۱۴۰۳ شهریور ۲۶, دوشنبه

توافق آلمان وازبکستان برای همکاری درمورد مهاجرین افغانستانی

آلمان با ازبکستان برای پذیرش کارگر ماهر واخراج افغانها توافق کرد

آلمان با ازبکستان برای پذیرش کارگر ماهر از ازبکستان وفرستادن مهاجران افغان ازآلمان به آن کشور توافقنامه‌ای امضا کرده‌اند.

به گزارش رویترز، اولاف شولتس صدراعظم آلمان که به ازبکستان سفر کرده است گفت: «ما به مهاجرت کارگرانی که استعدادهای عالی دارند برای رشد اقتصادی آلمان نیاز داریم.»

آقای شولتس دیروز(یکشنبه ۲۶ سنبله/شهریور) پس از دیدار با شوکت میرضیایف درشهر سمرقند دریک کنفرانس خبری گفت که دوکشور برای «آنهایی که باید برگردانده شوند» به توافقی «ساده وبدون بروکراسی» رسیده‌اند اما درمورد جزئيات آن توضیحی نداد.

اولاف شولتس پس ازحمله مرگبار یک مهاجر افغان با چاقو درمانهایم، درپارلمان آلمان وعده اخراج سریع مجرمان را داد از جمله مجرمانی ازافغانستان وسوریه.

آلمان پس از مذاکره با حکومت طالبان با میانجی‌گری قطر، در۳۰ اوت/آگوست، ۲۸مهاجر را که مرتکب جرم درآلمان شده بودند با یک پرواز چارتر به کابل برگرداند و به حکومت طالبان سپرد.

پس از روی کار آمدن طالبان، آلمان اخراج مهاجران به افغانستان را متوقف کرد.

نانسی فیزر، وزیر کشور آلمان که آقای شولتس را دراین سفر همراهی می‌کند از حامیان بازگرداندن مهاجران افغان است و این قرارداد را با همتای ازبک خود امضا کرده است.

وزیر کشور آلمان گفته است که می‌خواهد اخراج مهاجران به افغانستان بیشتر شود.

بنا به گزارش‌ها، افرادی که آلمان ماه گذشته به کابل برگرداند تحت نظر وزارت داخله طالبان‌اند و روشن نیست که آیا در افغانستان نیز زندانی خواهند شد یا نه.

آنالینا بربوک، وزیر خارجه آلمان ازاظهارات آقای شولتس درمورد اخراج سریع مهاجرانی که مرتکب جرایم خشن می‌شوند انتقاد وبا بازگرداندن آنها به کشورهایی مانند افغانستان مخالفت کرده بود. به گفته او «رژیم ترور اسلام‌گرا» شرایط خود را برای تحویل گرفتن مهاجران اخراج‌شده دیکته خواهد کرد.

درهمین حال، هفته گذشته اولاف شولتس و ویلیام روتو، رئیس جمهور کنیا دربرلین درمورد پذیرش کارگران ماهر ونیمه ماهر کنیایی به آلمان توافق کردند اما وزارت کشور آلمان شمار این کارگران را مشخص نکرده است.

موافقت نامه‌های مهاجرتی یکی ازاقدام‌های اصلی دولت آلمان برای مهار مهاجرت غیرقانونی است.

https://www.bbc.com/persian/articles/cwyllg2xk7go

۱۴۰۳ شهریور ۲۵, یکشنبه

همبستگی فراگیر وکنگره ملیتها درکنار داغدیدگان ومبارزان ایران

با همراهی با سالگرد جنبش انقلابی ژینا درکنار همه داغدیدگان ومردم مبارز باشیم

درسالگرد جنبش ژینا مردم ایران درکنار خانواده او و خانواده همه معترضانی که  در روزهای  خیزش «زن، زندگی، آزادی» وسپس در زندانهای حکومت کشته شدند، هستند و پیوسته این روز تاریخی را گرامی داشته و خاطره به خاک افتادگان مبارزه برای آزادی و دمکراسی را پاس خواهند داشت.

اهمیت پیوستگی مبارزات مردم دراین روز نشان اتحاد و همسویی درمبارزه برای استقرار دموکراسی، آزادی و یک جمهوری دموکراتیک است .

بخصوص دراین روز اهمیت خودمختاری ملیتها برجسته می شود وپیوند میان ملیتهای ترک، کرد، بلوچ و عرب و فارس، لْر، تورکمن، و۔۔۔، ابعاد سراسری می گیرد.

ما احزاب درون «همبستگی فراگیر برای آزادی و برابری در ایران» و«کنگره ملل فدرال ایران» همه مبارزین راه آزادی، دمکراسی و جدائی دین و دولت را فرا می‌خوانیم تا درهر کجا که هستند، داخل یا خارج از ایران، با برپائی تظاهرات و برنامه های پاسداشت خیزش «زن، زندگی، آزادی»، این روز را درحافظه مردم ایران جاودانه کنند.

 ما نیز به نوبه خود تلاش می‌کنیم تا در تظاهرات و مراسمی که برگزار می‌شود فعالانه شرکت کنیم.

کنگره ملیتهای ایران فدرال

 *همبستگی فراگیر برای آزادی و برابری درایران > (*ائتلاف سياسی متشکل از چهارده حزب، سازمان و جريان سياسی)

شنبه ۲۴ شهریور ١٤٠٣ – ۱۴ سپتامبر  

۱۴۰۳ شهریور ۲۲, پنجشنبه

بیانیه ای بمناسبت 2مین سالگرد جنبش زن زندگی آزادی

جنبش زن زندگی آزادی نقطه عطفی درمبارزات مردم ایران!

دو سال از آغاز جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» می‌گذرد. جنبشی  که با اعتراض سراسری به قتل‌ حکومتی زن جوان کُرد، مهسا - ژینا امینی، در اقصی نقاط ایران و سپس در جهان شکل گرفت و به نقطه عطفی جدید در تاریخ مبارزات مردم ایران علیه حکومت جمهوری اسلامی، تبدیل شد. این جنبش نه فقط به لحاظ طرح شعارهای جدید و تاکید روی ابتدائی ترین حقوق شهروندی یعنی «زندگی» و «آزادی» اهمیت داشت، بلکه قبل از همه منادی برابر حقوقی زنان و بر متن مبارزه‌ی تاریخی زنان ایران برای رفع تبعیض علیه «زن» به عنوان شهروند درجه دو در طول حیات جمهوری اسلامی بود. نقش آفرینی بی‌نظیر زنان در صفوف اول آن و اعتراض به پوشش اجباری که باعث بازداشت و مرگ دهشتناک یک زن در بازداشت گشت ارشاد جمهوری اسلامی شده بود، یکی از شاخص‌‌های اصلی آن شد. برگزاری مراسم خاکسپاری مهسا-ژینا در سقز و به دنبال آن ظهور طوفانی اعتراضات انباشته شده و سرکوب شده قبلی و اوج‌گیری اعتراض شجاعانه و سراسری زنان و جوانان، علیرغم قتل و سرکوب در خیابان‌ها، دستگیری و شکنجه، فضای عمومی جامعه را دگرگون و امید به تغییر را زنده‌تر ساخت و سرآغاز جدیدی بود از حرکات اعتراضی و بی تردید، قوی‌ترین و سراسری‌ترین نوع آن در ایران با شعارهای جدید و با مضمون گذار از جمهوری اسلامی؛ برای رسیدن به ایرانی بدون تبعیض و علیه بی‌عدالتی، برای داشتن زندگی بهتر در شرایطی آزادانه و انسانی. این جنبش توانست چهره‌ای جدید از ایران و زن ایرانی را در جهان به جلوه درآورد و تحسین و پشتیبانی افکار عمومی جهان را بدنبال داشته باشد. جنبش «زن، زندگی، آزادی»، زنگ‌های آغاز پایان جمهوری اسلامی را به صدا درآورد و برگی طلائی در تاریخ جنبش مبارزاتی مردم ما را رقم زد.

جمهوری اسلامی از همان روزهای آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی» در پی انکار آن بود. سرکوبگران رژیم، در حالی که با توسل به هر وسیله‌ای از قتل و کشتار تا اعدام هدفمند به دنبال مقابله با آن بودند و هراس خود از این جنبش را به نمایش می‌گذاشتند، با بوق و کرنا در رسانه ها از «موفقیت» خود در «جمع کردن» این اعتراضات خبر می‌دادند. اما نه توسل به روش های قرون وسطائی در سرکوب زنان، نه شلیک هدفمند به چشمان دختران و پسران جوان، هیچ کدام نتوانست مانع از ادامه‌ی اعتراضات در خیابان طی چند ماه شود. همانگونه که  مسموم کردن دختران در مدارس،  ارعاب زنان و جوانان و بازداشت آن‌ها در متروها و فضای عمومی توسط «حجاب‌بانان» و تصویب لایحه حجاب جدید توسط مجلس، نتوانست تاثیرات این جنبش و دستاوردهای آن در تسخیر فضای عمومی جامعه توسط زنان را، تغییر دهد.

جنبش «زن، زندگی، آزادی»،‌ نقش برجسته زنان در تحولات آینده را بیش از پیش نشان داد. آنها برای اولین بار این چنین شجاعانه سد حجاب اجباری را می‌شکستند. صدای اعتراض زنان در هر کجا که بودند، چه در زندان، چه در خیابان و در مراسم رسمی، یکی شده و به‌هم گره خورده و به یک جنبش اعتراضی عمومی تبدیل شد و خواب از چشم وابستگان رژیم و در راس آن، رهبرشان علی خامنه ای ربود. در طی این دو سال نه فقط جنبش علیه حجاب اجباری به عنوان سمبل تبعیض تقویت شد، بلکه ما شاهد بسیاری از اعتراضات و اعتصابات صنفی و مدنی برای شرایط بهتر کار و دستمزد و یا احراز حقوق پایمال شده، از جمله در مناطق محروم و حاشیه بودیم. رژیم در این دو سال نتوانسته است مبارزات مدنی، اعتراضات و اعتصابات اقشار مختلف مردم ایران را متوقف سازد. سرکوب، شکنجه و قتل هر معترض، انگیزه ای جدید برای اعتراضات دیگر شد‌ه‌است و این تداوم با افت و خیز، به اشکال گوناگون در طی این دو سال ادامه یافته است. مبارزه علیه حجاب اجباری و برای رفع تبعیض، حمایت مردان را نیز برانگیخته و با گره خوردن اعتراضات زنان با مبارزه برای رسیدن به خواست‌های صنفی، مدنی و معیشتی اقشار مختلف مردم، به جزئی جدائی ناپذیر از مبارزات عمومی مردم برای آزادی و برابری فراروئیده‌است.

یکی از دستاوردهای مهم جنبش «زن‌، زندگی‌، آزادی»، تسریع جهت‌گیری‌های سیاسی در جامعه و گسست از جمهوری اسلامی بوده‌است، که از خیزش‌های قبلی مردم در آبان ۹۶ و ۹۸ آغاز شده بود و نمود خود را در پشت کردن گسترده مردم به صندوق‌‌های رای و تحریم گسترده و بی نظیر انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم نشان داد. مرگ رئیسی و انتخابات زودهنگام دوره چهاردهم ریاست جمهوری که بر بستر نارضایتی شدید عمومی و در فضایی جدید  برگزار می‌شد ، امکان گسترده تر شدن تحریم انتخابات توسط مردم را، هرچه بیشتر فراهم می کرد. همین واقعیت هم موجب عقب نشینی آشکار رژیم از سیاست یکدست  سازی، برای  کشیدن مردم به پای صندوق رای را به دنبال داشت. بسیاری از نیروهای اپوزیسیون از جمله جریان‌های حاضر در همگامی و بسیاری از تشکل های مدنی و صنفی این انتخابات را به درستی تحریم کردند.

ما در ماه‌های اخیر هم‌چنان شاهد ادامه بازداشت‌ها، زندان و شکنجه و اعدام‌ها هستیم. این امر در کنار تنش‌آفرینی دائمی در سیاست خارجی همراه با خطر تبدیل شدن آن به یک جنگ خانمانسوز، تشدید وخامت اوضاع اقتصادی، رشد هرچه بیشتر فسادهای چندین هزار میلیاردی و افشای آن‌ها، تشدید مشکلات محیط زیستی، عدم تامین شغل، مسکن، برق و آب برای مردم و موج وسیع مهاجرت نیروهای متخصص، بیانگر نه تغییر، بلکه علائم تسهیل فروپاشی نظام است. جامعه ما هم‌چنان در حال غلیان است. روزی نیست که در اقصی نقاط کشور گردهمایی اعتراضی یا اعتصاب صورت نگیرد. همانطور که در حال حاضر نیز، با ادامه اعتراضات کارگران، بازنشستگان، معلمان، دانشجویان و کادر درمان از جمله اعتراضات وسیع پرستاران مواجهیم. ما هر لحظه می توانیم شاهد شعله ور شدن این آتش زیر خاکستر و انفجار جدیدی باشیم.

https://www.iran-emrooz.net/index.php/news1/more/116395/

۱۴۰۳ شهریور ۲۱, چهارشنبه

مناظره ترامپ وهریس درفضایی تهاجمی وپرتنش

نخستین مناظره کامالا هریس و دونالد ترامپ

نخستین مناظره انتخاباتی میان دونالد ترامپ و کامالا هریس، نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا ۲۰۲۴، از دو حزب جمهوری‌خواه و دمکرات، به‌میزبانی شبکه تلویزیونی abc برگزار شد.

اقتصاد، مهاجرت و مهاجران در آمریکا، سیاست خارجی درباره جنگ‌های روسیه-اوکراین و غزه، سیاست‌های اجتماعی و خصوصا بیمه‌‌ها و حق سقط جنین، و نیز سابقه سیاسی و قضایی دونالد ترامپ(علی‌الخصوص کارهای‌اش علیه نتیجه انتخابات دوره گذشته) از کانون‌های جدل‌های این دو نامزد بود که در برخی دقیقه‌ها به‌شدت توفانی شد.

ترامپ کوشید هربار، بی‌دلیل یا با دلیل، ماجرای کشیدن دیوار و جلوگیری سفت‌وسخت از مهاجرت به آمریکا را پیش بکشد، در اقتصاد، هریس را مارکسیست و رادیکال نامید، تاکید کرد در دوران او از  سوخت‌های فسیلی استفاده  خواهد شد و به ایده تغییرات اقلیمی وقعی ننهاد. گفت اگر الان رئيس‌جمهور بود میان روسیه و اوکراین و در غزه جنگی درنگرفته بود(درباره غزه گفت چون بایدن به جمهوری اسلامی ملاطفت مالی کرده، حماس توانسته با پول ایران به اسراییل حمله کند)، از حمایت از پیروزی اوکراین در جنگ طفره رفت و هریس را به ضدیت با اسراییل و اعراب خاورمیانه متهم کرد، گفت تصمیم‌گیری درباره حق سقط جنین را باید به سازوکارهای ایالتی واگذار کرد، تاکید کرد که بیمه درمانی ابتکاری باراک اوباما(اوباما کر) را فعلا اجرا می‌کند ولی آن را حتما با برنامه دیگری جابه‌جا می‌کند و سرانجام کوشید هریس را ادامه‌دهنده کارهای بایدن خواند و پرسید چرا وعده‌هایی که در کارزار هریس شنیده می‌شود، در سه‌سال‌ونیم اخیر اجرا نشده.

هریس که در اغلب زمان‌‌های مناظره، کوشید موضعی تهاجمی نسبت به رقیب داشته باشد، برنامه اقتصادی ترامپ را بازوی کمکی برای ثروتمندان و مرفهان برشمرد و افزود او برای بهبود وضع مردمان عادی و طبقه متوسط تلاش می‌کند، از تنوع در استفاده از سوخت‌ها و انٰرژی‌ها در قبال اوضاع اقلیمی دفاع کرد، از سخت‌گیرانه‌ترشدن سیاست‌های مهاجرتی در آمریکا سخن راند، به کارنامه ترامپ در  تحریک هوادارانش در حمله به کنگره آمریکا تاخت و  هشدار داد ترامپ برای تغییر در دمکراسی آمریکا برنامه دارد، از این‌که متحدان آمریکا و رهبران جهان، هیج میانه‌ای با ترامپ ندارند، تاسف خورد، از حق اسراییل در دفاع از خویش دفاع کرد و بر آتش‌بس در غزه و نیز ضرورت پیروزی اوکراین در جنگ پای فشرد. هربار به ترامپ یادآوری می‌‌کرد او بایدن نیست و نهایتا به مردم آمریکا گفت او نامزد نسل تازه‌ای در سیاست است و باید از دورانی که ترامپ و مجادله‌‌های او بدان تعلق دارند، گذشت.

دو ادعای عجیب ترامپ در‌این‌باره که مهاجران غیرقانونی در برخی ایالت‌ها سگ‌وگربه‌های شهروندان آمریکایی را می‌خورند و در کارزار هریس، در برنامه دفاع از حق سقط جنین، از کشتن نوزادها هم دفاع شده، در همان برنامه مناظره، از سوی مجریان، رد شد.

سی‌‌ان‌‌ان، می‌گوید بنابر نظرسنجی‌اش، بیش‌از ۶۰‌درصد مخاطبان، کامالا هریس را برنده مناظره  می‌دانند. حزب‌ جمهوری‌خواه در بیانیه‌ای نامزدش، ترامپ، را برنده مناظره خواند و جو بایدن، رئيس‌جمهور دمکرات، گفت معاون کنونی‌اش، کامالا هریس، در این برنامه برنده شده.

ایلان ماسک، میلیاردر آمریکایی و مالک شبکه ایکس (توییتر سابق) و هوادار پیروزی ترامپ گفته نامزد دموکرات، هریس، در مناظره با دونالد ترامپ، فراتر از انتظارات بود و تیلور سوئيفت، خواننده سرشناس و محبوب آمریکایی، هم پس‌ از مناظره توییت کرده نامزدش را انتخاب کرده و به هریس رای می‌دهد.
(
روزآروز @roozArooz_media)

حمایت تیلور سوئیفت از کامالا هریس

تیلور سوئیفت، یکی از بزرگترین ستاره‌های موسیقی پاپ، دقایقی پس از پایان مناظره دونالد ترامپ و کامالا هریس، حمایت خود را از خانم هریس اعلام کرد.

او در پستی در اینستاگرام خود که بیش از ۲۸۰ میلیون دنبال‌کننده دارد، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را «رهبری با استعداد و خوددار» توصیف کرد.

امضای پست اینستاگرامی خانم سوئیفت: «زن بی‌بچه صاحب گربه» است که اشاره‌ای است به اظهارات جی‌دی ونس، یار انتخاباتی دونالد ترامپ. آقای ونس در گفتگویی که سال ۲۰۲۱ انجام داده بود دموکرات‌ها را «یک مشت زنان بدون بچه و صاحب گربه که زندگی مشقت‌باری دارند» توصیف کرده بود.

خانم سوئیفت گفت که کامالا هریس، معاون جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، برای آرمان‌هایی که به آنها اعتقاد دارد مبارزه کرده و شخصی را به عنوان یار انتخاباتی خود انتخاب کرده که از حقوق زنان دفاع می‌کند.

تحلیلگران می‌گویند زنان جوانی که بیشتر پایگاه طرفداران این ستاره موسیقی پاپ را تشکیل می‌دهند، در انتخابات ریاست جمهوری پیش‌رو در آمریکا نقشی مهم خواهند داشت.

هریس دیشب برد!

اولین مناظره انتخاباتی ترامپ و هریس سه محور اصلی داشت: اقتصاد، مهاجرت و سقط جنین؛ تاکیدی بر این که سیاست داخلی همچنان اهتمام نخست رای دهندگان آمریکاست.

ترامپ در این مناظره ۹۰ دقیقه‌ای بر خلاف عادت خود از زیاده‌روی در اهانت شخصی به هریس پرهیز کرد و تقریبا آرام بود؛ حتی بعضا پاسخی «اهانت آمیز» به کلمات و نگاه‌های تحقیرآمیز هریس نداد. اما در کل مناظره نام رقیب خود را نبرد و از ضمیر «او» استفاده کرد.

هریس خوب از زبان بدن بهره برد و گاهی وقت‌ها دست را زیر چانه می‌گذاشت و نگاهی عاقل اندر سفیه به ترامپ می‌انداخت؛ تا حدودی او را منفعل می‌ساخت و تمرکزش را بر هم می‌زد.

وقتی ترامپ مدعی شد که مهاجران گوشت سگ و گربه همسایه‌های خود را می‌خورند، هریس با همان خنده خاص خود واکنش نشان داد و مجریان هم این ادعا را نادرست خواندند.

درمورد اسرائیل هردوخود را مدافع سرسخت آن معرفی کردند. هریس خواستار توقف فوری جنگ شد وترامپ نیز گفت اگر رقیبش برنده شود طی دو سال آینده اسرائیل از بین می‌رود. هریس هم گفت که در مقابل ایران و متحدانش به اسرائیل فرصت «دفاع همیشگی» می‌دهد.

صابر گل‌عنبری  @Sgolanbari

https://www.iran-emrooz.net/index.php/news1/more/116382/

۱۴۰۳ شهریور ۱۹, دوشنبه

مهسا امینی وخاتین یاشاییش آزادلیق یولیندا قوربانلارینگ یادینا

بیاد ژینا مهسا امینی و همه جانباختگان و همراهان انقلاب زن، زندگی و آزادی

در عصر روز سه شنبه، ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ در نزدیکی ایستگاه مترو حقانی، ژینا مهسا امینی، زن جوان ۲۲ ساله اهل سقز که به همراه خانواده خود به تهران آمده بود توسط گشت ارشاد بخاطر بیرون بودن قسمت جلوی مو از زیر روسری بازداشت شده و پس از آنکه به درون یکی از خودروهای نیروی انتظامی منتقل می‌شود، مورد اصابت ضربات باتوم قرار می‌گیرد ومتعاقبا دربیمارستان جان می‌سپارد. با برخاستن شهر سقز با شعار زن زندگی آزادی پس از مراسم خاکسپاری ژینا، سراسر ایران به پا می‌خیزد.

جنبش سراسری سال‌ ۱۴۰۱ دراعتراض به قتل ژینا، آغاز جنبشی بود که طی آن جوانان درشهرهای مختلف آزادی‌های اجتماعی و حقوق اولیه خود را فریاد زده وشجاعانه تلاش کردند که درجهت تحقق آنها مبارزه کنند. تلاش و مبارزه ای که علی رغم سرکوب، همچنان ادامه دارد. مشارکت گسترده مردم و بخصوص دختران جوان با طرح شعارهای دفاع از حقوق زنان و مخالفت با قوانین قضایی تبعیض آمیز وخشونت سیستماتیک حکومت اسلامی، چهره عقب مانده، ضد زن و ضد انسانی این حکومت جنایتکار را در ابعادی جهانی افشا کرد. بدون تردید، جنبش ژینا نقطه عطفی در تاریخ مبارزات زنان ایران است. انقلاب ژینا با پیام ترقی خواهانه و منحصر به فرد خود جهان را تحت تاثیر قرارداد وبا جنبشهای مختلف زنان در سراسر جهان ارتباط برقرار کرد. تداوم مقاومت و مبارزه  دلیرانه زنان  با رژیم  زن ستیز اسلامی  بخوبی نشان می دهد که علی رغم سرکوب خشن، سیاستهای رژیم در مقابله با مبارزات حق طلبانه زنان، با شکست مواجه شده است.

هریک از قیامها و جنبش ها درتاریخ کشورمان تاکنون مُهر ویژه خود را بر سیر مبارزات به هم پیوسته، دربیش از چهار دهه گذشته، کوبیده اند. خیزش دی ۹۶ با شعار “اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا” بطور کامل، خط بطلان بر فریب اصلاحات کشید، ودرآبان ۹۸ خواست صریح سرنگونی، هرچند با کشتار بیرحمانه بیش از ۱۵۰۰ تن از جوانان در شهرهای مختلف از جمله نیزار ماهشهر (معشور)، سرکوب گردید اما نشان داد که مردمان ایران این حکومت اسلامی را نمی خواهند. جنبش ژینا مهسا امینی با ویژه گی برجسته  خود، مبارزات سرنگونی طلبانه مردم آزادیخواه ایران را در شکل همبستگی ملیتهای گوناگون به نمایش گذاشت. بیهوده نبود که رژیم جمهوری اسلامی ایران علاوه بر سرکوب عریان و کشتار بیرحمانه، از اقداماتی دیگر از جمله برگ منسوخ سلطنت طلبی و برگزاری نشستها و کنفرانسهای حاشیه ساز، با هراس افکنی از تجزیه کشور، برای مقابله با اتحاد ملیتهای ایران بسیار بهره گرفت.

همبستگی و اتحادهای نانوشته درجنبش ژینا به گسترش مبارزه و سراسری شدن آن یاری رساند و به تمامی جهانیان نشان داد که مردم ایران هیچ گونه همدلی وهمراهی با دولت جمهوری اسلامی نداشته و ندارند. جنبش ژینا پیامد یک نگاه سیاسی به دگرگونی و طرح خواسته هایی است که به ماهیت تغییر سیاسی در آینده می پردازد و اهمیت اهداف مبارزه سیاسی در ایران را برجسته کرده است. آنچه که درمبارزه سیاسی بخصوص در جوامعی چون ایران همیشه برجسته می شود، شعارها و خواسته هایی است که ماهیت مبارزه و ارزش‌های مترقی آن را بیان می کند.

اکنون تاریخ کشورمان لحظات حساسی را پشت سر می گذارد. ما در شرایطی قرار داریم که بایستی با حساسیت ویژه به مشکلات اجتماعی و حقوقی مردمان کشورمان، زنان وبخصوص ملیتها بیاندیشیم و درهمبستگی با آنها درتعمیق دموکراسی و آزادی‌های مردمی، بی وقفه و پیگیرانه،  تلاش کنیم.

تلاش پایوران جمهوری اسلامی برای ماندگاری در قدرت به هر شکلی و وسیله‌ای آنها را در مسیری قرار داده که تمامی ارزش‌های انسانی را زیر پا گذاشته تا برای حفظ خود دست به اعمالی بزنند که جهان را مبهوت کرده است.

در شکاف سیاسی عمیقی که میان مردم و دستگاه حاکم ایجاد شده است، خشونت نقش مهمی دارد قتل عام دولتی در جمعه خونین زاهدان از آن جمله بود . قدرت سیاسی حاکم بر این اعتقاد است که با اعمال خشونت وسرکوب وگسترش محدودیتهای اجتماعی می‌تواند به حاکمیت خود ادامه دهد و سیاستهای خود را در داخل و خارج کشور پیش برد.

ما تشکلات سیاسی فعال درهمبستگی فراگیر وکنگره ملیتها بر این باوریم که ادامه حیات جمهوری اسلامی واستمرار مناسبات عقب مانده کنونی، پی آمدهای فاجعه باری برای نسلهای آینده ایران بدنبال خواهد داشت. بدون شک در آینده‌ای نه چندان دور، جنبشی  دیگر درادامه جنبشهای ترقی خواهانه ۱۲۰ سال گذشته، که از مشروطیت تا کنون علیه دیکتاتوری‌های سلطنتی و مذهبی درایران جریان داشته اند، بوقوع خواهد پیوست و مردمان ایران را درشکل چارچوب ایران فدرال به آزادی وعدالت و رفاه خواهد رساند.

کنگره ملیتهای ایران فدرال

همبستگی فراگیر برای آزادی و برابری درایران

(ائتلاف سياسی متشکل از چهارده حزب، سازمان و جريانسياسی)

۱۵شهریور ١٤٠٣ –۵ سپتامبر ٢٠٢٤

۱۴۰۳ شهریور ۱۴, چهارشنبه

دو2 نکته میم نظری به فصلنامه دانش صحرا

 فصلنامه دانش صحرا و دو نکته !

فصلنامه دانش صحرا تا کنون مقالات پر باری را در رابطه با شعر وادبیات، اتنوگرافی ترکمن، فولکلور،محیط زیست ترکمن صحرا و غیره را درصفحات خودجای داده است. نویسندگان ترکمن این فصلنامه افراد شناخته شده ای درمیان کاروان اندیشه و قلم ترکمن صحرا هستند. اما  متاسفانه اگر بر برخی مطالب تاریخی و بویژه درحوزه روابط بین الملل این فصلنامه تمرکز کنیم ، متوجه نکاتی می شویم که مطابق ویا پاسخگوی نیازها ومسائل جاری مردمان ایران وترکمن صحرا نیستند، ازاینرو لازم دانستم به دو نکته که از نظر من اساسی هستند اشاره کنم:

۱. تحلیل هایی که در رابطه مسایل بین الملل دربسیاری از مقالات آمده اند ، حکایت از یکه تازیهای جبهه غرب تحت رهبری امریکا بعد از فرو ریختن اردوگاه سوسیالیزم و اتحاد شوروی دارند. من منکر بسیاری از آنها نیستم .اما هیچ یک ازاین مقالات جز حکایت از پلشتی های غرب، پیام دیگری ندارند. هرگز از فراروئی چین به دومین قدرت اقتصادی جهان، از پیشرفت های هندوستان، کره جنوبی، ویتنام و حتی ترکیه و دیگر کشورهای همسایه از طریق گسترش روابط با همین غرب سخنی گشوده نمی‌شود. من چنین نگرشی را بدور ازواقعیت های جاری روابط بین الملل می دانم. رابطه کشورهای قدرتمند با دیگر کشورها هرگز بر پایه عدالت و برابر حقوقی استوارنبوده وبرعکس توازن قوا درهمه سطوح آن برای تامین منافع خود حرف اول را میزند .  
سردمداران نظام اسلامی چندین دهه فرصت سوزی کردند و بدون درنظر گرفتن منافع ملی، سرنوشت مردم را بر شعار مرگ بر امریکا و برنامه هسته ای گره زدند و مملکت را بسوی فساد وبحران همه جانبه هدایت کردند، که بنوبه خود باید مورد بازبینی مجدد قرارگیرد وباید اذعان نمود که انگشت اتهام را به سوی دیگران گرفتن و دمکراسی غربی را زیر سوال بردن، گره ای از مشکلات  رانمی گشاید . شکست را باید پذیرفت و بقول معروف جلوی ضرر را هرچه زودتر بگیریم فایده است.
 
موضوع ساماندهی روابط حکومت اسلامی با کشورهای غربی درانتخابات فرمایشی اخیر ریاست جمهوری نیز به مانند گذشته  از موضوعات اصلی کاندیداها بود وحالاباید دید که به چه اندازه به عقلانیت و تامین منافع ملی روی آورده اند، هر چند چنین رویکردی را بعید می دانم ، زیرا ورود به روابط و معادلات بین الملل منوط بر رعایت قوانین وقواعدی است که خامنه ای و نهاد های حامی او تا کنون بدانها تن نداده اند.
شورای اقتصادی بریکس و راه ابریشم نوین چین برای ایران آینده وترکمن صحرا می تواند دستاوردهای مهمی داشته باشد. بریکس عملا چند قطبی شدن قدرت درجهان را رقم زده وفرصتی است برای کشورهای درحال رشد که دربارکشی های قدرت های بزرگ ‌برای بهبود و تحکیم موقعیت اقتصادی خود استفاده کنند. از این منظرعضویت ایران در بریکس را باید به فال نیک گرفت. اما ایران به عنوان یکی از صاحبان انرژی فسیلی جهان که درچهار راه تجارت بین المللی قراردارد، نباید تنها به بریکس تکیه کند. آنجا نیز منافع ملی در درجه اول اهمیت قراردارد و ضعیف ترها باید تابع قوی ترها باشند، با این تفاوت که کشورهای قدرتمند بریکس تنها به منافع ملی خود فکر می کنند و درامور داخلی اعضا ظاهرا دخالتی ندارند. بنیان گذاران این شورا نیز برای کسب منافع بیشتر از بازار جهانی ضمن تنظیم روابط خود با غرب و نه رویارویی و دشمنی با آنها، به این تصمیم رسیده اند. سطح بسیار بالای روابط تجاری چین، هندوستان ، برزیل آفریقای جنوبی با غرب گویای این ادعاست. حتی روسیه که پس از حمله به اوکراین با بیشترین تحریم‌ها از سوی غرب روبروست، سعی می کند که هرچه زودتر ازاین تقابل رها شود و تمایل به عادیسازی روابط خود  با غرب را دارد . چونکه می داند که حفظ جایگاه خود در عرصه جهانی تنها به بمب های اتمی وابسته نیست. تجربه ضررهای استراتژیک و ویرانگر جنگ فرسایشی را درافغانستان پشت سر دارد و ادامه این وضعیت می تواند این کشور را با رکود اقتصادی و تورم بیش از پیش مواجه سازد.   

اما گویا مرغ  این مقاله نویس ها وحکومت اسلامی فقط  یک پا دارد وحتی ازهمسایگان خود چون عربستان، ترکیه،جمهوری آذربایجان وکمی دورترازقزاقستان وازبکستان نمی اموزند که چگونه می توان با تنظیم وساماندهی روابط بین الملل به پیشرفت نائل امد.این افراد چنان ازبحران سرمایه داری صحبت می کنند که گویا ایران در زمره کشورهای سرمایه داری از نوع مافیایی آن نیست ویا همچنین سعی می کنند تصویری ازروسیه ارائه دهند که گویا وارث سیاستهای نظام اتحاد شوروی است وفراموش کرده اند همین روسیه تحت رهبری پوتین درگذشته نه چندان دورخواهان پیوستن روسیه به ناتو بوده است.

.مقصود از گشایش این موضوع لزوم حمایت از سیاست گسترش روابط کشورمان برپایه تنش زدایی وتامین منافع ملی است و نه تبلیغ  مواضع شخصی وگروهی که با واقعیات جهان سیاست و روابط بین الملل فاصله بسیار دارد.

۲. ترویج و تزریق افکار بدبینی نسبت به جمهوری ترکمنستان درمیان مردم، بخشی ازبرنامه اتاق فکرنظام اسلامی درترکمن صحرا است. چنین سیاستی از طرف شونیست های ایرانی نیز به طرق گوناگون در رابطه با جمهوری ترکمنستان، جمهوری آذربایجان واقلیم کردستان عراق به پیش برده می شود.
برعلیه حکومت ترکمنستان دربسیاری ازموارد، ازان جمله در رابطه با  قطع گازآن کشور به ایران درچند سال پیش (که بدلیل عدم پرداخت بدهی ایران انجام شد)،قطع تردد بدون ویزای مرزنشینان ایرانی به دلیل قاچاق مواد مخدر ازایران به ترکمنستان، اظهار نظرهای تاریخی درخصوص تعلق خاک ترکمنستان واذربایجان وبخش عمده قفقاز جنوبی به ایران و همچنین شیوه مملکت داری دراین کشور تبلیغات محسوسی شکل گرفته ومی گیرد. همراهی با چنین سیاستی ازهرجهت به ضرر ترکمن صحرا است. چنین  موضعی را درمقاله آقای هاشمی با عنوان« ماورای خزرازاستعمار تا سوسیالیزم» که در شماره ۸ فصلنامه « دانش صحرا» به نشر رسیده ، درلفافه گوئی های وی می توان مشاهده کرد. دراین رابطه اعتراض آقای ارنا گلی را به آقای هاشمی (بدون تایید لحن نوشتاری طرفین) وفردی بنام ناشناس را که در وبلاگ گفتمان ترکمنها نشر شدند، بجا و درست میدانم. جان کلام آقای هاشمی متاثرازشوونیسم ایرانی است. او سلسله های باستانی راامپراطوری ایران میخواند و دیگران راعرب ویا به اسم  خاندانها معرفی می کند. تفکیک  سلسله ها وخاندان‌ها با توجه به معیارهای زبانی، فرهنگی و خاستگاه سرزمینی این سلسله ها وخاندان‌ها به ایرانی وغیرایرانی، ریشه در تفکری دارد که ما را درتعریف ایران کنونی نیز دچار اختلافات شدید کرده است. تاریخ براساس فاکتها عرصه  نظریه هایی است که می‌توانند درمقابل هم باشند واز فراز امروز ادعای تعلق بسیاری از سرزمین های همسایه را بنام  امپراطوری ایران زدن کاملا اشتباه است. اگر قرارباشد نظر به مثل آقای هاشمی داشته باشیم  و حتی نخواهیم در تاریکی هزاره ها غرق شویم و تاریخ میانه را ورق بزنیم ، آنوقت می توان ادعا کرد که ایران، قفقاز، عراق وبخشی از ترکیه امروز جزو امپراطوری ترکمنستان بوده است. یا آنکه امپراطوری عثمانی را امپراطوری ترکیه بنامیم. اماتاریخ  امپراطوری هایی بنام ایران و ترکمنستان و ترکیه را بخود ندیده است. اقای هاشمی در جواب خود به آقای ارناگلی از نقطه نظر تاریخی و سیاسی ناسیونالیزم خلق کوچک و شوونیسم خلق بزرگ را دریک مقام و جایگاه می بیند ودقیقا این همان ادبیاتی است که آن دسته ازشوونیست های ایرانی که تظاهر به چپ دارند ودرعمل نسبت به مسئله ملی ، بیگانه از نظرات و مواضع تاریخی چپ هستند‌ وبرای بی اهمیت جلوه دادن مسئله ملی درایران به چنین نظریاتی پناه میبرند و چشم را بر سرکوب مداوم آنان می بندند. این همان  دیدگاهی است که برخی از فعالین به اصطلاح چپ ایرانی که منتقد نظام  حاکم هستند را بنام حفظ تمامیت ارضی به سوی حمایت از حکومت اسلامی وبرخی را نیز به آغوش رضا پهلوی پرتاب کرده است.                
از نظر من وظیفه روشنفکران ترکمن در شرایط کنونی تنها و تنها روشنایی انداختن بر ابعاد تبعیض گسترده درترکمن صحرا است وتردیدی ندارم که گردانندگان این فصلنامه بهتر از من می دانند که خواست ها ومطالبات مردم ترکمن بر چه محورهایی استوار است.

با ارزوی  توفیق بیشتر > م. نظرلی >۳۱/۸/۲۰۲۴- 10شهریور1403

برگرفته از گفتمان ترکمنها

https://turkmentalk.wordpress.com/2024/08/31/

۱۴۰۳ شهریور ۱۳, سه‌شنبه

متن فارسی بیانیه 12 شهریور 1324

ایران مسکن اقوام وملل گوناگون است. این اقوام وملل هرقدر آزادتر زندگی کنند، یگانگی بیشتری خواهند داشت. قانون اساسی ما نیز با تصویب قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی، کوشیده است که بدینوسیله تمام مردم ایران را درتعیین سرنوشت کشور هرچه بیشتر دخالت داده و رفع احتیاجات مخصوص ایالات و ولایات را به خود آنها واگذار نماید.

لذا باید هرچه زودتر دراجرا و تکمیل قانون اساسی دست به کار شد و حکومت ملی را از پایین، یعنی از میان خلق و براساس احتیاجات توده‌های وسیع و برپایه‌ی خصوصیات مردمی که در ایالات و ولایات زندگی می کنند بنا نهاد. وحدت ملی واقعی زمانی میسر می‌شود که تمام مردم با حفظ خصوصیات و آزادی داخلی خود ترقی نموده و از هر لحاظ بتوانند با هم برابری نمایند. ما می‌گوییم: در خاک آذربایجان یک خلق چهار میلیون نفری زندگی می‌کنند که آنها قیومیت خود را تشخیص داده‌اند، آنها زبان مخصوص به خود و آداب و رسوم جداگانه‌ای دارند. این خلق می‌گوید که ما می‌خواهیم ضمن حفظ استقلال و تمامیت ایران در اداره‌ی امور داخلی خود مختار و آزاد باشیم، آذربایجان می‌گوید: “تهران به دردهای ما نمی‌رسد واز تشخیص و رفع احتیاجات ما عاجز است، از ترقی فرهنگ ما جلوگیری می‌کند، زبان مادری ما را تحقیر کرده واجازه نمی‌دهد ما نیز مانند سایر هموطنان خود آزاد زندگی کنیم. با وجود این ما ادعای قطع رابطه با آنجا را نداریم. قوانین کلی و عمومی مملکت را اطاعت خواهیم کرد. درمجلس شورای ملی و حکومت مرکزی دخالت و شرکت خواهیم نمود. زبان فارسی را به عنوان زبان دولتی در مدارس ملی خود توأم با زبان آذربایجانی تدریس خواهیم کرد. اما با تمام اینها، این حق را بخود قایلیم که صاحب امتیاز خانه‌ی خود شده و امکان اداره‌ی آن را مطابق میل و سلیقه‌ی خود داشته باشیم.
حال که در سایه‌ی مبارزه‌ی جوانان قهرمان کشورهای دمکراتیک، اساس فاشیسم سرنگون شده و پوچ بودن نظریه‌ی برتری ملتی بر ملت‌های دیگر به ثبوت رسیده و آزادی ملت‌ها در تعیین سرنوشت خود به وسیله‌ی منشورها و پیمان‌ها اعلام گردیده، در چنین شرایطی طبیعی است که آزادیخواهان و خلق آذربایجان نمی‌توانستند به طور منفرد و متفرق، مبارزه در راه آزادی را ادامه دهند، به همین دلیل لازم بود که به خاطر رهبری این مبارزه، سازمان محکم و منظم حزبی به وجود آید.
فرقه دمکرات آذربایجان زاییده این احتیاج است.
هموطنان عزیز! اینک دوره‌ی مبارزه‌ی تاریخی بزرگی آغاز می‌شود. فرقه‌ی دمکرات آذربایجان شما را از هر صنف و طبقه، جهت عضویت درتشکیلات خود و شرکت درمبارزه‌ی مقدس ملی دعوت می‌کند. درهای این فرقه بره روی کلیه‌ی مردم آذربایجان به جز دزدان و خائنین بازاست. هر کس که شعارها و مقاصد ما را قبول کند هر چه زودتر باید عضویت سازمان فرقه را قبول کرده و در صفوف پرچمداران آزادی آذربایجان و تمام ایران داخل شود.

شعارهای ما از این قرار است:
1- توأم با حفظ استقلال و تمامیت ایران، لازم است به مردم آذربایجان آزادی داخلی و مختاریت مدنی داده شود تا بتوانند در پیشبرد فرهنگ خود و ترقی و آبادی آذربایجان با مرعی داشتن قوانین عادلانه‌ی کشور، سرنوشت خود را تعیین نمایند.
2- دراجرای این منظور باید به زودی انجمن‌های ایالتی و ولایتی انتخاب شده و شروع به کار نمایند. این انجمن‌ها ضمن فعالیت در زمینه‌ی فرهنگی، بهداشتی و اقتصادی به موجب قانون اساسی، عملکرد تمام مأمورین دولتی را بازرسی کرده و در تغییر و تبدیل آنها اظهار نظر خواهند کرد.
3- در مدراس آذربایجان تا کلاس سوم ابتدایی تدریس فقط به زبان آذربایجان خواهد بود و از آن به بعد زبان فارسی به عنوان زبان دولتی توأم با زبان آذربایجان تدریس خواهد شد. تشکیل دانشگاه ملی (دارلفنون) در آذربایجان یکی از مقاصد اساسی فرقه‌ی دمکرات است.
4- فرقه‌ی دمکرات آذربایجان درتوسعه‌ی صنایع وکارخانه‌ها به طور جدی خواهد کوشید وسعی خواهد کرد برای رفع بیکاری و توسعه‌ی صنایع دستی، وسایل لازم را فراهم نموده و توأم با تکمیل کارخانه‌های موجود، مؤسسات تولیدی جدیدی ایجاد نماید.
5- فرقه‌ی دمکرات آذربایجان، توسعه‌ی تجارت را یکی از مسایل ضروری و جدی محسوب می دارد. مسدود بودن راه‌های تجارتی تا به امروز سبب از بین رفتن ثروت عده‌ی کثیری از دهقانان، به ویژه باغداران و خرده مالکین شده که منجربه فقر و فلاکت آنها گردیده است.
فرقه‌ی دمکرات آذربایجان برای جلوگیری از این وضع درنظر گرفته است که در پیدا کردن بازار و جستجوی راه‌های ترانزیتی که بتوان با استفاده از آنها کالاهای آذربایجان را صادر نمود و از اتلاف ثروت ملی جلوگیری کرد، اقدام جدی نماید.
6- یکی دیگر از مقاصد اصلی فرقه‌ی دمکرات، آباد ساختن شهرهای آذربایجان است. برای نیل به این مقصود سعی خواهد کرد که هر چه زودتر قانون انجمن‌های شهر تغییر یافته و به اهالی شهر امکان داده شود که به طور مستقل در آبادسازی شهر خود کوشش‌های لازم را انجام و آن را به شکل معاصر و آبرومندی در آورند، به خصوص تأمین آب شهر تبریز یکی از مسائل بسیار فوری فرقه‌ی دمکرات است.
7- مؤسسین فرقه‌ی دمکرات آذربایجان به خوبی می‌دانند که نیروی مولد ثروت و قدرت اقتصادی کشور، بازوان توانای دهقانان است. درنتیجه این فرقه نمی‌تواند جنبشی را که درمیان دهقانان به وجود آمده، نادیده بگیرد وبه همین لحاظ فرقه سعی خواهد کرد برای تأمین نیازهای دهقانان گام های اساسی بر دارد.
همچنین تعیین حدود ومشخص نمودن روابط بین اربابان و دهقانان وجلوگیری ازمالیات‌های غیرقانونی که به وسیله بعضی از اربابان اختراع شده، یکی ازوظایف فرقه‌ی دمکرات است. فرقه سعی خواهد کرد، این مسئله به شکلی حل شود که هم دهقانان راضی باشند وهم مالکین به آینده‌ی خود اطمینان نموده وبا علاقه ورغبت درآباد سازی روستا،شهروکشور خود کوشش نمایند.
زمین‌های بایر و زمین‌های متعلق به اربابانی که آذربایجان را ترک کرده و فرار اختیار نموده اند و محصول دسترنج خلق آذربایجان را در تهران و سایر شهرها به مصرف می‌رسانند، چنانچه به زودی مراجعت ننمایند، به نظر فرقه‌ی دمکرات باید بدون قید و شرط دراختیار دهقانان قرار گیرد. ما کسانی را که به خاطر عیش و نوش، ثروت آذربایجان را به خارج می برند، آذربایجانی محسوب نمی‌کنیم؛ چنانچه آنها ازبازگشت به آذربایجان خودداری نمایند، ما برای آنها درآذربایجان حقی قائل نیستیم. علاوه بر این، فرقه خواهد کوشید که به طور سهل و آسان، اکثریت دهقانان را ازنظر وسایل کشت و زرع تأمین نماید.
8- یکی دیگر از وظایف مهم فرقه‌ی دمکرات مبارزه با بیکاری است. این خطر از هم اکنون خود را به صورت جدی نشان می‌دهد و این سیل در آینده روز به روز نیرومندتر خواهد شد.
در این مورد از طرف دولت مرکزی و مأمورین محلی، کاری انجام نگرفته است. چنانچه کار بدین منوال ادامه یابد اکثریت اهالی آذربایجان دچار فنا و نیستی خواهند شد. فرقه سعی خواهد کرد برای جلوگیری از این خطر، تدابیر جدی اتخاذ کند. فعلاً تدابیری نظیر تأسیس کارخانه‌ها، توسعه‌ی تجارت، ایجاد مؤسسات زراعتی و کشیدن راه آهن و شوسه ممکن است تا حدودی مفید واقع شود.
9- درقانون انتخابات، ستم بزرگی به مردم آذربایجان روا داشته‌اند. طبق اطلاعات دقیق در این سرزمین بیش از چهار میلیون نفر آذربایجانی زندگی می‌کنند. به موجب همین قانون غیرعادلانه، به نمایندگان آذربایجان فقط بیست کرسی داده شده است و این به طورکلی تقسیم متناسبی نیست.
فرقه‌ی دموکرات خواهد کوشید که آذربایجان به تناسب جمعیت خود حق انتخاب نماینده داشته باشد که تقریبا معادل یک سوم نمایندگان مجلس شورا می شود.
فرقه‌ی دمکرات آذربایجان طرفدار آزادی مطلق انتخابات مجلس شورای ملی است. فرقه با دخالت ثروتمندان به طریق ارعاب و فریب درانتخابات مخالفت خواهد کرد. انتخابات باید به طور همزمان درسرتاسر ایران شروع شده و به سرعت پایان پذیرد.
10- فرقه‌ی دمکرات آذربایجان با اشخاص فاسد، مختلس و رشوه‌بگیری که در ادارات دولتی جای گرفته اند، مبارزه‌ی جدی به عمل خواهد آورد و از مأمورین صالح و درستکار دولتی قدردانی خواهد کرد.
مخصوصاً، فرقه کوشش خواهد کرد که معاش و شرایط زندگی مأمورین دولتی آنچنان اصلاح شود که بهانه‌ی دزدی و خیانت برای آنها باقی نماند و آنها بتوانند زندگی آبرومندی جهت خود به وجود آورند.
11- فرقه‌ی دمکرات خواهد کوشید بیش از نصف مالیات‌هایی که از آذربایجان گرفته می‌شود صرف نیازهای خود آذربایجان شود و مالیات‌های غیرمستقیم به طور جدی نقصان (کاهش) یابد.
12- فرقه‌ی دمکرات آذربایجان، طرفداردوستی با کلیه‌ی دولت‌های دمکرات به ویژه با متفقین است و برای حفظ و ادامه‌ی این دوستی کوشش خواهد کرد تا در مرکز و شهرستان‌ها دست عناصر خائنی را که می‌خواهند دوستی بین ایران و دولت‌های دمکرات را بر هم زنند از امور دولتی کوتاه نماید.
این است مقاصد اصلی بنیان‌گذاران فرقه‌ی دمکرات
امید ما براین است که هرآذربایجانی وطن پرست – خواه در داخل و خواه در خارج از آذربایجان – در راه رسیدن به این مقاصد مقدس با ما هم صدا و همراه خواهد بود. طبیعی است که اگر انسان خانه‌ی خود را اصلاح نکند نمی تواند برای اصلاح محله، شهر و روستا و یا مملکت خود بکوشد. ما ابتدا از آذربایجان که خانه‌ی ماست شروع می‌کنیم و ایمان داریم که اصلاح و ترقی آذربایجان موجب ترقی ایران خواهد شد و بدین وسیله میهن، از دست قلدرها و مرتجعین نجات خواهد یافت.

زنده باد آذربایجان دمکرات!
زنده باد ایران مستقل و آزاد!
زنده باد فرقه‌ی دمکرات آذربایجان، مشعل دار حقیقی آزادی ایران و آذربایجان!  

آرازنیوز، 9 دسامبر 2014   http://www.araznews.org/fa/?p=11721