تعریف دو واژه ی ملت و فدرالیزم از ویکیپدیا
ملت : به گروهی از انسانهای دارای فرهنگ، ریشه ی نژادی مشترک و زبان واحد اطلاق میگردد که دارای حکومتی واحد هستند، یا قصدی برای خلق چنین حکومتی دارند.
فدرالیسم : نظام سیاسی ویژه ایست که به موجب آن، در کنار یک جکومت مرکزی، چند حکومت خودمختار ومحلی ی دیگر هم وجود دارند، که اقتدار و وظایف دولت، میان حکومت مرکزی وحکومتهای محلی تقسیم می شود.
• چگونه است که توده ایها با قرار گیری درکنار جمهوری اسلامی ایران با توجیه "پشتیبانی از انقلاب"، خائن و وطن فروشند، ولی اعضا و هوادران حزب لیبرال دمکرات ایران با قرار گیری در کنار جمهوری اسلامی ایران با توجیه "حفظ میهن" وطن دوست و وطن پرست؟ براستی استاد گرامی؛ نظام جمهوری اسلامی ایران سد راه پیشرفت و بهروزی مردم ایران است یا ترکها و کردها و لرها و بلوچها و ترکمنها و عربها و دیگر اقوام ساکن ایران زمین؟ ...
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com ، سهشنبه ۶ مهر ۱٣٨۹ - ۲٨ سپتامبر ۲۰۱۰
بی شک بر کمتر کوشنده ی راه دمکراسی وعدالت درایران، زحمات آقای داریوش همایون درعرصه ی روزنامه نگاری وسیاست پوشیده است. وهم اینکه، بی شک به همت اوست که حزب مشروطه ی ایران، میرود تا خود را در اندازه و قد و قواره های قرن بیست و یکمی ودرشکل یک حزب مدرن برکشد. اما، اینروزها اینگونه می نماید که شخص آموزگار هنوز نتوانسته است خویشتن خویش را از اسارت بقایای مسموم سیاستهای قرن بیستمی برهاند.
آموزگار نامیدمش، زیرا که خود از جرگه ی افرادی هستم که او از دوران روزنامه ی آیندگان تاکنون به آنها آموخته و می آموزد: "هرچه جلویتان نهادند، نگوئید مرسی و مشغول خوردن شوید!"
درجریان کنگره هشتم حزب مشروطه ایران وسپس مصاحبه با آقای حسین مهری در رادیو صدای ایران وهمچنین بحث های دفتر سیاسی حزب، آموزگار را در کسوتی می یابیم که با عدم آمادگی به کلاس درآمده و درمقابل سوآلات پرسشگران، چنان پای استدلالش می لنگد که بلاجبار برای ختم ماجرا، امر به پاک کردن صورت مسأله میکند. اینکه این کار ایشان تا چه میزان دمکراتیک است وبا روح لیبرالیسم همخوانی دارد، مقوله ایست که ایشان خود باید در تبیین آن بکوشند. اما،آنچه که این نوآموز عرصه ی اجتماع ایران، با مرور ایام میتواند به تأکید برآن انگشت گذارد، اینست که؛ شخص آقای همایون همیشه با مسأله ملی و ملت درایران مشگل داشته اند، ومتأسفانه علیرغم استعداد شایان نتوانسته اند براین نقیصه فایق آیند.
برای آگاهی خویش و دیگر هم میهنان عضو و هوادار حزب دمکرات لیبرال ایران وبا احترازاز پیچیدگی زیاد و آسانگری مفرط، به سراغ ویکیپدیا دراینترنت میرویم تا با دستیابی به معنایی جامع برای "ملت" بتوانیم نوری براین نقیصه بتابانم.
ملت: به گروهی از انسانهای دارای فرهنگ، ریشه ی نژادی مشترک و زبان واحد اطلاق میگردد که دارای حکومتی واحد هستند، یا قصدی برای خلق چنین حکومتی دارند.
با پذیرش این تعریف، فورا ً این سوآل به ذهن میرسد که، مردمان ساکن محدوده ی جغرافیائی ی ایران، جدا از همزیستی ی چند هزار ساله، که نتیجه اش آمیزش فرهنگ، زبان و حتی نژاد است، آیا اساسا ً همگی دارای یک فرهنگ، یک زبان و یک ریشه ی نژادی هستند؟
بدون کوچکترین اما و اگر، پاسخ منفی است.
با این پاسخ، حتما ً شما نیز مثل من به این می اندیشید که؛ پس اصرار آقای همایون به نادیده انگاشتن این حقیقت، که اقوام و ملل مختلفی ساکن محدوده ی جغرافیائی ی ایران هستند، و بنا بر منافع و ضروریات، پاره ای به زور و پاره ای داوطلبانه در طول تاریخی چند هزار ساله درکنار هم زیسته اند، در چیست؟
با این آگاهی و این پرسش به نقیصه ای در همین راستا میرسیم بنام "فدرالیسم" و از خود می پرسیم در درون فئرالیسم چه نهفته است که رابطه ی ایشان با آن، بقول مسلمین متل رابطه ی جن و بسم الله است؟
باز به سراغ ویکی پدیا برویم.
فدرالیسم: نظام سیاسی ویژه ایست که به موجب آن، در کنار یک جکومت مرکزی، چند حکومت خودمختار و محلی ی دیگر هم وجود دارند، که اقتدار و وظایف دولت، میان حکومت مرکزی و حکومتهای محلی تقسیم می شود.
با این تعریف، می پذیریم که فدرالیسم نیز یکی از راههای اداره ی هر کشوری می تواند باشد.
اگر اینگونه است که هست، پس بر چه اساس آقای همایون رو به دیگر اعضای دفتر سیاسی ی حزب لیبرال دمکرات ایران می گوید: "... همین قدر که تأیید کنید فدرالیسم هم یکی از راههای مورد قبول است و میتواند در ایران برقرار شود؛ بازی را باخته اید." و وقتی می بیند، نمی توان در این بحث با هم حزبیهای خویش به اقناع لازم رسید، صورت مسئله را پاک میکند. میگوید: "... فدرالیسم اصلا ً مطرح نیست، نمیتوان اصلا ً در ایران برقرارش کرد ..."
جناب همایون، اگر مایلید که "ناسیونالیسم ایرانی" را تئوریزه نمائید و به عنوان تز مرکزی لیبرالیسم دمکراتیک سرلوحه ی برنامه ی حزب لیبرال دمکرات ایران قراردهید، مختارید. ما نیز آماده ایم تا با ذره بین درسهای شما را پی بگیریم. اما فراموش نفرمائید که از هوش سیاسی ی شما بدور است که از گفتار و رفتار اشتباه دیگران درس نگیرید و همان کردار را اینبار در قالبی دیگر برای تزهای سیاسی خود مستدل سازید.
به یاد آورید این گفته ها را:
"... توده ای ها، این خائنان به میهن، میهن پرستان غیور ایران را درجریان کودتای نوژه لو دادند"
"... استنباط مردم به خیانت از همکاریهای چپها (حزب توده، سازمان فدائیان اکثریت) با رژیم، طبیعی بود. امّا، این همکاری نتیجه ی همان سیاست ضد امپریالیستی است."
و اکنون، وقتی درهیأت سیاسی ی حزب، بحث درباره ی جمله ای از قطنامه ی پایانی ی کنگره ی هشتم که میگوید: "قرارگیری حزب در کنار رژیم درجریان جنگ ..." بالا میگیرد، واز شما بعنوان تئوریسین و حامی "ناسیونالیسم ایرانی" می پرسند، نظر شما چیست؟ شما با استفاده از گرد و خاک بوجود آمده دراثر فریادهای "خاک وطن، خاک میهنمان ایران و ..." میگوئید: "همه میدانند که من چقدر طرفدار آمریکا هستم، ولی اگر آمریکا و اسرائیل به ایران حمله کنند، ما درکنار جمهوری اسلامی ایران خواهیم ایستاد واز میهنمان دفاع خواهیم کرد."
جل الخالق! این سیاست عجب علمیست، آخر چگونه است که توده ایها با قرارگیری درکنار جمهوری اسلامی ایران با توجیه "پشتیبانی از انقلاب"، خائن و وطن فروشند، ولی اعضا و هوادران حزب لیبرال دمکرات ایران با قرار گیری در کنار جمهوری اسلامی ایران با توجیه "حفظ میهن" وطن دوست و وطن پرست؟
براستی استاد گرامی؛ نظام جمهوری اسلامی ایران سد راه پیشرفت و بهروزی مردم ایران است یا ترکها و کردها و لرها و بلوچها و ترکمنها و عربها و دیگر اقوام ساکن ایران زمین؟%
مارال سعید ۶/مهر/۱۳۸۹
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=32607
• گزارش مربوط به نشست دفتر سیاسی ی حزب لیبرال دمکرات ایران را میتوان دربخش اخبار نشریه "اخبار روز" در تاریخ ۳۱/ شهریور / ۱۳۸۹ مطالعه کرد.
• مصاجبه ی ۲۸/ شهریور / ۱۳۸۹ آقای همایون با رادیو صدای ایران را میتوان درنشریه تلاش مطالعه کرد.
------------------------------------------
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر