نقابداران درایران - دکتر اسد تقی زاده، سران و ریشه ی دو گروه نقابدار درایران را بشناسیم
الف.گروه پان ایرانیست وپانفارس که نقاب وطن پرستی، تمامیت ارضی ومنافع ملی به خود زده ولی بدست استعمار و برای منافع
آنها بنیانگذاری شده.
ب.گروهی که نقاب پان شیعه گری زده ولی منافع استعمار را تآمین میکند. بطوری
که درجنگ قره باغ طرف ارمنی صلیبی ومقابل تورک شیعه قرار می گیرد.
دراین نوشته بیشتر گروه اول بررسی میشود وگروه پیچیده تر دوم درنوشته
بعدی بررسی خواهد شد. تاریخ نگاری وهویت سازی برای ایران فراتر ازیک واقعه طبیعی و
ناسیونالیستی یک پروژه استعماری بود.
اولین کسی که برای پان فارسیسم(نه فارس واقعی)
تاریخ سازی وهویت سازی کرد ژنرال و رئیس کمپانی هند شرقی استعمار انگلیس سر جان
مالکم بود که هم پاکستان وافغانستان را ازممالک محروسه ایران جدا وجزو قلمرو مستعمرات
کمپانی(“انگلیس”) کرد وهم با سود قاچاق تریاک اولین کتاب تاریخ پرشیا را دربمبئی
نوشت وچاپ کرد.این رئیس مافیای تریاک که درجنگ تریاک همراه با پارسیان هندی نقش
داشت وباعث بزرگترین تجزیه درممالک محروسه ایران یعنی جدائی افغانستان وپاکستان
شده بود پدر معنوی پان فارسها وایرانشریهاست، چون با جعلیات در اولین کتاب ۱۰۰۰ صفحه ای تاریخ
پرشیا که به انگلیسی نوشته و به فارسی ترجمه شد،ایشان حدود ۲۱۰ سال پیش با چاپ
اولین کتاب تاریخ پرشیا بنیانگذار و رسمیت دهنده توهمات پانفارسی درسطح
جهانی ودرایران شد.گرچه بعدآ ثابت شد که منابع این کتاب جعلی وبدون ارزش تاریخی
است.
ولی توهم براساس جعلیات جا گرفته بود وبرای ادامه این توهمات سرمایه
گذاری های بزرگ ادامه یافت. سرجان مالکوم شاهنامه فردوسی را درجایگاه یک منبع
معتبر تاریخی قرارداد وبدتر ازآن به کتاب جعلی دساتیر آسمانی که احتمالآ درهند به
زبانی غیرقابل فهم نوشته شده ودیگر کتابهای موهمی آذرکیوانیان اعتبار منبع تاریخی
داد واین توهمات را درجهان و درایران مطرح کرده ورسمیت داد. بدینسان ایشان که سر کرده استعمار و درحقیقت
رئیس مافیای تریاک و برده و تجذیه کننده ایران بود،همچنین به پدر معنوی پان
فارسیسم و ایران شهری تبدیل شد.ایشان این کتاب را به همه سفارتخانه ها و دولتها
ارسال کرد و به این خوانش از تاریخ ایران رسمیت جهانی داد.
از دیگر پدران معنوی پانفارسیسم و ایرانشهری
سر ولیام جونز، قاضی و حقوق بگیر کمپانی هند شرقی در هند بود که نظریه
زبان هند اروپائی را پایه گذاری میکند که بعدآ به “آریائی” شدن فارسها و بعضی
مردمان در منطقه ختم میشود.ایشان اولین کتاب گرامر زبان فارسی را نوشته و چاپ
میکند.چند کتاب دیگر فارسی هم جزو آثار ایشان است .جونز اصرار داشت که کتاب جعلی
دساتیر آسمانی بعنوان سند تاریخی قبول شود و به انگلیسی و به فارسی ترجمه شود که
شد و اینکار باعث رواج این افکار در سطح ایران و جهان شد.
اولین چاپ(نه خطی) شاهنامه فردوسی در زمان فتحعلی شاه قاجار با هزینه
و با امکانات کمپانی هند شرقی(قاچاقچی تریاک) در کلکته انجام کرفت که توسط لومدسن
انگلیسی که استاد فارسی در کالج فورت ولیام کمپانی در کلکته بود بدون ذکر منابع
خطی، تحریر(تحریف؟) و چاپ شد.
به برکت
قاچاق تریاک و سود حاصله کمپانی استعماری و همدستان پارسی هندیشان صدها کتاب فارسی
در هند چاپ کرده و بهمراه مبلغان و مآمورانشان وارد ایران کردند.
گروهی از پارسیان زرتشتی هند هم که اصلآ فارسی بلد نبودند ولی از طریق
خدمتگذاری به استعمار انگلیس در هند انحصار قاچاق تریاک به چین را بدست
آورده و از این طریق ثروتمند شده بودند مآموریت یافتند که در تذریق هویت همسایه
ستیز فارسی در ایران فعال شوند که بشدت هم شدند.مانکی جی هاتاریا و اردشیر جی
رپورتر دو تا از ماموران کمپانی و انگلیس بودند که از هندوستان به ایران فرستاده
شدند و نقش مهمی در آینده ایران بازی کردند.
برای یافتن قبر فردوسی کمپانی از بمبئی هند ویلیام فریزر را به ایران
میفرستد و بقیه هم در لندن و مسکو فعال شدند.کمپانی هند شرقی انگلیس که در سال
1601 برای تجارت بهارات تآسیس شده بود تبدیل به اولین مافیای مواد مخدر وبرده وبزرگترین
قدرت استعماری جهان میشود. برای مهندسی هویت وتاریخ درایران تلاش وسرمایه گذاریهای
بسیار میکند.
مثال دیگر از نقش استعمار درتاریخ و هویت سازی برای پانفارس ژنرال سر
پرسی سایکس فرمانده قوای انگلیس برای اشغال ایران قبل جنگ اول جهانی است که ایشان
برای کشوری که اشغال کرده دو جلد کتاب تاریخ پرشیا هم نوشته است.
درمهندسی
تاریخ و هویت ایرانی فارسی بسوی توهم و همسایه ستیزی و نازیسم،کمپانی
استعماری انگلیس تنها نبود. استعمار فرانسه نیز توسط دیپلمات خود آرتور د گوبینو
که بنیان گذار نازیسم محسوب میشود برای مردم پرشیا کتاب تاریخ نوشته است.آرتور
گوبینو الحام بخش هیتلر هم بود.
دهها مثال دیگر از این نوع میتوان آورد ولی برای خلاصه کردن مطلب از
ذکر آنها صرف نظر میشود.
حلقه برلین هم با تذریق نازیسم آلمانی و توهمات آریائی همراه با
فراماسونی فرانسه و دیگر کشورهای اروپائی پروژه را کامل کردند.
امروز وارثان و ادامه دهندگان(پانفارسها) این پروژه استعماری نقاب
ایراندوستی زده اند و ادعای وطنپرستی و حفظ تمامیت ارضی میکنند و بومیان و مخصوصآ
ترکان را که محافظان این منطقه در مقابل استعمار انگلیس و روس بوده اند را بیگانه
و دشمن خطاب کرده و تحقیر میکنند.
چرا استعمار تاریخ ایران وهویت فارسی را بدینگونه مهندسی کرد؟
کمپانی و استعمار انگلیس زبان فارسی را که زبان شعر در هندوستان بود و
چون دشمنی با تورک و دیگر مردمان منطقه نمیکرد و بدین خاطر توسط حاکمان تورک
گورکانی و تورک بابری هند تقویت شده بود(فارسی پیشا کلونیالیسم) را از بین برد،ولی
برای ایران فارسی و هویتی را تزریق و تقویت کرد که آلوده به نژادپرستی آریائی،به
منطقه ستیزی و به همسایه ستیزی(مخصوصآ ضد تورک و عرب) کرده بود و بدین خاطر آنرا
میتوان زبان و هویت فارسی پسا کلونیالیسم نامید.
تذریق
این نوع فارسی دیگر ستیز و نژادپرست در ایران برای این بود که در منطقه ایجاد
دشمنی کنند و مخصوصآ تورک را که در مقابل استعمار مقاومت میکرد ضعیف کنند.بعدآ با
تبدیل شدن خاورمیانه به مرکز انرژی جهان که میتوانست درصورت متحد عمل کردن منافع
شبکه استعمار را بخطر اندازد، لذا جلوگیری از دمکراسی،اتحاد و ثبات در خاورمیانه
برای شبکه استعمار تبدیل به یک استراتژی شد.استعمار برای از هم گسستن و رو در رو
قرار دادن ملتها و کشور ها در خاورمیانه از جمله از دو ابزار ملی گرائی
افراطی(آریا گرائی،…) و مذهبگرائی افراطی و سیاسی استفاده کرده و میکند.بدین سان
به غیر از ایجاد آریائی گرائی(برای فارس،کرد،ارمنی،…) همچنین از طریق ایجاد و
تقویت مذهبگرائی افراطی و سیاسی(شیعی،سنی،یهودی،مسیحی داشناق،…) نیز درگیری،بحران
و نفاق در منطقه را مهندسی کرده و میکند.
لازم به یادآوری است که شبکه استعمار و
امپریالیسم از آغاز بصورت شرکت سهامی خصوصی(مثل کمپانی هند شرقی) بوده و
است، نه بصورت ملی یا کشوری.هرچند این شرکتهای خصوصی استعماری سعی کرده اند که
عامل استعمار را بعنوان مثال کشور انگلیس و مردم آن نشان دهند.در صورتی که ثروت
تاراج شده از مستعمرات بین مالکان کمپانی و همدستانشان در انگلیس تقسیم میشد و
سهمی به مردم انگلیس نمیرسید و بدین خاطر در سالهای 1800 باوجود سرازیر شدن ثروت
تاراج شده از مستعمرات به لندن،مردم لندن در فقر زندگی میکردند.
انباشت ثروت و دانش مستعمرات در لندن،دانش و
بودجه لازم را برای انقلاب صنعتی در لندن را فراهم کرد. با احداث کارخانجات در
لندن کارگر انگلیس هم تقریبآ مثل کارگر مستعمرات با حقوق کم و ۱۲ ساعت کار بدون
تعطیلی استثمار میشد.انباشت ثروت مستعمرات در دست صاحبان کمپانی های استعماری باعث
تسلط آنان بر حکومتهای کشور های غربی شد(دولت سایهdeapstat)
حکومتها و مردمان کشورهای غربی به ابزاری برای سو استفاده در جهت
منافع شبکه خصوصی استعمار در آمدند, ولی چنان جلوه داده میشود که این مردم و
دولتهای غربی هستند که عامل اصلی استعمار بوده و هستند.در صورتی که سود استعمار را
درغرب اقلیت کمتر از 1% برده و میبرد.
بقیه و حتی دولتهای غربی مقروض و مطیع این اقلیت(شبکه استعمار) بوده و
هستند.بنابر این به غیر از مردم شرق و جنوب دنیا، مردم و حتی دولتهای دمکراتیک
غربی نیز به نوعی در مستعمره این شبکه استعمار بوده و هستند.
امروزه این شبکه استعمار بیشتر با دردست داشتن بانکهای بزرگ و بانکهای
مرکزی خصوصی با تولید نجومی پول بدون پشتوانه(مخصوصآ دلار) و با مقروض کردن ملتها
و دولتهای غربی و غیره بر آنان مسلط میشود.که بدان استعمار نو(New colonialism) و حتی برده داری مدرن(modern
slavery) نیز گفته میشود.
این شبکه استعمار تورکان را مانع گسترش خود در جهان دید، چون در قلب
دنیا(heart land)
ترکان حاکم بودند و از آن و مردمانش در مقابل استعمار محافظت
میکردند.چون تقریبآ از مراکش تا بنگلادش و از نزدیکی مسکو تا شاخ آفریقا و از
بالکان تا چین تقریبآ حکومتهای تورک بودند که در مقابل ورود استعمارگران مقاومت
میکردند و اجازه نمیدادند که مردمان این مناطق نیز مثل مردمان بقیه آفریقا و
آمریکا به بردگی گرفته شوند.گلوبالیسم عادلانه تر و غیر استعماریتر مکتب شرقی که
بیشتر ترکان آنرا پیش میبرند در تضاد با گلوبالیسم استعماری ماکیولیستی غربی قرار
گرفت که متاسفانه به پیروزی مکتب ماکیاولیستی منجرشد.لذا شبکه استعمار به انواع
روشها علیه تورک و تورکیت مبارزه کرد،چون تورکیت همچنین مفهمی فرا اتنیکی داشته و
بنوعی نمایندهشرق و پرچمدار مکتب مبارزه با استعمار غرب شده بود.بدین دلیل هنوزهم
ایجاد اتحادیه ترکان با مخالفت قدرتهای استعماری مواجع میشود وازخطر پانترکیسم
صحبت میکنند.
ولی ایجاد دیگر اتحادیه های اتنیکی(اتحادیه
عرب) یا منطقه ای(اتحادیه اروپا یا آسیای دور)یا مذهبی(اتحادیه کشورها ی اسلامی)
بامخالفت قدرتهای استعماری مواجع نمیشود وازآن با خطر پانیسم یاد نمیکنند. بدین
خاطر هنوز باتورکیت به مبارزه می پردازند.بی دلیل نیست که باوجودی که اکثر اسم
کشورهای جهان معنی اتنیکی دارد ولی استعمار وعواملش فقط با اسم کشور ترکیه مخالفت
میکنند، چون حتی اگر خود شرقیان تورکها هم متوجه نباشند ولی استعمار از نقش تاریخی
ضداستعماری تورکیت(مکتب شرق) باخبراست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر