۱۴۰۰ مهر ۱, پنجشنبه

بازنشری بمناسبت بازگشایی مدارس درایران چندملیتی بسال 1400

شروع سال تحصیلی جدید نوید خاصی را به ارمغان نمی آورد

برای ما ترکها، شروع سال تحصیلی جدید نوید خاصی را به ارمغان نمی آورد، چه، کودک هفت ساله‌مان میخواهد درکلاس درس با زبانی کلنجار رود که هرگزازپدر و مادرش جمله ای ازاین زبان نشنیده ویا اگر درمواقع خاص شنیده درکی از آن نداشته است!

این کودک حتی نمی تواند درک کند چرا درخانه وخیابانی که شش سال تمام با زبان محبت آمیز پدر و مادر وتبسم همسایگان ومردم کوچه و بازار  سرو کار داشته حالا باید درشروع سال تحصیلی در داخل ساختمان بی روحی که «دبستان» می نامندش باید برای یادگیری سواد و علم مجبور باشد به زبانی که کلمات آنرا درک نمی کند خودرا به آب و آتش بزند؟!

ناگفته پیداست که فرزندان خانواده هاي غيرفارس، بخصوص فرزندان خانواده هاي ترك كه ساختار زبانشان با فارسي کاملا متفاوت است بخاطر تفاوت زباني دركلاس درس دچار مشكل عديده اي هستند؛  چنين كودكاني به علت عدم انطباق محيط زباني خانواده با محيط زباني كلاس درس، محيط مدرسه را بيگانه با خود حس مي كنند ودچار سردرگمي و انزوا مي گردند!

يادگيري درس در كلاس نيز براي چنين دانش آموزاني مشكلات خاص خودرا دارد، فرزند خانواده ترك مجبور است براي ياد گيري كلمه ساده «سو» به فارسي، كه از زمان شناخت خود و پدر و مادر، روزانه چندين بار با اين مايع حيات بخش در منزل و محيط زندگي سر وكار داشته، اين كلمه مانوس را با واژه اي جايگزين كند كه هيچگونه انسيتي با آن نداشته است  و او براي باسواد شدن، ‌مجبور است از اين به بعد اين مايع را به نام ديگري بشناسد وبعد از كلنجار رفتن با اين جايگزيني بايد بخاطر بسپارد كه اين كلمه جديدي كه ياد گرفته وبا قرار گرفتن دو حرف « آ» و«ب » دركنارهم «آب» مي شود همان چيزي است كه او و پدر و مادرش درطول عمر ۶ – ۷ ساله خود همواره به آن «سو» گفته اند! 

راستي اين کلمه كه درمدرسه وازمیان ورقهای بی روح کتاب بر او تحميل شده مي تواند همان مایع خنك وگوارايي باشد كه او از دست مادر مهربان و دلسوزش گرفته ونوشيده است؟!

كودك ۷ ساله  فارس زبان كه براي اولين بار قدم به محيط مدرسه مي گذارد، زبان وفضاي مدرسه را كاملا منطبق با محيط خانواده مي بيند، او آنچه دركتاب مي بيند همان است كه تا به حال ديده وشنيده و زبان كتاب، زبان ناآشنا وغريبي براي او نيست، درحقيقت فرزند ترك زبان درمدرسه، هر روز با روبرو شدن با يك كلمه جديد فارسي، با كشف و معماي جديدي روبرو است واين كودك، بجای یادگیری علم، باید زبانی را یاد بگیرد که بیگانه براوست.این طفل معصوم بايد هر روز كشف جديدش را جايگزين داشته هاي آشناي قبلي‌اش كند وبا ذهن خود كلنجار رود تا در وطن و شهر و روستاي خود حق سواددار شدن را داشته باشد! 

درمدت زماني كه كودك ۷ ساله ترك با ذهن کودکانه خود براي كشفيات جديد در كش وقوس است كودك فارس زبان كه اين ناشناخته ها را در دو سالگي كشف كرده و پشت سر گذاشته با سرعت تمام درحال پيمودن راه هموار درس و یادگیری علم است واين فاصله تا پايان دانشگاه وبعد آن ادامه داشته وموجب عقب ماندن فرزندان غيرفارس ازغافله تحصيل علم وپيشرفت درمراحل مختلف كار و زندگي است .

اين قسمت، تنها مقايسه پيشرفت دركسب علم و دستيابي به موقعيتهاي مادي زندگي است، درمسائل معنوي كه فاجعه آميزاست و فرزند فارس زبان هميشه خودرا يك سر و گردن برتر و بالاتر از فرزندان غيرفارس تصور مي كند چرا كه زبان او زبان كتاب، زبان علم و تحصيل است و زبان بقيه، زبان محاوره و زبان آدمهاي بيسوادي كه اگر مي خواهند علم ياد بگيرند بايد زبان فارسي را ياد بگيرند وبه زبان او تحصيل كنند، چرا كه او حق كاپيتالاسيون زباني در كشور دارد واين حس برتري طلبي ازبابت زبان، تا آخرعمر يك فارس زبان ادامه پيدا مي كند و او آنرا دركليه شئون زندگي به كار مي گيرد !

با چنين وضعيتي يك فارس زبان هميشه خودرا در موقعيت بالاتر مي بيند و به غير همزبان خود، از بالا به پايين نگاه مي كند؛‌ ازنظر وي هركس زبان فارسي را بدون لهجه و مثل او صحبت كند حق شهروندي دارد ، ولي اگر كسي فارسي را بدون لهجه صحبت كند ولي مشخص شود پدر و مادر وي ترك واز شهرهاي آذربايجان ويا از تركان قشقايي، تركمن، خراسان واراك هستند ازنظراو، فقط  از حقوق شهروندي درجه دو برخوردار خواهد شد!

ازطرفي، كدام عقل ومنطق حكم مي كند دركشوري كه اكثريت نسبي جمعيت آن به زبان تركي صحبت مي كنند وحق تحصيل به زبان خود از حقوق ابتدايي و خدادادي آن ملت است ، بجاي برخورداري از اين حقوق و تحصيل درمدارس و دانشگاها به زبان قانونمند تركي خود،‌ مجبور به تحصیل در زبانی باشد که از زمان حاكميت رضاخان ديكتاتوراز ۹۵ سال پيش به اين سو برجامعه چند زباني و چند فرهنگي ايران تحميل شده است؟!   

زبان ولهجه وفرهنگ هر ملتي نشانه هويت وموجوديت آن ملت ومورد احترام تمام  انسانهاي آزاده بر روي كره زمين جز نژادپرستان و راسيستهاست.

 دنياي امروز دنياي تعامل و شناخت حقوق انسانها واحترام متقابل است وتحصیل به زبان مادری هم حق ابتدایی همه ملل و اقوام درکشور چند زبانه است ؛ ديگر نمي شود با زور و اجبار و تحميل ومطرح كردن تئوري زبان و نژاد برتر وتقسيم جامعه بر كلان فرهنگ وخرده فرهنگ، شهروند درجه يك و درجه دو وپارسي مترقي و منزه و غير پارسي عقب ماتده  وپلشت صحبت از يكدلي و دوستي و برادري كرد، دركشوري كه حقوق مادي ومعنوي همه ملل واقوام آن با توجه به نسبت جمعيتشان محترم شمرده شوند وهمه ملل واقوام آن با داشتن زبان و نژاد رنگ و….متفاوت داراي حقوق شناخته شده بين المللي باشند، چه نيازي به داشتن تهمت تجزيه طلبي ويا استقلال دارند، طبعا آنها اتحاد داوطلبانه ونشاط انگيز را درمحيط دموكراتيك به داشتن استقلال دردسرزا ومخاطره آميز ترجيح خواهند داد.

ح.راشدی، ۳۰ شهریور ۱۴۰۰ 

*برگرفته ازسایت بیرلیک، عنوان مقاله درمنبع: شروع سال تحصیلی دیگر با زبان تحمیلی رضاخانی! 


هیچ نظری موجود نیست: