۱۴۰۳ شهریور ۱۴, چهارشنبه

دو2 نکته میم نظری به فصلنامه دانش صحرا

 فصلنامه دانش صحرا و دو نکته !

فصلنامه دانش صحرا تا کنون مقالات پر باری را در رابطه با شعر وادبیات، اتنوگرافی ترکمن، فولکلور،محیط زیست ترکمن صحرا و غیره را درصفحات خودجای داده است. نویسندگان ترکمن این فصلنامه افراد شناخته شده ای درمیان کاروان اندیشه و قلم ترکمن صحرا هستند. اما  متاسفانه اگر بر برخی مطالب تاریخی و بویژه درحوزه روابط بین الملل این فصلنامه تمرکز کنیم ، متوجه نکاتی می شویم که مطابق ویا پاسخگوی نیازها ومسائل جاری مردمان ایران وترکمن صحرا نیستند، ازاینرو لازم دانستم به دو نکته که از نظر من اساسی هستند اشاره کنم:

۱. تحلیل هایی که در رابطه مسایل بین الملل دربسیاری از مقالات آمده اند ، حکایت از یکه تازیهای جبهه غرب تحت رهبری امریکا بعد از فرو ریختن اردوگاه سوسیالیزم و اتحاد شوروی دارند. من منکر بسیاری از آنها نیستم .اما هیچ یک ازاین مقالات جز حکایت از پلشتی های غرب، پیام دیگری ندارند. هرگز از فراروئی چین به دومین قدرت اقتصادی جهان، از پیشرفت های هندوستان، کره جنوبی، ویتنام و حتی ترکیه و دیگر کشورهای همسایه از طریق گسترش روابط با همین غرب سخنی گشوده نمی‌شود. من چنین نگرشی را بدور ازواقعیت های جاری روابط بین الملل می دانم. رابطه کشورهای قدرتمند با دیگر کشورها هرگز بر پایه عدالت و برابر حقوقی استوارنبوده وبرعکس توازن قوا درهمه سطوح آن برای تامین منافع خود حرف اول را میزند .  
سردمداران نظام اسلامی چندین دهه فرصت سوزی کردند و بدون درنظر گرفتن منافع ملی، سرنوشت مردم را بر شعار مرگ بر امریکا و برنامه هسته ای گره زدند و مملکت را بسوی فساد وبحران همه جانبه هدایت کردند، که بنوبه خود باید مورد بازبینی مجدد قرارگیرد وباید اذعان نمود که انگشت اتهام را به سوی دیگران گرفتن و دمکراسی غربی را زیر سوال بردن، گره ای از مشکلات  رانمی گشاید . شکست را باید پذیرفت و بقول معروف جلوی ضرر را هرچه زودتر بگیریم فایده است.
 
موضوع ساماندهی روابط حکومت اسلامی با کشورهای غربی درانتخابات فرمایشی اخیر ریاست جمهوری نیز به مانند گذشته  از موضوعات اصلی کاندیداها بود وحالاباید دید که به چه اندازه به عقلانیت و تامین منافع ملی روی آورده اند، هر چند چنین رویکردی را بعید می دانم ، زیرا ورود به روابط و معادلات بین الملل منوط بر رعایت قوانین وقواعدی است که خامنه ای و نهاد های حامی او تا کنون بدانها تن نداده اند.
شورای اقتصادی بریکس و راه ابریشم نوین چین برای ایران آینده وترکمن صحرا می تواند دستاوردهای مهمی داشته باشد. بریکس عملا چند قطبی شدن قدرت درجهان را رقم زده وفرصتی است برای کشورهای درحال رشد که دربارکشی های قدرت های بزرگ ‌برای بهبود و تحکیم موقعیت اقتصادی خود استفاده کنند. از این منظرعضویت ایران در بریکس را باید به فال نیک گرفت. اما ایران به عنوان یکی از صاحبان انرژی فسیلی جهان که درچهار راه تجارت بین المللی قراردارد، نباید تنها به بریکس تکیه کند. آنجا نیز منافع ملی در درجه اول اهمیت قراردارد و ضعیف ترها باید تابع قوی ترها باشند، با این تفاوت که کشورهای قدرتمند بریکس تنها به منافع ملی خود فکر می کنند و درامور داخلی اعضا ظاهرا دخالتی ندارند. بنیان گذاران این شورا نیز برای کسب منافع بیشتر از بازار جهانی ضمن تنظیم روابط خود با غرب و نه رویارویی و دشمنی با آنها، به این تصمیم رسیده اند. سطح بسیار بالای روابط تجاری چین، هندوستان ، برزیل آفریقای جنوبی با غرب گویای این ادعاست. حتی روسیه که پس از حمله به اوکراین با بیشترین تحریم‌ها از سوی غرب روبروست، سعی می کند که هرچه زودتر ازاین تقابل رها شود و تمایل به عادیسازی روابط خود  با غرب را دارد . چونکه می داند که حفظ جایگاه خود در عرصه جهانی تنها به بمب های اتمی وابسته نیست. تجربه ضررهای استراتژیک و ویرانگر جنگ فرسایشی را درافغانستان پشت سر دارد و ادامه این وضعیت می تواند این کشور را با رکود اقتصادی و تورم بیش از پیش مواجه سازد.   

اما گویا مرغ  این مقاله نویس ها وحکومت اسلامی فقط  یک پا دارد وحتی ازهمسایگان خود چون عربستان، ترکیه،جمهوری آذربایجان وکمی دورترازقزاقستان وازبکستان نمی اموزند که چگونه می توان با تنظیم وساماندهی روابط بین الملل به پیشرفت نائل امد.این افراد چنان ازبحران سرمایه داری صحبت می کنند که گویا ایران در زمره کشورهای سرمایه داری از نوع مافیایی آن نیست ویا همچنین سعی می کنند تصویری ازروسیه ارائه دهند که گویا وارث سیاستهای نظام اتحاد شوروی است وفراموش کرده اند همین روسیه تحت رهبری پوتین درگذشته نه چندان دورخواهان پیوستن روسیه به ناتو بوده است.

.مقصود از گشایش این موضوع لزوم حمایت از سیاست گسترش روابط کشورمان برپایه تنش زدایی وتامین منافع ملی است و نه تبلیغ  مواضع شخصی وگروهی که با واقعیات جهان سیاست و روابط بین الملل فاصله بسیار دارد.

۲. ترویج و تزریق افکار بدبینی نسبت به جمهوری ترکمنستان درمیان مردم، بخشی ازبرنامه اتاق فکرنظام اسلامی درترکمن صحرا است. چنین سیاستی از طرف شونیست های ایرانی نیز به طرق گوناگون در رابطه با جمهوری ترکمنستان، جمهوری آذربایجان واقلیم کردستان عراق به پیش برده می شود.
برعلیه حکومت ترکمنستان دربسیاری ازموارد، ازان جمله در رابطه با  قطع گازآن کشور به ایران درچند سال پیش (که بدلیل عدم پرداخت بدهی ایران انجام شد)،قطع تردد بدون ویزای مرزنشینان ایرانی به دلیل قاچاق مواد مخدر ازایران به ترکمنستان، اظهار نظرهای تاریخی درخصوص تعلق خاک ترکمنستان واذربایجان وبخش عمده قفقاز جنوبی به ایران و همچنین شیوه مملکت داری دراین کشور تبلیغات محسوسی شکل گرفته ومی گیرد. همراهی با چنین سیاستی ازهرجهت به ضرر ترکمن صحرا است. چنین  موضعی را درمقاله آقای هاشمی با عنوان« ماورای خزرازاستعمار تا سوسیالیزم» که در شماره ۸ فصلنامه « دانش صحرا» به نشر رسیده ، درلفافه گوئی های وی می توان مشاهده کرد. دراین رابطه اعتراض آقای ارنا گلی را به آقای هاشمی (بدون تایید لحن نوشتاری طرفین) وفردی بنام ناشناس را که در وبلاگ گفتمان ترکمنها نشر شدند، بجا و درست میدانم. جان کلام آقای هاشمی متاثرازشوونیسم ایرانی است. او سلسله های باستانی راامپراطوری ایران میخواند و دیگران راعرب ویا به اسم  خاندانها معرفی می کند. تفکیک  سلسله ها وخاندان‌ها با توجه به معیارهای زبانی، فرهنگی و خاستگاه سرزمینی این سلسله ها وخاندان‌ها به ایرانی وغیرایرانی، ریشه در تفکری دارد که ما را درتعریف ایران کنونی نیز دچار اختلافات شدید کرده است. تاریخ براساس فاکتها عرصه  نظریه هایی است که می‌توانند درمقابل هم باشند واز فراز امروز ادعای تعلق بسیاری از سرزمین های همسایه را بنام  امپراطوری ایران زدن کاملا اشتباه است. اگر قرارباشد نظر به مثل آقای هاشمی داشته باشیم  و حتی نخواهیم در تاریکی هزاره ها غرق شویم و تاریخ میانه را ورق بزنیم ، آنوقت می توان ادعا کرد که ایران، قفقاز، عراق وبخشی از ترکیه امروز جزو امپراطوری ترکمنستان بوده است. یا آنکه امپراطوری عثمانی را امپراطوری ترکیه بنامیم. اماتاریخ  امپراطوری هایی بنام ایران و ترکمنستان و ترکیه را بخود ندیده است. اقای هاشمی در جواب خود به آقای ارناگلی از نقطه نظر تاریخی و سیاسی ناسیونالیزم خلق کوچک و شوونیسم خلق بزرگ را دریک مقام و جایگاه می بیند ودقیقا این همان ادبیاتی است که آن دسته ازشوونیست های ایرانی که تظاهر به چپ دارند ودرعمل نسبت به مسئله ملی ، بیگانه از نظرات و مواضع تاریخی چپ هستند‌ وبرای بی اهمیت جلوه دادن مسئله ملی درایران به چنین نظریاتی پناه میبرند و چشم را بر سرکوب مداوم آنان می بندند. این همان  دیدگاهی است که برخی از فعالین به اصطلاح چپ ایرانی که منتقد نظام  حاکم هستند را بنام حفظ تمامیت ارضی به سوی حمایت از حکومت اسلامی وبرخی را نیز به آغوش رضا پهلوی پرتاب کرده است.                
از نظر من وظیفه روشنفکران ترکمن در شرایط کنونی تنها و تنها روشنایی انداختن بر ابعاد تبعیض گسترده درترکمن صحرا است وتردیدی ندارم که گردانندگان این فصلنامه بهتر از من می دانند که خواست ها ومطالبات مردم ترکمن بر چه محورهایی استوار است.

با ارزوی  توفیق بیشتر > م. نظرلی >۳۱/۸/۲۰۲۴- 10شهریور1403

برگرفته از گفتمان ترکمنها

https://turkmentalk.wordpress.com/2024/08/31/

هیچ نظری موجود نیست: