بمناسبت در گذشت اش بتاریخ 12 سپتامبر 2021- 21 شهریور 1400
دریکی از دو روز دوم ویا سوم مهرماه 1336/1957 پدر بزرگم از حالیم دایی
خواست مرا با شناسنامه ام برای ثبت نام به کلاس اول پیش مدیر تنها دبستان روستای
مان حوجا نفس ببرد. این واقعه ی مهم ثبت نام و آغاز تحصیل که در حیات هر فرد، اولین
خاطره ای است که از حالیم دایی عزیز و مهربانم بیاد دارم. سپس درحدود یکماه و
خورده ای بعد( احتمالن در آبان ماه)روز درگذشت مادر بزرگ مادری یعنی مادر عزیزش
ومادر بزرگ عزیز و مهربانم براثر بیماری سل که یکی از اندوهناک ترین و دشوارترین
روزهای دو تایی مان بود.
از آن زمان به بعد حالیم دایی یکی از الگوها
و نمونه ها برای جدیت درچگونگی طی کردن موفقیت آمیز دوره ها و مراحل تحصیلی و نیز درنوع
برخورد اصولی ومنصفانه با دیگران و امورات
مختلف زندگی بود.
درگذشت نا به هنگام او بعلت ابتلا به ویروس کرونا در روزگار «بحران کرونایی»
که زندگی را برای همه ی آدم ها و جوامع کره ی خاکی پر مخاطره نمود، بسیار دردناک بود.
به گلین دایزه و فرزندان عزیزشان، به همه دایی ها و خاله هایم با اعضای
خانواده شان درگذشت حالیم دایی ام تسلیت و نیز
ایزی یاراسین و غانلان لاری اوزاق یاشاسین می گویم
یادش گرامی و روحش شاد
یوسف کرُ
21 شهریور 1400- 12سپتامبر 2021
*-در زیر بیتی از شعر «گچیپ بارادیر» از شاعر متفکرمان ماغتیمقولی
دؤویرلر دولانار گردیشلر دؤنر،
Dewirler dolanar gerdishler döner,
نیچه لر گؤچرلر نیچه لر قونار،
Nischenler Göcherler Nischenler Gonar ,
نیچانینگ چیراسی تازه دن یانار،
nikäning chyrasy täzeden yanar,
نیچانینگ چیراسی اؤچیپ بارادیر.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر