تالابهای "آلاگل"، "آلماگل" و"آجیگل" درحال خشکیدن هستند، و
کارشناسان سد سازی های بی رویه ی دولت را مهمترین عامل این وضعیت دردناک می دانند .
تالابهای استان گلستان باز هم در بحران
دویچه وئله : تالابهای استان گلستان ایران که حدود دو سال پیش از فهرست قرمز کنوانسیون رامسر خارج شدند باز هم در وضعیت بحرانی قرار گرفتهاند. برای پی بردن به علل بروز دیگربارهی بحران با الهه موسوی گفتوگو کردهایم.
چند سالی است که شماری ازمهمترین تالابهای بینالمللی ایران در فهرست مونترو یا تالابهای در معرض خطر کنوانسیون حفاظت از تالابها (کنوانسیون رامسر) قرار دارند.
در سال ۸۷ انتشار خبری دربرخیاز رسانههای ایران موجب شد که مدافعان حفظ محیط زیست ایران اندکی نسبت به آیندهی تالابهای ایران امیدوارتر شوند. دراین رسانهها اعلام شد که تالابهای سهگانهی "آلاگل"، "آلماگل" و "آجیگل" استان گلستان ایران از فهرست مونتروی کنوانسیون رامسر خارج شدند.
اما اکنون اخباری که از داخل ایران به گوش میرسد بازهم از بحرانیبودن وضعیت این تالابها حکایت دارند.
الههموسوی، روزنامهنگار محیط زیست، با اشاره به نظرات پاتریک مککالی، از اعضای کمیسیون سدهای سازمان ملل ونویسندهی کتاب "رودهای خاموش"، میگوید: «مهمترین عاملی که رودخانهها وتالابها را با خطر نابودی مواجه میکند، سدسازی دربالادست است».
با الهه موسوی که خود چندی پیش از این تالابها دیدار کرده گفتوگو کردهایم واز آخرین وضعیت این تالابها پرسیدهایم.
دویچهوله: خانم موسوی، درآخرین بازدیدی که شما از تالابهای آلاگل، آلماگل و آجیگل داشتید، وضعیت این تالابها را چهگونه دیدید؟
الهه موسوی: دربازدیدی که من از این تالابها داشتم، دیدم که وضعیت این تالابها بسیار اسفانگیز بود. دربعضی از نقاط ۸۰ـ ۷۰ درصد این تالابها درحال خشکیدن است. من فکر میکنم اصلا دیگر نمیشود عنوان تالاب را به این آبگاهها اطلاق کرد، مگر این که الان که داریم به طرف مهرماه پیش میرویم که آغاز فصل بارندگی است، بهخصوص درشمال کشور، بارندگی به داد این تالابها برسد.
ولی سال گذشته اعلام شد که این تالابها از فهرست قرمز کنوانسیون رامسر خارج شدند. چه طور وضعیتشان دوباره بحرانی شده؟
سال گذشته تلاشهایی برای حل مشکلات این تالابها صورت گرفت. ولی متأسفانه چون این تلاشها هیچ کدام مبنایی نیست و معمولاً کارهایی است که به طور ضمنی صورت میگیرد طبیعتا نتیجهی درازمدتی هم ندارد.
یعنی به نظر شما ممکن است که این تالابها دوباره وضعیتشان آن قدر بحرانی شود که در فهرست قرمز قرار گیرند؟
مسلما همین طور است. در بازدیدی که من در دو سه هفتهی اخیر از این تالابها داشتم دیدم که الان وضعیتشان خیلی بحرانیتر از چهارسال پیش است که در فهرست قرمز قرار گرفته بودند. منتهی این بستگی دارد که واقعا این مسائل از طرف مسئولین گزارش شود. ولی ظاهرا به نظر میرسد که گزارش نمیشود. چون من که خودم خبرنگار هستم، وقتی از مسئولین محترم سئوال میکنم وضعیت تالابها چیست، میگویند خیلی خوب است.
به نظر میرسد اگر واقعً هیچ چارهی مبنایی اندیشه نشود و راهی پیدا نکنند برای این که در درازمدت این تالابها را احیا کنند، مدام ما این مشکل را داریم. یعنی همیشه در خطر بازگشت به وضعیت فهرست قرمز برای این تالابها هستیم.
علل اصلی این که وضعیت این تالابها دوباره بحرانی شده چیست؟
متأسفانه به دلیل سدسازیهای بیرویهای که ما طی سالهای اخیر در مناطق مختلف کشور داشتیم، در بسیاری از نقاط تالابهای ایران را در خطر قرار گرفتهاند. ازجمله این تالابهایی که الان در موردش صحبت میکنیم، تالابهای آلماگل، آجیگل و آلاگل که به دلیل ساخته شدن چند سد در بالادست، ازجمله سد دانشمند و یکی دو سد در استان خراسان.
در ایران متأسفانه در چندسال اخیر مرسوم شده که حقابهی تالابها پرداخت نمیشود، نظارت درستی از سوی مسئولان وجود ندارد و مردم محلی هم معمولا قدرت این را ندارند که با مسئولین منابع آب کلنجار روند و بتوانند حقابهی خودشان را بهدست آورند. بنابراین به طور طبیعی این تالابها دچار بحران میشوند.
البته خیلی زمانها هم هست که بههرحال خشکسالی و کاهش بارندگی هم به این مجموعه عوامل کمک میکند. ولی عامل اصلی خشکشدن تالابها، بهخصوص تالابهای استان گلستان، همین سدسازی در بالادست است که متأسفانه به طور غیراصولی در ایران الان دارد انجام میشود و خیلی هم شیوع پیدا کرده است. واقعا سدسازی غیراصولی و غیرعلمی در ایران مثل یک ویروس شده است و اولین چیزهایی را هم که قربانی کرده، تالابها و مردمانی است که در حاشیهی این تالابها زندگی میکنند.
من در شهریورماه سفری داشتم به یکی از روستاهای حاشیهنشین تالابهای آلماگل، آلاگل و آجیگل به نام تنگلی که مردمش به شدت تحت فشار بودند. مردم آنجا جمع شده بودند و فکر میکردند که من از طرف یک مقام مسئول به آنجا رفتم و میتوانم حرفها و صدای آنها را به گوش مسئولان برسانم. آنها خیلی عصبانی و در عین حال امیدوار بودند. باور کنید چندتایشان سر من فریاد زدند که چرا هیچ کسی به داد ما نمیرسد. ما اینجا برای آب روزانهمان مشکل داریم. ما اینجا آب نداریم لباس بچههامان را بشوریم. و واقعا خیلی ناراحتکننده بود، بهخاطر این که این مردم سالهاست آنجا زندگی و از این تالابها حفاظت و بهرهبرداری درست کردهاند. اما متأسفانه الان هم تالابها نابود شده و هم زندگی مردمی که در حاشیهی این تالابها زندگی میکنند، در معرض تهدید قرار گرفته است.
خیلی از کارشناسان محیط زیست معتقدند که سدسازی مهمترین عامل تخریب نه تنها تالابهای گلستان، بلکه همهی تالابهای ایران است. شما همه با این نظر موافقید؟
کاملاً. شما ببینید، الان وضعیت تالاب دریاچهی ارومیه چقدر بحرانی دچار شده است. دریاچهی اورمیه دارد از بین میرود و در آن منطقه ما با یک شورهزار مواجههستیم. تالاب کارون، تالاب دریاچهی هامون و دریاچههای مختلف ارزشمندی که در نقاط مرکزی ایران قرار دارند با خطر نابودی مواجهاند.
سدسازیهای غیراصولی به نظر من هم از مهمترین عوامل نابودی تالابها هستند. چون وقتی سد در بالادست ساخته میشود، خیلی طبیعی است که آب را در بالا ذخیره میکند. آبی که قبلا به آرامی پایین میآمده و به سرشاخههای مختلف تقسیم میشده و هرکدامش ممکن بود که به یک آبادی برود حالا محبوس میشود. ببینید وقتی آن بالا این سد آب را جمع و ذخیره میکند و (مردم این مناطق پایین از حقابهای که به آنها تعلق میگیرد محروم میشوند) خیلی طبیعی است که هم تالاب خشک میشود و هم مردمانی که در پاییندست این تالابها زندگی میکنند صدمه میبینند. بسیاری از منتقدین سدسازیهای بیرویه در جهان اعتقادشان این است که سدسازیهای بزرگ و غیراصولی بر شانههای مردم پایین دست سوار است.%
مصاحبهگر: فریبا والیات ، تحریریه: فرید وحیدی
- برگرفته از بخش محیط زیست سایت دویچه وئله
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر