۱۳۹۰ شهریور ۸, سه‌شنبه

آرازا بایرامی قوتلی بولسین

توتیلان آرازلار ، قیلینان عبادت لار وآیدیلان ایسلک- آرزولار قبول بولوپ ، گلجک ییللارا آمان- اسن یتیلسین .

مقدس آرازا آیی وبایرامی همه لر اوچین خیر و برکت لره سبب بولسین دییپ آرزو اتیاریس.

تورکمن خالقی نینگ مدنی وسیاسی اُجاغی

آلمان، انگلستان وکانادا فیلیال لاری

30-08-2011 = 08 شهریور 1390

نمازعید اهل سنت وجماعت بازهم درپارکهای تهران برگزارخواهدشد؟

دویچه وئله : امسال هم برگزاری نمازعید فطر درتهران برای اهل سنت ممنوع شد

نمایندگان اهل سنت در مجلس از رئیس جمهور خواستند برای برگزاری مراسم نماز عید فطر در تهران ممانعتی ایجاد نشود. نمایندگان کردستان، ترکمن‌صحرا وسیستان و بلوچستان این درخواست را با ارسال نامه‌ای به احمدی‌نژاد طرح کردند.

"مجمع نمایندگان اهل سنت درمجلس شورای اسلامی" در روز شنبه، پنجم شهریور با نوشتن نامه‌ای از احمدی‌نژاد درخواست کردند به پیروان اهل سنت در تهران که تعدادشان بیش از یک میلیون نفر برآورد می‌شود، اجازه‌ی برگزاری نماز عید فطر داده شود.

در آستانه‌ی عید فطر امسال مسئولین استان تهران در پی ابلاغیه‌ای برگزاری نماز عید فطر اهل سنت در این استان را ممنوع کردند. نمایندگان سنی مجلس از احمدی نژاد خواستند "تا مسئله‌ی مذکور را پیگیری نموده و دستور مساعدت را به مسئولین ذیربط در استان تهران صادر نماید".

رونوشت متن نامه‌ی نمایندگان اهل سنت در مجلس به دبیر "مجمع تقریب مذاهب"، "مشاور رئیس جمهور در امور اهل سنت" و همچنین به "هیات امنای نمازخانه‌ی غرب تهران (صادقیه)" ارسال شده است.

"احضار رهبران اهل سنت درتهران به پلیس امنیت" : براساس گزارش "سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح ایران" هیات امنای اهل سنت غرب تهران (صادقیه) امسال رسما ابلاغیه‌ی ممنوعیت برگزاری نمازعید فطر را دریافت کردند. بدنبال آن هیات امنای نمازخانه‌ی غرب تهران از نمایندگان اهل سنت در مجلس درخواست کردند که به این مشکل آنها رسیدگی کنند.

در بخشی از این نامه آمده است: «سال گذشته بدعت جدیدی تحت عنوان ممانعت از برگزاری نمازعید اهل سنت توسط مسئولین استان تهران بنیان گذاشته شد. امسال نیز متاسفانه هیأت امنا به پلیس امنیت احضار و مراتب ممنوعیت مجددا به آنان ابلاغ گردید».

در بخش دیگری از این نامه اشاره می‌شود که شهروندان اهل سنت در تهران از مسجدی برخودار نیستند و با راه‌اندازی نمازخانه‌های اجاره‌ای در سال‌های گذشته آن را جبران کرده‌اند.

چرا نمایندگان اهل سنت نامه نوشتند؟ حسن امینی، حاکم شرع مردمی استان کردستان در گفتگو با دویچه وله توضیح می‌دهد که نمایندگان وابسته به پیروان اهل سنت درمجلس برای نخستین بار چنین "اعتراضی" می‌کنند. وی ضمن انتقاد از عملکرد این نمایندگان خاطرنشان می‌کند: «نمایندگان ما متاسفانه تابحال کمتر وارد اینگونه مسائل شدند و دراین باره صحبت کردند. من این اقدام را اما به فال نیک می‌گیرم».

حسن امینی درادامه اشاره می‌کند: «طبق قانون، اهل سنت حق دارند مراسم مذهبی خود را اجرا کنند. در تهران جمعیت قابل توجهی ازپیراوان اهل سنت زندگی می‌کنند. این یک تقاضای بسیار ساده وابتدایی است ونمایندگان هم با درخواست هیات امنای صادقیه موافقت کردند و به رئیس جمهور نامه نوشتند».

"گفتگو با مقام‌های ایران شاید موثر باشد!" درعین حال منابع خبری اهل سنت در ایران گزار ش دادند که ممنوعیت نمازخانه‌ها فقط مربوط به تهران نمی‌شود و در دیگر شهرهای ایران از جمله در اصفهان، شیراز، کرج و مشهد نیز اتفاق اقتاده است. رهبران دینی اهل سنت این مشکل را تاکنون بارها با مقام‌های ایران از جمله رئیس جمهور مطرح کرده‌اند.

حسن امینی که پیش از این در دیدار با رئیس جمهور ایران مشکلات اهل سنت را مطرح کرده، به دویچه وله در اینباره می‌گوید: «یک بار با رئیس جمهور نشست داشتیم. ایشان قول مساعد دادند که به مشکلات رسیدگی کنند. شاید اقدامی هم شده باشد چون فشار آورده بودند بر حوزه‌ها و علوم دینی حتما برای حکومت کار بکنند. پس از این نشست گرچه بخشنامه‌ای مبنی بر عدم دخالت دولت صادر نشد، اما فشارها برحوزه‌های علوم دینی کردستان، سیستان و بلوچستان و همچنین شمال کشور که مستقل مانده‌اند و تحت نظارت دولت نیستند، کاهش یافت و شاید بشود گفت که این نشست تاثیر داشته است».

نمازخانه‌ها به اشتباه تحت عنوان مسجد معرفی شدند : احمد اسماعیلی سخنگوی "شورای مرکزی سنت" یک گروه وابسته به اهل سنت ایران، به دویچه وله می‌گوید، تصمیم به بستن نمازخانه‌های اهل سنت درتهران ازسوی مقام‌های بلندپایه کشور اتخاذ شده است. وی دلیل می‌آورد که شهردار نمی‌تواند نمازخانه‌ای را که بیش از دو هزار نفر نمازگزار دارد، تعطیل کند.

احمد اسماعیلی اشاره می‌کند که مسئولین "دعوت اصلاح"، گروه مربوط به اهل سنت درتهران، اشتباه کردند و نمازخانه‌های خودرا به عنوان مسجد معرفی کرده‌اند. وی دراین رابطه چنین توضیح می‌دهد: «آنها نمازخانه‌های کوچک پنجاه نفری، دویست نفری ویا بیشتر را هم به عنوان مسجد معرفی کردند. این اشتباه آنها سبب شد که حکومت رسما به آنها ابلاغ کند که نمازخانه‌ها را ببندند».

این کارشناس امور دینی اهل سنت درایران اما می‌گوید: «ماه رمضان فرصتی بود شاید تجدید نظری بشود واز تعطیلی نمازخانه‌های اهل سنت جلوگیری شود به دلیل احترام به این ماه، اما متاسفانه مسئولین حکومتی نه تنها همکاری نکردند، بلکه تهدید هم کردند».

برگزاری نماز درپارک‌های تهران انجام خواهد گرفت! با توجه به ممنوعیت نمازخانه‌های اهل سنت درتهران، یک منبع اهل سنت که ازذکر نامش خودداری کرد، به دویچه وله گفت که ادامه‌ی روند ممنوعیت فعالیت نمازخانه‌ها، آنهارا مجبور می‌کند که درآینده درپارک‌های مختلف تهران نماز دسته‌جمعی برگزارکنند. بنابه گفته‌ی او بویژه پس از بسته شدن نمازخانه‌ی صادقیه گروه‌هایی از نمازگزاران تصمیم گرفته‌اند که نمازهای جمعه را درپارک‌های تهران برگزارکنند.

احمد اسماعیلی سخنگوی شورای مرکزی سنت هم می‌گوید، این اقدام پیروان اهل سنت درتهران به دلیل اعتراض به سیاست کنونی دولت درقبال اهل سنت است. این کارشناس امور دینی اهل سنت درعین حال تاکید می‌کند که این اقدام را می‌توان "راه حل ممکن وفعلی" هم تلقی کرد.

روز چهارشنبه نهم شهریور رسما درکشور عید فطر اعلام شده است ومقام‌های کشور و ازجمله رئیس جمهور تاکنون به نامه‌ی "مجمع نمایندگان اهل سنت" مبنی برآزادی برگزاری مراسم نماز عید فطر برای اهل سنت درتهران پاسخی نداده‌اند. %

طاهر شیرمحمدی ، تحریریه: عباس کوشک جلالی، - برگرفته از سایت دویچه وئله

۱۳۹۰ شهریور ۷, دوشنبه

معمای هوریان محافظ سرهنگ قذافی

- برگرفته ازسایت کنگره ملیتهای ایران فدرال http://iranfederal.org/fa/?p=1906#more-1906

سرهنگ فراری در زمانی برای جلب توجه جهانیان و اینکه او شخص محبوب و خارق العاده جهان عرب است، به فکر ایجاد محافظان دختر برای خود شد، این شیوه حفاظت برای او فقط دنیایی از تمسخر در بین مردم بوجود اورد تا جایی که بعضی ها انان را عروسان سیاه بخت وبعضی ها انان و خانواده انان را اسیر پولهای سرهنگ خطاب میکردند.

او قوانینی را برای انان وضع کرد که بدون شستشوی مغزی انان،(که گفته میشود اکثر انان در یتیم خانه ها بزرگ شده بودند) که او انتخاب صد درصد مردم لیبی است واینکه این مردم مفلوک حتی هنگام دعا اسم او را بعداز خدا به زبان می اوردند، باعث حیرت این محافظان شده بود، البته حقوق بین 10 تا 20 هزار دلار درهرماه برای هر محافظ به اضافه خدمات و سرویس مجانی، تصور دیگری را بوجود نمی اورد. اما با قیام جوانان و به زیر کشیدن قذافی و خانواده او در دژ غیر نفوذ باب العزیزیه، حتما بعضی از محافظان دختر او را دچار استرس و درد عصبی کرده است و از انجا که قادر به درک جامعه فعلی لیبی ودنیای بیرون از باب العزیزیه را ندارند، باید تصور کرد که بعضی از انان یا دست به خودکشی زده اند ویا کارشان به تیمارستان خواهد کشید. یعنی همان اینده ایی که درانتظار خود معمر قذافی است.

فراج اسماعیل درگزارشی درالعربیه درخصوص شرایط و وضعیت این دختران محافظ سرهنگ قهرمان وفراری مینویسد.

هنگامی که انقلابیون وارد مجمتع مسکونی رهبر لیبی در باب العزیزیه شدند، نه تنها قذافی و خانواده اش را در این قلعه کاملا مستحکم نیافتند بلکه حتی 400 زن محافظ وی که به دقت ازجنس لطیف برگزیده شده اند، بخار شدند و به هوا رفتند. هم اکنون هیچ نشانه ای ازبادیگاردهای زیباروی قذافی که براساس برخی گزارشها شمار آنان به 400 تن می رسد در دست نیست. این زنان که هرکدام از آنها به شهرزاد در داستان های هزار و یک شب تشبیه می شدند همواره سوژه جنجالی رسانه های بین المللی بودند، اما داستان قذافی از زمان بکارگیری محافظان زن، 6هزار و یک شب به درازا انجامید .

نخستین ظهور محافظان زیباروی درکنار معمر قذافی از دهه 90 قرن گذشته میلادی آغازشد وآنها در واقع جایگزین بادیگاردهای تبعه آلمان شرقی که ازطرف اشتازی (سازمان امنیت کشور) معرفی شده بودند، گردیدند.

براساس گزارش های رسانه ای منتشره در طول بیست سال گذشته، تعداد این محافظان مؤنث از 40 تا 400 ذکر شده است که نام رسمی آنها “محافظان انقلابی” است اما آنها بیشتر با نام “زنان آمازون” شهرت یافتند .

گفته می شود که آنها را از هنگام شیرخوارگی بر می گزیدند(در یتیم خانه ها) و هنگامی که آماده پیوستن به گروه محافظان قذافی می شدند سوگند یاد می کردند که جان خود را برای دفاع از رهبرشان فدا کنند .

این محافظان را برای آموزش و تمرین به اکادمی پلیس طرابلس می فرستادند و در آنجا آموزش نظامی و رزمی بسیار سختی را می گذراندند و هرکدام از آنها با طرز استفاده از انواع اسلحه آشنایی کامل دارد .

محافظان قذافی تنها از میان دختران لیبیایی انتخاب نمی شدند بلکه در میان آنها دخترانی از کوبا و سایر کشورهای عربی وجود دارد هرچند که برخی گزارش تاکید دارند که اکثریت آنها کوبایی هستند .

باکره بودن دختران و ازدواج نکردن آنها مهمترین شرط پیوستن به گروه محافظان قذافی است هرچند که نمی توان وجود چنین شرطی را مورد تاکید قرار داد و قذافی هرکدام از آنها را به نام دختر خود عایشه می نامید .

جالب است که یادآوری شود زنان مسلح محافظ قذافی همیشه با استفاده از گرانترین مارک های جهانی خود آرایش کامل کرده، ناخن های خود را مانیکور زده و موی رنگ شده خودرا افشان می کردند.

درسال 2009 در اثنای دیدار قذافی از ایتالیا محافظ رنگین پوست قذافی، نظر برلسکونی، نخست وزیر ایتالیا را به خود جلب کرد تا جایی که با بی توجهی به تشریفات استقبال از قذافی نگاه خود را کاملا به این دختر محافظ خوش اندام دوخته بود اما این محافظ به نخست وزیر ایتالیا چشم قره رفت .

درسال 1988 به دنبال حمله گروه های اصولگرای اسلامی به کاروان رهبر لیبی، زنی که رئیس محافظان بود ضمن پرتاب خود روی قذافی با نثار کردن جان خویش رهبر محبوبش را نجات داد، هفت محافظ زن دیگر نیز در این حادثه کشته شدند .

درسال 2003 دراثنای انعقاد کنفرانس سران عرب درشرم الشیخ مصر ماموران امنیتی مانع ورد این محافظان مسلح به همراه قذافی به سالن اجتماع رهبران عرب شدند واین مساله باعث درگیری میان محافظان وماموران مصری شد। درسال 1984 نیز مقامات امنیتی اتیوپی از ورود مسلحانه زنان محافظ قذافی به بیستمین کنفرانس سازمان وحدت آفریقا جلوگیری کردند.

این زنان همیشه او را احاطه کرده بودند

دنیای این زیبارویان مسلح همواره مبهم وناشناخته بوده واینک با ناپدید شدن آنها درپی فتح "باب العزیزیه"، آخرین قلعه قذافی درطرابلس براین ابهام افزوده شده است .

روزی یکی ازنویسندگان عرب به شوخی دراین باره نوشت که قذافی درمقایسه با سایر رهبران و رؤسای جمهور عرب از بخت بهتری برخورداراست زیرا شماری از زیبارویان دست نخورده همیشه او را احاطه کرده اند.

*- توضیح دوم مدیر ایل گویجی: عنوان این مطلب درسایت کنگره ملیتهای ایران فدرال "قذافی ومحافظان دختر او" بود.

۱۳۹۰ شهریور ۵, شنبه

اطلاعيه

اطلاعیه عفو بین الملل درمورد ناپدید شدن کوهیار گودرزی

کوهیار گودرزی ، عضو "کمیته گزارشگران حقوق بشر"، در ٣۱ جولای ۲۰۱۱ توسط چندین مأمور لباس شخصی که احتمالا مأموران وزارت اطلاع بودند، دستگیر شد.
یک روز بعد از دستگیری گودرزی، مادر وی، پروین مخترع هم دستگیر شد. هردوی آن ها را خطر شکنجه و آزار تهدید می کند.
کوهیار گودرزی در خانه یکی از دوستانش و به همراه صاحب خانه دستگیر شده است. همسایه های دوست وی گزارش دادند که مأموران لباس شخصی که احتمالا وابسته به وزارت اطلاعات بوده اند، سه نفر را با خود بردند.
تاکنون به خانواده و وکیل وی، مینا جعفری، نه تنها در مورد محل زندانی وی اطلاعاتی داده نشده است بلکه حتی دستگیری وی هم رسما تأیید نشده است.
سازمان عفو بین الملل نگران آن است که کوهیار گودرزی در یکی از سلول های زندان اوین تهران نگه داشته شده باشد.
در اول آگوست
۲۰۱۱، بلافاصله پس از دستگیری کوهیار گودرزی، مادر وی، پروین مخترع، هم دستگیر شد. به هنگام دستگیری به مادر گودرزی گفته شد که فرزندش را به اوین منتقل کرده اند.
پروین مخترع به اتهام "توهین به رهبر مذهبی"، "تبلیغ علیه نظام"، "اقدام علیه امنیت ملی" بازداشت شده است. برای این اتهامات به مصاحبه هایی که وی در سال
۲۰۱۰ و به هنگام دستگیری کوهیار گودرزی با رسانه ها انجام داده بود، استناد شده است.
پروین مخترع در این مصاحبه ها از فعالیت های صلح آمیز فرزندش صحبت کرده بود.
یکی از اعضای خانواده کوهیار گودرزی برای کسب اطلاع به دادستانی کشور مراجعه کرده بود ولی دادستانی اظهار بی اطلاعی کرد.
طبق بعضی اخبار غیر موثق، کوهیار گودرزی احتمالا در بخش
۲۴۰ زندان اوین بسر می برد. به هنگام مراجع خانواده اش به اوین گفته شد که چنین زندانی تحت این نام به اوین آورده نشده است.
از زمان دستگیری تاکنون به خانواده اش اجازه تماس با وی داده نشده است. احتمال آن می رود که وی تحت شرایطی در زندان بسر می برد که حکم ناپدید شدن را دارد.
سازمان عفو بین الملل از همه مردم می خواهد که در رابطه با دستگیری کوهیار گودرزی و مادرش به مقامات جمهوری اسلامی ایران ایمیل و یا نامه ارسال کنند. سازمان عفو بین الملل پیشنهاد می کند که در نوشته های ارسالی مضمون زیر مورد توجه قرار گیرد:
ـ از شما تقاضا می کنم که محل بازداشت کوهیار گودرزی را اعلام کنید. از شما می خواهم که امکانات پزشکی کافی برای وی فراهم کنید و امکان تماس خانواده و وکیل مورد اعتمادش را مهیا سازید.
ـ از شما تقاضا می کنم که در مورد عدم شکنجه و آزار کوهیار گودرزی و پروین مخترع اطمینان حاصل کنید.
ـ در اینجا یادآوری می کنم که کوهیار گودرزی یک زندانی سیاسی صلح طلب است. در صورتی که او تنها به جرم فعالیت صلح آمیز دفاع از حقوق بشر دستگیر شده است، باید بی درنگ و بدون قید و شرط آزاد شود. اگر پروین مخترع تنها به جرم تلاش برای آزادی کوهیار گودرزی در بازداشت بسر می برد، باید وی فوری و بدون قید و شرط آزاد شود.
برگردان: مجید روشن زاده
نماینده مطبوعاتی عفو بین الملل در برلین
منبع: میدل ایست برلین، برگرفته ازسایت اخبار روز:
akhbar-rooz.com ، يکشنبه ۶ شهريور۱٣۹۰ - ۲٨ اوت ۲۰۱۱

------------------------------------------------------
اطلاعيه ششم کارزار برای افشای نقض حقوق بشر درج. ا. در روند هجدهمین اجلاس شورای حقوق بشر

هم میهنان عزيز، از روز دوشنبه ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۱ (۲۱ شهریور ۱۳۹۰) هجدهمین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در شهر ژنو آغاز می شود و تا ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۱ (۸ مهر ۱۳۹۰) ادامه خواهد يافت.

ازکليه هم ميهنان در تمام نقاط دنيا که به نقض حقوق بشر درايران معترض هستند تقاضا می شود که کوشش های خود را برای روشنگری درباره موارد نقض حقوق بشر درکشورمان وافشای آمران، عاملان وحاميان آن همآهنگ کنند.

ما با برگزاری اجلاسهای جانبی درشورای حقوق بشر درفاصله روزهای ۱۹ تا ۲۳ سپتامبر (۲۸ شهریور تا اول مهر) واحتمالا تجمعی دربرابر مقر سازمان ملل متحد درشهر ژنو درارتباط با روزجهانی صلح وروز جهانی عدم خشونت و سفر احتمالی محمود احمدی نژاد به نيويورک تلاش میکنیم که همزمان با هجدهمین اجلاس شورای حقوق بشر کارزاری را برای افشای موارد عديده نقض حقوق بشر درجمهوری اسلامی تدارک ببینیم.

جهت همآهنگی های ضرور ازعلاقه مندان به مشارکت درسازماندهی اين کارزار دعوت می شود که دراجلاس پالتاکی که در روز یکشنبه ۲۸ آگوست ۲۰۱۱ (۶ شهریور ماه ۱۳۹۰) درساعت ۱۹ به وقت اروپای مرکزی در تالاری دربخش خاورميانه – ايران با نام

hrc18geneva

وبا کد ورودی1819232011

برگزار خواهد شد، شرکت کنند.

۲۶ آگوست ۲۰۱۱ (۴ شهريور ماه ۱۳۹۰)

تدارک دهندگان کارزار برای افشای نقض حقوق بشر در ج. ا. در روند هجدهمین اجلاس شورای حقوق بشر

۱۳۹۰ شهریور ۲, چهارشنبه

بیانیه ی مادران پارک لاله پیرامون قتل عام سال ۶۷

همزمان با سالگرد فاجعه ی کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی درسال ۶۷، مادران پارک لاله با انتشار بیانیه ای نوشتند:

ما می خواهیم بدانیم - چرا انسان هایی که حکم زندان داشتند، به جوخه های مرگ سپرده شدند؟
- چرا انسان هایی که برای حداقل خواسته خود به خیابان آمدند، کشته شدند؟

- چرا انسانها برای بیان اندیشه خود مورد بازخواست قرارمی گیرند، به زندان می افتند، شکنجه وگاه اعدام می شوند؟
وهزاران چرای دیگر که ما وتمامی مادران وخانواده های داغدار در سی و سه سال گذشته می خواهیم بدانیم وتا زمان پاسخگویی دست از مبارزه نخواهیم کشید وهمچنان ایستاده ایم.

اینک متن کامل بیانیه :

ما مادران پارک لاله، کشتارهای دهه ۶۰ وبخصوص کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی درسال ۶۷ را محکوم می کنیم وهمراه با مادران داغدار دادخواهیم!

سالگرد کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی سال ۶۷ در شرایطی فرا می رسد که خبر دهشتناک این کشتار بیرحمانه در سرتاسر دنیا پخش شده وهرسال که می گذرد پرده های به عمد کشیده شده برروی جنایات دهه ۶۰ کنار می رود و شاهدان زنده ازآن سالهای قتل و جنایت، لب به سخن می گشایند و گوشه های تاریک آن را آشکار می کنند. روایت سال ۶۷ روایت شکنجه‌ها وشلاق‌ها وقساوت‌ها، روایت قطع شدن یک‌باره تمام ارتباط ها و ملاقات ها با بیرون و بعد روایت دادگاه‌های چند دقیقه‌ای که معمولا با یک سئوال ویک جواب و بدون هیچ‌گونه حق دفاع و وکیل، حتا برای برخی که مدت حکم زندان‌شان به پایان رسیده بود؛ باحکم قطعی ولازم الاجرای اعدام بدون حق اعتراض، روایت تجاوز به دختران، پیش از اعدام(برای این که به زعم ایدئولوژی حاکم به بهشت نروند)، و روایت گورهای دسته جمعی در کانال های بزرگ و بدون هیچ گونه حق مراسم و یا حتا نام و نشانی در جایی که امروز گلزار خاوران می نامند و روایت ناپدید شدگان که هنوز هم چشم های مادرانی را که تاب آورده اند به در دوخته است و ادامه همه این قساوت و کشتار درقالب اعدام، قتل‌های زنجیره‌ای و کشتارها و سرکوب‌های دیگر تا امروز در برابر روایت مسلط ایستادگی می کند و شانه به شانه می رود تا هنگامه‌ دادرسی و روز رستاخیز مردم را دریابد. روایتی که قرار بود پنهان بماند ولی برخی زوایای آن به کمک افشاگری های آیت الله منتظری و برخی دیگر به کمک زندانیان آزاد شده که لب به سخن گشودند، آشکار شد. ولی هنوز بسیاری گوشه‌های پنهان دارد که در زمان خود مورد بررسی و کنکاش قرار خواهد گرفت تا تمامی زوایای آن روشن شود.

یک روز اگر می توانستند دلایل کناره‌گیری آیت الله منتطری از نیابت رهبری و جریان اعدام‌ها را وارونه جلوه داده و انکار کنند، امروز اما برخی از اعضای طبقه حاکم نیز در برابر این مقاومت تسلیم شده‌اند و در منابع مختلف به این کشتار داخلی و پاک سازی سیاسی اعتراف می کنند، باز اما آمران و عاملان آن که مرکب از هیأت حاکمه وقت بوده‌اند از روشن کردن آن سرباز می زنند و از زیر مسئولیت‌اش شانه خالی می‌کنند.
آری هیأت حاکمه دیروز و امروز نظام با همدستی ای عامدانه، حمله مجاهدین را علت اصلی این جنایت بی شرمانه قلمداد کردند و می کنند، غافل از اینکه پرده ها کنار می رود و حقایق آشکار می شود و حال ما می دانیم که برنامه ریزی برای اعدام های دسته جمعی زندانیان سیاسی از سال
۶۶ آغاز شده بود که با قبول آتش بس جنگ ایران و عراق و حمله مجاهدین، بهترین زمان و بهترین بهانه برای کشتار و حذف فیزیکی بهترین و پاک ترین و جسورترین انسان های آگاه کشورمان مهیا شد و این جنایت ضد بشری در کم ترین زمان ممکن و با پلیدی ای کم نظیر به اجرا در آمد. جنایتی که هنوز شمار دقیق کشته شدگان اش معلوم نشده است، ولی آمارها از ۵۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰ نفر را شامل می شود و همگان می دانند که این کشتارها پس از آن نیز متوقف نشد و به اشکال مختلف تا به امروز ادامه دارد.
ازاینجاست که حرکت خانواده‌های زندانیان سیاسی شکل منسجم تری به خود می گیرد. تحصن دربرابر کاخ دادگستری، گردهمائی در برابر دادستانی، برگزاری مراسم برای دادن طوماری اعتراضی با ٣
۷۰ امضاء به کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد، تماس باخارج از کشور، تماس با کمیته‌های حقوق بشر و جامعه‌های دفاع از زندانیان سیاسی و ... در اعتراض به چرایی وچگونگی "فاجعه ملی"، که سرانجام به واکنش اروپائی‌ها وآمریکائی‌ها منجرمی‌شود. در۲۱ مهرماه، پارلمان اروپا با تصویب قطعنامه‌ای درمورد نقض حقوق بشر درجمهوری اسلامی ایران، ازدولت ایران می‌خواهد که هیأتی به منظور بررسی وضعیت زندان‌ها عازم ایران شود. ۱٨ آذرماه، پارلمان آلمان قطعنامه‌ای تصویب می‌کند که درآن نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی به شدت مورد انتقاد قرار می گیرد.
ازمهرماه سال
۱٣۶۷ که کمابیش خبر کشتارها در میان خانواده ها پخش شده بود، سیل نامه ها وشکایت های شفاهی و کتبی درباره موج کشتارها به سوی نماینده ویژه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، گالیندوپل سرازیر شد. او در سفری شش روزه به ایران، بیشترین زمان را به مذاکره با مقامات دولتی و کمترین زمان را برای ملاقات با خانواده ها و بازدید از زندان و خاوران اختصاص داد. در این مدت خانواده ها هر روز جلوی مقر سازمان ملل تجمع می کردند، شاید بتوانند با او ملاقاتی داشته باشند. هرچند جمهوری اسلامی حداکثر تلاش خود را کرد تا او به واقعیت ها دست نیابد، ولی آشکارا کمیسیون حقوق بشر وسازمان ملل به مدارکی دست یافته بودند که متاسفانه این مدارک جدی گرفته نشد و هنوز چرایی این رفتار برکسی روشن نیست؟! وآن چه اما در روند مسیر دادخواهی تا امروز گذشته است، خبر از سکوت مجامع بین المللی دربرابر این جنایات عظیم می‌دهد. جنایاتی که به درستی وبرطبق همان قوانین بین المللی مصداق جنایت علیه بشریت است.
درطی این سال ها، مادران وخانواده های داغدار تلاش های فردی و جمعی بسیاری کردند تا پاسخی دریافت کنند. یکی از این تلاش ها رفتن مداوم به خاوران است تا بتوانند این سند جنایت کشتارهای دهه
۶۰ را حفظ کنند، هرچند خاوران بارها مورد حمله نیروهای امنیتی قرار گرفته و خاکش با بلدوزر زیر و رو شده و معلوم نیست آثاری از وجود کشته شدگان در آنجا باشد، ولی مادران همین بیابان خشک وبی آب و علف را دوست دارند زیرا می دانند عزیزان دلبندشان به شنیع ترین شکل ممکن درآنجا دفن شده اند وباید روزی پاسخی برای سوال های بی جواب شان بیابند. بدین منظور علیرغم تهدید وارعابهای فراوان باز به خاوران می روند، مراسم می گیرند وتلاش می کنند که یاد وخاطره عزیزان شان را زنده نگاه دارند تا روز پاسخ گویی فرا رسد.
اینک پس از گذشت ده سال ونقض گسترده و آشکار حقوق بشر در ایران، گزارشگر ویژه سازمان ملل برای بررسی وضعیت حقوق بشر انتخاب شده است. ما مادران پارک لاله از سازمان ملل و کمیسیون حقوق بشر و دیگر نهادها و سازمان های بین المللی می خواهیم که نقض حقوق بشر در ایران را جدی بگیرند و به تعهدات خود عمل کنند و عاقبت کار مانند زمان آقای گالیندوپل نشود.
ما مادران پارک لاله، تا روشن نشدن تمام زوایای این جنایات و محاکمه آمران و عاملان‌اش در دادگاه های مردمی و عادلانه به همراه تمامی خانواده‌های کشته شدگان فریاد بر می‌آوریم سخن از بخشش بی معناست، زیرا تا به حال هیچ یک از سران جمهوری اسلامی به طور رسمی و علنی در برابر مردم به اشتباه های خود اعتراف نکرده اند وپرونده‌ی کشتار بزرگ زندانیان سیاسی ایران، پرونده‌ای گشوده است که بالاخره یک روز این اسناد جنایت به دست مردم از تاریکخانه ها به خیابان ها و رسانه ها خواهد آمد وآن روز، روز دادخواهی است.
ما می خواهیم بدانیم
- چرا انسان هایی که حکم زندان داشتند، به جوخه های مرگ سپرده شدند؟
- چرا انسان هایی که برای حداقل خواسته خود به خیابان آمدند، کشته شدند؟
- چرا انسانها برای بیان اندیشه خود مورد بازخواست قرارمی گیرند، به زندان می افتند، شکنجه و گاه اعدام می شوند؟
وهزاران چرای دیگر که ما وتمامی مادران وخانواده های داغدار در سی و سه سال گذشته می خواهیم بدانیم وتا زمان پاسخگویی دست از مبارزه نخواهیم کشید وهمچنان ایستاده ایم.
مادران پارک لاله ،
۲٨ مرداد ۱٣۹۰ ، برگرفته از سایت اخبار روز

۱۳۹۰ مرداد ۲۹, شنبه

دعوت به گفتگو

دعوت به گفتگو درباره ی محتوای برنامه ی رسانه ای برای ترکمنها

موضوع : بررسی مسائل رسانه های صوتی، و صوتی- تصویری
زمان : یکشنبه 21 آوگوست 2011 برابر با 30 مرداد 1390 ، ازساعت 19 به وقت اروپای مرکزی، وبرابر با ساعت 13 بوقت تورنتو شروع می شود.

Adres: Paltalk, all rooms- Europe- Germany- Turkmen sazly gurrungdeshlik,

مدیریت مشترک TurkmenSahraTV

28 مرداد 1390 برابر با 2011-08-19

۱۳۹۰ مرداد ۲۷, پنجشنبه

دعوت به سخنرانی

دعوت به سخنرانی وگفتگو بمناسبت 105 مین سالگرد انقلاب مشروطه

موضوع : فدرالیزم درتاریخ ایران ، ودرقانون اساسی انقلاب مشروطه
زمان : شنبه 20 آوگوست 2011 برابر با 29 مرداد 1390 ، ازساعت 22 و 30 دقیقه بوقت ایران، برابر با ساعت 20 به وقت اروپای مرکزی، برابر با ساعت 14 بوقت تورنتو شروع می شود.

مکان : اتاق پالتاکی کنگره ی ملیتهای ایران فدرال

Adres: Paltalk Messenger, Chat Rooms: View All - Middle East / Iran: IRAN Kongreh Melyathay Iran e Federal.

۱۳۹۰ مرداد ۲۶, چهارشنبه

UN : قرن 21 قرن ملتها واقوام است

امریکا نماینده مخصوص ملیتها واقلیت ها برای خاورمیانه تعیین کرد

- برگرفته از سایت کنگره ی ملیتهای ایران فدرال http://iranfederal.org/fa/?p=1878

ازمصوبات "کنوانسیون حقوق بشر وشهروندی" سازمان ملل درسال 1996 : قرن 21 قرن ملتها واقوام است ودردنیای کنونی دیگر قومی برقوم دیگر نباید تسلط داشته باشد

باراک اوباما درمجمع عمومی سال 2010 اعلام کرد که در دنیای مدرن کنونی باید تمامی تبعیضات اجتماعی و سیاسی و برتری طلبی ملی وقومی یک قوم برقوم دیگر باید پایان یابد.

درسال 1996 کنوانسیون حقوق بشر وشهروندی مصوب سازمان ملل وکوفی عنان دبیر کل سازمان ملل قرن اینده یعنی قرن 21 را قرن ملتها واقوام خواند و گفت در دنیای کنونی دیگر قومی برقوم دیگر نباید تساط داشته باشد، همین مسئله از سوی بان کی مون رئیس کنونی سازمان ملل متحد بارها تکرار شد و باراک اوباما رئیس جمهوری امریکا هم درمجمع عمومی سال پیش هم براین مسئله صحه گذاشت، واعلام کرد که در دنیای مدرن کنونی باید تمامی تبعیضات اجتماعی و سیاسی و برتری طلبی ملی و قومی یک قوم برقوم دیگر باید پایان یابد.

با اعلان تعیین نماینده مخصوص امریکا در وزارت خارجه که به گنگره امریکا هم گزارش خواهد داد، با اعتراض کشورهایی مواجه شد که در زیر پا گذاشتن حقوق ملیت ها و اقوام خود به شکل خشن و امنیتی چه از نظر سیاسی، مذهبی، نژادی و فرهنگی معروف هستند، واعتراض ایران به این تعیین نماینده امریکا، قابل پیش بینی بوده وجای بحثی نمی گذارد و دلایل ان هم روشن است.

این قانون درکنگره امریکا با 402 رای موافق درمقابل مخالفت 20 رای مخالف که همگی آنها از جمهوریخواهان بودند به لایحه مربوطه رای دادند. پیش‌بینی شده است که این سازمان جدید سالانه یک میلیون دلار برای امریکا هزینه دربرداشته باشد، وظیفه این کمیته یا دفتر نظارت براعمال سرکوب ملیتهایی است(درخاورمیانه) که درکشور خود طی سالیان متمادی توسط دولت مرکزی که معمولا از یک ملیت تشکیل شده و فقط فرهنگ و موسیقی و زبان ملیت حاکم را ترویج میکند، می باشد.

همانطوریکه همه میدانند خاورمیانه از کشورهایی تشکیل شده که تنوع فرهنگی ، زبانی و مذهبی درآنان بسیاراست و در طی دهها سال و حتی یک قرن به مانند ایران، این ملیتها و اقوام به زیر کشیده شده وکلیه حقوق فرهنگی و شهروندی انان به شدت سرکوب شده است. دولی مثل ایران، پاکستان، عراق، ترکیه، سوریه، از تنوع فرهنگی و زبانی برخوردار هستند، که عراق به دلیل سرنگونی صدام حسین درمسیر اعاده قانون ودمکراسی افتاده و حقوق ملیتها و اقوام مذهبی رعایت شده و در امور سیاسی نقش ایفاء میکنند.

با اعلام ایجاد و تعیین نماینده مخصوص ملیتها و اقلیت های مذهبی در وزارت خارجه امریکا، حمله وانتقاد به این موسسه از سوی جریانات توتالیتر ومستبد که خواهان ابقای کامل خود و ملیت خود بر اریکه قدرت هستند اغاز شد، دراین میان ایران وجریانات وابسته به ان اولین کلید اعتراضات را زدند وتعیین نماینده را دخالت درامور کشورها قلمداد کردند، معنی و مفهوم دیگر این حرف ان است که دولت امریکا ویا هر دولت اروپایی وغیره باید چشم خودرا بر کشتار و زیر پا نهادن متوالی حقوق بشر و شهروندی دیگر ملیتهای ایران واقلیت های مذهبی ببندد و درغیر اینصورت این عمل واشنگتن دخالت درامور کشور تلقی میشود.

از سوی دیگر نمایندگان و سازمانهای سیاسی ملیتها و اقوام در تمامی خاورمیانه سالها است که خواهان تعیین چنین نماینده ایی از سوی امریکا و یا سازمان ملل هستند، تا واقعیت دردناک و کشتارهای حکومت های مرکزی و دیکتاتور علیه ملیتها را به گوش جهانیان برسانند، و همچنین ثابت کنند که این امر دخالت در امور دخالی نیست، زیرا امور حقوق بشری مرزی نمی شناسد واین وظیفه جهانی تمامی دولتهای ازاد و موسسات بین المللی است که فشار و تحریم را بر دولتها و رژیم نظامی وامنیتی ایران وارد اوردند تا سرکوب و کشتار را متوقف کنند و حقوق سیاسی و فرهنگی به ملیتها داده شود تا برابر با ملیت حاکم وارد امور کشور داری شوند.

انچه در ایران از سوی رژیم رخ میدهد خواست عمومی مردمان ایران نیست و این نظام ودولت ان نماینده مردمان ایران نیستند و حق صحبت و نمایندگی اکثر قریب به اتفاق مردمان ایران را ندارند.%

۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

مصاحبه ای درخصوص انتخابات دوره ی نهم مجلس

گرامی مقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی:

شرایط حضور اصلاح‌طلبان درانتخابات فراهم نیست، وحضور اصلاح طلبان درانتخابات باعث توجیه موضوعیت وحدت، بین اصول گرایان خواهد شد

سحام نیوز: گرامی مقدم در مصاحبه‌ای با سحام نیوز موضع کنونی حزب اعتماد ملی و نیز شرایط اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات آینده را مطرح کرد. وی در بخشی از این مصاحبه گفت: «اگر اصلاح طلبان با شرایطی که دارند به انتخابات ورود پیدا کنند که شرایط آنها از سوی حاکمیت محقق نشده باشد مسلما صرفا بعنوان گرم کردن تنور انتخابات معنی پیدا خواهد کرد وشکست اصلاح طلبان به دست خود اتفاق خواهد افتاد».
- متن کامل مصاحبه سحام نیوز را با اسماعیل گرامی مقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی و نماینده ی سابق مجلس در خصوص انتخابات دوره ی نهم مجلس شورای اسلامی را در زیر می خوانیم:
۱. آیا حزب اعتماد ملی ویا اصلاح طلبان برنامه‌ای برای حضور درانتخابات مجلس شورای اسلامی دارند؟
ج: ابتدا باید عرض کنم با عنایت به اینکه از تاریخ هفدهم شهریور سال ۸۸ دفتر حزب اعتماد ملی توسط دستگاه‌های امنیتی تعطیل شده است، لذا تاکنون امکان برگزاری جلسات حزبی نبوده است که تصمیمی درخصوص انتخابات گرفته شده باشد، بنابراین حزبی که تعطیل شده است، معلوم است که شرایط حضور در انتخابات را پیدا نکرده است، چون انتخابات خودش یک رویداد رقابتی است وبرای حضور دریک رقابت مثل هر ورزشکاری نیاز به تمرین و ممارست دارد.
از منظر فعالیت حزبی، تمرین برای حضور درانتخابات بدین معنی است که حزب بتواند فعالیت های برنامه‌ریزی‌ شده‌ی خود را از قبیل تشکیل جلسات شورای مرکزی، برگزاری کنگره های کشوری و منطقه ای، بازرسی های مستمر از موقعیت شاخه ها، کمیته ها و دفاتر حزبی، فعالیت مستمر رسانه های حزب از جمله روزنامه و بولتن و همکاری و هماهنگی با دیگر احزاب جهت ائتلاف داشته باشد!
بسیار بدیهی است حزبی که این امکان را در دو سال گذشته نداشته باشد حتماً آمادگی و شرایط حضور در انتخابات را نیز نخواهد داشت. وضعیت دیگر احزاب اصلاح طلب نیز از وضعیت حزب اعتماد ملی بهتر نیست. احزاب مشارکت، مجاهدین انقلاب از سوی دستگاه قضایی اعلام انحلال شده است، کارگزاران سازندگی و مجمع نمایندگان ادوار و دیگر احزاب اصلاح طلب امکان فعالیت نداشته اند. از این رو خیلی ساده می شود ارزیابی کرد با شرایط کنونی که اکثر گروه های اصلاح طلب، به ویژه احزاب بزرگ و موثر، الزامات لازم برای شرکت در انتخابات را ندارند، قادر به حضور نتیجه بخش در انتخابات را نخواهند بود.
۲. برخی از اصول گرایان، به ویژه آقایان علی لاریجانی ومحمدرضا باهنر، خواستار حضور اصلاح‌طلبان درانتخابات شده اند و آقای باهنر تا آنجا پیش رفته که می گوید «ما از اصلاح طلبان خواهش می کنیم که درانتخابات شرکت کنند.» ارزیابی شما از این موضع گیریها چیست؟
ج: تحلیل من به عنوان یک عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی این است که طیف اصول گرایان سنتی به چند دلیل تمایل شدید دارند که اصلاح طلبان در انتخابات حضور پیدا کنند.
دلیل نخست آن است که حضور اصلاح طلبان در انتخابات، مشروعیت انتخابات را تا حدودی برمی‌گرداند و خدشه وارد شده به انتخابات قبلی را کمرنگ‌تر خواهد کرد.
دوم اینکه، حضور اصلاح طلبان در انتخابات باعث توجیه موضوعیت وحدت، بین اصول گرایان خواهد شد. این مسئله، کلیدی ترین دلیل تمایل اصول گرایان سنتی به کشاندن اصلاح طلبان به عرصه انتخابات است، چون به خوبی می دانند که در صورتی که حامیان دولت لیست جداگانه ای ارائه کنند، با امکاناتی از قبیل بخشداری ها، فرمانداری ها، استانداری ها و تمامی ادارات دولتی که در اختیار دارند، قادر خواهند بود اصول گرایان منتقد دولت را پشت سر گذاشته و اکثر کرسی های مجلس نهم را نمایندگان هوادار دولت تصاحب خواهند کرد، و این سکوی مناسب برای جهش در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری خواهد بود.
سوم اینکه، اگر اصلاح طلبان با شرایطی که دارند به انتخابات ورود پیدا کنند که شرایط آنها از سوی حاکمیت محقق نشده باشد، مسلما صرفا به عنوان گرم کردن تنور انتخابات معنی پیدا خواهد کرد و شکست اصلاح طلبان به دست خود اتفاق خواهد افتاد. پس تمنای آقای مهندس باهنر چنان هم بی‌طمع نیست!
۳. به نظر شما تا چه اندازه ای حامیان دولت تمایل دارند یک لیست توسط اصول گرایان ارائه گردد و اساساً امکان وحدت در بین اصول گرایان با توجه به مراجع ای که تعیین گردیده است وجود دارد یا خیر؟
ج: معتقدم اصول گرایان دولتی – یا به تعبیر دیگر ارکان حاکمیت، «جریان انحرافی» – با توجه به اینکه تمامی امکانات دولتی [در اختیار آنهاست] و پول خوبی هم به بهانه هدفمند کردن یارانه ها جمع‌آوری کرده و نزدیک ایام انتخابات توزیع خواهند کرد، نه تنها تمایلی به وحدت ندارند بلکه اساساً خود را بی نیاز از وحدت در بین اصول گرایان و ارائه ی یک لیست واحد می دانند و به همین جهت این طیف دولتی برخلاف اصول گرایان سنتی تمایلی به حضور اصلاح طلبان در انتخابات ندارند، چون در صورت عدم ارائه لیست از سوی اصلاح طلبان، ارائه ی دو لیست یا چند لیست دربین اصول گرایان اجتناب ناپذیر خواهد بود.
۴. با توجه به اینکه آقای خاتمی و برخی دیگر از شخصیت های اصلاح طلب، حداقل شروط لازم در انتخابات را اعلام کردند و برخی از اصلاح طلبان بدون محقق شدن این شروط تمایل دارند در این انتخابات حضور پیدا کنند، ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
ج: ببینید، همانگونه که گفتم مسئله‌ی انتخابات یک رویداد رقابتی است و برای ایجاد الزامات آن از دو زاویه امکان دارد. یک زاویه نگاه را آقای خاتمی داشتند، که او معتقد است برای حضور ما اصلاح طلبان در انتخابات می بایستی حداقل این شروط، یک «آزادی آقایان کروبی و موسوی» و دوم آزادی تمامی زندانیان سیاسی و سومین شرط نیز برگزاری انتخابات سالم محقق شود.
یک زاویه دیگر، نگاه آقای موسوی خوئینی‌ها (دبیرکل مجمع روحانیون مبارز) است، که او معتقد است جریانی که در انتخابات گذشته به دلیل حضور در انتخابات صدمه و آسیب دیده است، دو نامزد اصلاح طلب در حبس خانگی هستند، صدها نفر در زندان هستند و ده ها نفر نیز جان خود را از دست داده‌اند و هیچ گونه دلجویی هم از آنها نمی شود، مثل این است که یک خانواده‌ای این همه ملامت و خسارت دیده است، حالا به او گفته شود: بیا در عروسی هم شرکت کن! خوب معلوم است که امکان آن وجود ندارد، و به عبارت دیگر به جای اینکه بگوییم این شرایط آقای خاتمی محقق شود، می توان اینگونه گفت که اساساً اصلاح طلبان شرایط خودشان برای حضور در انتخابات فراهم نیست، مگر حاکمیت شرایط و الزامات اصلاح طلبان را فراهم آورد. بنابراین هر دو نگاه، بر فقدان شرایط لازم برای اصلاح طلبان در حال حاضر برای حضور مقتدرانه در انتخابات پیش رو متمرکز است.
اما درخصوص بخش دوم سوال شما باید عرض کنم اکثریت گروه های اصلاح طلب و شخصیت های آنها مواضع خود را در تایید دیدگاه آقای خاتمی اعلام کرده‌اند. از این جهت گروهی دیگر نیز اگر تمایلی به رعایت حقوق اکثریت ندارند، اشکالی ندارد آنها به عنوان نامزد مستقل در انتخابات حضور پیدا کنند، اما حق ندارند دستاوردهای یک جریان را برای حضور در انتخابات به نام چند نفر استفاده نمایند.
۵. برخی برای برگزاری انتخابات سالم حضور ناظرین بین المللی را ضروری می دانند. آیا شما با این دیدگاه موافق هستید؟
ج: اعتقاد ندارم برای برگزاری انتخابات سالم از ناظرین بین المللی استفاده شود. اولا این مسئله به استقلال کشور لطمه وارد می کند، ایران کشوری بزرگ است و نیازی به اینگونه نظارتها نیست. ثانیا قوانین موجود و قانون انتخابات در صورتی که بدون دخالت سلیقه ی مجریان و ناظرین انجام شود، کافی است. مشکل تخلفات انتخاباتی، در صورتی که شورای نگهبان به وظیفه‌ی قانونی خود عمل کند و اقدام به اصلاح رویه‌ی پیشین خود در اجرای قانون نماید، بدون دخالت ناظرین بین المللی می تواند انتخاباتی شایسته سالم و رقابتی را برگزار نماید، کار سختی هم به نظر نمی رسد، فقط یک اراده ی مصمم می طلبد که این داور در بررسی رد صلاحیت ها به مرر قانون عمل کند، نه اینکه اکثریت اصلاح طلبان را رد صلاحیت کند و به مانند انتخابات دوره‌ی هشتم برای اصلاح طلبان فقط برای یک سوم کرسی ها امکان رقابت باشد و در مقام نظارت، شورای نگهبان در صورتی که به مجری انتخابات اجازه ندهد معتمدین محلی را از طرفداران خود انتخاب کند و خود شورای نگهبان نیز اعضای شورای نظارت استانها و شهرستان ها را بی طرفانه و یا از هر دو جناح انتخاب کند، شرایط لازم برای انتخابات سالم به خودی خود به وجود خواهد آمد. این نمی شود که اصلاح طلبان یک پای انتخابات باشند، اما در اجرا و نظارت هیچ گونه سهمی نداشته باشد.% ، - برگرفته از سایت ایران-امروز.نئت