1-در زیر معرفی قبل از ترجمه کتاب بفارسی از جانب "مرکز مطالعات ترکمن"
معرفی کتاب جدید درباره جنبش
شوراهای تورکمن صحرا منتشر درآمریکا
تاریخ نشر
درمرکز مطالعات ترکمن 2024-08-30
: محقق برجسته و استاد دانشگاه جناب آقای پیمان وهابزاده اثر جدیدشان را
به جنبش شوراهای تورکمنصحرا اختصاص داده و کتابشان را به انگلیسی نوشته و منتشر
نمودند. ایشان از روی لطف چندین نسخه از اثرشان را به مرکز مطالعات نیز فرستاده
است.
شایان ذکر است که این اثر درنتیجه همکاری بین محقق مرکزمطالعات تورکمن
آقای آرنه گلی و وهاب زاده صورت گرفته است.% لینک کوتاه خبر https://www.turkmenstudy.com/?p=4478
2-معرفی ازجانب تارنمای( سایت) جدلیه
که ازنشریه گفتمان ترکمنها https://www.turkmenstudy.com/ برگرفته شد
کتاب «برای زمین و فرهنگ: جنبش شورایی
خودسامانده ترکمنهای ایران (۱۳۵۷-۱۳۵۸) ترجمهی محمد صفوی، در اکتوبر۲۰۲۴توسط انتشارات فرنوود درکانادا منتشر شده، راوی فصل کموبیش ناگفتهای از تاریخ فرودستان
ایران است. این کتاب به بازخوانی جنبش شورایی دهقانان وفرودستان ترکمنصحرا درنخستین
سال انقلاب اختصاص دارد. این جنبش که سرشار از ابتکارات وآزمونها وخلاقیتهای
مردمی بود برای دورهای حدود یک سال تکوین یافت، اوج گرفت و سرانجام بهشدت سرکوب
شد.
آنچه میخوانید بخشی از مقدمهی کتاب با عنوان «علیه
فراموشی» شامل گزیدهی کوتاهی ازمباحث آن است و درادامه نیز برگردان فارسی گفتوگوی
تارنمای جدلیه با پیمان وهابزاده را میخوانیم.
1-بخشی از مقدمهی کتاب «برای زمین و فرهنگ»: دربهمن۱۳۵۷ بذر یک جنبش اجتماعی وفرهنگی منحصربهفرد درایران توسط دهقانان وفعالان ترکمن کاشته شد. ساکنان آباء و اجدادی دشت حاصلخیز موسوم به «ترکمن صحرا» درمنطقهای که از سواحل جنوب شرقی دریای خزر به سمت شمال شرقی امتداد دارد آغازگر این جنبش بودند. این جنبش خودگردان و شورایی، پیش از همه وعمدتاً از دهقانان ترکمن آغازشد و گروههای مختلف اجتماعی شهرنشین ترکمن و غیرترکمن، کارگران، ماهیگیران، دانشآموزان دبیرستانها، و نیز بخشهای حرفهای درلحظهای تاریخی درطلوع«بهارآزادی»بدان پیوستند.این جنبش که عمری کوتاه داشت اما متحولکننده وتأثیرگذاربود در دورهای پرچالش ومخاطرهآمیز پس از سرنگونی سلطنت پهلوی شکل گرفت.دورهای که امکانات فراوان وباور نکردنی برای ساختن ایرانی آباد و بهتر فراهم شده بود. از سوی دیگر، این جنبش در زمانی شکل گرفت که اسلامگرایان حکومتی و الیگارشی در حال ظهورشان هنوز قدرت خود را مستحکم نکرده بودند و نهادها و امکانات لازم برای سرکوب خشونتبار جنبشهای اجتماعی متنوع و رنگارنگ هنوز فراهم نبود.
در دورهای که این لحظهی
تاریخی شکل گرفت و توانست به بقای کوتاه مدت خود ادامه دهد، «ایران» دلالتگر
(دال) شناورِ آزمونهای اجتماعی خلاقانه و متصورانهی بینظیری بود: تلاشهایی
جمعی در خودگردانیِ مشارکتی و ساماندهی اجتماعی نیمهمستقل (در مقابل نهادهای
سلسلهمراتبی، استعماری، وساختارهای قدرت مسلط). در دورهی انتقالی و گذار که یک
دیکتاتوری فروپاشیده و دیکتاتوری دیگر هنوز مشت سنگین خود را فرود نیاورده بود،
کارگران، معلمان، دانشجویان، کارمندان دولت، دهقانان، و اقلیتهای ملی به اصیلترین
شکل خودگردانی مردمی، یعنی به برپایی شوراها، روی آوردند.
این کتاب یک «ضدتاریخ» را
ارائه میدهد و راوی تجربهی عظیم ترکمنهای ایران است که درچهار دههی گذشته به
فراموشی سپرده شده است. با تأمین بودجه و ترویج آثار گوناگون «پژوهشی» که در واقع
تبلیغات حکومتی را منعکس میکنند، حکومت این جنبش [شورایی ترکمنان] را بهعنوان یک
اغتشاش قومی تحت تأثیر مارکسیستهای حیلهگر مورد تمسخر قرار میدهد[…] واغلب
ازاین تلاش مردمی با کلام تحقیرآمیز («غائله» یا «فتنه») نام میبرند.مانند هر
تاریخنگاریِ ایدئولوژیک، نقطهی شروع منابع مورد تأیید دستگاه امنیتی جمهوری
اسلامی حقبهجانب بودنِ ذاتیِ اسلامگرایان و حکومت اسلامی است. به این ترتیب،
تمام تلاشها در راه تصور جمعی عدالت اجتماعی، بدیلهای دموکراتیک، و مقاومت مشروع
در برابراستثماروقدرت خودکامه به نقصانهای درونیِ این جنبشها و توطئهی خارجی
نسبت داده میشود. این گونه تاریخنگاری همزمان رفتار سرکوبگرانهی حکومت علیه
جنبشهای اجتماعی پس از انقلاب را هم توجیه میکند وهم کمرنگ جلوه میدهد.
ازسوی دیگر نیز «چپ» ایران
توجه تحلیلی و شایستهای به جنبش بزرگ شورایی ترکمن صحرا نکرده است. تنها شمار
اندک اما مهمی ازخاطرات کادرهای فدایی وکنشگران ترکمن که در آن زمان درمنطقه فعال
بودند منتشر شدهاند، اما حتی همین خاطرات هم عمدتاً بر دو درگیری مسلحانه در
منطقه تمرکز میکنند، بهطوری که جزئیات این درگیریها بر تمام کوششهای این جنبش
در یک سال عمر خود سایه افکنده است.
[…]
راویان برخی از این خاطرات،
تاریخ را از پسبهپیش روایت میکنند، یعنی روایتهای مربوط به گذشته را با
معیارها و مواضع امروزی خود درمیآمیزند.[…] این نمونهای است ازحافظهای تاریخی
که به نفع ارزشها و مشروعیت سیاسی امروز خود را پاک میکند. این گونه خاطرهنگاریها
تحت تأثیر این واقعیت هستند که جنبش شکست خورده است وهیچ کس نمیخواهد میراثدار
شکست باشد. یک مورد استثنایی در روند نامبرده مجموعهای تازه منتشر شده از اسناد
دو جلدی مربوط به این جنبش است که توسط پژوهشگر خستگیناپذیر ترکمن آرنه (امین)
گُلی گردآوری شده و در تبعید توسط «مرکز تحقیقات ترکمن» منتشر شده است. […] این
اسناد دو جلدی در مورد جنبش ترکمنها (و منابع دیگر که توسط آقای گُلی گرد آمدهاند)،
ویک نمونهی صادق از«کارِ دل» هستند، را میبایست به عنوان منبع اصلیِ حاوی اسناد
و گزارشها ومصاحبهها وبیانیههای مطبوعاتیِ جنبش شورایی ترکمن در نظر گرفت.
نهادهای ترکمن، روزنامهها، بیانیههای مطبوعاتی دولتی، وتحلیلگران چپ و حتی گروههای
اسلامی همگی این مجموعهی اسناد را ارزشمند خواهند یافت. در کنار پژوهش این کتاب،
این مجموعه از اسناد جایگاهی است علیه فراموشی، علیه کمارزش جلوه دادن این جنبش
مردمیِ بهحاشیه رانده شده توسط جریان غالب در تاریخنگاری ایران مدرن. این مجموعهی
اسناد به من وسایر پژوهشگران اجازه میدهند تا دیدگاهی ارزشمند از درون خود جنبش
کسب کرده ودستاوردهایش وهمچنین چگونگی دریافت جنبش از سوی جامعه ودر رسانههای
حکومتی آن زمان را بفهمیم. با این همه، متأسفانه دربارهی چالشها واختلافهای
درون جنبش ونیز درمورد سیاست ادغام
[assimilation] جنبش
توسط جمهوری اسلامی منابع بسیار اندکی وجود دارد. ازاینرو، مطالعهای از این نوع
همواره این ریسک بالقوه را نیز دارد که جنبش را یکصدا وتکلختی جلوه دهد، امری که
تلاش کردهام درتوانم وتا آنجا که منابع اجازه میدهند، با مراجعهی تطبیقی به منابع
گوناگون، ازآن پرهیز کنم. درپایان اما، من هم براساس پژوهشم ناگزیر روایت خودم را
ازاین جنبش برمیسازم، اما با تأکید میگویم که هیچکس نمیتواند درتاریخنگاری حرف
آخر را بزند. تاریخ همیشه به تفسیرهای گوناگون بازاست، وبه همین ترتیب است که
زندگی تاریخ ادامه مییابد و[رویداد تاریخی] الهامبخش نسلهای آینده برای شرکت در
پروژههای ناتمام نسلهای گذشته میشود. امیدوارم این کتاب نیز اثری الهامبخش
برای کوشندگان جوان درایران باشد.
ماههای دگرگونیساز پس از
انقلاب ۱۳۵۷ فرصت تاریخی نادری را برای اقلیت
ترکمن در ایران فراهم کردند تا رؤیای دیرینهی خود را تحقق بخشند: اعمال ارادهی
ملی بهعنوان یک مردم، جنبشی با هدف خودبیانگری فرهنگی و احیای زبان و همچنین
خودگردانی به شیوهی ویژهی خود که هم بر آداب و رسوم ترکمنی و هم بر روشهای مدرن
استوار و پذیرای مشارکت و همفکری باشد و دربرگیرندهی همهی مردم، و بالاتر از همه
زندگی بهتری را به ارمغان آورد. به این ترتیب، جنبشی ظهور کرد که همزمان برای
احیای فرهنگی و برای عدالت اجتماعی بود و [حل] مسئلهی زمین در قلب آن جا داشت.
جنبش شورایی ترکمن صحرا نمودارگر تمام خواستهها و ارزشهایی بود که حکومتی که در
پی انقلاب شکل گرفت نمیتوانست و هرگز نتوانست باشد. در تاریخ معاصر ایران این
جنبش اجتماعی به دو دلیل برجسته بود: یکی به دلیل گستردگی و مشارکت مردمی در آن، و
دوم به دلیل داشتن دیدگاه رادیکال، پیچیده، و دربرگیرندهی آن.
همین دو ویژگی غفلت پژوهشگران
نسبت به این جنبش را شگفتانگیزتر میکند. در واقع، پژوهشگران ایران مدرن آشکارا نقشی
مهم در به فراموشی سپردن این جنبش ایفا کردند. در پُرخوانندهترین تاریخنگاریهای
عمومی ایران مدرن نامی از این جنبش نیست […] و در شمار انگشتشماری تنها اشارهای
گذرا به جنبش وجود دارد […]، هرچند که این تاریخنگاران مدافعان حقوق اقلیتها هم
باشند […]. جالب آنکه کتابی که موضوعش تاریخ چپ ایران است، تنها اشارهای کلی به
جنبش ترکمن صحرا، آنهم در حد یک پاراگراف، میکند […]. تنها استثنا در این روند
مقالهایست که در ماههای فعالیت جنبش در دوماهنامهی نیو لفت ریویو [سال ۱۳۵۸] منتشر شد. منصفانه است بگوییم تداوم
غفلت و بیاعتنایی تحقیقی هالهای از سکوت را بر این جنبش و دیگر جنبشهای اجتماعی
که در چارچوب معرفتشناسی (اغلب شرقشناسانه؛ اورینتالیستی) تاریخنگاری جریان
اصلی جای نمیگیرند، تحمیل کرده است.
این گونه حذفها پیامدهای
آموزشی روشنی دارند. من میپرسم که چگونه چنین سکوتهایی دیدگاههای دانشجویان
تاریخِ ایران، و درک آنها از پویایی دگرگونی در کشوری که تا به امروز مردمش به
سرپیچی و مقاومتِ خستگیناپذیر شهرت دارند و سرکوب میشوند، را کِدر خواهد کرد؟
ایران مدرن سرزمین جنبشهای اجتماعی بیپایان برای عدالت اجتماعی و دموکراسی است.
یکی از دلایل چنین حذفها و نادیده گرفته شدنهای جنبشهای اجتماعی آنست که تاریخنگاران
سیاست ایران عمدتاً در یک نگاه معرفتشناختی خاص دچار سکون شدهاند و نگاه و تمرکز
علمی و پژوهشی آنها منحصراً معطوف است بر منابع رسمی ونهادیِ قدرت سیاسی که حکومت
مدرن آن را نمایندگی میکند. چنین پژوهشهایی شیفتهی بررسی قدرت حکومتی بهعنوان
نهادی با عاملیت امتیازمندانه هستند وبر آن تمرکز میکنند. به همین سبب، مطالعهی
نیروی زایندهی جنبشهای اجتماعی همواره زیرنهشت تحقیق دربارهی نهادهای رسمی
حکومتها قرارگرفته است. البته آثار آصف بیات […] دیدگاههای تازه ومتفاوتی را
نسبت به گرایش نامبرده نشان میدهند. این کتاب دربرابر وسوسهی مسلط وریشهدار[معرفت
شناختی] که برنهادهای رسمی وامتیازمند قدرت تمرکز میکند مقاومت کرده وازخوانندگان
دعوت میکند تا بهجایش بر مردم وکنشگران جنبشهای اجتماعی که برسازندگان اصلی
سیاست هستند وبرابتکارات و خلاقیت آنها تمرکز کنند.
مطالعهی جنبش ترکمنصحرا تا
پیش از این انجام نشده بود. جنبش شورایی ترکمن به مدت یک سال بر پای خود ایستاد تا
سرانجام توسط حکومتی که از ابتدا فعالانه در پی نابودی این جنبش اجتماعی بود ناکام
ماند. این آزمون اجتماعی از پس دو درگیری مسلحانهی تحمیلی، تجاوز خصمانهی بلندمدت
به منطقه، وسپس یک روند طولانی ادغام اجباری [شوراها] سرانجام ناکام ماند.
2- گفتوگوی
«جدلیه» با پیمان وهابزاده
جدلیه: انگیزهی شما برای نوشتن این کتاب چه بود؟
پاسخ سرراست این است: اصالت
این جنبش خودسامانده مردمی، وبا نگاه امروزی به این جنبش که درگذشته رخ داد، منش و
کاراکتر «پیشبینانهی» آن؛ این واقعیت که برخی ازجنبشهای اتونومیست (خودگردانانهی)
تاریخی-جهانی در زمانهی ما که ازطریق مشارکت مردمی پدید آمدند و تاکنون توانستهاند
اتونومیسم خود را حفظ کنند، شباهتهای چشمگیری به جنبش فراموش شدهی مردمی دهقانان
ترکمن صحرا درسال ۱۳۵۷ دارند.
در روزهای پس ازانقلاب ۱۳۵۷، جامعهی ایران شاهد تجربهها وآزمونهای
یگانه و کمهمتایی در زمینهی بسیج اجتماعی، همکاری و همیاری، وخودساماندهی مردمی
وتلاش برای دموکراسی وعدالت اجتماعی بود. بهراستی، سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ یک دورهی پژوهشنشده وشایستهی
تحقیق و بازخوانی هستند. این دورهای است که شاهد شکلگیری بسیاری از تجربیات
خلاقانهی اجتماعی وسیاسی بودیم وحکومت تازه به قدرت رسیده هنوز کمتوان بود.
دراین دورهی ویژه است که جنبش
مردمی و خودسامانده اقلیت ملی ترکمنها درمنطقهی خزر وشمال شرقی ایران همچون یک
مبارزهی اجتماعی جذاب نمودار شد. دهقانان ترکمن زمینهای کشاورزی خود را بازپس
گرفتند و تقسیم کردند والبته برای فرهنگ ترکمن وخودگردانی ملی درچارچوب ایران
فدرال مبارزه کردند. دراینجا میخواهم اشاره کنم که بیشتر تلاش های مردمی وخودانگیخته
در دوران پس ازانقلاب وپیش از آنکه حکومت روحانیان شیعه قدرت خودرا(درحدود سال ۱۳۶۱) تثبیت کنند، ازدید تاریخنگاران
سیاسی ایران که عمدتاً نگاه اوریانتالیستی (شرقشناسانه) وحکومتبینانه دارند،
نادیده گرفته شده است!
ازاینرو، به نظر میآید که
دانش واسناد ارزشمند درمورد ترکمنها و دیگر جنبشهای اجتماعی پس ازانقلاب از میان
رفته باشند. این کتاب تلاش میکند این جنبش فراموش شده را زنده و بازخوانی کند.
جدلیه: این کتاب بهطور ویژه به چه موضوعها و مسایلی میپردازد؟ جنبش شورایی دهقانان ترکمن پاسخی مستقیم به سلب مالکیت استعمارگرایانه در زمان سلطنت پهلوی بود. این روند از دههی ۱۹۲۰ (۱۲۹۹به بعد) آغازشده بود. وضعِ قوانینِ جدیدِ ثبتِ املاک به این انجامید که زمین به سرمایه بدل گردد (و«سرمایه داری زمیندار» ایجاد شود) که درنهایت کشورایران را بهعنوان عضو پیرامونی وارد مدارسرمایهداری جهانی ازمسیر صنعتی شدن با حمایت دلارهای نفتی، و بهویژه پس از اصلاحات ارضی در دههی ۱۹۶۰ (دههی ۱۳۴۰)- میکرد.
در روند طولانی ثبت زمینهای
کشاورزی توسط حکومت، مردم ترکمن که برای سدهها روی زمینهای آباء و اجدادی خود به
کشاورزی و دامداری مشغول بودند، بهطور نظاممندی از ابزارهای معیشتی خود محروم
شدند. زمینهای کشاورزی بزرگ متعلق به ترکمنان، با مساحت ۱۶۳۷۵ کیلومتر مربع (در مقایسه: بیش از
نیمی از کشور بلژیک) دریکی ازحاصلخیزترین فلاتها و زمینهای کشاورزی درجغرافیای
عمدتاً خشک ایران است. افزون براین، ترکمنها ازسیاست فرهنگی تبعیضآمیز و«فارسیسازی»
دوران پهلوی رنج میبردند، سیاستی که زبانها و آداب و رسوم غیرفارسی را ممنوع
کرده بود.
درترکمن صحرا بهطور سنتی زمینهای
کشاورزی عمدتاً درمالکیت روستا بود، ومالکیت خصوصی [به شکل مدرن آن] بر زمینهای
کشاورزی عموماً وجود نداشت. امور روستاها ازطریق شورای ریشسفیدان معروف به
«یاشولی» یا «آق سقال» اداره میشدند. زمینخواری وسلب مالکیت هردو سنت دیرینهی
ترکمنان را نابود کرد، ومردم ترکمن مالکیت زمینهای حاصلخیز خود را، که به نام
خانوادهی سلطنتی، تیمسارهای عالیرتبهی ارتش شاهنشاهی، وسرمایهدارهای شهرنشین
غیرترکمن ثبت شده بود، از دست دادند.
چند روز پس ازانقلاب ۱۳۵۷، به دلیل فرارمالکان ازمنطقه وازکشور،
برخی از دهقانان ترکمن توانستند زمینهای آباء و اجدادی خود را بازپس بگیرند. در
ماههای پیش از انقلاب، روشنفکران ارگانیک ترکمن که درارتباط با مردم محلی و بومی
ترکمن بودند، انجمنهای فرهنگی و سیاسی را پایهریختند. بیشتر این روشنفکران ازهواداران
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بودند. این سازمان دراصل یک گروه چریکی شهری مخفی
ومارکسیست بود. این گروه درسال۱۳۵۰ اعلام موجودیت کرده ودرآن زمان [ماههای انقلابی ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷] مبارزهی مسلحانه را کنار گذاشته بود
ودرپی آن بود که مانند یک حزب سیاسی در صحنهی سیاسی ظاهر شود.
درهمان برههی زمانی،
روشنفکران بومی ترکمن به یاری دهقانان ترکمن صحرا شتافتند و طی چند هفته سیستم
شورایی پیچیدهای ایجاد کردند که در سراسر ترکمن صحرا گسترش یافت. شوراهای مردمی
خودسامانده در روستاها و شهرها شکل گرفتند و شوراهای قالیبافان، زنان، وماهیگیران
نیز با کمک دو سازمان اصلی ترکمنها [«ستاد مرکزی شوراهای ترکمن صحرا» و «کانون
فرهنگی-سیاسی خلق ترکمن»] سازماندهی شدند. جنبش از طریق شوراها اقدامات جدی وتأثیرگذاری
برای بهبود وضعیت زنان ترکمن درمنطقه انجام داد. با اینکه نیروهای شبهنظامی
وابسته به حکومتِ نوپا درمنطقه حضور مستمر داشتند، اما دشت ترکمن به یک منطقهی
نیمهخودگردان تبدیل شده بود و دو نهاد شورایی ادارهی امور را خارج از کنترل
قدرت مرکزی به گونهای عملی (دوفاکتو) در دست داشتند.
ترکمنها خواستار فدرالیسم درایران
وخودگردانی برای ترکمنها بودند. سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، محبوبترین
سازمان چپ گرای ایران و دومین حزب سیاسی پرهوادارِ غیرحکومتی بود. در آن زمان
مشخص، این سازمان به حمایت از جنبش ترکمنان برخاست و [و با استفاده از نشریات و
نفوذش] ایدهها و آرمانها و برنامههای جنبش شورایی ترکمنهای ایرانی در سراسر
کشور ترویج کرد.
ترکمنها زمینها را بهعنوان
اموال عمومی متعلق به کشاورزان پس گرفتند وآن را به شیوهی جمعی ازطریق شوراهای
منتخب (نه شورای سالمندان و ریشسفیدان) مدیریت کردند. کنشگران میدانی به دهقانان
دراجرای امور روزمره کمک میکردند. جنبش شورایی ترکمنصحرا دراوج محبوبیت خود درپاییز۱۳۵۷ عملاً بسیاری ازامور مربوط به جمعیت
نیممیلیونی تا هشتصد هزار نفری نفریِ ساکنان منطقه را مدیریت میکرد. ازطریق
شوراها، یک ساختار سهلایه، پُرظرافت، و پیچیدهی مشارکتی و دموکراتیک برای تصمیمگیریهای
مردمی برپا شده بود.
حکومت نوپای اسلامی نمیتوانست
این تجربهی نوین زندگی جمعی و دموکراتیک را تحمل کند. به همین سبب، در فروردین ۱۳۵۸درگیری مسلحانهای را بر ترکمنها
تحمیل کرد. اما با درایت و هوشیاری رهبران ترکمن این درگیری پس از چند روز پایان
یافت. نکتهی قابلتوجه این است که اسلامگرایانی که پیش از پیروزی انقلاب وعدهی
عدالت اجتماعی را داده بودند، با مالکان و زمینداران علیه شوراهای دهقانی ترکمنها
متحد شدند. از این زمان تا بهمن ۱۳۵۸، با وجود ناملایمات و دسیسههای عناصر چماقدار و مسلح
وابسته به زمینداران و حکومت، عناصر مسلح حکومتی که پیوسته باعث ایجاد هرجومرج و
آشفتگی اوضاع و کشتن روستاییان میشدند، جنبش شورایی ترکمن صحرا گسترش یافت. در
بهار و پاییز ۱۳۵۸، دهقانان ترکمن به شیوهی جمعی و
مشارکتی گندم و سبزیجات و دیگر محصولات کشاورزی را برداشت کردند.
دربهمن ۱۳۵۸، حکومت با زیرکی دومین درگیری
مسلحانه را برترکمنها تحمیل کرد وبا مشتی سنگین ومسلحانه بر ترکمن صحرا فرود آمد.
چهار رهبر ترکمن [شیرمحمد درخشنده توماج، عبدالحکیم مختوم، طواق محمد واحدی و حسین
جرجانی] را ربودند و به قتل رساندند و به این ترتیب جنبش خودسامانده مردم ترکمن را
به شکست و نابودی کشاندند. شوراهای دهقانی توسط حکومت تصاحب شدند وقبل از اینکه
عملاً ناپدید شوند، حکومت شوراهای خودگردان دهقانان ترکمن را بهتدریج به نهادهای
وابسته به نام «شورای اسلامی» بدل کرد. اراضی کشاورزی ترکمنها توسط حکومت مصادره
یا خصوصی شدند.
کتاب با تأمل بر برخی تجربههای
جهانی شوراها- به ویژه شوراهای کارگری- آغاز میشود. پس ازآن به بررسی موضوع زمین میپردازد.
کتاب مسئلهی زمین را با تشکیل حکومت مدرن درایران و سیاست مدرنسازی استعماری
مرتبط میکند، فرایندی که شامل ایجاد قوانین ثبت اسناد واملاک و اصلاحات ارضی شد.
این روندها تأثیرات منفی و ناسازگاری بر مردم ترکمن داشت. پس از شناخت این زمینههای
تاریخی کتاب با بیان جزئیات به جنبش شورایی ترکمن صحرا، شکلگیری آن درسال ۱۳۵۷ و اوج شکوفایی باورنکردنی آن وسرانجام
شکست جنبش توسط حکومت درسال ۱۳۵۸ میپردازد. سرانجام کتاب با ارائهی ارتباطهای مفهومی
میان این جنبش ودیگرجنبشهای خودسامانده امروزی پایان مییابد.
جدلیه:
این کتاب چگونه به کارهای پیشین شما مربوط میشود وچگونه
ازکارهای پیشین فاصله میگیرد؟
یکی از حوزههای پژوهشی من
تاریخ سیاسی واندیشهی چپ در دهههای۱۳۴۰ و۱۳۵۰ است. پیش از برای زمین و فرهنگ، چهار کتاب وشماری مقالهی پژوهشی
دراین زمینه نوشتهام و به روندهای چپ رزمجو دراین دوره پرداختهام. ازاینها، سه
کتاب دربارهی سازمانها و شخصیتهای سیاسی چپ هستند، حال آنکه کتاب دیگرم، هنر سرپیچی، به رابطهی دیالکتیک میان هنر و مبارزات دهههای
چهل وپنجاه خورشیدی پرداخته است. مطالعه وپژوهش درمورد شورای دهقانان ترکمن صحرا
کتاب مناسبی برای مطالعهی این دورهی تاریخی و سیاسی چپ در دههی ۱۳۵۰ است.
اما نسبت به آثار پیشینم، کتاب برای زمین و فرهنگ نقد جدیتری از مدرنیزاسیون استعماری-سرمایهداری درایران را ارائه
میدهد. با «طبیعیزدایی» [عادیزدایی] از مفاهیم «مدرنیزاسیون» و«توسعه»، وبا
تمرکز بر روند بلندمدت سلب مالکیت ازترکمنهاومحروم کردن آنان از سرزمین و فرهنگشان،
کتابم تلاش میکند تا قربانیان مدرنیتهی استعماری را ازنو زنده کند.
با استفاده از ادبیات جنبش
مردم ترکمن مفهوم «اجدادیت»
(ancestrality) را ساختهام.
مردم ترکمن باور داشتند که حق آنها بر زمینهایشان یک حق «آباء واجدادی» است واین
حق مقدم برقوانین ثبت املاک واراضی حکومتی است. «اجدادیت» با مفهوم «بومیت» (indigeneity) بهعنوان یک رابطهی اخلاقی با
سرزمین همخانواده است. این کتاب «ارتباط» جنبش ترکمن صحرا با جنبشهای امروزی
مردمان بومی را نشان میدهد. با نگاهی به گذشته، جنبش ترکمنها در ایران جنبش
زاپاتیستها درمکزیک وجنبش خودگردان روژاوا درسوریه را «پیشبینی» میکند.
جدلیه:
امیدوارید چه کسانی این کتاب را بخوانند وانتظار
دارید این کتاب چه تأثیری داشته باشد؟
کتاب برای خوانندگان جهانی
نوشته شده است. امیدم آنست که دانشجویان، پژوهشگران تاریخ معاصر ایران، وعلاقمندان
به جنبشهای مردمی، دهقانی، وخودگردان مخاطبان این کتاب باشند. کتاب به شکل روایی
نوشته شده است و تاریخ جنبش ترکمن صحرا حتی پیش از شکلگیری آن وازسال ۱۹۲۰ [۱۲۹۹وقوانین جدید مالکیت] پیگیری میکند
تا میرسد به سال ۱۳۵۷ و چندین جنبهی مطالعه نشده از
فضایی که بلافاصله پس از انقلاب ایجاد شد را آشکار میکند. امیدوارم کتاب مورد
توجه آنانی که به این موضوع علاقمند هستند وآن تجربه [ترکمن صحرا] را سودمند میدانند،
قرار گیرد. آرزویم آنست که خوانندگان به تنوع اندیشهها و تلاشهای جنبش چپ ایران
بها دهند – تلاشهایی در راه دموکراتیزهسازی وبرای عدالت اجتماعی که پس از تثبیت
قدرت حکومتی از دست رفتند.
جدلیه:
جنبش شوراهای ترکمن چه دستاورد وپیامی برای زمانهی
کنونی ما دارد؟
جنبش شورایی دهقانان ترکمن
جنبش بیهمتای خودانگیختهی مردمی بود که ازلحاظ اقتصادی وفرهنگی ازتوسعهی
استعماری - سرمایهداری صدمه دیده بودند. یک جنبش احیای فرهنگی بود که راهحلهای
عملی مانند مالکیت جمعی زمین و تبدیل زمین به ملک عمومی و مدیریت امور مردم از
طریق شوراهای دموکراتیک و مشارکتی در یک سیستم نیمهخودگردان را ارائه داد. به
داوری من، این دستاورد میتواند نقشهی راهی برای انسان آینده باشد، راهی که ما را
به فراسوی ساختار سهگانهی سرکوب، یعنی حکومت مرکزی، سرمایهداری، و پدرسالاری
هدایت میکند.
جدلیه: این روزها به چه پروژهای میپردازید؟ این روزها درحال نوشتن کتابی هستم که مرا به عنوان یک نظریهپرداز اجتماعی به ریشههای [تربیت فکریم در] پدیدارشناسی باز میگرداند. سالهاست که میاندیشم چرا اندیشهی انسانباوری جهانشمول (universal humanism) مداوماً درجهان – به ویژه در درگیریهای خشونتبار والبته درتراژدی بیپایان درغزه توسط ماشین جنگی اسرائیل – ناکام مانده است. رویکردهای معمول (بهدرستی) سیاستهای جهانی، یکجانبهگرایی (unilaterialism)، وناکامی در دفاع از حقوق بشر جهانشمول در درگیریها وموقعیتهای مانند آن را سرزنش میکنند. ولی از دیدگاه من این رویکردها معلول را به جای علت گرفتهاند. در کتاب در دست نوشتنم به پدیدارشناسی مفاهیم انسان و انسانباوری (اومانیسم) میپردازم و به گونهای انتقادی پیوند میان اومانیسم و خشونت را بررسی کنم. کتابی تئوریک و ضدشهودی (counter-intuitive) است. رویکردم دراین کتاب پدیدارشناسانه است، اما از ادبیات تئوریک پسااستعماری که منتقد معرفتشناسیهای استعماری واروپا محورانه است نیز استفاده خواهم کرد.%
معرفی نویسنده : پیمان وهابزاده
استاد جامعهشناسی دردانشگاه ویکتوریا درکانادا است. پژوهشهای وی در زمینهی
نظریهی اجتماعی کلاسیک و معاصر و بهویژه فلسفهی قارهای و پدیدارشناسی، جنبشهای
اجتماعی، تبعید، خشونت، مطالعات ایرانی وادبیات فارسی هستند. کتابها ومقالههایش
در مورد تاریخ چپ ایران پس از دههی ۱۳۴۰ و نظریههایش درمورد جنبشهای اجتماعی، خشونت و
خشونتپرهیزی، و نقد حقوق بشر هستند. وی نویسندهی ۸ کتاب پژوهشی و بیش از۷۰ مقاله ونیز ویراستار۲ کتاب است. ازجملهی آخرین کتابهایش به انگلیسی هنر سرپیچی: فرهنگ
مخالفان و مقاومت مسلحانه در ایران دههی ۱۳۵۰(۲۰۲۲)و خشونت و خشونتپرهیزی:
گذرهای مفهومی درتقابلهای شبحگونه(۲۰۱۹) هستند.
کتاب او اودیسهی چریکی۲۰۱۰) (درموردتاریخ و نظریههای چریکهای فدایی خلق) اخیراً به فارسی
برگردانده و به صورت مجازی و رایگان منتشر شده است.تازهترین کتاب وی «بدیل خشونتپرهیز»
است که به زبان اسپانیایی منتشر خواهد شد.وی همچنین نویسندهی ۹کتاب شعر وداستان
کوتاه وخاطرات ونقد ادبی به فارسی است. نوشتهها وگفتوگوهای وی به انگلیسی،
فارسی، اسپانیایی، فرانسه، کوردی، و آلمانی ترجمه شدهاند.%
*برگرفته از نشریه گفتمان ترکمنها https://www.turkmenstudy.com/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر