۱۴۰۱ دی ۱۵, پنجشنبه

روشنفکریکه بجرم ترویج علم ودانش زندانی شد وبقتل رسید

دکتر تقی ارانی از دانشگاه تا مرگ در زندان

جمهوری اسلامی می خواست با پنهان کردن محل دفن او، یاد ونام و خاطره اش را از اذهان پاک کند. کارکنان گورستان امامزاده عبدالله گفته اند: ازبالا دستور داده شد که سنگ قبر او را برگردانیم تا نام او نیز درخاک دفن شود ومردم نتوانند آن را ببینند و بخوانند. حتی چند سال پیش که می خواستند سنگفرش کف حیاط را تعمیر کنند، همان سنگ قبر پشت و رو شده را زیر سنگفرش جدید دفن کردند وحالا کسی نمی تواند قبر را پیدا کند.

تقی ارانی ومرگش ازبرجسته‌ترین نمونه‌هایی است که استبداد دوره رضاخان را نشان می‌دهد. زندگی ارانی درسی‌وهفت‌سالگی وبا مرگی فجیع به پایان رسید؛ مرگی که می‌توان آن را قتل نامید. ارانی نه سوء‌قصدی به جان شاه کرده بود نه وارد مبارزه مسلحانه شده بود.

او روشنفکری بود که اتهامش خواندن و ترجمه‌کردن و قرض‌دادن کتاب بود والبته آن‌طور‌که دستگاه قضائی دوران رضاخان می‌گفت، تأسیس فرقه کمونیستی. ارانی چهره اصلی گروهی بود که به «پنجاه‌و‌سه نفر» مشهور است. او استاد فیزیکی بود که درتبریز متولد ودرتهران بزرگ شده بود. از دارالفنون و دانشکده پزشکی با رتبه اول فارغ‌التحصیل شده وجایزه گرفته و در سال ۱۳۰۱ برنده یک بورس دولتی برای اعزام به آلمان شده بود.

در دانشگاه برلین در دوره دکترای شیمی تحصیل کرد ودرهمان دانشگاه به تدریس عربی پرداخت. ارانی درآن دوران، مثل بسیاری دیگر از روشنفکران هم‌دوره‌اش، گرایش‌های ناسیونالیستی داشت و رساله‌هایی درباره فرهنگ ایران نوشت، اما به مرور مسیر فکری‌اش تغییر کرد وبه سوسیالیسم گرایش پیدا کرد. او درسال‌های پایانی اقامتش درآلمان به مطالعه آثارمارکس، انگلس، کائوتسکی و لنین پرداخت وجذب تفکر چپ شد.

یرواند آبراهامیان می‌گوید وقتی ارانی درسال ۱۳۰۹ به ایران بازگشت، «مارکسیستی مطلع وسوسیالیستی مصمم بود». ارانی پس از بازگشت به ایران برای تدریس وارد دانشگاه تهران می‌شود ویک محفل دانشجویی شکل می‌دهد وبه همراه تعدادی از دوستان دوران تحصیلش دراروپا نشریه‌ای تئوریک با نام «دنیا» منتشر می‌کند.

برخی ازمفاهیم مقدماتی اقتصاد سیاسی برای اولین‌بار درایران درنشریه ارانی منتشر شدند. آبراهامیان نوشته اگرچه «دنیا» مقالات زیادی درباره ماتریالیسم تاریخی منتشر می‌کرد ونام خود را از لوموند به سردبیری هانری باربوس نویسنده کمونیست فرانسوی اقتباس کرد، اما ظاهر غیرسیاسی ومحتوای دانشگاهی‌اش مأموران سانسور را متقاعد کرده بود که ثقیل‌تر و سربسته‌تر از آن است که خطرناک باشد. ارانی درمقالاتی که در «دنیا» منتشر کرد، برای اولین بار رویکرد آکادمیک مارکسیستی به مسائل معاصر علوم اجتماعی را به خواننده فارسی‌زبان توضیح داد.

سیستم استبدادی رضاخان تفکری جز ناسیونالیسم جعلی را که خود تبلیغ می‌کرد، نمی‌پذیرفت وازهمین‌رو بود که روشنفکری، چون ارانی را بازداشت ومحاکمه کرد. درتوسعه آمرانه رضاشاهی توسعه فکری وآزادی اندیشه نه‌تنها جایی نداشت که به بدترین شکلی سرکوب می‌شد.

ارانی وگروهی که در دانشگاه تشکیل داده بودند، درسال ۱۳۱۶بیانیه‌ای برای اول ماه می‌ در دانشگاه توزیع کردند وهمین کافی بود تا او و هم‌فکرانش دستگیر شوند. جلسه دادگاه ارانی جلسه‌ای تاریخی بود. او درمحاکمه‌اش، دادگاه وسیستم قضائی رضاخان را با دادگاه‌های نازی‌ها مقایسه کرد و پلیس را به استفاده از شکنجه متهم کرد وگفت قانون سال ۱۳۱۰ مغایر با آزادی بیان در قانون اساسی است و اینکه هیچ قانونی نمی‌تواند ازاشاعه نظریه‌های غربی مثل سوسیالیسم و کمونیسم جلوگیری کند. او توسعه آمرانه رضاشاه را به چالش کشید و گفت اگر می‌خواهید لباس غربی، مد غربی، تکنولوژی غربی وشیوه زندگی غربی را اقتباس کنید، باید فلسفه‌های سیاسی غربی را هم اقتباس کنید.

ارانی به ده سال زندان انفرادی، اشد مجازات، محکوم شد، اما تنها شانزده ماه در زندان ماند و پس‌از‌آن دربیمارستان درگذشت. هم‌فکران واطرافیانش معتقد بودند که شهربانی او را به قتل رسانده وشهربانی هم می‌گفت که بیماری تیفوس عامل مرگش بوده است. سفارت انگلستان درتهران درگزارشش می‌گوید او احتمالا ازشدت بدرفتاری در زندان از پا درآمده است.

باقر مؤمنی در«راهیان خطر» شرایط ارانی در زندان را تشریح کرده است. او نوشته ارانی در زندان انفرادی‌ای به سر می‌برد که حتی پنجره‌هایش را تخته‌کوب کرده بودند. به او دست‌بند قپانی می‌زنند واز رسیدن غذا و پول به او ممانعت می‌کنند و وقتی بیمار می‌شود، اجازه نمی‌دهند که دارو به او برسد. ارانی را چهار ماه درسلول انفرادی مرطوبی که تا کمر دیوارِآن قارچ می‌رویید لخت، بدون زیرپوش و بدون زیلو و پتو نگه می‌دارند.

ارانی گفته بود وقتی فهمیدند که شب‌ها کفش‌هایش را زیر سرش می‌گذاشته تا بخوابد، کفش‌هایش را ازاو می‌گیرند. اما این کافی نبوده و او را به سلولی می‌برند که پیش‌تر درآن تیفوس شیوع داشته. ارانی آنجا به تیفوس مبتلا می‌شود و حتی پزشک قانونی نمی‌تواند تشخیص دهد که زردی فوق‌العاده پوست بدن ولکه‌های سیاه بزرگ و کوچک دربعضی از قسمت‌های بدن او ناشی از مسمومیت است یا بیماری سخت عفونی یا نقص تغذیه و نرسیدن دارو. به همین دلیل گواهی مرگش را امضا نمی‌کنند.

مؤمنی می‌گوید حتی مادر ارانی به هنگام تحویل جنازه‌اش او را نمی‌شناسد و«این مرگ فجیع مردی بود با قدرت بدنی زیاد و درسن ۳۷ سالگی». ارانی روشنفکر و تلاشگری پرثمر درترویج علم و دانش بود. درباره زندگی ارانی چند کتاب به فارسی منتشر شده واخیرا اثر دیگری با عنوان «تقی ارانی دانشمندی دربرلین» درنشر کتاب پارسه به چاپ رسیده است. یونس جلالی نویسنده این کتاب است وامیر میرحاج آن را به فارسی برگردانده است. این اثر روایتی از زندگی ارانی است و نویسنده زندگی او را درمتن زمانه‌اش شرح داده است.

نویسنده دراین کتاب زندگی ارانی را درسا‌ل‌هایی که او دربرلین درس می‌خواند وساختار اندیشه‌ها وعقایدش شکل می‌گرفت و نیز درسال‌هایی که درتهران به کار وفعالیت سیاسی و روشنفکری مشغول بود و دورانی که با دیگر اعضای گروه «پنجاه‌و‌سه نفر» دستگیر ودر زندان قصر زندانی شد وهمان‌جا درگذشت یا به‌روایتی با سمی که مأموران زندان به او خوراندند به قتل رسید، روایت کرده است. این کتاب به بهانه شرح زندگی ارانی تصویری از زمانه او وتاریخ ایران مدرن هم به دست داده است.

کتاب با ماجرای دستگیری ارانی درسال ۱۳۱۶ آغاز می‌شود وسپس به عقب می‌رود وازتولد ارانی شروع می‌کند ودوباره پیش می‌آید و زندگی او را تا دوره پایانی در زندان قصر پی می‌گیرد. آن‌طور‌که ازعنوان کتاب هم برمی‌آید، نویسنده به دوره‌ای که ارانی دربرلین بوده هم توجه کرده وشرایط فرهنگی وتاریخی آن دوره آلمان را هم شرح داده است.

منبع اخبار، روز جمعه ۱۶دی ۱۴۰۱- 16یانوار 2023 ،حیدرقزوینی، لينک کوتاه https://akhbar-rooz.com/?p=188208   

*برگرفته از: اخبار، روز جمعه ۱۶دی ۱۴۰۱- 16یانوار 2023 ، حیدرقزوینی

هیچ نظری موجود نیست: