انتخابات درگنبد همیشه پر کشمکش و پر نزاع بوده است؛ چه انتخابات مجلس وچه انتخابات شوراها؛ یکی از مهمترین دلایل آن بافت قومی متفاوت و شدت رقابتهای قومی شهر و فاصله های نزدیک به هم آراء منتج از این رقابتها است. ترکمنهای گنبد در دوره های گذشته با تشکل موسمی «یاشولیها» درمجموع نتایج موفقی کسب کرده بودند اما این تشکل همواره با انتقادهای تند نیز همراه بوده است. یکی از این انتقادها تعیین کاندیداهای مردم از سوی جمعی محدود بوده که نافی دموکراسی قلمداد می شد، « تشکل یاشولیها» در انتخابات مجلس گذشته با شکست روبرو شد که رضایت مخالفان آن تشکل را در پی داشت، مسلما بخشی از آنها کسانی بودند که این حرکت را حرکتی واگرایانه وارتجاعی می دانستند.
دراین دوره دیگر صدایی ازتشکل یاشولیها به گوش
نمی رسد ودرنبود آن طبیعتا انتظار می رود که گروههای مستقل، با اشتراکات فکری ویا
حداقل با پیوندهای محله ای برای ارائه کاندید به شورای شهر تلاش کنند وبا توجه به
انتقاداتی که ازتشکل یاشولیها می شد، با متدهای مترقی پا به عرصه انتخابات
بگذارند. اما متاسفانه اخباری می شنویم از حرکتهایی که نه تنها مترقیتر از تشکل یاشولیها نیست، بلکه به مراتب واگرایانه تر است: انتخاب
طایفه ای. نشستهای طایفه ای، کاندید طایفه ای آن هم توسط کسانی که خود را روشنفکران
و دلسوزان مردم می دانند. آن هم درشهری چون گنبد که مرکز ترکمن صحرا وسرشار ازافراد
تحصیلکرده و اهل قلم و علم و دانش است.
براستی آیا شورای شهر یک هدف است یا وسیله ای برای رسیدن
به شرایط فرهنگی واجتماعی و رفاهی بهتر؟ اگر هدف پیشرفت و ترقی وتفاهم وهمبستگی
اجتماعی وهمکاری مدنی است، پس کاندیدای طایفه ای دیگر برای چیست؟ ما چرا باید با این
گونه تصمیمها به جای پیش رفتن،به عقب برگردیم؟ آن هم درقرن بیست و یکم که جوامع مترقی چیزی بنام طایفه را فراموش کرده
اند.
ترکمنها صدها سال است که از اختلافات
طایفه ای بزرگترین ضربات را خورده اند، شاعران بزرگی چون مختومقلی فراغی از اختلاف
های طایفه ای همیشه نالیده اند ومردم را به اتحاد دعوت کرده اند. آیا این رواست که
امروز به جای درس گرفتن از گذشته، تجربیات گذشته را تکرار کنیم، آن هم به خاطر
مقاصد مقطعی وگذرا. شورای شهر هدفی مقطعی است واگر بخواهد، آسیب های دراز مدت به
فرهنگ و مدنیت جامعه ای وارد کند، هرگز پذیرفته نیست.
شاید حامیان کاندایدای طایفه ای
بتوانند آنها را به آرای لازم برسانند، اما آیا هرگز به عوارض جانبی آن فکر کرده
اند؟ فرض کنیم که کاندیداهای طایفه ای را
گرد هم آوردند و ائتلافی تشکیل دادند وموفق هم شدند، اما آیا می دانند که با وجود
این ضربه جبران ناپذیری برفرهنگ ترکمن وارد می کنند؟ فرهنگ وبینش طایفه ای را درترکمن
صحرا رواج می دهند؟ آیا نشست های طایفه ای و بحثهای درون طایفه ای احساسات و تعصب
طایفه ای را شدت نخواهد بخشید؟ آیا جوانهایی که بایستی دیدی فرا طایفه ای داشته
باشند و مراحل جدید ترقی و پیشرفت را در نوردند، تحت تاثیر آن جلسات قرار نخواهد
گرفت؟ آیا این نوع نگاه و سخنان طایفه گرایانه به میان خانه ها وخانواده های آنها
راه پیدا نخواهد کرد؟ بچه های معصوم ازآنها متاثر نخواهند شد؟ نسلی طایفه باز به میان
نخواهد آمد؟ درحال حاضر نیز ترکمن صحرا از مسائل طایفه ای کم رنج نمی برد، مخصوصا
گنبد که باید الگوی شهرهای دیگر باشد، بیشتر از سایر مناطق با این معضل گریبانگیر
است، درچنین شرایطی وظیفه فعالان اجتماعی این است که برای حل آن مشکل گام بردارند
نه این که بر شدتش بیافزایند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر