پیرامون85 مین سال جمهوری تورکمنستان و18 مین سال استقلال آن وچشم اندازها
این گفت وگو، برای دامن زدن به بحث درمورد جهات گوناگون وقایع تاریخی بنیانگذاری واستقلال جمهوری ترکمنستان در 2 دوره ی تاریخی متفاوت، وبررسی مسائل فرهنگی- اجتماعی ناشی از تفاوت های دونسل قبلی وجوان در دوره ی گذار وچشم اندازهای آن صورت می گیرد. برای سخنرانی یک تاریخ دان، یک ژورنالیست، یک روحانی ویک یاش اولی از ترکمنهای اروپا دعوت شدند. واز تمایل علاقمندان به ابراز نظرهم استقبال شده وقت داده خواهد شد.
زمان:یکشنبه اول نوامبر ۲۰۰۹ برابر با ۱۰ آبان ۱٣٨٨ ازساعت ۱٨ بوقت اروپای مرکزی، ساعت۱۲ بوقت تورنتو
مکان: اتاق پالتاکی "تورکمن صحرامیز"
-
Türkmenleringpaltalk gürrüngdeshliginechagyryarys
Tema:Türkmenistan jemhuriyeting 85 we garashsylygynyng 18 yilina degishligürrüngler;
*-cykysh etmek üchin bir taryhci, bir zurnalist, bir ruhany we Awropadan bir yashuly chagyryldy;
Zaman:yekshenbe 1.11.09 güni, sagat 18 Awropa we 12, Toronto wagty bile bashlanar;
yeri : Paltalk > All Rooms > Europe> Other > Turkmensahramiz.
- qaynaq: azathabar.com,29.10.2009, Aleksandr Narodetski
Geçen hepde Aşgabatda dünýä türkmenleriniň
gumanitar bileleşiginiň 12-nji konferensiýasy bolup geçdi.
Konferensiýa diňe bir Türkmenistanyň öz içindäki problemalara ünsi çekmek bilen çäklenmän, Türkmenistanyň daşynda ýaşaýan millionlarça türkmenleriň-de durmuşynyň haçanam bolsa gowulanmagyna umyt döredýär. Bu umytlar ozaly bilen Eýran türkmenleriniň ykbaly bilen bagly.
Ençeme onýyllyklar bäri bu ýurtda ýaşaýan türkmenleriň ýagdaýynyň “meniňki bolsun” diýer ýaly däldigi dogrusynda maglumatlar gelip ýetýär. Olar öz ýaşaýan ýurdunda köp sanly gadaganlyklardyr çäklendirmeler bilen ýüzbe-ýüz bolýarlar, bu diňe bir maddy hal-ýagdaý bilen bagly bolman, etnik-milli ösüş babatyndaky basyşlary-da öz içine alýar.
Eýrandaky türkmenleriň ykbaly Eýranda 2-4 million aralygynda türkmen ýaşaýar diýilýär, ýöne olar ýurtda ruhy, milli hem syýasy ösüş mümkinçiliklerinden mahrum. Eýranda türkmen dilinde ýekeje mekdebiň-de ýoklugy haýran galdyrýar. Hat-da mekdeplerde türkmenlere öz ene dilinde gürleşmek-de gadagan, ony bozan çagalara ýa-da ene-atalara berilýän jezalar bar. Türkmen milli geýminde mekdebe barmak barada gürrüňem bolup bilmez.
Şeýle çäklendirmeleri resmi Tähran öz döwlet syýasaty derejesinde saklaýar. Ähli etnik-milli toparlar Eýranda şonuň ýaly berk düzgünde ýaşamaly bolýarlar. Bu ýurtda doglan, dünýä inen türkmen çagalaryna türkmen atlaryny dakmak hem gadagan. Türkmen dilinde ýekeje gazet ýa žurnal-da ýok. Eýranyň ýerli we merkezi häkimiýetinde etnik azlyklaryň wekilçiligi barasynda-da ýaňkylary aýdyp bolar.
Türkmenistanyň öňki ýolbaşçysy özüni “türkmenbaşy” diýip atlandyranam bolsa, ol Eýran ýolbaşçylaryna azda-kände täsir etmäge, Tähranyň türkmen jemgyýetine bolan gatnaşygyny özgertmäge hat-da synanyşmadam. Nyýazow çykyşlarynda özüni birinji nomerli türkmen watançysy edip görkezmegi halaýardy. Ýöne iş bilen sözüň arasy ýer bilen gök ýalydy, olaryň birleşen, sepleşen ýeri ýokdy.
Türkmenistanda täze ýolbaşçynyň häkimiýet başyna gelmegi bilen eýran türkmenlerinde gowulyga tarap özgerişler barasyndaky umytlar ýaňadan janlanyp ugrady.
“Golumyzy uzatmaga hemişe taýýar” Geçen hepde bolan konferensiýada çykyş edip, Berdimuhamedow: “Biz dürli ýurtlarda ýaşaýan watandaşlarymyza dostluk golumyzy uzatmaga hemişe taýýar” diýdi.
Bu sözler Eýranda ýaşaýan türkmenleriň ýüregini gobsundyrman, kimiňkini gobsundyrsyn. Häzirki türkmen lideri Nyýazowyň golaýyna barmaga gorkan meselelerini gozgap bilermi? Barlyşyga gitmegi halamaýan eýranlylar bilen deň derejede durup, ylalaşyk, barlyşyk barasynda gürrüň etmäge prezident aýgyt edermi?
Berdimuhamedow aşa çylşyrymly hem kuwwatly konkurenti Orsýet bilen gatnaşyklarda öz sözünde durup bilýändigini, hötjetligini görkezdi ahyryn. Ol näme üçin Eýranyň öňünde ýöwsellemeli, onda-da ganybir watanşalarynyň ykbaly barasynda gürrüň gidýän wagty?
Aleksandr Narodetski post-Sowet döwletleri boýunça britaniýaly bilermen. Şu kommentariýada öňe sürülen pikirler hem-de garaýyşlar awtoryň özüne degişli.
Dünỳa Türkmenlerine, Türkmenistanyñ Döwletine we Halkyna, Milli Garaşsyzlygyñ 18-ỳyllyk şanly baýramçylygyny tüỳs ỳürekden gutlaỳarys, hem-de berk jan saglygy bilen gün saỳyn üstünlikleri arzuw edýäris.
Biz, daşary ýurtlarda ýaşaýan ildeşlermizi, Türkmenistan Döwletiniñ ylym-bilim pudagynda durmuşa geçirỳän özgerişiklerine ünüslerini çekmek bilen, Türkmenistanyñ ylymlar akademiýasy bilen iki taraply peỳdaly gatnaşmakda aktiv bolmaga çagyrýarys. We şeýle bir ýagşy niýetleriň durmuşa geçmeginde, Dünýä turkmenleriniň ynsanperwer birleşiginiň ỳardam bermegini zerur bilýäris.
Türkmen medeni we arkalaşyk Ojagy – Kanada we Germaniỳa filỳallary
در دور اول انتخابات ریاست جمهوری افغانستان گفته می شودحمایت یکی از اقلیت های ملی از آقای حامد کرزای موجب پیروزی او بر رقیبش گردیده است.این موفقیت وعلت آن وقتی که مقایسه شود با نقش احزاب کوچکی چون "لیبرال دموکرات" ویا "حزب سبزها" در تشکیل دولت از جانب یکی از دوحزب بزرگ درآلمان، می توان به بخشی از وجوه تشابه دو کشور آلمان و افغانستان از جنبه ی نقش دو نوع اقلیت را متوجه شد. درآلمان فدرال به دنبال انتخابات سراسری أخیر حزب کنسرواتیو "اتحاد دموکرات مسیحی" مجبورشد با حزب "لیبرال دموکرات" دولت ائتلافی تشکیل دهد.قبلا نیز حزب سوسیال دموکرات" مجبور شده بود با حزب "سبزها"دولت ائتلافی تشکیل دهد.
البته دو کشور آلمان و آفغانستان را از جنبه های دیگری هم می توان مقایسه کرد. آلمانی ها در دهه ی 30 قرن 20 به حزب نازی (ناسیونال سوسیالیست) به رهبری آدولف هیتلر دلبسته به دموکراسی درآلمان پایان دادند. تا اینکه با کمک جمعی از کشورهای پیشرفته و قدرتمند دنیای آزاد توانستند دموکراسی را نهادینه کرده، موفقیتهای مهمی را کسب نمایند. اینک در اوایل قرن 21 چند سالی است که افغانستان نیز با کمک کشورهای قدرتمند دنیا، موفق شده حکومت نیروهای مذهبی افراطی وعقب مانده ی طالبان را از بین برده، در راه برقراری امنیت و شرایط دموکراتیک گام برمی دارد. نتیجه همانند آلمان، پیروزی به طور قطع از آن نیروهای بالنده ی صلح وترقی درافغانستان خواهد بود.
واما درایران درسال 79 قرن 20 ، اکثریت شیعه مذهب مردم ایران، به آیت الله خمینی و پیروانش که شعار اصلی سیاسی شان "نه شرقی، نه غربی" بوددلبسته وآنها را به قدرت رساندند.آنها هم مملکت را گرفتار بدبختی های ناشی از وضعیت "هم شرقی، هم غربی" نمودند.
در زیر مطلبی از ژورنالیست ترکمن آقای طاهر شیرمحمدی درباره ی دور دوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان ونقش قومیتها درآن در دسترس علاقمندان قرار می گیرد.
نقش تعیینکننده قومیتها در دور دوم انتخابات افغانستان
درانتخابات ریاست جمهوری افغانستان قومیتها "عنصر تعیینکنندهای" بودهاند. تحلیلگران در دور دوم انتخابات هم این نقش را برجسته میشمارند. احمد ضیا رفعت، استاد دانشگاه کابل، به سئوالات ما پیرامون این موضوع پاسخمیدهد.
دویچه وله: آقای احمد ضیا رفعت، بهنظرشما مشارکت و نقش قومیتها در دور دوم انتخابات افغانستان چگونه خواهد بود؟
احمد ضیا رفعت: دراینمورد ما دچار خطا نشویم، چون دوماه پیش ما درانتخابات یک مقدارنقش قومیتها را تجربه کرده بودیم و در دو ماه اخیرهم چیری اتفاق نیفتاده تا آن نقش را بتواند تعییر بدهد. به عبارت دیگر، به صورت قاعده اگر مطرح کنیم، در انتخابات نقش قومیتها برجسته بوده، اما در درون این قاعده به استثنا هم برمیخوریم که نسبت به انتخابات ریاست جمهوری ۵ سال پیش نقش قومیتها یک مقداری ضعیفتر شده، اما در افغانستان قومیتها نقش تعیینکنندهای را همچنان داشته و این از روی رایهای گوناگونی است که به نامزدهایی که از لحاظ قومی تعلقهایی به آنها داشتند، دادند. بنابراین، با یک بررسی آماری که پیش روی ما قراردارد، میتوانیم بگوییم که نقش قومیتها درانتخابات تعیین کننده است.
دردور دوم انتخابات کدام قوم از آقای حامد کرزای وکدام قوم از عبدالله عبدالله حمایت وپشتیبانی خواهد کرد؟
پشتونها بیشتر از آقای حامد کرزای حمایت میکنند. اما با توجه به اینکه کرزای تعدادی از رهبران قومی وابسته به هزارهها، تاجیکها و ازبکها را نیز با خود دارد مقداری از آرا قومهای دیگر را از این طریق بدست آورده است. و فراموش نکنیم که آقای کرزای رئیس جمهور بوده و این قدرت و اقتدار هم سبب شده که نسبت به سایر نامزدها خودش هم از دیگر قومها رای بیشتری به دست بیاورد. اما به دکتر عبدالله را بیشتر تاجیکها رای خواهند داد و اینبار که آقای بشردوست که پس از حامد کرزای و عبدالله عبدالله سومین نفر بود و بیشتر آرای خود را از میان هزارهها به دست آورده بود، احتمال میرود از آنجا که آقای بشردوست از منتقدان "گروههای شمال"مخصوصا دکتر عبدالله و "جمعیت اسلامی افغانستان" که از "جبهه ملی" بوده ، که بخشی از این جبهه از دکتر عبدالله حمایت میکند، شاید طرفداران او یا در انتخابات شرکت کمرنگی داشته باشند و یا حامد کرزای را به عبدالله عبدالله ترجیح دهند. چون حساسیتهای بشردوست نسبت به آقای کرزای کمترازعبدالله است.
بهنظر شما آیا طرفداران دکتر اشرف غنی احمدزی که از قوم پشتون بود، به کرزای رای خواهند داد؟
در انتخابات ریاست جمهوری آقای اشرف غنی احمد زی رای چشمگیری به دست نیاورد و تصور میرود، رایدهندگان پشتون که به نامزدهای پشتون رای داده باشند، به آقای کرزای گرایش پیدا کنند.
درسال ۲۰۰۴ یعنی در دروه قبلی انتخابات ریاست جمهوری درافغانستان، ژنرال دوستوم از قوم ازبک بیش از یک میلیون رای به دست آورد. اینبار هم پیش از انتخابات کنونی گفته بودند که نقش وی در دور دوم تعیینکننده خواهد بود. آیا واقعا وی میتواند چنین نقشی داشته باشد؟
ما اگر به آرای منطقههای ازبکنشین نگاه کنیم، ازبکها بیشتر به آقای حامد کرزای در این انتخابات رای دادهاند و این به دلیل حمایتی بوده است که آقای دوستوم از کرزای داشته و اگر موضع دوستوم تغییر نیابد، اینبار هم شمار بیشتری از ازبکها به آقای کرزای رای خواهند داد. البته نسبت به ۵ سال پیش، تعداد طرفدارانش کاهش پیدا کرده است. ولی ژنرال دوستوم قادر است طرفداران خود را به سمت نامزدی حمایت کند که وی از او طرفداری میکند.
در افغانستان قومیتها توانستند برخی از حقوق خود را به دست بیاورند. برای مثال زبان آنها در قانون اساسی کشور به رسمیت شناخته شده، کتابهای درسی به زبان آنها منتشر و یا رادیو و تلویزیون هم به زبان آنها تاسیس شده؟ کلا آقای کرزای و یا عبدالله چه قولهایی به آنها دادند؟
نامزدها سعی میکنند بحثهای قومی را مطرح نکنند و کوشش دارند به عنوان رهبران ملی ظاهر شوند که البته این هم یکی از ویژگیهای خوب پیشرفتهای سیاسی افغانستان است. اما واقعیت قومی هم وجود دارد، ولی رهبران تلاش میکنند به عنوان رهبران قومی جلوه نکنند و این یک پیشرفت سیاسی در افغانستان تلقی میشود و نشان میدهد که دمکراسی افغانستان به سمت خوبی در حرکت است.
با توجه به اختلاف آرای حامد کرزای با عبدالله عبدالله، آیا ما شاهد رقابت انتخاباتی حساس و پرشوری خواهیم بود؟ مشارکت مردم اینبار چگونه خواهد بود؟
در دور اول انتخابات ریاست جمهوری، یک سوم واجدین شرایط شرکت کردند، یعنی شرکت مردم خیلی هم چشمگیر نبود. مشارکت مردم بستگی به این خواهد داشت که نامزدها در این ۱۵ روز تا چه حد قادر هستند مردم را قانع کنند برای آمدن به پای صندوقهای رای؛ چیزی که ما نمیتوانیم از قبل با پیشداوری قضاوت کنیم، ولی احتمال آن وجود دارد که مردم کمتر شرکت کنند. مگر اینکه مردم به سمت مثبتگرایی یک سیاست واکنشی داشته باشند که در این صورت مشارکت بیشتر مردم منتفی نیست.%
پدیده یتصور یکپارچگی اتنیکی درکشورهای کثیرالمله، پدیده ی تازه ای نیست. علت اصلی بروز این پدیده وجود تمایل قوی به "خود بزرگ بینی قومی" است که واژه ی اینترناسیونالیستی آندر فرهنگ سیاسی "شوونیزم"به معنی عظمت طلبی می باشد. به عبارت دیگر پدیده ای با عنوان " تصور یکپارچگی اتنیکی درکشورهای کثیرالمله" ، جلوه ای از وجود تمایلات قوی ناسیونالیستی و شوونیستی عقب مانده است. و قدرتمندی آن درمیان افراد ملیت هائی که در دوره های گذشته (استعمار، امپریالیزم و جنگ سرد) صاحب امتیازهای انحصاری درکشورهای کثیرالمله شدند از موانع اصلی استقرار استقلال، آزادی، دموکراسی وعدالت درکشورهای کثیرالمله می باشد. کشورهای ایران، عراق، چین و غیره از نمونه های بارزی است که هرکدام و بخصوص ایران ازجوانب مختلف قابل بررسی هستند. واین بررسی ومطالعه ی مقایسه ای، بی شک به باز شدن جوانب مختلف مسأله که ضرورت بسیار دارد کمک خواهد کرد.
مقاله ی "شورش اویغورها و نظام چند قومی چین" یک نوع بررسی پدیده ی " تصور یکپارچگی اتنیکی" درکشور کثیرالمله ی چین، در رابطه با اقلیت ملی اویغور است که برای علاقمندان به موضوع در زیر قرار داده می شود.
ایل گویجی
21 اکتبر 2009 - 29 مهر 1388
---------------------------------
شورش اویغورها ونظام چند قومیتی چین
گستردگی شورش های اخیر در شهر اورومچی، و پیش از آن در لهاسا (تبت)، نشانه ی بارزی از غلط بودن تصور موجود در خصوص "یکپارچگی" چین است.
بسیاری از خارجیها، وخود مردم چین، براین تصور غلط هستند که اکثریت قاطع ساکنان چین از نژاد "هان" هستند ودر برخی مناطق مرزی آن کشور هم اقلیت هایی زندگی میکنند.
این درحالی است که مردم از 56 قوم و نژاد مختلف درچین زندگی میکنند واین گروههای متکثر تمایزات گویشی و فرهنگی کاملا جدی با اکثریت چینی "هان" دارند.
استان سین کیانگ چین که حدودا یک ششم مساحت آن کشور را تشکیل می دهد، شامل 45 در صد جمعیت اویغور ( که عمدتا مسلمان هستند) و حدود 40 در صد چینی "هان" است.
درگیری ها درشهر اورومچی هنگامی رخ داد که مسلمانان در واکنش به کشته شدن دو کارگر اویغور درجنوب چین و عدم جدیت مقامات چینی در پیگیری قضیه به خیابان ها آمدند.
حد اقل 156 نفر در درگیریها جان خود را از دست دادند وبیش از یکهزار نفر مجروح شدند. نیروهای امنیتی درادامه سرکوب، به بازداشت گسترده مردم پرداختند.
تحولات اخیر می تواند نشانه ای از آن باشد که حکومت چین با مشکل بزرگتر احساس ناامنی از سوی قومیتهای متفاوت و عدم یکپارچگی ملی روبروست.
خروج زودهنگام هو جینتائو، رییس جمهور چین، از اجلاس سران گروه 8 کشور صنعتی درایتالیا وبازگشت او به کشورش برای رسیدگی به مسائل قومی دراستان سین کیانگ، نشانگر درجه اهمیتی است که چین برای این مسئله قائل است.
بموجب نتایج رسمی سرشماری ملی چین در سال 2000، چینیهای اکثریت "هان" 91 در صد جمعیت آن کشور بودند و نه در صد باقی جمعیت، شامل 104 میلیون نفر از 55 گروه قومی و نژادی دیگر هستند.
چین در طول چند قرن گذشته کشوری چند فرهنگی شامل همه این گروههای قومی و نژادی در یک "دولت ملی" بوده است اما دولت نگران است که گسست های فرهنگی و زبانی با تضعیف شدن دولت مرکزی افزایش یابند. درگیریهای داخلی، رکود اقتصادی، رشد ناموزون و یا اختلافات سیاسی می توانند از جمله دلایل تضعیف دولت مرکزی تلقی شوند.
کمونیست ها هنگام بدست آوردن کنترل بر چین در سال 1949، با تاکید بر تمایز میان "هان"ها و اقلیت های قومی و نژادی می خواسته اند که اختلافات میان خود هان ها را کم اهمیت جلوه دهند.
در ایدئولوژی کمونیستها، قومیت "هان" در صدر حرکت توسعه و تمدن قرار داشته واقلیتها "عقب مانده" و"ضد مدرن" تلقی می شدند که مانع پیشرفت خود و کشور بودند.
اما واقعیت این است که هان های به اصطلاح یکپارچه، خود به هشت زبان کاملا متمایز از هم صحبت می کنند و زیر گروه های مختلف آنان نیز تفاوتهای فرهنگی و گویشی بارزی با هم دارند.
از سوی دیگر، با این که مجموعه اقلیتها تنها نه درصد از جمعیت کل چین هستند، عموما در مناطقی مستقرند که دارای منابع طبیعی غنی هستند. %
*- برگرفته از بی بی سی به روز شده در پنج شنبه 09 ژوئيه 2009 - 18 تیر 1388
ایجاد "فرماندهی دریابانی خزر" در ستاد کل نیروهایمسلح ایران را آقای طاهر شیر محمدی کارشناس امور آسیای میانه و دریای خزر به حساب "تغییرات اساسی در دیپلماسی ایران پیرامون مسائل خزر" گذاشتند. آیا می توان با نظر ایشان موافق بود ؟ متأسفانه پی آمدهای منفی ناشی از لاینحل ماندن رژیم حقوقی دریای خزر دربخش جنوبی رو به افزایش نهاده است.
مسأله ی تعیین رژیم حقوقی دریای خزر دربخش جنوبی آن بین ایران، آذربایجان وترکمنستان چرا نمی تواند بین خود این سه کشور بدون کشاندن پای قدرت های بزرگ حل شود؟چرا همانند روسیه که با قزاقستان و آذربایجان به توافق رسید، ایران نمی خواهد با کشورهای همسایه اش به توافق برسد؟نا توانی بخش قدرتمند حاکمان فعلی ایران در پذیرش واقعیت های ناشی از پایان جنگ سردرا در کجاها باید جستجو کرد؟
دراین میان یک چیز برای همه روشن است. و آن اینکه درجهان امروز بارها تجربه شده، که راه حل نظامی مسائل به نفع هیچکس نیست. دراین رابطه کافی است نگاهی شود به نتایج جنگ هشت ساله ی ایران و عراق و یا اشغال کویت توسط ارتش صدام حسین معدوم و ده ها نمونه ی دیگر.
به دنبال آخرین اجلاس سران کشورهای ساحلی خزر درقزاقستان که بدون مشارکتایران برگزارشد، تغییراتی اساسی در دیپلماسی ایران پیرامون مسائل خزربوجود آمد. مهمترین آن تاسیس"فرماندهی دریابانی خزر" درستاد کل نیروهایمسلح است.
وزارت امورخارجه ایران همایشی به منظور بررسی وضعیت حقوقی دریای خزر دررشت برگزار کرد. مجلس ایران نیز توافق کرد "گروه کار ویژه دریای خزر" درکمسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس تشکیل دهد. کارشناسان گفتهاند، ایران با این اقدامات قصد دارد، فرصتهای ازدست داده درخزر را جبران کند وسیاست فعالتری را دراین عرصه درپیش گیرد.
وزیر امور خارجه ایران حقیقت را بیان کرد: بحث برسر مالکیت چاههای نفت وگاز، احداث خط لوله، آلودگی محیط زیست، انقراض نسل ماهیان خاویاری وقاچاق خاویار، ازجمله مسائلی هستند که کارشناسان حل آنها را بدون مشخص شدن مرزهای آبی وتعیین رژیم حقوقی دریای خزر دربخش جنوبی این دریا بین ایران، آذربایجان وترکمنستان امکانپذیر نمیدانند.
بهنظر حالمراد سوینوف، نماینده سابق مجلس ترکمنستان و کارشناس امور مسائل خزر، لاینحل ماندن رژیم حقوقی از عدم یکپارچگی سیاست ایران درخزر نیز ناشی میشود. وی در گفتوگو با بخش فارسی دویچه وله میگوید: «منوچهر متکی، وزیر امورخارجه ایران، خود تائید میکند که سهم واقعی ایران بیشتر از ۱۱ وسه درصد نیست. بنابراین وی به عنوان رئیس مهمترین ارگان دولتی ایران که به مسائل امورخزر بیشتر ازدیگران واقف است، این مسئله را تائیدمیکند».
سوینوف در ادامه اشاره میکند که متکی به ضرر دولت خود حرفی نخواهد زد. لازم به یادآوری است که منوچهرمتکی، پیش از این درباره سهم ایران از دریای خزر عنوان کرده بود که «بهره برداری ایران از دریای خزر هرگز حتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی از یازده و سه درصد فراتر نرفته است.» این نظر متکی از سوی وزارت امور خارجه ایران "اصلاح" شد، ولی کارشناسان کشورهای ساحلی آن را مستند میدانند.
جبران فرصتهای از دسترفته
جمهوری اسلامی در سالهای اخیر سیاست غیر فعالی را در امور دریای خزر اتخاذ کرده بود. ادامه این روند به آن انجامید که ایران در میان کشورهای ساحلی منزوی شود. حال سیاست ایران در امور خزر "پررنگ" شده و میخواهد فرصتهای از دسترفته را جبران کند. بهنظر سوینوف، جمهوری اسلامی اکنون حتی "سیاست تهاجمی" را در پیش گرفته است.
این کارشناس به اظهارات مقامات ایرانی اشاره میکند که ترکمنستان را تهدید کردهاند تا از دریای خزر گاز نفروشد. پیش از این، سید رضا کسائیزاده، مدیر عامل شرکت ملی صادرات گاز ایران، در مصاحبه با خبرگزاری مهر اعلام کرد: «ایران به ترکمنستان اجازه صدور گاز از دریای خزر به اروپا را نخواهد داد».
ستاد کل نیروهای مسلح ایران و مسائل خزر: در کنار فعال شدن دیپلماسی ایران در امور خزر، ستاد کل نیروهای مسلح ایران نیز دست به اقدامات جدیدی زده است. سردار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، خبر داد که در ستاد کل نیروهای مسلح، فرماندهی دریابانی شمال ویژه دریای خزر به تصویب رسیده و تا پایان امسال مستقر خواهد شد. وی درباره وظایف آن گفته است: «فرماندهی دریابانی یک فرماندهی یکپارچه برای کل دریای خزر، البته با حفظ ساختارهای استانی در سه استان ساحلی شمال کشورمستقر میشود.»
بهنظر حالمراد سوینوف، نماینده سابق مجلس ترکمنستان و کارشناس امور دریای خزر، اقدام ایران برای ترکمنستان که از لحاظ نظامی ضعیف است وبا ایران بیش از ۱۳۰۰ کیلومتر مرز آبی وزمینی دارد، تهدیدی جدی قلمداد میشود و سبب خواهد شد که ترکمنستان برای مقابله با تهدیدات ایران، ازکشورهای دیگر کمک بگیرد.
حضور پررنگ مجلس ایران درمسائل خزر
مجلس شورای اسلامی در دورههای مختلف، درامور دریای خزر نقش ضعیفی را بر عهده داشت. فقط در دوره ششم، مجلس ایران تلاش کرد در خصوص مسائل خزر تاثیرگذار باشد و حتی برای نخستین بار در صحن مجلس، ویکتور کالیوژونی ، نماینده ویژه وقت روسیه در امور خزر، سخنرانی کرد و مسائل مربوط به خزر به مجلس ایران کشیده شد.
با توجه به وضعیت کنونی، مجلس ایران تلاش دارد، درباره مشکلات مربوط به خزر دیگر فقط نقش نظارتی نداشته باشد. در همایش رشت نیز برای نخستین بار ارگانهای دولتی از جمله مجلس، سازمانهای محط زیست، جغرافیا، بنادر و کشترانی، و وزارتخانههای کشور و خارجه مشارکت فعالی داشتند. ولی در این همایش موافقت شد که در مجلس ایران "گروه کار ویژه خزر" تشکیل شود.
کارشناسان امور خزر، ازجمله سوینوف، معتقدند که سیاستهای ایران در امور دریای خزر کمکی به کاهش مشکلات آن نخواهد کرد، آنها دلیل میآورند که این سیاست به همراه تاسیس "فرماندهی دریابانی خزر" درستاد کل نیروهای مسلح بوده واین اقدام ایران، تردید کشورهای ساحلی را به سیاستهای جمهوری اسلامی بیشتر خواهد کرد.%
نگرانی دبیرکل سازمان ملل از نحوه 'فرونشاندن' اعتراضات انتخاباتی ایران
دبیرکل سازمان ملل متحد نسبت به نحوه برخورد دولت ایران با اعتراضات پس از انتخابات ابراز نگرانی کرده است.
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل، درگزارشی پیرامون شرایط حقوق بشر درجمهوری اسلامی ایران، که به مجمع عمومی این سازمان تسلیم کرده، گفته است که گزارش های حاکی از "کاربرد نامتعارف خشونت، بازداشت های خودسرانه و احتمال شکنجه درجریان سرکوب اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران او را به شدت مضطرب کرده است."
در این خبر که در پایگاه اطلاع رسانی دبیرکل سازمان ملل انتشار یافته آمده است که آقای بان از دولت و مخالفان در ایران درخواست کرده است تا اختلافات خود را از طریق گفتگو و با توسل به مجاری قانونمند و مسالمت آمیز حل و فصل کنند.
دبیرکل سازمان ملل در همین گزارش گفته است که "مناظره های انتخاباتی و شرکت گسترده مردم در رای گیری انتخابات ریاست جمهوری در روز 12 ژوئن (22 خرداد) و تظاهرات آرام پس از انتخابات نشانه های مثبتی از شادابی و سرزندگی در حیات مدنی و سیاسی" در ایران بود.
در مقابل، وی با اشاره به چگونگی مقابله با تظاهرکنندگان می نویسد "نحوه برخورد مقامات دولتی با اعتراضاتی که در پی انتخابات بروز کرد باعث بروز نگرانی جدی در مورد رعایت حق آزادی بیان، گردهمایی و تشکیل اجتماعات شده است."
آقای بان در گزارش خود همچنین به "کاربرد خشونت نیروهای انتظامی در اجرای ماموریت حفظ نظم در جریان تظاهرات و چگونگی رفتار با بازداشت شدگان و همچنین برخورد قضایی با آنان" اشاره کرده و ناخرسندی شدید جامعه بین المللی را در این مورد ابراز داشته است.
خشونت بیش از حد
به گفته بان کی مون، "در پی اعلام پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، دهها هزار تن از طرفداران سایر نامزدهای انتخاباتی برای چند روز در خیابان ها اجتماع کردند و در مخالفت با نتیجه اعلام شده دست به اعتراض زدند و تلویزیون ملی ایران گزارش کشته شدن هفت نفر پس از بروز خشونت در جریان تظاهرات را منتشر کرد."
گزارش دبیرکل سازمان ملل در عین حال تاکید می کند که "آمار دقیقی در مورد شمار تلفات این گردهمایی های اعتراضی در دست نیست اما گزارش های متعدد رسانه ای از کشته شدن دست کم بیست نفر و زخمی شدن شمار بسیار بیشتری از تظاهرکنندگان انتشار یافته است."
آقای بان یادآور می شود که ناوی پیلی، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، در راس جمع کثیری از کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل نگرانی شدید خود را نسبت به خشونت بیش از اندازه ماموران دولتی علیه تظاهرکنندگان، بازداشت های خودسرانه و کشتار آنان، به خصوص به دست اعضای شبه نظامیان بسیج ابراز داشته است.
در گزارش دبیرکل سازمان ملل آمده است که با گسترش اعتراضات، مقامات دولت جمهوری اسلامی به محدود کردن فعالیت های رسانه های همگانی روی آوردند و در این راستا، به مسدود کردن سایت های اینترنتی، منع حضور خبرنگاران در اعتراضات بدون مجوز دولتی و اعمال محدودیت های جدید در مورد صدور اجازه به خبرنگاران برای خروج از محل کار خود و تهیه گزارش وقایع مبادرت ورزیدند.
دبیرکل سازمان ملل می افزاید که "مقامات ایرانی همچنین در صدد برآمدند تا کاربرد شبکه های ارتباطی اجتماعی و سایر وبسایت هایی را که در سطح بین المللی به انتشار اطلاعات نوشتاری و تصویری در مورد اعتراضات می پرداختند مختل و مسدود کنند."
بان کی مون در گزارش خود به خصوص به ماجرای قتل ندا آقا سلطان به عنوان نمونه ای شناخته شده از کاربرد خشونت علیه تظاهرکنندگان اشاره کرده و می نویسد "این زن جوان در جریان تظاهراتی در تهران هدف اصابت گلوله قرار گرفت و این ماجرا به خاطر انتشار تصاویر آن از طریق اینترنت، توجه گسترده جامعه جهانی را به خود جلب کرد."
اعدام نوجوانان: در گزارش دبیرکل سازمان ملل متحد، موارد دیگری از آنچه که نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی خوانده شده نیز مورد بررسی قرار گرفته که از آن جمله اعدام نوجوانان در ایران است.
وی در این مورد می نویسد "مجازات اعدام برای کسانی که زیر سن هجده سالگی مرتکب جرم شده اند هم با مفاد معاهده بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و هم با کنوانسیون حقوق کودکان مغایرت دارد در حالیکه جمهوی اسلامی ایران هر دو سند را امضا کرده و پذیرفته است."
دبیرکل سازمان ملل یادآور می شود که براساس گزارش عفو بین الملل، در سال 2008، مقامات جمهوری اسلامی هشت نوجوان را اعدام کردند و در سال 2009 هم تا ماه سپتامبر، سه نوجوان دیگر را به چوبه دار سپرده اند.
بان کی مون می افزاید که به گفته گروه های بین المللی مدافع حقوق بشر، دولت ایران بین سال های 1990 تا 2009، چهل و یک نوجوان را اعدام کرد که معادل نیمی از تمامی موارد اعدام نوجوانان در کل جهان محسوب می شود.
آقای بان در این گزارش به اعدام بهنود شجاعی در روز 11 اکتبر سال جاری هم اشاره می کند و می نویسد که این شخص در سن هفده سالگی در جریان یک نزاع خیابانی فرد دیگری را کشته بود و به همین اتهام نیز اعدام شد.
اعدام بهنود شجاعی انتقاد و اعتراضات گسترده مدافعان حقوق بشر و حقوق کودکان را در سطح بین المللی در پی داشته است.