گزارش
میدانیِ شماره یک امیر چمنی از سیلِ استان گلستان
حرکت ازتبریز،
سوم فروردین، ساعت ۱۱ شب. ورود به منطقه و شهر «انبارآلوم» درنزدیکی آققلا درساعت 23:30 چهارم فروردین
واقامت درمدرسه شبانه روزی «شهید بهشتی»
با ۴ اتوموبیلِ کوهستانی به ناحیه مذکور رسیدیم. هر ماشین حامل دوسرنشین وباقیِ فضای خودروها، مملو ازلوازم ضروری و آذوقه بود. هر ماشین حدود ۵۰۰ کیلو بار با خود داشت
با ۴ اتوموبیلِ کوهستانی به ناحیه مذکور رسیدیم. هر ماشین حامل دوسرنشین وباقیِ فضای خودروها، مملو ازلوازم ضروری و آذوقه بود. هر ماشین حدود ۵۰۰ کیلو بار با خود داشت
صبح پنجم
فروردین: بسته بندی لوازم؛ پتو، برنج، روغن، ماکارونی، کنسرو لوبیا و تن ماهی،
شیر خشک، مربا، پنیر، کلوچه، شیر، طناب و لوازم شوینده و بهداشتی برای زنان و
کودکان. این کار تا ساعت ۴ بعدازظهر ادامه داشت. ساعت ۲ بعدازظهر با تنی چند از رفقا عازم
منطقه کلآبادِ آققلا (روستاهای چنسبیل و تازهآباد) شدیم
این دو روستا اولین نقاطی بودند که حدود دو متر زیر سیلاب رفتند، ولی به دلیل مجاورت با رودخانهی چنسبیل آب موجود به سرعت تخلیه، و خسارت کمتری به اموال ساکنان وارد شد
این دو روستا اولین نقاطی بودند که حدود دو متر زیر سیلاب رفتند، ولی به دلیل مجاورت با رودخانهی چنسبیل آب موجود به سرعت تخلیه، و خسارت کمتری به اموال ساکنان وارد شد
گزارش مشاهدهی
میدانی محلهی کلآباد درجنوبشهرِ آققلا
جمعیت: حدود
سی هزار نفر
میزان آبگرفتگی: ۹۵ درصد شهر و۲۱ روستای اطراف
میزان آبگرفتگی: ۹۵ درصد شهر و۲۱ روستای اطراف
ارتفاع آب:
یک الی سه متر
مرگ و میر
ناشی از سیل: صفر
وضعیت رفاهی: محروم
وضعیت اقتصادی: مبتنی بر کشاورزی و دامداری و فاقد صنعت
جمعیت منطقه کلآباد: ۱۵۰۰ نفر
وضعیت رفاهی: محروم
وضعیت اقتصادی: مبتنی بر کشاورزی و دامداری و فاقد صنعت
جمعیت منطقه کلآباد: ۱۵۰۰ نفر
شخصا با حدود
ده نفر از ساکنان به تفصیل صحبت کردیم و نظرات آنان را جویا شدیم
گفتند که:
بروز سیل وآبگرفتگی درآققلا مسبوق به سابقه است، چرا که شهر در گودی و پستی قرار
دارد، ولی چنین مصیبتی هرگز نمونه نداشته است. بنا به اظهار آنان، سهمگینترین
سیلی که تاکنون در منطقه آمده و در خاطره جمعی اهالی مانده است، به سال ۱۳۷۱ باز میگردد.
به شهادت آنان، حجم آب در سیل 1371
بسیار بیشتر
بوده ولیکن سرعت تخیله آب نیز نسبت به سیل اخیر بالاتر بوده است
مردم علل
بروز حادثه را عمدتا در دو دستهی طبیعی و انسانی بیان داشتند:
الف) علل
طبیعی: به نظر آنان تخریب پوشش گیاهی
در ناحیهای که آب از آن به شهر میریزد از یک سو و عدم روبیدن گیاهان مزاحم و لای
از کرانهای که آب باید از آن خارج شود، از سوی دیگر، موجب شده که در اثر بارشهای
زیاد، آب با سرعت زیاد به آققلا سرازیر شده و به کندی ازآن خارج شود
ب) علل
انسانی:
1- سرریز شدن آب از «سد وشمگیر» که چند معضل دارد
1-1- سطح آب سد همیشه بالاست. توجیه دولت این است که در روز مبادا و تابستان، این آب به کار میآید. اما به اظهار ساکنان ناحیه، این آب جهت فروش به مالکان زمینهای کشاورزی انبار میشود (هرهکتار به مدت ۵ ساعت ، ۲۰۰ هزارتومان)
1-2- از آنجایی که آب سد چند سالی است که تخلیه نشده ودرمراقبت از سد، اصول ابتدایی هم رعایت نشده، دریچهی سد زیر گل و لای مسدود شده و در روز حادثه امکان باز کردن دریچه و تخلیه آب وجود نداشته و با سرریزی آب از سد، رودخانه یارای حمل حجم بالای آب را نداشته که نتیجتا رودخانه طغیان کرده وآب را به شهرها وروستاهای اطراف هدایت کرده است.
2- مشکل خط راهآهن:
احمدینژاد که در دور دوم ریاست جمهوریاش با شعار «صدای سوت قطار را درگلستان خواهیم شنید»، به این منطقه آمد، گمان نمیبرد که خندههای قبیحش روزی چنین سیل اشکی از چشم ساکنان جاری کند. خط آهن افتتاح میشود و هفتهای فقط یک قطار از آن میگذرد. ریلها از تپهای خاکی به ارتفاع ۲/۵ متر میگذرد، تپهای که در سیل اخیر مانند یک سد خاکی عمل کرد. یک سمتِ آققلا، سد وشمگیر و در سمت مخالف، خط راهآهن. آب از یک سمت وارد میشود و از دیگر سو به دیوار بلند دو و نیم متری میخورد و شهر را غرق میکند. تعلل نیروهای نظامی و دولتی در تخریب خط راهآهن موجب شد که ساکنان آققلا به تهدید برآیند که خود، آن را نیست و نابود خواهند کرد. سرآخر حاکمان از خواب نوشین برخاسته و ساعت ۸ و نیم شب مسیر قطار را درهم کوبیدند که آب شروع به تخلیه و ارتفاعش دربرخی نقاط تا یک متر فروکش کرد. با تمام آنچه رفت، خوشبینانه است که گمان کنیم تا هفتهی دیگر آب به تمامی از آن جانب بیرون شود.
1- سرریز شدن آب از «سد وشمگیر» که چند معضل دارد
1-1- سطح آب سد همیشه بالاست. توجیه دولت این است که در روز مبادا و تابستان، این آب به کار میآید. اما به اظهار ساکنان ناحیه، این آب جهت فروش به مالکان زمینهای کشاورزی انبار میشود (هرهکتار به مدت ۵ ساعت ، ۲۰۰ هزارتومان)
1-2- از آنجایی که آب سد چند سالی است که تخلیه نشده ودرمراقبت از سد، اصول ابتدایی هم رعایت نشده، دریچهی سد زیر گل و لای مسدود شده و در روز حادثه امکان باز کردن دریچه و تخلیه آب وجود نداشته و با سرریزی آب از سد، رودخانه یارای حمل حجم بالای آب را نداشته که نتیجتا رودخانه طغیان کرده وآب را به شهرها وروستاهای اطراف هدایت کرده است.
2- مشکل خط راهآهن:
احمدینژاد که در دور دوم ریاست جمهوریاش با شعار «صدای سوت قطار را درگلستان خواهیم شنید»، به این منطقه آمد، گمان نمیبرد که خندههای قبیحش روزی چنین سیل اشکی از چشم ساکنان جاری کند. خط آهن افتتاح میشود و هفتهای فقط یک قطار از آن میگذرد. ریلها از تپهای خاکی به ارتفاع ۲/۵ متر میگذرد، تپهای که در سیل اخیر مانند یک سد خاکی عمل کرد. یک سمتِ آققلا، سد وشمگیر و در سمت مخالف، خط راهآهن. آب از یک سمت وارد میشود و از دیگر سو به دیوار بلند دو و نیم متری میخورد و شهر را غرق میکند. تعلل نیروهای نظامی و دولتی در تخریب خط راهآهن موجب شد که ساکنان آققلا به تهدید برآیند که خود، آن را نیست و نابود خواهند کرد. سرآخر حاکمان از خواب نوشین برخاسته و ساعت ۸ و نیم شب مسیر قطار را درهم کوبیدند که آب شروع به تخلیه و ارتفاعش دربرخی نقاط تا یک متر فروکش کرد. با تمام آنچه رفت، خوشبینانه است که گمان کنیم تا هفتهی دیگر آب به تمامی از آن جانب بیرون شود.
وضعیت امدادی:
منطقه کلآباد
بدون حضور نیروهای امداد دولتی، همچنان در سکوت و غربت است. درمدت حضور درمنطقه،
تا لحظهی تنظیم گزارش، هیچ نشانی از نیروهای امدادی هلالاحمر نیز درمنطقه دیده
نشده است. کمکی هم اگر هست، کمکهای مردم است. از آنجا که دسترسی به خانههای
مغروق تنها به واسطهی قایق ممکن است، مردم استان از دو شهر گنبد و بندر ترکمن،
بلمهای خود را به آققلا میرسانند. خیرین میگویند پلیسهای راهنمایی و رانندگی
درمسیر کمین کردهاند وماشینهای حامل قایق امداد را به مبلغ ۲۰۰ هزار تومان
جریمه میکنند!!!! و خلاصه درعزای مظلومان، نانی کف تغار چرب میکنند. سرعت امدادرسانی
به چهار دلیل کم است: کمبود قایق، خطر واژگونی قایقها، گستردگی منطقه وعدم امکانِ
ورود قایق به برخی کوچهها به دلیل عرض کم. ساکنان بزرگسال کلآباد، کودکان خود را
با نیروهای امداد به سالن ورزشی رساندهاند، لکن خود از ترس سرقت و به تاراج رفتن
اموالشان، درخانهها ماندهاند!!!
نیمه شب چهارم فروردین ۵ نفر از سارقین درحال سرقت کولر با قایق، توسط اهالی به دام افتادند. آنها که خانهی دو طبقه دارند به طبقهی دوم رفتهاند و آنها که خانهشان یک طبقه است، یا به خانههای اقوام پناه بردهاند، یا بیسرپناه، بر سقف نشستهاند وازباد و باران امانشان نیست. درفقدان برق و گاز، علاوه بر آنکه وسیلهی گرمایشیای جز پتو موجود نیست، امکان پخت وپز نیز به کل از ساکنان سلب شده است، و روزی فقط دو وعده غذای ناکافی (اندازهی یک کف دست برنج و اندکی مرغ) به آنان میرسد.
حال درچنین وانسفایی، ادغام فاضلابهای خانگی با پسماندهای سیل، شرایط بهداشتی را خطیر و بغرنج نموده است. به این وضعیت انبوه گند وچرک لاشهی دامها را نیز باید افزود. احتمال شیوع بیماریهای عفونی و وبا کم نیست. مضاف بر اینها به دلیل آبگرفتگی لانهی مارها نیز، خطر ورود مارها به خانه ها ومارگزیدگی هم وجود دارد.
وضعیت معیشتی:
بخش عمده درآمد کلآبادیهای آققلا از کشاورزی و دامداری حاصل میشود. کشاورزی منطقه حال با بروز چنین بلایی به کل از بین رفته است. محصول زمینها که غالباً جو و گندم است تماماً از بین رفته و کشاورزان میگویند حتی سال دیگر هم دراین زمینها نمیشود زراعت کرد. دامهای ساکنان نیز به تعداد زیاد خفه وغرق شدهاند. آن اندکی را که جان به در بردهاند، به گورستانی بر تپهای منتقل شده وبدون سقف وغذا مانده اند که با این حساب بزودی تلف خواهند شد
نیمه شب چهارم فروردین ۵ نفر از سارقین درحال سرقت کولر با قایق، توسط اهالی به دام افتادند. آنها که خانهی دو طبقه دارند به طبقهی دوم رفتهاند و آنها که خانهشان یک طبقه است، یا به خانههای اقوام پناه بردهاند، یا بیسرپناه، بر سقف نشستهاند وازباد و باران امانشان نیست. درفقدان برق و گاز، علاوه بر آنکه وسیلهی گرمایشیای جز پتو موجود نیست، امکان پخت وپز نیز به کل از ساکنان سلب شده است، و روزی فقط دو وعده غذای ناکافی (اندازهی یک کف دست برنج و اندکی مرغ) به آنان میرسد.
حال درچنین وانسفایی، ادغام فاضلابهای خانگی با پسماندهای سیل، شرایط بهداشتی را خطیر و بغرنج نموده است. به این وضعیت انبوه گند وچرک لاشهی دامها را نیز باید افزود. احتمال شیوع بیماریهای عفونی و وبا کم نیست. مضاف بر اینها به دلیل آبگرفتگی لانهی مارها نیز، خطر ورود مارها به خانه ها ومارگزیدگی هم وجود دارد.
وضعیت معیشتی:
بخش عمده درآمد کلآبادیهای آققلا از کشاورزی و دامداری حاصل میشود. کشاورزی منطقه حال با بروز چنین بلایی به کل از بین رفته است. محصول زمینها که غالباً جو و گندم است تماماً از بین رفته و کشاورزان میگویند حتی سال دیگر هم دراین زمینها نمیشود زراعت کرد. دامهای ساکنان نیز به تعداد زیاد خفه وغرق شدهاند. آن اندکی را که جان به در بردهاند، به گورستانی بر تپهای منتقل شده وبدون سقف وغذا مانده اند که با این حساب بزودی تلف خواهند شد
درمورد
رسیدگیهای پزشکی هم تا لحظهی تنظیم گزارش هیچ اقدامی ازطرف نهادهای ذیربط درمناطق
مذکور صورت نگرفته بود و تنها موارد مشاهده شده، حضور متفرقه پزشکان داوطلب مردمی
بوده است.
اقلام ضروری
مورد نیاز دراین مرحله:
اکثر محمولههای ارسالی توسط مردم، مواد خوراکی وبهداشتی میباشد. آنچه دراین مرحله مضاف بر اقلام فوق، ضرورت مصرفی دارد؛ پتو، چکمه و لوازم روشنایی میباشد.
اکثر محمولههای ارسالی توسط مردم، مواد خوراکی وبهداشتی میباشد. آنچه دراین مرحله مضاف بر اقلام فوق، ضرورت مصرفی دارد؛ پتو، چکمه و لوازم روشنایی میباشد.
ششم فروردین
نود وهشت ، شهر انبار آلوم، آققلا
امیر چمنی
*-برگرفته از
نشریه "گفتمان ترکمن"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر