کنگره ی
ملیتهای ایران فدرال اول ماه مه (مای) روز جهانی
کارگر را به کارگران ملیتهای
تحت ستم مضاعف، به کارگران ایرانی وبه تمام کارگران جهان صمیمانه تبریک می
گوید
کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال براین باوراست که: اصول
حقوق بشر و دموکراسی که بمعنی آزادیهای مدنی وبرابری انسانی است، و که برابری
انسانی یعنی رفع هرنوع
تبعیضِ: (جنسیتی - نژادی،
زبانی - ملیتی، طبقاتی - دینی ) است، با اصل عدالت اجتماعی درمعنی پایان دادن به فقر وبینوائی
مُضمن، وتأمین حد متوسطی ازرفاه انسانی واجتماعی درمسئلۀ: کاریابی، مسکن، بهداشت،
تحصیل وزندگی شرافتمندانه، همراه با خواستِ جدائی
دین ازنهاد حکومت ودولت: “سکولاریسم
“، پایه های ایجادیک توسعۀ مداوم، دریک جامعۀ دموکرات ومرفه را تشکیل میدهند.
پس ازظهور وسپس حاکمیت سیستم
سرمایه داری درانگلستان، ایالات متحده، وفرانسه: ۱۷۷۶- ۱۷۸۹ جامعۀ سنتی که برسلسله مراتب اجتماعی ( شاه فئودال
دررأس اشرافیت زمین دار- بهمراه
اشرافیت مذهبی دربالای هِرَم، اواسط الناس درمیانه وعوام الناس درپائین)
استواربود.
- جای خود را به سه طبقۀ اجتماعی سپرد که دررابطه با سرمایه،
فردیت یافته وباصطلاح اتمیزه شده و شکیل طبقات سه گانۀ اجتماعی جوامع مدرن را بقرار
زیرمیدهند
اول - طبقۀ سرمایه داران : که کارتولیدی را قیمت گذاری
کرده و میخرند وامروزه به چهارزیرطبقۀ تقسیم می
شوند:
الف- سرمایه داری مالی: (بانکی وبیمه )، ب- سرمایه داری صنعتی، ج- سرمایه داری تجارتی، د- سرمایه داری کشاورزی
اینان یک درصد کل
بشریت را تشکیل می دهند ولی بیش ازشصت درصد ثروت جامعۀ بشری رادراختیاردارند. این
طبقه درکلیت خود، خواهان بدست آوردن سودبیشراست، و بمصداق اینکه استثناء دلیل
قاعده است گاه افرادی نظیربیل- گیت نیزدربین آنهاپیدا میشود. طبعاًاین
طبقه مخالف برابری وطرفدارتبعیض ( بخصوص نوع اقتصادی: طبقاتیِ آن)
است
- دوم : طبقۀ متوسط جدید: که باعث پیشرفت وتوسعه ورشد دنیای
سرمایه داری هستند ودرحدِفاصلِ سرمایه ونیروی کار( کارگر ) قراردارند. درسه گروه
خادم، منتقد ومخالف سیستم سرمایه داری قابل تقسیم هستند وشامل:
روشنفکران، مدیران، استادان،
معلمان، پزشکان، دندان پزشکان، داروسازان، پرستاران، مهندسان ، تکنیسین ها،
محضرداران و تمام کسانی که دربخش خدمات(سرویس) کارمیکنند. این طبقه امروزاکثریت
جوامع پیشرفته را تشکیل می دهندوخواستارجدی دموکراسی است ودردرجۀ اول خواهان آزادی
ازدموکراسی است ولی به برابری نیز، وقتی به فجایع تبعیض آگاه شود، تمایل جدی می
یابد، اما دراکثریت، چندان به مسئلۀ عدالت اجتماعی حساسیت جدی و مداوم از خود نشان
نمی دهد.
سوم - طبقۀ کارگرصنعتی وکشاورزی: که با فعله ودهقان ابوالقاسم لاهوتی
تفاوت کیفی دارد. کارگران صنعتی، غیرازاهل حرفۀ عهدِ سُنت (ِ مس گر، آهن گر،
خیاط و..) است همچنانکه کارگرکشاورزی نیزدرروابطِ اجتماعیِ متفاوت وبا
وسایلِ تولیدیِ دیگری، غیرازرعیتِ صاحبِ نسق، ورنجبریا خوش نشینِ دوران ارباب
ورعیتی درایران و ” سِرف ها ” در فئودالیسم اروپا است.
کارخانه های صنعتی وکشاورزی،
وبه تَبَع آن، طبقۀ کارگرصنعتی وکشاورزی تاکنون ایجاد کنندۀ ارزش اضافی هستند.
آنچه برای طبقۀ کارگراهمیت اول را دارد بعد ازتأمین مادی زندگی خود وخانواده اش،
اصل برابری وعدالت اجتماعی است. با پیشرفت صنعت و اتو -ماتیزاسیون ووقوع انقلاب
دیژیتال انفورماتیک ودستگاهای هوشمند، و کنترل انرژی درکشورهای صنعتی، روزبروز
ازتعداد کارگران عادی کاسته می شود ولی نیازبکارگران متخصص وماهرهمچنان باقی است.
طبقۀ کارگرنیزدر ۱۸۴۸ با انقلاب کارگری آلمان، هویت خاص طبقاتی خود را در
تاریخ اعلان نمود.
درجامۀ بشری امروز بسته به کمیت وکیفیت تشکل اجتماعی این سه طبقه ما شاهد فراز و نشیب ها و بحرانها و انقلابات اجتماعی بوده وهستیم.
درجامۀ بشری امروز بسته به کمیت وکیفیت تشکل اجتماعی این سه طبقه ما شاهد فراز و نشیب ها و بحرانها و انقلابات اجتماعی بوده وهستیم.
درایران باوجود آنکه طبقۀ
کارگرصنعتی از لحاظ کمّی حدودهشت تا ده ملیون نفراست، اما از لحاظ کیفی، چون تمام
دولتهای ایران بعد ازانقراض قاجاریه ( از ۱۳۰۴ هجری
شمسی ) دولتهای نفتی بوده وهستند، همانند انقلاب آخوند سالارانۀ ( ۲۹بهمن سال ۱۳۵۷ )، تا طبقۀ (عدالت خواه وبرابری طلب)
کارگرودررأس آنها کارگران صنعت نفت، که هشتاد درصد ثروت کشوررا تولید می کنند،
سازمان یافته و مصمم، درکناروهمراه با طبقۀ متوسط جدید دموکراسی (آزادی
و برابری) طلب، دربراندازی نظام ولایت فقیه یا باصلاح شیخوکراسی وملارشی: (
گرگهائی که پوستین میش برخود کشیده تادرلباس گوسفندان جلوه کنند ) قیام نکنندودست
به اعتصاب سراسری نزنند، رژیم مافیائی آخوندی، ازپول نفت، دریافتن مزدوران، برای
سرکوب آزادی خواهان، هرگزدر مضیقه قرارنخواهد گرفت.
چشم اسفندیار( پاشنه آشیل )
رژیم نفتی ایران، اعتصاب کارگران و بخصوص کارگران صنعت نفت همراه با طبقۀ متوسط
جدید است.
درموکراسی درایران نیزپس
ازاستقراریک رژیم جمهوری ودولت مختلط و مشترک فدرال، یعنی منطبق شدن
ساختاردولت (مشترک) با ساختارمتکثرجامعۀ ایران، نفت باید از صورت دولتی
بصورت ملی (ملتی) درآید، ودراختیار مجلس شورای ملی و شرکت ملی ( ملتی و نه
دولتی ) نفت قرارگیرد. دولت تأمین کنندۀ امنیت نفت باشدونه فروشندۀ آن. تنها
دراینصورت است که دولتی خادم ملت خواهیم داشت، واصطلاح تا به امروزدرستِ “نوکردولت“: نامی که کارمندان دولت بخود میدهند )
بتاریخ سپرده خواهد
شد.
)
تأمین زندگی عادلانۀ کارگران
صنعتی وکشاورزی، همچون کارمندان خدمات وسعی درایجاد کارواشتغال وتأمین وتضمین یک
زندگی انسانی وظیفۀ یک مجلس، دولت وقوۀ قضائیۀ آینده نگروانسانیت مدارومعتقدبه
دموکراسی:(آزادی دگراندیش خواه وبرابری انسانی طلب) وعدالت خواه است. آزادی
وبرابری، وعدالت اجتماعی سه پایۀ اساسی حقوق
بشرمیباشند.
تاریخچه : اول ماه مه روزجهانی کارگراست که دراکثرکشورهای جهان آنراهمچون “روزکارگر” جشن میگیرند. جزدرایالات متحده وکانادا، که نخستین دوشنبه هرسپتامبر( شهریورماه ) را بعنوان «روزکارگر» برگزارمی کنند.
تاریخچه : اول ماه مه روزجهانی کارگراست که دراکثرکشورهای جهان آنراهمچون “روزکارگر” جشن میگیرند. جزدرایالات متحده وکانادا، که نخستین دوشنبه هرسپتامبر( شهریورماه ) را بعنوان «روزکارگر» برگزارمی کنند.
علت بوجود
آمدن روزجهانی کارگر: قراربود
که اول ماه مه ۱۸۸۶ درایالات متحده آمریکا ، قبول کاهش ساعات کار( از ده
ساعت به هشت ساعت درروز ) از طرف سرمایه دارن بود، که میبایستی به اجرا درمی آمد،
ولی کارخانه داران زیرقول خود زدند ودرنتیجه، کارگران دراول ماه مه ( مای ) ۱۸۸۶ درگوشه وکناراین کشوردست به تظاهرات زدند و دریک هزارودویست کارخانه
وکارگاه صنعتی، اعتصاب صورت گرفت. شمارکارگران مُعترض شهرشیکاگو بیش ازسایرشهرها
وحدود نود هزارتن بود، درچهارمین روزتظاهرات شیکاگو، کارگران اعتصابی وهوادارانشان
براثرحادثه ای یک مأمور پلیس کشته شد و چند کارگرو پلیس نیزمجروح شدند. این حادثه
سبب شد که پلیس دست به تیراندازی به سوی جمعیت بزند و کشتاری صورت گیرد. آمار کشته
شدگان اعلام نشدهاست ولی اسامی انبوه مجروحان دردست است. پلیس با اِعمال خشونت
موفق شد جمعیت را پراکنده سازد. در پی این حادثه، هشت تن به عنوان مُسبّب دستگیر
شدند که پنج نفرازآنان کارگرمهاجرآلمانی و یکی هم آلمانی تبعه آمریکا بود. دادگاه
یکی ازاین دستگیر- شدگان را به ۱۵ سال حبس
محکوم کرد و بقیه محکوم به اعدام شدند که فرماندارایالت، مجازات دو تن ازآنان را
به حبس ابد تخفیف داد. یکی ازمحکومان به اعدام، پیش ازاجرای حکم خودکشی کرد وچهار
نفردیگربه دارآویخته شدند. بارسیدن اخبارمربوط به این تظاهرات، کشتار واعدام به
سایر کشورهای صنعتی، درگوشه و کنارجهان، مراسم یادبود برگزارشد وهرسال هم تکرارگشت
که به تدریج اول ماه مه، روزجهانی کارگرعنوان گرفت وازانقلاب ۱۹۱۷روسیه، در کشورهای کمونیستی که بنام پرولتاریا( کارگران صنعتی و کشاورزی )
حکومت می کرده و می کنند به بزرگترین جشن ملی آن کشورها مبدل گردید.
چون اعدامشدگان شیکاگو
عمدتاً آلمانی بودند، درسال هزارو نهصد و سی و سه، حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان
بهردودلیل ( ناسیونالیسم و سوسیالیسم ) روزاول ماه مه را روز ملی و تعطیل عمومی درآلمان
اعلام کرد.
کنگره ملیت های ایران فدرال ، 30 اپریل 2012
- برگرفته ازسایت کنگره ی
ملیتهای ایران فدرال