سوم
اسفند، یادآورکودتا علیه دستاوردهای دموکراتیک انقلاب مشروطیت
منبع: سایت
کنگره ملیتهای ایران فدرال
نودوسه سال پیش
در( ۱۲۹۹)، درچنین روزی بریگاد(تیپ) قزاق به تهران حمله کرد. رهبری سیاسی کودتابا(سید)ضیاءالدین
طباطبائی بود که انگلیسیها ازاو درلبنان و فلسطین استفاده می کردند. او توسط ژنرال
آیرونساید؛ مبتکر کودتا؛ به ایران فراخوانده شد. رهبری نظامی کودتا به رضا میرپنج؛
از بریگاد قزاق سپرده شد. کودتا چیان در بَدوِ ورود به تهران( ۴۶۰ ) نفر از رجال
سیاسی( نیک نام وبدنام ) را بازداشت کردند، وبه مصادرۀ املاک و داراییهای شخصیِ
آنها پرداختند. درب مجلس شورای ملی را بستند. جریان روشنفکری را متوقف کردند
ونویسندگان وشعرا را تبعید و یا زندانی نمودند. آزادیکشی، جهل سیاسی، بیسوادی و
لمپنیسم را با اطلاعیۀ ( من امرمی کنم ) پایه گزاری کردند. نخبگان سیاسی ایلات
وعشایر تیرباران شدند و نهضتهای ملی با خشونت سرکوب گشتند. دربختیاری نهضت
علیمردان خان بختیاری و حزب ( ستارۀ بختیاری )؛ با حمله نظامی روبرو شده ومنهدم
گردید. تعداد زیادی بختیاری تیرباران شدند و یا به حبسهای دراز مدت محکوم گردیدند.
ازجمله خانباباخان اسعد و محمدرضا خان سردارفاتح ( پدرشادروان شاپورخان بختیار )
بودند. قبلاً درآذربایجان نهضت ملی خیابانی؛ که در اعتراض به قرارداد (۱۹۱۹) وثوق
الدوله پاگرفته بود، با خیانت فرمانده( ماژر هاشمی ) قزاقها، و بدست قزاقی، شخص
محمد خیابانی در راه آزادی ایران به شهادت رسید. نهضت خیابانی همانند نهضت
میرزاکوچک خان جنگلی، که خواستارکاهش قدرت مرکزی وعدم وابستگی آن، با افزایش
اختیاراتِ ایالات بودند. دولتهای متکی به اوامر بیگانگان، هیچگونه گفتگوئی را
برنمی تابند. اگر خیابانی به این شکل سرکوب نمی شد؛ 25 سال بعد پیشه وری ظهور نمی
کرد؛ اگر پیشه وری سرکوب نمیشد؛ جنبش هوویت طلبی آذربایجان؛ به این قدرت وتشکل
درصحنه سیاسی ایران ظاهر نمی شد و دولت سرکوبگر مرکزی را به چالش نمیکشید.
سیاست شایسته ستیزی و نابود کردن طبقۀ روشنفکر و
پیشروجامعه ( اعم از راست، میانه و چپ )، که خواسته استعماربود؛ توسط رضاشاه به
اجرا درآمد وقزاقان بیسواد سابق که اینک ملبس به کت و شلوار و کراوات شده بودند؛ عامل
حفظ منافع استعماروعقب ماندگی سیاسی جامعه شدند. منافع ملی ما درمناطق ملی به دست
فراموشی سپرده، و بجای اجرای کامل قوانین ایالتی و ولایتیِ قانون اساسی، سیاست جذب
وحل ( آسیمیلاسیون ) به شدت پی گرفته شد، که با چاشنی نژاد پرستی آریایی مخلوط
گردیده بود. دولت متمرکز شکل گرفت وهمه چیز درانحصار دولت خودکامه و دزد درآمد.
اقتصاد دولتی شد و سیاست تک زبانی، تک فرهنگی . تک ملیتی برسیاست موجود، تک مذهبی
(مانده از صفویه) افزوده شده، و به اجرا درآمد .( ۸۵%) بودجه خرج ارتش وخرید
تسلیحات می شد، و فقط( ۳% ) بودجه دراختیارآموزش و پرورش تک زبانی قرارمی گرفت. با
ادغام بریگاد قزاق( ساخته شدۀ روسهای تزاری )، که بعد از انقلاب کمونیستی (۱۹۱۷)
تحت امر انگلیسی ها درآمده بود. ژاندارمری( تحت آموزش سوئدی ها )؛ وپلیس
جنوب انگلیسیها؛ تحت عنوان آرتش متحدالشکل، برای مقابله با حملۀ احتمالی روسیۀ
شوروی، به نیروی بی هویت و بیوطنی به نام” ارتش شاهنشاهی” مبدل شدند. چون بنیاد
ارتش شاهنشاهی را خارجیها برای حفظ منافع خود گذاشته بودند و با مستشاران نظامی
خود، اداره اش می کردند، درهنگام اشغال ایران؛ یک تیرهم، آن ارتش شلیک نکرد، و
درشهریور(۱۳۲۰) از کیان وطن دفاع ننمود، همچنانکه ازدوشاه دست نشانده بیگانه هم
برخلاف اسمش” ارتش شاهنشاهی” دفاعی نکرد. ارتش شاهنشاهی هیچگونه سنخیتی با جامعه و
فرهنگ متنوع ایرانی نداشت. درسرکوب ملت ایران شی، و درمقابل بیگانگان روباه وبلکه
موش بود. بریگارد قزاق وفرزندش ارتش شاهنشاهی درایران وظیفه سرکوب ایلات وعشایر و
ملیتهای ایرانی: ( بلوچ، ترکمن، لرها- بختیاری ها، کردها، ترکهای آذربایجانی،
گیلانی ها، قشقائی، وعرب ها و.. ) را بعهده داشت. اگرکودتای اول نظامی(۱۲۹۹)، منجر
به سلطنت رضاشاه پهلوی شد، آرتش شاهنشاهی نه تنها دراجرای امر بیگانگان رهبری
کودتای دوم را ( بیست و هشتم مرداد ۱۳۳۲ ) برعلیه حکومت ملی زنده یاد، محمد مصدق
و ملت ایران با ملیتهای تشکیل دهندۀ آنرا بعهده داشت، بلکه برخلافِ عرف بین
المللی و قوانین کشور، محاکمۀ نخست وزیر ملی کنندۀ صنعت نفت ایران( محمد مصدق ) را
به عهده گرفت:( محاکمۀ وزیران، وظیفۀ دیوان عالی کشوربود )؛ و وطن را، دو دستی
تقدیم اربابان کرد. تنها بعد از انقلاب ضد سلطنتی بهمن (۱۳۵۷) بود، که وقتی ننگ
شاهنشاهی از پیشانی اش پاک شد، ارتش درمقابل حملۀ عراق، به دفاع ازکشورمرزهای
پرداخت.
بخشی از پیامدهای منفی کودتای سوم
اسفند (۱۲۹۹) به شرح زیر است:
1 – بی حرمتی به سمبل ونمودهای مشروطه: ازبین
بردن سرداران ( بختیاری وسپدار تنکابنی ) ودیگرآزادی خواهان.
2 – استیلای حکومت
پلیسی ودیکتاتوری نظامی و رواج خبرچینی و جاسوسی رشد فرهنگ چاپلوسی و نوکر
صفتی
3 – عدم استقلال قوۀ
قضائیه و قوۀ مفننه و پرونده سازیهای ساختگی به منظور تصاحب دارایی های مردم .
4- دست درازی به اموال
مردم و زورگیری وتعمیم فرهنگ نوکیسه گی و تفاخر به مال وثروتهای نامشروع
5 – بی حرمت ساختن
مالکیت خصوصی وبی توجهی به حوزه اقتدار قوه مجریه .
6 – ازمیان بردن طبقه
روشنفکر جامعه ورجال سیاسی. وبرمسند نشاندن بله قربان گوها، وبرکناری میهن دوستان
7 – زیرپا گذاشتن
مشروطیت؛ تجاوز به قانون اساسی: ازجمله به تعطیل کشاندن قوانین انجمنهای ایالتی و
ولایتی.
8 – قطع جریان روشنفکری
و آزادی بیان و آزادی زبان. نادیده انگاشتن تکثر فرهنگی وتکثر قومی درایران .
9 – پاسخ خشونت آمیز به
انتقاد های مدیران جرائد و شاعران و نویسندگان. جلوگیری از شکل گیری نهادهای مدنی.
10 – فلج کردن اقتصاد
تولیدی آزاد و بستر سازی برای واردات تولیدات خارجی: برای کمک به اقتصاد غرب .
11 – رشد دادن زندگی
انگلی درشهرها و ترویج فرهنگ مصرفی : با مهاجرت به شهرها، روستاها، ویران شدند
12 – عدم توسعه وپیشرفت
مناطق پیرامونی درزمینه امور: مسکن سازی؛ بهداشت ؛ جاده سازی؛ رفاه وآموزش و..
13 – سلب مالکیت چراگاهای
طبیعی و نابود کردن قطبهای دامداری و کشاورزی و تولیدات لبنیات وغذایی
14 – ایجاد فقر وقحطی
درمملکت که به هلاکت تدریجی چند ملیون ایرانی منجر شد. همین سنت درجمهوری اسلامی
ایران که دست ساخته وخلف بحق رژیم برآمده ازدوکودتای (۱۲۹۹) و(۱۳۳۲) پهلوی است با
ابعاد بیشتری ادامه دارد و…
حزب اتحاد بختیاری و لرستان
20 فوریه 2014