۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه

Täze yil gutlagy

Täze yil gutly bolsun, geljek yillara sag-aman yetilsin

yetip gelyän täze 2011 yili ildslering ählisine gutlamak bile baryna jan saglyk we gün sayin ustunlikler arzuw etyäris.

Täze yil düshümli yil bolup, il-günimizden alynan hak-hukuklary gaytarip almak yolunda bolyan hereketler, yingishe gazansyn.

یه تیپ گلیأن 2011 - نجی ییلی، ایلدشلرمیزینگ أهلی سینه تویس یورک دئن قوتلایاریس وگلجک ییللارا ساغ- آمان هم اوستونلیکلی یه تیلسین دییپ آرزو اتیاریس.

تأزه ییل دوشوملی ییل بولیب ایل- گونی میزدن آلینان حق- حقوق لاری قایتاریپ آلماق یولیندأکی تلاش لار ینگیش قازانسین.

Happy New Year 2011

We wish large achievements to all of you in a coming year, confidence in own forces, incomprehensible enormous driving and realization of all your dreams, hopes and the biggest slice of happiness and good luck.

Iranian Turkman Cultural and Solidarity Union

2010-12-31 // 10.10.1389

تورکمن خالقی نینگ مدنی وسیاسی اُجاغی

10- نجی دی 1389 // 31 – نجی دسامبیر 2010

۱۳۸۹ دی ۳, جمعه

UN نقض حقوق بشر درایران را محکوم کرد

شامگاه سه‌شنبه ۲۱ دسامبر (۳۰ آذر۱۳۸۹) مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه‌ی مصوب کمیته سوم مجمع عمومی درباره ایران را تایید کرد. این قطعنامه ماه گذشته (۱۸ نوامبر ۲۰۱۰) در کمیته‌ی سوم مجمع عمومی، موسوم به «کمیته حقوق بشر» تصویب شده بود.

پیش‌نویس این قطعنامه توسط نماینده‌ی کانادا به کمیته سوم ارائه شده بود که با رای مثبت ۸۰ کشور به تصویب رسید. ۵۷ کشور نیز رای ممتنع و ۴۴ کشور رای منفی به آن دادند.

در قطعنامه‌ای که روز گذشته به تایید مجمع عمومی سازمان ملل رسید از مجازات‌های غیرانسانی رایج در ایران مانند سنگسار، قطع عضو و یا شلاق‌زدن به‌شدت انتقاد شده است.

از دیگر موارد مورد انتقاد در این قطعنامه، شمار بالا و افزایش مداوم اعدام‌ها در ایران است. این اعدام‌ها در مواردی شامل محکومانی نیز بوده که در زمان ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال سن داشته‌اند.

در ماه‌های اخیر نهادهای بین‌المللی مدافع حقوق بشر گزارش‌هایی را درباره اعدام‌های دسته‌جمعی در زندان عادل‌آباد مشهد منتشر کردند که گفته شده شمار آنها «صدها نفر» بوده است. دولت ایران درمورد این گزارش‌ها هیچ‌گونه واکنشی نشان نداده است.

علاوه براین، قطعنامه‌ی مجمع سازمان ملل، بازداشت‌های خودسرانه و تبعیض علیه زنان در ایران را نیز محکوم کرده است. پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و اعتراض‌های رای‌دهندگان به نتایج اعلام‌شده، چندین هزار نفر بازداشت شدند. برخی مقام‌های انتظامی حتی از «بازداشت ۱۰ هزار نفر» سخن گفتند. به گفته‌ی نهاد‌های بین‌المللی حقوق بشر، صدها نفر از آنان هنوز در زندان به‌سر می‌برند.

برخی وکلای دادگاه، مانند خانم نسرین ستوده که وکالت ‌پرونده‌ی شماری از بازداشت‌شدگان حوادث یک سال اخیر را بر عهده داشتند، خود هم‌اکنون در شرایط ناگواری در زندان به‌سر می‌برند.

به هنگام بررسی پیش‌نویس قطعنامه‌ی نقض حقوق بشر در ایران در کمیته سوم، دولت ایران محمدجواد لاریجانی، یکی از معاونان قوه قضاییه را به نیویورک فرستاد تا مانع از تصویب قطعنامه شود. اما این تلاش‌ها به جایی نرسید و کمیته سوم، قطعنامه را با آرایی بیشتر از سال گذشته به تصویب رساند. در نوامبر سال ۲۰۰۹ قطعنامه‌‌ی مشابهی با ۷۴ رای مثبت به تصویب رسیده بود.

مجمع سازمان ملل متحد برای هشتمین سال پیاپی است که دولت ایران را بخاطر نقض حقوق بشر محکوم می‌کند. نهادهای بین‌المللی دفاع از حقوق بشر می‌گویند، تصویب این قطعنامه‌ها نشان‌دهنده‌ی عدم پای‌بندی دولت ایران به اعلامیه‌ها و کنوانسیون‌های بین‌المللی است که خود پای آنها را امضا کرده است.% - دویچه وئله

۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

گزارش

گزارش سازمان حقوق بشر اهواز از شرکت اقلیتهای ملی ومذهبی ایرانی دراجلاس سالیانه سازمان ملل در ژنو

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com ، سه‌شنبه ٣۰ آذر ۱٣٨۹ - ۲۱ دسامبر ۲۰۱۰

سومین اجلاس سالیانه کمیسیون دائمی سازمان ملل مربوط به اقلیتهای ملی وابسته به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد – هفته پیش در روزهای سه شنبه و چهارشنبه 14 و 15 دسامبر در مقر مرکزی سازمان ملل متحد در ژنو بر گزار گردید.
در این اجلاس نمایندگان بیش از 80 کشور عضو و نیز اعضاء دائمی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد-
United Nations Human Rights Council و نیز تعداد زیادی از نمایندگان ملل غیر عضو شورای حقوق بشر، نمایندگان اتحادیه و بلوک های سیاسی و اقتصادی مانند اتحادیه اروپا، شورا و کمیسیون اروپا، پارلمان اروپا، بانک جهانی، سازما نهای تخصصی سازمان ملل مانند UNICEF, UNDP, UNHCR,UNESCOسازمانها و NGOان جی او های بین المللی مانند سازمان عفو بین المللی و دیدبان حقوق بشر، MRG ، سازمان حقوق بشر اهواز، سازمان حقوق بشر کردستان و شخصیت ها و سفرا و نیز نمایندگان بیش ازصدها اقلیت های ملی و مذهبی و نیز سازمان ملل و اقوام بدون نماینده - UNPO ،در این اجلاس شرکت کردند.
تم امسال چگونگی مشارکت موثر اقتصادی اقلیتهای غیرحاکم درحاکمیت سیاسی، مشکلات عدم مشارکت وعوامل جلو گیری از آن بود.
دراین اجلاس، کنگره ملیتهای ایران فدرال بعنوان سازمانی که اعضائ ان نماینده اقلیتهای ملی ایران است که حد اقل نمایندگی نصف جمعیت ایران را تشکیل میدهند، بعنوان ناظر شرکت داشت.
نکات بارز اجلاس امسال کمیسیون مربوط به اقلیتهای ملی شورای حقوق بشر سازمان ملل اجمالاً به شرح زیر است:
• بعضی از نمایندگان اقلیتهای ملی و مذهبی در ایران - از جمله ملیتهای کرد و عرب و بلوچ با لباسهای محلی، و نیز نمایندگان اقلیتهای مذهبی از جمله سنی ها و آشوری ها و بهائی ها در این اجلاس شرکت کردند. امسال برخلاف سال گذشته فقط نماینده ایران در ژنو در این اجلاس شرکت کرد و از سه نماینده دیپلمات ایرانی که در سال های پیش از وزارت خارجه در تهران می آمدند، خبری نبود.
• ریاست جلسه امسال را شخصیت بسیار برجسته هندی الاصل، خانم پرفسور دکتر جیتا سن از دانشگاه هاروارد بعهده داشتند. ایشان بااین سخن که این قرن متعلق به مبارزات اقلیتها و ملیت های تحت ستم مضاعف برای احقاق حقوق خود میباشد و سپس با پخش سخنرانی از پیش ضبط شده رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل، اجلاسیه شروع بکار نمود. دیگر منتخبین اعضاء ریاست دو روزه اجلاسیه، خانم گی مگ دوگل، راپورترو متخصص امور اقلیتهای ملی و مذهبی و نیز نماینده ویژه دبیر کا سازمان ملل و آقای کریم غضراوی رئیس معاهدات ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل، بعهده داشتند.
• نماینده حکومت جمهوری اسلامی با اطلاع به شرکت اقلیتهای ملی و مذهبی ایرانی در این اجلاس بر خلاف سالهای پیشین، بدون اعتراض به صحبتهای نمایندگان اقلیتهای ملی ساکن ایران – صرفاً فقط حضور خود را به نمایش گذراند.
• هرکدام از سازمانهای اقلیت های ملی در ایران در هر قسمت از دستور کار و بنوبت بیانیه هائی در مدت 3 تا 5 قیقه خوانده و سپس با تشریح وضعیت خود درایران، پیشنها دات مشخصی را برای مشارکت اقتصادی وسیاسی، تقدیم کردند. بعضی ازاین بیانیه ها روی سایت های سازمان ملل منعکس شده است. در بعضی موارد- بدلایل کمبود وقت- سخنرانان سخنرانی خود را تقدیم و شفاهاً فقط قسمت هائی از آنرا خواندند.
سازمان حقوق بشر اهواز در فرصت های بعدی سعی در ترجمه و چاپ دیگر سخنان نمایندگان عرب و نیز دیگراقلیت های ملی و مذهبی ایرانی که در این اجلاس شرکت کردند خواهد نمود. در این قسمت به ترجمه سخنان نماینده سازمان حقوق بشر اهوازمبادرت شده است:
1. هیئت نمایندگی ملت عرب درایران سه نفر از سازمانها ذیل بودند: دکتر کریم بنی سعید عبدیان ازسازمان حقوق بشر اهواز، آقای حامد کنانی ازسازمان مطالعات اهواز وآقای یوسف عزیزی بنی طرف ازکانون مبارزه با نژاد پرستی وعرب ستیزی در ایران.
1. سخنرانی نماینده سازمان حقوق بشر اهواز در اجلاس عمومی
و سالیانه کمیسیون اقلیت ها ی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد.
با تشکر فراوان از شما ریاست محترم و با تشکر از ریاست دائمی شورا و فرم اقلیتها، خانم گی مک دوگل، متخصص ویژه سازمان ملل در امور اقلیتهای ملی و نماینده دبیر کل - از دادن این فرصت برای ارائه نظرات خود بسیار ممنونیم.
من دراینجا از جانب بیش از 5 میلیون عرب ایرانی و یا اقلیت عرب اهوازی درایران سخن گفته وصدای آنان را بدینوسیله به شما و به جهان میرسانیم.
با توجه به تم اجلاس – مشارکت موثر اقلیتها ی ملی در پیشرفت اقتصادی، من تلاش می کنم تم را در چهار چوب ایران در مورد اقلیت ملی عرب د رایران و در رابطه با جمهوری اسلامی ایران بررسی کنم و پیشنهاد های کنکرت ارائه نمایم:
خانم رئیس- مرحله اول مشارکت مستلزم اعتراف حکومت به وجود اقلیتهای ملی و مذهبی است که حکومت ایران به آن معترف نیست.
خانم ها و آقایان ایران کشوری است با تکثر مذهبی وملی و قومی و جامعه ایران جامعه ای است چند ملیتی ، چند قومی و چند زبانی وچند فرهنگی که متشکل از ترک های آذربایجانی، عرب ، فارس ، کرد ، بلوچ و ترکمن و لر و بختیاری و ارمنی و آسوری و دیگر ملیت و اقوام میباشد که قریب به ً60 ٪ جمعیت را تشکیل میدهند. اما متاًسفانه فقط یکی ازهویت های ملیتهای ساکن ایران ، فقط یک زبان و یک فرهنگ و یک تاریخ – یعنی فارسی به رسمیت شناخته شده -و در نتیجه جامعه ایران بر مبنای به حاشیه راندن و سرکوب دیگر اقلیتها و اقوام غیر فارس تشکیل دهنده جامعه ایرانی، بنا شده است- نظام سیاسی و اقتصادی دولتی در ایران فوق العاده متمرکز میباشد. قانون اساسی ایران فقط زبان فارسی را بعنوان تنها زبان رسمی کشور برسمیت میشناسد- یعنی دیگر زبانها - و به نوعی متکلمین به دیگرزبان ها را، یعنی شهروندان ایرانی غیر فارس را بطور ضمنی-غیر رسمی و شهروندان درجه دو، میشناسد.
• بیش از پنج میلیون عرب بومی اهواز در جنوب غرب غرب ایران در استان خوزستان زندگی می کنند که در نزدیکی مرز- در جنوب عراق قرار دارد - خود مردم بومی عرب منطقه این استان را با نام تاریخی آن یعنی اقلیم و یا منطقه اهواز و یا اسم رسمی آن از زمان صفویه و قبل از تغیر آن به خوزستان در سال 1936 ، بنام عربستان می خوانند همانگونه که کردها سرزمین خود را کردستان، بلوچها آنرا بلوچستان، لرها، لرستان؛ ترکمنها ترکمنستان و غیره میخوانند.
خلق و یا ملیت عرب در ایران اقلیتی نژادی،اقلیتی قومی ، ملی و زبانی در ایران است. از لحاظ تاریخی، این جامعه بومی عرب زبان درایران بوسیله دولتهای مختلف وبطور مستمربه حاشیه رانده شده، به حساب نیامده وازسوی دولتهای مختلف در 85 سال گذشته مورد ستم و تبعیض قرار گرفته است.
خانم رئیس بنظر ما اولین مانع مشارکت موثر هماناعدم اعتراف و برسمیت شناختن ملیت های غیر فارس در ایران می با شد. همانطوری که مستحضر هستید حکومت ایران مطلقاً هیچ نوع آماری از اقلیتهای ملی و مذهبی ارائه نمی دهد بنابراین چگونه میتوان بدون داشتن اطلاعات و آمار موثق و دقیق برای این اقلیتها برنامه هائی برای پیشرفت اقتصادی طرح نمود؟
بنظر ما مشارکت زمانی میتواند موثر باشد که حکومت درایران –به این تنوع قومی اعتراف کرده و آنرا به رسمیت شنا سد و شروع به جمع آوری آمار و اطلاعات در اینمورد بکند. مضافاً اینکه حکومت باید شمولیت داشته و در برگیرنده همه اعضاء تشکیل دهنده جامعه باشد که در ایران اینگونه نیست . حکومت میبایست جبران عدم توازن و توسعه در کلیه زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در میان استان های اقلیت نشین غیر فارس کرده و و سعی در محو تبعیض و شکاف موجود در جامعه نماید.
ایران امضا ء کننده کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی 1992،
International Covenant on Civil and Political Rights- ICCPR- است بنابراین باید به قوانین بین المللی و تعهد خود پایبند بماند ، و حمایت از حقوق اقلیت های قومی و مذهبی را که به وضوح در این کنوانسیون آمده است ،تضمین ودر صدر برنامه های خود قرار دهد.
تدریس زبان مادری ملیت ها واقلیت های غیر فارس در مدارس ابتدایی یک ضرورت مبرم است که هر گونه تاخیر در اجرای آن نوعی ستم و تبعیض ملی با پشتیبانی حکومت تلقی میگردد.
علاوه بر این، برای مشارکت موثر، نیاز به ارائه طرحی برای از بین بردن ویا محدودکردن شکاف عمیق فرهنگی ، اقتصادی بین اقلیت های قومی و بومی عرب از یکطرف و مهاجرین از خارج از استان، ازطرف دیگر، دارد. عربهای اهوازی سهمشان از مشاغل دولتی فقط 10-15 ٪ است درحالی که قریب به 70درصد جمعیت استان، وقریب ده درصد جمعیت کل کشور ، عرب است.
• در استان عرب نشین عربستان یا خوزستان کلیه مقامات سیاسی ، نظامی، امنیتی ، فرماندهان ، افسران ، شهرداران و تمام مناصب بالا و میانی در سطح مقامات دولتی و حتی خصوصی، همواره از مردم غیر عرب و غیر محلی بدون هیچ گونه مشورتی با مردم عرب از طرف حکومت مرکزی منصوب شده و میشوند. این تبعیض در استخدام با توجه به این واقعیت که حکومت بزرگترین کار فرما میباشد ، بسیار حادتر جلوه گر میگردد.
خانم رئیس ، حضار محترم ، خانم ها و آقایان: در ایران و در هر کجابی دیگر بی سوادی و کم سوادی یکی از علل فقر و یکی از عوامل عمده حاشیه نشینی و عدم مشارکت اقتصادی و سیاسی است: در میان عرب های اهوازی ، نرخ بی سوادی است 4 برابر میانگین کشوری و بیکاری به طور متوسط 6 برابر میانگین کشوری است.
• افت و ترک تحصیل دانش آموزان اهوازی در دوران مدرسه ابتدایی 30%، در مدارس متوسطه 50% و در دوران دبیرستان 70 ٪ است- یعنی فقط یک نفر از 4 دانش آموز اهوازی از دبیرستان فارغ التحصیل میشود ، در حالی که این تناسب در میان دانش آموزان فارس زبان کاملاً بر عکس است – بنا براین دلیل درجه بالای بیسوادی و کم سوادی درمیان دانش آموزان عرب اهوازی ، عدم امکان عرب ها به تدریس و آموزش به زبان مادری خود میباشد.
• در حالی که از زمین های آبا واجدادی عرب های بومی در جنوب ایران 4.5 میلیون بشکه نفت در روز تولید میشود ، که بیش 80 % از مجموع تولید نفت ایران را تشکیل میدهد؛ عرب های بومی در فقر فاحش زندگی می کنند- به آنها هیچ بخشی از این درآمد 80میلیارد دلار ی در آمد سالانه نفت- هیچ درصدی- تعلق نمی گیرد.
یک لایحه قانونی که اختصاص 1.5 درصد از درآمد نفت رابه خوزستان برای توسعه زندگی مردم در نظر گرفته بود ، به تازگی و برای چندمین بار در مجلس شورای اسلامی ایران رد شده است. پیشنهاد مشخص ما در این مورد اینست که با توجه به تجربه تاریخی اخیر در عراق در زمان حکومت پیشین ،حد اقل 17% در آمد و عایدات نفت برای پیشبرد و ارتقاء سطح زندگی به منطفه تخصیص داده شود.
استقلال قوه قضائیه و مشارکت دادن اقلیتها د رمناطق سکونت خود و حق رقابت آزاد در تجارت و بازار کار ، یکی دیگر از عوامل مهم مشارکت اقتصادی و سیاسی است: در ایران و در استان خوزستان و یا عربستان یعنی منطقه عرب نشین ایران، اغلب مردم زبان فارسی را یا نمیدانند و یا بسختی صحبت میکنند و اگر بمدرسه نرفته باشند با این زبان کاملاً بیگانه اند . آیا در این شرایط در حالیکه شهروندی را از تدریس به زبان مادری محروم میکنند ،چگونه امکان مشارکت وجود دارد؟
برای مشارکت لازم است که بخشهای خصوصی و دولتی استخدام افراد بومی و محلی را در راًس دستور کار خود قرار دهند و خود حکومت میبایست در اجرای آن پیش قدم شود. اجرای سهمیه بندی مثبت نیز میتواند موٍثر باشد- پیشنهاد ما اینست که حداقل یک سوم این مشاغل به ساکنان بومی اختصاص داده شود تامشارکت درامورافتصادی واجتماعی بتواند معنی ومفهومی داشته باشد.
ماده 48 از قانون اساسی ایران میگوید " درایالات واستانها باید تبعیضی درمیان استان های مختلف درمورد بهره برداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمد های عمومی و توزیع آنها و دیگر فعالیت های اقتصادی در میان نباشد". با این حال بیش از 80 ٪ از سرمایه گذاری دولت دراستانهای مرکز و فارس زبان و فارس نشین انجام میگیرد.
سیاست های تبعیض نژادی بر علیه عر بها باید کنار گذاشته شود. شهرک های رامین1 و 2 و 3 و 4 و شیرین شهر که با آپارتمان های بسیار شیک که برای یک میلیون غیر بومی وغیرمحلی با حصار های بلند برای مهاجران غیر عرب درسر زمینهای عرب ساخته شده تا ترکیب قومی را بنفع مهاجران و به ضرر عرب ها تغیر دهد ، باید تغیر پیدا کند و این منازل میبایست دراختیار همگان قرار گیرد. برای مثال میشود با کمک از سازمان توسعه ملل متحد در ایران- یو ان- دی –پی-
UNDP ، ایران را مجبور به بازگرداندن زمینهای مصادره شده کشاورزان عرب (بوسیله سپاه و بسیج) به صاحبان اصلی ، نمود.
مین های باقی مانده از جنگ ایران و عراق که عمدتاً در سرزمین های عرب در مرزهای ایران و عراق قرار دارند باید مین زدائی شوند و این زمینها با ید به صاحبان اصلی ان مسترد شود تا دوباره برای مصرف کشاورزی و توسعه اقتصادی در مناطق اقلیت نشین بکار گرفته شوند.
شهرهای تخریب شده در زمان جنگ ایران و عراق در مناطق عرب نشین استان میبایست ترمیم شوند و به کشاورزان رانده شده اجازه برگشت داده شود.
• به ملت عرب اهوازی در ایران هیچ مجال و فرصتی برای مشارکت در امور خود داده نشده و نمیشود، هم چنین هیچ مجوزی برای خود گردانی ، خود مختاری و یا شرکت در نمایندگی های محلی و یا در سطح کشوری داده نشده است. آنها مجاز نیستند تا نمایندگان و یا احزاب خود را برای رقابت در انتخابات آزاد و عادلانه، تشکیل دهندد – هیچ گونه استقلال اداری و یا کنترل محلی استانی و منطقه ای وجود ندارد- دولت مرکزی اختیار تام و تمام در کلیه شئون استانی را در دست دارد. اقلیت عرب در ایران از کلیه حقوق مدنی ، فرهنگی ، حقوق اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی خود محروم است.
• سیاست حکومت جمهوری اسلامی و حکومتهای متعدد پیشین، مستمراً هدف یکسان سازی اجباری و آسمیلاسیون اعراب در ایران را پیش گرفته و سعی در ادغام کردن اجباری و سیستماتیک آنها در جامعه فارس ، پاکسازی قومی ، مصادره مزارع بومی اهوازی ها و انحراف آب رودخانه های استان را در دستور کار خود قرار داده است.
حضار محترم- حکومت جمهوری اسلاامی بعد از 8 سال، امسال طرح انحراف آب رودخانه توانای کارون از زمین ها و از استان عرب نشین خوزستان به استان های فارس نشین اصفهان ، یزد و کرمان و رفسنجان، را کاملاً به مرحله اجرا گذاشته است. ایران بر خلاف کلیه موازین بین المللی و علیرغم مخالفت سازمان های توسعه و حفاظت محیط زیست سازمان ملل- و نیز برخلاف معاهدات
ICCPR و ICESR با نصب سدهای انحرافی مسجد سلیمان، دز، قارون و گتوند بر روی رود کارون در 6 سال گذشته ، با انحراف قسمت عمده آب آن باعث بی آبی و کم آبی مناطق عرب نشین استان شده و موجب بی خانمانی ملیون ها کشاورز عرب شده است. در ماه ژوئن 2007 سازمان برنامه ریزی سازمان ملل – United Nations Environmental Program (UNEP) با اخطار های مکرر به حکومت ایران تقاضای منع انحراف کارون را ارائه داد و لی حکومت جمهوری اسلامی وقعی به آن ننهاده و عملاً ساکنان استان را از حق طبیعی استفاده از منابع آبی سلب کرده است.
این عمل جزئی از سیاست آسمیلاسیون اجباری و کوچ اجباری عرب ها از زمین های خود میباشد. جمهوری اسلامی ، همانند حکومت پیشینیان خود ، سعی در سلب هویت بومی و ملی عرب ها دارد و منکر وجود اعراب بومی و هویت ملی و فرهنگ و زبان آنها میباشد. اصولا حکومت سعی در حذف و نفی و فراموشی اعراب در چشم انداز آینده ایران در کلیه زمینه های سیاسی ، اقتصادی ، و اجتماعی را دارد.
• حکومت جمهوری اسلامی، مردم عرب اهوازی را به وسیله یک برنامه انتقال اجباری جمعیت، میخواهد حذف فیزیکی نماید. از سال های پایانی جنگ ایران و عراق ، در سال 1989 ، 1.2 میلیون عرب اهوازی از محل سکونتشان اجباراً به استان های مرکزی و فارس نشین کوچ داده شده اند- در حالیکه 1.5 میلیون نفر غیر بومی فارس را با ایجاد تسهیلات فراوان به شهرها و مناطق عرب نشین خوزستان – مانند شهرک های رامین ، 1 ، 2 ، 3 ، و شیرین شهر در مناطق عرب نشین در خوزستان اسکان داده اند. براساس این سیاست (به نام همایش سرزمینی ) ، 500،000 هکتار از زمین های کشاورزان بومی اهوازی را به زور غصب کرده و در اختیار سازمان های سپاه و بسیج و خانواده های مهاجر و غیر بومی داده اند ، این یک طرح حکومتی برای تغییر ساختار و ترکیب قومی و نژادی در استان عرب نشین عربستان و یا خوزستان است.
خانمها و آقایان ، ملت عرب اهوازی در ایران نه تجزیه طلب، نه خشونت طلب و نه خواستار براندازی و نه آشوب طلب است. اقلیت ملی عرب در ایران برای مشارکت اقتصادی و سیاسی موثر درخواست هائی دارند که جزئی از انها به شرح زیر است :
1. ایران در قانون اساسی علناً و رسماً اذعان به وجود و حقوق گروهی و فردی عرب های اهوازی و دیگر اقلیتهای ملی وقومی و مذهبی کند.
2. ایران باید مواد 15 و 19 از قانون اساسی که اجازه تدریس به زبانهای منطقه ای و نوعی شبه خودمختاری و عدم تبعیض و توزیع برابر درآمد و منابع را اجازه می دهد، به اجرا در آورد.
2. تسهیل مشارکت اقتصادی با تخصیص 17 % از درآمد نفت وسیع منطقه برای آبادانی و توسعه به منطقه و اقلیم عرب نشین خوزستان. برای استخدام عرب های اهوازی بومی در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی حد اقل یک سوم سهمیه در نظر گرفته شود و سعی شود در صد کارکنان عرب همطراز و بنا به تناسب جمعیت ، بومی باشد - تا شرایط برای مشارکت سیاسی ایجاد گردد.
3. اجازه داده شود اعراب به زبان مادری خود تدریس و آموزش داده شوند تا نرخ بالای بیسوادی در میان دانش آموزان اهوازی کاهش یابد.
4. دولت ایران باید با واگذاری قدرت از مرکز به حاشیه و ایجاد حکومت و دولت های محلی به نماینده گی مردم عرب اهواز، عدم تمرکز سیاسی و اقتصادی را را تشویق کند. به عرب های منطقه باید اجازه خودگردانی با برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه داده شود. اعراب باید بتوانند با تشکیل نهادهای مدنی خود در امور سیاسی منطقه ای و کشوری شرکت داده شوند. با تشکر مجدد
کریم بنی سعید عبدیان
سازمان حقوق بشر اهواز- ژنو

۱۳۸۹ آذر ۳۰, سه‌شنبه

جمهوری اسلامی ۱۱ جوان بلوچ را اعدام کرد

اطلاعیه کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال : کنگرۀ ملیت های ایران فدرال، اعدام ( ۱۱ ) جوان بلوچ ازطرف جمهوری اسلامی ایران را شدیداً محکوم می کند، این یازده نفرجوان بیگناه، همگی ماه ها قبل ازبمب گذاری اخیردستگیرشده بودند وبنا براینعقلاً ومنطقاً،هیچ ارتباطی باحادثه انفجارنمی توانستند داشته باشند. کنگرۀ ملیت های ایران فدرال، ضمن عرض تسلیت به خانواده های محترم این شهیدان راه آزادی و رستاخیزملت شریف بلوچ، اعلام می دارد که جمهوری اسلامی ایران درراستای نسل کُشی فیزیکی وفرهنگی: ( زبانی - مذهبی ) ملیت های ایران، جهت ایجاد رُعب، برای بقاء وتداوم وجود ارتجاعی خویش، همچنان گام برمیدارد. سیاستهای فقیرسازی با " برنامه وهدفِ " نظام جمهوری اسلامی ایران، درمناطق بلوچی، کُردی، عربی، تُرکی، لُری وتُرکمنی، بمنظورایجاد " شرایط ظاهراً طبیعی"، برای افزایش میزان مرگ ومیر درمیان آنان است. خودداری رژیم ازساختن بیمارستانهای مجهزدرمناطق ملیتها، هدفی جز" نسل کُشیِ برنامه ریزی" شده نداشته وندارد. بیهوده نیست که میزان مرگ ومیرکودکان وزنان باردار، درهنگام زایمان درمیان بلوچ ها، نسبت به بقیۀ ملیت ها، ازهمه بیشتراست. طبق آمارخود رژیم، عُمرِمتوسط بلوچ ها، ده سال ازمیانگین عمردرایران کمتراست، ‫وهرگاه، کودکی شانس بیاوردودراثربیماری وحوادث نامناسب اجتناب پذیرتلف نشود، بسبب آزادیخواهی وبرابری طلبی، وستیزبا تبعیض عریان وغیرقابل تحملِ " دینی و زبانیِ " حاکم، درسن نوجوانی وجوانی دراعتراض به سیاست های پرتبعیض ومرگ آورجمهوری اسلامی ایران، همانند این ( ۱۱ ) جوان حتماً موردشکنجه واعدام قرارمی گیرد. بلوچ ها نه تنهاهمچون سایرملیتها، بسبب آپارتاید زبانی رژیم ازتحصیل به زبان مادری خود محرومند، بلکه همانند ترکمن ها وکردها، ومعتقدین سایرادیان ودین ناباوران، با ستم وآپارتاید مذهبی دائما دست بگریبانند.

‫اعدام ( ۱۱ ) جوان بلوچ بدون تشکیل دادگاه عادلانه، وبدون حضوروکیل مدافع وهیئت مُنصفۀ بی نظر، وطی شدن مراحل قانونی، جنایتی است که بایستی موردِ اعتراض همۀ ایرانیان ومردم آزادۀ جهان، که با اعدام مخالفند قرارگیرد.

‫امروزنیزهمانند دیروز، روزآزمایش وجدان سیاسی طیف های مختلف سیاسی - فرهنگی ایرانی است. آیا سهم بلوچ ها ازایرانی بودن، فقط تبعیض وفقروشکنجه واعدام بوده وهست ؟

کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال ، 2010-12-22

------ چه خاموشند هنگام مرگ بلوچ ها، انهایی که هنگام مرگ پاسداران و بسیجیان، صدای شان گوش فلک را کر میکرد!

‫جمهوری اسلامی ۱۱ جوان بلوچ را در بامداد روز دوشنبه، بیستم ماه دسامبر ۲۰۱۰ میلادی اعدام کرد. در چند ماه گذشته ۱۶۰ نفر بلوچ اعدام شده بود. تعداد نا معلومی نیز در زندان وکیل اباد مشهد بدار آویخته شده بودند. تعداد کشته شدگان بلوچ دراین سال بیش از یک سوم کل کشته شدگان ایران است. همه این اعدامها درجواب اعتراضات مردم بلوچ برای عادی ترین و پایه ای ترین حقوق انسانی شان است، حقوقی که که بسیاری از مردم ایران هماکنون از آن برخوردارند: مثل حق کار، حق تحصیل، حق رفت و آمد ازادانه، حق بهداشت، حق امنیت و حق داشتن یک وبلاگ.

‫آیا این خواسته ها چیزهای زیادی است که یک ایرانی در مملکت خود خواستار آن باشد؟ آیا ایرانیهای دیگر فکر نمیکنند که آنچه انها دارند، بلوچها هم داشته باشند؟ آیا جامعه جهانی و سازمانهای حقوق بشر به منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد اعتقادی ندارند؟ آیا کوشندگان سیاسی ایران هیچ حقی برای بلوچها وسایرملیتهای ایران قایل نیستند؟

‫اگر قایل هستند چرا صدای شان در نمیاید؟

‫ ‫اعدام جوانان بلوچ نه مشکل رژیم را حل میکند و نه مشکل بلوچستان را. تنها نفرت می آفریند و نفرت ریشه مبارزات بیشتر میگردد. اگر رژیم میخواهد ماموران آن یک شب با خیال آسوده بخوابند و یک هوا پیما همیشه آماده فرار خامنه ای نباشد، بهتر است حقوق مردم را به مردم باز گردانند.

‫ ‫کوشندگان سیاسی ایران نیز توجه داشته باشند که بدون کمک ملیت های ایران به هیچ موفقیتی نمیرسند. اگر جنبش سبز با آن عظمت، نتوانست بدون شرکت فعال اقوام و ملیت ها توفیقی بیابد، چطور کسانی که هیچ چیز با عظمت ندارند، شانس کامیابی خواهند داشت؟ آینده ایران به کسانی تعلق خواهد داشت که امروز در جهت تعیین کردن آن کار میکنند.%

- برگرفته از سایت کنگره ملیتهای ایران فدرال http://iranfederal.org/fa/?p=1234

۱۳۸۹ آذر ۲۹, دوشنبه

رأی بازوی حقوقی اتحادیه اروپا

دادگاه عالی حقوق بشر اروپا در رسیدگی به شکایت یک زن ایتالیایی رأی داد:

آویختن صلیب درکلاسهای درس با پیمان حقوق بشر مغایرت دارد واصل "آزادی دین" را نقض می‌کند.

دانش‌آموزان حق دارند با آزادی کامل دین خود را انتخاب کنند یا هیچ دینی را انتخاب نکنند.

عدم اعتقاد به دین نیز یک حق انسانی است و دولت ها باید از این حق پاسداری کنند.

واکنش (رئآکسیا)ها :

نخست وزیر ایتالیا : قضات محکمه حقوق بشر عقل خود را از دست داده‌اند.

وزیر آموزش و پرورش ایتالیا: صلیب بخش جدائی‌ناپذیر فرهنگ ماست. ودرقانون اساسی، مذهب کاتولیک، کیش اصلی کشور است.

ولی بیشتر محافل سیاسی دراروپای غربی از رأی دادگاه استقبال کردند وآن را نتیجه منطقی آزادی عقاید وبیان دانستند. و رسانه‌های جمعی ازقول چهره‌های فرهنگی نقل کردند که برتری دادن به یک گرایش دینی دربرابر گرایش‌های دیگر قابل قبول نیست.

دولت ایتالیا اعلام کرده که قصد دارد نسبت به رأی دادگاه تقاضای تجدیدنظر کند. چنانچه این اقدام به نتیجه نرسد، صلیب باید ازمدارس برچیده شود.

ایل گویجی : خبر واظهارنظرها از مقاله ی آزادی دین؛ جنگ با صلیب دراروپا نوشته ی آقای علی امینی نجفی، پژوهشگر مسائل فرهنگی استخراج شده است. لینک مقاله :

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2009/11/091115_na_aa_cross_religion.shtml

-------------------------------------

۱۳۸۹ آذر ۲۵, پنجشنبه

قوتلاغ حاط و بیلدیریش

Gutlag hat we Bildiriş

Taryh ylymlaryň kandidaty A. Gürgenliýe, www.turkmeniowrenis.blogspot.com adres bile täze ýola goýan elektroniki neşriýesini tüýs ýürekden gutlamak bile, göz öňüne tutan planlaryny, amala aşyryp biler diýip azuw edýäris. 2010-12-17

-------------------------------------------

Bildiriş

Gadyrly okyjy!

Siz, täze ýola goýlan bu dijital neşirde (weblogda), Türkmeniň taryhyna, medeniýetine we edebiýatyna degişli maglumatlar bilen tanyş bolup bilersiňiz.

Bu weblog-da halkymyzyň uzak taryhyna we ýakyn durmuşyna degişli materiallary yzygiderli okap bilersiňiz.

Maksadym Türkmen halkynyň bähbidine, milli azatlygyna we onuň erkinligine gulluk edýän ildeşlerimizi dürli maglumatlar bilen üpjin edip durmakdyr.

Bu weblogi, häzirki global döwürde, intellegentsiýa wekillerimiziň arasynda zerurdygyny aňyp, ýola goýdum. Onuň ile-güne peýdaly boljayny umyt edýärin.

Hormat bilen:

Akmyrat Gürgenli

۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

بیانیه ی پایانی مجمع عمومی سالانۀ «کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال»

*- برگرفته از سایت «کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال» www.iranfederal.org

کنگره ی ملیتهای ایران فدرال، اجلاس سالانه خود را در روزهای سیزدهم وچهاردهم آذرماه 1389 ، برابر با چهارم و پنجم دسامبر 2010، با شرکت اعضاء خود در لندن برگزار ودرپایان اجلاس خود بر اصول زیر بعنوان بيانيه پایانی اجلاس سالانه کنگره تاکید نمود:

ایران بعنوان کشوری که همچون پلی میان دودریا قرارگرفته است، درتمام طول تاریخ خود، محل مهاجرت یا هجوم فاتحان مختلف قرارگرفته، وبنا براین، محل همزیستی فرهنگها وملیتهای گوناگون بوده ومی باشد.

توجه به اَشکال حکومت دراین کشور، ما را با« حکومت فدرال سنتی » که بنام « شاهنشاهی » یا « ممالکِ محروسۀ ایران »: درمقابل « پادشاهی »: ( حکومت متمرکز )، و « هرکه شاهی »: ( خان خانی ) ،همچون سابقۀ تاریخی طولانی « فدرالیسم سُنّتی » درکشورایران آشنا می سازد.

تلاش عموم مردمان مناطق ایران برای رسیدن به دموکراسی ( آزادی و برابری ) وایجاد دولت مدرن، به« انقلاب مشروطیت » منجرشد، که درقانون اساسی آن به « قوانین ایالتی – ولایتی » و« مجلس های محلی » تأکید شده بود. اوضاع بعد ازجنگ اول جهانی، موجب شکستِ « انقلاب مشروطیت »، واستقرارسیستم دیکتاتوری درکشور شد. مبارزۀ جداگانۀ ملیتها درشرایط بعد از جنگ دوم جهانی نیز، به سرکوب و شکست منتهی شد. ادامۀ تلاشها منجر به انقلاب ( ٢٢ بهمن ١٣٥٧ ) شد که بعلت تداوم سیستم تمرکزگرا، رژیم تمامیت خواه ولایت فقیه، برقرارگردید.

« کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال » با درس آموزی ازهمۀ این تجربه های تلخ تاریخی، برمبنای منشور جهانی حقوق بشر، دموکراسی ( آزادی های قانونی و برابری جنسی ، فردی و جمعی )، با تأکید بر جدائی دین از حکومت ( سکولاریسم ) و« فدرالیسم »، تشکیل شده است.

« کنگرۀملیتهای ایران فدرال » معتقداستکه برقراری نظام « فدرالیسم دموکراتیک »، همانندِکشورقدیمی وهمسایۀ هند، درکشورایران، « براساس معیارهای ملی و جعرافیائی، تنها مکانیزم سیاسی - اجتماعی قابل دوام، بمنظور اِعمال ارادۀ سیاسی همۀ ملیتها، درچهار چوب ایرانی آزاد ومتحد خواهد بود ».

طرفداران رژیم انحصارطلب، آزادی کُش وبرابری ستیز، قبلی وفعلی، از زمان تشکیل « کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال » تاکنون، سعی در« جدائی خواه » جلوه دادن آن و فدرالیسم، درافکارعمومی هموطنان داشته ودارند، درحالیکه « فدرالیسم » برای اتحادِ خود- خواستۀ ملیتها باهمدیگر، بوجود آمده است، وتنها انحصارطلبی، آزادی کُشی وبرابری ستیزی، و فقرو بیعدالتی است که به تجزیه طلبی دامن زده و میزند.

« کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال » براین باوراست که ساکنان کشورمان دربرابرغیرایرانیها، درانتساب به سرزمین ایران، بدرستی بنام ملت ایران و نیزایرانی نامیده می شوند، ولی درداخل کشورایران، بنام ملیتهای هفتگانه ( بلوچ ، ترک آذربایجانی، ترکمن، عرب، فارس، کُرد و لُر ) و اقوام دیگرنام دارند، همچنانکه درداخل هرملیت، بنام شهر و روستای شان، ودرهرشهری نیزبا نام محله هایشان مشخص می شوند، ولی انحصار طلبان دو رژیم فعلی و قبلی، با برخوردهای نژاد پرستانه، سعی درانکارهویت ملیتها، ونفی برابری حقوقی شان داشته و دارند.

« کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال » که به حل « صلح آمیزوانسانی » اختلافات موجود میان ملتها وملیتها وهمزیستی انسانی ودوستانۀ آنهامعتقد است، با توجه به موقعیت ژئوپلتیک کشورایران واینکه هریک از ملیتهای هفتگانه که درسرزمین خوداکثریت اند، درآنسوی مرزهای سیاسی ایران، همزبانان وفامیل های ترکهای آذربایجانی، کُردها، لُرها، عرب ها، بلوچ ها، فارسها وترکمن ها، بصورت کشورهای مستقل یا فدرال زندگی می کنند، استقرارسیستم فدرال درایران، زمینه را برای ایجادِاتحاد کشورهای منطقه که تصادفاً ایران درمرکزآن قراردارد، فراهم می کنند وبرخلاف تنگ نظری های دشمنان «فدرالیسم »، باعث شکوفائی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی کشورهای منطقه خواهد بود.

« کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال » با توجه به عصرادغام سرمایه ها ( گلوبالیزاسیون ) و کم رنگ شدن مرزها، معتقد است که: ازیکسو بایستی اختلافات موجود درون جریانهای سیاسی تک تک ملیتها، و نیز ناهمسازی های میان ملیت ها درایران، با توجه به اصل حقوق بشرو دموکراسی: ( آزادی، برابری و سکولاریسم ) نقطۀ پایان گذاشت. ازسوی دیگرزمینۀ نزدیکی و دوستی با همسایگان و دیگرکشورها را، براساس اصل احترام متقابل، همزیستی و مدارا فراهم ساخت.

« کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال » با اعتقاد راسخ به منشورجهانی حقوق بشر، دموکراسی: ( آزادی و برابری جنسی، فردی و جمعی )، وبا تأکید بر جدائی دین از حکومت ( سکولاریسم ) و « فدرالیسم» ، دست دوستی بسوی همۀ نیروهای آزاد یخواه و مخالف تبعیض، که به برندازی ولایت فقیه و جمهوری اسلامی معتقدند، درازمی کند ومعتقد استکه تنها درآزادی وبرابریِ ( جنسی، فردی و جمعی ) و در جدائی دین ازحکومت و« فدرالیسم » است که میتوان ایران را با ارادۀ خود خواستۀ ملیتهای ایران حفظ وآباد کرد.

کنگره ی ملیتهای ایران فدرال

۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

درایالت بلوچستان چرا بیشتر پنجابیها ترور میشوند ؟

نگرانی دیده‌بان حقوق بشر از افزایش حمله به معلمان دربلوچستان پاکستان

با وجود اعزام نیروهای امنیتی بیشتر به بلوچستان، دولت پاکستان تاکنون نتوانسته از بروز شورش دراین منطقه جلوگیری کند.

بي بي سی- دوشنبه 13 دسامبر 2010 - 22 آذر 1389 گفته می شود صدها معلم ساکن بلوچستان پاکستان، خواستار انتقال از این منطقه شده اند

براساس گزارش سازمان دیده بان حقوق بشر، معلمان درایالت بلوچستان پاکستان، بیش از گذشته هدف پیکارجویان اسلام گرا و جدایی طلبان قرار میگیرند.

براساس این گزارش، درحدفاصل ژانویه ۲۰۰۸ تا اکتبر ۲۰۱۰ دست کم ۲۲ نفر در این ایالت کشته شده اند.

به رغم وجود ذخایر معدنی بسیار درمنطقه بلوچستان که درجنوب غرب پاکستان واقع است، این منطقه همچنان یکی از فقیرترین مناطق پاکستان به شمار می رود.

بلوچستان پاکستان، مرکز قبایل محلی با اختلافات قومی زیاد وپایگاهی برای تندروهای مذهبی است وبراساس گزارش منتشره از سوی دیده بان حقوق بشر تندروهای مذهبی و قبایل محلی هردو، درحمله به معلمان ساکن این منطقه نقش اصلی دارند.

علی دایان حسن، از مقامات ارشد دیده بان حقوق بشر درمنطقه جنوب آسیا به بی بی سی گفته است :" چنانچه این کشتارها متوقف نشود. اوضاع درآینده نه تنها برای کودکان ساکن دربلوچستان بلکه برای ایجاد هرگونه پیشرفتی دراین کشور تیره و تار خواهد بود."

دیده بان حقوق بشر، اولین سازمان بین المللی حقوق بشری است که درباره روند رو به افزایش کشتار غیرنظامیان در بلوچستان مدرک ارائه میدهد.

یافته های این سازمان، برپایه شواهد ومدارکی است که ازسوی وابستگان و همکاران قربانیان ارائه شده است.

براساس گزارشها درحال حاضر، صدها معلم ساکن بلوچستان، متقاضی انتقال از این منطقه هستند.

اکثر کسانی که هدف پیکارجویان قرار گرفته اند، از ایالت پنجاب بوده اند. این افراد غالبا قربانی اختلافات قومی هستند وبه تلافی آن چه که اقدامات خشونت آمیز ارتش که اکثریت اعضای آن پنجابی هستند، هدف قرار می گیرند.

گفته می شود گروههای تندروی سنی که از متحدان طالبانند هم در این کشتارها دخیل هستند.

این گروهها غالبا شیعیان را به ویژه درکویته، مرکز این ایالت هدف قرار می دهند.

با وجود اعزام نیروهای امنیتی بیشتر به بلوچستان، دولت پاکستان تاکنون نتوانسته از بروز شورش دراین منطقه جلوگیری کند.%

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2010/12/101213_l31_pakistan_extremist.shtml

۱۳۸۹ آذر ۲۱, یکشنبه

گلستان خاموش نشد، رامیان هم آتش گرفت

مسئولان جمهوری اسلامی ازمهار آتش سخن میگویند، ولی شاهدان عینی خبر از ادامه‌ی آتش‌سوزیها می‌دهند

درحالی که آتش درپارک ملی گلستان هنوز زبانه می‌کشد، خبرها حاکی از آن است که رامیان نیز طعمه‌ی حریق شده است. مسئولان جمهوری اسلامی از مهار آتش سخن می‌گویند، ولی شاهدان عینی خبر از ادامه‌ی آتش‌سوزی‌ها می‌دهند.

آخرین خبرها حاکی از آن است که آتش‌نه تنها در جنگل‌های جعفرآباد گرگان و منطقه‌ی مایان علی‌آباد کتول خاموش نشده بلکه شعله‌های آن منطقه ‌رامیان را نیز فرا گرفته است.

بیش از ۳ هفته است که پارک ملی گلستان در آتش می‌سوزد. بیش از ۱۰ روز نیز از آتش‌سوزی جنگل‌های جعفرآباد گرگان و علی‌آباد کتول می‌گذرد با این حال ‌آتش نه تنها خاموش نشده بلکه دائما کانون‌های جدیدی برای گسترش خود می‌یابد.

رسول حسام، مدیر کل ستاد بحران استان گلستان، روز جمعه، ۱۲ آذر (۳ دسامبر)، در گفت‌وگو با سبزپرس آتش‌سوزی در اکثر مناطق استان گلستان را «در نطفه کنترل و مهار شده» توصیف کرد. به ادعای این مقام استان، آتش‌سوزی تنها «در ۴ منطقه بحرانی» رخ داده، که آنهاهم «تحت کنترل» درآمده و تنها شرایط جوی است که عملیات اطفا حریق را با مشکل مواجه کرده است.

رسول حسام پیش از این نیز آتش‌سوزی در جنگل‌های گلستان را «سطحی» توصیف کرده بود.

رئيس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری ایران نیز ادعا کرده، آتش‌سوزی‌‌های جنگل‌‌های استان گلستان «نقطه‌ای» و بیشتر «در سطح» رخ داده است. علی سلاجقه به خبرگزاری مهر گفته است «در جریان آتش‌سوزی‌های این استان درخت‌سوزی وجود نداشت و میزان خسارت‌ها هم بسیار جزئی» بود.

به گفته‌ی علی سلاجقه، ۷ فروند هلی‌کوپتر در حال حاضر برای اطفای حریق در جنگل‌های استان گلستان مستقر شده‌اند. همچنین به گفته‌ی رسول حسام، دو فروند هواپیمای سبک وابسته به شرکت هواپیمایی خدمات ویژه نیز در منطقه مشغول کنترل و خاموش کردن آتش هستند.

تداوم آتش‌سوزی‌های «سطحی» و «نقطه‌ای‌»

با این حال شاهدان عینی شرایط را «نگرا‌ن‌کننده» توصیف می‌کنند واز گسترش آتش به مناطق «متراکم‌تر وارزشمند‌تر» جنگل‌های گلستان خبر می‌دهند. یک شاهد عینی درگفت‌وگو با دویچه‌وله می‌گوید: «درادامه‌ی آتش‌سوزی جنگل جعفرآباد آتش به جنگل مایان هم رسید و در آنجا سرخدارهای کهنسال را طعمه‌ی حریق کرد».

وی از «مدیریت بسیار ضعیف» عملیات اطفای حریق سخن گفت و افزود: «هواپیماها با دیدن دود آب را رها می‌کنند، غافل از آنکه آنها آب را روی مناطقی می‌ریزند که محل آتش‌سوزی نیست». او می‌گوید، در حقیقت «اصل عملیات مهار و خاموش کردن آتش را همان مردم و امدادگرانی انجام می‌دهند که با گالن‌های چندلیتری آب به جنگ آتش رفته‌اند».

دو سازمان حفاظت محیط زیست و جنگل‌ها و مراتع ایران فاقد ناوگان ویژه‌ی اطفای حریق‌اند.

الهه موسوی، روزنامه‌نگار محیط زیست ایران، در یادداشتی که در خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران (ایرن) به چاپ رسیده می‌نویسد، به گفته‌ی مسئولان، آتش‌سوزی سطحی است و جای هیچ نگرانی وجود ندارد، اما آتش همچنان در حال پیشروی است و درخت‌های کهنسال ارزشمند را بر زمین می‌اندازد.

لزوم «بسیج ملی، برای حفظ ثروت ملی»

الهه موسوی از عدم پوشش کافی اخبار مربوط به این آتش‌سوزی‌ها از رسانه‌‌های ملی ایران انتقاد می‌کند و می‌افزاید، «مردم استان با کمترین ‌امکاناتی که در دست داشتند مانند بیل و کلنگ و ظرف‌های ۲۰ لیتری به جنگ آتش رفته‌اند، اما آیا برای حفظ ثروت ملی نباید بسیج ملی اعلام شود؟»

وی با انتقاد از رفتار مسئولان می‌نویسد‌، «آیا فرستادن چند هلی‌کوپتر آن هم هلی‌کوپترهایی که مخصوص عملیات امداد حریق جنگل نیستند، ‌تنها وظیفه‌ی مسئولان در قبال فاجعه‌ای ملی است؟»

جنگل‌های گلستان ۴۵۰ هزار هکتار وسعت دارد و بخشی از جنگل‌های خزری وهیرکانی به شمار می‌‌آید.

بنا به آمار فائو، سازمان خواربار و کشاورزی وابسته به سازمان ملل، ايران سالانه ۰۶/۰ درصد از جنگل‌های خود را بر اثر آتش سوزی از دست می‌دهد. اين ميزان معادل مساحتی ۶۵۰۰ هكتاری از جنگل‌ها است و ايران از اين بابت در ميان كشورهای خاورميانه و شمال آفريقا در رتبه‌ی چهارم قرار دارد.%

فریبا والیات ، تحریریه: مصطفی ملکان، - برگرفته از دویچه وئله

۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

تداوم آتش سوزی جنگلهای ترکمنصحرا وگلستان وتداوم رئآکسیاها

به جای تهران، جنگل‌های گلستان را آب‌پاشی کنید که در آت

دیده بان محیط زیست ایران/مژگان جمشیدی ، چهارشنبه, ۱۷ آذر, ۱۳۸۹
چکیده : راستی ما اگه اینقدر هواپیمای آب پاش داریم که به سر تهران و ۱۰ میلیون تهرانی آب پاشیم و توهم بارش باران مصنوعی را القا کنیم، چرا از این هواپیما برای خاموش کردن برگ های کف جنگل های استان گلستان که الان ۲۳ روز است در آتش می سوزند استفاده نمی کنیم ؟! اونروز داشتم با خودم فکر می کردم کاش می شد ۲۰ تا هواپیما و بالگرد فراهم کرد تا بر سر جنگلهای گلستان آب بپاشند تا اونهایی که دارند می سوزند قدری خاموش شوند و آونهایی هم که روزهاست در انتظار باران به سر می برند و خشک شدند ، خیس شوند تالاقل دیگر آتش نتواند به آنها آسیب برساند . کاش واقعا می شد رویاهای احمقانه من به حقیقت تبدیل بشه و جنگل های گلستان را نجات بده! اما نمیدونستم وقتی به تهران بر میگردم مشابه رویای توخالی و کوته فکرانه من می شود مصوبه کمیته اضطرار! اون هم نه برای خاموش کردن جنگل گلستان بلکه برای تمیز کردن هوای تهران ، آلوده ترین شهر جهان!!
مژگان جمشیدی، روزنامه نگار، در وبلاگ خود، دیده بان محیط زیست ایران، نوشت:
اینکه عده ای مقام مسئول تصمیم می گیرند بعد از گذشت بیش از
۲۷ روز از بحران آلودگی هوای تهران، حالا کلانشهر تهران را از ارتفاعات شمیران تا شهر ری ، با ۵ تا هواپیمای آب پاش، آب پاشی کنند تا مشکل هوای آلوده را حل کنند ، واقعا خنده دار و البته تاسف آور است .
خنده دار از این جهت که آقایان انگار هنوز وسعت تهران
۱۰ تا ۱۲ میلیونی را باورندارند وانگار اصلا تا حالا رنگ و روی پایتخت را نه دیده اند و نه حتی شنیده اند ! و تاسف آور اینکه سلامت من و تو و ۱۰ میلیون شهروند دیگر امروز در دست چنین مدیرانی قرار داده شده است!
جالب است که همیشه از گذشته تا امروز کارشناسان متخصص آلودگی هوا بارها اعلام کرده اند که تهران در چنین شرایطی که مواقع بحران تجمع آلاینده ها درهوا است، بیش از هر چیز به جارو (باد )نیاز دارد تا آب (باران ). اما باز هم عده ای می پندارند حالا که باران نمی بارد پس خودمان به شیوه ایرانی باران به سر ملت می بارانیم تا آلودگی
۲۷ روزه را در محدوده ای به وسعت ۸۰۰ کیلومتر مربع از بین ببریم!
راستی ما اگه اینقدر هواپیمای آب پاش داریم که به سر تهران و
۱۰ میلیون تهرانی آب پاشیم و توهم بارش باران مصنوعی را القا کنیم، چرا از این هواپیما برای خاموش کردن برگ های کف جنگل های استان گلستان که الان ۲۳ روز است در آتش می سوزند استفاده نمیکنیم ؟!
مگه نه اینکه مسئولان محترم متولی و غیر متولی اذعان میدارند که آنچه می سوزد فقط مشتی برگ است ؟ آخه یک مشت برگ خشک اون هم در محدوده ای به وسعت چند ده هکتار که این همه دست دست کردن نداره ؟!!
وااسفا که همه هست و نیست ما ایرانیان و بخشی از موزه زنده تنوع زیستی ایران در استان گلستان
۲۳ روز است که در آتش دارد می سوزد و هنوز هم مهار نشده آنوقت مسئولان محترم به جای چاره اندیشی برای حل مشکل حریق در گلستان که راهکار عملی و اجرایی دارد ، به فکر آب پاشی تهران و تهویه هوای آسمان دانشگاه تهران هستند!!
هفته گذشته که برای بازدید از جنگل های گلستان به علی آباد رفته بودم ، دلم می خواست فریاد بزنم . فریاد بزنم از این همه ساده انگاری و ساده بینی مسئولان که آتش
۲۳ روزه گلستان را سطحی و کم براورد می کنند در حالیکه از بهشهر به سمت گرگان که می روی دیگر دود و غبار همه جا را فرا گرفته ! انگار کل استان گلستان در دود و غبار گم شده. آسمان گرگان و علی آباد درست مثل آسمان تهران در غبار و دود گم شده بود و سه هلی کوپتری هم که در کمپ اطفای حریق علی آباد بودند به دلیل نبود میدان دید ، قادر به پرواز نبودند.
اونروز داشتم با خودم فکر می کردم کاش می شد
۲۰ تا هواپیما و بالگرد فراهم کرد تا بر سر جنگل های گلستان آب بپاشند تا اونهایی که دارند می سوزند قدری خاموش شوند و آونهایی هم که روزهاست در انتظار باران به سر می برند و خشک شدند ، خیس شوند تالاقل دیگر آتش نتواند به آنها آسیب برساند . بعد با خودم فکر کردم چه فکر کودکانه ای دارم!
کاش واقعا می شد رویاهای احمقانه من به حقیقت تبدیل بشه و جنگل های گلستان را نجات بده! اما نمیدونستم وقتی به تهران بر می گردم مشابه رویای توخالی و کوته فکرانه من می شود مصوبه کمیته اضطرار! اون هم نه برای خاموش کردن جنگل گلستان بلکه برای تمیز کردن هوای تهران ، آلوده ترین شهر جهان!!
مژگان جمشیدی
فارغ التحصیل رشته زیست شناسی و دانشجوی كارشناسی ارشد محیط زیست، روزنامه نگار متخصص محیط زیست.%

- لینک مطلب : http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic2/more/25578/

- آدرس نشریه ی الکترونیکی دیده بان محیط زیست ایران: http://jamshidi6.blogfa.com/

۱۳۸۹ آذر ۱۹, جمعه

گزارشی ازمجمع عمومی "کنگره ملیتهای ایران فدرال"

مجمع عمومی سالانه "کنگره ملیتهای ایران فدرال" ، امسال درلندن برگزارشد

دکتر ضیا صدرالاشرافی سخنگوی "کنگره ملیت های ایران فدرال" دراین نشست گفت:

" درهمسایگی ایران از جمله درعراق پاکستان وافغانستان هم اکنون سیستم فدرال حاکم است و

این باعث شده است که درخواست ها در این زمینه بین ملیّت های ایران بیشتر شود. "

********

العربیه: لندن- رمضان ساعدی:ششمين مجمع عمومی " کنگره ملیت های ایران فدرال" روز دوشنبه 6-12-2010 به نشست سالانه خود درلندن پایان داد. درنشست امسال كه با شركت نمايندگان سازمانها، احزاب و شخصيتهای عضو همراه بود اوضاع داخلی ایران و منطقه مورد بحث وبررسی قرارگرفت. "كنگره ملیتهای ایران فدرال" هم اکنون 18 حزب وسازمان سیاسی و فرهنگی دارد وبرای برقراری " نظام فدرال" درایران تلاش می کنند. ضیا صدرالاشرافی سخنگوی "کنگره ملیت های ایران فدرال" دراین نشست گفت: ” درهمسایگی ایران از جمله درعراق پاکستان وافغانستان هم اکنون سیستم فدرال حاکم است واین باعث شده است که درخواستها دراین زمینه بین ملیّت های ایران بیشترشود." ، یاسین اهوازی نماینده حزب همبستگی دموکراتیک اهواز درگفتگو با العربیه نت اعلام کرد: " در نشست دو روزه این مجمع گسترش فعالیتهای تبلیغاتی کنگره، ونیز چگونگی پذیرش اعضاء جدید بررسی شد." ، شاهوحسینی نماینده ی حزب دمکرات کردستان ایران نیز درمجمع عمومی ، بر ضرورت وحدت بین سازمانهای کنگره جهت تعامل با دیگر سازمان ها و احزاب و شخصیت ها ایرانی خارج از کنگره تاکید کرد. دکتر کریم بنی سعید یکی از شرکت کنندگان این نشست نیز خواهان تبادل نظر درباره ی تدوین قانون اساسی حكومت فدرال ونیز گسترش واحدهای بین المللی کنگره دراروپا وامریکا شد. وی افزود : "گردهمایی سالیانه مليتهای ايران فرصتی را فراهم می آورد تا شرایط و اوضاع ايران بيشترمشخص شود." ، رحيم بندوئى نماينده حزب مردم بلوچستان نیز گفت: " مشى سياسى بنيادين کنگره، مبارزه براى استقرار دموکراسى درايران از طريق تامين برابرى حقوق سياسى مليت ھاى ساکن ايران، برابرى حقوق زن و مرد، برابرى حقوق اديان و رفاه اجتماعى ھمه مردمان ايران می باشد۔ "، احزابی که دراین کنگره عضویت دارند عمدتاً ازبین گروههای قومی غیرمسلح هستند که جمهوری اسلامی را به نقض حقوق قومیّتها متهم می کنند. درقانون اساسی جمهوری اسلامی حق برابری همه مردم ایران به رسمیت شناخته شده واصل 15 این قانون بر آزاد بودن تدریس وانتشار رسانه ها به زبان های محلی تاکید می کند. مناطق قومی درایران طی سالهای گذشته شاهد ناآرامی های مختلفی بود که دربرخی از این حوادث با خشونت همراه بود.%

۱۳۸۹ آذر ۱۵, دوشنبه

گزارشی ازکنفرانس حکومت غیرمتمرکز، فدرالیزم

گزارش کنفرانس "امروز وفردای ایران" - حکومت غیرمتمرکز، فدرالیسم ...؟

چهل و هشتمین کنفرانس انجمن پژوهشگران ایران، با میزبانی موسسه ی هنر وبازرگانی اسکاندیناوی در روزهای ۲۷، ۲٨ و ۲۹ آبان ماه ۱٣٨۹ برابر با ۱٨، ۱۹ و۲۰ نوامبر ۲۰۱۰ درهلسینکی پایتخت فنلاند به انجام رسید.
انجمن پژوهشگران ایران برخود لازم می داند که ازهمکاری ومیزبانی بسیار ارزشمند موسسه هنر وبازرگانی اسکاندیناوی وریاست آن، آقای دکتر عدلان پارسا درکنفرانس هلسینکی– فنلاند نهایت سپاس را داشته باشد.

هدفی را که انجمن پژوهشگران ایران در زمینه این سلسله کنفرانسها دنبال میکند دست یافتن به راه کارهائی است که بتواند آینده روشنی را پس از جمهوری اسلامی برای کشورمان ترسیم کند. امروز ودر سه دهه اخیر با حکومت جمهوری اسلامی خواست به برابری، آزادی وعدالت ورسیدن به حق و حقوق برابر درمیان ایرانیان نقاط مختلف ایران از اولویت بیشتری برخوردارشده است وبا توجه بدین خواستها ونیازها است که انجمن پژوهشگران ایران بدنبال بررسی وتحقیق در این زمینه است که بتواند با نگاهی ژرف، عمیق وهمه جانبه ودرچارچوب جغرافیائی ایران، مسائل ومشکلات امروز و فردای کشور را شناسائی ودرجهت ایجاد راه حلهای منطقی وعقلانی آن را دنبال نماید.

درکنفرانس فنلاند نیز به مانند تمامی کنفرانسهای گذشته که شرکت کنندگان مقالات وبررسی های خود را از پیش ارائه می کنند، خواستها ونیازها واظهار نظرهای ایرانیان نقاط مختلف ایران مورد بحث و بررسی واقع شد. مجموعه مقالات مربوط به این سلسله کنفرانسها درسایت انجمن پژوهشگران ایران موجود وامید می رود به صورت کتابی دراختیار علاقمندان قرار داده شود.

آغاز کنفرانس با خوش آمد گوئی خانم رویا کاشفی مسئول کمیته حقوق بشر انجمن پژوهشگران ایران وافتتاح کنفرانس ازسوی دکتر عدلان پارسا رئیس موسسه هنر وبازرگانی اسکاندیناوی ودکتر حسین لاجوردی رئیس انجمن پژوهشگران ایران به انجام رسید. (متن افتتاحیه ها ومقاله های ارائه شده درسایت کنفرانس قابل دسترس میباشد)

در زمره این راه کارها، مسأله ی "برابری"، "آزادی" و"عدالت" است که برای دست یافتن بدانها، ایرانیان بیشتر از یک قرن است که تلاش کرده وهربار با مشکلات گسترده تری برخورد کرده اند که باید چرائی آن نیز درزمان مناسب مورد بحث و بررسی دقیق قرار گیرد.

یکی از راه کارهائی که درانقلاب مشروطیت دراین زمینه می توانست راه گشا وکارساز باشد قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی[۱] بود که قانون گزاران درآن زمان با توجه به گوناگونی موجود درمیان ایرانیان نقاط مختلف ایران ارائه کرده بودند که متاسفانه در گذر یک قرن گذشته و در زمان های متفاوت به دلیل استبداد حکومت های مرکزی هیچگاه نتوانست جامه عمل بپوشد.

درتاریخ حکومتهای استبدادی وخاصه بیشترین آن درسه دهه اخیر درایران، اهمیت و توجه لازم به گوناگونی فرهنگی، زبان، آداب و رسوم، معیشت اقتصادی، دین و مذهب و... داده نشده و از سوئی دیگر وجود تعصب و تبعیض ها دراین زمینه تا به حدی بوده است که خطری جدی را متوجه فردای ایران می کند که میتواند به مشکلات گسترده تری نیز بی انجامد.

لازم به یادآوریست که عدم آگاهی طیف گسترده ای از ایرانیان ازمشکلات موجود، این ترس و نگرانی را ایجاد کرده است که اگر صحبت از حاکمیت غیرمتمرکز ویا به عنوان مثال نوعی از آن، "فدرالیسم " به میان آید، می تواند منجر به تجزیه وازهم پاشیدگی ایران گردد ونسل کشی وقتل عامهای گسترده ای را بدنبال داشته باشد. اگرچه این ترس و نگرانی میتواند وجود داشته باشد ولی گروه کوچکی نیز آن را بزرگ جلوه داده و هرگونه صحبت در این زمینه و از سوی هر شخص و ارگانی را کمک به تجزیه ایران قلمداد کرده و آنرا برطبل بزرگ ناسیونالیسم افراطی ویا از آن سوی ناسیونالیسم قومی می کوبند وتصور بر این دارند که با شعارهای بی محتوا امکان حفظ ونگاهداری چارچوب ایران وجود خواهد داشت. غافل از اینکه بحث و گفتگو وبررسی نوع حکومتی که میتواند تضمین کننده آینده ای برابر برای تمام ایرانیان باشد یکی از بهترین راههای حفظ تمامیت ارضی ایران خواهد بود.

نتایج مقدماتی کنفرانس فنلاند به شرح زیر ارائه می گردد
۱. تجربه ی تاریخ معاصر حاکی از آن است که تمامیت ارضی هیج کشوری را با زور سرنیزه . سرکوب و استبداد نمیتوان حفظ کرد. ولی با از بین بردن تبعیض ها وایجاد برابری و عدالت میتوان مملکتی آزاد داشت که مردمانش بدنبال منافع مشترک با همدلی وهمبستگی درکنار هم زندگی میکنند..

۲. حکومت غیرمتمرکز- که میتواند حکومت فدرال نیز نباشد - خواست تمامی شرکت کنندگان درکنفرانس حاضر بود که ایرانیان درنقاط مختلف ایران بتوانند در زمینه های متفاوت در رابطه با خواست ها، نیازها و مسائل خود تصمیم گیری کرده و رابطه خود را با حکومت مرکزی تعیین وبدینوسیله به تحکیم بیشتر وهمبستگی درمیان تمامی ایرانیان بپردازند.

٣. "زبان مادری، زبان مشترک وزبان رسمی" یکی دیگر از مباحث کنفرانس بود. از نکات مهم مورد بحث تاکید به حقانیت زبان مادری وتشویق درجهت یادگیری وایجاد زمینه های فرهنگی آن بود تا بتواند به رُشد متعادل فرد در دوران کودکی و نوجوانی یاری رسان باشد. اهمیت زبان مشترک نیز مورد تایید تمامی شرکت کنندگان بود و در این زمینه به دلیل اختلاف نظرها و برخوردهای فکری نیاز بسیاری برای انجام امور کارشناسی شناسایی شد.

۴. واژه وعملکرد فدرالیسم که یکی از مهمترین مباحث کنفرانس بود اگرچه بیشترین گفتگوها وبحثها را بدنبال داشت و خواستگاه تعدادی از سخنرانان درآن دیده می شد ولی درعین حال نیازمند برنامه ای تدوین شده، قابل توجیه و تعاریف و مفاهیم دقیقی است که بتواند بطورمشخص و با توجه به نمونه ها و الگوهای موجود در جهان، نوع عملی دولت فدرال درایران را با درنظر گرفتن شرایط حساس وگوناگونی جامعه ایران مشخص نموده ودر اختیار قرار دهد، چرا که تنها با شعار خوب بودن " فدرالیسم " نمی توان امکان ایجاد آن واز میان برداشتن ابهامات وتوهمات جامعه را انتظار داشت.

انجمن پژوهشگران ایران درخاتمه این گزارش با سپاس فراوان از تمامی شرکت کنندگان درکنفرانس اعلام می دارد که با توجه به نگرانی های بسیاری که در زمینه حکومت سیاسی آینده ایران وخاصه "نوع حکومت فدرالی " آن وجود دارد وبراساس سوالهای ارسالی به کنفرانس وتماسهای بسیاری که دراین زمینه با انجمن پژوهشگران ایران به عمل آمده است، ما را بر آن می دارد که به دلیل ابهامات و دل نگرانی های موجود، سلسله "نشستهای تخصصی" دیگری را در این زمینه برگزار کنیم ودرهمینجا از تمامی صاحبنظران و متخصصان دعوت به همکاری مینماییم.
انجمن پژوهشگران ایران
پاریس، آذر
۱٣٨۹ - نوامبر ۲۰۱۰
[
۱] قانون اساسی مشروطه ومتمم‌های آن مصوب مجلس شورای ملی در ۱۳ امرداد ماه ۱۲۸۵ برابر با ۵ اگوست ۱۹۰۶ میلادی.
اصل نودم: درتمام ممالک محروسه انجمن‌های ایالتی و ولایتی به موجب نظامنامه مخصوص مرتب می‌شود و قوانین اساسیه آن انحمن‌ها از این قرار است.
اصل نود و یکم: اعضای انجمن‌های ایالتی و ولایتی بلاواسطه از طرف اهالی انتخاب می‌شوند مطابق نظامنامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی.
اصل نود و دوم: انجمن‌های ایالتی و ولایتی اختیار نظارت تامه دراصلاحات راجعه به منافع عامه دارند با رعایت حدود قوانین مقرره.

اصل نود و سیم : صورت خرج و دخل ایالات و ولایات ازهر فبیل به توسط انجمن‌های ایالتی و ولایتی طبع و نشر می‌شود.

- برگرفته از اخبار روز: www.akhbar-rooz.com ، ۱۵ آذر ۱٣٨۹ - ۶ دسامبر ۲۰۱۰

http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=34007