نامه ای از یک دوست چپ از ایران به رفقای وفادار به سنت چپ کلاسیک
سخنی درباب چپ امروز
وقتی ذیل پست یکی از جوانان مدعی چپ پرسیدم ؛ چرا درقبال فاجعه انسانی
سودان سکوت کرده اید ؟
گفت زیرا مرد سفیدپوست استعمارگر دراین دعوا وجود ندارد !
با خود خیلی کلنجار رفتم برای چنین پاسخی .
اما حالا میخواهم شما را فرا بخوانم برای این انحراف تاریخی
سالها از آن روزهایی گذشته است که نام «چپ» درگوشمان طنین دیگری
داشت. آن روزها چپ نه ژستی فرهنگی بود و نه برچسبی رسانهای؛ بلکه تعبیرِ صادقانهای
بود از آرزوی رهایی، برابری و انسانیت.
امروز اما، هرگاه نوشتهها وسخنان برخی از چپهای تازهنفس را میخوانم،
دل میان احترام و حیرت درنوسان است. چپ امروز، دربسیاری ازجلوههایش، بیشتر شبیه
حالتی ازاعتراض اخلاقی است تا تحلیل سیاسی.
از تحلیل مادی تا واکنش اخلاقی
ما که با متون کلاسیک پرورش یافتیم، آموخته بودیم جهان را ازمنظر
مناسبات مادی و طبقاتی بخوانیم؛ از زاویهی تولید، کار، سود و قدرت.
اما چپ امروز گاه همهچیز را به اخلاق و احساس فروکاسته است:
به جای پرسش از«چه کسی از این وضع سود میبرد؟» میپرسد «چه کسی مظلوم
است وچه کسی ظالم؟»
سیاست بدل شده به صحنهای از همدردی و خشم لحظهای - بیآنکه ریشههای
مادی فاجعه درک شود.
رسانه و نماد، جای واقعیت را گرفتهاند
در ذهن چپ امروز، فلسطین به نماد مقاومت جهانی بدل شده است؛ نماد ستم،
استعمار و مظلومیت.
اما وقتی فاجعهای مشابه در سودان، یمن یا کنگو رخ میدهد، کمتر واکنشی
برمیانگیزد؛ چون در دستگاه نمادین رسانههای جهانی، جایی برای آنها نیست.
ما حتی درمخالفت با امپریالیسم، گاه ناخواسته درمدار نگاه امپریالیستی
میچرخیم: همان را میبینیم که غرب به ما نشان میدهد.
ورود سیاستهای هویتی و تحلیل رفتن چپ
از دههی هفتاد میلادی به بعد، با رشد جنبشهای فمینیستی، ضد نژادپرستی
و دفاع ازاقلیتهای جنسی ومذهبی، چپ افق تازهای گشود.
دفاع از این اقلیتها در ذات خود انسانی و ضروری بود، اما بهتدریج
هویت جای طبقه را گرفت.
بهجای آنکه بپرسیم چه ساختاری ستم میآفریند، هر گروه دردِ خود را
درمرکز قرار داد.
سیاست از عرصهی رهایی جمعی به میدان تأیید و بازنمایی فردی تبدیل شد.
درنتیجه، چپِ تاریخی که زمانی با شعار «کارگران جهان متحد شوید» قد
برافراشت، امروز میان صدای هزاران «منِ مظلوم» پراکنده شده است.
فرسودگی عاطفی به جای سازمانیافتگی
وقتی سیاست فقط بر پایهی احساس بنا شود، طبیعی است که خستگی از راه
برسد.
خشم و اشک، اگر به تحلیل و سازمان نینجامند، به سکوت بدل میشوند.
به همین دلیل است که در برابر فاجعهای چون سودان، برخی از دوستان میگویند:
«ما از ماجرای غزه خستهایم، به کمی استراحت نیاز داریم.»
اما رنج انسانها نیازمند استراحت ما نیست، نیازمند درک ماست.
بازگشت به ریشهها
اگر هنوز در درونمان چیزی از آن آرزوی نخستین زنده است، باید یادمان
نرود:
چپ اگر میخواهد اخلاقی بماند، باید دوباره مادی شود.
باید به سرچشمهی قدرت برگردد؛
به نقد سرمایه، به اقتصاد سیاسی، به سازمان وبه همبستگی انسانی که مرز
ونژاد وهویت نمیشناسد.
اخلاق بدون تحلیل ، فقط واکنش است.
و واکنش، اگر به فهم و عمل نیانجامد، زود خاموش میشود.
شاید زمان آن رسیده باشد که از احساس به تحلیل بازگردیم وازهوویت به
انسان
https://iranglobal.info/fa/node/198290
۱۰ آبان ۱۴۰۴ ، یکم نوامبر 2025