بررسی زوایای نا گفته آنچه گذشت
کیوان حسینی ، بیبیسی 19سپتامبر 2023 : جنبش مهسا، انقلاب زن، زندگی، آزادی یا اعتراضهای یک سال اخیر، هرنامی
برای رویدادهای یک سال اخیر ایران بگذاریم، آنچه رخ داد، اثراتی عمیق بر جامعه و
حکومت ایران گذاشت و تحولات سیاسی-اجتماعی مرتبط با این رویداد کماکان ادامه دارد.
این اعتراضها موجب شد تا بار دیگر مساله حکومت دینی، آزادیهای
اساسی وحقوق بنیادین ملت ایران، به دغدغههایی محوری درسطح افکار عمومی تبدیل
شوند؛ موضوعاتی که بحث درباره آنها، هرگز به مذاق اسلامگرایان حاکم خوش نیامده
است.
وبسایت بیبیسی فارسی، همزمان با سالگرد کشته شدن مهسا (ژینا)
امینی، با انتشار سلسله مقالهها و گزارشهای متنوع تلاش کرد تا آنچه را رخ داده
از زوایای گوناگون بررسی کند. همزمان، در سری گزارشهای «جانباختگان اعتراضهای
ایران» نیز، برخی از کشتهشدگان معرفی شدند. سری مطالب «جانباختگان اعتراضهای
ایران» توسط فرین عاصمی تهیه شدهاند و انتشار آنها ادامه دارد.
آیا باید به سانسور تن داد ودرایران کتاب چاپ کرد یا نه؟
با بالا گرفتن اعتراضها، هنرمندانی که برای چهار دهه با سانسور شدید
حکومت روبهرو بودند تصمیم گرفتند که همگام با معترضان در برابر این سانسور مقاومت
کنند. از جمله اقدامات آنها، بیانیههای نویسندگانی بود که اعلام کردند دیگر حاضر
نیستند در ایران کتابهایشان را با سانسور چاپ کنند. اما این تصمیم، با انتقادهایی
هم همراه بوده. آیا انتشار کتاب با سانسور بهتر از عدم انتشار آن نیست؟ تکلیف
دسترسی مخاطبان در داخل کشور به کتابها و ترجمهها چه میشود؟ رومینا
امیدپناه، روزنامهنگار در گزارشی ضمن مروری بر اعتراضهای نویسندگان، با دو
نویسنده مصاحبه کرده: فرشته مولوی، نویسندهای که ایده عدم چاپ کتاب در ایران را
مطرح کرد و یکی از نویسندگان زن که کتابهایش در داخل کشور منتشر میشوند و معتقد
است که اصل چاپ کتاب، خود بخشی از مبارزه او علیه تبعیض محسوب میشود.
جنگ اقتصادی جمهوری اسلامی با طرفداران حجاب اختیاری
جمهوری اسلامی دریک سال گذشته، وقت و انرژی ومنابع قابل توجهی را برای سرکوب طرفداران آزادی حجاب هزینه کرد. اما چنانکه علی رمضانیان در یکی از گزارشهای خود نوشت، بخش مهمی از این تلاشها، به شکل جریمههایی که تبعات اقتصادی داشتند اعمال شدند؛ از فیلتر کردن اینستاگرام گرفته تا پلمب مغازهها یا خودداری از ارائه خدمات به زنانی که حاضر نیستند به حجاب اجباری تن دهند. او در این گزارش نوشت که شدت رفتارهای حکومت در برابر طرفداران آزادی حجاب، ابعاد یک جنگ اقتصادی را پیدا کرده است.
پیدایش و زوال «حجاب» به سبک ایرانی
نقطه آغازاعتراضهای یکسال اخیر، مساله «حجاب اجباری»
برای زنان بود. اما آنچه ازسوی حکومت به عنوان «حجاب» معرفی میشود و اسلامگرایان
اصرار دارند که باید اجرا شود، مفهومی دستساز است که سابقه تاریخی چندانی ندارد.
چنانکه پریسا خوشنامی در گزارشش نوشته، «حجاب» و ملزوماتش
در دنیای مدرن، نه تنها معنایی یکسان و فراگیر در میان مسلمانان ندارد، بلکه حتی
در ایران نیز آنچه امروز با اجبار اجرا میشود، در واقع یک مدل به نسبت نوظهور از
«حجاب اسلامی» محسوب میشود. خانم خوشنامی در این گزارش برای مرور
تحولات حجاب به عنوان مدلی از پوشش زنان ایرانی، با شهلا شفیق و تعدادی از زنانی
که تجربه سختگیریهای دهههای ۶۰ و ۷۰ را داشتهاند، مصاحبه کرده است.
دشواریهای گزارش تعداد دقیق کشتهشدگان
ازفردای
کشته شدن مهسا امینی وآغاز اعتراضهای ایران، گزارش دقیق تعداد کشتهشدگان به یکی
از چالشهای عمده رسانههای فارسی تبدیل شد. حکومت حاضر نبود در این زمینه آماری
منتشر کند و خبرنگاران مستقل نیز اجازه فعالیت در ایران نداشتند. در این فضا،
سازمان حقوق بشر ایران در نروژ به یکی از مهمترین منابع برای گزارش تعداد کشتهشدگان
تبدیل شد. امیر کلهر در گزارش خود
برای بررسی اینکه این سازمان چگونه از صحت آمار خود مطمئن میشد، با محمود امیری
مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران مصاحبه کرد. آقای امیری مقدم در این گزارش علاوه
بر شرح فعالیتهای سازمانش، توضیح میدهد که جمهوری اسلامی برای جلوگیری از اطلاعرسانی
دقیق درباره تعداد کشتهشدگان به چه ابزارهایی روی آورد.
براندازی بیخطر
با اوج
گرفتن اعتراضهای جنبش مهسا، برخی ازمخالفان پیشبینی کردند که ازعمر حکومت جمهوری
اسلامی مدت زمان زیادی باقی نمانده و فروپاشی این نظام سیاسی، نزدیک است. حسین
باستانی در مقالهای مفصل به بررسی انتقادی چند نگاه متفاوت به «براندازی» پرداخت؛
نگاههایی که هرکدام با تکیه بر نمونههای تاریخی، روش و
نتیجهای خاص را پیشبینی میکنند.
موسیقی متن اعتراضهای ایران
در یک سال گذشته حجم کمسابقهای از سرودها و آهنگهای
انقلابی منتشر شدند؛ آهنگهایی که درآنها مضامین اعتراضی، یادآوری کشتهشدگان،
حقوق زنان و تبعیضهای گوناگون رایج در ایران شنیده میشدند. در آستانه سالگرد
کشته شدن مهسا، از تعدادی از زنان خواننده درخواست کردیم که از میان مجموع آهنگهایی
که منتشر شدهاند، یک قطعه را به عنوان ترانه برگزیده انتخاب کنند. در مجموعه
مطالب این بخش، این خوانندهها دلایل خود را برای انتخابشان شرح دادند و همچنین از
عمق سانسور زنان درموسیقی ایران در۴۰ سال
گذشته سخن گفتند. این مطالب توسط حسام گرشاسبی، روزنامهنگار باسابقه حوزه موسیقی
تهیه شدند و انتشارشان همچنان ادامه دارد:
اثر منتخب مرجان فرساد: سوگندنامه ساخته دانشجویان موسیقی
اثر منتخب رعنا فرحان: «برای…» ساخته شروین حاجیپور
اثر منتخب آیدا شاه قاسمی: «به مادرم بگویید دیگر دختر
ندارد»
اثر منتخب ملیحه مرادی: «سرود زن» ساخته مهدی یراحی
رستاخیر سینمای ایران
یکی از
نخستین گروههایی که به شکلی جدی به مبارزه با حجاب اجباری پیوستند وازمعترضان
حمایت کردند، سینماگران وبه طور مشخص، زنان بازیگر بودند. آنها در اقدامی تاریخی
بدون حجاب اجباری در اماکن عمومی حاضر شدند. همزمان در سطح بینالمللی نیز، سینمای
ایران روزگار کاملا متفاوتی را تجربه کرد و جشنوارههای مهم فیلم در سراسر جهان به
فرصتی برای اعتراض به تبعیض علیه زنان و زندانی کردن سینماگران معترض تبدیل شد. در
کنار این تحولات، فیلمهایی نیز بدون گرفتن مجوز از وزارت ارشاد تولید شدند که به
موفقیتهایی درسطح بینالمللی دست پیدا کردند. مجموعه این تحولات، درچهار مطلب
گوناگون بررسی شدند:
یک سال اعتراض بیوقفه زنان سینماگر و شکستن تابوی ۴۰ ساله، بیتا ملکوتی
رستاخیز سینمای زیرزمینی علیه تصویر جعلی از زنان ایرانی،
علی مصلح
«زن، زندگی، آزادی» و انقلابی که در سینمای ایران رخ داد،
محمد عبدی
«زن، زندگی، آزادی»؛ فیلم های یک جنبش، محمد عبدی
«حکومت بچهکش» و هراس جمهوری اسلامی از این لقب
یکی از ابعاد مهم اعتراضهای یکسال اخیر کشته شدن دهها
تن از کودکان بود؛ کشتههایی که جمهوری اسلامی مسئولیت کشتن حتی یکی از آنها را
برعهده نگرفت. برعکس دستگاه تبلیغاتی حکومت از نخستین روزهای آغاز اعتراضها،
فعالیت گستردهای انجام داد تا تک تک موارد کشته شدن کودکان را با سناریوهایی
ساختگی بیامیزد. این در حالی بود که معترضان خیلی زود در شعارهایشان علیه جمهوری
اسلامی، این موضوع را نیز نادیده نگرفتند و شعار دادند «حکومت بچهکش، نمیخوایم،
نمیخوایم.» اصولا چه شد که مخالفان، توصیف «بچهکش» را جمهوری اسلامی انتخاب
کردند و چرا حکومت تا این حد از این لقب وحشت دارد؟ مسعود کاظمی در گزارشی، نخست به مرور موارد کشته شدن
کودکان در دورن قدرت اسلامگرایان در ۴۰ سال گذشته پردخت و
سپس شرح داد که چرا به دلیل قوانین بینالمللی سختگیرانه در این زمینه، حکومت تا
این حد در تلاش است تا مسئولیت کشتن هیچ کودکی را برعهده نگیرد.
آهنگهایی که به مناسبت سالگرد کشته شدن مهسا منتشر
شدند
علاوه بر دهها اثری که در طول یکسال گذشته درباره
اعتراضها و جنبش زن، زندگی، آزادی منتشر شد، در آستانه سالگرد کشته شدن مهسا
امینی هم چندین اثر مهم منتشر شد که عموما همانن دیگر آثار این سال، مضامینی
اعتراضی داشتند و در ستایش معترضان بودند. حسام گرشاسبی در گزارشی به بررسی ۱۰
قطعه مهمی پرداخت که همگی به مناسبت سالگرد کشته شدن مهسا امینی منتشر شدند؛ آثاری
که هم موزیسینهای سرشناس مانند علی عظیمی یا شهرداد روحانی در انتشارشان سهم
داشتند و هم هنرمندانی که چندان شناخته شده نیستند.
اینترنت محدودتر شد وجیب مردم خالیتر
بررسی
آثار اقتصادی تحولات یک سال اخیر آسان نیست. حکومت در ارتباط با آمارهای اقتصادی
متهم به دروغگویی است ومنابع مستقل قابل اعتماد برای بررسی شاخصهای مهم اقتصادی
دشوار است. با این حال چنانکه علی رمضانیان در گزارش های
خود نوشت، شواهد کافی وجود دارد که نشان میدهد شرایط اقتصادی مردم درپی این رویدادها
بدتر شده است. ازجمله او در گزارشی به
اثرات محدودیتهای اینترنتی و به ویژه فیلتر کردن اینستاگرام بر تجارتهای خرد
پرداخته است.
او
همچنین درگزارشهای دیگر به طور مشخص آثاراقتصادی سرکوبهای اخیر بر دو استان
کردستان و سیستان وبلوچستان را نیز به شکل جداگانه بررسی کرده است.
محدودیتهای تازه، کردستان را فقیرتر کرد > سیستان و بلوچستان و فقری که عمیقتر شد
روسری سوزان، واژگونی نماد انقلاب وتولد نمادهای جدید
درجریان
اعتراضهای یکسال اخیر، زنان بسیاری ابتدا با برداشتن روسری وتکان دادنش درهوا وکمی
بعد با آتشزدن آن، اعتراض مسالمتآمیز خود را نشان دادند. حجاب اجباری درحالی به
محور اصلی اعتراضهای زن، زندگی، آزادی تبدیل شد که همین شکل پوشش، زمانی نه چندان
دور نمادی مهم برای انقلابیون ایرانی بود؛ انقلابیونی که بعد از سرنگون کردن حکومت
استبدادی پهلوی، با ایدئولوژی اسلامگرایانه به قدرت رسیده بودند. پریسا خوشنامی در این گزارش به بررسی این موضوع
پرداخته که چگونه، حجاب، جایگاه خود را به عنوان نماد انقلابیگری از دست داد و در
عوض، روسریسوزان به نمادی مهم برای انقلابی جدید تبدیل شد.
نهادهای امنیتی به روی اساتید دانشگاه شمشیر کشیدهاند: دراین برنامه با صاحبنظران درباره مسائل سیاسی و اجتماعی روز گفت و گو میکنیم.دریک سالی که گذشت، دانشجویان دانشگاهها با فشارهای فزایندهای روبهرو بودند و صدها تن از فعالان جنبش دانشجویی بازداشت شدند. اما با نزدیک شدن سالگرد کشته شدن مهسا امینی، دور تازهای از فشار بر دانشگاه آغاز شد که هدف اصلی آن، اساتید دانشگاه بودند. این موج حملات که از سوی برخی «انقلاب فرهنگی دوم» توصیف شد، با بیکار شدن اساتید یا کاهش منابع مالی آنها برای انجام کارهای پژوهشی همراه بود. میلاد پورعیسی در گزارشی، برای توصیف دقیق آنچه بر اساتید گذشته با یکی از اساتید دانشگاه تهران مصاحبه کرد. این استاد دانشگاه به تفصیل در این مطلب توضیح داده که اساتید با چه اشکالی از فشارهای حکومتی روبهرو هستند و کوچکترین حمایتهای آنها از معترضان یا دانشجویان معترض، برایشان چه هزینههایی داشته است.
فریاد خاموش معترضان بر روی دیوارهای شهر
دیوارنویسی درایران سابقهای طولانی دارد، اما دریک سال
اخیر ودرپی شدت گرفتن سرکوب معترضان، به یکی از ابزار های کمخطرتر برای بیان
اعتراض درکشور تبدیل شده است. میزان تنوع و خلاقیت در نوشتن شعارها، همراه با چاپ
عکس شابلونی کشتهشدگان با اسپری رنگ، تاثیرگذاری آنها را چند برابر کرده است. به
بیان دیگر دراین مدت دیوارها یار اضافی معترضان بودند؛ دهانهایی خاموش اما با
صدایی بلند برای بیان اعتراض. بیتا ملکوتی دریادداشتی به بررسی۱۰
دیوار نویسی شاخص این یکسال پرداخت.
پرونده قضایی کشته شدن مهسا امینی به کجا رسید؟
ازلحظهای
که مهسا امینی کشته شد، تبلیغات حکومت درباره آنچه براو گذشته بود با شدت قابل
توجهی دنبال شد. جمهوری اسلامی اصرار داشت که او درحین بازداشت به دلیل نوع پوششش،
از ماموران کتک نخورده وتنها به دلیل بیماریهایی که از کودکی داشته، درحین
بازداشت جان سپرده است. اما خانواده مهسا امینی این روایت را باور نکردند وبه
همراه وکلایشان تلاش کردند تا پرونده کشته شدن او دردستگاه قضایی بررسی شود. درپی
شکایت آنها و پیگیریهای وکلا، این پرونده تشکیل شد واتفاقا درچارچوب روایتهای
تبلیغاتی مورد نظر حاکمیت، هرازگاهی درارتباط با این پرونده دررسانههای وابسته به
جمهوری اسلامی اطلاعرسانی هم شد. حالا که یکسال ازاین رویداد گذشته، سرنوشت آن
پرونده چه شده وشکایت خانواده مهسا امینی به کجا رسید؟ مسعود آذر درگزارشی ضمن بررسی اظهارنظرهای دو طرف، به این
پرسش پاسخ داده است.
وقتی دانشآموزان هم به میدان آمدند
یکی از
ویژگیهای منحصر به فرد ومهم اعتراضهای یک سال اخیر، مشارکت قابل توجه دانشآموزان
- به ویژه دختران - دراعتراضها بود. دختران درسطوح مختلف تحصیلی، عکسهایی از خود
بدون حجاب اجباری را منتشر کردند وبر روی تخته سیاهها، شعار زن، زندگی، آزادی، درسراسر
کشور دیده میشد. علاوه براین، آنها دراعتراضهای خیابانی هم مشارکت قابل توجهی
داشتند؛ مسالهای که موجب شد تا تعداد کودکانی که دراین اعتراضها کشته شدند به
شکل قابل توجهی ازموارد مشابه قبلی بیشتر باشد. رومینا امیدپناه درگزارشی به بررسی حضور دانشآموزان دراعتراضها
پرداخت و علاوه برمرور چند تحول مهم مرتبط با دانشآموزان، موضوعاتی مانند حمایتهای
نهادهای صنفی معلمان ازدانشآموزان معترض وهمچنین موج مسمومیت دختران دانشآموز را
بررسی کرد.
دراین یک سال بر جامعه پزشکی چه گذشت؟
علاوه
بر کانون وکلا، یکی دیگر از نهادهای عمومی که ازسوی حکومت زیر ضربه قرار گرفت،
سازمان نظام پزشکی بود؛ نهادی که اعضایش به دلیل روبهرو شدن با جمعیت بزرگی ازمعترضان
تیرخورده و مجروح، به یکی ازگروههای کلیدی برای حاکمیت تبدیل شد. همزمان، پزشکان
خود ازجمله کسانی بودند که به اعتراضها پیوستند وبا تجمع دربرابر سازمان نظام
پزشکی تلاش کردند تا ازحیثیت حرفهای خود دفاع کنند. سینا قنبرپور در گزارشی، ضمن مرور اعتراضهای پزشکان و
سازمان نظام پزشکی به جزییات تحولاتی میپردازد که درجریان آن، پزشکان بسیاری با
دشواریهایی جدی روبهرو شدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر