۱۳۹۹ مهر ۲۰, یکشنبه

دولت آلمان باید درکنار مردم ایران بایستد

نمایندگان پارلمان آلمان فدرال بنام بوندستاگ گفتند:  

دولت آلمان باید درکنار مردم ایران بایستد

نمایندگانی از تمامی احزاب پارلمان آلمان درمحکومیت جمهوری اسلامی و نقض شدید حقوق بشر درایران سخنرانی کردند. حزب سبزها و دمکرات‌ آزاد از دولت آلمان خواستند حکومت ایران را برای رعایت حقوق شهروندان تحت فشار بگذارد.

روز پنجشنبه ۱۷ مهر (هشتم اکتبر) بحث نقض حقوق بشر درایران درپارلمان آلمان طرح شد و حزب سبزها و دمکرات آزاد درخواستی را ارائه دادند مبنی براین که دولت آلمان در روابط خود با ایران تنها به مناسبات اقتصادی یا برجام اهمیت ندهد، بلکه سرکوب شدید مردم و نقض حقوق بشر دراین کشور را علنا محکوم کند وجمهوری اسلامی را برای رعایت آن تحت فشار بگذارد.

علاوه بر امید نوری‌پور از حزب سبزها وبیژن جیرسرایی، نماینده حزب دمکرات آزاد نمایندگان دیگر احزاب حاضر در پارلمان، از جمله حزب سوسیال دمکرات وفراکسیون احزاب دمکرات مسیحی وسوسیال مسیحی که بزرگ‌ترین فراکسیون پارلمان آلمان است، در حمایت از این خواست سخنرانی کردند.

این نمایندگان پارلمان آلمان جمهوری اسلامی را حکومتی "قرون وسطایی وفاسد" خواندند که در زندان‌هایش شکنجه اعمال می‌شود و در دادگاه‌‌هایش احکام ظالمانه وغیرانسانی صادر می‌شوند. آنها از دولت آلمان خواستند که "به جای معاملات پرسود، از مردم ایران در مقابل رژیم حمایت کند". بیژن جیرسرایی در سخنرانی خود به سیاست محافظه‌کارانه دولت آلمان در قبال ایران شدیدا انتقاد کرد.

امید نوری پور ازدولت آلمان خواست "درکنار مردم بایستد".او درسخنرانی‌اش ایران وعربستان سعودی را "دشوارترین" 

دولت‌های منطقه نامید و "سیاست خشونت آمیز" ایران درمنطقه را "ویران‌کننده"، سیاست تسلیحاتی آن را "به شدت خطرناک" و تهدیدهای ایران علیه اسرائيل را "غیر قابل قبول" خواند.

او در عین حال بر ضروت حفظ برجام تاکید کرد و سیاست فشار حداکثری آمریکا را اهرمی دانست که تنها مردم ایران را به زانو درآورده است.

سایت آلمانی‌زبان "ایران ژورنال" (Iran Journal) درگفت‌وگو با امید نوری‌پور از او پرسیده است که چگونه می‌توان حکومت ایران را به رعایت حقوق بشر و تغییر سیاست منطقه‌ای آن وادار کرد؟ او می‌گوید: «وادار کردن عاملان نقض حقوق بشر در ایران به پاسخگویی کار دشواری نیست. می‌توان از ممنوعیت سفر و بستن حساب‌های بانکی آنان شروع کرد. اما متاسفانه تا کنون دولت‌ها شجاعت این اقدام را نداشته‌اند

بررسی اعمال مجرمانه مقام‌های ایران

نوری پور هم‌چنین به امکان "بررسی اعمال مجرمانه" و راه های اقدام قضایی علیه مقام‌های ایران در آلمان و اروپا اشاره می‌کند؛ به عنوان نمونه سفر آیت‌الله محمود هاشمی شاهرودی، رئیس سابق قوه قضاییه برای درمان به هانوفر در سال ۲۰۱۸ میلادی. او می‌گوید فشار بر مقام‌های ایرانی می‌تواند نتیجه دهد به شرط این که مثلا "به یک قاضی ظالم امکان این داده نشود که برای معالجه پزشکی به آلمان بیاید اما بعد از آن به خاطر فعالیت ضد حقوق بشری علیه او اقدام قضایی نشود".

این سیاستمدار حزب سبزها اطمینان دارد که توجه کشورهای اروپایی به حقوق بشر در ایران می تواند حداقل وضعیت برخی افراد را در ایران بهبود بخٔشد. او به ایران ژورنال می‌گوید: «شاید تصادفی نبود که نرگس محمدی و فریبا عادلخواه عصر روز قبل از طرح این بحث در پارلمان آلمان آزاد شدند. ما پشت پرده این اقدام را هیچوقت نخواهیم دانست. اما خودسری در ماهیت بی‌عدالتی عمیقاً ریشه دوانده است. این بدان معناست که ما گاهی باید تصمیماتی بسیار حساس بگیریم. این اشتباه است اگر از هر امکانی استفاده نشود».

چرا حالا؟

فراکسیون سبزها در پارلمان آلمان در نیمه ماه سپتامبر از دولت آلمان خواست بیش از گذشته برای بهبود وضعیت حقوق بشر و حقوق مدنی در ایران تلاش كند. این درخواست شامل ۲۵ اقدام است که به باور این حزب می‌تواند وضعیت شهروندان در ایران را به شکل محسوسی بهبود بخشد.

اما نقض حقوق بشر رژیم ایران از سال ۱۹۸۰ یعنی بلافاصله پس از "انقلاب اسلامی" به شدت وخیم شده و جمهوری اسلامی توسط مخالفان خود در ایران و سازمان های بین المللی حقوق بشر بارها محکوم شده است. چرا سبزها اکنون به  صرافت اقدامی در این رابطه افتاده‌اند؟

امید نوری‌پور در پاسخ به وبسایت آلمانی "ایران ژورنال" می‌گوید اکنون وضع در ایران "به طرز چشمگیری وخیم تر شده است.  فشارهای غیرانسانی دیگر تنها بردگر اندیشان وارد نمی‌شود". او به اعتراضات آبان سال گذشته وهمچنین بهمن۹۶ اشاره می‌کند که "عمدتا علیه شرایط اقتصادی وخیم، فقیرترشدن بخش‌های بزرگ‌تری ازجامعه وعلیه فساد وسو مدیریت بود".

به گفته او روشهای سرکوب و ایجاد خفقان در جامعه نیز به نهایت خود، به نقض همه قوانین یک جامعه متمدن و "روش‌هایی مشابه داعش رسیده است".

خواست‌ها از دولت آلمان کدامند؟

از جمله اقداماتی که حزب سبزها در پارلمان آلمان خواهان اجرای آن توسط دولت این کشور شده این است که:

دولت آلمان علنا و مصممانه سرکوب حقوق بشر و حقوق شهروندی درایران را محکوم کند. از دولت ایران بخواهد کلیه زندانیان سیاسی را بلافاصله و بدون قید و شرط از زندان آزاد واحکام صادره علیه آنان را لغو کند. به دولت ایران فشار بیاورد تا به  تعهدات خود درچهارچوب میثاق‌های بین‌المللی حقوق شهروندی و سیاسی عمل کند.

هم‌چنین از دولت آلمان خواسته شده از مباررات مردم ایران برای دسترسی به مطالبات خود، از جمله حقوق زنان، اقلیت‌ها، دگرباشان جنسی و آزادی رسانه، دسترسی به اینترنت آزاد حمایت کند. به دولت ایران فشار بیاورد که به تعقیب و آزار اعضای اپوزوسیون خاتمه دهند.

نقض حقوق بشر توسط مقامات عالی دولت ایران، موارد خشونت پلیس و اتهامات وارده در مورد جنایت انجام شده علیه بشریت توسط این حکومت را با همکاری شرکای بین‌المللی مورد بررسی قرار دهد. از جمله دیگر اقدامات درخواست شده محدودیت صدور ویزا و مسدود کردن اموال در چهارچوب اتحادیه اروپا را به صورت هدفمند و انفرادی در مورد مقامات عالیرتبه دولتی ایران و افرادی است که مرتکب نقض حقوق بشر شده‌اند.

هم‌چنین خواسته شده است که اتحادیه اروپا، تحت شرایط و مقررات مشخص، گفتگوی رسمی در مورد حقوق بشر را آغاز کند و این مذاکرات و مشورت‌ها را سریعاً پیش ببرد.

از دولت ایران بخواهد با کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل همکاری کند و به کمیسر عالی حقوق بشر، اجازه ورود به ایران داده شود و با او همکاری شود.

تاریخ 10.10.2020   ،  لینک کوتاه شده https://p.dw.com/p/3jjux 

۱۳۹۹ مهر ۱۹, شنبه

آیا خلیج گرگان به سرنوشت دریاچه ارومیه مبتلا خواهد شد

 دراین نوشته کارشناسان گفتند: بدون اقدام فوری برای احیا، خلیج گرگان به سرنوشت دریاچه ارومیه مبتلا خواهد شد

سرنوشت دریاچه ارومیه در انتظار خلیج گرگان؟

خشک‌ شدن خلیج گرگان جدا از تغییرات طبیعی، اقتصاد منطقه را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد

 خلیج گرگان بزرگ‌ترین خلیج دریاچه خزر دراستان گلستان است. در سال ۱۳۵۴ خورشیدی این خلیج به همراه تالاب میانکاله به عنوان اولین مجموعه تالاب بین‌المللی جهان در فهرست تالاب‌های کنوانسیون رامسر به ثبت رسید.

تنها خلیج دریای خزر که بخشی از پناهگاه حیات وحش میانکاله است، زیستگاه پرنده‌های آبزی مهاجری مانند فلامینگو، پلیکان، اردک، انواع قو، غاز و برخی گونه‌های شکاری است. جدای از آن نیز بخش قابل توجهی از خاویار خزر در ایران، در خلیج گرگان تامین می‌شود و از این رو، اهمیت این خلیج برای زنده ماندن دوچندان می‌شود.

این خلیج در یک قرن گذشته به‌عنوان راهی ارتباطی با کشورهای غربی و دسترسی مردم به فرنگ از راه آبی مورد استفاده قرار می‌گرفت اما طی دهه‌های گذشته با کاهش سطح آب دریا، در حال تبدیل شدن به صحرایی بی‌آب و علف است.

تراز آب دریای خزر از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۹۴ حدود ۱۳۰ سانتیمتر کاهش داشته است. کارشناسان دلایل کاهش تراز آب دریای خزر را تبخیر آب به علت گرمای زمین واحداث سدهای مهندسی نشده بر روی رودخانه‌ها در حوزه آبریز این دریاچه می‌دانند.

هادی حق‌شناس، استاندار استان گلستان در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا با اشاره به وخامت وضعیت خلیج گرگان گفت: «سرنوشتی همانند دریاچه ارومیه در انتظار خلیج گرگان است. در اسکله بندر ترکمن، محلی که شاید تا ۲۰ سال قبل در آن کشتی پهلو می‌گرفت، امروز کاملاً خشک شده است.»

پسروی و پیشروی‌های نامنظم آب دریای خزر، لایروبی نشدن صدساله کانال‌های انتقال آب دریا، گرمای زمین، حفر بی‌رویه چاه‌های آب کشاورزی در مناطق بالادست و عوامل انسانی دیگر، موجب بروز خشکسالی در این منطقه شده و همچنین، ورود انواع آلاینده‌ها از جمله مواد مغذی، فسفات، سیلیکات و حتی فاضلاب شهری به این خلیج زیستگاه ماهیان خاوری را به خطر انداخته است و قسمت‌های قابل ملاحظه‌ای از خلیج گرگان را به باتلاق تبدیل کرده و این موضوع تبعات محیط زیستی نیز به همراه داشته است.

یوسف کُر، کارشناس سدسازی که در دوره حکومت پهلوی نیز در وزارت کشاورزی وقت در سال‌های ۵۴ و ۵۵ خورشیدی همکاری کرده است، به ایندیپندنت فارسی گفت: «طی صد سال اخیر ما درمنطقه خلیج گرگان همواره شاهد پسروی و پیشروی آب در خلیج و دریای خزر بودیم. حتی گاهی سطح آب به دو متر افزایش پیدا می‌کرد و بسیاری از روستاها غیرقابل سکونت می‌شدند که می‌توان به عنوان نمونه به روستای چاپاقلی اشاره کرد که با افزایش سطح آب ساکنان روستا مجبور به کوچ در شهرهای اطراف شدند، اما امروزه میزان پسروی آب هم در دریای خزر و هم در خلیج گرگان بیش از اندازه شده است و این مساله به یک مشکل جدی تبدیل شده که برای خروج از این بحران نیاز است تا اطلاعات لازم برای بررسی علل این موارد، حداقل ۲۰ سال داده‌های ایستگاه‌های هواشناسی مورد بررسی قرار گیرند؛ از میزان تبخیر گرفته تا میزان بارندگی و میزان نفوذپذیری خاک. چرا که اگر این موارد مشخص نشوند نمی‌توان چندان اقدام عملی برای نجات خلیج گرگان انجام داد.»

تاکنون دست‌کم ده هزار هکتار از خلیج گرگان خشک‌شده است، کارشناسان می‌گویند درصورتی‌که اقدام فوری برای احیای خلیج گرگان صورت نگیرد، این خلیج به سرنوشت دریاچه ارومیه مبتلا خواهد شد.

خشک شدن خلیج گرگان جدا از تغییرات زنجیره‌ای طبیعی، اقتصاد منطقه را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد.

یکی از قایقرانان اسکله بندر ترکمن به نام رامین کلته می‌گوید: «شغل اصلی او جابه‌جایی بازدیدکنندگان منطقه به سمت جزیره آشوراده است اما دیگر به مانند گذشته بازدیدکنندگان رغبت چندانی برای بازدید از سواحل خلیج خزر و جزیره آشوراده نشان نمی‌دهند و تنها به خرید‌های بازارچه اسکله در بندرترکمن بسنده می‌کنند و این مساله شدیدا درآمد مالی ما را نسبت به قبل کاهش داده است.»

کاهش بارش باران و افزایش تبخیر در ۱۵ سال اخیر از جمله عوامل موثر در خشکی خلیج گرگان است که در کنار برداشت‌های بی‌رویه از منابع آب‌های زیرزمینی شدت خشکسالی این پهنه آبی را بیشتر کرده است.

اعظم بهرامی، پژهشگر حوزه محیط زیست درباره بحران خلیج گرگان به ایندیپندنت فارسی می‌گوید: «مساله‌ای که ما در خلیج گرگان داریم یک بخش آن به دلیل عوامل طبیعی است که نیاز به مدیریت داشت که در طول این زمان متاسفانه مدیریت نشده و یک بخش آن هم مربوط به عوامل انسانی است. بخش طبیعی مربوط به رسوباتی است که به سبب جهت باد قالب منطقه و جریان جهت آب از رودها به آن مناطق سرازیر می‌شوند و خود منطقه خلیج گرگان هم منطقه عمیقی نیست و به همین دلیل با پسرفت آب دریای خزر در آن منطقه آب خیلی زمینه این را دارد که به راحتی خشک شود و یا سطح آن بسیار پایین بیاید اما این امر نیاز به لایروبی دارد و راهکارهایی هم جدیدا پیشنهاد داده‌اند و آن هم نیازمند این است که حجم رسوبات رودها تا لحظه‌ای که به خلیج گرگان می‌رسند، کم شود و به این صورت تقسیم صورت بگیرد، مساله دوم و مهم دیگر این است که همه زنجیره طبیعی خلیج گرگان و دریای خزر از مناطق ساحلی گرفته تا مجموعه جنگل‌های هیرکانی و مراتع و شالیزار‌ها همگی یک زنجیر به هم پیوسته هستند.

هر کدام از این‌ها که دچار مشکل شوند مثل این است که عضوی از یک دستگاهی از یک اندام کامل بدن دچار مشکل شده و مساله خلیج گرگان هم در ارتباط با پروژه آشوراده است. این تالاب‌ها به لحاظ نظام چرخه طبیعی بسیار ارزشمندند، اما بخش مهم دیگری که خلیج گرگان را گرفتار کرده است در واقع تبدیل این مکان به مدفن زباله‌های انواع پساب‌های فاضلاب‌های صنعتی و شهری تمام آن گردشگاه‌ها که خارج از ظرفیت آن منطقه از دریای خزر ساخته شده‌اند است. تمام پسماند هتل‌ها و مجموعه‌های صنعتی و حتی بخش زیادی از سموم کشاوزری که جذب خاک نمی‌شوند و در شالیزار‌های شمال هم خیلی زیادند همگی به خلیج گرگان سرازیر می‌شوند.»

خانم بهرامی در ادامه می‌گوید، تاکنون برای احیای تالاب‌هایی مثل گرگان و میانکاله بودجه مصوب دقیقی اختصاص داده نشده است و این بحران که امروزه تالاب میانکاله، آشوراده و خلیج گرگان با آن دست و پنجه نرم می‌کند دوچندان شده است.

از جمله مواردی که نظام زنجیره طبیعی آب منطقه خلیج گرگان را دچار اختلال می‌کند، ورود مواد شیمیایی قابل ملاحظه در درازمدت به خلیج گرگان است که رشد جلبک را به همراه دارد و این موضوع نظام زنجیره ای دریایی و آبزیان را به خطر انداخته و متاسفانه تاکنون مدیریت نشده است.

فعالان محیط زیست بارها در این زمینه اعتراض کردند و خواستار تعطیلی فعالیت‌های عمرانی در آن منطقه و حتی ورود قوه قضائیه به این مساله برای جریمه و صدور احکام قضایی برای کارخانه‌های صنعتی فعال در منطقه شدند تا پساب‌های شیمیایی وارد خلیج گرگان نشوند، اما تاکنون در این زمینه نیز اقدام عملی صورت نگرفته است.

کارشناسان، تغییرات طبیعی در منطقه خلیج گرگان را از عوامل تاثیرگذار در بروز این بحران می‌دانند. در چند دهه گذشته متاسفانه با دست بردن عوامل انسانی به حریم رودها، تالاب‌ها، جنگل‌ها و سدسازی‌های بی‌رویه و غیرمهندسی که تاثیر مستقیم بر گذار رودها دارند بسیاری از پوشش‌های گیاهی از بین رفته‌اند.

پوشش گیاهی در مناطق مرطوب نقش تعیین‌کننده و به‌سزایی در عبور جریان رود دارد که از بین رفتن آن‌ها نقش قابل ملاحظه‌ای در تغییرات نظام چرخه طبیعت در منطقه دارد.

دکتر ناصر کرمی، دانشیار دانشگاه علم و صنعت برگن نروژ که در حوزه تغییرات اقلیمی، مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست نیز فعال است در گفت‌وگو با ایندیپندنت فارسی می‌گوید: «راه حل خروج از بحران خلیج گرگان بازگرداندن حقابه‌های طبیعی خلیج است.

دولت باید حقابه طبیعی خلیج گرگان را برگرداند یعنی آن بالادست تعداد زیادی سد ساخته شده، اراضی کشاورزی گسترش پیدا کرده و آبیاری بیشتر شده و مصارف در حوزه شهری نیز افزایش پیدا کرده است و این مساله موجب شده تا به طور مشخص میزان آب ورودی به داخل خلیج گرگان و کل حوزه آن منطقه کم شود بنابراین دولت باید حقابه طبیعت را برگرداند چرا که میزان آب مورد نیاز سالانه خلیج کاملا مشخص است.»

کارشناسان می‌گویند خشک شدن خلیج گرگان تبعات جبران‌ناپذیری به همراه خواهد داشت، به طوری که اگر خلیج گرگان خشک شود، تمامی شهرهای اطراف این خلیج حتی گرگان نیز درگیر ریزگرد می‌شوند.

بدون شک، یکی از عوامل اصلی خشک شدن خلیج گرگان احداث سد‌های غیرمهندسی است و بیشتر سد‌های منطقه به روی رودخانه‌های منتهی به خلیج احداث شده‌اند و از طرفی، کاهش میزان بارندگی و کاهش آب‌دهی رود ولگا در روسیه که ۷۰ تا ۹۰ درصد آب خزر را تامین می‌کند نیز از مهم‌ترین دلایل کاهش آب دریا بوده که درنهایت موجب خشکی خلیج گرگان شده است.

 دانیل بابایانی، ایندی پنت فارسی، بتاریخ ۱۹ مهر ۱۳۹۹ برابر با ۱۰ اُکتُبر ۲۰۲۰

https://www.independentpersian.com/node/90181/

۱۳۹۹ مهر ۱۶, چهارشنبه

مژده شادی آفرین سازمان جهانی بهداشت درمورد زمان دستیابی به واکسن کرونا

سرانجام مژده شادی آفرین سازمان جهانی بهداشت درمورد زمان دستیابی به واکسن کرونا

منبعدبی_العربیه.نت فارسی ، تاریخ انتشارسه‌شنبه  06 اکتوبر2020  

سازمان جهانی بهداشت به رغم مواضع پیشین خود در خصوص زمان دستیابی به واکسن کرونا که گریبان میلیون‌ها تن در سراسر جهان را گرفته و موج دوم آن در بسیاری از کشورها آغاز شده، ابراز امیدواری کرد که واکسن کرونا تا پایان سال جاری میلادی، در دسترس قرار بگیرد.

تدروس ادهانوم مدیر سازمان جهانی بهداشت، سه‌شنبه 6 اکتبر بدون دادن توضیح بیشتر تاکید کرد که واکسن کووید 19 چه بسا تا پایان سال جاری ساخته شود.

او در جریان سخنرانی خود در پایان نشست شورای اجرایی سازمان که به مدت دو روز ادامه داشت گفت: «ما برای مبارزه با این پاندمی، نیاز به واکسن داریم. در این رابطه امیدواری وجود دارد. چه بسا در پایان سال جاری، واکسن را در اختیار داشته باشیم».

شایان توجه است که تا این لحظه در راستای ابتکار عمل «کوواکس» سازمان جهانی بهداشت به هدف توزیع 2 میلیارد دوز از واکسن های کرونا تا پایان سال 2021، 9 واکسن آزمایشی در حال ساخته شدن هستند و به مراحل پیشرفته و امیدوار کننده ای رسیده اند.

سازمان جهانی بهداشت، دوشنبه 5 اکتبر اعلام کرد که آمار واقعی مبتلایان به کرونا که 10% مردم جهان با آن دست به گریبان هستند، بیشتر از آمار اعلام شده است. مدیر این سازمان خواهان تسریع اصلاح این مرکز بین المللی برای تعامل با چالش های بهداشتی شد.

مدیر سازمان جهانی بهداشت در جریان گشایش نشست فوق العاده شورای اجرایی پیرامون تعامل با کووید 19، دفاع جانانه‌ای از اقدامات اجرا شده از سوی سازمان جهانی بهداشت کرد که از سوی ترامپ رئیس جمهوری آمریکا، متهم به بی کفایتی در مدیریت پاندمی شده است که منجر به مرگ بیش از یک میلیون نفر در جهان شده است.

در همین راستا مایکل راین مدیر بخش فوریت‌های سازمان جهانی بهداشت اعلام کرد که 10% از مردم جهان یا 780 میلیون نفر، ممکن است مبتلا به کرونا باشند در حالی که آمار رسمی نشان می‌دهد شمار موارد ابتلا بیش از 35.3 میلیون نفر درسراسر جهان است.٪   https://ara.tv/zf4pn    

۱۳۹۹ مهر ۱۳, یکشنبه

تدارک برای خروج نیروهای آلمان از افغانستان

 طبق توافق آمریکا با گروه طالبان تمام نیروهای خارجی باید تا پایان آوریل ۲۰۲۱ به طور کامل از افغانستان خارج شوند. در آلمان تصمیم نهایی گرفته نشده اما بنا به گزارش‌هایی نیروهای آلمانی برای خروج از افغانستان آماده می‌شوند.براساس قراردادی که میان اسلامگرایان طالبان و ایالات متحده منعقد شده است، تمام نیروهای خارجی باید تا پایان آوریل سال آینده به طور کامل ازافغانستان خارج شوند، مشروط برآن که دربرابر نیروهای طالبان نیز به تعهدات خود عمل کنند.

نیروهای نظامی اعضای پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو، آماده می‌شوند تا خروج آنها از افغانستان با نظم وترتیب مناسب انجام گیرد. درماه‌های آینده تصمیم مقتضی ونهایی دراین باره اتخاذ واعلام خواهد شد. گفته می‌شود که عقب‌نشینی مرتب ومنظم نیروها به عملیاتی چندماهه نیازمند است.

بنا بر گزارش‌های غیررسمی، ارتش آلمان ازماه دسامبر خروج نیروها را آغاز خواهد کرد وبرای تدارک این امر حدود ۱۰۰ کارشناس امور لجیستیکی ارتش به افغانستان اعزام شده‌اند.

درگزارش‌های دیگری دراین باره آمده است که چنانچه نشست وزیران پیمان ناتو درماه دسامبر تصمیم خود را اتخاذ کند، نیروهای آلمان آماده هستند که تا پایان آوریل خاک افغانستان را ترک کنند.

درچارچوب این برنامه تا پایان نوامبر حدود ۱۵۰ نفر ازارتشیان زن و مرد به افغانستان می‌روند. وظیفه آنها این است که از تمام وسایل وتجهیزاتی که در۱۸سال گذشته به افغانستان فرستاده شده است، به دقت لیست‌برداری کنند تا درباره آنها تصمیم گرفته شود.

برخی از تجهیزات تخریب و دور ریخته می‌شود، برخی به آلمان ارسال می‌گردد و برخی به حکومت افغانستان اهدا می‌شود

توماس هیچلر، کارشناس امور دفاعی حزب سوسیال دموکرات از این که پاره‌ای مسائل در خفا انجام می‌گیرد انتقاد کرده و تقاضا کرده است که درباره عقب‌نشینی نیروهای ارتشی اطلاعات کافی در اختیار عموم مردم قرار گیرد.

هم‌اکنون حدود ۱۲۰۰ ارتشی آلمانی درافغانستان هستند. واحدهای رزمی ارتش آلمان د۲۰۱۳ از قندوز عقب‌نشینی وقرارگاه‌ های خود را درقندوز وفیض‌آباد تعطیل کردند. درسال ۲۰۱۴ با اتمام مأموریت ایساف، برخی از تجهیزات ارتش آلمان به این کشور برگشت.

به طورمعمول تجهیزات بزرگ وسنگین، مانند تانک، با هواپیماهای باری آنتونوف به ترکیه می‌روند وسپس با کشتی به آلمان منتقل می‌شوند.

سرنوشت مذاکرات بین‌الافغانی

این روزها دردوحه گفت‌وگوهای دولت افغانستان با نمایندگان طالبان جریان دارد. مسائل فیمابین به قدری زیاد است وشکاف به اندازه‌ای عمیق است، که کسی انتظار ندارد این گفت‌وگوها به نتیجه شایسته و فوری برسد.

کارشناسان دراین نکته هم‌نظر هستند که حکومت افغانستان بدون یاری غرب سر پا نخواهد ماند. غرب باید درسال‌های آینده نیز به اقتصاد، ارتش وپلیس افغانستان کمک کند. اما پس از خروج نیروهای ناتو، چه تضمینی هست که این کمک‌ها به مصرف مناسب برسد؟

بنابراین حتی پس ازخروج تمام ارتشیان ازافغانستان دیپلمات‌ها ونیروهای امدادی درآنجا باقی خواهند ماند. ادامه فعالیت آنها تا حد زیادی به نتایج کنفرانس افغانستان درقطر وابسته است.

تمام تلاش‌های غرب براین هدف تمرکز یافته است که افغانستان بار دیگر درآشوب وناامنی فرو نرود. چنانچه بار دیگر آتش جنگ داخلی مشتعل شود، به معنای آن است که ۱۸ سال فعالیت ارتش آلمان وهم‌پیمانان ناتو بیهوده بوده است.

تاریخ 03.10.2020 لینک کوتاه شده https://p.dw.com/p/3jNwE

۱۳۹۹ مهر ۱۲, شنبه

مردم آلمان پس از گذشت سی سال چه نظری درباره وحدت کشورشان دارند

 آنچه بود، آنچه شد

سوم اکتبر ۱۹۹۰ جمهوری دمکراتیک آلمان (آلمان شرقی) و جمهوری فدرال آلمان (آلمان غربی) پس از چهل سال جدایی، بار دیگر به هم پیوستند و آلمان امروزی را تشکیل دادند. ایده جسورانه وحدت پس از سه دهه تا چه حد عملی شده است؟

سی سال پیش وحدت دوباره آلمان با این شعار انجام گرفت که شرق و غرب به کشوری یگانه تعلق دارند و باید دوش به دوش هم پیشرفت کنند. امروز حدود دوسوم از مردم بر این باور هستند که این هدف تحقق نیافته است.

بنا به گزارشی که بنیاد نظرسنجی YouGov به سفارش خبرگزاری آلمان تهیه کرده، ۶۴ درصد از مردم عقیده دارند که شرایط زندگی درشرق و غرب کشور همچنان متفاوت است. تنها حدود ۲۴درصد از مردم باور دارند که یکپارچگی به درستی تحقق یافته است.

درآلمان شرقی، که پیش از اتحاد دولت "جمهوری دموکراتیک آلمان" مستقر بود، ناخرسندی از روند پیشرفت بیشتر است. در این مناطق حدود ۸۳ درصد از شهروندان به تحقق یکپارچگی باور ندارند. درغرب آلمان این نسبت به میزان ۵۹ درصد است.

حدود ۶۰ درصد آلمانی‌ها یگانگی دوباره کشور را پیشرفتی تاریخی می‌دانند، درحالیکه یک سوم از مردم (۲۹ درصد) نظر دیگری دارند. از این بابت شرق و غرب کمابیش هم‌نظر هستند. درغرب ۶۰درصد وحدت را موفقیت می‌دانند و در شرق ۶۱ درصد.

از نگاه جوانان و کسانی که پس از وحدت به دنیا آمده‌اند، چشم‌انداز پیشرفت روشن‌تر است؛ در میان جوانان ۱۸ تا ۲۴ ساله تا ۶۵درصد وحدت را پیشرفتی تاریخی می‌بینند، و تنها ۱۵درصد با این نظرگاه مخالف هستند.

در تحقیقی که توسط بنیاد تحقیقات اقتصادی آلمان صورت گرفته، بهره‌مندی از ثروت میان شرق و غرب تفاوتی آشکار را نشان می‌دهد. دارایی خالص هر خانوار در غرب به طور متوسط حدود ۲۵۰ هزار یورو است، درحالیکه دارایی خانوار مقیم شرق از ۱۰۵ هزار یورو تجاوز نمی‌کند.

سی سال وحدت آلمان؛ ارزیابی‌های متفاوت مردم دو بخش کشور

بنا به تحقیقی مشابه، در سال ۲۰۱۸ مجموع دارایی متوسط هر خانوار در ایالت‌های غربی حدود ۱۸۲ هزار یورو بود و ده سال قبل از آن حدود ۱۳۲ هزار یورو.

در شرق آلمان نیز دارایی متوسط خانوارها آشکارا رشد کرده است، اما این مبلغ از ۵۴ هزار یورو درسال ۲۰۰۸ به ۸۸ هزار یورو درسال ۲۰۱۸ رسیده است.

درمیزان دستمزدها و درآمدها نیز هنوز شهروندان مقیم شرق، به ویژه زنان، نسبت به هموطنان خود درغرب کشور عقب هستند. 

تاریخ 01.10.2020  لینک کوتاه شده   https://p.dw.com/p/3jIp7   

۱۳۹۹ مهر ۱۰, پنجشنبه

ماجرای سرکوب جنبش حق طلبی درکردستان، بلوچستان وترکمن صحرا از زبان مجری طرح

 نقش خامنه ای، رفسنجانی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی درسرکوب

کردها، بلوچ ها و ترکمن ها وکمک به مجاهدین افغان از زبان سلامتی

اخبار روزیکشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۹ ، پيشخوان: محمد سلامتی توضيح میدهد که با هماهنگی هاشمی رفسنجانی وزير کشور وقت وعلی خامنه ای معاون وزارت دفاع و سرپرست سپاه پاسداران به يک کميته ی مخفی به رهبری وی اختيار تام داده شد تا طرح سرکوب مخالفان درکردستان، بلوچستان و ترکمن صحرا را عملياتی کنند. رفسنجانی وخامنه ای درآن زمان درکنار مقام دولتی، عضو شورای انقلاب و در ارتباط مستقيم با خمينی بودند ونقش بازوی اجرايی وی را بر عهده داشتند

محمد سلامتی یکی از چهره‌های درسایه ی جمهوری اسلامی درجریان سرکوب مردم کردستان، بلوچستان و ترکمن صحرا بعد از انقلاب است؛ او درتشکیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در دوره اول تا تشکیل دوباره آن در دوره دوم وهماهنگی نهادهای سرکوب مردم درسالهای اول دهه ۶۰ نقش مهمی داشت. نسل پس از انقلاب عمدتا او را به عنوان وزیر کشاورزى در دهه ۶۰، نماینده مجلس سوم و جریان اصلاح طلب حکومتی که با ریاست جمهوری خاتمی ظهور کرد می شناسند. روزنامه شرق با هدف اعتبار سازی برای اصلاح طلبان گفتگویی با وی انجام داده تا سلامتی به خاطرات عمدتا شنیده‌نشده از “سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی” و سهم این جریان در استقرار و بقای جمهوری اسلامی بپردازد. سلامتی دراین گفتگو ضمن توضیح مشروح چگونگی شکل گیری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، می گوید که این سازمان بعد از انقلاب در کنار حضور علنی، عملیات نظامی مخفی علیه مخالفان استقرار جمهوری اسلامی انجام می داد. او توضیح می دهد که با هماهنگی هاشمی رفسنجانی وزیر کشور وقت و علی خامنه ای معاون وزارت دفاع و سرپرست سپاه پاسداران به یک کمیته ی مخفی به رهبری وی اختیار تام داده شد تا طرح سرکوب مخالفان در کردستان، بلوچستان و ترکمن صحرا را عملیاتی کنند. رفسنجانی و خامنه ای در آن زمان در کنار مقام دولتی، عضو شورای انقلاب و در ارتباط مستقیم با خمینی بودند ونقش بازوی اجرایی وی را برعهده داشتند. حمله به کامیاران در۱۰ بهمن ۵۸، یکی از عملیات این کمیته بود.

سلامتی در این گفتگو فاش می کند که اعضای این سازمان به مجاهدین اسلامی افغانستان نیز آموزش می دادند وبا آنها درمبارزه علیه دولت وقت افغانستان شرکت می کردند.

بخشی از سخنان محمد سلامتی را درگفتگو با شرق که به ماجرای سرکوب مخالفان با هماهنگی خامنه ای، رفسنجانی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی می پردازد، اینجا می خوانید:

«سازمان [سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی] که تشکیل شد فعالیت خود را به ‌صورت نیمه‌مخفی و نیمه‌علنی اعلام کرد. نیمه‌علنی فعالیت سیاسی و نیمه‌مخفی فعالیت‌های نظامی و امنیتی بود. نیمه‌مخفی به این دلیل بود که سازمان احساس می‌کرد باید یک بازوی قوی برای نظام نوپا و ضربه‌پذیر جدید باشد. چون نگرانی از این بود که ضدانقلاب احتمالا مسلط شود و قدرت را به دست بگیرد. این موضوع آن‌قدر برای ما جدی تلقی می‌شد که بنا را بر این گذاشتیم که اگر اتفاقی افتاد و ارتباطات‌مان قطع شد، چگونه بتوانیم ارتباط برقرار کنیم و فعالیت را ادامه دهیم؛ بنابراین محل قرار و اسم‌های مستعار برای افراد تعیین شد. فعالیت نیمه‌مخفی و نظامی سازمان کارهای مهمی در آن موقع انجام داد. اوایل انقلاب علاوه بر اینکه در بسیاری از شهرهای بزرگ کم‌وبیش درگیری‌های مختلفی در جریان بود، در شرق کشور (سیستان‌وبلوچستان) توسط گروه‌هایی مثل خلق بلوچ و ستاره سرخ و… در غرب کشور از سوی گروه‌هایی مثل دموکرات، کومله، فدائیان خلق، در شمال از سوی خلق ترکمن و در شمال غرب از سوی خلق مسلمان و در جنوب کشور توسط خلق عرب مشکلات زیادی به وجود آمده بود. یکی از این مشکلات که مهم‌ترین آنها نیز بود، در کردستان بود. گروه‌های مختلفی مثل کومله، حزب دموکرات کردستان و چریک‌های فدائیان خلق با شعار خودمختاری و بعضا با هدف تجزیه‌طلبی و استقلال مبارزه مسلحانه را در پیش گرفتند. آنها از شرایط ضعف نظامی در منطقه سوءاستفاده کرده و هرکدام کنترل یک یا چند شهر را به‌ دست گرفتند. در سنندج نیز هرکدام از محله‌ها و حتی خیابان‌ها تحت کنترل یکی از این گروه‌ها بود.

ارتش نیز توان مقابله با آنها را نداشت. تمام سعی دولت نیز‌ این بود که آرامش را صرفا با راهکارهای سیاسی به‌ وجود بیاورد. به همین علت سه نفر از اعضای هیئت دولت (آقایان صباغیان، وزیر کشور، فروهر، وزیر کار و سحابی، رئیس سازمان برنامه‌وبودجه) را به آنجا فرستاد تا مذاکره کنند. اما هر بار که این افراد می‌رفتند و مذاکره می‌کردند، ضد‌انقلاب جری‌تر می‌شد و از موضع بالاتر برخورد می‌کرد؛ بنابراین موضوع از این طریق حل نشد. ما به عنوان سازمان احساس مسئولیت کردیم و به آقای هاشمی‌رفسنجانی زمانی که وزیر کشور شد، پیشنهاد کردیم مسئولیت آنجا را به ما بدهند. با شناختی که از سازمان داشتند، این مسئولیت به ما سپرده شد. پس از بر‌عهده‌گرفتن این مسئولیت توسط سازمان، کمیته‌ای پنج‌نفره برای انجام این کار در سازمان تشکیل شد که «کمیته بررسى و حل مسائل کردستان» نامیده شد. اعضاى این کمیته عبارت بودند از آقایان محمد بروجردى، حسین زیبایى (نجات)، ابوالفضل قدیانى، محمود یاسینى و بنده. مسئولیت این کمیته نیز برعهده من گذاشته شد. این کمیته براى حل مسئله کردستان یک طرح هفت‌ماده‌اى تهیه کرد. این طرح شامل ضرورت یک‌ کاناله‌کردن تمام امور مربوط به کردستان، همکارى و هماهنگى با شخصیت‌هاى ذی‌نفوذ براى مقابله با ضدانقلاب، جلب همکارى جریان‌ها و تشکل‌هاى معتقد به نظام، سازماندهى نیروهاى بومى براى مبارزه با ضدانقلاب، انتصاب عناصر انقلابى معتقد به نظام، اقدام به کار فرهنگى گسترده و اقدام عاجل به کارهای عمرانى. این طرح را به آقای هاشمی ارائه دادیم با این قید که همه آنچه به کردستان مربوط می‌شود باید از طریق این کمیته انجام شود. آقای هاشمی این طرح را پسندید. ظاهرا بعدا در شورای انقلاب آن را مطرح کرده بودند. طرح را به آیت‌الله خامنه‌ای هم ارائه دادیم. ایشان گفتند طرح بسیار خوبی‌ است و من بارها بر همین محورها تأکید داشته‌ام و همین موارد را تذکر داده‌ام. این طرح به آقای موسوی‌اردبیلی نیز داده شد. ایشان ابتدا آن را نپسندید اما یک هفته بعد با من تماس گرفتند و گفتند این طرح را مجدد مطالعه و دقت کردم، متوجه شدم بهترین طرح است؛ بنابراین وقتی احتمالا در شورای انقلاب مطرح شد از سوی شخصیت‌های مختلف تأیید شد. ظاهرا به نظر امام نیز رسیده بود. براساس این طرح، ما درکردستان یک تشکیلات نظامی به نام «سازمان پیشمرگان کرد مسلمان» راه انداختیم. لازم بود در بُعد نظامی بین سپاه، ارتش و پیشمرگان هماهنگی و وحدت عمل به وجود آید. به این جهت در ملاقاتی که من با آیت‌الله خامنه‌ای داشتم، پیشنهاد کمیته را مبنی بر اینکه برای هماهنگی‌ها لازم است محمد بروجردی، فرمانده سپاه در غرب کشور شود و آقای صیادشیرازی نیز فرمانده ارتش در این منطقه شود. آیت‌الله خامنه‌ای که در آن مقطع زمانی معاونت وزارت دفاع و نیز سرپرستی سپاه را بر‌عهده داشتند، هر دو پیشنهاد را با نظر مثبت پیگیری وبه انجام رساندند. آقای هاشمی‌رفسنجانی نیز فرد پیشنهادی ما را جایگزین استاندار کرد وبه تبع آن فرمانداران پیشنهادی ما منصوب شدند. تعداد پیشمرگان که به ۵۰۰ نفر رسید، برای تجهیزات و سلاح‌های مورد نیاز آنها و همچنین تکمیل تجهیزات مورد نیاز سپاه، شهید محمد بروجردی فهرست بلندبالایی به من داد که آنها را تهیه کنم. برای این منظور ملاقاتی با آیت‌الله خامنه‌ای داشتم و درخواست تأمین آنها را داشتم و ایشان ارجاع دادند به شهید چمران. من پرسیدم ایشان این سلاح‌ها و تجهیزات را می‌دهد؟ گفتند حالا مراجعه کنید ببینیم چه می‌شود. در ملاقاتی که با شهید چمران داشتم توضیح دادم که در ارتباط با مسئله کردستان چه کارهایی کرده‌ایم و اینکه «سازمان پیشمرگان کرد مسلمان» را تشکیل داده‌ایم و هم‌اکنون حدود ۵۰۰ نفر عضو دارد که می‌خواهیم آنها را مسلح کنیم. فهرست سلاح‌ها و تجهیزات مورد تقاضا را هم ارائه دادم، شهید چمران گفت فرماندهان ارتش حاضر نمی‌شوند این سلاح‌ها را بدهند. شما نیروهایتان را در اختیار ارتش بگذارید تا از طریق ارتش عمل کنند. من ناراحت شدم و گفتم ارتش در غرب ضعیف است و درست عمل نکرده (اشاره به رویارویی ارتش و حزب دموکرات در دره قاسملو که ارتشی‌ها تسلیم شدند و سلاح‌هایشان را تحویل ضد‌انقلاب دادند)، ما این تشکیلات را به این علت راه انداختیم که آنها به وظیفه‌شان عمل نکرده‌اند. این ملاقات نتیجه‌ای در بر نداشت. مجدد با آیت‌الله خامنه‌ای ملاقات داشتم. این‌بار من را به آقای رفیق‌دوست که مسئولیت تدارکات سپاه را بر‌عهده داشت ارجاع دادند. در ملاقاتی که با رفیق‌دوست داشتم، ایشان اعلام آمادگی کرد که فهرست مزبور را تأمین کند و گفت اینها را می‌دهم ولی رسید می‌گیرم. گفتم تحویل محمد بروجردی بدهید و از خود او رسید بگیرید. خوشبختانه سلاح‌ها را تحویل گرفتیم و پیشمرگان مسلح شدند و سپاه نیز تقویت شد؛ در نتیجه این آمادگی به وجود آمد که می‌توانیم به ضدانقلاب حمله کنیم. این آمادگی در اوایل بهمن ۵۸ بود و عملیات برنامه‌ریزی شد. قبل از حمله باید در تهران با آیت‌الله خامنه‌ای هماهنگ می‌کردیم. روز پنجم یا ششم بهمن سال ۱۳۵۸ یعنی یک روز قبل از حمله، با آیت‌الله خامنه‌ای تلفنی تماس گرفتم و گفتم که فردا به کامیاران حمله می‌کنیم. ایشان گفتند: «می‌دانم ولی این کار را نکنید». پرسیدم چرا؟ گفتند: «به‌همین‌دلیل که من می‌دانم». ایشان اضافه کردند که حالا بیایید تا صحبت کنیم. من نگران شدم که نکند عملیات لو رفته باشد. فوری به محمد بروجردی تلفن کردم و گفتم عملیات را انجام ندهید و خودت هم بیا تهران. محمد بروجردی شبانه راهی تهران شد. صبح به اتفاق به ملاقات آیت‌الله خامنه‌ای رفتیم. ایشان درباره توقف عملیات گفتند: «یکی از فرماندهان سپاه (آقای سعید جعفری که بعدا در کردستان شهید شد) آمده پیش من و معتقد است هنوز زود است و نباید حمله صورت گیرد. این درست نیست که بین فرماندهان درباره عملیات اختلاف نظر باشد». محمد بروجردی توضیحاتی داد و در نهایت قرار شد عملیات چند روز عقب بیفتد. سرانجام در ۱۰ بهمن ۱۳۵۸ این حمله صورت گرفت. ابتدا بسیار موفقیت‌آمیز بود، اما دفعتا نیروها به یک کمین ضدانقلاب گرفتار شدند. بر اثر این کمین چند نفر شهید شدند، شهدایی مثل محمد فدایی، حمید تواضعی، سعید آزادی، شمس شهیدی، محمد کارگر، محمدقاسم مراد‌نژاد، محمد باانصاف، ناصر فولادی و حسین گرگانی‌نژاد. با این وصف عملیات با شکست مواجه شد. من شخصا فوق‌العاده ناراحت شدم و تا چند روز نمی‌توانستم کارها را به‌درستی انجام دهم؛ اما این شکست در بطن خود یک پیروزی بزرگ برای ما داشت. … بعد از مدتی با ازسرگیری فعالیت‌های نظامی علیه ضد‌انقلاب، موفقیت پشت موفقیت حاصل می‌شد. در کردستان بعد از حدود سه ماه کلا ورق برگشت.
کاری که «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» در کردستان انجام داد، نتیجه یک کار برنامه‌ریزی‌شده، منسجم، همه‌جانبه، وحدت عمل و فداکارى همه نیروها بود. این کار آن‌قدر مطلوب بود که آقاى هاشمى‌رفسنجانى با وجود مخالفت مکرر ما (به‌ دلیل مسائل امنیتى) در سخنرانی‌ای که در دانشکده تربیت معلم داشت، آن را کارى بسیار باارزش دانست که سازمان انجام داده است. بعد در جواب اعتراض من گفت: ذوق‌زده بودم، نتوانستم نگویم. در سیستان‌و‌بلوچستان نیز کارهایی شبیه این انجام دادیم. در آنجا گروهک‌های مختلف مثل خلق بلوچ، ستاره سرخ، طوفان و… فعالیت‌شان را گسترش داده و ناامنی ایجاد کرده بودند و می‌رفت که آنجا هم شبیه کردستان شود. ما مسئولیت آنجا را هم پذیرفتیم. افرادی مثل جعفر شاپورزاده برای فرماندهی سپاه، حمید قلنبر به‌عنوان معاون امنیتی و حسین حرمی را برای رادیو‌ تلویزیون به آنجا اعزام کردیم. از تجربه کردستان در آنجا استفاده کردیم و در مدت کمی مشکل امنیتی آنجا نیز حل شد. شهید قلنبر بعد از ختم ماجرای آنجا با هماهنگی سازمان برای آموزش مجاهدین افغان به افغانستان رفت. لازم به توضیح است که سازمان وقتی که تشکیل شد، مجاهدین افغان، مثل برهان‌الدین ربانی، حکمتیار و دیگران برای کمک به آموزش نیروهای‌شان به دفتر سازمان مراجعه می‌کردند و ما آنها را به سپاه معرفی می‌کردیم. شهید قلنبر در ادامه همان آموزش‌ها به افغانستان رفت.

کارهای امنیتی نیز داشتیم؛ وقتی تیمسار قرنی و آیت‌الله مطهری شهید شدند، آقای هاشمی‌رفسنجانی به ما پیشنهاد پیگیری و دستگیری گروه فرقان را داد ما نیز پذیرفتیم، اما نتوانستیم وقت کافی برای این کار بگذاریم. مسئول این کار آقای الویری بود. تا اینکه آقای هاشمی ترور شد. من با آقای الویری و آقای نبوی به ملاقات ایشان در بیمارستان شهدا در میدان تجریش رفتیم. ایشان گله کرد و گفت: شما که هیچ کاری درباره این گروهک نکردید. گفتیم متأسفانه نتوانستیم وقت کافی برای این کار بگذاریم، ولی قول دادیم که این کار را بکنیم. بعد از آن ملاقات، آقای الویری و دیگر دوستان با به‌دست‌آوردن سرنخ‌هایی، تعقیب و مراقبت‌ها را به‌صورت فنی انجام دادند و در نهایت بچه‌های سازمان در سپاه و با کمک دیگر نیروهای سپاه، اکثریت اعضای این گروهک را در یک روز دستگیر کردند

محمد سلامتی در ادامه ی گفتگو ضمن اشاره به نقش خود و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در ترغیب خاتمی به پذیرش کاندیداتوری در سال ۷۶ و حمایت از موسوی در انتخابات سال ۸۸، در باره سرنوشت این سازمان و نقش اعضای آن بعد از انحلال آن می گوید:

بعد از اینکه سازمان منحل شد، اعضای سازمان دنبال تشکیلات جدیدی بودند. البته خود من هم اعلام کردم که با تعطیلی سازمان، تشکیلات جدیدی را راه‌اندازی می‌کنیم. از آنجا که اولویت من کار مطالعاتی شد، دوستان دیگر برای این مهم همت به خرج دادند. ماحصل پیگیری آنها تشکیل «حزب توسعه ملی ایران اسلامى» شد. بنابراین این حزب تشکیلات محورى براى اعضاى سازمان است، اما مجمع ایثارگران، تشکیلاتی است که فقط بعضی ازاعضای سازمان درآن عضوند.

لينک کوتاه  https://akhbar-rooz.com/?p=48210