باردگر، شانزدهم آذر
مبارزات دانشجويى كشورمان
قدمتى بيش ازهشتاد سال دارد.همزمان با تأسيس اولين دانشگاه دركشور، دانشگاه تهران،
سنگ بناى فعاليت ومبارزات دانشجويى نيز گذاشته شد.
سرآغاز اين جنبش در دوران رضا
شاه ودرواقع واكنشى بود به استبداد وبى عدالتى رايج در جامعه كه دستاوردهاى مشروطه
را از بين مى برد ومتاثربود ازتلاشهاى مبارزانى چون دكتر تقى ارانى ويارانش كه سرسختانه
در راه استقلال، آزادى و عدالت اجتماعى مبارزه كرده وازهيچ تلاشى فرو گذار نكردند .
اين تلاشها سبب گرديد تا
دانشجويان به عنوان يك نيروى آگاه ومبارز، مظهر مبارزات آزاديخواهانه وحق طلبا نه
شده وبا حمايت نسبى جامعه پا به صحنه مبارزات اجتماعى بگذارند.
آغازگر عملى اين روند،
اعتصابات دانشجويان دانشسراى عالى درسال ١٣١٥ بود وبه دنبال آن طى سالهاى ١٣١٥ و
١٣١٦ دانشجويان دانشكده هاى فنى، پزشكى، حقوق وادبيات دانشگاه تهران براى خواسته
هاى صنفى دست به اعتصابات متعدد زدند كه اين خود نشان از آگاهى سياسى واجتماعى
دانشجويان داشت.
پس از سقوط حكومت رضاه شاه درشهريور١٣٢٠
، با باز شدن فضاى سياسى وآزادى زندانيان سياسى كه دربين آنان چند دانشجو هم حضور
داشتند بار ديگر حركتهايى در ميان دانشجويان آغاز شد كه اين بار به دبيرستانها نيز
كشيده شد.
سه دانشكده ادبيات، پزشكى و
فنى درسال ١٣٢٣موفق به تشكيل تشكلها ى دانشجويى شدند و به اين ترتيب مبارزات از
نوعى انسجام و رهبرى برخوردارشد و دستگيريهاى دانشجويان شدت يافت .
اما فعاليتهاى دانشجويى هرگز
متوقف نشد وگامهاي بلندتر نيز براى ساختن تشكلهاى منسجم ديگرى برداشته شد كه از
نتايج آن پايه گذارى اتحاديه دانشجويان دانشكده هاى پزشكى، داروسازى و... بود.
گرايش سياسى غالب در دانشگاه گرايش چپ و طبعا زير نفوذ قدرتمند حزب توده ايران
بود. پايه گذارى اتحاديه دانشجويان انگيزه اى شد تا دانشجويان دانشكده هاى ديگر به
اقدام مشابه دست بزنند. اين فعاليت ها و فراز و نشيبهاى سياسى كشور وسركوب نهضت
آذربايجان باعث شد تا مسئولان دانشگاه با طرح تعهد نامه، دانشجويان را از هرگونه
فعاليت صنفى و سياسى باز دارند.
پس از اعمال فشار مسئولان
دانشگاه براى اجراى طرح تعهد نامه دانشجويان ، ترور نافرجام محمد رضا شاه در سال
١٣٢٧ رخداد كه به حاكم شدن فضاى ترور واختناق در دانشگاه منجرشد. دانشجويان بارديگر
درآذرماه سال ١٣٢٩موجوديت تشكل جديدى بنام "سازمان دانشجويان دانشگاه
تهران" را اعلام كردند.
با فعاليت اين تشكل ودربحبوحه
مبارزات ملى شدن صنعت نفت، دانشجويان به صفوف مردم پيوسته ودوش به دوش آنان درراه
نيل به خواسته هايشان ايستادگى كردند.پيوستن دانشجويان به صفوف مردم مبارزه را
عليه استعماروامپرياليزم و مطالبات آزاديخواهانه هدايت كرد.
سالهاى ١٣٢٩ تا١٣٣٢ سالهاى پر
تلاطم تظاهرات وحكومت نظامى بود، سالهاى مبارزات نهضت ملى شدن صنعت نفت ايران كه
با دخالت امريكا وانگلستان وايادى داخليشان و اقدام آنها عليه دولت ملى دكتر محمد
مصدق در ٢٨مرداد منجر به كودتا شد.
كمتر ازسه ماه از كودتا گذشته
بود كه در٢٤ آبان ماه اعلام شد "نيكسون، معاون رئيس جمهور وقت امريكا قصد
آمدن به ايران را دارد تا نتايج پيروزى اميد بخشى را كه درايران نصيب قواى طرفدار
تثبيت اوضاع و قواى آزادى شده است را ببيند" فضاى كشورهنوز فضاى حكومت نظامى
بعدازكودتا بود وخشم و عصيان جامعه فروكش نكرده بود ،دانشجويان و روشنفكران معتقد
بودندكه امريكا كودتا را مهندسى كرده ودولت مصدق را سرنگون كرد، بدنبال آن وبا
اوجگيرى نارضايتيها در١٤ آذر، فضل الله زاهدى، نخست وزيركودتا "تجديد رابطه
با انگلستان"را اعلام كرد. اين حوادث باعث شد ازچهاردهم آذر دردانشگاه تظاهرات
هايى پراكنده صورت گيرد ودر روز پانزدهم دانشجويان دانشكده هاى پزشكى، داروسازى
،حقوق وعلوم دست به تظاهرات زدند
درصبح روز شانزدهم آذر
دانشجويان به محض ورود به دانشگاه متوجه تغييرات چشمگيرى شدند، حضور سربازان با تجهيزات نظامى و شرايط غيرعادى حاكم
براطراف دانشگاه احتمال وقوع حوادثى را مى داد نظاميان رفت وآمد دانشجويان را
كنترل وتعدادى ازدانشجويان را دستگير كرده وسعى دربستن دانشگاه داشتند.
طولى نكشيد كه آنها به كلاسها
يورش بردند؛ دريكى ازكلاسها دانشكده فنى دانشجويان اعتراض كرده وخواهان خروج
نيروهاى نظامى از كلاس و دانشگاه شدند كه منجر به درگيرى ميان نظاميان ودانشجويان
شد وسه تن از دانشجويان به نام هاى "مهدى شريعت رضوى و مصطفى بزرگ نيا از
اعضاء سازمان جوانان حزب توده ايران واحمد قندچى ازهواداران جبهه ملى "به
شهادت رسيدند كه براى هميشه سمبل مبارزات ضد استعماري ،ضد استبدادي و دانشجويى
كشور مان بدل گشتند كشتار اين دانشجويان واكنش آشكار دولت كودتا بود به فعاليتها
سياسى وآغازگر يك سركوب سيستماتيك در دانشگاه ها.
به دليل سركوب و خفقان دركشور،
كنفدراسيون دانشجويان ايرانى خارج از كشور به عنوان تنها تشكل دانشجويى مخالف
حكومت براى زنده نگهداشتن ياد سه دانشجوى شهيد شانزده آذر را روز دانشجو نامگذارى
كردند كه براى هميشه درتاريخ كشورمان حك شد.
به دليل اختناق سالهاى پس از
كودتا اجازه بزرگداشت١٦ آذر در دانشگاه داده نشد.
مراسم بزرگداشت ١٦آذر شش سال پس از آن فاجعه درسال ١٣٣٨ دردانشگاه
تهران بوسيله جمعى كوچك وبا اداى احترام به شهداى دانشجو برگزار شد. سال بعد با
فعاليت "سازمان دانشجويان دانشگاه تهران" مراسمى گسترده تر برگزار شد كه
دراين مراسم خانم پروانه فروهر روز شانزده آذر را رسما" در ايران روز دانشجو
ناميد . درسال ١٣٤٠بزرگداشت روز دانشجو همراه با سخنرانى چهره هايى چون پروانه
فروهر، عباس شيباني و ايرج حسيبى برگزار شد.
اما از آن پس، جو خفقان
مجددا" غالب ومراسم شانزدهم آذر به صورت محدود و كوچك دربعضى از كلاسها
برگزار مى شد اما فعاليتهاى دانشجويى همراه با اعتراضات صنفى همچنان درجريان
بود،اعتراض دانشجويان به شهريه دانشجويى ازموارده بود كه باعث شد تا هزاران دانشجو
درتظاهرات شركت كنند، اين تظاهرات موفقيت آميز بود و منجر به لغو شهريه دانشگاه شد.
درسال ١٣٤٨ با شكل گيرى
سازمانها وانجمنهاى دانشجويى ، فضاى دانشگاه از پيش سياسى شد وبرگزارى ١٦ آذر دراين
سال وجهه اى كاملا سياسى پيدا كرد. درشانزده آذر١٣٤٩ اين مراسم بازهم گسترده تر
برگزارشد وتمامى دانشگاههاى كشور را دربرگرفت،و دانشجويان به خيابانها آمدند وتنى
چند ازآنان نيز دستگير شدند.
در دهه پنجاه فعاليتهاى
دانشجويى متاثر ازمبارزات حاد اعتراضى دراروپا و تقريبا"درسراسرجهان وبا نگاه
به تئورى مبارزات مسلحانه اشكال راديكال ترى به خود گرفت ومراسم شانزدهم آذر هم به
همان نسبت راديكال تر برگزارشد ودانشگاه ها تعطيل شدند. درتظاهرات روز شانزدهم آذرسال١٣٥١
دانشجويان دانشگاه تهران با نيروى گارد دانشگاه درگير شدند كه منجر به دستگيرى
تعدادى از دانشجويان شد .درپى دستگيري دانشجويان، دانشگاه تعطيل شد وپس ازآزادى
كامل دستگير شدگان دانشجويان به دانشگاه باز گشتند. ازآن پس تا انقلاب سال ١٣٥٧
اين مراسم هرسال گسترده تر برگزارمى شد.
دانشجويان وانقلاب بهمن
درمقطع انقلاب دانشجويان
دانشگاه تهران فعالانه درانقلاب شركت كرده وهمسو با مردم ايران دست به تظاهرات
زدند ، در روز سيزده آبان ١٣٥٧سربازان به دانشگاه حمله كردند، در اين حمله ٦٥
دانشجو و دانش آموز درصحن دانشگاه به شهادت رسيدند.
پس از پيروزى انقلاب
با پيروزى انقلاب و حاكم شدن
جو انقلابى، روز دانشجو وارد تقويم رسمى ايران شد و دانشگاه ها عملا" تبديل
به كانون فعاليتهاى سياسى دانشجويان شدند.
عمده ترين اين نيروها، سازمان
چريكهاى فدائي خلق ايران وسازمان مجاهدين خلق بودند ،حكومت جديد ،حكومت روحانيون
سنتى بود كه از همان ابتدا شروع به كشيدن خط بطلان بر احزاب سياسى وايدئولوژيهاى
غير دينى كرد. ستاد انقلاب فرهنگى تاسيس شد، با حمله به تشكلهاى دانشجويى در
دانشكده ها ،ايجاد رعب و وحشت كرده ،ستاد انقلاب فرهنگى براى ساكت كردن دانشجويان
اقدام به تعطيلى دانشگاه ها كرد وبه مدت دوسال تا آذر١٣٦١ ادامه داشت.
پس از باز شدن دانشگاه اقدام
به پاكسازى دانشجويان واساتيد درسطح دانشكده هاى كشور كردند بدين ترتيب بسيارى از
آنان را محروم از بازگشت و ادامه تحصيل كردند.
دهه شصت جنگ تحميلى عراق بركشورمان
بهانه اى شد تا جو امنيتى بردانشگاه غالب وبا فعالان دانشجويى شديدا" برخورد
شود
.
بعد از اتمام جنگ وآغاز دهه
هفتاد دانشجويان درمقابل سركوب وجو امنيتى مقاومت بيشترى نشان دادند، ازدستاوردهاى
اين دهه شكل گيرى گروههاى دانشجويى و اصلاح طلب بود (دفتر تحكيم وحدت)؛فعالان
دانشجويى در اين زمان و اوائل دهه هشتاد با گفتمان تو سعه سياسى واصلاحات وارد فاز
جديدى از مبارزه مى شوند، شعارها ومطالبات آنان حول آزادى بيان، آزادى زندانيان
سياسى وآزادى مطبوعات بيان مى شود،دانشجويان در كوى دانشگاه تهران دراعتراض به
بستن روزنامه سلام مورد حمله وضرب وشتم نيروهاى لباس شخصى قرار گرفتند و تنى چند
از دانشجويان كشته ، مفقود و مجروح شدند.
اوائل دهه هشتاد تا اوائل دهه
نود جنبش دانشجويى با سركوب بيشتر وشيوه هاى جديدترى مواجه شد، دفتر تحكيم وحدت
آماج سركوبگران قرارگرفت ودانشجويان ستاره دار شدند وازحق تحصيل دردانشگاه محروم،
درتقابل با اين وضعيت جديد "شوراى دفاع ازحق تحصيل" تشكيل شد تا با
محروميت تحصيل دانشجويان ستاره دار مقابله وازمطالبات دانشجويان حمايت كند. همزمان تعداد دانشجويان دختر در دانشگاه ها به
شكل چشمگیري افزایش یافت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر