۱۴۰۴ آذر ۲۱, جمعه

آذربایجان دموکرات حزبیدن 21آزر اؤچین بیان نامه

بیانیه تحلیلی حزب دمکرات آذربایجان به مناسبت هشتادمین سالگرد حکومت ملی آذربایجان

تبیین تجربه ی دولت‌گرایی مدرن و ضرورت بازخوانی پدیداری خودمختاری حکومت ملی دراکنونیت آذربایجان.

هشتاد سال از شکل‌گیری حکومت ملی آذربایجان در۲۱ آذر ۱۳۲۴ گذشته است. تجربه‌ای که افزون براهمیت تاریخی، همچنان در حافظه سیاسی آذربایجان و درپرسش‌های بنیادین امروز درباره ساختار قدرت، جایگاه ملیت ها و ضرورت بازآرایی سیاسی ایران حضوری زنده دارد. "حکومت ملی آذربایجان " نه یک حرکت مقطعی، بلکه تلاش برای ایجاد الگویی ازخودگردانی مدرن درچارچوب کشور بود. الگویی که بر سازمان‌یابی اجتماعی، مشارکت مردم وبازتعریف رابطه ی میان مرکز وایالت تکیه داشت. اکنون درهشتادمین سالگرد آن رویداد، حزب دموکرات آذربایجان با اتکا به اصول بنیادین خود؛ فدرالیسم، سکولاریسم، دموکراسی مشارکتی و برابری حقوقی، قصد تعمیل به ضرورت بازخوانی این تجربه را با زبان پدیداری سیاسی امروز را دارد.

در سالگرد تشکیل حکومت خودمختار آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه‌وری و با پیش قراولی بهترین و آگاهترین فرزندان ملت تورک درآذربایجان و "فرقه دموکرات آذربایجان" در آن زمان، ضرورت تبیین عناصر اصلی بیانیه ۱۲ شهریور فرقه ، و تشکیل مجلس ملی و دولت ایالتی در۲۱ آذر، و بیان انطباق ارزش‌های حکومت ملی با نیازهای کنونی آذربایجان بیش از هر زمان دیگری، پیوند میان تجربه سیاسی۲۱ آذر۱۳۲۴ و مطالبات امروزین برای تحقق ساختاری برای حق تعیین سرنوشت در آذربایجان و بدست آوری حق حکمرانی را معنی‌دار کرده است. حقی که از منظر حزب دموکرات آذربایجان در معنای مدرن و مترقی آن مبتنی بر وضعیت سیاسی جمهوری، فدرال، دموکراتیک و سکولار می‌باشد.

حکومت ملی آذربایجان و شکل‌گیری یک الگوی دولت‌گرایی مدرن :

حکومت ملی آذربایجان درسال ۱۳۲۴ درشرایطی برآمد که ساختار سیاسی ایران از نابرابری عمیق و تمرکز قدرت رنج می‌برد. فرقه دموکرات آذربایجان در بیانیه ۱۲ شهریور با طرح مجموعه‌ای از اصول سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کوشید بدیلی برای این وضعیت ارائه دهد. آن اصول بر حقوق ملی، تحصیل به زبان مادری ، اصلاحات ارضی، مشارکت سیاسی مردم، نهادسازی مدنی و اداری وعدالت اجتماعی تأکید داشتند. چنین چارچوبی بر مبنای ایده انتقال قدرت از مرکز به ساختارهای محلی و ایالتی طراحی شده بود و تلاش می‌کرد رابطه میان آذربایجان و دولت مرکزی را از شکل یک‌سویه و کنترل‌گر به رابطه‌ای مبتنی بر اختیار، مشارکت و اداره ایالتی تغییر دهد.

مجلس ملی آذربایجان در۲۱ آذر سال ۱۳۲۴درتوارث ماده اول قانون اصل انجمن‌های ایالتی و ولایتی دوران مشروطیت، مطابق با پیشینه حقوقی موجود مبنی بر تشکیل دولت‌های مرکزی انجمن‌های ایالتی، با اعلام تشکیل دولت ایالتی، این اصول را به برنامه‌ای اجرایی تبدیل کرد. تجربه آن دوره نشان داد که امکان ایجاد ساختارهای آموزشی، اقتصادی، اداری و فرهنگی کارآمد در سطح ایالتی وجود دارد و می‌توان در مدت کوتاهی نهادهای سیاسی مبتنی بر اراده مردم را سامان داد. حکومت ملی آذربایجان در چارچوب تمامیت ارضی عمل می‌کرد، اما می‌کوشید نوعی سازمان‌یابی سیاسی را ارائه دهد که در آن، پیوند میان هویت ملی تورکها درآذربایجان وساختار سیاسی ایران برپایه احترام متقابل شکل گیرد.این تجربه نخستین تلاش جدی برای تعریف دولت محلی مدرن درایران بود.تجربه‌ای که دراصول ونتایج خود با مفاهیم امروزین فدرالیسم دموکراتیک هم‌خوانی دارد.

بازخوانی ارزش‌های۲۱ آذر در پرتو نیازهای سیاسی و اجتماعی آذربایجان امروز :

اینکه آذربایجان در دهه‌های بعد با مجموعه‌ای از مشکلات ساختاری روبه‌رو شده است که بخش مهمی از آنها نتیجه سیاست‌های متمرکز و نابرابر درسطح کشوراست، امری ست محرز. تبعیض‌های فرهنگی، محدودیت‌های زبانی، سیاست‌های مبتنی برحاشیه‌سازی، تبعیضات اقتصادی، توسعه‌نیافتگی منطقه‌ای، بحران محیط‌زیستی، و ضعف درمدیریت محلی ازجمله این مشکلات است. به همین دلیل، بازخوانی تجربه ی ۲۱ آذر تنها یک رجوع تاریخی نیست، بلکه واکنشی به بحران‌های کنونی است که نیازمند بازنگری در ساختار قدرت و شیوه اداره کشور می‌باشد.

تحصیل به زبان تورکی  ، تنها در سه سال اول ابتدایی و افزودن دیگر زبان‌ها در سال‌های بالاتر ، اداره امور داخلی از طریق نهادهای محلی انتخابی، برنامه‌ریزی اقتصادی متناسب با نیاز منطقه و مشارکت برابر در ساختارهای کشوری ، از جمله ارزش‌هایی هستند که در بیانیه‌های تاریخی حکومت ملی مطرح شده و امروز نیز در صحنه سیاسی معاصر موضوعیت خود را حفظ کرده‌اند. در استمرار تاریخی همین موضوعیت‌ها تا بدین روز حزب دموکرات آذربایجان بر این باور استوار است که فدرالیسم ایالتی/ جغرافیایی می‌تواند راهکاری برای رفع این بحران‌ها باشد. در چنین ساختاری، اتنیک ها ، ملیت ها و ملت های موجود در جغرافیای ایران، از جمله تورکها در آذربایجان، امکان مشارکت برابر و واقعی در اداره کشور می‌یابند و بدین وسیله ، ساختار سیاسی از تمرکز افراطی فاصله می‌گیرد.

فدرالیسم در این نگاه، نه تجزیه‌گرایی و نه عقب‌نشینی از مطالبات دموکراتیک و حقوق جمعی-اتنیکی-ملی است، بلکه سازمان‌دهی جدیدی برای حفظ همبستگی اجتماعی-سیاسی بر پایه عدالت، آزادی، مشارکت و احترام به تکثر است. این ساختار قادر است شکاف‌های تاریخی را کاهش دهد و به شکل‌گیری روابطی تازه میان ایالت‌ها و دولت مرکزی کمک کند.

عناصر بنیادین بیانیه‌های تاریخی و بازتاب آنها در سیاست فدرالیستی امروز :

بیانیه ۱۲ شهریور ِ فرقه دموکرات آذربایجان مجموعه‌ای از اهداف و اصلاحات را طرح کرد که محور آن‌ها تلاش برای ارتقای وضعیت اجتماعی و سیاسی مردم آذربایجان بود. در این سند بر اهمیت آموزش به زبان مادری، توسعه فرهنگی، نهادسازی اداری محلی، اصلاحات در سیستم مالکیت زمین، ایجاد امنیت قضایی، توجه به حقوق زنان و مشارکت فعالانه مردم در فرآیندهای تصمیم‌گیری تأکید شده بود. این خواسته‌ها در ۲۱ آذر با تصویب مجلس ملی صورت‌بندی رسمی یافت و مبنای تشکیل دولت محلی قرار گرفت.

اجرای این مطالبات همراه با توسعه خدمات شهری و تقویت مشارکت سیاسی نمونه‌هایی هستند که بیانگر توانایی آذربایجان در اداره امور خود بوده‌اند. این تجربه نشان داد که تمرکز نفوذ و تصمیم‌گیری در تهران مانعی برای توسعه مناطق مختلف کشور است و ایالت‌ها باید قدرت لازم برای مدیریت امور خود را در چارچوب وحدت ملی - کشوری داشته باشند.

در مفاهیم سیاسی امروز، این اصول با زبان فدرالیسم دموکراتیک بازتفسیر می‌شوند. حق تعیین سرنوشت در چارچوب حقوق کولکتیو(اتنیکی) مصروح در اسناد بین‌المللی، اداره محلی/ ایالتی توسط نهادهای انتخابی، استقلال نسبی در حوزه آموزش، اقتصاد و فرهنگ، رعایت حقوق بشر، جدایی نهاد دین از سیاست، برابری حقوقی همه ملت‌ها و حضور برابر در ساختارهای مرکزی از جمله این بازتفاسیر هستند. این مجموعه مفاهیم می‌تواند مبنای بازسازی رابطه آذربایجان و دولت مرکزی در عصر جدید و همچنین تشکیل یک اپوزیسیون قدرتمند و تمام شمول سرتاسری نیز  برای دوران گذار سیاسی و هم پس از گذار و استقرار یک سیستم حکمرانی تکثرگرا و فدرالیستی باشد.

ضرورت تطبیق تجربه ۲۱ آذر با واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی امروز :

امروز آذربایجان با بحران‌هایی روبه‌روست که نیازمند هردو سطح اصلاح ساختار، وتوانمندسازی منطقه ای است. سیستم متمرکز کنونی پاسخ‌گوی این مسائل نیست و ناکارآمدی آن در حوزه‌هایی مانند مدیریت محیط‌زیست، توسعه اقتصادی، حفظ هویت فرهنگی و رفع نابرابری‌های منطقه‌ای آشکار شده است. تجربه ۲۱ آذر نشان داده است که اداره ی منطقه ای قادر است سرعت توسعه، دقت برنامه‌ریزی ،  و کیفیت خدمات عمومی را افزایش دهد. پیوند میان تصمیم‌گیری و نیازهای واقعی مردم در سطح ایالت ازطریق ساختارهای انتخابی شکل می‌گیرد واین چیزی است که آذربایجان امروز بیش از هر زمان به آن نیاز دارد.

ساختار فدرال می‌تواند امکان شرکت مؤثر آذربایجان در مدیریت امور کشور را نیز فراهم کند. این ساختار ابزارهایی دراختیار دولت‌های ایالتی قرار می‌دهد تا بتوانند برنامه‌ریزی فرهنگی، آموزش، توسعه اقتصادی، مدیریت منابع طبیعی واداره امور اجرایی را با توجه به ویژگی‌های منطقه خودانجام دهند. درچنین چارچوبی، روابط ایالت‌ها با مرکز نیز شکل جدیدی می‌یابد و مشارکت در سطح ملی به انتخاب‌ها و اولویت‌های مردم هرمنطقه نزدیک‌تر می‌شود.

با توجه به رشد آگاهی عمومی وافزایش فعالیت‌های مدنی- سیاسی درآذربایجان، ضرورت مدل ایالت‌های فدرال نه‌تنها یک خواسته سیاسی، بلکه نیاز راهبردی برای جلوگیری از تعمیق شکاف‌های منطقه‌ای و اتنیکی است. این ساختار از تمرکز قدرت جلوگیری می‌کند و شکلی از همبستگی سیاسی سراسری را ایجاد می‌کند که بر توافق، مشارکت، وعدالت بنا شده است.

درنهایت، هشتاد سال پس از شکل‌گیری حکومت ملی آذربایجان، این تجربه همچنان به‌عنوان بخشی از میراث سیاسی واداری، معنا و اهمیت خودرا حفظ کرده است. تلاش آن دوره برای سامان‌دهی وایجاد ساختارهای آموزشی واداری منطقه ای وبازتعریف رابطه میان مرکز وایالت، در واقع تلاشی برای ساخت آینده‌ای دموکراتیک و برابر بود. امروز نیز آذربایجان برای دستیابی به جایگاه واقعی خود درچارچوب یک سیستم سیاسی مدرن، دموکراتیک و چندملیتی نیازمند بازسازی و بازخوانی و بروز آوری همان اصول است.

بازخوانی تجربه ۲۱ آذر وانطباق آن با ضرورت‌های سیاسی روز، امکانی بالقوه برای برساخت دوباره ساختار سیاسی فدرال دموکراتیک و سکولار فراهم آورده است.

شورای مرکزی حزب دموکرات آذربایجان 

۱۰ماه دسامبر ۲۰۲۵ / ۱۹ آذرماه ۱۴۰۴ 

https://www.adparty.org/fa/byanyhha-news/byanyh-thlyly-hzb-dmkrat-adhrbayjan-bh-mnasbt-hshtadmyn-salgrd-hkwmt-mly-adhrbayjan

21آزر گونی 80نجی ییلی بیلن قوتلایاریس

آزربایجان ملی حکومت قورولماسی نین 80نینجی ییل دؤنیمی مبارک بولسین

مبارک وخجسته باد 80مین سالروز تشکيل حکومت ایالتی درآزربايجان براساس قانون اساسی انقلاب مشروطیت درسال1285 ش/ 1906میلادی

 جنبش تاریخی 21 آذر 1324ش برای مردمان متنوع ایران یک رویداد محلی نبود بلکه نقطهٔ عطف یک سده مبارزهٔ مردم آذربایجان در راه آزادی، عدالت اجتماعی و دموکراسی در ایران و منطقه بود.

  این روز بزرگ تاریخی را ، به مردم ترک آذربایجان و دیگر مردمان ایران، همینطور به احزاب سیاسی، سازمانها و تشکل های مدنی آذربایجان صمیمانه تبریک می گوئیم.

یاد بنیانگذاران این جنبش بزرگ مردمی گرامی و راهشان پر دوام باد!

تورکمنصحرا مدنی وسیاسی قوراماسی

12/12/2025 ، 21آزر 1404 

۱۴۰۴ آذر ۵, چهارشنبه

بیانیه بمناسبت 25نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان

 نهادهای جمهوری‌خواه: خشونت علیه زنان، خشونت علیه انسانیت است

بیانیه‌ی کانون همکاری نهادهای جمهوری‌خواه ایران
به‌مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان، خشونت علیه انسانیت است

روز جهانی منع خشونت علیه زنان (۲۵ نوامبر / ۵ آذر) یادآور مبارزه و جان‌فشانی زنانی است که دربرابر استبداد، تبعیض و خشونت ایستادند. منشأ این روز به سال ۱۹۶۰ و قتل سه خواهر میرابال در جمهوری دومینیکن بازمی‌گردد؛ زنانی که به جرم مقاومت در برابر دیکتاتوری رافائل تروخیو، ربوده و به‌طرز فجیعی کشته شدند. یاد و نام آنان به نماد جهانی مقاومت در برابر خشونت ساختاری و جنسیتی بدل شد وسازمان ملل متحد درسال ۱۹۹۹ این روز را به‌عنوان «روز جهانی منع خشونت علیه زنان» به رسمیت شناخت.

بر اساس گزارش فدراسیون بین‌المللی حقوق بشر (FIDH)، درتاریخ ۱ ژوییه ۲۰۲۵، جمهوری اسلامی ایران بیش از نیمی از توصیه‌های سازمان ملل متحد در زمینه رفع تبعیض جنسیتی و مقابله با خشونت علیه زنان را رد کرده است.

افزون براین، جمهوری اسلامی ایران از پیوستن به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان  خودداری کرده و همکاری با گزارشگران ویژه سازمان ملل را نپذیرفته است.

روز جهانی منع خشونت علیه زنان، یادآور همبستگی جهانی در مبارزه با اشکال گوناگون خشونت فیزیکی، روانی، جنسی، اقتصادی، ساختاری و سنت‌های زیان‌بارِ پدرسالارانه، دین‌سالارانه و خشونت خانگی علیه زنان است. این روز فرصتی است برای تأکید بر حق بنیادین زنان بر امنیت، کرامت انسانی و آزادی در عرصه‌های خصوصی و عمومی.

در ایران، این روز یادآور واقعیتی تلخ است: خشونت علیه زنان نه رفتاری فردی، بلکه ساختاری و نهادینه است. از قوانین تبعیض‌آمیز اسلامی (شریعت)  و حجاب اجباری گرفته تا سرکوب مدنی، بازداشت فعالان زن، قتل‌های ناموسی و زن‌کشی‌های پی‌درپی، سیاست رسمی جمهوری اسلامی در عمل به بازتولید خشونت انجامیده است. لایحه‌ی «منع خشونت علیه زنان» سال‌هاست در رفت‌وآمد میان نهادهای حکومتی متوقف مانده و مفاهیمی چون «غیرتمندی مردان» و «عفاف» عملاً کارکرد حمایتی آن را بی‌اثر کرده است.

جنبش زنان ایران طی دو دهه‌ی اخیر، از کارزار «یک میلیون امضا» تا خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»، نشان داده است که مبارزه با خشونت علیه زنان، بخشی جدایی‌ناپذیر از مبارزه برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و علیه دین‌سالاری است. زنان ایران با وجود سرکوب، زندان و تهدید، در صف مقدم مقاومت مدنی ایستاده‌اند تا حق انتخاب، کرامت و زندگی در آزادی و برابری با مردان را بازپس گیرند.

باور ما بر این است که هیچ جمهوری واقعی بدون برابری جنسیتی و هیچ دموکراسی پایداری بدون رهایی زنان ممکن نیست. جمهوری‌خواهی دموکراتیک زمانی معنا می‌یابد که نیمی از جامعه از حاشیه‌نشینی به متن تصمیم‌گیری و مشارکت در اداره‌ی امور خود و جامعه بازگردد. پیوند جنبش زنان با گفتمان جمهوری‌خواهی و دموکراتیک، پیوندی طبیعی و ضروری است؛ زیرا هر دو در مفهوم اصلی و حقیقیِ خود به نفی اقتدارگرایی، نفی تبعیض، نفی دین‌سالاری و بازسازی سیاست بر پایه‌ی کرامت انسانی و برابری زن و مرد باور دارند.

درک نوین از سیاست، همان است که جنبش زنان بدان فرا می‌خواند: «فمینیزه کردن سیاست» نه به‌معنای صرف افزایش تعداد زنان در قدرت، بلکه بازتعریف سیاست است؛ سیاستی که بر گفت‌وگو، همدلی، مراقبت، همکاری و برابری کامل زن و مرد در همه‌ی امور اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی استوار است، نه بر رقابت، سلطه و حذف. این سیاست انسانی، می‌تواند جان تازه‌ای در کالبد جمهوریت بدمد و گذار از نظم اقتدارگرای مردانه به سیاست دموکراتیک و مردم‌محور را ممکن سازد.

در این روز جهانی منع خشونت علیه زنان، ما امضاکنندگان این بیانیه، با تأکید بر حق زنان ایران بر زندگی آزاد از خشونت و تبعیض، از جامعه جهانی، نهادهای حقوق بشری و دولت‌های دموکراتیک می‌خواهیم:

۱- سیاست‌های نظام‌مند تبعیض، زن‌ستیزی و خشونت علیه زنان در جمهوری اسلامی ایران را رسماً محکوم کنند.
۲- برای پاسخ‌گو کردن حکومت ایران در قبال نقض حقوق زنان، سازوکارهای مؤثر بین‌المللی از جمله تحقیقات مستقل و فشار دیپلماتیک را به‌کار گیرند.
۳- از جنبش‌های زنان در ایران برای آزادی، برابری و رهاییِ خود از سلطه‌های گوناگون حمایت کنند.
۴- از هرگونه همکاری سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی با نهادهایی که در جمهوری اسلامی ایران در سرکوب و تبعیض علیه زنان نقش دارند، خودداری نمایند.
خشونت علیه زنان، خشونت علیه انسانیت است.
آزادی، جمهوری و دموکراسی، زمانی شکل می‌گیرند که زنان آزاد باشند.

کانون همکاری نهادهای جمهوری‌خواه ایران:
۱. انجمن ایرانیان جمهوری‌خواه - تورنتو
۲. انجمن پژوهشی و آموزشی دانا
۳. جنبش جمهوری‌خواهان دموکرات و لائیک ایران
۴. شبکه همگرائی جمهوری‌خواهان سکولار دموکرات ایران
۵. گروه سیاسی یار
۶. نهاد همگرایی جمهوری‌خواهان ایران - استکهلم

۲۲ نوامبر ۲۰۲۵ – ۱ آذر ۱۴۰۴

https://www.iran-emrooz.net/index.php/news2/more/124366/

۱۴۰۴ آذر ۱, شنبه

جنگل‌ 20هزار هکتاری هیرکانی بیش از20روز درحال سوختن

فاجعه هیرکانی؛ میراث طبیعت، قربانی ضعف مدیریت

رویداد۲۴، یکم آزر1404 / 22نوامبر 2025: آتش‌سوزی هیرکانی وارد بیستمین روزشده وهنوز هیچ مقام و نهادی پاسخ نداده که چرا چنین فاجعه‌ای درمهم‌ترین ذخیره‌گاه زیستی کشور، این‌قدر دیر دیده و دیر جدی گرفته شد. اما مسئله فقط «ضعف مدیریت» نیست؛ مسئله این است که وقتی آتش درکالیفرنیا زبانه می‌کشد، صفی طولانی از رسانه‌های اصولگرا برای تحلیل و دلواپسی و درس‌دادن درباره «بحران مدیریت درغرب» تشکیل می‌شود، اما حالا که جنگل‌های ثبت جهانی ایران درحال خاکستر شدن‌اند، همان رسانه‌ها انگار روی دکمه «بی‌صدا» رفته‌اند.

آتش به جان هیرکانی افتاده، به جان مسئولیت‌گریزی هم
جنگل‌های هیرکانی، میلیون‌ها سال قدمت دارند؛ قدیمی‌تر از بسیاری از تمدن‌های بشری. اما درایران سال ۱۴۰۴، این گنجینه جهانی با بی‌دقتی و بی‌تجهیزاتی درسطح یک دهستان اداره می‌شود. پرسش روشن است: چطور ممکن است منطقه‌ای نزدیک به ۲۰ هزار هکتار، فقط با دو محیط‌بان حفاظت شود؟

به گزارش رسانه‌ها آتش از روز‌های نخست قابل مهار بود، اما نه استانداری درخواست پرنده کرد، نه سازمان محیط‌زیست و نه هیچ مقام ارشد دولتی زحمت داد تا پای کار بیاید. وقتی هم که «ایلیوشین» رسید، آتش به مرحله‌ای رسیده بود که هر پرواز، فقط کار نمادین محسوب می‌شد؛ یک شوی مدیریتی برای ثبت در گزارش‌ها.

درتمام این سال‌ها، دولتمردان برای افتتاح سد‌های بی‌مجوز، تغییر کاربری‌ها، معادن و پروژه‌های تخریبی هزار امضا و دستور صادر کرده‌اند؛ اما برای تأمین چند بالگرد استاندارد اطفای حریق جنگل همیشه کمبود بودجه، تحریم، یا «ضرورتی ندارد» بهانه شده است.

وقتی نوبت به جنگل ایران می‌رسد، تکنولوژی ناگهان تجملی می‌شود
جالب این‌جاست که کارشناسان سازمان منابع طبیعی بدون هیچ لکنتی می‌گویند «بالگرد وهواپیما برای هیرکانی لازم نیست» و «بیل و شن‌کش کافی است».سؤالی ساده: اگر بیل و شن‌کش کافی است، پس چرا همین مقام‌ها در سال ۱۴۰۰ برای کمک به جنگل‌های ترکیه از پرنده‌های ایرانی استفاده کردند؟ چرا برای تالاب هورالعظیم هواپیما رفت، اما برای هیرکانی بیست روز باید دست دست می‌شد؟این تناقض نه علمی است نه مدیریتی؛ فقط نشان می‌دهد «حفاظت از محیط‌زیست» در ذهن مدیران یک کار حاشیه‌ای است که با کمترین هزینه باید جمعش کرد.

باد که می‌وزد، آتش می‌دود؛ اما تصمیم در سیستم اداری ایران حتی راه‌رفتن هم بلد نیست
جنگل هیرکانی از لحظه اشتعال باید با پرنده مهار می‌شد؛ این ضرورت علمی است نه سلیقه‌ای. کارشناسان مستقل بار‌ها هشدار داده‌اند که در جنگل‌های انبوه، نیروی انسانی نمی‌تواند کار کند و هر ساعت تأخیر، دامنه فاجعه را چند برابر می‌کند.اما بروکراسی سنگین، مجوز‌های بی‌پایان و بی‌میلی مدیران برای «پذیرفتن مسئولیت» باعث شد آتش مثل موج در جنگل حرکت کند و به نقطه‌ای برسد که فقط «باران» می‌تواند نجاتش دهد؛ مثل همیشه.

سکوت رسانه‌های اصولگرا؛ چرا وقتی غرب می‌سوزد همه کارشناس می‌شوند؟
کافی است ورق بزنیم رسانه‌هایی را که هنگام آتش‌سوزی جنگل‌های کالیفرنیا تیتر می‌زدند: «مدیریت ناکارآمد در آمریکا»، «غرب عاجز از مهار بحران» و ...؛ اما حالا که هیرکانی در حال سوختن است، سکوت کامل است؛ نه نقدی، نه سوالی، نه پیگیری‌ای. این سکوت نشان می‌دهد محیط زیست، نه دغدغه است و نه اولویت؛ فقط ابزار است. ابزاری برای انتقاد از رقبا، نه حفاظت از طبیعت ایران.

هیرکانی فقط جنگل نیست؛ زیرساخت امنیت غذایی، اقلیمی و حتی ملی ماست
جنگلی که امروز می‌سوزد، مهم‌ترین سپر طبیعی ایران در برابر خشکسالی، فرسایش خاک، سیلاب و بیابانی‌شدن است. هر درخت هیرکانی معادل ده‌ها تن «زیرساخت زیستی» است؛ چیزی که هیچ پروژه عمرانی قادر به جایگزینی آن نیست.با این حال، دولتی که حاضر است برای پروژه‌های خاکستری میلیارد‌ها خرج کند، برای حفاظت از این میراث جهانی حتی هزینه خرید چند «پرنده مخصوص اطفا» را هم ضروری نمی‌داند.

فاجعه هیرکانی فقط نبود تجهیزات نیست؛ نبود اراده است
مشکل اصلی در هیرکانی این نیست که بالگرد کم داریم، یا مسیر‌ها صعب‌العبور است.

مشکل این است که مدیران مسئول، مسئولیت را جدی نمی‌گیرند؛ رسانه‌هایی که باید مطالبه‌گر باشند، ترجیح می‌دهند سکوت کنند؛ و دولتی که هر روز به نام «اصلاح ساختاری» سازمان‌های محیط‌زیستی را ضعیف‌تر می‌کند، معلوم نیست قرار است چه چیزی را برای نسل آینده باقی بگذارد.

آتش هیرکانی، آتش بی‌پناهی طبیعت ایران است؛ آتشی که فعلاً هیچ‌کس نمی‌خواهد مسئولیت خاموش کردنش را به گردن بگیرد.

*برگرفته از ایران امروز  https://www.iran-emrooz.net/index.php/news1/more/124336/

۱۴۰۴ آبان ۱۹, دوشنبه

گسترش همکاری واتحاد عمل جمهوری خواهان ضرورتی اجتناب ناپذیر

بیانیه اعلام موجودیت «کانون همکاری نهادهای جمهوری‌خواه ایران»، 12 10 2025
هم‌میهنان گرامی،
در پی بیش از چهار دهه استبداد دینی، سرکوب آزادی‌ها، نقض حقوق بشر، گسترش بحران‌های ساختاری سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست‌ محیطی، ایران با خطراتی جدی چون جنگ، فقر فراگیر، مهاجرت گسترده و فروپاشی سیاسی واجتماعی مواجه شده است. جمهوری اسلامی با بی‌اعتنایی به خواست دموکراسی وعدالت، به مانعی بزرگ درمسیر توسعه‌ی دموکراتیک پایدار تبدیل شده و کشور را در وضعیت خطیری قرار داده است. وظیفه‌ی ما جمهوری‌خواهان دموکرات در خارج ازکشور حکم می‌کند که برای فرارسیدن ایرانی جمهوری‌خواه، دموکراتیک، آزاد و بری از تبعیض و ستم مبارزه کنیم.
دراین مسیر، پشتیبانی از جنبش‌های اجتماعی و مدنی در درون کشور، ترویج گفتمان جمهوری‌خواهی، دموکراسی‌خواهی‌ و جدایی سه قوه (مجریه، مقننه، قضائیه) و دین، از جمله وظایف بنیادی ماست. بدین منظور، همکاری، همفکری وهمگرایی نیروهای جمهوری‌خواه، در خارج از کشور، بیش از پیش ضرورت و فوریت یافته است.
برای مقابله با پراکندگی و شکاف در میان طیف گسترده جمهوری‌خواهان و به‌منظور یافتن راه‌کارهایی جهت تقویت همکاری، هماهنگی و تأثیرگذاری بیشتر، شماری از نهادهای جمهوری‌خواه، با حفظ اصول، استقلال و هویت خود، در ماه‌های گذشته گفتگوهای مستمر و سازنده ای را آغاز کردند.
حاصل این گفتگوها، برداشتن نخستین گام در مسیر همکاری مشترک، بر پایه‌ی نقاط اشتراک و با عنوان «کانون همکاری نهادهای جمهوری‌خواه ایران» است.
امید آن داریم که این گام نخست، سرآغازی برای نزدیکی و همگرایی هرچه بیشتر نهادها و نیروهای جمهوری‌خواه در خارج از کشور باشد.

کانون همکاری نهادهای جمهوری‌خواه ایران
۱۵ مهر ۱۴۰۴ / ۷ اکتبر ۲۰۲۵
-------
پلاتفرم ‌همکاری، همفکری و همگرایی نهادهای جمهوری خواه
الف) حداقل اشتراکاتی که جریانهای مختلف جمهوری خواه بتوانند با هم شروع به همکاری، همفکری و همگرایی بکنند:
>
۱- مخالفت با كليت نظام جمهورى اسلامى ایران؛
۲- باورمندی به جمهوری، دموکراسی، جدایی سه قوه (مجریه، مقننه، قضائیه) و دین، اعلامیه جهانی حقوق بشر (۱۰ دسامبر ۱۹۴۸) و دیگر میثاق های جهانی حقوق بشر؛
۳- عدم همکاری با پادشاهی خواهان و طرفداران نظام موروثی و نیروهایی که با آنان همکاری می کنند؛
۴- باورمندی به استقلال و یکپارچگی ایران؛ مخالفت با مداخله قدرت های خارجی در امور مربوط به حق تعیین سرنوشت مردم ایران و عدم وابستگی به آنان؛
ب) هدف این همکاری ها و همگرایی ها:
اهداف ما از این همکاری‌ها و همگرایی‌ها، پشتیبانی از جنبش های مدنی و اجتماعی درون کشور و گسترش همبستگی بین‌المللی با آنها در راستای تلاش برای جمهوری، دموکراسی و جدایی سه قوه و دین در ایران است.

ت) نوع همکاری ها:
۱- واکنش جمعی به رویدادهای ملی و بین المللی مربوط به ایران؛
۲- کارزارهای مشترک سیاسی در دفاع از مبارزات مردم ایران در راستای آزادى، رفع هر نوع تبعیض؛ استقرار جمهوری، دموکراسی و جدایی سه قوه و دين در ایران؛
۳- برگزاری میزگردها و بحث های سیاسی درچارچوب این پلاتفرم؛
۴- ایجاد کانال ارتباطی ممتد نمایندگان نهادها با یکدیگر؛
 >کانون همکاری نهادهای جمهوری خواه ایران
نام نهادهای امضا کننده:
۱- جنبش جمهوری‌خواهان دموکرات و لائیک ایران؛
۲- نهاد همگرایی جمهوری‌خواهان ایران - استکهلم؛
۳- شبکه همگرائی جمهوری خواهان سکولار دموکرات ایران؛
۴- ‌انجمن ایرانیان جمهوری خواه - تورنتو؛
۵-گروه ایرانیان جمهوری خواه استرالیا (یار) ؛
۶- انجمن پژوهشی و آموزشی دانا؛
>ایمیل برای تماس با کانون همکاری نهادهای جمهوری خواه ایران؛

kanoon.hamkari@gmail.com

 

https://asre-nou.net/php/view.php?objnr=66745 

۱۴۰۴ آبان ۱۶, جمعه

خودساخته ی والیبال ایران را نابودش کردند

 گزارش ۱۵ آبان ۱۴۰۴، پیام یونسی پور، «صابر کاظمی»، استعداد طردشده والیبال ایران در۲۶ سالگی درگذشت. بر پسری که درپنجم دبستان استعداد والیبالش کشف شد وتا بالاترین درجه‌های افتخار پیش رفت درسال‌های پایانی زندگی‌اش چه گذشت؟ 

صابر کاظمی، استعداد طردشده والیبال ایران ۶ روز بعدازعقد قرارداد با باشگاه الریان قطر، برای شنا به استخر باشگاه رفت، به دلایلی نامعلوم دچار ایست مغزی شد، توسط دکتر «رضا جباری» پزشک مورد اعتماد حکومت وبا دستور«محمدباقر قالیباف» به ایران برگردانده شد و روز چهاردهم آبان۱۴۰۴ خبردرگذشتش را اعلام کردند.

صابر کاظمی را می‌توان نمونه‌ای معنی واقعی یک استعداد در ورزش ایران دانست. او خودساخته بود، بدون رانت بالا آمد، برای ماندن در تیم‌های ملی ایران، تن به هرخواسته ودستورنداد، عضو هیچ باند سیاسی یا مافیای مالی نشد ودرنهایت زیر شدیدترین فشارها، محرومیت‌ها و جریمه‌ها قرار گرفت.

صابر کجا متولد شد وچگونه به‌سوی والیبال رفت؟

صابر کاظمی سوم دی۱۳۷۷ در روستای «قانقرمه» ازتوابع شهرستان «آق‌قلا» استان گلستان به دنیا آمد. روستایی به‌غایت محروم مانده از ثروت کشور که درسال‌های اخیر تنها دو خبر درموردش در رسانه‌ها نشر شده. «سیل» و ویران شدن خانه‌ها ومزارع و البته افتتاح یک استخر سرپوشیده.

خبر افتتاح استخر سرپوشیده در روستای قانقرمه به حدی برای مسئولین استانی هیجان‌انگیز بود که «هادی حق‌شناس» استاندار وقت گلستان آن را «پروژه بزرگ فرهنگی ورزشی» نامید وخبرگزاری «ایرنا» وابسته به دولت جمهوری اسلامی از حضور معاونان وزیر تعاون در این روستا برای مراسم افتتاحیه‌‌اش نوشت.   

وقتی صابر۱۲ساله بود، این شهرستان نه زمین فوتبال داشت، نه سالن والیبال، نه مجموعه‌ای برای ساده‌ترین ورزش‌های عمومی.

او ازهمان سن و با اصرار وتشویق پدرش، به دلیل قد متفاوتی که نسبت به‌تمامی هم‌رده‌های سنی خود داشت، به سمت رشته ورزشی والیبال رفت. چون تیمی در رده سنی‌ نونهالان و نوجوانان وجود نداشت، به تیم غیرحرفه‌ای وآماتوری «میدان آق‌قلا» که درلیگ محلات گلستان شرکت می‌کرد، پیوست.

صابر کاظمی تا ۱۵سالگی در رده محلات گلستان تمرین کرد تا این‌که روزی هنرش به چشم «محمد وکیلی» نشست. محمد وکیلی، استعداد یاب برجسته والیبال ایران است که از سال‌های ابتدایی دهه ۱۳۹۰ خورشیدی، هم وظیفه استعدادیابی در والیبال ایران را برعهده داشت وهم مدتی سرمربی تیم ملی والیبال نوجوانان ایران بود. اوشهر به شهر وروستا به روستا به دنبال استعدادهای درخشان ایران می‌رفت و درهمین سفرها بود که صابرکاظمی،«مرتضی شریفی»، «محمدرضا حضرت‌پور» و«امیرمحمد فلاحت‌خواه» را دید وبه والیبال ایران معرفی کرد.

صابر کاظمی که در۱۶سالگی، از روستای قانقرمه به تیم ملی والیبال نوجوانان ایران رسید، جزو نسل طلایی بود که مانند مرتضی شریفی ومحمدرضا حضرت‌پور وبرخی دیگر، ناگهان از تیم ملی نوجوانان، به اردوی تیم ملی دعوت شدند.

ازعجایب صابر کاظمی این بود که او ابتدا به اردوی تیم ملی نوجوانان دعوت شد و دوسال بعد، اولین قرارداد حرفه‌ای خود را با یک باشگاه امضا کرد؛ نخستین باشگاه او شمس تهران یکی از باشگاه‌های زیرمجموعه کاله مازندران بود.

 چه رکوردها وافتخاراتی به یادگار گذاشت؟

صابر کاظمی پس از سه سال دعوت جست و گریخته به اردوهای تیم ملی بزرگ‌سالان سرانجام درسال۱۳۹۷ اولین بازی خود را با پیراهن تیم ملی والیبال ایران درسن۲۰ سالگی انجام داد.

«ایگور کولاکوویچ» سرمربی مقدونیه‌ای وقت تیم ملی ایران، به صابر لقب «صاعقه» داده بود و می‌گفت سرعتش در پرش و قدرت آبشارهایش منحصربه‌فرد است.

صابر را آرام‌آرام با به‌عنوان بازیکن «پشت خط زن» باقدرت ضرباتی برق‌آسا دروالیبال ایران، آسیا وجهان شناختند. ثبت آبشاری باسرعت ۱۱۸ کیلومتر بر ساعت و پرشی برای آبشاری با ارتفاع ۳ متر و۶۱ سانتی‌متری Spike reach ازجمله یادگارهای این والیبالیست نابغه بود.

صابر کاظمی حدفاصل سال‌های ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۳ بازیکن ثابت تیم‌های ملی ایران بود. دراین حدفاصل با تیم ملی والیبال ایران به ۲ قهرمانی بازی‌های آسیایی ۲۰۱۸ جاکارتا و۲۰۲۲ هانگژو دست‌یافت. یک مدال طلا ۲۰۲۱ ویک مدال نقره ۲۰۲۳ جام ملت‌های آسیا را کسب کرد و در دو دوره بازی‌های لیگ ملت‌های والیبال مردان جهان حضور داشت.

او همچنین ارزشمندترین بازیکن مسابقات قهرمانی آسیا سال ۲۰۲۱، هفتمین والیبالیست برتر درامتیازآوری درلیگ ملت‌های جهان ۲۰۲۱ (با رکورد ۱۷۷ امتیاز)، بهترین بازیکن فینال دربازی پایانی قهرمانی آسیا ۲۰۲۱ را به دست آورد.

 چه کسانی صابر و خانواده کاظمی را زیر فشار گذاشتند؟

صابر کاظمی بنا به تصمیمی که هرگز به‌صورت رسمی رسانه‌ای نشد ولی برخی از نزدیکانش آن را برگرفته از «اعتقاداتش» می‌دانستند، سال ۲۰۲۳ از حضور دراردوی تیم ملی والیبال پرهیز کرد.

فدراسیون والیبال در ابتدا حکم به ۲ سال محرومیت از حضور درتمامی رقابت‌های باشگاهی و ملی صابر کاظمی داد. وب‌سایت فدراسیون والیبال ۲۲شهریور۱۴۰۳ خبر از تغییر حکم صابر کاظمی وتبدیل‌شدن محرومیت دوساله او به «دو میلیارد هزینه برای زیرساخت‌های والیبال درمناطق محروم استان گلستان» می‌دهد.

فدراسیون والیبال اما پس از دریافت کامل مبلغ ۲ میلیارد تومان، حکم محرومیت کاظم را باطل نکرد تا او برای قرارداد با باشگاه‌های داخلی دچار مشکل شود و برای ادامه فعالیت حرفه‌ای خود به قطر برود.

بااین‌وجود فدراسیون والیبال درمکاتبه‌ای که با فدراسیون جهانی والیبال داشت ادعا کرد که صابرکاظمی همچنان محروم است واجازه بازی برای تیم الریان قطر را ندارد.

صابر کاظمی تنها ۶ روز پس از عقد قرارداد با باشگاه الریان قطر دچار ایست مغزی شد و روز ۱۴آبان۱۴۰۴ودرفاصله ۲ روز پس ازآن‌که پزشک معتمد رییس مجلس خبر از «مرگ مغزی» او داد، درگذشت.

بخش عمده‌ای ازاتفاقاتی که برای این نابغه والیبال ایران طی روزهای منتهی به درگذشتش افتاد، درمغایرت با خواسته‌های خانواده‌اش بود. خانواده صابر، با انتقال او به ایران به دلیل تاکید پزشک‌های متخصص برای جابجا نشدن او، به‌شدت مخالفت کرده بودند، اما درنهایت با فشار«میلاد تقوی» رییس فدراسیون والیبال و«رضا جباری» پزشک مورد تایید حکومت، صابر را به ایران منتقل کردند.

رسانه‌های ایران ۷آبان۱۴۰۴ به نقل از میلاد تقوی مدعی شدند که خانواده صابر کاظمی با اهدای اعضای بدن او موافقت کرده‌اند که این موضوع هم با واکنش و تکذیب اعضای خانواده‌اش همراه شد. به نظر می‌رسید فدراسیون والیبال برای درگذشت او بیش از زنده ماندنش برنامه دارد.

 ایست مغزی صابر، یادآور اتفاق تلخ دیگری بود که پسر رعنای والیبال ایران درسال ۱۳۹۷ تجربه کرد. زمانی که دراوج جوانی در اردوی تیم ملی والیبال دچار شکستگی مچ پا شد. او به وب‌سایت فدراسیون جهانی والیبال سال ۱۳۹۹ گفت: «این زمان برایم خیلی سخت گذشت. چون احساس می‌کردم دیگر همه، اعتمادشان را به من ازدست‌داده‌اند. فکر می‌کردند من تمام شدم، اما همین باعث شد انگیزه‌ام بیشتر شود و دوباره برگردم.»

 او این بار اما دیگر برنگشت. در۲۶ سالگی خاموش شد.  

https://iranwire.com/fa/features/146096-