده
جایزه ی صلح نوبل، صلح را چگونه معنا می کنید؟
صلح به معنای نبود و فقدان جنگ نیست. صلح به معنای شرایطش [است]،
[این] که انسان بتواند با حفظ کرامت انسانی خود، آزادانه زندگی کند. فرقی نمی
کند که شما در اثر گلوله ی دشمن بمیرید یا به خاطر عدم دسترسی به دارو و
واکسیناسیون. فرقی نمی کند که اسیر دست دشمن بشوید و یا این که برای نوشتن یک
مقاله، سالها در زندان بمانید. فرقی نمی کند که اشغالگرِ خارجی، خانه ی شما را
بگیرد و شما را بیرون کند، یا این که شما به خاطر این که اموالتان مصادره شده،
ویلان و سیلان [شوید] نصفه شبی.
در ایران شرایط صلح به معنای واقعی برقرار نیست. زیرا کرامت انسانی
صدمه خورده به خاطر نقض مستمر و مکرر حقوق بشر... وقتی که تعداد ژورنالیست هایی را
که در زندان دارید، می بینید، آن وقت متوجه می شوید که آرامشی هم که هست، آرامش
گورستانی است. یعنی دیر یا زود این آرامش از هم پاشیده خواهد شد.
بنابراین، همه ی این موارد، معنای صحیح صلح را -که آرامش است- به هم
می زند. با این ترتیب بایستی تعریف صلح را به این صورت بگویید: مجموعه ی شرایطی که
انسان بتواند با حفظ کرامت انسانی خود آزادانه زندگی کند. هرنوع قانونی و هر نوع
عملکردی که آرامش انسان را به هم بزند، صلح جامعه را به هم می زند. به همین دلیل،
ما می بینیم که در بسیاری از جوامع، ظاهرا صلح است. یعنی آرامش هست ولی آرامشی که
اینجاست من آن را شبیه به آرامش گورستان می کنم. گورستانها هم آرام هستند ولیکن
آرامش گورستانی در هر جامعهای دیر و زود از هم پاشیده خواهد شد. نمونه ی بسیار
سادهاش را ما در قیام مردم علیه دیکتاتورها در خاورمیانه دیدیم، که به غلط، به
بهار عربی معروف شد.
حالا این الگوی صلحی که شما ارائه می کنید، این را اگر بخواهید مقایسه
کنید با وضعیتی که درایران هست، تصور می
کنید تا چه حد صلح و آشتی و دوستی آن جا برقرار است؟
متاسفانه درایران شرایط صلح به معنای واقعی برقرار نیست. زیرا کرامت
انسانی صدمه خورده به خاطر نقض مستمر و مکرر حقوق بشر. شما وقتی شرایط زنانه/زمانه
را سیاسی می بینید، وقتی که تعداد ژورنالیست هایی را که در زندان دارید، می بینید،
آن وقت متوجه می شوید که آرامشی هم که هست، آرامش گورستانی است. یعنی دیر یا زود
این آرامش از هم پاشیده خواهد شد.
خانم عبادی، حالا راهکار چیست؟ چه راه حل هایی وجود دارند؟
راه حلهای متعددی می تواند وجود داشته باشد اما آن چه که ازعهده ی ما برآمد درسالهای گذشته، این بود که درکانون
مدافعان حقوق بشر با کمک همکاران، شورای ملی صلح را پی ریزی کردیم.
درکانون مدافعان حقوق بشر با
همفکری تعدادی از دوستان وهمکاران، ما شورای ملی صلح را پی ریزی کردیم و درآن از ۷۵ نفر نماینده ازاقوام مختلف ایرانی، مذاهب مختلف، گروههای مختلف،
ازهنری و دانشجو وکارگر، فعالین کارگری، فعالین حقوق زن و افراد سیاسی مطرح دعوت
کردیم بیایند، نشستند در کنار هم و برای رهایی از این شرایط، یعنی بیرون آمدن از
شرایطی که هر لحظه امکان دیگرگونی و خرابی عمیق و دردناک جامعه را می توانست به
بار بیاورد، راه حلی بیاندیشند.
این مجمع، معروف است به شورای ملی صلح،واینها آمدند یک هیات یازده
نفره تعیین کردند به عنوان هیات اجرایی. ورئیس وسخنگوی هیئت اجرایی، خانم نرگس
محمدی، همکار ارزشمند من هستند که متاسفانه الان در زندان هستند.باید بگویم بسیاری
از فعالینی که در شورای ملی صلح بودند، به همین علت وبه همین دلیل که چرا درشورای
ملی صلح هستید وچرا تلاش می کنید که جامعه را به یک وضعیت متناسب برسانید، مدتی
زندان را تجربه کردند.
به آقای سلطانی، که الان در زندان هستند اشاره بکنم وتعداد دیگری که زندانی
خودشان را تمام کردند، ازقضا مثلا آقای رجایی هم جزو شورای ملی صلح بودند، آقای مدنی
همین طور، وتعدادی دیگر، تاآن جایی که به خاطرم می آید آقای جعفر پناهی عضو شورای
ملی صلح بودند. متاسفم که شورای ملی صلح با هجوم مامورین امنیتی به کانون مدافعان
حقوق بشرمانند سایرفعالیتهای این کانون تعطیل شد.
خانم عبادی، برقرار صلح در یک جامعه، کاری است که شهروندان خود یک
جامعه باید انجام بدهند، بدون دریافت کمک از حکومت یا نظام؟ یا این که وظیفهای
است که می بایست برعهده ی دولت یا نظام باشد تا بتواند مردم را راضی وخوشبخت نگه
دارد؟
صلح درحقیقت یک فرهنگ است. که این فرهنگ بایستی ازکوچکی آموخته بشود.
وحفظ این فرهنگ و اشاعه اش، هم بر عهده ی یکایک شهروندان است و هم وظیفه ی اصلی حکومت
است. بنابراین وقتی که ما درجامعهای زندگی می کنیم که قوانین تبعیض آمیز فراوانی
علیه اقلیتهای مذهبی مثل بهاییها و حتی سنیها وجود دارد، یا در جامعهای زندگی
می کنیم که اقوام مختلفی در آن زندگی می کنند ولیکن این اقوام از حقوق اولیه ی
خودشان یعنی فراگیری و صحبت به زبان مادری محروم هستند، از مشارکت سیاسی در سطوح
بالا محروم هستند، طبیعتا این جامعه آرامش ندارد و از سوی دیگر، من مایل هستم
اشاره بکنم به عملکرد برون مرزی حکومت ایران، و آن دخالت در سایر کشورهاست.
متاسفانه دولت ایران نیرو فرستاده، ارتش فرستاده برای سوریه، برای
یمن، درعراق دخالت می کند در لبنان دخالت می کند، وهمه ی اینها باعث شده که ایران
درمنطقه دشمنهای زیادی داشته باشد.درنتیجه مردم نگران دشمنهای برون مرزی هستند
و اگر یک موقعی به ایران حمله بشود، طبیعتا این آرامش به هم خواهد خورد. بنابراین
حکومت وظیفه دارد هم در درون کشور کاری بکند که آرامش باشد، و هم این که در
ابعاد/در ساختار سیاسی و بین المللیاش ایجاد آرامش بکند.
خانم عبادی، شما از زمانی که شما جایزه ی صلح نوبل را دریافت کردید وبا دیگر برندگان جوایز صلح نوبل همراه وهم قدم بودید، تصور می کنید که این جایزه
امکاناتی برای همکاری وهمراهی بیشتر وحتی هدایت دیگران برای شما فراهم کرده؟
باید
بگویم که جایزه ی صلح نوبل، بلندگوهای بیشتری را در اختیار من قرار داد. از آن
طریق، من خیلی بهتر می توانم با مردم جهان و همچنین مردم کشور خودم ارتباط برقرار
کنم، که از این جهت در پیشرفت کار ما خیلی موثر بوده. اما خود حکومت همواره سعی
کرده چشم بر این جایزه ببندد وآن را تلاشی تلقی کرده برای سرنگونی حکومت. حال آن
که اساسا چنین منظوری در بین نبوده من لیدر سیاسی هم نیستم. متاسفانه حکومت چون
خودش را متضرر می بیند ازهرچیزی، ازهرحرکتی وازهر انتقادی میترسد. درخاتمه میخواستم
روز جهانی صلح را به شنوندگان عزیز تبریک بگویم. امیدوارم که این روز ویاد آوری
آرامشی که انسانها ضروری است داشته باشند، حکومت ایران را به این فکر بیاندازد
که با مردم خودش و با مردم دنیا آشتی بکند، ودَرِصلح وآسایش را بر روی مردم بازکند.%
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر