۱۳۹۸ اردیبهشت ۹, دوشنبه

احتمال افزایش نرخ تورم تا 50 درصد درایران

گزارش صندوق بین المللی پول از تاثیر تحریم‌های آمریکا
 یورونیوز: صندوق بین المللی پول معتقد است که تحریم های آمریکا برضد ایران وبی‌ثباتی ناشی ازافزایش بهای نفت که با آن همراه است رشد اقتصادی درمنطقه خاورمیانه وشمال آفریقا را به شدت تحت تاثر قرارداده است.
درگزارش صندوق بین المللی پول آمده است که شرایط موجود براعتماد سرمایه گذاران تاثیر منفی گذاشته وسبب فرار سرمایه ها ونیز بالارفتن نرخ بیکاری دراین مناطق می شود.
بنا به این گزارش اقتصاد ایران، سومین تولید وصادرکننده بزرگ نفتی دراوپک ، تحت تاثیر تحولات اخیر با کاهش مضاعف ۶ درصدی رشد مواجه است درحالیکه رشد اقتصاد ایران پیشتر درسال گذشته میلادی نیز با کاهش نزدیک به ۴ درصدی همراه بوده است.
جهاد ازعور، مدیر دفتر خاورمیانه وآسیای میانه صندوق بین المللی پول دراین خصوص به خبرگزاری فرانسه گفته است که کاهش شش درصدی رشد اقتصاد ایران حتی پیش از لغو معافیت های نفتی واشنگتن پیش بینی شده بود واین امر بدان معنا است که اقتصاد ایران چشم انداز مناسبی را پیش رو ندارد وبا احتمال رکودی بیشتر ازاین روبرو است.
ایالات متحده آمریکا درادامه سیاست های خود برای اعمال فشارحداکثری براقتصاد ایران وتشدید تحریم ها برضد تهران که با خروج واشنگتن ازتوافقنامه هسته ای وین آغازشد هفته گذشته معافیت های درنظرگرفته شده برای هشت کشور جهان جهت ادامه معاملات نفتی با ایران را به طور کامل لغو کرد.
ادامه روند رو به افول اقتصاد ایران
مدیر دفتر خاورمیانه وآسیای میانه صندوق بین المللی پول درادامه با تاکید براینکه اقتصاد ایران برای دومین سال متوالی روندی رو به افول را در زمینه رشد درپیش گرفته، تصریح کرد که تحریم های سخت اقتصادی آمریکا درنوامبر گذشته رشد نرخ تورم درابتدای سال جاری میلادی تا میزان پنجاه درصد را به همراه داشته است.
به اعتقاد صندوق بین المللی پول، شرایط نامساعد موجود درایران، دومین اقتصاد بزرگ خاورمیانه پس از عربستان سعودی، موجب شده تا وضعیت اقتصادی در کشورهای صادرکننده نفت درمنطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در سال جاری تنها ۴ دهم درصد رشد داشته باشد؛ این درحالیست که رشد اقتصادی کشورهای یاد شده در دوره مشابه سال گذشته ۶ دهم درصد گزارش شده بود.
براین اساس کشورهای وارد کننده نفت درسال جاری رشدی معادل ۳.۶ درصد را تجربه خواهند کرد درحالیکه سال گذشته میزان ۴.۲ رشد برای این کشورها به ثبت رسیده بود.
به گزارش صندوق بین المللی پول کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس (عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده عربی، عمان، قطر و کویت) یک دهم درصد بیشتر از سال گذشته میلادی رشد خواهند داشت.
بر اساس گزارش یاد شده رشد اقتصادی در آندسته از کشورهای صادر کننده نفت که عضو شورای همکاری خلیج فارس نیستند درسال جاری با کاهش ۱.۷ درصدی مواجه خواهد بود که این میزان تحت تاثیر تحولات ایران نسبت به سال گذشته میلادی ۱.۱ درصد کاهش بیشتر را نشان می دهد.
نهاد ناظر برسامانه پولی بین‌المللی در این گزارش تاکید دارد که رشد اقتصادی درمنطقه خاورمیانه و شمال آفریقا امسال همچنان بسیار اندک باقی خواهد ماند وازمرز ۱.۳ درصد فراتر نمی رود؛ این درحالیست که میزان رشد کشورهای این منطقه درسال گذشته ۱.۴ درصد گزارش شده بود.
این گزارش همچنین ابراز امیدواری می کند که رشد اقتصادی درمنطقه خاورمیانه وشمال آفریقا سال آینده میلادی تا مرز ۳.۲ درصد افزایش پیدا کند.
براساس این گزارش ازمناقشات ودرگیریها، فساد، کندی روند اصلاحات، میزان بالای بدهی ها ونوسانات دامنه دار بهای نفت به عنوان عوامل اصلی تاثیر گذار برکاهش رشد اقتصادی منطقه یاد شده نام برده شده است.
صندوق بین المللی پول همچنین با تاکید بربالا رفتن تنش های اجتماعی ناشی ازکاهش رشد و روند کند اصلاحات که تهدیدی برای ثبات اقتصاد های کلان به شمار می رود، هشداد داده است که این نوع تنشها زمینه ساز ازمسیر خارج کردن اصلاحات خواهند بود.
جهاد ازعور، مدیر دفتر خاورمیانه وآسیای میانه صندوق بین المللی پول همچنین ضمن توصیه به کشورهای صادر کننده نفت برای تنوع سازی دراقتصاد وتلاش درجهت کاهش وابستگی به بهای نفت از کشورهای وارد کننده نیز خواست اصلاحات اساسی را در دستورکار خود قرار دهند. به گفته مدیر دفتر خاورمیانه و آسیای میانه صندوق بین المللی پول این مسئله ازآن جهت برای کشورهای وارد کننده نفت اهمیت دارد که میزان بدهی آنها رو به افزایش است وبه طور متوسط تا میزان ۸۰ درصد تولید ناخالص داخلی کشورهای یاد شده را دربرگرفته است.
به گفته این مسئول صندوق بین المللی پول، کشورهای تولید کننده نفت درمنطقه خاورمیانه وشمال آفریقا (منا) به انضمام پاکستان وافغانستان بایست برای حفظ نرخ بیکاری درسطح کنونی وجلوگیری ازافزایش آن طی پنج سال آینده دست کم ۲۵ میلیون فرصت شغلی ایجاد کنند.%

۱۳۹۸ اردیبهشت ۴, چهارشنبه

آشنائی اولیه با ترکمنصحرا وترکمنهای ایران برای آغاز برنامه ی گفتگو درگروه تلگرامی کمپین پویندگان راه گذار به دموکراسی

آشنائی مختصر و اولیه با تاریخچه ی ترکمنصحرا وترکمن های ایران
برای آغاز برنامه ی گفتگو با افراد گروه تلگرامی "کمپین پویندگان راه گذار به دموکراسی"
*-توضیح: این مطلب با طرح ضرورت آشنایی مختصر با ترکمنصحرا وترکمنهای ایران ازجانب گرداننده و أدمین گروه تلگرامی"پویندگان راه گذار به دموکراسی" که دوهزار و چند صد عضو دارد بسیار خلاصه و کلی نوشته شده است. تا درموقع گفتگو اگر شرکت کنندگان به موردی علاقمندی نشان دهند ویا بخواهند، بطور وسیع تر صحبت کرده اطلاعات بیشتری داده شود. یک روز پس از برگزاری گفتگو درگروه ذکر شده یعنی 21 آپریل مطلب را دراختیار صاحب بلوگ "گفتمان ترکمن" نیز قرار دادم تا نشر کند. هنوز نیم ساعتی نگذشته بود خبر کردند کامنت معنا داری گذاشتند. وقتی کامنت را دیدم متوجه شدم با زیرکی شناخته شده ای میخواهند به بحث برسر موضوع مورد علاقه شان بکشانند. پس از دامشان فاصله گرفته منتظر بعدی ماندن را برگزیدم.% پایان اشاره بیکی از مشکلاتهای حق طلبی ترکمنها دراروپا   

بدنبال موفقیت طریقت مرید ومرشدی( همان امام وامتی امروزی) صفوی به تشکیل حکومت درسال 1502 میلادی جنگ مذهبی پدیده آمده درمیان جوامع پرتنوع ایران ومنطقه درسال 1510 ابتدا به شرق دریای خزر سپس به خراسان نیز کشیده میشود. بدین ترتیب استعمارگران موفق شدند ابتدا درنیمه اول سده 19 درغرب خزر وسپس درنیمه دوم اش درشرق دریای خزر بخش شمالی مرزهای ایران را دراسنادی مشخص نمایند.  
 این روند برای ترکمنهای شرق خزر بدینگونه صورت میگیرد: واحدهای ارتش استعماری درمرحله اول درژوئن1873 ازشمال وارد سرزمین ترکمن میشود. ودرمرحله دوم بسال1878 ازطرف غرب بطرف منطقه مرکزی که "آخال" گفته میشود هجوم میبرد. مقاومت ترکمنها در12.ژانویه 1881 درقلعه گوک تپه با شکست مواجه شده در14 دسامبر1881 قرارداد مرزی ایران و روسیه  بنام "پیمان آخال" به امضا رسیده وطبق آن رود اترک مرزدوکشورمیشود. ولی واحدی ازارتش روسیه درترکمنصحرا میماند.  
 درماه اکتوبر1917 حکومت روسیه بدست حزب بولشویک میافتد وبا فرمان حکومت جدید واحدهای ارتش بداخل مرزهای شناخته شده فرا خوانده میشود. درنتیجه اشغال نظامی ترکمنصحرا خاتمه یافته خلاء قدرت بوجود میاد. و نیز بارسیدن انبوهی ازمهاجرین مخالف ویا نگران ازحکومت کمونیستها، ترکمنصحرا بیشترازگذشته درجریان ایده و آرمانهای سوسیالیستی وعدالت خواهی و بنیان های تئوریکی آن تا آنجا قرار می گیرد که بضرورت تغییر و تحول میرسد وتعدادی از مدارس سنتی علوم دینی تبدیل به مدارس مدرن با میز و صندلی بعلاوه دارای مقررات جدید درمدیریت امور و مواد درسی جدید میشود. بطوریکه علوم جدیدی چون ریاضیات، بیولوژی، علوم تجربی وغیره نیز تدریس میشود. ازطرف دیگر جماعت آکتیوی با برگزاری شورای بزرگی دراطراف میل قابوس نزدیک بقایای شهر تاریخی گرگان قدیم که سال1315 توسط رضا شاه گنبد قابوس میگردد، براساس قانون اساسی انقلاب مشروطیت مجلس محلی و دولت محلی تشکیل میدهند وبا حکومت مرکزی برسر تامین مالی کارمندان دولت محلی و نیروهای مسلح بعنوان نیروهای انتظامی محلی بتوافق میرسند.
 با قدرت گیری رضا پهلوی بدنبال کودتا دراسفند1299 وبشکست کشاندن انقلاب مشروطیت، وقتی که در1303 خورشیدی سردار سپه ونیز رئیس دولت ایران شد، خواهان برچیدن حکومت محلی ونیز خلع سلاح نیروها انتظامی ترکمن صحرا میگردد. بفرمان اودرسال 1304 افراد انتظامی غرب ترکمنصحرا که با دریافت حقوق شان از آسترباد( شهر گرگان از 1315ش.) درحال باز گشت بودند را درجنگل ماترکلا بقتل میرسانند. این توطئه ی خونین منجر به افزایش طرفداران مقاومت مسلحانه دربرابر طرفداران حل مسالمت آمیز مسائل از طریق گفتگوئی که گروهی تحت مدیریت رجب آخوند صیادی پیش می بردند، شد. درنتیجه جنگ طولانی شده ونزدیک بسه هزار نیروی مسلح بهمراه رئیس وافراد دولت محلی منتخب کنگره ی اردیبهشت 1924 میلادی به شوروی پناهنده میشوند.
بدنبال این ماجرا بفرمان رضا شاه مدارس ترکمنی بسته شده وترکمنصحرا بعنوان ملک شخصی او به تصویب مجلس رسیده امور اداری اش از دست هیات دولت خارج  وبه "اداره املاک پهلوی" سپرده می شود. درسال 1315 همزمان با بسته شدن مرز آبی و خاکی بین ایران و شوروی، نام شهراسترآباد به گرگان وترکمنصحرا به "دشت گرگان" وشهرک کارکنان اداره املاک پهلوی در اطراف میل قابوس، به گنبد قابوس تغییر داده می شود.   
ترکمنها چند سالی مجبور به بیگاری درمزارع "اداره املاک پهلوی" می شوند. ولی برخورد رضا شاه بویژه پس از برقراری روابط گسترده با حکومت حزب "نازی" آلمان به رهبری هیتلر دچار تغییرات اساسی شده تا بفروش زمین کشاورزی به اهالی روستاها در غرب ترکمن صحرا پیش میرود.   
بعداز جنگ دوم جهانی بویژه پس از کودتای 28مرداد 1332 وقرارگرفتن ایران درصف اردوگاه کاپیتالیستی در دوره ی معروف به "جنگ سرد" فاز جدیدی از برخورد با ترکمنها و ترکمنصحرا توسط پهلوی دوم شروع می شود. دراین مرحله چون مرز بین دو اردوگاه متخاصم از ترکمنصحرا میگذرد اوضاع و احوال جدیدی پدید میاید. تعقیب سیاست محمدرضا شاه دراین مرحله که با عنوان "انقلاب سفید" پیشبرده شد بسیار حائز اهمیت است.
*)ترکمنصحرا درجریان انقلاب  بهمن57 و پس از آن 
ازآغاز آبانماه 1357 صف تظاهرات ترکمنها بهمراه روشنفکران انقلابی غیرترکمن مستقل شد. بیشتر شعارهای آنها عبارت بودند از:1-تحصیل به ترکمنی درمدرسه ی ترکمنی، 2- پس گرفتن زمینهای غصبی ودیگرحقوق پایمال شده درایرانی آزاد ودموکراتیک.
   با پیروزی تاریخی مردمان ایران درسرنگونی حکومت پهلوی درترکمنصحرا نیز همانند سایر نقاط کشور شرایط دمکراتیکی بوجود آمد وبا شکل گیری تشکلهایی چون شوراهای دهقانی، صیادی، روستائی از یکطرف و بنیانگذاری "کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن" و "ستاد مرکزی و ستادهای منطقه ئی شوراهای ترکمنصحرا" ودیگر تلاشها برای حفظ دستاوردهای انقلاب که همگی با همکاری جریانهای مترقی سراسری صورت گرفت  شرایط حاکمیت دوگانه پدید آمده با وجود توطئه های متعدد بمدت یکسال دوام یافت.  
ربودن و کشتار فعالین تشکلهای مردمی ترکمنصحرا ازاواسط بهمن 1358 شروع شد ومنجر به درگیری مسلحانه چند روزه در شهر گنبد کاووس شد. گسترش عملیات جنایی حکومت برخاسته از انقلاب بهمن 1357 نشان داد در بطن آن هسته ای شکل گرفته که در راه حذف غیر خودیهای ازهیچ جنایتی روی گردان نیست. این هسته برنامه کشتن وجنایت درایران را ازترکمنصحرا شروع کرد.%
یوسف کرُ ، برلین 20.04.2019

۱۳۹۸ فروردین ۳۰, جمعه

اطلاعیه

درباره ی گفتگو با افراد شرکت کننده درگروه تلگرامی "کمپین پویندگان راه گذار به دموکراسی"
 *- روز و زمان برگزاری: شنبه 20.04.2019 بین ساعت 18:30 تا ساعت 19:30    
*-موضوع :  آشنائی با تاریخچه ی ترکمنصحرا وترکمنهای ایران ومسائل مهم روزآنها ،
 *-سخنران وپاسخ نویس پرسشها : یوسف کرُ یکی از بنیانگذاران سازمان فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن،
 *-آدمین برنامه : خانم  نیلوفر از طرف گروه "کمپین پویندگان راه گذار به دموکراسی".  
------- 
 *- لینک زیر برای علاقمندان به حضور درگفتگو 

۱۳۹۸ فروردین ۲۸, چهارشنبه

بیانیه کنگره ملیت های ایران فدرال

درباره تروریست شناختن شدن سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران
بدنبال تحریم ها ودیگرتصمیم های مهم اقتصادی، اقدامِ اخیرِدولتِ أمریکا برعلیهِ سپاهِ پاسدارانِ جمهوریِ اسلامی ایران، که در نوزدهم فروردین سپاه پاسداران را درلیست سازمان های تروریستى خود قرارداد، اقدام بیسابقه ومهمی بود که به مرورزمان با توجه به عملکردهای جمهورى اسلامى ایران به اجرا درمی آید.
بنا به اظهار نظر مکرر مقامات بلند پایۀ امریکا، تمامى گزینه ها برعلیه سپاه روى میزاست.
سپاه پاسداران جمهورى اسلامى ایران ازبدو بوجود امدنش دو وظیفه عمده یعنى سرکوب و ترورمخالفین نظام وصدورانقلاب به کشورهاى دیگر، وبویژه همسایه را برعهده داشت، که درزمان ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، دراموراقتصادِ کلان ایران نیز نقش تعیین کننده ای بعهده گرفت.
به مرور ِزمان حیطۀ عملکردِ سپاه به حفاظت ازمرزها ، تولیدات نظامى وسپس با تصویب أصل ۴۴ قانون اساسى که مبتنى برخصوصى سازى بخشی ازاموال دولتی بود، بازهم گسترش پیدا نمودوعملاً درمدتى کوتاه، نیز بصورت مافیای اقتصادی درآمد که صاحب بیش از پنجاه درصد سرمایه مالى وتولیدى کشورشد وازنظر سیاسی نیزبه دولتی درسایه مبدل گشت.
علاوه بر ترورشخصیت های سیاسی ایرانی، هم اکنون درپیشبرد سیاستِ خارجى، بویژه در خاورمیانه، ازطریق حمایت مالى و نظامى ازگروهاىِ تروریستی شناخته شده، و نیز نیروهای مسلح شیعى، وهمینطوردرداخل کشور، دراداره تمامى امور آن نقشى تعیین کننده دارد.
با قرارگرفتن سپاه درلیست تروریستى، دولت أمریکا درنخستین گام درآمد ارزى و بطورکلى توان مالى سپاه راهدف قرارخواهد داد. براى کاستن صادرات نفت جمهوری اسلامی احتمالا، مانعِ تردد کشتیهاى حمل ونقل متعلق به سپاه خواهد شد، بویژه از بنادری که دولتهای ایران کنترل گمرکی بر واردات وصادرات آن ندارند. ازنظرنظامی نیز، درصورت لزوم نیروهای مسلح سپاه را درسوریه، عراق ودیگرکشورها، تا خروج آنان زیرضرب مستقیم یا نیابتی بیشتر قرار خواهد داد.
بنظرمیرسد دولت ایالت متحده تمامى تدابیر وإمکانات خود را برای تأمینِ منافع خود و متحدانش، جهتِ کشاندنِ عاجرانۀ جمهورى اسلامى به میزمذاکره، به کارخواهد بست. جمهوری اسلامى ایران، صرف نظرازاینکه درآینده درآمریکا چه دولتى زمام امور را به دست گیرد، یا ناگزیربه یک نرمش قهرمانانه(عاجزانۀ) دیگر تن خواهد داد ویا با ادامه راهکارهاى ایران برباد دِهِ خود، ایام تلخ و تراژیک مردمان ایران را چند برابرخواهد نمود.
اما اعلام سپاه به عنوان یک نهادِ تروریستى ازجانب هردولتى ولو دولت امریکابرای محافظت از امنیت خود ، امری طبیعی وقابل درک است.
با این تصمیم دولت امریکا همکاری شرکت های اروپایی با ایران، درچهارچوب برجام با مشکلات جدی مواجه خواهد شد.
اتحادیۀ اروپا نیز براى کشاندن جمهوری اسلامى ایران، بر سر میز مذاکره، در رابطه با موشکهاى بالستیک وقاره پیما، خروج ازسوریه، و رعایت حقوق بشر، با قاطعیت بیشتری عمل خواهد کرد. سپاه برای خلاصى از تحریمهای گسترده به اجبار، دارایی هاى خود را به شرکت هاى دیگرواگذارخواهدنمود ودر یک کلام این روند به مرورِزمان، تضعیفِ همه جانبۀ سپاه پاسداران را به دنبال خواهد داشت که به نوبۀ خود، همسو با خواست های آزادیخواهانه مردمان ایران وهمچنین نیروهای سیاسی دموکراسی خواه میباشد.
کنگرۀ ملیتهاى ایران فدرال، درلیست تروریستى گنجانده شدنِ سپاه پاسداران را ازجانب دولت امریکا، وهر دولت دیگر، به فال نیک می گیرد وبراین باوراست که تضعیف همه جانبۀ سپاه از یکطرف، قدرت سرکوبگرى ودخالت درامورِسیاسى انرا را به تحلیل خواهد برد، و ازطرف دیگرامکان وقوع تحولات به نفع جنبش اجتماعى وسیاسى داخل کشوررا افزایش خواهد داد.
ما معتقدیم که دولت امریکا به دلیل عملکردهاى نابخردانه سردمداران جمهورى اسلامى ایران چنین تصمیمى را اتخاذ کرده است. هم اکنون وظیفه نیروهاى دموکرات یعنی (آزادیخواه و تبعیض ستیز و سکولار) ایرانی است که با گسترش دایرۀ اتحاد عمل و هم اندیشى، بر محور براندازی رژیم جمهورى اسلامى ایران، به ضرورتِ ایجاد آلترناتیوى قوی و دموکرات جامۀ عمل بپوشانند. آلترناتیوى که با پیشبرد تدابیر و راهکارهای مورد نیاز از جمله دیالوگ وهمگامی باجهانیان، توان گذار ازجمهورى اسلامى ایران را، با تأمین منافع مردمان ایران داشته باشد.
کنگرۀ ملیتهاى ایران فدرال
۲۶ فروردین ۱۳۹۸- ۱۵٫۰۴٫۲۰۱۹

بیانیه کنگره ملیت های ایران فدرال

درباره تروریست شناخته شدن سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران 
بدنبال تحریم ها ودیگرتصمیم های مهم اقتصادی، اقدامِ اخیرِدولتِ أمریکا برعلیهِ سپاهِ پاسدارانِ جمهوریِ اسلامی ایران، که در نوزدهم فروردین سپاه پاسداران را درلیست سازمان های تروریستى خود قرارداد، اقدام بیسابقه ومهمی بود که به مرورزمان با توجه به عملکردهای جمهورى اسلامى ایران به اجرا درمی آید.
بنا به اظهار نظر مکرر مقامات بلند پایۀ امریکا، تمامى گزینه ها برعلیه سپاه روى میزاست.
سپاه پاسداران جمهورى اسلامى ایران ازبدو بوجود امدنش دو وظیفه عمده یعنى سرکوب و ترورمخالفین نظام وصدورانقلاب به کشورهاى دیگر، وبویژه همسایه را برعهده داشت، که درزمان ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، دراموراقتصادِ کلان ایران نیز نقش تعیین کننده ای بعهده گرفت.
به مرور ِزمان حیطۀ عملکردِ سپاه به حفاظت ازمرزها ، تولیدات نظامى وسپس با تصویب أصل ۴۴ قانون اساسى که مبتنى برخصوصى سازى بخشی ازاموال دولتی بود، بازهم گسترش پیدا نمودوعملاً درمدتى کوتاه، نیز بصورت مافیای اقتصادی درآمد که صاحب بیش از پنجاه درصد سرمایه مالى وتولیدى کشورشد وازنظر سیاسی نیزبه دولتی درسایه مبدل گشت.
علاوه بر ترورشخصیت های سیاسی ایرانی، هم اکنون درپیشبرد سیاستِ خارجى، بویژه در خاورمیانه، ازطریق حمایت مالى و نظامى ازگروهاىِ تروریستی شناخته شده، و نیز نیروهای مسلح شیعى، وهمینطوردرداخل کشور، دراداره تمامى امور آن نقشى تعیین کننده دارد.
با قرارگرفتن سپاه درلیست تروریستى، دولت أمریکا درنخستین گام درآمد ارزى و بطورکلى توان مالى سپاه راهدف قرارخواهد داد. براى کاستن صادرات نفت جمهوری اسلامی احتمالا، مانعِ تردد کشتیهاى حمل ونقل متعلق به سپاه خواهد شد، بویژه از بنادری که دولتهای ایران کنترل گمرکی بر واردات وصادرات آن ندارند. ازنظرنظامی نیز، درصورت لزوم نیروهای مسلح سپاه را درسوریه، عراق ودیگرکشورها، تا خروج آنان زیرضرب مستقیم یا نیابتی بیشتر قرار خواهد داد.
بنظرمیرسد دولت ایالت متحده تمامى تدابیر وإمکانات خود را برای تأمینِ منافع خود و متحدانش، جهتِ کشاندنِ عاجرانۀ جمهورى اسلامى به میزمذاکره، به کارخواهد بست. جمهوری اسلامى ایران، صرف نظرازاینکه درآینده درآمریکا چه دولتى زمام امور را به دست گیرد، یا ناگزیربه یک نرمش قهرمانانه(عاجزانۀ) دیگر تن خواهد داد ویا با ادامه راهکارهاى ایران برباد دِهِ خود، ایام تلخ و تراژیک مردمان ایران را چند برابرخواهد نمود.
اما اعلام سپاه به عنوان یک نهادِ تروریستى ازجانب هردولتى ولو دولت امریکابرای محافظت از امنیت خود ، امری طبیعی وقابل درک است.
با این تصمیم دولت امریکا همکاری شرکت های اروپایی با ایران، درچهارچوب برجام با مشکلات جدی مواجه خواهد شد.
اتحادیۀ اروپا نیز براى کشاندن جمهوری اسلامى ایران، بر سر میز مذاکره، در رابطه با موشکهاى بالستیک وقاره پیما، خروج ازسوریه، و رعایت حقوق بشر، با قاطعیت بیشتری عمل خواهد کرد. سپاه برای خلاصى از تحریمهای گسترده به اجبار، دارایی هاى خود را به شرکت هاى دیگرواگذارخواهدنمود ودر یک کلام این روند به مرورِزمان، تضعیفِ همه جانبۀ سپاه پاسداران را به دنبال خواهد داشت که به نوبۀ خود، همسو با خواست های آزادیخواهانه مردمان ایران وهمچنین نیروهای سیاسی دموکراسی خواه میباشد.
کنگرۀ ملیتهاى ایران فدرال، درلیست تروریستى گنجانده شدنِ سپاه پاسداران را ازجانب دولت امریکا، وهر دولت دیگر، به فال نیک می گیرد وبراین باوراست که تضعیف همه جانبۀ سپاه از یکطرف، قدرت سرکوبگرى ودخالت درامورِسیاسى انرا را به تحلیل خواهد برد، و ازطرف دیگرامکان وقوع تحولات به نفع جنبش اجتماعى وسیاسى داخل کشوررا افزایش خواهد داد.
ما معتقدیم که دولت امریکا به دلیل عملکردهاى نابخردانه سردمداران جمهورى اسلامى ایران چنین تصمیمى را اتخاذ کرده است. هم اکنون وظیفه نیروهاى دموکرات یعنی (آزادیخواه و تبعیض ستیز و سکولار) ایرانی است که با گسترش دایرۀ اتحاد عمل و هم اندیشى، بر محور براندازی رژیم جمهورى اسلامى ایران، به ضرورتِ ایجاد آلترناتیوى قوی و دموکرات جامۀ عمل بپوشانند. آلترناتیوى که با پیشبرد تدابیر و راهکارهای مورد نیاز از جمله دیالوگ وهمگامی باجهانیان، توان گذار ازجمهورى اسلامى ایران را، با تأمین منافع مردمان ایران داشته باشد.
کنگرۀ ملیتهاى ایران فدرال
۲۶ فروردین ۱۳۹۸- ۱۵٫۰۴٫۲۰۱۹

۱۳۹۸ فروردین ۲۳, جمعه

تزهایی درباره چالش‌های تبعیض اتنیکی درایران

 مهرداد درویش‌پور، سایت رادیو زمانه، ۲۱ فروردین ۱۳۹۸ -10.04.2019  
۱ واژه اتنیک درسطح جهانی مفهومی دقیق وجا افتاده است که می‌توان آن را به جای قوم یا ملیت – برای پرهیز از نزاع اسکولاستیک واژه شناسانه درتعریف خود یا بازتعریف “دیگری” به کار برد. گرچه ترجمان فارسی اتنیک همان قومیت است، اما برخی به جای آن مفهوم “خرده ملت” (sub-nation) را برپایه همان تمایزات اتنیکی یا دینی در درون یک ملت (nation) به کار می برند. بنا بر تمام تعاریف بین المللی ایران کشوری چند اتنیکی است که فارسی زبان مادری بین دوسوم تا سه چهارم جمعیت کشوراست. با این همه هیچ یک از “اقلیت‌های اتنیکی” بزرگ و میلیونی کشور، نه درحوزه زبان رسمی یا حتی حق آموزش زبان مادری، نه درحوزه سیاست و قوانین اداری وجغرافیایی و نه درحوزه سیاست فرهنگی از حقوق خاصی برخوردار نیستند. به‌وارونه، درفرایند شکل گیری آمرانه دولت –ملت درایران ودرپرتو سیاست همانند سازی (assimilation)، موقعیت گروه‌های اتنیک موسوم به اقلیت به حاشیه رانده شد وتبعیضات اتنیکی ومذهبی به‌ویژه درمیان گروه‌های اتنیکی غیرشیعه  گسترش یافت.
۲ درتمایز ازاتنیک، مفهوم ملت (nation) نه تنها با جغرافیای واحد، بلکه با تشکیل دولت ملی گره خورده است، هرچند آن نیز مفهومی تاریخی، سوبژکتیو وسیال است. با این همه ایران را  “کشوری کثیرالملله” خواندن، بیشتر الهام گرفته از میراث بلشویسم و کمینترن از تعریف روسیه تزاری همچون زندان ملل” است که گفتمان رایج درچپ ایران درگذشته بود.حال آن‌که مفاهیمی نظیر “اسارت ملی” وبه‌تبع آن خواست “رهایی ملی” وحق تعیین سرنوشت تا سرحد جدایی مندرج درمنشور حقوق بشر، اساساً اشاره به حق کشورهای اشغال‌شده یا تحت سلطه دولت‌های استعماری یا تقسیمات کشوری زائیده آن روابط دارد.
۳ هویت اتنیکی بیش ازآن که مفهومی ابژکتیو وعینی باشد، مفهومی سوبژکتیو ونوعی ساختمان بندی اجتماعی برخاسته از“حس تعلق” گروهی است که درمتن (کنتکست) وشرایط متفاوت می تواند کمرنگ یا پررنگ گردد. امروز تعریف اتنیک بر پایه “ویژگی” بیولوژیک (خونی وخویشاوندی) بی‌اعتبار شده وبه جای آن بر “وِیژگی‌های فرهنگی” تأکید می‌شود. بسیاری بر این باورند که تکیه بر “ویژگی‌های بیولوژیک” برای تفکیک موهوم نژادی به‌قصد فاصله‌گذاری وتوجیه برتری نژادی به کار رفته است. درحالی که درقوم شناسی، از “فرهنگ مشترک” همچون عنصری در تحکیم روابط درون گروهی یاد می شود. پرسش این جا است که تا چه حد می‌توان بر حس تعلق مشترک گروهی تأکید کرد، بدون آن‌که مرز خود با “دیگری” را پررنگ نمود. علاوه بر آن، فرهنگ پدیده‌ای ایستا نیست و گروه‌های اتنیکی نیز گروه‌های یکدستی نیستند که بتوان اشتراک فرهنگی را یکسره مبنای هویت‌یابی قومی برشمرد. زبان مشترک شاید تنها عنصر ابژکتیو در تعریف هویت‌های اتنیکی است که نقش مهمی در فعال نگه داشتن روابط درونی گروه اتنیکی ایفا می‌کند؛ هرچند برخی دراین مورد نیز تردید دارند. گروه‌های اتنیکی‌ای وجود دارند که به زبان‌های متفاوت سخن می‌گویند، حال آن‌که برخی دیگر به‌رغم تمایز اتنیکی به زبان واحدی سخن می گویند.
۴ شاید گروه‌هایی اتنیکی را  بتوان عموماً “گروهی از مردم با زبان و باور به فرهنگ و تاریخ مشترک” تعریف کرد، اما نگرش‌های ذات‌گرایانه، روابط اتنیکی را به “ویژگی” فرهنگی گروهی خاص درتمایز از “دیگری” فرو می کاهد که با جداسازی “ما” از “آنها” و تعمیم کلیشه گونه آن، بیشتر درگفتمان نژادگرایی به کار می رود. بزرگ‌نمایی حس تعلق و هویت گروه‌های اتنیکی برپایه “فرهنگ مشترک”، ازاین خطر برخوردار است که با افسانه پردازی و درکی ایستا از فرهنگ، تصویری یکدست از گروه‌های اتنیکی ارائه دهد. امری که با واقعیت  چندگونگی و دگردیسی‌های فرهنگی درون آنها خوانایی ندارد. صرف‌نظر از خصلت پویای فرهنگ که دائماً در حال تغییراست، وجود چندگانگی فرهنگی، فرهنگ حاکم، خرده‌فرهنگ و فرهنگ آلترناتیو  در گروه‌های اتنیکی را نمی‌توان انکار کرد. هم از این‌رو همپوشانی مفهوم فرهنگ و اتنیک به شدت مسئله‌برانگیز است. بگذریم از این که از این نکته نیز نمی‌توان درگذشت در حالی که تا کنون نزدیک به ۳۰۰ تعریف از فرهنگ شده است، منظور از “فرهنگ مشترک” همچون پایه تمایز اتنیکی روشن نیست.
۵ هویت و تعلق اتنیکی بیش از آن‌که مفهومی عام و انتزاعی باشد، مفهومی مبتنی بر متن (کانتکستوئل) و فرایند نوعی از رابطه و کنش متقابل و استنباط فردی و گروهی و درون و بیرونی اتنیک‌ها از خود و دیگری است که تقویت آن درگرو رابطه فعال اعضای گروه های اتنیکی و سازمان‌های نماینده آنان است که با مبارزه برای حقوق اتنیکی این “حس مشترک” را به نسل آینده نیز منتقل می‌سازند.
۶ روابط گروه‌های اتنیکی با یکدیگر همچون یکی از جلوه‌های روابط نابرابر قدرت و سلسله روابط اجتماعی مبتنی بر ستم و تبعیض، حقیقی است. هرنوع تحلیل از روابط اتنیکی که جایگاه قدرت -یا دقیقتر بگوئیم نابرابری قدرت را ازآن حذف کند، با این خطر روبرو است که به جای نقد ساختارهایی که گروه‌های اتنیکی “اقلیت” را به حاشیه می‌راند، خود آنها را مسئول موقعیت حاشیه‌ای‌شان بخواند. این حقیقت که جامعه اکتریت مایل به تعریف خود همچون اتنیک نیست، بلکه معمولاً خود را با تعلق ملی تعریف می‌کند، بیش ازهمه ریشه دراین واقعیت دارد که ازموقعیت فرودست ومورد تبعیض برخوردار نیست وهم از این رو تعلق اتنیکی درآن کمرنگ‌تر است. امری که لزوماً مانع ازنگاه تحقیر‌آمیز وتبعیض‌آمیز نسبت به اقلیت‌های اتنیکی نیست.
۷ روابط اتنیکی رایج در جهان چهار گونه اند: الف- اقلیت‌های اتنیکی بومی که توسط گروه اتنیک اکثریت به حاشیه رانده شده‌اند. ب- روابط اتنیکی تبعیض‌آمیز محصول مهاجرت که درپی تبدیل مهاجرین به گروه اتنیکی اقلیت توسط جامعه اکثریت رخ می‌دهد ج – گروه های اتنیکی که بین قوم و ملت در نوسانند. آنها گروه‌های “قومی” هستند که از بلندپروازی ملی و تمایل به تشکیل دولت مستقل ملی برخوردارند. هم ازاین رو ازآنها به عنوان “قوم-ملت” نام برده می شود (نظیر کردها درخاورمیانه و کاتالون ها و باسک‌ها دراسپانیا). د- روابط اتنیکی چند‌گانه و پلورال که در آن هیچ یک موقعیت یکسره فرادست یا فرودست ندارند (نظیر بلژیک وسوئیس). تنها در مدل آخر روابط اتنیکی از توازن نسبی قدرت برخوردارند.
۸  نادیده گرفتن و پرده‌پوشی نابرابری‌ها وتبعیض ساختاری و نهادینه شده علیه گروه‌های موسوم به اقلیتهای اتنیکی، به جای گسترش همبستگی اجتماعی و همگرایی دمکراتیک، به گسترش شکاف و تنش های اتنیکی، واگرایی و ایدئولوژی‌های “قومی” منجر می‌گردد. در پرتو نادیده گرفتن ستم یا تبعیض اتنیکی،حفظ تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی راهی جز روش‌های آمرانه وتقویت ناسیونالیسم ایرانی در رویارویی با ایدئولوژی های قوم‌گرایانه نمی یابد. امری که تنها به قطب‌بندی بیشتر وتشید تنش‌های اتنیکی می‌انجامد.
۹ ایدئولوژی “قومی” یا قوم‌گرایی نیز ازآنجا که درپی تقویت یکدستی و هویت اتنیکی است، الزاماً نه به رفع تبعیض اتنیکی منجر می‌شود و نه تقویت حقوق شهروندی و دمکراسی، بلکه می تواند به واگرایی و تعصبات اتنیکی دامن زند. نیرومند شدن هویت‌های ملی و اتنیکی و تمایل به واگرایی به‌ویژه در نزد گروه‌هایی که در متن جهانی شدن به حاشیه رانده شده‌اند، هرچند واکنشی طبیعی است، اما این گرایشات که بیشتر بر نوعی نوستالژی‌گرایی استوارند، همواره مثبت نیستند.
۱۰ درایران با شکست ایدئولوژیک اسلام‌گرایی و درمتن چالش‌هایی که ایدئولوژی‌های فراگیر و کلان روایت ها همچون سوسیالیسم و لیبرالیسم با آن سردرگریبان اند، شاهد عروج همزمان اما متضاد دو نوع از ایدئولوژی‌های بومی (ناسیونالیسم ایرانی وایدئولوژیهای اتنیکی) هستیم. ‌درسطح کشور ناسیونالیسم ایرانی در رویارویی وچالش مفهوم زوال یافته‌ “امت اسلامی” به صورت گسترده رشد‌ کرده است. گرایشی که برهمبستگی ملی تأکید فراوان دارد. همزمان خودآگاهی ضد تبعیض وهویت یابی اتنیکی نیز– از جمله تحت تأثیر فروپاشی بلوک شرق وبه‌ویژه یوگسلاوی وشوروی سابق، تحولات خاورمیانه وتقویت موقعیت کردها – درایران نیز رشد کرده است. حمایت برخی ازقدرت‌های خارجی در دامن‌زدن به تنش‌های اتنیکی درتقویت واگرایی اتنیکی درایران نیز بی‌تأثیر نبوده و نیست.
۱۱ بدون یافتن راه‌‌ حلی برای رفع تبعیض اتنیکی، تنش‌های اتنیکی می‌تواند در ایران مسیر خطرناکی بپیماید. یافتن این راه حل نیز در گرو گفتگو با نیروهای اتنیکی موسوم به اقلیت و تلاش برای دست یابی به توافقی مشترک است. سیاست خشن انکار خواست های گروه های اتنیکی و سرکوب‌گرایانه‌ جمهوری اسلامی با بغرنج‌تر کردن مسئله،‌ تنش اتنیکی درایران را به بمب ساعتی بدل ساخته است که درخلأ قدرت، می‌تواند کشور را به سوی جنگ داخلی سوق دهد.
۱۲ دربرابر دو رویکرد ناسیونالیسم عظمت‌طلب ایرانی که تنها برحفظ آمرانه تمامیت ارضی پافشاری کرده و ایدئولوژی‌های قومی که با تأکید بر فدرالیسم قومی یا جدایی‌طلبی، واگرایی و تقویت هویت اتنیکی را راه رهایی از موقعیت فرودست خود می‌یابند، می‌توان و باید سیاست سومی را برگزید. سیاست فعال ضد تبعیض (اتنیکی) راه مناسب‌تری برای رفع شکاف، تبعیض و نابرابری‌های اتنیکی و گسترش همبستگی اجتماعی و سیاست جذب و دربرگیرندگی به جای طرد کردن و به حاشیه راندن است. سیاست تبعیض مثبت و به رسمیت شناختن پراگماتیک حتی برخی “حقوق ویژه که چارلز تایلور به آن اشاره دارد، می‌تواند درکاهش تنش‌های اتنیکی نقش بسیار مثبتی ایفا کند.
۱۳ سیاست فعال ضد تبعیض برخلاف ایدئولوژی‌های قومی و ملی، نه همانگونه که هابرماس هشدار داده است فرد را ناگزیر از گزینش جاودانه یا اجباری نوعی از هویت جمعی می کند؛ نه با تأکید برهویت جمعی متمایز، فردیت و برابر حقوقی افراد و برابری جنسیتی را به سایه می‌راند؛ نه لزوم بی‌طرفی دولت دربرابر تفاوت‌های شهروندان را مستقل از تعلق‌های گروهی آنان نقض می‌کند؛ و نه از همه مهم‌تر دستاویزی برای تبعیض علیه اتنیک‌های دیگر یا دیگر گروه های تحت ستم می‌آفریند. سیاست فعال ضد تبعیض با گسترش مشارکت گروه های به حاشیه رانده شده اتنیکی، خطر دامن گرفتن تعصبات ملی و قومی و یوگسلاویزه شدن کشور وخصومت‌های قومی را کاهش میدهد.
۱۴ درپرتو سیاست فعال ضد تبعیض (اتنیکی)، دفاع از تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی که بخشی از حقوق بین‌المللی و حقوق بشر است و نباید آنرا وامدار حق دیگری کرد، نه تنها با تأمین حقوق برابر گروه‌های اتنیکی الزاما درتناقض نیست، بلکه می‌تواند نقطه آغاز مناسبی در راه توسعه همگرایی‌های دمکراتیک درمنطقه، فراسوی مرزهای ملی شود.
۱۵ بدین ترتیب حفظ یکپارچگی دمکراتیک ایران درگرو روی کارآمدن نظامی دمکراتیک و گام برداشتن در راستای رفع تبعیض اتنیکی و توزیع عادلانه تر منابع قدرت است. تمرکز زدایی جغرافیایی، خودگردانی، پایان بخشیدن به شکاف مرکز و پیرامون، به‌ویژه در مناطقی که اقلیت‌های اتنیکی درآن اکثریت دارند، تبعیض مثبت برای پر کردن شکاف‌های اتنیکی و توسعه اقتصادی، به‌رسمیت شناختن حق تحصیل زبان مادری یا تحصیل به زبان مادری (که نوع آن وچند وچون امکان پذیری و درجه استفاده عملی ازاین حق نیازمد بررسی جامع کارشناسانه است) درکنار آموزش زبان فارسی همچون زبان مشترک همه ایرانیان- ازجمله گام‌هایی است که می‌تواند چندگانگی اتنیکی وفرهنگی درایران را غنا بخشد، بی‌آن‌که با خطر تداوم تبعیض یا تهدید واگرایی روبرو شود.
*توضیح: این نوشته فرازهای سخنرانی نگارنده درمیزگرد پالتاکی همراه با بهزاد کریمی درباره چالش‌های اتنیکی درایران و راه چاره آن است که با مدیریت داریوش پارسا در۳۱ مارس برگزارشد.