۱۴۰۴ شهریور ۱۳, پنجشنبه

گفتگودرباره بحران حافظه ی تاریخی وجمعی در ایران

گفتگو درباره بحران حافظه تاریخی ونیز حافظه جمعی و نیز اهمیت آن برای قومیتها و ملیتها وغیره در ایران

https://youtu.be/qgjCWeZzTrQ?si=9qoDWwWSBPil1ox4

بحران حافظه ی تاریخی وجمعی در ایران

حافظه ی تاریخی و جمعی چیست؟ آیا ایرانیان از نبود و کم‌بود حافظه ی تاریخی رنج می‌برند؟ چه نسبتی میان حافظه ی جمعی و فرهنگ یا سنت تاریخ‌نویسی هست؟

آشکارا پس‌وپشت هیچ ملت و سرزمینی خالی نیست. یعنی هیچ ملت و سرزمینی از زیربوته نیامده است. هر ملتی دریک معنا تاریخی ویژه دارد؛ ومی‌توان درشرایط مناسب توضیح داد آن هویت ملی ازکجا آمده است؛ چه‌گونه برآمده است؛ وبه کدام سرنام‌ بزرگتری می‌رسد. اگر تاریخ را به رخ‌دادهای گذشته فروکاهیم، هیچ سرزمینی بی‌‌تاریخ نیست؛ و نبوده است. اما اگر تاریخ نوشتن تاریخ وخودآکاهی به آن رخ‌دادها باشد، داستان دگرگون می‌شود؛ مردمانی همانند یونان با ایران بسیار گوناگون هستند. آن‌ها نه‌تنها تاریخ خود را نوشته‌اند که تاریخ هم‌سایه‌گانی همانند ایران را هم نوشته‌اند. چه تفاوتی میان حافظه ی تاریخی درغرب یونانی وشرق ایرانی هست؟ دراین چشم‌انداز آیا می‌توان کشورها وسنتها را به دو بخش تاریخ‌دار و بی‌تاریخ بخش کرد؟ آیا ما ایرانیان گرفتار بی‌تاریخی هستیم؟ و انحطاط، پس‌مانده‌گی، درمانده‌گی، استبداد یا فرومانده‌گی در فرآیند گذار از سنت به جهان‌ها ی جدید و نوینش نام دیگر همین بی‌تاریخی وبحران درحافظه ی جمعی است؟ منحنی‌های پخش طبیعی Normal distribution curves)  چه می‌گویند؟ و ما را در کجا قرار می‌دهند؟

    این همه را با سعید پیوندی که یکی از چهره‌ها ی جمهوری‌خواه برجسته ی دانشگاهی و سیاسی است درمیان گذاشته‌ام و در پی آن بوده‌ام که داشته‌ها و ناداشته‌ها ی خود در ایران، و در گستره ی فرهنگ را پوست‌گیری کنم. در این برنامه از او ‌جامعه‌شناسی برجسته است، پرسیده‌ام: ریشه‌ها ی بحران در حافظه جمعی در ایران به کجا می‌رسد؟ و اگر ایرانیان گرفتار بحران، آشفته‌گی یا حتا بی‌حافظه‌گی تاریخی هستند، هویت ایرانی چه‌گونه بالا می‌آید؟ گذشته در این بحران چه‌گونه به حال و آینده پیوند می‌خورد؟ آیا شکست‌ها ی ایرانیان در جهان معاصر در استقرار دمکراسی، و .. با این بحران هم‌وندی دارد؟ برای خودپایی از حافظه ی جمعی چه نسبتی باید میان سپهر سیاسی و گستره ی همه‌گانی باید تعریف شود؟ تا چه میزان جدایش میان سپهر سیاسی و گستره ی همه‌گانی به این فرآیند کمک می‌کند؟ آیا با چیره‌گی سیاست بر گستره ی همه‌گانی در بنیادها امکانی برای برساختن حافظه ی جمعی پویا و ملی وجود دارد؟ چه‌گونه می‌توان حافظه ی جمعی را از دست‌اندازی سیاست‌مدارها و جریان‌ها ی چیره دور داشت؟

با بازخوردها و پسند و‌ پشتیبانی(سای‌سکرایب) خود ما را درگسترش ارزش‌های نوین یاری کنید.

۱۴۰۴ شهریور ۴, سه‌شنبه

زلیخا موخاممئد اوُوا همسر زنده یاد ساپار انصاری

 زلیخا محمدوا ، زنی ماندگار در تاریخ و فرهنگ تركمن

زلیخا محمدوا اولین مدرک علمی دانشگاهی را درسال 1948 ازموضوع "زبان ترکمنی درنسخه خطی دیوان مختومقلی"، سپس درسال 1969 با دفاع از موضوع "تحقیقاتی درباره تاریخ زبان تركمنی درقرون 11 و12" براساس آثار طبع شده به‌زبان عربی"، از دكترای خود بطور موفقیت آمیز دفاع نموده‌ است. وی در زمینه تاریخ و فرهنگ تركمن مربوط به‌قرون 11 و 12 بیش از 60 مقاله علمی و تحقیقاتی نوشته است ومقالات وكارهای متعدد علمی دیگر مربوط به‌ترجمه‌هایی از ادبیات روس و عرب به‌زبان تركمنی انجام داده است….

زلیخا محمدُوا باقی‌اوُونا درسال 9/1/1922 دراستان ماری تركمنستان متولد شده و درسال7/5/1984 میلادی درعشق‌آباد وفات یافت. درباره این زن عالم( دانشمند) جمهوری تركمنستان، اطلاعات مختصر زیر را لازم دانستم.

وی عالم نامدارتركمن در دوره شوروی سابق، عالم زبان‌شناس، كه تسلط كامل به‌زبان و ادبیات فارسی، عربی، روسی داشت و دارنده ی دكترای علوم زبان‌شناسی (سال 1969)، عضو آكادمی علوم جمهوری تركمنستان شوروی (1951)، كارمند علمی نامدار تركمنستان (1972) بوده است. زلیخا محمدوا درسال 1948 از موضوع "زبان، نسخه خطی دیوان مختومقلی"، و درسال 1969 ازموضوع "تحقیقاتی درباره تاریخ زبان تركمنی در قرون 11 و 12، براساس آثار طبع شده به‌زبان عربی"، از دكترای خود دفاع نموده‌ است. وی نویسنده بیش از 60 مقاله علمی و تحقیقاتی در زمینه تاریخ و فرهنگ تركمن مربوط به‌قرون 11 و 12 می باشد ومقالات و كارهای متعدد علمی دیگر مربوط به‌ترجمه‌هایی از ادبیات روس و عرب به‌زبان تركمنی انجام داده است. وی با آشنایی كامل به‌زبان‌‌های تركمنی، فارسی، عربی، روسی و انگلیسی، درمورد تاریخ، فرهنگ و ادبیات تركمنستان در دوره شوروی سابق كار‌های علمی ارزنده‌ای انجام داده و از خود به‌یادگار گذاشته است. زلیخا محمدوا، در بین تمام جمهوری‌های شوروی سابق ومراكز علمی و تحقیقاتی بین‌المللی معروف بوده و درطول عمر خود در زمینه زبان و ادبیات فارس و عرب و ترجمه آن، تلاش‌های زیادی نموده و به‌خاطر این تلاش‌ها از سوی پرزیدیوم عالی جمهوری تركمنستان، بار‌ها و بار‌ها مورد تقدیر قرار گرفته است.
زلیخا محمدوا در نهم ژانویه سال 1922 میلادی در روستای ملك یوسف دراستان ماری دریك خانواده كارگری به‌دنیا آمده. درسال 1927 تحصیلات ابتدایی خود را در«یولوتون» شروع می‌كند. درسال‌های 1937- 1931 به‌تحصیلات خود درشهرعشق آباد ادامه می‌دهد وبه علت هوش و استعداد خاصی كه داشت، دوره ده ساله متوسطه را در مدت كوتاهی تمام می‌كند.
وی بعد وارد تربیت معلم عشق آباد می‌شود. درسال 1939 تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه كاباردینو- بالقار درشهر نالیچیك ادامه می‌دهد. درسال 1941 تحصیلات به اتمام رسانده به شهر عشق آباد برمی‌گردد.
درسال 1942- 1941 به عنوان مدیر بخش ادبیات دانشگاه تربیت معلم عشق آباد، كار می‌كند. درسال 1942 برای ادامه تحصیل به‌مسكو می‌رود و در رشته تاریخ تحصیلات خود را ادامه می‌دهد. درسال 1944 دوره انستیتوی خط و زبان اقوام شوروی وابسته به‌آكادمی علوم شوروی را می‌گذراند. درسال 1948 به انستیتوی زبان و تحقیقات آكادمی علوم وارد می شود. درسال 1948 با نوشتن كتاب:«مفاهیم دستنویس‌های ترکمنصحرا در دیوان مختومقلی»، از تز دانشگاهی خود دفاع می‌كند. درسال1949- 1948 به عنوان استاد دانشگاه در انستیتوی تربیت معلم برای مدارس ملی تركمنستان، وابسته به آكادمی علوم این كشور مشغول می‌شود. درسال 1949 مسئول زبانشناسی انستیتوی زبان و ادبیات آكادمی علوم می‌شود. درسالهای 1984- 1951 مسئول مجله «خبار، جمعیت، علم»، از انتشارات آكادمی علوم می‌شود. درسال 1951 به‌عضویت بخش خبرنگاران آكادمی علوم برگزیده می‌شود. درسال 1959-1952 به‌عنوان یكی از عالمان مطرح در بخش زبان و ادبیات آكادمی علوم تركمنستان در دوره شوروی سابق، درسال 1961 -1959 مسئول بخش زبان و ادبیات آكادمی علوم، 1966-1961 بالاترین مقام علمی دانشكده زبان و ادبیات آكادمی علوم، در سال 1973- 1966 به‌عنوان مسئول بخش نسخ خطی دانشگده زبان و ادبیات آكادمی علوم برگزیده می‌شود. درسال 1967 دیپلم افتخار ویژه از طرف بالاترین مقام آكادمی علوم شوروی سابق به وی اهدا می‌شود. وی درسال 1969 از موضوعات: تاریخ زبان تركمنی درقرون 11 و12 وچشمه‌های( منابع) زبان عربی به‌عنوان تز دكترای خود دفاع می‌كند. درسال 1970 بااهدا مدال«توانایی در زحمت» كه یكی از مهمترین مدال‌های اهدایی در دوران شوروی سابق بود، مورد تقدیر قرار می‌گیرد. در سال 1972 عنوان نشان« عالم برجسته تركمنستان شوروی درعلم و تكنیك» را دریافت می‌كند. درسال 1976 به‌عنوان نماینده شوروی سابق دركنفرانش علمی و بین‌المللی هلسینكی شركت می‌كند. درسال 1978 به عضویت بخش خبرنگاری جمعیت «حمایت از زبان ترك» در تركیه پذیرفته می‌شود. درسال 1978 به عنوان یك عالم برجسته دركنگره بین المللی درشهر كراكوف لهستان شركت می‌كند. در سال 1982 به دریافت دیپلم افتخار ویژه تركمنستان شوروی كه بالاترین نشان پرزیدوم این كشور می‌باشد، نائل می‌گردد. وی در سال 1984 دیده ازجهان هستی فرو می‌بندد.
استاد «آلماز یازبردی»، نویسنده و محقق و رئیس كتابخانه بخش آكادمی علمی تركمنستان، درباره زندگی زلیخا باقیوا محمدوا، كتابی نوشته كه این كتاب درسال 1996 توسط «علم نشریاتی» تركمنستان در عشق آباد چاپ و منتشر شده است.
ائلمان توران

* از نشریه گفتمان ترکمنها برگرفته شد ودرآنجا منبع را "وبلاگ آذربایجان وار اوُلسون" قید کردند.

https://turkmentalk.wordpress.com/2010/09/23/

۱۴۰۴ مرداد ۳۰, پنجشنبه

دو2مطلب درباره یک پدیده اجتماعی درتوکمن صحرای ایران

1-تعصبات طایفه‌ای درتضعیف همبستگی اجتماعی ترکمن‌ها و ضرورت بازاندیشی درالگوهای انتخاباتی

چکیده : قوم ترکمن درایران با جمعیتی حدود یک میلیون نفر درترکمن‌صحرا، یکی از اقوام اصیل و ریشه‌دار کشور است. با وجود سابقه فرهنگی وتاریخی غنی، این قوم درعرصه‌های سیاسی واجتماعی با چالش‌هایی جدی روبه‌روست. یکی از اصلی‌ترین چالش‌ها طایفه‌گرایی و تیره‌محوری درفرایندهای انتخاباتی است؛ امری که سبب تضعیف انسجام اجتماعی، بازتولید کینه‌های تاریخی و فرصت‌یابی برای افراد نالایق شده است. این مقاله با رویکردی تحلیلی ـ توصیفی، ریشه‌های تاریخی و اجتماعی طایفه‌گرایی را بررسی کرده و پیامدهای آن را درسطح سیاسی واجتماعی تحلیل می‌کند. همچنین راهکارهایی برای بازاندیشی درالگوهای مشارکت سیاسی وتقویت هویت جمعی ترکمن‌ها ارائه می‌دهد.

مقدمه: انتخابات درنظام‌های دموکراتیک نه‌تنها سازوکاری برای گردش قدرت سیاسی است، بلکه عرصه‌ای برای نمایش سرمایه اجتماعی وهمبستگی قومی نیز به‌شمار می‌رود. درجوامع قومی کوچک، مانند ترکمن‌های ایران، انتخابات می‌تواند فرصتی برای تقویت وحدت و تثبیت جایگاه سیاسی آنان باشد. اما واقعیت نشان می‌دهد که در بسیاری از موارد، این فرآیند تحت‌تأثیر تعلقات طایفه‌ای قرار گرفته و به‌جای همگرایی، شکاف‌های اجتماعی و سیاسی را تشدید کرده است.
برای درک عمیق‌تر این مسئله باید به دو سطح توجه کرد:
سطح تاریخی و ریشه‌های شکل‌گیری طایفه‌ها.
سطح اجتماعی و سیاسی امروز که بازتاب آن درعرصه انتخابات آشکار می‌شود.

تحلیل ریشه‌های تاریخی واجتماعی طایفه‌گرایی:

۱- سیاست‌های تاریخی قدرت‌های مرکزی:
درتاریخ ایران، دولت‌های مرکزی برای کنترل اقوام مختلف اغلب به سیاست تقسیم و تضعیف متوسل شده‌اند. درمورد ترکمن‌ها نیز ایجاد و تقویت تیره‌ها و طایفه‌ها، ابزاری برای جلوگیری از شکل‌گیری یکپارچگی قومی بوده است. این سیاست‌ها در واقع نوعی مهندسی اجتماعی از بالا به‌شمار می‌رفت که با بهره‌گیری از شکاف‌های درونی، امکان مدیریت و کنترل ترکمن‌ها را آسان‌تر می‌کرد.

۲- ساختار سنتی جامعه ترکمن :
جامعه ترکمن به‌طور سنتی بر پایه روابط خونی و قبیله‌ای شکل گرفته است. درگذشته این ساختار کارکرد مثبتی داشت؛ چرا که امنیت، همیاری اقتصادی و انسجام درون‌گروهی را تضمین می‌کرد. اما درشرایط مدرن که جامعه نیازمند انسجام فراگیرتر و ملی‌تر است، این ساختار به‌جای همبستگی، به ابزاری برای رقابت‌های درون‌گروهی تبدیل شده است.

۳- ضعف آگاهی سیاسی و اجتماعی در گذشته :
سطح پایین سواد عمومی و آگاهی سیاسی در دهه‌های پیشین، زمینه‌ساز استمرار تعصبات طایفه‌ای بود. در واقع، عدم دسترسی به دانش مدرن و ابزارهای تحلیل سیاسی موجب شد که بسیاری از ترکمن‌ها انتخاب‌های خود را نه بر اساس شایستگی و کارآمدی، بلکه بر مبنای وابستگی‌های خونی انجام دهند.

پیامدهای طایفه‌گرایی :

 یک تحلیل جامعه‌شناختی:
۱- تضعیف سرمایه اجتماعی :
سرمایه اجتماعی به‌معنای اعتماد، شبکه‌ها و هنجارهایی است که همکاری جمعی را تسهیل می‌کند. طایفه‌گرایی باعث می‌شود ترکمن‌ها به‌جای اعتماد افقی (بین طوایف)، تنها به اعتماد درون‌طایفه‌ای تکیه کنند. این امر سرمایه اجتماعی کل جامعه ترکمن را کاهش داده و مانع از شکل‌گیری قدرت جمعی می‌شود.

۲- پراکندگی آرا و شکست سیاسی:
در انتخابات‌های شوراها، مجلس یا حتی ریاست‌جمهوری، پراکندگی آرا میان طوایف مختلف موجب می‌شود که نامزدهای شایسته نتوانند به اجماع برسند. در نتیجه، افراد کم‌صلاحیت که اتفاقاً از تعصبات کمتری برخوردارند، با بهره‌گیری از حمایت‌های بیرونی، پیروز میدان می‌شوند.

۳- بازتولید کینه‌ها و شکاف‌های تاریخی:
رقابت‌های انتخاباتی طایفه‌ای نه‌تنها وحدت را تضعیف می‌کند، بلکه کینه‌ها و اختلافات دیرینه را بازتولید می‌نماید. در حالی که جوامع مدرن تلاش می‌کنند بر گذشته‌های قبیله‌ای فائق آیند، در ترکمن‌صحرا این سنت گاه به‌عنوان مانعی برای تحقق آینده‌ای مشترک عمل می‌کند.

۴- فرصت‌طلبی گروه‌های بیرونی :
رقابت‌های درونی ترکمن‌ها فرصتی برای دیگر گروه‌ها و اقوام فراهم می‌کند تا با بهره‌گیری از این تفرقه، موقعیت خود را تقویت کنند. این وضعیت در واقع ضعف درونی ترکمن‌ها را به ابزاری برای کنترل بیرونی تبدیل کرده است.

*ضرورت بازاندیشی در هویت و مشارکت سیاسی ترکمن‌ها:

۱- گذار از هویت طایفه‌ای به هویت قومی:
ترکمن‌ها باید دریابند که تنها از طریق تاکید بر هوویت مشترک ترکمنی می‌توانند درعرصه ملی قدرت چانه‌زنی پیدا کنند. تیره‌گرایی اگرچه ریشه در سنت دارد، اما در دنیای امروز صرفاً مانعی برای پیشرفت است.

۲- استفاده ازظرفیت نخبگان و بزرگان:
بزرگان قوم درهر برهه تاریخی نقشی اساسی درهدایت جامعه داشته‌اند. امروز نیز با تکیه بر خرد و تجربه آنان می‌توان از هرج‌ومرج اجتماعی پرهیز کرده و مسیر وحدت را هموار ساخت.

۳- بهره‌گیری از سرمایه علمی و فرهنگی:
ترکمن‌ها درآزمون‌های علمی و اجتماعی همواره نشان داده‌اند که از ضریب هوشی و توانمندی‌های بالا برخوردارند. این ظرفیت علمی وفرهنگی باید درخدمت تصمیم‌گیری‌های عقلانی و منطقی قرارگیرد، نه درخدمت تعصبات طایفه‌ای.

نتیجهگیری:
طایفه‌گرایی درمیان ترکمن‌ها نه‌تنها مانع پیشرفت سیاسی و اجتماعی است، بلکه سرمایه اجتماعی آنان را نیز تحلیل می‌برد. تحلیل جامعه‌شناختی این پدیده نشان می‌دهد که ریشه‌های آن در سیاست‌های تاریخی دولت‌های گذشته، ساختار سنتی جامعه و ضعف آگاهی سیاسی است. پیامدهای آن شامل پراکندگی آرا، شکست سیاسی، بازتولید کینه‌ها و فرصت‌طلبی گروه‌های بیرونی است. راه برون‌رفت از این چرخه، تاکید بر هویت مشترک ترکمنی، ارتقای آگاهی سیاسی، تقویت همبستگی اجتماعی و استفاده از ظرفیت نخبگان است. تنها از این طریق است که ترکمن‌ها می‌توانند در ساختار ملی جایگاهی متناسب با ظرفیت‌های فرهنگی و علمی خود کسب کنند.

منابع: 

1-آبراهامیان، یرواند. ایران بین دو انقلاب. ترجمه کاظم فیروزمند. نشر نی، ۱۳۸۹.
۲- بوردیو، پی‌یر. سرمایه اجتماعی و بازتولید نابرابری‌ها. تهران: انتشارات علمی، ۱۳۹۲.
۳- غفاری، غلامرضا. «قومیت و هویت ملی در ایران.» مجله علوم اجتماعی دانشگاه تهران، شماره ۳۰، ۱۳۸۴.
۴- نورمحمدی، عبدالرحمان. ترکمن‌ها در ایران معاصر: تاریخ، سیاست و هویت. گرگان: انتشارات دانشگاه گلستان، ۱۳۹۵.
۵- وبر ،ماکس . اقتصاد و جامعه. ترجمه منوچهر صانعی دره‌بیدی. نشر نی، ۱۳۹۷.
۶- کلاین، ف. هویت قومی و سیاست در جوامع چندفرهنگی. انتشارات نگاه معاصر، ۱۳۹۰ 

  نویسنده: عبدالحلیم کُر ،   1404/۵/۲۶ – 17اوت 2025   

  *لینک مطلب در گفتمان ترکمنها    https://turkmentalk.wordpress.com/2025/08/17/ 

2-تورکمنهای دمکرات ایران: حکومت ولی فقیه مانع همبستگی اجتماعی است!

بقول دوتوکویل یکی ازناموران علوم اجتماعی » برای اینکه انسانها متمدن شوند و همچنان متمدن باقی بمانند،هنر بهم پیوستن آنها، قانونی دقیق وروشن است.» نهادینه شدن این پیوستگی درخواسته های اجتماعی، شرط بقا و ادامه حیات در یک جامعه متکثر است. درطول حیات حاکمیت جمهوری اسلامی، نهاد های حکومتی از تحولات اجتماعی درایران واپس مانده اند.
حکومت جمهوری اسلامی ازآغاز حیات خویش، بنا بردیدگاه های ایدئولوژیک وامت گرایی شیعه بنا را بر اختلافات و منازعات اجتماعی قرارداده است.
نهادهای سیاسی حاکمیت برخلاف رسالت سیاسی واجتماعی وتاریخی خود سبب گسست های سیاسی و اجتماعی در جامعه ایران شده است. این ناکارایی ها تا به امروز نیز دوام یافته است و این عدم همبستگی وتبعیض درهمه لایه های حکومتی نهادینه شده است.

گنبدکاووس با ترکیب جمیعتی اکثریت تورکمن بعنوان یک شهر تورکمن نشین در ایران شناخته می‌شود.شورای شهر گنبد متشکل از هفت نفر است. سه نفر از آنها تورکمن هستند.
رئیس شورا شهر برای مدت یکسال از میان اعضا انتخاب می‌شود. امسال پنجمین و آخرین دور انتخاب ریاست شورای شهر یرگزارشد.هرچهار دوره قبلی رئیس شورای شهر ازاعضا غیرتورکمن انتخاب شده بودند. برای آخرین دوره قول و قرارهایی مبنی بر انتخاب نمادین یک نفر تورکمن به ریاست شورا داده می‌شود که نشانی از همبستگی باشد. ولی نمایندگان قدرت در جامنطقه مانع این امر نمادین شده و برای آخرین بار نیز در رای گیری، یک عضوغیر تورکمن به ریاست شورای شهر انتخاب شد. این تصمیم از نظر قانونی هیچ ایرادی به آن وارد نیست. ولی ازمنظر همبستگی اجتماعی درجامعه رنگارنگ گنبد قابل دفاع نیست.

نمایندگان قدرت درمنطقه تحمل یک سال ریاست یک تورکمن در شورای شهر را ندارند. واینگونه عملکرد انحصارطلبانه و تنگ نظرانه حاکی از ذات یک رژیم تمامیت خواه را به نمایش می گذارد.

تورکمنها درمدیریت استان هیچ نقشی ندارند. با تورکمنها علنا بصورت افراد غیرخودی وغیرقابل اعتماد نگریسته می‌شود. علیرغم اینکه درانتخابات اخیر ریاست جمهوری، اکثریت قاطع تورکمنها به آقای پزشکیان رای دادند. ولی بعد از انتخابات سهم تورکمنها درتغییرات مدیریتی منطقه نزدیک صفر بود. فقط زمان رای گیری و نمایش‌های همبستگی «برادران تورکمن» خطاب می‌گردند.

شعار حکومت توتالیتر درمنطقه تورکمنصحرا «یا با من هستی ویا نیستی» هست.«با من» بودنش نیز همان پاچه خواری اش هست. تورکمنهایی را می یابند که درمراسم راهپیمایی اربعین شرکت می کنند ویا مراسم عزاداری حسینی به شیوه شیعه ها برگزار میکنند. این گونه موارد تحقیرفرهنگ وسنت تورکمنها است واین امر حتی مورد مخالفت بخشی از روحانیون تورکمن نیز هست.

درشرایطی که حاکمیت ناتوان از تامین حداقلهای نیازهای اساسی جامعه از قبیل برق، آب و غذا است وبعداز جنگ ۱۲روزه با اسرائیل دربحرانهای سیاسی و امنیتی قرار دارد، درمیانه این همه مشکلات مردم ، اینگونه تلاش برای عدم ایجاد همبستگی درتورکمنصحرا، جای تامل ونگرانی بسیار دارد که مبادا این سیاست حکومتی درآینده زمینه ساز بسیاری ازدرگیریهای فرهنگی واجتماعی گردد. همبستگی وهمگرایی اجتماعی وپایداری اقشار مختلف مردم دربرابر سیاستهای ضد ملی حکومت، باعث آرامش و امنیت درجامعه خواهد بود.

 تورکمن های دمکرات ، 28 مرداد 1404 – 19اوت 2025  

   لینک مطلب https://turkmentalk.wordpress.com/2025/08/19/

۱۴۰۴ مرداد ۲۲, چهارشنبه

ترکمنهای افغانستان خواهان مذاکره با حکومت هسستند

اولین تشکل سیاسی ترکمن‌های افغانستان؛ «با طالبان مذاکره می‌کنیم»

 محب مدثر، روزنامه‌نگار ، ۲۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳ اوت ۲۰۲۵ : اخیرا، گروهی از نخبگان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ترکمن‌های افغانستان برای اولین‌بار، تاسیس تشکل جدیدی به نام «حزب عدالت ملی افغانستان» را اعلام کردند. محمدعیسی مصباح که به‌عنوان رئیس این تشکل سیاسی انتخاب شده است، به بی‌بی‌سی گفت که آنها درپی گفت‌وگو با حکومت طالبان هستند.

اعضای رهبری این حزب درکشورهای مختلف ساکن هستند، الله‌ نظر نظری ترکمن و شکوفه فرهنگ به‌عنوان معاونان این حزب معرفی شدند.

آقای مصباح همچنین گفت که ترکمن‌های افغانستان سال‌ها با محرومیت از آموزش، نبود کادرهای تحصیل‌کرده و تبعیض مواجه بوده‌اند وآنها درپی حقوق ترکمن‌ها و سایر اقوام کشور هستند.

چند فعال ترکمن‌ در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی گفتند که تأسیس این حزب می‌تواند به گشایش فضای گفت‌وگو و مشارکت اقوام یاری برساند، مشارکتی که در ساختار کنونی حکومت طالبان به‌شدت محدود شده است.

حکومت طالبان تشکیل و فعالیت احزاب سیاسی را ممنوع اعلام کرده‌ است و تا کنون تمایلی برای مذاکره برای تقسیم قدرت با گروه‌های سیاسی در خارج نشان نداده است

اعلام موجودیت «حزب عدالت ملی افغانستان» در استاتبول، ۲۸ ژوئیه ۲۰۲۵

تا اواسط قرن بیستم، نقش ازبک‌ها و ترکمن‌ها در ساختار قدرت سیاسی افغانستان بسیار کم‌رنگ بود و آنها مدعی‌اند که «با تبعیض ساختاری و سیستماتیک» روبرو بودند.

در حکومت چپ‌گرای دهه ۱۹۸۰، مشارکت سیاسی ترکمن‌ها افزایش یافت و برخی از چهره‌های ترکمن پست‌های دولتی گرفتند و وارد جریان‌های سیاسی شدند. با اینحال، این حضور به‌ندرت به سطوح بالای تصمیم‌گیری راه یافت.

در این دوره ترکمن‌ها بخشی از نیروهای نظامی منسجم شمال کشور را تشکیل می‌دادند، واحدهایی از «فرقه ۵۳» ارتش تحت فرماندهی عبدالرشید دوستم، شامل جنگجویان ترکمن بود که بازوی نظامی دولت وقت به‌شمار می‌رفت. در همین حال، شماری از ترکمن‌ها نیز به صفوف احزاب جهادی مخالف دولت پیوستند.

در دو دهه جمهوری تحت حمایت آمریکا، دراغلب کابینه‌ها، یک وزیر ترکمن حضور داشت و برخی از چهره‌های ترکمن وزیران معارف، مهاجرین ، و حج و اوقاف شدند. نمایندگان ترکمن به دو مجلس نمایندگان و سنا راه یافتند. اگرچه در دوره ریاست جمهوری محمد اشرف غنی، به‌ویژه در دور دوم که تا تابستان ۱۴۰۰ ادامه یافت، ترکمن‌ها نه در کابینه نماینده‌ای داشتند و نه در مجلس نمایندگان نقش برجسته‌ای ایفا کردند.

ریشه‌های تاریخی ترکمن‌های افغانستان

ترکمن‌ها از اقوام ترک‌تبار آسیای میانه‌اند که در گستره‌ای جغرافیایی شمال افغانستان، ترکمنستان، کشورهای آسیای میانه، تا بخش‌هایی از ایران، عراق، سوریه و پاکستان سکونت دارند. آنها از شاخه ترکان اوغوز به‌شمار می‌روند و زبان‌شان، ترکمنی، زبانی از شاخه خانواده زبان‌های ترکی-اوغوزی و زیرمجموعه زبان‌های اورال-آلتایی است.

در افغانستان بیشتر ترکمن‌ها به زبان ترکمنی صحبت می‌کنند اما برخی از گروه‌های که از لحاظ تاریخی بخشی از قبایل ترکمن محسوب می‌شوند، مانند افشارها، بیات‌ها و قزل‌باش‌ها فارسی صحبت می‌کنند. ترکمن‌های افغانستان اکثرا سنی مذهب و پیرو فقه حنفی‌اند.

جامعه ترکمن‌ها به‌طور سنتی به طایفه‌ها و قبایل متعددی تقسیم می‌شوند که از مهم‌ترین آنها «یموت»، «گوکلن»، «ارُس»، «سالور»، «ارک»، «چاودیر»، «يمرلی»، «ارساری»، «ساریق» و «تکه» است.

از آنجا که سرشماری دقیق و فراگیری درافغانستان انجام نشده است، آمار دقیق جمعیت ترکمن‌ها مشخص نیست.

ترکمن‌ها عمدتاً درمناطق شمال، شمال‌شرقی، شمال‌غربی و غرب افغانستان زندگی می‌کنند. بیشتر قبایل ترکمن در گذشته کوچ‌نشین بودند، اما به‌تدریج یک‌جانشین و مسکن‌گزین شدند.

صنایع دستی به‌ویژه قالی‌بافی و گلیم‌بافی از مهم‌ترین صنایع دستی ترکمن‌ها است که شهرت جهانی دارند.

ترکمن‌ها در تاریخ آسیای میانه به‌عنوان قبایلی جنگجو شناخته می‌شدند که در تشکیل و تقویت امپراتوری‌های بزرگ ترک‌تبار از جمله سلجوقیان، خوارزمشاهیان، عثمانی، صفویان، آق‌قویونلوها، قراقویونلوها، افشاریه و قاجاریه نقش مؤثری ایفا کرده‌اند. تا نیمه قرن هجدهم میلادی، ترکمن‌ها جایگاهی مهم درمناسبات سیاسی و نظامی منطقه داشتند.

جایگاه ترکمن‌ها در حکومت طالبان م

توضیح تصویر،شیخ محمد قاسم راسخ، معاون قاضی‌القضات بالاترین مقام از قوم ترکمن در حکومت فعلی طالبان است

شمار قابل‌توجهی از ترکمن‌ها و ازبک‌ها در سال‌های اخیر به طالبان پیوسته‌اند.

آقای مصباح از عوامل اصلی این گرایش را بی‌سوادی گسترده و نبود امکانات آموزشی در مناطق ترکمن‌نشین می‌داند که به گفته او زمینه‌ گسترش مدارس دینی و افراط‌گرایی مذهبی را فراهم کرده است، همچنین فقر شدید، بیکاری و نبود فرصت‌های شغلی در این مناطق جوانان ترکمن را به‌سوی گروه‌های افراطی سوق داده است.

فعالان ترکمن هم بر این باورند که «بی‌توجهی تاریخی» دولت مرکزی به مناطق ترکمن‌نشین، «ظلم، ستم و فشارهای زورمندان محلی و قومی»، به نارضایتی عمیق انجامیده بود. مجموعه این عوامل موجب شد تا بخشی از ترکمن‌ها به‌گونه‌ای بی‌سابقه‌ای به صفوف طالبان و گروه‌های افراطی‌ دیگر بپیوندند.

جنگجویان ترکمن همراه با نیروهای طالبان در عملیات‌های عمده این گروه برای تصرف مناطق عمدتا در شمال افغانستان نقش فعال و برجسته داشتند.

با بازگشت طالبان به قدرت در تابستان ۱۴۰۰، اقلیت‌های قومی و مذهبی به حاشیه رانده شدند.

چهره‌ برجسته ترکمن در حکومت طالبان، «شیخ محمد قاسم راسخ» است که به عنوان معاون قاضی‌القضات کار می‌کند.

 فرهنگ و زبان ترکمنی

ترکمن‌ها دارای فرهنگ غنی هستند، فرهنگ آن‌ها شامل سبک زندگی خاص، موسیقی سنتی با آلات موسیقی ویژه، پوشاک محلی زنانه و مردانه، صنایع دستی و آداب و رسوم منحصر‌به‌فرد است.

فعالان ترکمن می‌گویند برخی از دولت‌های افغانستان تلاش کرده‌اند فرهنگ و تاریخ ترکمن‌ها که بخشی از فرهنگ ترکی در کشور است را «به حاشیه رانده یا حذف» کنند.

پخش برنامه‌های ترکمنی از رادیو و تلویزیون ملی افغانستان برای اولین‌بار در سال ۱۳۵۱ آغاز شد.

در دهه ۱۳۶۰، برنامه‌های فرهنگی ترکمنی گسترش یافت و آموزش زبان ترکمنی در مدارس آغاز شد. نشریات «گوراش» به زبان ترکمنی و«یولدوز» به زبان ازبکی منتشر می‌شدند. تدریس زبان‌های محلی به‌صورت رسمی در مکاتب آغاز شد و رفته‌رفته به دانشگاه‌ها راه یافت و رشته زبان ترکمنی در چند دانشگاه ایجاد و کتاب‌هایی به زبان ترکمنی نشر شدند. از این منظر این دوره در تاریخ معاصر افغانستان پیشینه نداشت.

https://www.bbc.com/persian/articles/c98l4r5775vo

۱۴۰۴ مرداد ۲۱, سه‌شنبه

بیانیه اوت25 کنگره ملیتها علیه بازتولید دیکتاتوری واستمرار ستم وتبعیض

بیانیه کنگره ملیت‌های ایران فدرال علیه بازتولید دیکتاتوری و استمرار یک قرن ستم و تبعیض ملی

هم‌میهنان آزادیخواه، ملت‌های به‌حاشیه ‌رانده ‌شده ایران!

یک قرن گذشته، ازسلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، تاریخ مشترک ملت‌های ایران را با زخم و خون نوشته است. با نام‌ها و پرچم‌های متفاوت، اما با یک ماهیت مشترک: مرکزگرایی مطلق، انکار هویت‌های ملی و فرهنگی، سرکوب بی‌رحمانه آزادی، وغارت منابع ملل به حاشیه رانده شده۔

سلطنت پهلوی، با ادعای «مدرنیزاسیون»، در عمل صدای ملت‌های کورد، بلوچ، ترک، عرب، ترکمن، کاسپی، لُر و دیگران را در گلو خفه کرد. سیاست تک‌هویتی و تحمیل فرهنگ واحد، ممنوعیت زبان مادری، سانسور گسترده، زندان‌های مخوف و شکنجه‌ گاه‌ها، ممنوعیت احزاب و نابودی هر گونه فعالیت مستقل سیاسی، چهره  واقعی آن رژیم بود. سرکوب جنبش ‌های آزادی ‌خواهانه، نابودی میراث فرهنگی ملت‌ ها، و تبدیل کشور به مرکز یک قدرت مطلقه، نتیجه حاکمیت آنان شد.

جمهوری اسلامی که با شعار «آزادی» بر ویرانه‌های سلطنت نشست، همان مسیر را با شدت و خشونت بیشتر ادامه داد. با تکیه بر دین و ایدئولوژی مذهبی، ساختار همان نیروهای امنیتی و نظامی پهلوی را به ارث برد و در کنار آن، دستگاه‌های تازه ‌ای برای سرکوب  ساخت. هزاران زندانی سیاسی را اعدام کرد، مخالفان را ترور نمود، زنان و جوانان و فعالان مدنی را با باتوم و گلوله و شکنجه خاموش ساخت، و با سیاست‌های مافیایی و رانت‌محور، اقتصاد کشور را به نابودی کشاند. امروز بی‌آبی، بی‌برقی، بیکاری، فقر و نابودی محیط زیست، از حاشیه‌ترین روستاها تا قلب شهرهای مرکزی، نتیجه این حاکمیت ویرانگر است.

دراین شرایط، ملت‌های کورد، بلوچ، فارس، عرب، لُر، ترک، ترکمن، کاسپی و دیگرساکنان کشور ایران کثیرالمله نه تنها زیر بار ستم ملی و تبعیض فرهنگی و زبانی مانده‌اند، بلکه در سال‌های اخیر قربانی کشتار مستقیم و سرکوب خونین نیز شده‌اند۔

با اوج گرفتن خیزش‌های آزادی‌خواهانه، جریان‌هایی همچون سلطنت‌طلبان به رهبری آقای رضا پهلوی و اصلاح‌طلبان حکومتی به رهبری آقای میرحسین موسوی، در تلاش‌اند با چهره‌ای بزک ‌شده دوباره همان دیکتاتوری را بر ملت‌های ایران تحمیل کنند. یکی با ادعای «بازگرداندن شکوه سلطنت»، و دیگری با شعار «رفراندوم در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی»، می‌خواهند مسیر واقعی آزادی و عدالت را منحرف کنند. هیچ‌یک از این دو، نه تنها به نقد صادقانه گذشته خود نپرداخته‌اند، بلکه در بزنگاه‌ها آشکارا از سرکوب ملت‌ها و جنبش‌های آزادی‌خواهانه دفاع کرده‌اند.

ما ملت‌های ایرانِ کثیرالمله، با تجربه تاریخی خونین خود، هشدار می‌دهیم که بازگشت به سلطنت یا ماندن در چارچوب جمهوری اسلامی، یعنی تکرار همان چرخه استبداد، تبعیض، فقر، نابودی فرهنگ‌ها و حتی خطر جنگ داخلی.

آینده ایران نه در بازگشت به سلطنت به تاریخ سپرده شده است و نه در تداوم استبداد دینی؛ آینده آن در جمهوری فدرال دموکراتیک است، جمهوری‌ای که بر پایه جدایی دین از حکومت، تضمین آزادی کامل سیاسی و فرهنگی، برابری حقوق ملیت‌ها با حق تعیین سرنوشت، و توسعه پایدار اقتصادی-اجتماعی استوار باشد.

هم‌میهنان آزادیخواه، ملت‌های به‌حاشیه‌رانده‌شده، زنان برابری طلب، دانشجویان، معلمان، کارگران و زحمتکشان ایران؛
امروز زمان آن رسیده است که دیوارهای کهنه استبداد را با اتحاد خود فرو بریزیم. امروز باید دست در دست هم، از زاهدان تا مهاباد، از اهواز تا تبریز، از سنندج تا رشت، از مشھد تا خرم آباد،  فریاد آزادی و برابری را بلندتر از همیشه سر دهیم. تاریخ نشان داده  است که هیچ قدرتی بزرگ‌تر از اراده مردمان متحد یک کشورنیست

سرنوشت ما نباید دوباره به دست وارثان تمامیتخواه تاج یا عمامه بیفتد

فردای ایران آزاد ، با صدای ما، با اراده ما، با همبستگی ما از همین امروز آغاز می‌شود.

کنگره ملیت‌های ایران فدرال
11
اوگست 2025 برابر با 20 مرداد 1404

https://www.iranfederal.net/