پنج سوال: 1-اعتراضات اخیر جامعه ایرانی را چگونه ارزیابی میکنید؟، 2-اعتراضات دارای چه مختصاتی و ویژگیهایی است؟
3-چه تمایزات و تشابهاتی با اعتراضات پیشین
(۸۸، ۹۶ و ۹۸) دارد؟
4- حاملان این اعتراض اجتماعی ازچه ظرفیتهایی برای پیشبرد مطالباتشان برخوردارند؟ وبا چه محدودیتهایی مواجهه هستند؟
5-سمت و سو و دورنمای اعتراضات را چگونه
ارزیابی میکنید؟
ارزیابی جنبش مهسا
ارزیابی
اعتراضات شهریور ۱۴۰۱ (جنبش مهسا)
/ عبدالله ناصریطاهری درگفتوگو با ایران فردا
۱. شما
اعتراضات اخیر جامعه ایرانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
دریک کلام
باید گفت: تازگی، منحصر بودن و دور ازانتظار بودن! هنوز از کمیت وکیفیت این جنبش
ارزیابی جامعی نمی توان ارائه داد. اما می توان با این عبارت این جنبش را توصیف ونامگذاری
کرد: «جنبش تأویل پذیر”. چون این جنبش، به نظر بنده، نخستین جنبشی است درتاریخ جمهوری
اسلامی ایران که نگاههای سیاسی به خود را بسیار کم رنگ کرده است. چون کنشگر
اجتماعی، آغازگر وتداوم دهنده وتعیین کننده آن است. به همین دلیل است که هم درسطح
حاکمیت وهم درسطح اپوزیسیون داخلی هنوز کسی حرف مهم و شنودهای نزده است. همه
کلیات ابوالبقاء گفتهاند، حتی رهبر کشور.
ولی تأکید
میکنم این جنبش “زن، زندگی، آزادی” چون قابلیت تغییر مفاهیم را داشته که بعدا عرض
خواهم کرد سرآغاز ویراست نظریهها وارائه دهنده گفتمانهای جدید خواهد شد. اجمالا
بپذیریم که این جنبش، تأثیر رهبری کاریزماتیک در جنبشها و انقلاب ها را به حد قابلتوجهی
تقلیل داد و دو مفهوم “انقلاب” و “جنبش” را بر هم منطبق کرد.
۲. این
اعتراضات دارای چه مختصاتی و ویژگیهایی است؟
ویژگی های
مهم این جنبش عبارتند از:
۱- فراگیری
این جنبش، مهمترین خصیصه آن است. جنبش مهسا، طبقه بردار نیست. چه در سطح ملی که از
استاد دانشگاه، دانشجو، دانش آموز، تکنوکرات، اصناف، اقشار، متوسط، فقیر، مرفه،
روستایی، شهری، تا سطح خارجی همه را همراه خود کرد.
۲- جنبش مهسا،
فرا تشکیلاتی و فرا سازمانی است. نقش هیچ تشکل صنفی و مدنی اصلا پررنگ نیست.
۳- این جنبش،
فرا معیشتی است. در یک دهه اخیر در ایران، همه اعتراضات با محوریت مطالبه معیشتی
بوده است.
۴- یکی از
مختصات عجیب این حرکت، که مطالعه و بررسی آن خیلی ضروری است، بی رهبری آن است.
خاطره ای نقل کنم: در فاصله ۲۲ خرداد ۸۸ تا چند
ماه بعد که گاهی اوقات توفیق دیدار آقای مهندس موسوی را داشتم ایشون مکررا روی
ایده “هر نفر، یک رسانه”تأکید داشت. برای بنده که تجربه تقریبا سی سال فعالیت و
مدیریت رسانه ای داشتم، قابل هضم و فهم و بی ابهام نبود. این جنبش که پر رنگ
شد واقعا این ایده برایم ملموس شد.
ما در
جنبشهای ۹۶ و ۹۸ تحقق ایده
مهندس موسوی را دیدیم.جنبش مهسا، ایده “هر نفر، یک رهبر” را محقق کرد. هیچ کس در
این جنبش- چه داخل و چه در خارج- معطل و چشم و گوش به سوی دهانی نیست.
۵- جنبش مهسا،
ترس ازانقلاب را درنسل ما زایل کرد. نسل انقلاب ۵۷، همیشه
فکر می کردند که انقلاب یعنی همه چیز را تغییر دادن والزاما خشونت کردن. جنبش کنونی،
مفاهیم را بعضا دگرگون کرد وبه خوبی اثبات کرد هم میتوان آرمان خواه بود وهم بدون
هزینه ملی وبا خشونت پرهیزی، مطالبه دست یافتنی داشت مثل شعار اصلی جنبش که کاملا
یک اصلاح گری نوین است.
اصلا من با
این جنبش فراطبقه و در عین حال انباشته از زن، دو حقیقت را اموختم. یکی، این همانی
“انقلاب” و “اصلاح” و دیگری، فمنیسم چیز دیگری است متفاوت با آن چه تاکنون خواندهام.
۶- این جنبش
پشتوانهٔ جهانی غیر ایرانی بی نظیری دارد . ارتباطات سیستماتیک و ارگانیک با افراد
غیر ایرانی جهان که از این جنبش حمایت کرده اند سرمایه به درخوری در آینده خواهد
بود.
