۱۳۹۹ خرداد ۱۰, شنبه

پیامدهای رئیس مجلس شدن بازندهء 3بار انتخابات ریاست‌جمهوری

سایت ر.زمانه، 28 May 2020، عادل عطار: محمدباقر قالیباف، شهردار سابق تهران وازمتهمان به فساد کلان به ریاست مجلس شورای اسلامی رسید. قالیباف پس از سلسله‌ای ازشخصیت‌های تأثیرگذار درجمهوری اسلامی به این سمت می‌رسد: اکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی، علی اکبر ناطق نوری و علی لاریجانی. اگرچه همه پیشینیان شهردار سابق پایتخت هم در فساد گروهی وساختاری حاکمیت جمهوری اسلامی شرکت موثر داشته اند، قالیباف درمیان آنها کسی است که هیچ کس نیست. و شاید به همین خاطر، بهترین گزینه برای مجلسی باشد که باید در ماه‌ها و سال‌های تأثیرگذار پیش‌رو، بر اساس منویات علی خامنه‌ای،‌ رهبر جمهوری اسلامی «گام دوم انقلاب» را پیش‌ ببرد.
قالیباف،‌ بازنده سه دور انتخابات ریاست‌جمهوری، ازفردای انتخابات ۹۶ به فکر ریاست بر مجلس بود. «رهبر» حزب جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی کمی پس از شکست ابراهیم رئیسی در نامه‌ای خطاب به «جوانان انقلابی» از «نواصول‌گرایی» دم زد و گفت که باید اصول‌گرایی به خودانتقادی بپردازد. فرمانده سابق مشخصاً از این دلخور بود ‌که وادار به کناره‌گیری به نفع رئیس آتی قوه قضائیه شده است.
مانیفست نواصول‌گرایی آخرین رنگی است که قالیباف به خود گرفت. در واقع،‌ شهردار سابق همیشه با جهت وزش باد خودش را تنظیم کرده تا بتواند حضورش را در رده‌های بالایی حکومت تداوم بخشد. درست به همین خاطر، بیش از آنکه فرد تأثیرگذاری درجمهوری اسلامی باشد،‌ یک «سرباز»‌ مطیع است وبه هرچه برای باقی‌ماندن زیر نور قدرت لازم بود، تن داده.
رئیس جدید مجلس جمهوری اسلامی جز بازیگر نمونه سناریوهای نوشته‌شده ودرحال نوشتن نخواهد بود. وهمین عدم اقتدار، قالیباف را بهترین گزینه ریاست مجلس برای دوران تعیین جانشین رهبری می‌کند.
قالیباف پیش از آنکه برای ورود به سیاست آستین بالا بزند، بسیجی و سپاهی بود، درجنایت درکردستان مشارکت کرد،‌ وسپس به تدریج به یکی از فرماندهان در سپاه پاسداران بدل شد. پس از جنگ، قالیباف که جانشین فرمانده بسیج شده بود، با رسیدن به فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء ــ قرارگاه موسوم به «سازندگی» ــ نخستین تجربه ورود به مسیر فساد ساختاری را پیدا کرد.
محمدباقر قالیباف ۷۶ به فرماندهی نیروی هوایی سپاه رسید و در فرانسه، آموزش خلبانی ایرباس را دید. سه سال بعد وپس از انتقادها از محمد خاتمی، عهده‌دار فرماندهی نیروی انتظامی شد. او کم کم تلاش کرد چهره‌اش را به یک اصول‌گرای مدرن بدل کند، و همچون بسیاری دیگر از مسئولان ارشد جمهوری اسلامی، فوق‌لیسانس و دکترا ــ از خلال رانت در دانشگاه تربیت مدرس ــ گرفت تا در محافل به جای «برادر قالیباف»،‌ «دکتر قالیباف» معرفی شود.
۱۳۸۴ سال رونمایی از قالیباف مدرن و شیک‌پوش اصول‌گرا بود؛ نخستین سالی که بسیجی سابق بخت‌اش را برای ریاست‌جمهوری می‌سنجد. همان زمان مشخص بود که قالیباف مورد توجه علی خامنه‌ای است. رهبر جمهوری اسلامی طی چند سال از فرماندهی نیروی هوایی سپاه تا فرماندهی کل ناجا را به او سپرده بود. دیگر رقیب اصول‌گرای او در آن سال، علی لاریجانی هم تلاش می‌کرد تا چهره‌ای مدرن و باب روز ــ مطابق با واژه‌های حکومتی جدید، «مردم‌سالاری دینی» و «جامعه مدنی به مثابه مدینه فاضله» ــ پیدا کند. اکبر هاشمی رفسنجانی هم پیشاپیش با اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان،‌ هر دو بسته بود. در این شرایط بود که قالیباف پوستر معروف خلبانی‌اش را منتشر کرد؛ روی آن نوشته بود: «دکتر خلبان محمدباقر قالیباف».
اما آن‌طور که روایت می‌کنند، قالیباف در هفته‌های آخر جایگاهش در مقام انتخاب اول شبکه سازماندهنده رأی اصول‌گرایان را از دست داد و محمود احمدی‌نژاد، بسیجیِ بسیجی‌مانده به کمک بیت رهبری جای او را گرفت. قالیباف فهمید که هنوز برای مدرن‌شدن زود بوده. اما اصول‌گرایان برای راضی‌کردن‌اش جای خالی‌شده احمدی‌نژاد در شهرداری تهران را به او سپردند.
فساد قالیباف در دوران شهرداری آشکار است. او در مقام شهردار رانت می‌بخشید و رانت می‌خورد. مشخص شد ۹۰ درصد از واگذاری املاک در دوران او غیرقانونی بوده، ۵۴ هزار میلیارد تومان بدهی از دوران زمامت او برجای مانده، همسرش در فساد مشارکت داشته، و … در عوض،‌ اصول‌گرایان از او مجسمه ساختند و در حمایت‌اش نامه نوشتند و افشاگر فساد «املاک نجومی» او به زندان افتاد.
همزمان با شهرداری،‌ قالیباف بار دیگر رنگ عوض می‌کرد. دکتر خلبان کم‌کم از زرق‌و‌برق‌های مدرنیت اصلاحات فاصله گرفت و بار دیگر خود را به سبک احمدی‌نژاد نزدیک کرد. کسی که زمانی در پوسترها و تبلیغات انتخاباتی‌اش بر دانش و تدبیر و تجربه و عقلانیت‌ ظاهری‌اش تأکید می‌کرد،‌ در سال‌های اخیر از «مدیریت جهادی» سخن می‌گوید. کم‌کم «عدالت‌خواهی» و «حمایت از مستضعفان» و ضدیت با ثروتمندان ــ همه سرسلسله شعارهای گفتار پوپولیسم راست‌گرای احمدی‌نژادی ــ به شعارهای او بدل شد.
نواصول‌گرایی
مضحک‌ترین دعوی عدالت‌طلبانه‌ی قالیباف تقلید ناشیانه‌ او از شعار «ما ۹۹ درصدیم» جنبش‌های ضدسرمایه‌داری به‌ویژه درایالات متحده بود: تأکید بر مبارزه با «چهار درصدی‌ها». قالیباف وحامیان‌اش می‌گفتند «ما ۹۶ درصدی‌ها» باید پول مردم را از دست «زالوصفتان» چهار درصد بالای جامعه بیرون بیاوریم.
وقتی این افتضاح روابط عمومی در انتخابات ریاست‌جمهوری برای اصول‌گرایان راه به جایی نبرد، آخرین تیر سردار شلیک شد: مانیفست نواصول‌گرایی.
مانیفست نواصول‌گرایی اما آن‌قدر بی‌معنا بود که هیچ یک از جریان‌های اصول‌گرا وقعی به آن ننهادند و همه تفسیری را کردند که باید می‌کردند:‌ قالیباف ناراحت شده و حالا باید سهم دیگری به او داد. حامیان قالیباف هم چیز دیگری نمی‌خواستند. حتی در خود مانیفست تأکید شده بود که نواصول‌گرایان نمی‌خواهند «جریان سوم»ای در برابر اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی باشند بلکه در ذیل اصول‌گرایی و برای وحدت آن آمده اند.
به عبارت دیگر، قالیباف شعارهای احمدی‌نژادی‌ها را تصاحب کرد، اما نمی‌خواست راه او را برود و خودش را جدا کند. اصول‌گرایان هم نمی‌خواستند قالیباف،‌ فرمانده پرنفوذ سابق بسیج وسپاه و به ویژه قرارگاه خاتم‌الانبیاء و یکی از سفره‌داران ثروت «انقلاب اسلامی» در زمان شهرداری را کنار بگذارند. محاسبه چه بسا این باشد: قالیباف بر خلاف احمدی‌نژاد چموشی نخواهد کرد و برنامه‌های مورد نظر بیت را پیگیری خواهد کرد.
مانیفست نواصول‌گرایی ترکیب دیگری بود از راست‌گرایی افراطی به سبک جمهوری اسلامی و تلاش برای طرح شعارهای پوپولیستی. اما اگر متن بیانیه را بخوانید، یک خط جدی و غیرشعاری و خارج از فن بیان سانتیمانتال و کلیشه‌ای سنخ‌نمای جمهوری اسلامی در آن نخواهید یافت؛ به جز مصادره به مطلوب صفت‌هایی همچون «رنگین‌کمانی» که احتمالاً ریشه‌های کوئیر آن بر هیچ یک از اطرافیان فرمانده سابق آشکار نیست.
تنها یک چیز از متن بیانیه روشن می‌شود: قالیباف و اطرافیانش مسیر خصوصی‌سازی مورد نظر خامنه‌ای را ادامه خواهند داد (که ترجمه «اقتصاد مردمی به جای اقتصاد دولتی»، چه در دولت روحانی و چه در مانیفست نواصول‌گرایی است)؛ برای مبارزه با «براندازان» و «دشمنان نظام» مطابق «اشداء علی الکفار» عمل خواهند کرد؛ اسلامی‌سازی را برای رسیدن به «اسلام ناب» ادامه خواهند داد؛ و شاید مهم‌تر از همه، نواصول‌گرایان هیچ چالشی در برابر اصول‌گرایان سنتی و غیرسنتی ایجاد نخواهند کرد.
تنها نکته‌ شاید قابل توجه تأکید مانیفست بر«نوگرایی» است: نوگرایی درشیوه و سبک اصول‌گرایی، بزک‌کردن چهره‌اش واستفاده از تکنولوژی‌های جدید و ظاهر باب روز.
به زبان دیگر،‌ مانیفست نواصول‌گرایی سنتزی است از تمام دوره‌های رنگ‌عوض‌کردن قالیباف: اطاعت مطلق از خط اصول‌گرایی بیت همراه با تلاش برای نوگرایی در ظاهر. دکتر خلبان و فرمانده بسیج و مدیر جهادی و قهرمان ۹۶ درصدی‌ها هر سه در یکدیگر در این مانیفست ادغام شده اند تا نواصول‌گرایی هیچ خطری برای هیچ جناح اصول‌گرایی نداشته باشد و در عین حال، ادعای جایگزینی جریان «انحرافی» احمدی‌نژاد را هم بکند.
با وجود این، فساد و کاسبکاری قالیباف آن‌قدر بهانه به دست اصول‌گرایان داد که در جریان انتخابات مجلس چندین گروه به بهانه حضور او از ائتلاف سر باز زدند. نه تنها عدالت‌خواهان احمدی‌نژادی و پایداری‌ها،‌ بل حتی مداحانی که قالیباف در دوران شهرداری همیشه سفره‌شان را پر نگه می‌داشت،‌ لیستی بدون حضور او دادند. به عبارت دیگر،‌ قالیباف با ائتلافی ضعیف به مجلس آمد و اکنون با ائتلافی ضعیف به ریاست رسیده است.
رئیس جدید مجلس شورای اسلامی، با کارنامه فسادی آشکار از یک سو،‌ و با کارنامه‌ای از رنگ‌ عوض‌کردن در مسیر اطاعت از بیت رهبری از سوی دیگر، احتمالاً جز بازیگر نمونه سناریوهای نوشته‌شده و درحال نوشتن نخواهد بود واقتداری از خود نخواهد داشت. او حتی همچون علی لاریجانی، رئیس «بی‌دست‌وپای» مجلس پیشین به خانواده‌ای مهم درمافیای قدرت جمهوری اسلامی هم تعلق ندارد. و درست به همین خاطر، نامزد خوبی برای دوران گذار وتعیین جانشین رهبری است.٪ https://www.radiozamaneh.com/508144  
 لینک درگویا نیوز
دکتر خلبان” ــ تبلیغات قالیباف برای ریاست‌جمهوری ۸۴  

۱۳۹۹ خرداد ۶, سه‌شنبه

بازنشر مقاله کثرتگرايی يا پلوراليسم بمناسبت روز جهانی تکثر گرایی 2020

درسال 2001 وقتی که حکومت طالبان اثر تاریخی، فرهنگی وهنری مجسمه بودا بر روی سینه یک کوه سنگی افغانستان را با مواد انفجاری خراب کرد. سازمان ملل متحد در21 ماه مئی با پذیرش قظعنامه ای روز جهانی تکثرDiversity را اعلام کرد.
 سازمان ملل متحد این قطعنامه را با هدف ترویج کثرتگرایی وتقویت قابلیت پذیرش تنوعات زبانی، فرهنگی، مذهبی، اتنیکی و ازاین قبیل موارد به تصویب اعضا رساند. تا افراد وجوامع بشری بتوانند یکدیگر را واقعی تر درک کرده زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند .
 ایل گویجی، ماه مه۲۰۲۰
دویچه وله فارسی: کثرت گرايی يا پلوراليسم: گفتيم که دمکراسی، آزادی فردی را می پذيرد. اما بايد افزود که دريک نظام دمکراتيک، آکتورهای واقعی، ديگر نه تک تک شهروندان، بلکه عمدتا" گروههای اجتماعی هستند که درکسوت انجمنها، سازمانها واحزاب، با متشکل کردن افراد در خود، اهداف وعلايق اجتماعی معينی را دنبال می کنند.
بنابراين، اينگونه گروههای اجتماعی را می توان به منزله ی ابزاری درنظر گرفت که به تک تک افراد ياری می رسانند تا از طريق همبستگی جمعی، بر ناتوانی فردی خود درپهنه ی اجتماعی چيره گردند وعلايق ويژه ی مشترک را پی گيرند. گوناگونی سازمانهای سياسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و نيز اجتماعات مختلف مذهبی درجوامع دمکراتيک، تجلی علايق و باورهای مختلف انسانها در اين جوامع است.
بنابراين، برخلاف يک جامعه ی تامگرا وتکصدايی ومخالف آزادی، جامعه ای که آزادی را می پذيرد، لزوما" يک جامعه ی متکثر يا پلوراليستی است. تکثر فقط محدوده ی اجتماعی واقتصادی را دربرنمی گيرد، بلکه دريک جامعه ی مدرن، تصورات ارزشی انسانها را نيز شامل می شود. جدی بودن آزادی فردی درنظام دمکراتيک، به معنی بی اعتبار بودن دستور از بالا و يا احکام سنتی است که تصميمات وجدانی فرد را بر مبنای سمتگيری ارزشی او ناممکن می سازد.لذا آزادی فردی بطورقانونمند، به چندگونگی باورها واعتقادات مذهبی و جهان نگرانه ميدان میدهد. شايد اين تکثر برای بسياری ناخوشايند باشد، چرا که تکثر معنايی جز منازعه ای دائمی ميان علايق و باورهای گوناگون افراد و گروههای اجتماعی ندارد. در جامعه ی پلوراليستی، هر فرد يا گروه اجتماعی، در رقابتی مستمر بسر می برد. اما دمکراسی ناچار است اين منازعه و رقابت ميان علايق و سلايق گوناگون را تاب آورد، چرا که چنين امری پيامد طبيعی حق تعيين سرنوشت انسان در نظامی است که نمی خواهد با انحصارطلبی سازگار باشد.
تلاش برای يکدست کردن افراد و انديشه ها و علايق آنان، معنايی جز ادعای داشتن نسخه ای واحد و ثابت برای تنظيم روابط اجتماعی ميان انسانها ندارد. اما چنين نسخه ای هرگز وجود نداشته و نخواهد داشت. هرگونه تلاش در راستای تحميل اراده ای معين درنفی تکثر اجتماعی، با آزادی انسان از بنياد در تناقض است و جامعه را بيمار و دچار آفت انحصارطلبی می کند.
بنابراين، در يک جامعه ی متکثر، اگر چه منازعه ای دائمی ميان اعتقادات ارزشی گوناگون، تصورات سياسی مختلف و علايق اقتصادی متضاد در جريان است، اما نظام دمکراتيک اين امر را نه به مثابه شّر، بلکه به منزله ی نيروی پويايی ارزيابی می کند، که پيشرفت اجتماعی را ميسر و رکود را ناممکن می سازد. اين نيرو جامعه را شاداب و فضای آن را برای پذيرش راه حل های تازه باز نگاه می دارد. تنها در يک جامعه ی باز و منعطف، آزادی انسان و بطور همزمان آفرينندگی روحی او در دراز مدت تضمين می گردد. پس جامعه ای که به آزادی آری می گويد، به ناگزير بايد به کثرت گرايی تمکين کند.
در نظام دمکراتيک، دولت بالاتر از جامعه قرار ندارد. دولت را بالاتر از جامعه قرار دادن، به معنی محول کردن اين وظيفه به آن است که بر جامعه از بالا و بصورت قيم مآبانه و اقتدارگرايانه حکمروايی کند. به عبارت روشن تر تعيين کند که کدام تصورات ارزشی خوب و کدام شّرند. چنين امری بطور قانونمند دولت را جانبدار می کند. اما در يک جامعه ی متکثر که اعضای آن می توانند از راه سازوکارهای تعيين شده، در اعمال اراده ی دولت سهيم باشند، دولت فقط می تواند در نقش ابزار همپيوندی و تحقق اهداف مشترک ظاهر شود. بنابراين در يک نظام دمکراتيک و متکثر، اين دولت نيست که وظايف جامعه را تعيين می کند، بلکه بر عکس، اين جامعه است که وظايف دولت را معين می سازد.
گفتيم که دريک جامعه ی متکثر، منازعه ای دائمی ميان اعتقادات ارزشی گوناگون، تصورات سياسی مختلف وعلايق اقتصادی متضاد درجريان است. پس می توان نتيجه گرفت که درچنين جامعه ای، درعين حال تنظيم وتضمين قواعد برای حل منازعات اجتماعی و نظارت بر چنين قواعدی، از اهميت فوق العاده ای برخورداراست. رقابت گروههای اجتماعی با يکديگر برای تعيين خط مشی بسوی آينده، تنها زمانی می تواند برای ثبات جامعه بی خطر باشد که قواعد يک رقابت آزاد و منصفانه و مسالمت آميز تضمين شده باشد. در اينجاست که نقش تنظيمی و تضمينی دولت، از اهميت بنيادين برخوردار می گردد؛ دولتی که خود از منظر تصورات ارزشی و ايدئولوژيک بيطرف است. برای نظام دمکراتيک کاملا" روشن است که اين خود جامعه است که از طريق ابزار دولت، بر قواعد يک رقابت و بازی دمکراتيک نظارت و زمينه ی اجرای آن را تضمين می کند. رقابتی که هدف آن نظم برای حيات اجتماعی است و نظمی که همواره غايت آزادی را دنبال می کند و نه اينکه خود غايت فی نفسه باشد.
بهرام محيى ، تاریخ 15.11.2004  ، لینک کوتاه شده https://p.dw.com/p/A7Ua

۱۳۹۹ خرداد ۳, شنبه

فرمانده طالبان سوار برخودرو سپاه پاسداران بازداشت شد

"فرمانده طالبان سوار بر خودرو سپاه پاسداران بازداشت شد"
ریاست امنیت ملی هرات از دستگیری دو مقام طالبان دراین ولایت خبرداده است. دریک اعلامیه این ریاست آمده که "مسئول نظامی طالبان هنگامی که ازموتور سپاه پاسداران ایران پایین شده و به ولسوالی شیندند می‌رفت، دستگیر شد".
به گزارش دویچه وله دری مقام های محلی درهرات از بازداشت دو فرمانده ارشد طالبان در ولایت هرات خبر داده‌اند.
 ریاست امنیت ملی هرات روز جمعه، دوم خرداد، دریک اعلامیه خبر از بازداشت مولوی شفیع، مشهور به "حافظ عمری" مسئول نظامی طالبان وعضو رهبری طالبان درهرات داد. در این اطلاعیه آمده است: «مولوی شفیع  زمانی که از قرارگاه تپه سیاه از موتر سپاه پاسداران ایران پایین (آمد) ومی‌خواست به هدف تشدید بخشیدن حملات تروریستی بالای بند آب گردان پاشدان وناامن ساختن شاهراه‌های هرات وارد ولسوالی شیندند شود، دستگیر شد».
این اعلامیه همچنین می‌گوید که فرمانده بازداشت‌شده طالبان ازیک و نیم سال به اینسو حملات تروریستی را درهرات سازماندهی می‌کرده است.
 این نخستین بار است که نهاد "امینت ملی أفغانستان" دراطلاعیه‌اش ازسپاه پاسداران ایران نام می‌برد وغیرمستقیم به این این نهاد نظامی ایران را به حمایت از طالبان متهم می‌کند. سپاه پاسداران ایران همواره حمایت از طالبان را در افغانستان رد کرده است.
مقام‌های جمهوری اسلامی ایران و طالبان تا کنون به خبر اعلام‌شده ازسوی ریاست امنیت ملی ولایت هرات واکنشی نشان نداده‌اند.
ریاست امنیت ملی ولایت هرات همچنین از بازداشت ملا روات، یک فرمانده دیگر طالبان، خبر داده است. ملا روات مسئول صحت عامه طالبان دربخش‌هایی از ولایت هرات بوده و مسئولیت مداوا و انتقال زخمی‌های طالبان را به‌عهده داشته است.
ملا اخترمحمد، رهبر پیشین طالبان که خرداد ۱۳۹۵ درحمله پهپادهای آمریکایی در پاکستان کشته شد، بنا بر برخی اظهارنظرها و اسناد و مدارک به ایران رفت و آمد داشت. رهبران فعلی طالبان نیز در سال‌های اخیر برای مذاکره به ایران رفت و آمد داشته‌اند.
دو فرمانده ارشد طالبان درحالی بازداشت شده اند که بربنیاد توافقنامه صلح میان ایالات متحده امریکا و طالبان روند رهایی زندانیان طالب از زندانها ادامه دارد وقرار است درنهایت ۵۰۰۰ زندانی طالب و ۱۰۰۰ زندانی منسوب به حکومت افغانستان از زندان رها شوند.
حکومت افغانستان تاکنون بیش از ۱۰۰۰ زندانی گروه طالبان را از زندان رها کرده است؛ درحالی که منابعی می گویند که در میان رها شدگان فرماندهان ارشد این گروه نیز شامل هستند، اما منابع رسمی حکومت در این باره چیزی نمی‌گویند.
پیوستن دوباره طالبان رها شده از زندان به صفوف جنگ یکی از نگرانیهای جدی مردم أفغانستان به شمار می رود. پس از افزایش خشونت ها و حملات طالبان در ماه های اخیر، نیروهای امنیتی افغان نیز از حالت دفاع به تهاجمی تغییر موضع داده‌اند.
سخنگوی والی هرات افزود که دردوازده ساعت گذشته درولسوالی های ادرسکن وشیندند این ولایت درعملیات نیروهای امنیتی دست کم ۲۰ تن از طالبان کشته و زخمی شدند.٪
تاریخ 22.05.2020 ، لینک کوتاه شده https://p.dw.com/p/3cdwa

۱۳۹۹ خرداد ۲, جمعه

اعلامیه بمناسبت96 مین سالروز اعلام جمهوریت ترکمن صحرا

گرامی باد نود وشش۹۶مین سالروز کنگره ترکمنهای ایران دراوُمچالی
به دنبال قتل عام نیروهای انتظامی مناطق غربی حکومت ایالتی ترکمنصحرا درموقع بازگشت از شهر استرآباد. اهالی سراسر ترکمنصحرا متوجه شدند که حکومت کودتایی رضا پهلوی برخلاف حکومت احمد شاه قاجار نه تنها مخالف اجرای «ماده انجمن ایالتی و ولایتی» قانون اساسی انقلاب مشروطیت است. بلکه در راه پایان دادن به وضعیت خودمختاری ناشی از قانون اساسی  حاضر به هر نوع جنایتی است.   
بدینجهت درپاسخ  به فراخوان حکومت ایالتی ترکمنصحرا نمایندگان ترکمنهای ایران درتاریخ 20م ماه مه 1924 برابربا 30.02.1303  درکنگره ی روستای اومچالی گرد هم آمده اعلام جمهوریت کردند.
دراوایل ماه مه  1924 نیروهای انتظامی غرب ترکمن صحرا بفرماندهی آتا خان با توطئه ی سردار سپه ونخست وزیر  حکومت کودتایی تهران کشتار می شوند. آنها را برای اجرای یک برنامه آموزشی و برگزاری مراسم سان دیدن ونیز گرفتن حقوق ماهانه شان به شهر استرآباد( گرگان از1316 خورشیدی)فرا خوانده و درمسیر باز گشت قبل از ورود به محدوده ترکمنصحرا بقتل می رسانند.
 دراین کنگره عثمان آخوند عارفی بعنوان رئیس جمهوری ترکمنستان ایران و ده تن بعنوان مشاورین اش انتخاب می شوند.

پیروز باد مبارزه مردمان ایران برای برقراری دموکراسی وبرابری حقوق بشری درایرانی آزاد ودمکراتیک

 سازمان فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن
  1399.02.31- 20م ماه مه 2020  

۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۹, دوشنبه

قطعنامه مجمع عمومی 2018 کنگره ملیتهای ایران فدرال دراستکهلم

قطعنامه کنگره ملیتهای ایران فدرال
درباره حدود وثغور ارضی مناطق ملی درایران

برای پاسداشت همبستگی خلق‌های ساکن درایران  وبرای حفظ اتحاد میان جنبشهای سیاسی متعلق به آن خلق ها درمبارزه علیه جمهوری اسلامی و تحقق آرمان آنها که همانا برکناری رژیم جمهوری اسلامی وبرقراری یک نظام جمهوری، دموکراتیک و فدرال در ایران است، کنگره ملیت های ایران فدرال برای عبور از معضل حدود و ثغور ارضی میان سرزمین های متعلق به این ملیتها تاکید می کند که؛

تعیین حدود و ثغور سرزمین های ملی متعلق به ملیتهای ساکن درایران تنها دراختیار مجلس ملی/ایالتی ومشروع آن سرزمین هاست وحل اختلافات ارضی محتمل میان آن ملیت ها تنها و تنها از طریق مذاکره میان نمایندگان مجالس قانونی متعلق به این ملیت ها امکانپذیر است.

طرح ادعاهای ارضی درعمل با تشدید تضاد میان جنبش های سیاسی ملیت های ساکن در ایران، عملا خدمت به جمهوری اسلامی ایران است.

ما، تشکل های عضو کنگره ملیت های ایران فدرال، مسئولیت حل اختلافات محتمل ارضی میان مناطق ملی در ایران را به مذاکرات متقابل وبا تکیه بر شیوه مسالمت آمیز ودموکراتیک مجالس ملی درآن مناطق واگذار میکنیم وبه آن تاکید داریم.

کنگره ملیتهای ایران فدرال
۲۸ /۰۵ / ۲۰۱۸
٧ / ٣ /١٣٩٧

۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۷, شنبه

چرا سیاستمداری درجامعه ما عاقبتِ خوبی ندارد؟

محمود سریع‌القلم  منبع: کانال تلگرام نویسنده
دریک قرنِ گذشته، عمومِ فرآورده‌های مُدرنیته به کشور منتقل شده است: از برق و راه آهن تا اتومبیل و هواپیما؛ از بلندگو و ضبط صوت تا چراغِ خیابان وتراکتور؛ ازچاپخانه و اسکناس تا رادیو وتلویزیون؛ ازجاروبرقی وماشین لباس‌شویی تا عینک و آرام‌پز وبالاخره از خودپرداز و کامپیوتر تا موبایل و اینترنت.
اما در کنارِ طیفِ وسیع این فرآورده‌ها که هر فردی با هر مرامی از آنها استفاده می‌کند، فلسفه و مبانی نظری مدرنیته صرفا در حدِ تعدادی کُتبِ ترجمه شده منتقل شده است. بعضی از مبانی نظری مُدرنیته که در کنارِ وارداتِ گستردۀ فرآورده‌های آن، پشتِ مرزها ماندند عبارت‌اند از:
آزادی رسانه، حقِ داشتنِ اندیشه‌های متفاوت، نظامِ حزبی، گردشِ قدرت، تخصص‌گرایی، نقدِ دولت، جامعۀ مدنی، به رسمیت شناختن افکارِ رقیب، مصلحتِ عامه، بوروکراسی کارآمد، منافع ملی وتفکیک قوا. اگرچه پیرامونِ این مفاهیم، نوشته وسخنرانی فراوان است ولی به نهادسازی وناخودآگاهِ مسلط (Mainstream Subconscious)تبدیل نشده‌اند.بِگذریم که اگردرآمد نفت نبود، گستردگی واردات فرآورده‌های مدرنیته هم صورت نمی‌پذیرفت.
طبیعی است که پذیرش فرهنگی اندیشه‌های متفاوت ازواردات موبایل به مراتب کار سخت‌تری است. اول، کتاب‌خواندن می‌طلبد. بعد بحث وجدل عمومی می‌خواهد وسال‌ها تمرین وارتباطات بین‌المللی لازم دارد تا جامعه‌ای به عمقِ رقابتِ فکری و اندیشه‌های رقیب وپیامد‌های فوق‌العاده مفید آن‌ها پی ببرد. کشوری نداریم که بدون تبادلِ کالا وخدمات با جهان، رشد وپیشرفت کرده باشد.
یک نظام سیاسی خیلی باید اعتماد به نفس داشته باشد تا هم آزادی رسانه را حقوقی کند و هم از نقد، هراسی نداشته باشد. در انگلستان، آزادی رسانه را آقای بوریس جانسون اعطا نمی‌کند بلکه با نهایت شفافیت بر روی کاغذ و به صورت قانون است. نظام حزبی خود به خود گردش قدرت به دنبال می‌آورد و در ذات خود ثبات و امید به بهبودی به همراه دارد. ایجادِ نظامِ رقابتی حزبی، جدی‌ترین دستاورد حقوقی و سیاسی مدرنیته است که با سال‌ها بحث و گفتگو، اجماعِ فلسفی و نظری و خواندنِ هزاران کتاب وتمرین به دست می‌آید وبا پولِ نفت قابل حصول نیست. تحققِ مصلحتِ عامه، منافع ملی و تفکیکِ قوا، امور کهکشانی‌ای هستند که باید در اعماقِ فلسفۀ وجودی (Raison d’etre) جریان‌های مختلف یک هیاتِ حاکمه با مطالعه و کتاب خواندن و درکِ مسئولیت حکمرانی حاصل گردند. اکتساب و به کارگیری این نوع فرآورده‌ها با خودپرداز و موبایل قابل مقایسه نیستند. بی‌دلیل نیست که این فرآورده‌های نظری، خیلی مشتری ندارند چون کتاب‌خواندن، فکر کردن و تغییر نمودن نیاز دارند. تغییر نکردن نه مطالعه می‌خواهد و نه محتاج فکر کردن است.
فردی که درکشورهای جهان سوم، عرصۀ سیاست را قدری تجربه می‌کند بلافاصله متوجه چند نکته می‌شود:
۱) سیستمی درکار نیست؛ آنچه در کار است “شبکه‌های مرید و مرادی” است (پادشاهان و درباریان)؛
۲) اگر قرار است کاری پیش رود باید با منافع افراد بالا تطابق پیدا کند و نه با علم و برنامه و قاعده؛
۳) حفظِ وضعِ موجود مهمترین هدف است.
حال این فرد بعد از درکِ این مسئله، چند انتخاب دارد:
الف: درسیاست بمانَد. خوب از منافع آن استفاده کند وهرقدر که مرید بودن خود را به صد درصد نزدیک‌تر کند بیشتر استفاده می‌کند ودرمسیر ممکن است چند کارِ خوب هم انجام دهد. نه سوال می‌کند. نه تشکیک می‌کند و نه درپی تغییر است. سیاست، ریاست و وزارت برای او مترادف با زندگیِ بهتر(پول، سفر وشهرت) محسوب می‌شود. وقتی هم متوجهِ خطر می‌شود، صحنه را ترک می‌کند (هوشنگ انصاری، وزیراقتصاد و رئیس شرکتِ نفتِ پهلوی دوم)؛
ب: درسیاست بِماند. ولی نقد می‌کند. سئوال می‌کند. دیدگاه‌های خود را مطرح می‌نماید. بعضی وقت‌ها “نه” می‌گوید. می‌خواهد تغییر ایجاد کند ولی ساختارشکن نیست. کوشش می‌کند با منطق و علم و تجربۀ بشری کارها را پیش ببرد ولی چون مرید بودن خود را تا بیشتر از سی یا چهل درصد نمی‌تواند نشان دهد، به تدریج به نقطه‌ای می‌رسد که نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. مرید بودن او با علمی بودن کارهای حکمرانی سازگاری ندارد. در نهایت حذف می‌شود. خود را در مقابل مراد قرار نمی‌دهد و به دنبال امورغیرسیاسی می‌رود وعرصۀ سیاست را تَرک می‌کند (علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد پهلوی دوم)؛
پ: درسیاست بِماند. ولی می‌خواهد تغییرات اساسی ایجاد کند. مرید و مرادی را قبول ندارد. در پی قاعده و منطق و علم و قانون و آیین نامه و برنامه و اجماع فکری و رشد است. اصولی دارد. با فرد کاری ندارد. با اندیشه می‌خواهد سیاست‌ورزی کند. برنامه‌هایی دارد و در پی رضایت مراد نیست. جسارت می‌کند و با او بحث می‌کند. از خود نظر دارد. می‌خواهد گره‌های مردم را باز کند. نه سوال و تشکیک بلکه نزاع می‌کند و تقابل می‌کند. این مسیر، منافع افراد را به خطر می‌اندازد و کار به جاهای باریک می‌کشد و نه حذف بلکه به طرد، خانه‌نشینی، گوشه‌نشینی، تبعید و نابودی می‌انجامد (امیرکبیر و محمد مصدق)؛
ت: سیاست را ترک می‌کند و یا وارد نمی‌شود. زیرا متوجه می‌شود که کار اساسی نمی‌تواند انجام دهد. اهل سو استفاده نیست. به مرید و مرادی هم اعتقاد ندارد. معتقد است در فقدانِ سیستم و قاعده مندی، هراهتمامی، آب در‌هاون کوبیدن است.(غلامحسین صدیقی، استاد جامعه‌شناس دانشگاه تهران و وزیر دولت مصدق).
واردات فرآورده‌های مدرنیته وعدم پذیرش مبانی نظری که به آن فرآورده‌ها منتهی شده است درنهایت به ناکارآمدی وهرج و مرج منجر می‌شود. این نوع گزینش بسیار بی‌محتواست. مِصر نمونۀ بارز این نوع گزینش است که در متون توسعه به آن “توسعۀ نامتوازن” (Uneven Development) می‌گویند. هنگامی که سیستم نباشد، تخصص و انرژی متخصص هدر می‌رود. پروژه‌ها بر روی هم انباشته نمی‌شوند. حرکت جامعه، مملو ازفرازو نشیب وبی‌ثباتی است. تاریخ مرتب تکرارمی‌شود و انبوهی از اشتباهات روی هم جمع می‌شوند. سیاست‌ورزی در چارچوبی که قائم به شبکۀ مرید و مرادی باشد عاقبتی ندارد.
سیستمِ حکومتی کارآمد به پا کردن، کارِ سهلی نیست. غرب هنوزهم درجریانِ تکاملی است. شکاف‌های فراوانی درعقلانی کردن، منطقی کردن ودرتحققِ مصلحت عامه پیش‌رو دارد. این نشان دهندۀ این است که علی‌رغمِ تنظیمِ ابعادِ حقوقی مدرنیته درقانون اساسی آمریکا درسال ۱۷۷۶ (با ۲۷ متمم تا به امروز)، عقلانی کردن امر حکمرانی یک پروسه است وادامه دارد. حکمرانی مطلوب همچنان در نظام بین‌الملل امروز، مهم‌ترین موضوع چالشی حتی درجوامع پیشرفته است. وقتی سیستم نباشد، نه کارآمدی هست و نه امیدی به بهبوداصولا سیاست‌ورزی و ورود در سیاست برای تغییرات است و نه به منظورِ حفظ وضع موجود. سیاست مداری که تغییرِ مثبت ایجاد نکند هم وقت خود وهم منابع جامعه را تلف می‌کند.
امروز درآسیا، کشورهایی مانند ویتنام، اندونزی، کره جنوبی، مالزی، سنگاپور وچین از سیستمِ مرید ومرادی مدیریتی خارج شده‌اند و حداقل در مدیریتِ اقتصادی و اجتماعی به شدت تحت تاثیرِ رقابت، گردشِ اندیشه، یادگیری از جهان، بوروکراسی کارآمد، به رسمیت شناختن افکار اقتصادی واجتماعی رقیب، تخصص‌گرایی وحتی مصلحت عامه را پذیرفته و به آن پروسه‌وار عمل می‌کنند. بعضی مانند کره جنوبی حتی به مراحلِ پیشرفته‌ای مانند آزادی رسانه، نظام حزبی و گردشِ قدرت نیز دست یافته‌اند. وقتی سیستم نباشد، افرادِ زیر متوسط که ظرفیتِ تغییر پنج مرتبه جهان‌بینی در روز را دارند، جذب قدرت و سِمَت می‌شوند و افرادِ توانا چه به لحاظ تخصصی و چه از حیث شخصیتی و عُلُو طبع به حاشیه می‌روند.
مدرنیته، تجربۀ بشری است و صرفا به فرانسه و انگلستان و غرب تعلق ندارد. هر فردی که در کرۀ زمین زندگی می‌کند، حداقل با فرآورده‌های مدرنیته آشناست. مهمترین دستاوردِ علمی و اجتماعی مدرنیته، سیستم سازی است. کما اینکه هواپیما، خودپرداز، ماشین لباسشویی و اینترنت همه سیستم هستند. آن دسته از کشورهایی که سیستم را در حکمرانی به کار نمی‌گیرند، رشد خود را به تعویق می‌اندازند. مدرنیته پایان تاریخ نیست. اگر کشوری مجهز به اندیشۀ جدیدی است، مدرنیته را اصلاح کند وبرآن بیفزاید. اثرگذاری واثرپذیری زمینۀ رشد وتوسعه را فراهم می‌کند. هرزمان که فردِ سیاست مداری، درجامعۀ ما خاطرات خود را نوشت ومتن آن سراسر شادمانی بود وحکایت ازکار وفعالیت وخدمت بود وگِله وشکایت ازحذف، طرد، تبعید، حاشیه نشینی وناجوانمردی وبی‌احترامی نبود، سیاست‌ورزی عاقبت مثبتی خواهد داشت.

۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۵, پنجشنبه

آدی ابدیلشن طوواق واحدی ینگ زوْریادی دایان واحدی آرادان چیقیپ دیر

تورکمن خالقی نینگ مدنی وسیاسی قوراماسی غینانچ بیلدیریار

  یادی ابدیلشیپ اونودیلماز بولون حاجی طوواق واحدی نینگ زوْریادی دایان واحدی آرادان چیقیپ دیر دیین آجی خبری توتوش توْرکمن صحرا أهلینی غیناندیردی.
اونودیلماز ویادی دیری طوواق واحدی ۱۳۵۸نجی ییلینگ ۱۱نجی آیی نینگ ۱۸ی گون آغشامی اوغورلانیپ اؤلدیرلن دؤرت رهبرلرینگ بیری دی. تهران اونیورسیته سینده حقوق  تحصیل ادن طوواق واحدی اؤلدیرلن ده اوُغلی مرحوم دایان واحدی ۴۰ گونلیک چاغامیش و آتا مهریندن غانماق دان محروم غالان چاغا ایندی ادیل آتاسی یالی ۴۰ یاشیندا آرادان چیقیپ دیر.   
   دایان واحدی نینگ بیوقت آرادان چیقماغینی، مرحوم ینگ فامیلیا سینا و یاقین لارینا و ایل- گوْنه غینانچ بیلدیریپ غالان لارینا صبر و اوزاق عمر دیله یاریس.   

تورکمن حالقی نینگ  مدنی وسیاسی  قوراماسی  

 آلمان ۱۴نجی مای ۲۰۲۰ – ۲۵/۲/۱۳۹۹  

واکسن کرونا در سراسر جهان باید رایگان وهمگانی باشد

دویچه وله:  برخی زمامداران جهان خواستار شده‌اند که داروی پیشگیری و درمان کرونا به محض آماده شدن به صورت رایگان دراختیار همگان قرار گیرد و درانحصار هیچ گروه و ملتی نباشد. هیچکس نباید به خاطر درآمد پایین از واکسن کرونا محروم بماند.
سران وزمامداران کشورهای جهان خواستار شده‌اند که داروی پیشگیری ودرمان اپیدمی کرونا، به محض آماده شدن درسراسر جهان به شکل رایگان دراختیار همگان قرارگیرد.
درنامه‌ای که روز پنجشنبه (۱۴ مه) با امضای بیش از ۱۴۰ تن ازسیاستمداران برجسته جهان منتشر شد و خبرگزاری فرانسه آن را پخش کرد، آمده است: «دولت‌ها و مجامع بین‌المللی باید تضمین کنند، به محض آن که واکسنی مطمئن ومؤثر آماده شد، بی‌درنگ درحجم بالا تولید شود وبه شکل رایگان دراختیار همه کشورها قرار گیرد».
زمامداران کشورها این پیام را خطاب به مجمع بهداشت جهانی WHA صادر کرده‌اند که نشست سالانه آن هفته آینده به همت سازمان بهداشت جهانی WHO برگزار می‌شود.
درفراخوانی که از جمله به امضای سیریل رامافوزا، رئيس جمهور آفریقای جنوبی، عمران خان، رئيس دولت پاکستان، رهبران سنگال وغنا وکشورهای دیگر رسیده است، گفته شده که نتایج تحقیقات علمی و روند تولید داروی کرونا نباید در انحصار هیچ کشور یا نهادی قرار گیرد.
سیریل رامافوزا که در عین حال ریاست اتحادیه آفریقا را به عهده دارد، تصریح کرد: «هیچ کس نباید به خاطر مکان زندگی یا درآمد اندکش درانتهای صف دارو و درمان قرار گیرد».
برخی از زمامداران پیشین وچهره‌های سرشناس سیاسی نیز این فراخوان را امضا کرده‌اند، از جمله: شوکت عزیز، خوزه مانوئل باروسو، گوردون براون، فلیپه گونزالس، خوان مانوئل سانتوس و...
روز پنجشنبه همچنین فرانسه به اطلاعیه اخیر شرکت بزرگ سانوفی Sanofi با خشم و نگرانی واکنش نشان داد. این شرکت بزرگ داروسازی گفته که قصد دارد واکسن احتمالی را نخست به بازار ایالات متحده تحویل دهد. پل هادسن، مدیرعامل شرکت سانوفی این تصمیم را چنین توجیه کرده بود که آمریکا بیش از دیگران در مطالعات مربوط به ساخت و تولید واکسن سرمایه‌گذاری کرده است.
سازمان توسعه آکسفام Oxfam نیز از مجمع بهداشت جهانی خواسته است تدابیری بیندیشد تا داروی کرونا بدون تبعیض و استثنا در اختیار تمام کشورها قرار گیرد.
این سازمان جهانی در فراخوان خود یادآور شده است که هزینه تهیه و عرضه واکسن کرونا برای مردم محروم جهان از آنچه شرکت‌های بزرگ داروسازی ظرف تنها چهار ماه کسب می‌کنند کمتر است.