دویچه وئله : کمیته ناظر بر رفع تبعیض نژادی سازمان ملل متحد درگزارش دورهای خودبهشدت از وضعیت قومیتها درایران انتقاد کرده است. دویچه وله نظر دوکارشناس مسائل قومی ایران، دکتر کمال سیدو و عبدالستار دوشوکی، را دراینباره جویا شد.
کمیته ۱۸ نفرهی ناظر بر رفع تبعیض نژادی سازمان ملل متحد درگزارش دورهای خود که درروز جمعه، پنجم شهریور۱۳۸۹، درمقر سازمان ملل در ژنو منتشر کرد از دولت ایران خواست به کنوانسیون بینالمللیای که آن را امضاء کرده، پایبند باشد وبه تبعیض علیه اقلیتهای قومی درکشور پایان دهد.
دربخش نخست این گزارش از حضور فعال و همکاری نهادهای حکومتی ایران در مراحل مختلف تحقیق و همچنین از ارائه مدارک و اسناد تقدیر شده است. با وجود این تقدیر، در گزارش نهایی این سازمان از رفتار "تبعیضآمیز" ایران به شدت انتقاد شده است.
تلاش ایران برای وصول گزارشی مثبت
دکترعبدالستار دوشوکی، کارشناس مسائل مربوط به اقوام ایرانی، مقالههایی دربارهی فعالیت کمیته رفع تبعیض نژادی سازمان ملل متحد نوشته است. وی دربارهی همکاری ایران با این سازمان به دویچه وله گفت که دولت ایران از سال ۲۰۰۶ با ارائهی مدارک واسناد برای وصول گزارشی مثبت تلاش کرده است.
به گفته دوشوکی، ایران سعی کرد به کمیته نشان دهد که هیچگونه شکایتی مبنی بر تبعیض ازسوی افراد یا گروههای وابسته به اقوام ایرانی در داخل کشور مطرح نشده است و در نتیجه به دلیل فقدان شکایت و عدم طرح ادعاهای حقوقی مربوط به آن در داخل کشور، کمیته نمیتواند رأی بر وجود تبعیض در ایران بدهد.
بنظر این کارشناس، کمیته سازمان ملل برخلاف درخواست ایران عمل کرده است. این کمیته در گزارش خود متذکر میشود که قربانیان تبعیض نسبت به مقامات انتظامی و قضائی ایران اعتماد و اطمینان حقوقی ندارند.
پرسشنامه دربارهی قومیت شهروندان ایرانی
دربند "ث" گزارش کمیته از دولت ایران درخواست شده که هنگام سرشماری شهروندان ایرانی در "پرسشنامهی سنجش نفوس" پرسشی نیز دربارهی تعلق قومی افراد بگنجانند تا افراد بتوانند آزادانه قومیت خودرا ثبت ومشخص کنند. همچنین این خواست مطرح شده که نتایج این سرشماری بطور رسمی اعلام گردد.
افزون بر این، کمیته نسبت به عدم وجود امکانات و آزادی یادگیری و آموزش زبان مادری اقوام و عدم گزینش و استخدام افراد وابسته به آنها ابراز نگرانی کرده است. کمیته در بند ۱۵ گزارش خود یادآور شده است که استانهای قومنشین ایران فقیرترین مناطق کشورهستند.
کارشناس: گزارش کلی کافی نیست
دکتر کمال سیدو از "انجمن مدافع حقوق اقوام تحت ستم" در آلمان، به دویچه وله گفت: «گزارشهای کلی سازمانها و نهادهای حقوق بشری دربارهی جنبش سبز، وضعیت کلی ایران یا مخالفان رژیم کافی نیستند. اکنون زمان آن فرا رسیده که به طور مشخص دربارهی وضعیت یکایک اقلیتهای قومی در ایران نیز گزارش تهیه شود.»
کارشناس انجمن مدافع حقوق اقوام تحت ستم، درادامه صحبتهایش تاکید کرد که این انجمن ازگزارش سازمان ملل یا هرنهاد دیگری که وضعیت قومیتهای ایران را تشریح کند، استقبال میکند.
"تبعیضها مختص حکومت نیست"
دکترعبدالستار دوشوکی، کارشناس مسائل اقوام، دربارهی ابعاد تبعیضهای قومی درایران به دویچهوله چنین توضیح داد: «متاسفانه تبعیض قومی و مذهبی درایران مختص دولت وحکومت نیست. اینگونه برخوردهای تبعیضآمیز دربطن جامعه ایران نهادینه شده ودربسیاری از موارد افراد تبعیض کننده به آن آگاهی ندارند.»
دوشوکی به قانون اساسی کشور نیز اشاره کرد که درآن نسبت به قومیتها تبعیض وجود دارد. وی خاطرنشان کرد که این تبعیضها برخلاف معاهدهی کنوانسیون ضد تبعیض نژادی سازمان ملل متحد عمل میکند.
این کارشناس درخصوص واکنش ایران نسبت به گزارش سازمان تبعیض نژادی تاکید کرد که جمهوری اسلامی تابحال واکنش رسمی به این گزارش نشان نداده ومقامهای ایرانی ورسانههای داخل کشور با وجود تلاش برای "وصول یک گزارش مثبت" وهمکاری با این کمیته، سکوت اختیارکردهاند.
کمیته ناظر بر رفع تبعض نژادی سازمان ملل متحد در پایان گزارش خود از دولت ایران درخواست کرده است در طول یک سال آینده به موارد مطرح شده در گزارش این سازمان پاسخ دهد.%
کميته حذف تبعيض نژادی سازمان ملل متحد:به رغم سرشماری سراسری درايران درسال ۲۰۰۷، آماری از جمعيت اقليتهای قومی در دست نيست. اين درحالی است که حضور ومشارکت اين اقليتها درعرصه سياسی واجتماعی کمتر از آنچه که انتظار می رود است.
کمیته ی حذف تبعیض: جمهوری اسلامی ايران ضمن برخورد قاطع با تبعيض قومی- نژادی و تبعيض مضاعف عليه زنان واقليت ها، از ابراز سخنان تحريک آميز توسط مقام های رسمی ايران نيز جلوگيری شود.
ایل گویجی ، 2010-08-28
---------------------------------
ابراز نگرانی از تبعیض علیه اقلیتهای قومی درایران
برگرفته از سایت ایران امروز يک کميته سازمان ملل متحد روز جمعه با ابراز نگرانی از تبعيض عليه اقليتهای قومی واقليتهای مذهبی درايران از دولت جمهوری اسلامی خواسته است تا اقدامات بيشتری برای حفاظت از حقوق اين اقليتها انجام دهد. کميته حذف تبعيض نژادی سازمان ملل متحد، که متشکل از ۱۸ کارشناس است، میگويد: به رغم سرشماری سراسری درايران درسال ۲۰۰۷، آماری از جمعيت اقليتهای قومی در دست نيست. اين درحالی است که حضور و مشارکت اين اقليتها درعرصه سياسی واجتماعی کمتر از آنچه که انتظار می رود است. درگزارش کميته حذف تبعيض نژادی سازمان ملل متحد تصريح شده است: «اين کميته از برخورداری کمتر اعراب، آذریها، کردها وهمین طور گروههايی که شهروند (ايران) نيستند ازحقوق سياسی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی ابراز نگرانی میکند.» این کمیته همچنین از محروميت اقليتهای قومی ايران همچون عرب، آذری، بلوچ، کرد، واقليت مذهبی همچون بهايی از امکانات مسکن، آموزش، بهداشت واشتغال ابراز نگرانی کرد. کمیته حذف تبعیض از جمهوری اسلامی ايران خواست تا ضمن برخورد قاطع با تبعيض قومی- نژادی و تبعيض مضاعف عليه زنان واقليتها، از ابراز سخنان تحريک آميز توسط مقام های رسمی ايران نيز جلوگيری شود. ديليپ لاهيری، از اعضای کميته حذف تبعيض های نژادی سازمان ملل متحد، به خبرنگاران گفت: هيئت داوران اين کميته معتقد است که تبعيض، به ويژه تبعيض عليه بهاييان درايران بسيار شايع است. وی افزود: گرچه ابتدا اين بحث درگرفته بود که مسئله بهاييان يک مساله مذهبی است وخارج از حيطه تخصصی کميته، اما، پس ازمطالعه اندکی خلاف آن اثبات شد. کمیته حذف تبعیض سازمان ملل متحد درنشست روز جمعه خود اعلام کرد: گزارشها حاکی از تبعيض درهمه زمينه های زندگی روز مره درايران است و تبعيض و تحريک وادبيات نفرت که دربيانيه هايی صادره از سوی مقامات کشوری به چشم مي خورند، همگی موجب نگرانی عميق است. اعضای اين کميته در بخش ديگری تاکيد کرده اند: گرچه ما از اقدام دولت ايران درخصوص فراهم کردن زمينه های مشارکت زنان استقبال می کنيم ولی این کميته درهمين حال از تبعيض مضاعف عليه زنانی که وابسته به اقليتهای گوناگون هستند، نگران است. کميته حذف تبعيض سازمان ملل متحد در بيانيه خود آورده است: ما پيشنهاد می کنيم که ايران گام هایی درجهت رفع این نارسايی ها که تبلور آن در رسانه ها ودرعرصه زندگی روزانه به چشم مي خورد بردارد تا از تعصبات قومی و نژادی که می تواند به تبعيض تبديل شود، جلوگيری کند. آقای لاهيری، که سابقه حضور در دستگاه دیپلماسی هند را درکارنامه خود دارد، می گويد: ايران پيش ازانقلاب اسلامی، کنوانسيون بين المللی ضد نژاد پرستی را امضا کرده است ولی واقعيت اين است که اکنون ايران دارای يک حکومت مذهبی است وکنوانسيونی که صرفا سکولار است، باعث بروز چالشی دراین زمینه شده است. کمیته حذف تبعیض سازمان ملل متحد همچنین گفته است: مقام های ايرانی ضمن خودستايی ازاقدامات خود به کمیته سازمان ملل گفته اند که تهران همواره ازتفاوتهای قومی وفرهنگی استقبال کرده وافزوده اند، همه شهروندان ايران در برابر قانون برابرند ودولت مصمم است که فقر وبيچارگی را به ويژه در مناطق محروم ريشه کن کند. کميته حذف تبعيض نژادی وقومی سازمان ملل درپايان نشست خود ازايران خواست تا بهبود شرايط جاری واقدامات اتخاذ شده خود را درسال ۲۰۱۳ طی گزارشی به اين کميته ابلاع کند.% ، * - این مطلب درسایت رادیوفردا بتاریخ۱۳۸۹/۰۶/۰۵با عنوان ابراز نگرانی سازمان ملل متحد ازتبعیض علیه اقلیتهای قومی درایران درج شده.
وزير دفاع ايران:«سياست جمهوری اسلامی ايران در دريای خزر تاکيد بر غيرنظامی کردن اين درياست، ولی برخی از قدرتهای فرامنطقه ای برای نظامی کردن اين دريا طرحهائی دارند.»
یک کارشناس نظامی جمهوری آذربايجان: متاسفانه هر پنج کشور حاشيه دريای خزربرآنند که چهره اين دريا را با توجه به امکانات تسليحاتی خود به يک حوزه نظامی تبديل کنند واين کار درآينده مي تواند دريای خزر را به انبار باروتی تبديل کند، مانند وضعيتی که ايران وهمسايگان جنوبی اش[در خليج فارس] با آن مواجه اند.
ایل گویجی، 2010-08-27
-----------------------------------
همسايگان خزر؛ موافق حمله به ايران يا مخالف؟
سایت رادیو فردا، ۱۳۸۹/۰۶/۰۳، توسط رناد منشو (باکو)
سرتيپ احمد وحيدی، وزير دفاع ايران، روز دوشنبه ۱ شهريور، درحاشيه مراسم افتتاح خط توليد شناور راکت انداز سراج يک ونسل جديد شناورموشک انداز ذوالفقارگفت:«سياست جمهوری اسلامی ايران در دريای خزر تاکيد بر غير نظامی کردن اين درياست، ولی برخی از قدرتهای فرامنطقه ای برای نظامی کردن اين دريا طرحهائی دارند.» وی افزود: «ما پيش بينی های دفاعی لازم را در دريای خزر داشته ايم وحضور نيروی دريايی دراين منطقه نيز برای تامين امنيت کشور پوشش کاملی را بوجود آوردند اما اين اقدام جمهوری اسلامی ايران درچارچوب همکاریهای مشترک با ساير کشورهای منطقه بوده است.» درحاليکه شماری از کارشناسان آمريکائی واسرائيلی با نوشتن مقالاتی حمله نظامی آمريکا واسرائيل عليه ايران را برای توقف برنامه هسته ايش مطرح کرده اند ، گمانه زنيها وواکنشها به اخبارو شايعات درمورد استفاده ازخاک همسايه های شمالی ايران برای اجرای اين کار به طور بی سابقه ای افزايش يافته است. شايعاتی که دررسانه های جمهوری آذربايجان نيز بطور گسترده ای به آنها دامن زده شده است. گرچه طبق توا فقنامه سران کشورهای حاشيه دريای خزر، استفاده ازخاک وحريم هوائی يک کشور برای حمله به کشوری ديگر درحاشيه اين دريا ممنوع اعلام شده است، با اينهمه همسايه های شمالی ايران از بدبينی ها وسوء ظنهای مقام های ايرانی درامان نبوده اند. حيدرجمال ، کارشناس سياسی و رئيس کميته اسلامی روسيه، درگفتگو با راديو فردا میگويد: با اينکه اطلاعات دقيقی در دسترس نيست، ولی برپايه شنيده ها واطلاعات بدست آمده از برخی منابع، جاسوسان اسرائيلی وامريکايی طرح هائی را برای ضربه زدن به ايران ازجانب مرزهای شمالی اش آماده کرده اند. به گفته وی، آنها شايد بتوانند بر استحکامات وپايگاه های نظامی ايران يا شناورهای جنگی اين کشور دردريای خزر شبيخون بزنند وشايد هم نقشه ديگری داشته باشند. اما آنچه که واضح است، مرزهای شمالی ايران درطرح های احتمالی آمريکا و اسرائيل برای حمله به ايران منظور شده است. گرچه مقامهای ايرانی برغيرنظامی کردن دريای خزر تاکيد ميورزتد، اما ايران به همراه ديگر کشورهای حاشيه دريای خزر امکانات وتجهيزات نظامی خود دراين دريا را گسترش داده اند. آقای اوزئير جعفراف ، کارشناس نظامی جمهوری آذربايجان، درگفتگو با راديو فردا گفته است که متاسفانه هر پنج کشور حاشيه دريای خزربرآنند که چهره اين دريا را با توجه به امکانات تسليحاتی خود به يک حوزه نظامی تبديل کنند و اين کار درآينده ميتواند دريای خزر را به انبار باروتی تبديل کند ، مانند وضعيتی که ايران وهمسايگان جنوبی اش[درخليج فارس] با آن مواجه اند. درياردارغلامرضا خادم بی غم ، جانشين فرمانده نيروی دريايی ارتش جمهوری اسلامی ، در فروردين ماه امسال در گفتگو با خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) اذعان داشت که دومين ناوشکن ايران (بعداز عملياتی شدن ناوشکن جماران درآبهای خليج فارس) در دريای خزر رونمايی خواهد شد. هم اکنون سپاه و ارتش ايران دربندر انزلی و نوشهر پايگاه های نظامی دارند. به تازگی خبرگزاری " فرست نيوز" The First News آذربايجان با انتشارمقاله ای اعلام کرده است : «پنتاگون چشم به دريای خزر دوخته است وقصد دارد ظرف شش سال برای اجرای طرح نگهبان خزز ۱۳۰ ميليون دلار هزينه کند.» طرح "نگهبان خزر"، طرح ويژه امنيتی درخزر میباشد که درسال ۲۰۰۳ تدوين شد ومورد توجه آذربايجان وترکمنستان قرار گرفت. براساس اين طرح، کشورهای حاشيه دريای خزر با تشکيل يگان ويژه ونيروهای پليس قادر خواهند بود در اسرع وقت نسبت به اوضاع اضطراری، ازجمله تهديد حمله تروريستها به تاسيسات نفتی وخط لوله ها واکنش نشان دهند. برپايه گزارش هائی که درباره اين طرح منتشر شده است، مرکز فرماندهی «نگهبان خزر» که به جديدترين رادارها مجهز خواهد شد درباکو خواهد بود. آذربايجان هم اکنون رادار جديدی را با کمک امريکا دربندر آستارا مورد بهره برداری قرارداده است وهمکاريها پيرامون اجرای اين طرح ميان اذربايجان، ترکمنستان وامريکا ادامه دارد. ايران بعد از روسيه دارای بزرگترين پايگاه نظامی درخزراست وشمار شناورهای ايران، از جمله ناوچه های موشک انداز، به ۹۰ فروند ميرسد. رئيس جمهور ترکمنستان، بردی محمداف، سال گذشته دستورداد تا پايگاههای نظامی درمناطق ساحلی اين کشور برپا گردد. هم اکنون اين کشور در"پايگاه ترکمن باشی" ۱۰ قايق گشتی "گريف" وبه همين تعداد قايق های نوع ديگر ويک گردان تفنگداران مستقر کرده است. نيروی دريايی آذربايجان نيز دارای ناوچه های گشتی، لندينگ کرافت ها ، مين روب ها، شناورهای امداد رسانی، گردان تفنگداران ويکانهای ويژه، وزيردريايیهای کوچک نوع "تريتون" را دراختيار دارد. شماری از پرسنل نيروی دريايی جمهوری آذربايجان درآمريکا وترکيه آموزش ديده اند. به گفته جعفراف، گزينه حمله به ايران حداقل برای تمامی کشورهای شمالی ايران گزينه نامطلوبی است و اين کشورها تا حد امکان اجازه نخواهند داد که از خاک آنها عملياتی عليه ايران صورت گيرد و يا اينکه درآن به نحوی شرکت کنند. وی با اشاره به اينکه نيروهای نظامی ايران از نيروهای نظامی بيشتر همسايگان شمالی به مراتب قدرتمندترند، گفته است : واکنش ايران غيرقابل پيش بينی خواهد بود. به باور وی موضوع هم نژادی ترکمنها وآذربايجانيهای دوسوی مرزهای ايران يکی ازفاکتورهائی است که دولتمردان دو کشور[آذربايجان وترکمنستان ] بايستی بصورت جدی مورد نظر قراردهند و با غربيها درمورد حمله به ايران همکاری نکنند. ليکن وی در پاسخ به اين سوال راديو فردا که درصورت حمله به ايران ازخاک وحريم هوائی کشورهای شمالی ايران، دولتمردان اين کشورها چه واکنشی نشان دهند، گفت : اميدوارم که چنين سناريويی عملی نشود، زيرا از کشورهای ضعيف کاری ساخته نخواهد بود. با اينکه روسيه با بهره گيری ازسامانه های ضد موشکی اس ۳۰۰ که دراطراف شهر اشغالی تسخينوالی (مرکز اوستيای جنوبی) مستقر کرده وهمچنين با استفاده از رادارهشداردهنده قبله درآذربايجان وپايگاه ۱۰۲- ام روسيه در منطقه گومری ارمنستان، عملا امکان دفع حملات هوايی از مسير گرجستان وتا حدودی آذربايجان را دارد، با اينهمه حيدر جمال ميگويد: درصورت حمله عليه ايران، مسکو به رغم مخالفت با حضور ناتو وآمريکا درهمسايگی خود وتهديد هائی که برنامه هسته ای ايران ميتواند متوجه روسيه کند، با اعلام موضع بیطرفانه، کمکی به ايران نخواهد کرد. اگرچه پايگاه ماناس درقرقيزستان تنها پايگاه نظامی امريکا درکشورهای تازه استقلال يافته شوروی است، با اينهمه، آذربايجان، قرقيزستان وقزاقستان توافقتنامه ترانزيت محموله های غيرنظامی ناتو به افغانستان را امضا کرده اند وگرجستان وترکمنستان نيز آمادگی خودرا برای ترانزيت محموله های ناتو اعلام کرده اند وهمکاريهای نظامی ميان اين کشورها با امريکا درسطوح وزمينه های مختلف ادامه دارد.%
"انقلابهای مخملی" به چه انقلابهایی میگویند؟ فرق آنها با انقلابهایکلاسیکی که نمونهی بارزشان انقلاب کبیر فرانسه است، چیست؟ تیموتی گارتناش، استاد تاریخ در دانشگاه آکسفورد، در مقالهای به این پرسشها پرداختهاست.
مورخ انگلیسی، تیموتی گارتن اَش (Timothy Garton Ash)، مجموعهای ازکتابها دربارهی "انقلابهای مخملی" را بررسی کرده و کوشیده است روشنسازد که این نوع انقلابها چه مشخصههایی دارند.
کماطلاعی از روانشناسی توده
تیموتی گارتن اش معتقد است که هنوز باید منتظر ماند تا کتابی نوشته شودکه بتواند تصویری جامع از رخدادهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ عرضه کند. بر اطلاعات مااز آنچه در بلوک شرق گذشت و باعث فروپاشی آن شد، مدام افزوده میشود. بخشیاز این اطلاعات مبتنی بر اسناد و صورتجلسههایی هستند که درونی بودهاند واکنون میتوان به آنها دسترسی یافت. گارتن اش مثال میزند که که در ۹نوامبر ۱۹۸۹، یعنی آن روزی که دیوار برلین گشوده شد، حوادث آلمان مشغلهیذهنی دفتر سیاسی کمیتهی مرکزی حزب کمونیست شوروی نبوده است. موضوع بحث آنروز پولیتبورو گزارشی دربارهی جداییخواهی در جمهوریهای بالتیک و تأثیراین گرایش بر اوکراین و روسیه بوده است. در گزارش نیولاری ریشکوف، نخستوزیر وقت در این باره، این جمله چشمگیر است: «بوی فروپاشی به مشام میرسد.»
اما اطلاعاتی که مدام بر میزان آنها افزوده میشود، در مورد چیزهایی استکه در میان رهبران شرق و غرب گذشته است. اطلاعات ما در اینمورد همچناناندک است. مسئله این است که: «چه چیزی تکتک زنان و مردانی را که جرأتکردند پا در خیابان بگذارند، به کاری واداشت که بویژه در آغاز بیخطر نبود؟چه چیزی توده را به حرکت واداشت؟»
حل معمای حل شده
سرانجام حرکات را میدانیم. به این جهت حوادث سه سالهی ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱همچون معما جلوه نمیکنند. معما چو حل گشت آسان شود. اما درست همینآساننمایی از نظر مورخ انگلیسی، تیموتی گارتن اش گولزننده است. انسانممکن است عواملی را ردیف کند که به آن چیزی منجر شدند که میدانیم رخ نمودهاست. این هنوز به معنای توضیح علمی رخداد نیست. باید بتوان عواملی را نیزدید که مؤثر بودهاند، اما تا کنون دیده نشدهاند و همچنین عواملی را که درجهتی عمل کردهاند که خلاف جهت نهایی حوادث بوده است.
استاد تاریخ اروپا در دانشگاه آکسفورد توجه ما را به این نکته نیز جلبمیکند که پیروزی، پدران بسیاری دارد و هر کس کوشش میکند فتحی را که شده،به نام خودش ثبت کند. مثلا لهستانیها و کاتولیکها نقش پاپ ژان پل دوم رابرجسته میکنند و همه چیز را به او برمیگردانند. آلمانیها و مجاریها بهنقش اصلاحطلبان در دولت بوداپست اشاره میکنند، به اینکه آنان اجازهدادند آلمانیهایی که از شرق گریخته بودند، از طریق مجارستان به غرب پناهبرند. سوسیالدموکراتهای آلمانی نقش سیاست تنشزدایی آغاز شده باویلیبرانت را برجسسته میکنند و همچنین روسهای راضی از تغییرات، گورباچفرا پیشاهنگ دگرگونیها میدانند.
سازمانیابی مردم
در قلب مسئله، نقش مردم قرار دارد. آنان چگونه سازمان یافتند و به حرکت درآمدند؟ درلهستان، حرکتها سازمانیافتهتر بود، سندیکای "همبستگی" و همبسته با آنکلیسای کاتولیک مردم را سازمان دادند، در جاهای دیگر مردم بیسازمان بودند. در این رابطه تیموتی گارتن اش از قول استفن کوتکین، نویسندهی کتاب"جامعهی غیرمدنی" (Uncivil Society) مینویسد که آنچه به انقلاب مخملیشهرت دارد، در پایین «بسیجی اجتماعی بدون سازمان اجتماعی" بوده است.
گارتن اش این نظر را تعدیل میکند و میگوید که به هر حال مردم گردسازمانها و شخصیتهایی که استعداد تبدیل شدن به سازههای اعتراضی راداشتند، جمع شدند و حرکت خود را پیش بردند. آنان را نمیتوان مطلقابیسازمان دانست.
فراتر از چارچوب ملی
مشخصهی دگرگونیهای "رنگی" در بلوک شرق آن بوده که یک بعد قویبینالمللی داشتهاند، چنانکه مثلا فروپاشی دیوار برلین را تنها نمیتوانبا حرکتهای اعتراضی مردم در "جمهوری دموکراتیک آلمان" توضیح داد. درانقلابی مثل انقلاب کبیر فرانسه چنین نبوده است. گارتن اش در این موردمینویسد: « انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه دارای جنبهها و تأثیرهای بیرونی بود و ازراه جنگهای انقلابی به یک حادثهی بینالمللی تبدیل شد، ولی خود انقلاب بربنیاد تحولات سیاسی درونی در یک کشور بزرگ واحد شکل گرفت. در مقابل،انقلابهای اروپایی [در بلوک شرق از سال ۱۹۸۹] از آغاز حادثهای بینالمللیبودند، بینالمللی نه فقط به اعتبار روابط متقابل دیپلماتیک، بلکه به دلیلتأثیرهایی که کشورها و جامعهها بر فراسوی مرزهایشان میگذاشتند.»
در این تأثیرگیری از بیرون، رسانهها نقش عمدهای داشتهاند. رسانههااساسا یک پای ماجرا هستند. گارتن اش مینویسد: «گزارشدهی درست یا نادرستدر بارهی رخدادها، بویژه از طریق تلویزیون، خود بخشی از زنجیرهی عواملزایندهی حوادث است.» مثالی مشهور در این مورد خبر تلویزیون آلمان غربی درمورد گشایش دیوار است. وقتی که در اخبار ساعت ۲۲ و ۳۰ دقیقه شبکهی یکاعلام شد که دروازه گشوده شده است، خبر هنوز صحت نداشت، اما خود این موضوععاملی شد برای آنکه مردم هجوم بیاورند و دیوار نقش بازدارندهی خود را ازدست بدهد.
تعمیم مفهوم
عنوان "انقلاب مخملی"، نخست در سال ۱۹۸۹ برای توصیف وقایع چکوسلواکی بهکار برده شد. بعدا این اصطلاح را تعمیم دادند و در مورد حوادث کشورهای دیگرنیز به کار بستند. گاه عین این اصطلاح را استفاده کردند، گاه مثلا در موردحوادث گرجستان در سال ۲۰۰۳ به جای آن "انقلاب گل سرخ" را به کار بردند وسرانجام معمول شد که از مقولهای به نام "انقلابهای رنگی" سخن رود.
در ایران هم که "جنبش سبز" درگرفت، آن را به عنوان یک حرکت اعتراضی"رنگی" قلمداد کردند. خود رژیم ایران در این مورد پیشگام بود. گارتن اش دراین رابطه به دادگاههای جمعی نمایشیای اشاره میکند که در سال گذشته درتهران برگزار شد و در کیفرخواست متهمان آمده بود که آنها میخواستهاند یک"انقلاب مخملی" را در ایران پیش برند.
نمونههای حرکتهای اعتراضیای که جلوهای "مخملی" داشتهاند، گارتن اشرا برآن داشته است که بنویسد انقلابهای مخملی فقط مربوط به گذشته نیستند،نمودی اکنونی دارند و در آینده نیز موضوع ذهن ما خواهند بود.
اِعمال زور
سرنمون این انقلابها را چگونه میتوان مشخص کرد؟ انقلابهای کلاسیکسرنمونی چون انقلاب کبیر فرانسه داشتند. این انقلابها با خشونت همراهبودند، آرمانی بودند، خصلت طبقاتی بارزی داشتند و به رادیکالیسمی در حدترور انقلابی میگرویدند. «در مقابل تیپ ایدهآل سنخ ۱۹۸۹ بیخشونت است، ضدآرمانهای خیالی است، و به جای مبتنی بودن بر طبقهی معینی بر یک همبستگیوسیع اجتماعی اتکا دارد.» نیروی پیشبرنده، «قدرت مردم» است، قدرتی که بهکار میافتد تا قدرتمندان حاکم را به پای میز مذاکره برای انتقال قدرتبکشاند. «حاصل اعمال قدرت، نه ترور، بلکه سازش است».
گارتن اش در هنگام بحث در مورد شاخصهای اصلی انقلابهای رنگی، اینتعریف عمومی را از انقلاب پیش میگذارد که آن را تروتسکی، از سران انقلاباکتبر روسیه، تقریر کرده است:«انقلاب هجوم زورآور تودهها به صحنهیفرمانروایی بر سرنوشتشان است.» به نظر گارتن اش در انقلابهای مخملی نیزهمین هجوم رخ میدهد؛ حمله اما با خشونت همراه نیست. اعمال زور حتما نبایداعمال خشونت باشد.
زوری که وارد میشود "نیروی رقم درشت" است. لئونید کوچما، رئیس جمهوراوکرایین، زمانی که تازه اعتراضها در کشور آغاز شده بود، گفته بود: «اگربا جمعیتی ۲۰۰ هزار نفری مواجه شوم، استعفا خواهم داد.» در سال ۲۰۰۴، نیممیلیون نفر با پرچمهای نارنجی دست به تظاهرات زدند و جانشین کوچما مجبوربه کنارهگیری شد.
قدرت اعداد هم نسبی است. در جایی چون ایران، ارقام درشتترند. خود گارتناش ایران را مثال میزند، اما بحث جمعیت را پی نمیگیرد. گارتن اش بااشاره به یک تظاهرات جنبش سبز میپرسد، چه تعداد مردم از "میدان انقلاب" تا"میدان آزادی" جمع شده بودند: «دو میلیون؟ سه میلیون؟ هیچ کس نتوانست دقیقبگوید، هیچ کس نخواهد توانست شمار دقیق را معلوم کند.»
ایده و ترکیب
فرانسوا فوره، مورخ متخصص انقلاب کبیر فرانسه، معتقد است که انقلابهایمخملی در اصل انقلاب نیستند، چون ایدهی تازهای با خود نیاوردهاند. بهباور عدهای از صاحبنظران، انقلابهای مخملی در واقع برای احیای نظم گذشتههستند. آنها Revolution هستند در معنای Re-volution (باز-گردانی). ازجنبههایی این موضوع درست است. مثلا همهی اقمار اروپایی شوروی میخواستندبه "اروپا" بازگردند. نمونهای بارز از بازگشتگرایی لهستان است که میلبازگشت به کاتولیسیسم در آن قویو مؤثر بود.
گارتن اش در بررسی تحولهای جدیدی که با انقلابهای کلاسیک فرق میکنند،نمونهای چون شیلی را هم در نظر میگیرد. بازگشتگرایی در چنین نمونهایاحیای نظم دموکراتیکی است که پیش از پینوشه در کشور وجود داشته است.
گارتن اش به عنوان یک نمونه از انقلابهای نوع جدید جنبشاستقلالطلبانهی هند به رهبری مهاتما گاندی را هم مثال میزند. این جنبشبه دلیل شیوههای مبارزاتی آن مکتبساز بوده است. مکتب مبارزهی بدون خشونتهمواره به گاندی به عنوان یکی از آموزگاران اصلی خود مینگرد.
در مقاومت مدنیای که از خشونت پرهیز میکند، تضمینکنندهی پیروزی،قدرت مردم است. انقلابهای "مخملی"، انقلابهای "مردمی" هستند. در مواردیاستقلالطلبی و ناسیونالیسم، برانگیزندهی فکر و فرهنگ سیاسی و مبارزاتیمردم میشود. ایدهای که پیشبرندهاست، طیف بزرگی از طبقات و گروههایاجتماعی را با هم مؤتلف میکند.
مبارزهای که بر مقاومت مدنی مبتنی است، شتابناک پیش نمیرود.«یکمشخصهی انقلابهای مخملی این است که اغلب بسی طول میکشد تا آنها به هدفخود برسند. تلاشهای فراوانی میشود که در جریان آنها رهبران مخالفان و بههمینسان برخی از قدرتمندان، از خطاها و شکستهای خود میآموزند.» هر دو طرفاپوزیسیون و رژیم، در جریان رویارویی با یکدیگر، اشتباه هم میکنند. تفاوتدر این است که اپوزیسیون اشتباههای «بهتر»ی میکند.
انقلابمخملی «انقلاب از راه مذاکره» است. «مذاکره» راه را برای کناررفتن صلحآمیز رژیم کهنه هموار میکند. در انقلابهای مخملی، پیروزی نهاییبا شلیک جوخههای اعدام اعلام نمیشود. سران رژیم کهنه گاهی برخی امتیازهایخود را حفظ میکنند. از آنان رفاهشان گرفته نمیشود. برخی از آنان باتحولات تازه همراهی میکنند. همدستی آنان انتقال قدرت را تسهیل میکند.
شانس پیروزی
انقلابهای مخملی نوع تازهای از انقلابهاست. به نظر گارتن اش وعدهای از صاحبنظران دیگر، با نظر به این انقلابها باید در برداشت ازانقلاب بازاندیشی کرد. گارتن اش برای یک فرضیهسازی جدید، تحولاتی چونانقلاب در هند و گذار از دیکتاتوری به دموکراسی در پرتغال، اسپانیا، شیلی وفلیپین را هم درنظر میگیرد.
در همهی این نمونهها، اپوزیسیون فرصتهایی برای گسترش خود به دستمیآورد و از این فرصتها به خوبی بهرهبرداری میکند. فرصتهای رشد دردیکتاتوریهای خشن نظامی یا در رژیمهای تمامیتخواه و فاشیستی وجود ندارد. از همین رو گارتن اش در جمعبندی که از تجربهی انقلابهای مخملی عرضهمیکند، بیشترین شانس پیروزی برای حرکتهای "مخملی" را در رژیمهاینیمهاستبدادی میبیند.% RN/JT
---------------------
مقالهی تیموتی گارتن اَش با عنوان«Velvet Revolution: The Prospects» درشماره ی ۵ نوامبر ۲۰۰۹ نشریهی «The New York Review of Books» چاپ شده است.
برگردان آلمانی این مقاله درشمارهی یکم سال ۲۰۱۰ مجلهی «Europäische Rundschau» منتشر شده است. عنوان مقاله به آلمانی چنین است:
«Die Samtene Revolution und ihre Folgen von 1989 bis heute»
موسوی:دعواها برسر مشایی، وبرسر ایران و اسلام جنگ زرگری است
"گفته نمی شود که کدام ایران است که باید به جهان معرفی شود ... ایرانی با بالاترین آلودگی به اعتیاد، ایرانی با چهارده و نیم درصد نرخ بیکاری و 29 درصد بیکاری درمیان جوانان، ایرانی با زندانهای پر از زندانی سیاسی و دهان های دوخته و رسانه های خفه شده وحقوق بشر پایمال شده، ایرانی که به دلیل سیاستهای خانمان برانداز فاصله اش با کشورهای همسایه رقیب بیشتر میشود؟"
بيبي سی- چهارشنبه 18 اوت 2010 - 27 مرداد 1389
درحالی که نبرد میان اصولگرایان بر سر سخنان رئیس دفتر ریاست جمهوری درباره ی هوویت ایران و اسلام اوج گرفته است، میرحسین موسوی، از رهبران مخالفان، می گوید که هدف این نبرد اهداف خاص سیاسی است و آن را به جنگ زرگری تشبیه کرد.
سرمنشاء این نزاع به سخنان چند هفته قبل اسفندیار رحیم مشایی، برمی گردد که گفته بود "از مکتب اسلام دریافتهای متنوعی وجود دارد، اما دریافت ما از حقیقت ایران وحقیقت اسلام، مکتب ایران است وما باید از این به بعد مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم."
آن سخنان با واکنش شدیدا منفی بعضی از روحانیون تندرو در ایران روبرو شد و اکنون با ارسال نامه ای از سوی نمایندگان اصولگرای مجلس به آقای احمدی نژاد ابعاد تازه ای یافته است.
به گزارش وبسایت "کلمه" که اخبار مربوط به میرحسین موسوی از رهبران مخالفان را منتشر می کند او روز سه شنبه همزمان با سالگرد بازگشت شماری از اسرای جنگ ایران وعراق دردیدار باجمعی ازاین افراد اظهار نظر میکرد.
آقای موسوی گفت: " نه ایرانی که اینها به دنبال آن هستند مورد شناسایی و قبول ما است و نه اسلامی که معرفی می کنند وآن را ابزاری برای رسیدن به مطامع و منافع خود قرار می دهند."
آقای موسوی با اشاره به اینکه به عقیده او این "سر و صدا" اهداف خاص سیاسی دارد گفت: "عده ای همانطور که صدها میلیارد دلار درآمد نفتی کشور را درسالهای گذشته به چاه ویل سرازیر کرده اند امروز دنبال آن هستند که سرمایه های هویت ملی را برای به دست آوردن منافع جناحی کوتاه مدت چوب حراج بزنند وگرنه همه ما می دانیم که برای رزمندگان ما در دفاع مقدس که از سرزمینمان دفاع میکردند بحثی به عنوان تقابل ایران واسلام وجود نداشت."
آقای مشایی پس از آن سخنان درهمایش ایرانیان مقیم خارج، ازسوی بعضی از چهره های سرشناس وابسته به حکومت ایران به تفوق بخشیدن به "مکتب ایرانی" دربرابر "مکتب اسلامی" متهم شد.
از جمله احمد خاتمی، روحانی تندرو طرفدار دولت، ومحمد تقی مصباح یزدی، عضو مجلس خبرگان که از او به عنوان رهبر عقیدتی محمود احمدی نژاد یاد می شود، چنین اظهاراتی را محکوم کردند.
احمد خاتمی به عنوان امام جمعه موقت تهران درخطبه های نماز روز جمعه، 15 مرداد، اظهار داشت که "ایرانی که بخواهد دربرابر اسلام قرار گیرد، ملی گرایی شرک آلود است" و آقای مصباح یزدی درسخنانی که به وضوح به اظهارات آقای مشایی اشاره داشت، گفت که با کسی عهد اخوت نبسته واگر کسی ازاسلام منحرف شود " اول تذکر می دهیم وبعد به او چوب می زنیم."
اکنون گروهی از نمایندگان اصولگرای مجلس می گویند برای شکایت درباره آن اظهارات با محمود احمدی نژاد گفتگو خواهند کرد.
اما آقای موسوی گفت: "دربحثهای اخیر متاسفانه طرح یک جنگ زرگری تازه برای خط کشی های تازه دیده می شود و جالب است که امروز کسانی مدعی مکتب ایران شده اند که در کوتاه ترین زمان سازمان میراث فرهنگی کشور را متلاشی کردند. سازمانی که حافظ و نگهدارنده مظاهر هوویت ملی ما باید باشد امروز شاهد آن هستیم که همان بلاهایی که بر سر سازمان برنامه آمد بر سر این سازمان درحال فرود آمدن است."
او به اسفندیار رحیم مشایی اشاره داشت که دوره نخست ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد هدایت سازمان میراث فرهنگی را به عهده داشت.
میرحسین موسوی گفت: " دراین جنگ زرگری از نگاه معاصر به اسلام و ایران طفره می روند. گفته نمی شود که کدام ایران است که باید به جهان معرفی شود ویا کدام اسلام است که باید از آن دفاع شود."
"ایرانی با بالاترین آلودگی به اعتیاد، ایرانی با چهارده و نیم درصد نرخ بیکاری و 29 درصد بیکاری درمیان جوانان، ایرانی با زندان های پر از زندانی سیاسی و دهان های دوخته و رسانه های خفه شده و حقوق بشر پایمال شده، ایرانی که به دلیل سیاست های خانمان برانداز فاصله اش با کشورهای همسایه رقیب بیشتر می شود."
او افزود: "وقتی در این دعوا اسلام هم مطرح می شود گفته نمی شود که با گسترش سلطه دروغ و ریا چه بر سر اسلام آمده است. آیا این اسلام، اسلام آن مرجع عالیقدری است که به دلیل حقگویی خانه اش ویران می شود یا اسلام اما جمعه ای است که بدون خم به ابرو آوردن تهمت یک میلیارد دلار پول از بیگانه گرفتن و منتظر 50 میلیارد دلار دیگر ماندن را به رقبای سیاسی می زند."
احمد جنتی که علاوه بر دبیری شورای نگهبان، از امامان جمعه تهران است، پنجم مرداد دریک سخنرانی به مناسبت نیمه شعبان درقم گفته بود سندی را به دست آورده که نشان می دهد دولت آمریکا از طریق عربستان سعودی یک میلیارد دلار به "سران فتنه" - اشاره تلویحی به میرحسین موسوی و مهدی کروبی - داده است.
آقای موسوی به حاکمیت توصیه کرد برای رفع بحران "به مردم بازگردد"، اما بلافاصله افزود: "البته برگشت به مردم مشکلاتی هم دارد که شاید سخت ترین آنها تن دادن به آرای مردم به جای آرای دولتیان باشد."
دراختلافات متعددی که میان محافظه کاران در دستگاه حاکمیت ایران بر سر اسفندیار رحیم مشایی پیش آمده است، محمود احمدی نژاد آقای مشایی حمایت کرده است.
این دو نفر بسیار به هم نزدیک هستند. پسر محمود احمدی نژاد و دختر آقای مشایی ازدواج کرده اند.
آقای مشایی درتوجیه سخنان خود درهمایش ایرانیان مقیم خارج گفته استکه از نظر او، تنها اسلامی قابل قبول است که درایران وجود دارد وافزوده که نظرات او پیش از توسط آیت الله روح الله خمینی هم ابراز شده بود.%
Adres:Paltalk,- all rooms- Europe- Germany- Turkmen sazlygurrungdeshlik.
Adminler topary
2010-08-15
UNPO : dowletsiz we ya UN de wekili yok milletler quramasy
---------------------------------------------
دعوت به سخنرانی وگفتگو درپالتاک
اینگفتگو، برای دامن زدن به بحث برسر سازمان ملتها وخلقهای بدون دولت، وبی نماینده در UN، ونقش آن درمبارزات ملتها وخلقهای محروم از حقوق اولیه در مبارزه برای کسب حقوق از دست رفته ی خود.
کوششدر راه گسترش آگاهی از سازمان ملتها وخلقهای بدون دولت به عنوان یک نهاد بین المللی مدافع حقوق اقلیتهای ملی ، تلاشی ضروری در راه پاسخگویی به الزامات زمان است.
برای سخنرانی وگفتگو،آقای دکتر ضیا صدرالاشرافی دعوت شده وچند نفر اهل مطالعه و تحقیق نیز داوطلب شرکت فعال شدند.
ازعلاقمندان به شرکت وهمکاری، دراشکال طرح سوال، اظهارنظر، وغیره به گرمی استقبال شده، وقت کافی داده خواهد شد.
(اکسپرت : آوروپا اتحادیه سی ایسلسه خزر آرکالی آکار)
Türkmenistanyň baýlygyna dünýä derejesinde-de, regionda-da uly gyzyklanma bar
- azathabar.com ,11.08.2010
ABŞ-nyň Döwlet sekretarynyň Ýewraziýanyň energiýa serişdeleri boýunça ýörite wekili Riçard Morningstar ýakynda Türkmenistana sapar etdi.
Amerikan wekili 2-nji awgustda Türkmenistanyň prezidenti Gurbanguly Berdimuhamedow tarapyndan kabul edilenden soň, metbugatyň öňünde eden çykyşynda Türkmenistanyň ýolbaşçylary bilen geçirilen duşuşyklarynyň dowamynda energiýa boýunça hyzmatdaşlyk hakda pikir alşylanlygyny aýtdy.
Käbir ýewropaly synçylarynyň aýtmagyna görä, Morningstaryň bu sapary Günbatarda türkmen gazyna dörän täze gyzyklanma bilen baglydyr, sebäbi soňky döwürlerde Transhazar gaz proýekti hakda Ýewropada hem täze seslenmeler peýda bolup başlady.
Azatlyk Radiosyndan Muhammad Tahir bu aktual mesele bilen gyzyklanyp, düýbi Berlinde ýerleşýän Germaniýanyň Daşary gatnaşyklar baradaky geňeşiniň energiýa meseleleri boýunça eksperti Dr.Ştefan Meýister bilen söhbetdeş boldy. Azatlyk Radiosy: ABŞ-nyň Döwlet sekretarynyň Ýewraziýa energiýasy boýunça ýörite wekili Riçard Morningstaryň ýakynda Türkmenistana eden saparyna siz nähili baha berýärsiňiz?
Dr.Ştefan Meýister: Meniň pikirimçe, Türkmenistan, hazarýaka ýurtlar göz öňünde tutulanda, energiýa boýunça esasylaryndan biridir. Türkmenistanyň baýlygyna dünýä derejesinde-de, regionda-da uly gyzyklanma bar.
Dr.Ştefan Meýister
Morningstaryň Aşgabada edýän saparlary barada gürrüň edilende, onuň hem esasy maksady Türkmenistanyň energiýa baýlygy bilen bagly. Sebäbi Morningstar Transhazar gaz proýektine uly goldaw berýän ýolbaşçylardan biri. Hatda ol bu proýektiň amala aşyrylmagyna käbir ýewropaly wekillerden hem köp goldaw berip gelýär.
ABŞ Türkmenistan bilen özara gatnaşyklarynyň barha güýçlenmegi, Transhazar gaz proýketiniň amala aşyrylmagy hem-de Aşgabadyň Baku bilen gatnaşygynyň gowulanmagy üçin tagallalaryny dowam etdirmek isleýär.
Şol bir wagtyň özünde-de Morningstaryň bu saparynyň beýleki bir maksady – ABŞ-nyň täze administrasiýasynyň Orsýet bilen gatnaşygynyň gowulanandygyna garamazdan, Hazaryň ýerasty baýlygy bilen Waşingtonyň gyzyklanmagyny dowam etdirýänligini aýan etmekden ybaratdyr.