۳. چه تمایزات
و تشابهاتی با اعتراضات پیشین (۸۸، ۹۶ و ۹۸) دارد؟
جنبش مهسا،
با همه جنبشهای سه گانه ۸۸، ۹۶، ۹۸ تفاوت های
زیادی دارد:
۱- هر سه جنبش
مذکور، مطالبه خاص دارند: “رأی، معیشت، بنزین” ولی جنبش فعلی، مطالبه عام دارد؛
نفی حکومت جاری. اگر بپذیریم در این جنبش، ایده و گفتمان “محوریت کنشگر” که توسط
آلن تورن مطرح شده بود دوباره بازخوانی و تقویت شده است، کنشگران به این نتیجه
رسیدند که “ریز مطالبه ها” در حکومت پاردوکسیکال دینی محقق شدنی نیست، لذا باید
دقت کنیم و اعلام کنیم شعار «زن، زندگی، آزادگی» و شعار «مرگ بر ....» دو روی یک
سکه اند. چون هیچ زن ایرانی نمی تواند با محدودیتهای موجود به “زندگی آزاد”
برسد.
۲- نقطه عزیمت
این جنبش، عملا نفی خشونت بود. نه این که سه جنبش مذکور خشونت طلب بود، هرگز. ولی
حکومت با سرعت، آن را خشن کرد و با اراده خودش خشونت را تعمیم داد. جنبش
مهسا، چون در شعار اصلی خودش، هر اجبار و تحمیل عقیده را که عقلا، اخلاقا و قرآنا
بزرگترین خشونت است نفی می کند در دام خشونت تحریک امیز حکومت نیفتاد.
۳- هر سه جنبش
مذکور عدالتخواهانه بود. جنبش فعلی، آزادی خواه است.
۴- جنبش سه
گانه مذکور اعتراض جهانی را به همراه داشت ولی پشتوانه و حمایت جهانی چندانی
نداشت. جنبش مهسا حمایت طیف گسترده جهانی را از سازمان ملل متحد تا نوبلیست های
جهان تا بازیگران هالیوود در بر داشت،
۵- جنبش سبز
را بیشتر طبقه متوسط نمایندگی می کرد و دو جنبش ۹۶ و ۹۸ را
فرودستان، اما جنبش زن، زندگی، آزادی همه بخشهای جامعه را جذب کرد.
۶- حاکمیت از
صدر تا ذیل در برابر این جنبش، دچار “تعلیق تحلیل” و کاملا آچمز شده است.
۷- ترس حکومت
و تحیر سیاسی در همه احزاب و گرایش ها از این جنبش، بسیار زیاد است که قابل مقایسه
با سه جنبش دیگر نیست.
۸- آن سه
جنبش، انقلاب نبود. ولی این جنبش یک انقلاب است. تنها تشابه این چهار جنبش، اصالت،
مدنیت و قدرت نرم آنهاست.
۴. حاملان این
اعتراض اجتماعی از چه ظرفیت هایی برای پیشبرد مطالباتشان برخوردارند؟ و با چه
محدودیت های مواجهه هستند؟
پشتکار و
سماجت حاملان این جنبش ظرفیتی خوبی ایجاد کرده است. به عنوان مثال کاری که دکتر
حامد اسماعیلیون کرد بدون هیچ ادعایی ۱۵۰ شهر جهان
را با جنبش پیوند زد، بی نظیر بود.حتما او این ارتباطات جهانی را بعد از قتل
مظلومانه همسر و دخترش شکل داده و چه خوب در این جنبش از آن بهره برداری کرد. و
اتفاقا در همین رخداد اسماعیلیون نشان داد هیچ ادعایی ندارد. لذا دومین
ظرفیت این جنبش، بی ادعایی کنشگران آن است. یا مثال دیگر: زنهای جوان، حاملان اول
این جنبش اند، ولی هیچ زنی ادعای رهبری نکرده است . به عبارت دیگر، این جنبش، رضا
پهلوی و مسیح علی نژاد ندارد.
محدودیت
این جنبش، تاکنون خلأ بخش نظری و گفتمانسازی آن است.
محدودیت
دیگر، شبکه سازی و سازماندهی کنشگران برای دراز مدت است. منظورم این است که تلاش
برنامه ریزی شده حامد اسماعیلیون بعد از سقوط هواپیمای اوکراینی باید نقشه راه همه
کنشگران باشد تا اگر ادامه پیدا نکرد این جنبش، بعدا بتواند از ظرفیتهای ملی و بین
المللی جنبش مهسا استفاده کند.
۵. نهایتا سمت و سو و
دورنمای اعتراضات را چگونه ارزیابی میکنید؟
من خیلی به
این جنبش و تداوم آن خوشبینم. همیشه و همه کنشگران عاقل گفته اند که سرنوشت آینده
سیاسی ایران در داخل کشور رقم خواهد خورد و باور درست همین است. اما آن دسته
از ایرانیان خارج از کشور که مرجعیت علمی، سیاسی، صنفی، هنری, ورزشی و حقوق
بشری و … دارند باید این جنبش را مساعدت کنند.
مثلا توسعه
اینترنتی برای حاملان این جنبش در داخل ایران، خیلی مهم است، مگر می شود در عصر
جهانی شدن و دنیای مجازی که همه چیز را تعیین می کند، به خواسته مشروع ملتی محصور
توجه نکرد.
تا وقتی
حکومت ایران، اینترنت- حق طبیعی- فرد را زورمندانه محدود می کند پشتیبانی از
مردم داخل حتما قابل دفاع است. تجربه تاریخی می گوید اعتصابات اصناف و کارکنان
دولتی، تنفس بسیارخوبی برای مردم خیابان است.
*برگرفته از سایت ایران امروز https://www.iran-emrooz.net/index.php/news1/more/103035/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر