گفتمان حقوق ملی؛
مهمترین مقوله سیاسی درجامعه رو.شنفکری ایران میباشد. بدون احقاق حقوق ملی؛ گذار
به دموکراسی امری غیرممکن میباشد. جنبش هویت طلبی درابعاد مختلف و در تمامی گستره
جغذافیایی ایران ؛ دولت نالایق مرکزی را به چالش کشیده است. زندانهای رژیم پر است
ازجوانان هویت طلب ملیتهای ستمدیده ایران. تعداد اعدام شدگان جوانان مبارز ملتهای
بلوچ؛ کرد وعرب در دوسال گذشته نمایانگر انست که ملیتها درصف مقدم جبهه
آزادیخواهی وبرابری طلبی قرار دارند . مبارزه ما مبارزه ای است انسانی زیرا حقوق
انسانی ما نادیده انگاشته شده است. مبارزه ای است حقوقی زیرا حقوق ما درکنوانسیونهای
سازمانهای بین المللی وحقوق بشری به تصویب رسیده است ودولتها را موظف به اجرای آن
کرده است. ما برای بدست اوردن کرامت وعزت فرزندان خود درمناطق محروم نگهداشته شده
ایران ورهایی ازفقر وعدم توسعه؛ مبارزه میکنیم. مبارزه ای که تمامی آزادگان جهان
به آن معتقد میباشند و حامی ما
خواهند بود .
به منظور گسترش بیشتر زمینه های نظری
حقوق ملی ؛باید توده های محروم را ازحق وحقوق خود آگاه سازیم تا آنها بتوانند
از حق خود دفاع کنند ونخبگان سیاسی ملیتها؛ درراستای مبارزات داخل کشور ؛باید
جایگاه حقوق ملی را درقوانین بین المللی شناسایی کنند تا بتوانند درمحافل بین
المللی ودرکشورهای مختلف با استناد به این قوانین ؛مبارزات درونمرزی را با مبارزات
برونمرزی هماهنگ سازند. وظیفه حقوقدانان ووکلای ملیتها است که ملیتهای منتسب به
خودرا ازحقوق خود آگاه سازند تابتوانیم بر تبعیض ملی وبیعدالتی ها درمناطق ملی
فائق شویم .
برای یاد آوری به مبارزان درونمرزی بار دیگر فهرست برخی
ازحقوق ومطالبات خودرا درج میکنیم. تا روشن شود خواهان چه حقوقی هستیم وچه حقوقی
دراین دهه های گذشته از ما تضییع شده است تا بتوانیم مبارزه خودرا در راستای
پیگیری حقوق خود سازماندهی کنیم وخواستار مطالبات معوقه خود نیز باشیم.اختناق
وسانسور حاکم درایران وعدم وجود نهادهای غیردولتی، همواره سدی بوده است در راه اطلاع رسانی به مردم
و توده های زحمتکش ملیتهای ایران. استبداد مرکزی همواره جهل سیاسی را گسترش داده
است وبا روشنگری به شدت مخالفت ورزیده است .
1- حق برابری انسانی وعدم تبعیض .
2- حق بهره مند شدن از پرداخت غرامت به قربانیان تبعیض وبیعدالتی.
قوانین حقوق بین الملل دولتهارا موظف کرده است که به گروههای اتنیکی که دراثراعمال
تبعیض زبانی قومی ومذهبی لطمه وصدمه اجتماعی-اقتصادی دیده اند، غرامت پرداخت
کنند.
3- حق اعتراض به کار اجباری وتحمیلی وشاق .> 4- حق آزادی حرکت و جابجایی و نقل و انتقال.
5- حق اعتراض به کوچاندن اجباری و
اسکان اجباری. > 6- حق آزادی زبان وبیان و اظهار نظر و نقد .
7- حق برخورداری از رفتار انسانی در
بازداشتگاهها و زندانها.
8- حق برخورداری از امنیت جانی و
مقابله با بازداشتهای بی دلیل و نظزی.
9- حق برخورداری از دادگاه عادلانه و
برخورداری از زبان متناسب و وکیل محلی برای دفاع .
10- حق برخورداری از احترام به خانواده و ملیت و زبان
و مذهب و دفاع در مقابل رفتار موهن.
11- حق مقابله با خشونت و ضزب و شتم و تهدید و ارعاب.
12- حق مقابله با سو استفاده و بهره برداری ناخواسته از
منابع و ثروتهای سرزمین .
13- حق برخورداری از نام و ملیت و نامگذاری افراد و مکانها.
> 14- حق برپایی تجمع و نشستها و گردهمایی های منطقه ای.
15- حق کاندید شدن در انتخابات؛حق مشارکت سیاسی در مدیریت
جامعه .و بحث و تبادل نظر در امور منطقه ای
16- حق برخورداری از اشتغال مناسب و بی خطر . آموزش حرفه ای
متناسب با منطقه زندگی .
17- حق برخورداری از سلامت جان و روان . آب و هوای سالم .
18- حق دفاع از حریم زندگی ؛ منزلت اجتماعی ؛ حرمت خانوادگی
و خانواده و آینده مطمئن برای نسل بعدی.
19- حق بهره مندی از اجرای مراسم فرهنگی تاتر و سینما و نشریات
ملی منطقه ای.
20- حق برخورداری از شادی و رفاه و پرهیز از تشویش ونگرانی واضطراب
.
قوانین حقوق بشر ؛ چه بصورت قوانین فردی و چه بصورت
گروهی و کالکتیو؛ همه شامل حال ملیتها میشوند . اصولاجنبشهای آزادی بخش ملی که درمقاطع
مختلف تاریخ در نقاط مختلف جهان صورت گرفته است وهمواره درحال پیکار است ؛ علیه
کلنیالسم و استعمار خارجی و داخلی فرم گرفت و در جهت احقاق حقوق ملیتهای تحت ستم
بوده است .
اولین بار جرج واشنگتن در سال 1776درمبارزات
استقلال طلبانه امریکا از انگلستان ؛حق ملیتها را عنوان کرد. در سال 1918ودرو
ویلسون رئیس جمهور وقت امریکا؛ اصول 14 گانه خودرادررابطه با حقوق ملیتها اعلان
کرد که باعث مضمحل شدن دوامپراطوری عثمانی و اطریش گردید و ملیتهای زیادی از آزادی
برخوردار گشتند و بعد از آن بازسازی اروپا شروع شد ونهادهای مدنی بسیاری ایجاد
گردیدند . طبق اصول 14 گانه ویلسون ؛ملیتها حق دارند آینده
سیاسی؛اقتصادی؛ اجتماعی و فرهنگی خودرا انتخاب کنند .
در سال 1948 در امریکا 50 کشور جهان سازمان ملل
متحد را بوجود آوردند. ماده 1 سازمان ملل حق تعیین سرنوشت را به رسمیت شناخته وآن
را یونیورسال اعلام کرده است. درمنشورسازمان ملل؛قانون 30 ماده ای حق تعیین سرنوشت
موجوداست .
درسال 1970 این میثاق به عنوان قانون تصویب میشود
.درسال 1993 درکمیسیون حقوق بشر؛درکمیته حقوق اقلیتها ومردمان بومی؛ درمیثاق بین
المللی حقوق مدنی و سیاسی؛ماده 26 و 27 حقوق جمعی اقلیتهای اتنیکی وزبانی /مذهبی
مورد تاکید قرارمیگیرد .
سال 1980 درکنفرانس همکاری اروپا ؛حقوق ملیتها
مورد تاکید قرارمیگیرد ودرکنفرانس یونسکو؛سال1991پس از6 سال تحقیق؛ اعلام
گردیدکه پیگیری حقوق ملیتهابرای پیشگیری ازتشنج وبرخوردهای غیرضروری؛بایدتوسط
تمامی دولتهامورداحترام قرار بگیرد
درکشورهای خاورمیانه؛ عدم پایبندی دولتها به قوانین
کالکتیو حقوق بشر؛ بحران وتشنج زیادی آفریده است .کشورهای خاورمیانه متنوع
ترین کشورها ازنظر تنوع وتکثر ملی میباشند. دراین کشورها ؛ هرگاه بافت قدرت سیاسی
با ساختار اجتماعی متفاوت باشد ؛ بحران و کشمکش بر سر تقسیم قدرت و توزیع عادلانه
ثروت بوجود خواهد آمد .هرگاه حقوق ملی نادیده گرفته شود و دریک ساختار سیاسی
متمرکز ؛یک ملیت مانع مشارکت سیاسی ملیتهای دیگر شود ؛ملیتهای دیگر را انکار کند وبرای زبانها ومذاهب دیگر احترام قائل نشود؛دیر یا زود حکومت انحصار طلب وتک
ملیتی به چالش کشیده وسرنگون خواهد شد .مسائل و جنگهای منطقه ای را که امروزه درایران .افعانستان.پاکستان .مصر.لیبی.یمن.عراق.ترکیه وسوریه شاهد آن هستیم؛همه درنتیجه درنظر نگرفتن ساختار و بافت اجتماعی چند ملیتی آنان میباشد .
خاورمیانه به عنوان یک مجموعه؛توان حل مساله بحران هویت
ملی را ندارد. درکشورهای پیشرفته غربی؛ ملتها دولت هارا ساختند؛ درکشورهای
عقبمانده خاورمیانه ؛دولتها درجستجوی ملت هستند .بعضی ازکشورهای منطقه مشکل هویت
ملی را با مذهب حل کردند وهویت کاذب مذهبی را جایگزین هویت واقعی اتنیکی کردند؛که امروزه شاهد جنایات هولناک آنان درخاور میانه میباشیم.قرن 21 قرن بازگشت به
ریشه ها است وعصر بیداری ملی. امید است ملتهای مطرود وبه حاشیه رانده شده ومنزوی
ایران؛ دریک جامعه دموکرات وسکولار ؛ به کلیه حقوق خود دست یابند .%
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر